روزهای پر استرس و سختی را پشت سر میگذارم؛ بسیاری از دوستان و آشنایان جویای وضعیت و احوالم هستند و همین یک جمله را باید بگویم که به خاطر وضعیت جسمی و فشارهای روانی، روزهای پر استرس و سختی را پشت سر میگذارم.
بیماری کلیوی که به دلیل از کارافتادگی کلیه چپ نوعی از نارسایی کلیوی هست نسبتا کنترل شده تا کلیه راستم بیش از پیش آسیب نبیند، کلیه چپم بر اساس نظر پزشکی قانونی کارکرد واضحی ندارد و مهم است که کلیه راستم تحت شرایط خاصی و پیگیریهای مداوم حفظ شده و آسیب نبیند. دردهای کلیوی، سوزش و تکرر ادرار مواردی هست که به دلیل بیماری کلیوی باید تحمل کنم.
بیماری گوارشی (زخم مزمن اثنی عشر و رفلاکس مری و رفلاکس صفراوی معده) همچنان ادامه دارد. بر اساس آخرین آندوسکپی انجام شده درهفته گذشته، طی یکماه گذشته با توجه به رعایت رژیم غذایی خاص و استفاده مداوم از داروها، عفونت هلیکوباکتر پیلوری معده از بین رفته و کنترل شده است. اما زخم سیستم گوارشی و رفلاکس مری و رفلاکس صفراوی معده همچنان پابرجاست و نیاز به تحت نظر بودن، استفاده از رژیم غذایی خاص و داروهای تجویز شده می باشد که در شرایط زندان فراهم نبودند.
نکته مهم در مورد وضعیت جسمی من این است که اخیرا پزشکان متوجه شدهاند که به مشکل خونی و ریوی دچار شدهام؛ مشکل خونی که بعد از انجام آزمایشات مختلف و طی کردن مراحل تشخصی مشخص میگردد و مشکل ریوی آسیب دیدگی هر دو ریه است و تشخیص اولیه ابتلا به آسم(رسترکتیو ریهها) بوده که باید مراحل تشخیصی کامل گردد. با توجه به غلظت خون بالا بر اساس نظر پزشکان فصد خون انجام دادم تا انجام مراحل تشخیصی در این مورد دچار مشکل دیگری نشوم.
مشکل افتادگی دریچه میترال قلب، آریتمی قلب همراه با افت و خیز فشار خون که در شرایط استرسزا میتواند خطرناک و مشکل ساز باشد، پروستات، آرتروز زانو و گردن، التهاب طحال به دلیل غلظت خون بالا از دیگر مواردی هست که باعث بدتر شدن اوضاع جسمی من شده است.
اما چرا باید با این وضعیت و با وجود نظریه پزشکی قانونی مبنی به نامناسب بودن شرایط زندان برای شخصی با وضعیت جسمی من و نظر پزشکان فوق تخصص و متخصص در مورد شرایط جسمی و بیماریام، همچنان دادستانی تهران بر بازگرداندن من به زندان اصرار کند و گاهی با لحن تهدید، از حکم جلب و بازداشت وثیقه سخن به میان آورد؟
از اینکه ماده ۵۰۲ آیین دادرسی کیفری در مورد من اجرا نمیشود گلهمندم، از اینکه عفو عید فطر رهبری در سال گذشته که شامل زندانیان بیمار شده بود در مورد من اجرا نمیشود نیز گلهمندم؛ در کل به خاطر اینکه هیچ قانونی مرا حمایت نمیکند و هیچ قانونی در مورد من اجرا نمیشود گلهمندم؛ اصلا چرا یک جوان باید به ۱۵ سال حبس محکوم شود؟ مگر چه گناهی نابخشودنی انجام داده است یا چه آسیب بزرگی به کشور وارد کرده است؟
به گفته پزشکان شرایط زندان از همه لحاظ(غذایی، دارویی، بهداشتی، درمانگاهی، استراحت و مکان به دور از استرس) برای من مضر است و معلوم نیست با وجود آن شرایط به چه بیماری جدیدی مبتلا شوم و طبعا با همین روال آسم و مشکل خونی آخرین آنها نخواهد بود. به راستی چه کسی مسئول به خطر افتادن سلامتی و جان یک انسان است؟ هر چند آن انسان یک زندانی باشد. فشارهای وارده در طول مدتی که بیرون از زندان بودهام شرایط را برای من و حتی خانوادهام سختتر از دوران زندان کرده است و این به نوعی مجازات مضاعف می باشد.