reza amiri
همچنین مجازات فردی به عنوان عملی که او یا شخص سوم انجام داده است یا احتمال میرود که انجام دهد، با تهدید و اجبار و بر مبنای تبعیض از هر نوع و هنگامی که وارد شدن این درد و رنج و یا به تحریک و ترغیب و یا با رضایت و عدم مخالفت مامور دولتی و یا هر صاحب مقام دیگر انجام گیرد، شکنجه تلقی میشود.بر اساس مادهی ۱ کنوانسیون منع شکنجهی سازمان ملل متحد (۱۹۸۴)، شکنجه به این معناست: “هر عملی که بر اثر آن درد یا رنج شدید جسمی یا روحی علیه فردی به منظور کسب اطلاعات یا گرفتن اقرار از او و یا شخص سوم اعمال میشود، شکنجه نام دارد.”
تعریف شکنجه در فقه آزار دادن شدید کسی برای وادار کردن او به انجام دادن کاری است. در این خصوص در اصل ۳۸ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران آمده است: “هر گونه شکنجه برای گرفتن اقرار و یا کسب اطلاع ممنوع است. اجبار شخص به شهادت، اقرار یا سوگند، مجاز نیست و چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است. متخلف از این اصل طبق قانون مجازات میشود.” مطابق مادهی ۵۷۰ ق.م.ا، هریک از مقامات و مامورین دولتی که برخلاف قانون، آزادی شخصی افراد ملت را سلب کند یا آنان را از حقوق مقرر در قانون اساسی محروم کند علاوه بر انفصال از خدمت و محرومیت سه تا پنج سال از مشاغل دولتی به حبس از ۲ ماه تا سه سال محکوم خواهد شد.”
همچنین مادهی ۵۷۸ قانون مذکور هریک از مستخدمین و مامورین قضایی یا غیر قضایی دولتی برای اینکه متهمی را مجبور به اقرار کند او را اذیت و آزار بدنی نماید علاوه بر قصاص با پرداخت دیه حسب مورد به حبس از شش ماه تا سه سال محکوم میگردد و چنانچه کسی در این خصوص دستور داده باشد فقط دستور دهنده به مجازات حبس مذکور محکوم خواهد شد و اگر متهم به واسطهی اذیت و آزار فوت کند مباشر مجازات قاتل و آمر مجازات آمر قتل را خواهد داشت.
آیین نامهی قانونی و مقررات اجرایی سازمان زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور نیز در این زمینه میگوید: “تندخویی، دشنام، ادای الفاظ رکیک یا تنبیه بدنی زندانی و تنبیهات خشن و مشقت بار در زندانها به کلی ممنوع است.”
برای جبران خسارت واردهی ناشی از شکنجه نیز میتوان به مادهی یک قانون مسئولیت مدنی مصوب ۷/۲/۱۳۹۲ استناد کرد که در آن تصریح شده است: “هرکس بدون مجوز قانونی عمداً یا در نتیجهی بیاحتیاطی به جان یا سلامتی یا مال یا آزادی یا حیثیت یا شهرت تجاری یا هر حق دیگری که به موجب قانون برای افراد ایجاد گردیده، لطمهای وارد نماید که موجب ضرر مادی یا معنوی دیگری شود مسئول جبران خسارت ناشی از عمل خود میباشد.”
۱- انواع شکنجه
۱-۱-شکنجهی سیاه یا شکنجهی جسمی
در شکنجهی جسمی هدف در ابتدا و در بسیاری از موارد به دست آوردن اطلاعات از یک سو و همین طور ایجاد جدایی میان فرد با گروهاش چه به لحاظ عملیاتی و چه به لحاظ ایدئولوژیک از سوی دیگر است. خشونت مهمترین و به تعبیری حتی یگانه ابزاری است که جهت این نوع شکنجه بهکار گرفته میشود.
شیوههای شکنجه جسمی در نقاط مختلف جهان بسیار شبیه به یکدیگر میباشند. رایجترین این شیوهها را به طور کلی میشود به گروههای زیر تقسیم نمود:
الف) ایجاد درد: شلاق زدن، استفاده از دستبند قپانی، آویزان کردن و غیره.
ب) محرومیتهای طولانی مدت: محرومیت از خوراک، مواد آشامیدنی، وسائل نظافت و امکانات درمانی کافی، بیخوابی دادن، تولید احساس خفگی، جلوگیری از حرکت کردن یا حرف زدن و غیره.
ج) زیر پا گذاشتن تابوهای فرهنگی: تجاوز به زنان و مردان، اجبار به خوردن یا آشامیدن مواد مشمئز کننده، حمله به عمیق ترین پیوندهای خویشاوندی (در رابطه ی مادر و فرزند، زن و شوهر) و غیره.
۲-۱- شکنجهی سفید یا شکنجه روانی
هدف اصلی از اعمال شکنجه روانی یا شکنجه سفید ایجاد تغییر در هویت زندانی است. به همین دلیل نیز در این نوع از شکنجه فرد بیش از گروهاش در مرکز توجه کارگزاران خشونت قرار میگیرد. با این حال از آنجایی که نمیتوان روان و جسم را به کلی از یکدیگر متمایز نمود، هم شکنجهی روانی بر جسم و هم شکنجه جسمانی بر روان تاثیر میگذارند.
همان طور که خاطر نشان کردیم یکی از اهداف مهم شیوههای گوناگون شکنجهی روانی، تاثیر گذاشتن بر هویت زندانی است. هویت فرد از منظر علوم روانشناسی فرآوردهی فرآیندی دینامیک است که در تمام طول زندگی انسان ادامه مییابد. بدین ترتیب از منظر این علوم، هویت نه “ذات” پنداشته میشود و نه یکبار برای همیشه شکلی ثابت به خود میگیرد.
آدمی از همان لحظهی تولد در درون شبکههای تعاملی گوناگون (دو خانواده هستهای و گسترده، مدرسه و غیره) قرار دارد و “من” خود را بر اساس روابط و در نتیجهی نگاهی که دیگران به او دارند تجربه میکند و میشناسد. با این وجود برای اینکه چنین تجربیات گوناگونی بتوانند به فرد احساس یگانگی و همین طور ثبات ببخشند بایستی در قالب واحدی ساختارمند و هماهنگ در روان فرد شکل بگیرند.
اصطلاح “شکنجهی سفید” را عموماً به معنای شکنجهی روانی بکار میبرند و دلیلش نیز این است که در این نوع از شکنجه اثری بر بدن باقی نمیماند. با این حال “شکنجهی سفید” در معنای دقیق ترش به آن دسته از شکنجههای روانی گفته میشود که با ایجاد محرومیت حسّی (sensory deprivation)، موجبات اختلال در سیستم ادراک را فراهم میآورند. عوارض روحی کوتاه و دراز مدت شکنجهی سفید از سلول انفرادی بسیار عمیقتر، شدیدتر و دراز مدتتر است.
با این حال در بسیاری از موارد، اعمال شکنجهی سفید به همراه بازجوییهای پایان ناپذیر و شکنجههای جسمانی موجب میشوند تا “من” زندانی در اثر ناکار آمدی و عدم پایداری مکانیسمهای دفاعی روان، در هم بشکند.
با درهم شکستن مکانیسمهای دفاعی دستگاه روانی، کارگزاران شکنجه به هدف خود دال بر نفوذ به هویت مرکزی زندانی دست مییابند.
هدف اصلی از رخنه به هویت زندانی، “شفاف سازی” شخصیتش میباشد. بازجوییهای بیوقفه و طولانی وقتی با شکنجهی سفید (محرومیت حسی) همراه میگردد، روان زندانی را از هر گونه محتوا و رمز و رازی تهی میسازد. آشکار و یا به تعبیر شکنجه گران “افشا» کردن احوال درونی زندانی را که با تخلیه و بیرون کشیدن محتوای روان صورت میپذیرد، شفاف سازی شخصیت مینامیم. در این حالت بازجو به دنبال به دست آوردن “اطلاعات نسوخته” از زندانی نیست بلکه میکوشد تا به درونیترین، خصوصیترین و به بیان نیاوردنیترین اطلاعات درونی در او (از خاطرات دوران کودکی و خانوادگی گرفته تا روابط جنسی مربوط به گذشته) دست یابد.
در حقیقت با بیرون کشیدن رازهای بزرگ و کوچک، مرز میان دو دنیای درون و بیرون، میان “من” و دیگری، برداشته شده شخصیت زندانی همانند قطرهای آب شفاف میگردد. شفاف سازی شخصیت با از میان بردن رازهای درون که اغلب از ترکیب شکنجهی سفید، انفرادی و بازجوییهای پایان ناپذیر ممکن میشود، در بسیاری از موارد در هویت مرکزی زندانی اختلالات شدید و دراز مدت ایجاد میکند. نظامهای سیاسیای که از چنین روشی برای مقابله با مخالفانشان استفاده میکنند هدفشان نه به حرف آوردن زندانی بلکه خاموش کردن ابدی اوست.
۲- شیوه های شکنجه در طول تاریخ:
۱-۲- شیوه های شکنجهی جسمی یا شکنجه سیاه
الف) شکنجه با بامبوی چینی:
بامبو یکی از سریعترین گیاهان در جهان از لحاظ رشد است. بعضی از انواع چینی آن تا یک متر در روز رشد میکنند. برخی از مورخان معتقدند شکنجه به وسیلهی بامبو نخستین بار توسط چینیها و سپس در جنگ جهانی دوم توسط ارتش ژاپن صورت گرفته است.
شیوهی انجام این شکنجه بدین صورت است که نوک بامبوها را تیز کرده تا به صورت نیزه در آیند و سپس زندانی را به طور افقی بالای بامبوها آویزان میکنند و قد بامبوها به سرعت رشد کرده و پوست بدن قربانی را شکافته و از میان بدن او رشد میکند و متهم به آرامی و با درد جان میدهد.
ب) قفس آهنی:
بسیاری از محققان معتقدند که این نوع از شکنجه برگرفته از یک افسانهی وحشتناک است. این اتاقک آهنی با میخهای تیزی که در آن تعبیه شده متهمان را میترساند تا به همه چیز اعتراف کنند. قفسآهنی در اواخر قرن ۱۸ همزمان با نزول تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیساهای کاتولیک به وجود آمد. شیوهی کار این دستگاه به این صورت است که متهم را داخل این اتاقک آهنی انداخته و در آن را میبندند. دیوارهی درونی این قفس مجهز به میخهای کوچکی هستند که بدن قربانی را سوراخ نمیکنند و تنها او را زخمی میکنند. معمولاً مجرم پس از چند دقیقه اعتراف میکند و اگر لجاجت کرده و سکوت اختیار کند از طریق حفرههای ویژهی درون قفس چنگکها، تیغهها و شمشیرهای دو دم فشار را چندین برابر کرده و درد غیر قابل تحملی را ایجاد میکنند.
سرانجام مجرم برای مدت طولانی در قفس مانده و بر اثر شدت خونریزی میمیرد. در برخی از مدلهای این دستگاه میخهایی برای چشمها تعبیه شدهاند که آنها را از حدقه درمیآورند.
ج) گاو نر برنزی:
این دستگاه مرگبار نخستین بار توسط کوپر اسمیت پریلو به سفارش حاکم ستمگر سیسیلی فلاریسو که عاشق شکنجه و کشتن مردم به راههای غیر معمول بود ساخته شد که بعدها استفاده از این دستگاه توسط یونانیان باستان گسترش پیدا کرد.
ظاهراً این دستگاه به شکل یک گاو توخالی از جنس مس است. شیوهی کار این دستگاه به این صورت است که متهم را درون این تندیس مسی انداخته و زندانی میکردند. زیر گاو مسی آتش میافروختند و قربانی را زنده زنده کباب میکردند. ساختار دستگاه به گونهای است که فریادهای قربانی از طریق دهان گاو همانند صدای گاو شنیده میشد.
د) قفس موش صحرایی:
این شکنجه از چین باستان بود که بعدها توسط رهبر انقلاب قرن ۱۶ هلند، دیریک سونو گسترش یافت. شیوهی اجرای این شکنجه بدین صورت است که متهم را روی یک میز برهنه کرده و به حالت خوابیده میبندند. سپس یک قفس سنگین پر از موشهای صحرایی گرسنه را روی شکم یا سینهی زندانی قرار میدهند. کف قفس دارای دریچهای است که به اندازه مخصوصی قابل باز شدن است.
در بالای قفس زغال داغ قرار میدهند به گونهای که موشهای صحرایی بر اثر شدت گرمای ذغالها به جنب و جوش افتاده و برای فرار از گرما از دریچهی مخصوص انتهای قفس راه خود را با گاز گرفتن و دریدن بدن زندانی باز میکنند.
ه) شکنجه و اعدام توسط فیل:
این شکنجه قرنها در کشور هند و هندوچین مورد استفاده بوده است. از آنجا که فیل حیوان باهوشی است آموزش دادن آن برای لگدزدن به متهم کار بسیار آسانی است که ظرف مدت چند روز امکانپذیر است. شیوهی انجام این شکنجه به این صورت است که متهم را روی سطح زمین میبندند و به فیل آموزش دیده دستور میدهند که به سر متهم لگد بزند. گاهی اوقات نیز برای عبرت دیگران و گرفتن اقرار به فیل دستور میدهند که سر، دست و پای متهم را لگد کند.
و) ماشین کشش چرخدندهای:
یکی از مخوفترین و کاربردیترین دستگاههای شکنجه، ماشینکشش چرخ دندهای است. این دستگاه نخستین بار ۳۰۰ سال پس از میلاد مسیح توسط ویسنته حاکم مستبد زاراگوزای اسپانیا مورد استفاده قرار گرفت. هر متهمی که از این شکنجه جان سالم به در ببرد در اثر کششی که به عضلات بدنش وارد میشود دیگر قادر به استفاده از آنها نخواهد بود. این دستگاه متشکل از تخت مخصوصی است که غلطکهای ویژهای در دو سر آن تعبیه شده و توسط طناب سینه و زانوهای متهم را میبندد. هنگامی که شکنجهگر غلطکها را بچرخاند طنابها در جهت مخالف کشیده میشوند که این امر سبب کشیدگی بدن متهم میشود.
دستها و پاهای شکنجهشونده کشیده و بر اثر شدت کشش از مفاصل خود خارج میشوند.
ز) کاشت فلز در بدن:
این شکنجه یکی از عجیبترین راههای شکنجه است که اجرای آن به قرون وسطی باز میگردد. شیوهی انجام آن به این صورت است که شکاف عمیقی روی پای متهم ایجاد میکنند و سپس تکهای فلز که معمولاً آغشته به نوعی زهر مخصوص است درون شکاف قرار داده و آن را میدوزند. بر اثر شدت درد و سوزش متهم بخت برگشته طاقت خود را از دست داده و محل زخم را میشکافد که این امر باعث خونریزی میشود و اکثر اوقات در اثر شدت خونریزی جان خود را از دست میدهد.
ح)دستگاه فشار دهندهی سر:
از این دستگاه شکنجه بیشتر برای کشیدن اعتراف از متهم بدون کشتن وی استفاده میشود که شکنجهگر به آسانی میتواند آن را به یک دستگاه اعدام وحشتناک تبدیل کند. شیوه استفاده از این دستگاه به این صورت است که سر متهم را درون کاسهی فلزی قرار داده و توسط پیچی که در بالای این کاسه قرار دارد فشار زیادی به جمجمهی شکنجه شونده وارد میکنند. اگر متهم از اعتراف کردن طفره برود شکنجهگر پیچ را چرخانده و فشار زیادی را به استخوان جمجمهی متهم وارد کرده و آن را از حال عادی خود خارج میکند. اگر مجرم اعتراف نکند مرگ دردناکی را خواهد داشت.
ط) صندلی شکنجه:
این شیوه از شکنجه یکی از دردناکترین شیوهها است. این صندلی متشکل از ۱۰۰۰ میخ کوچک است که قابلیت نفوذ به ارگانهای حیاتی بدن متهم را ندارند. متهم روی این صندلی نشسته و بر اثر شدت درد مجبور به اقرار و اعتراف میشود. این میخها به گونهای تعبیه شدهاند که باعث جلوگیری از خونریزی سریع متهم میشوند و شخص شکنجه شونده تنها بر اثر شدت درد و آن هم پس از چندین ساعت و حتی چند روز جان خود را از دست میدهد. معمولاً شخصی که اطلاعات و اسرار مهمی در دست دارد را به تماشای شکنجهی شخص دیگری مینشانند و اگر لب به اعتراف نگشود خود او را با این دستگاه شکنجه میکنند و او را نمیکشند تا مهر از زبانش باز شود.
۲-۲- شیوه های شکنجهی سفید
الف) محرومیت حسی:
به مثابه روشی برای شکنجه، نخستین بار توسط سازمان اطلاعات ایالات متحده امریکا (CIA)، در سالهای نخست دههی پنجاه میلادی طراحی شد. سازمان “سیا” در این دوره، به تامین مخارج یک سری تحقیقات علمی در مورد پدیدهی “محرومیت حسی” پرداخت.
یک گروه از مهمترین این تحقیقات تحت نظر روانشناس کانادایی دونالد هب (Donald Hebb) در دانشگاه معروف “مک گیل» (Mc Gill) در مونترال کانادا انجام شد. هب در آزمایشهایش از دانشجویان داوطلب استفاده میکرد. در این آزمایشات سعی شده بود تا تاثیرات محرومیت حسی بر روان را مورد مطالعه قرار دهند. برای رسیدن به این منظور، از کلاههایی مخصوص برای حذف حس شنوایی، از چشم بند برای جلوگیری از دیدن، از وسایل یا امکانات دیگر برای کاهش دو حس لامسه و بویایی استفاده میکردند و سپس افراد را در درون اتاقهایی انفرادی و بدور از هر گونه محرک خارجی قرار میدادند. داوطلبان در این شرایط تنها پس از مدتی نسبتا کوتاه (یک الی دو یا سه روز) دچار هذیانهای شدید، کاهش قوای عقلی و ناآرامیهای تحمل ناپذیر میگشتند.
ب) تابوت:
روش کار در این مدل ،کاهش محرکات بیرونی به همراه ممانعت از حرکت یکی از نمونههای چنین شکنجهای میباشد. در این حالت محرومیت حسی در ابتدا باعث اختلال در حافظه میشود، سپس قدرت تمرکز را مختل میکند و در نهایت باعث حس گم گشتگی و از دست دادن مفهوم زمان میشود.
در اثر طولانی شدن چنین وضعیتی فرد دچار نوعی روان پریشی (psychosis) مصنوعی (توهم، هذیان، اضطرابهای شدید، مدام و غیر قابل کنترل) میشود که در بعضی موارد بازگشت ناپذیر است. شکنجهی سفید با ایجاد اختلال در سیستم ادراک به طور مستقیم به هویت مرکزی و شخصی زندانی حمله میکند.
ج) واحد مسکونی:
در این روش علاوه بر محرومیت حسی، شامل بازجوییهای طولانی مدت و ضرب و جرح زندانی نیز میشوند. در چنین شرایطی زندانی به قصد حفظ هویت شخصی و اجتماعیاش، در ابتدا تلاش دارد تا مرزی هر چه عبور ناپذیرتر میان آنچه هست با آنچه به بازجو مینمایاند برقرار سازد. او میکوشد تا نه تنها اسرار گروهی بلکه حتی ریزترین خصوصیات عادی و فردی خویش را نیز از نگاه بازجو پنهان سازد. در چنین شرایطی هر گونه اطلاعات، ولو ناچیز و نامربوط، برای اعمال فشار بیشتر بر زندانی مورد بهره برداری قرار میگیرد.
۳- تاریخ سخت کشی
یکی از نمونه های تبیین انواع شکنجه در طول تاریخ ایران، کتاب “تاریخ سخت کشی” نوشته عباسقلی غفاری فرد است. مطالعهی این کتاب که انواع شکنجه در دو دورهی حکومت افشاریه و قاجاریه را بیان میکند، بسیار مفید است. جالب اینکه این نوع شکنجهها در یکی دوقرن اخیر صورت میگرفته است. “بریدن اندام”، “سوزانیدن و کباب کردن”، “پاره پاره کردن”، “زنده به گور کردن”، “زیر تازیانه و چوب کشتن و خرد کردن سر با گرز”، “خفه کردن”و “زنده زنده گچ گرفتن همهی بدن” شیوههایی بوده که در این کتاب شرح داده شده است. علاوه بر انواع کشتن که ذکر شد، “بستن به دم اسب و بستن به درخت”، “در دیگ جوشان انداختن و در نمد پیچیدن”، “جوال دوز بر زبان زدن”، “در پوست خام گذاشتن؛ زیرپای پیل انداختن” فصلهای کتاب “تاریخ سخت کشی” را تشکیل میدهد.
۴- سخن آخر
هرقدر به تاریخ بشر نگاهی میافکنیم، چیزی جز خشونت نمیبینم. نفی هرگونه شکنجه، یک پدیدهی حقوق بشری و کاملا نو و بدیع است. شکنجه در هر حالتی به لحاظ اخلاقی، نادرست است و اینکه به دلایل اخلاقی، باید مطلقاً در قانون ممنوع شود.
هم اخلاقگرایان و هم نظریهپردازان حقوقی باید جزئیات را روشن کنند. دلایل زیادی وجود دارند که چرا نمونههای مختلف الگوی شکنجه ناخوشایند هستند؟ زجر، تحقیر، ترور و انسانیتزدایی؛ زخم های روحی و غیره، مطلقاً باید محکوم و ممنوع شوند.
سازمان ملل متحد به عنوان حافظ امنیت بین المللی و پیشبرد و تشویق احترام به حقوق بشر و آزادی هایی اساسی از بدو تاسیس در تلاش برای از بین بردن این رفتار غیر انسانی (شکنجه) بوده و قطعنامههای زیادی در این مورد صادر نموده است. قانون اساسی ایران شکنجه را به طور عام منع نموده است و میتوان گفت همسو با اسناد بین المللی است اما قوانین عادی ایران در خصوص شکنجه کاستیهایی دارند (شکنجهی روحی و روانی را مورد توجه قرار نداده است) بنابراین در خصوص منع شکنجه، قوانین عادی ایران نتوانستهاند هدف قانون اساسی ایران و اسناد بین المللی که شکنجه را به طور مطلق ممنوع کرده است، تامین کنند و حتی نتوانسته بر اساس قانون اساسی ایران تعریفی از شکنجه به دست دهند.