سهیل بابادی؛ چهل ماه زندان و همچنان بلاتکلیف

reza amiri

      رادیو پارس  – زندانی محبوس در زندان رجائی شهر، سهیل بابادی پس از گذشت چهل ماه از بازداشت خود و صدور حکم اولیه یکی از پرونده های مربوط به او، همچنان در بلاتکلیفی به سر می برد.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران سهیل بابادی، زندانی سیاسی عقیدتی پس از گذشت بیش از چهل ماه از بازداشت همچنان در وضعیت بلاتکلیفی به سر می برد، نه حکم اولیه ایشان به اجرای احکام ابلاغ می شود و نه حکم دادگاه دوم ایشان صادر می شود.

همسر این زندانی در ارتباط با وضعیت ایشان به خبرنگار هرانا گفت: “ایشان همچنان بلاتکلیف هستند و در بندی به غیر از بند زندانیان سیاسی زندان رجائی شهر در بازداشت به سر می برند.”

خانم بابادی با توضیح وضعیت پرونده های ایشان گفت: “در مورد پرونده ایشان، علی رغم اینکه یکسال و نیم است که در دادگاه انقلاب قسمت دوم پرونده در حال رسیدگی است، هنوز شعبه هیچ رای ای را اعلام نکرده است. اتهام این قسمت دوم اتهام ایشان اجتماع و تبانی و توهین به رهبری است. الان مدت سه ماه است که از دادگاه ایشان می گذرد. رای اول ایشان نیز که در دادگاه کیفری بوده است هنوز برای اجرا ارسال نشده است. یعنی رسما و پس از نزدیک به چهل ماه ایشان بلاتکلیف هستند.”

همسر سهیل بابادی با اعلام رای اولیه این زندانی اظهار داشت: “رای اولیه که به مدت ۵ سال بود هنوز برای اجرا به اجرای احکام نرفته است. این حکم باید ابلاغ بشود تا او از حداقل امکانات یک زندانی برخوردار بشود. متاسفانه هیچ کاری نمی کنند.”

خانم بابادی در پاسخ به این سوال که آیا تا امروز وضعیت این زندانی و مسئله بلاتکلیفی او پیگیری شده است، گفت: “خیلی پیگیری کردیم. برای رای هم وکیل خود پرونده، آقای کی خسروی وهم خود ما پیگیری میکنیم. متاسفانه شعبه ۲۸ با امروز و فردا می کند و می گوید رای را صادر میکنیم. البته در ارتباط با رایی که صادر خواهد شد خیلی امیدوار نیستیم که رایی عادلانه باشد و یا حتی قاضی پرونده، پرونده را خوانده باشد. و برای اساس مستندات بخواهد صحبتی بشود. ولی همان را هم اعلام نمی کنند. ما پیگیریمان را انجام میدهیم. اجرای احکام رجائی شهر می گوید شعبه شهید مقدس باید به ما ابلاغ کند. دادسرای شهید مقدس می گوید که زندان رجائی شهر باید درخواست بکند و بعد ما به ایشان ابلاغ میکنیم. اینها ما را در این بازی انداخته اند و ما نمی دانیم این شعبه باید ابلاغ کند یا آن شعبه باید درخواست بدهد.”

همسر این زندانی در پاسخ به این پرسش که فکر میکنید دلیل این نوع پاسخها چیست، گفت: “تنها هدفشان این است که پرونده را بلاتکلیف نگه دارند. نه با قرار وثیقه او موافقت می کنند. دادگاه انقلاب می گوید که زندانی در اختیار من نیست و شما باید به اجرای احکام بروید. اجرای احکام می گوید که این رای نهائی نشده و شما نمی توانید مرخصی بگیرید. یعنی بعد از ۴۰ ماه نمی تواند حتی دو روز به مرخصی بیاید و از زندان خارج شود.”

خانم بابادی همچنین در ادامه با اشاره به پرونده های مشابه پرونده همسرش اعلام کرد: “در حالی که احکام پرونده های مشابه پرونده همسر من نهائی شده است. چندین بار کسانی که هم پرونده همسر من بوده اند یا یا به قید وثیقه آزاد شده اند و آنهایی هم که زندانی هستند چندین بار به مرخصی آمده اند و یا عفوی شامل حالشان شده است. ولی هدفشان تنها این است که پرونده همسر من بلاتکلیف بماند.”

سهیل بابادی، زندانی محبوس در زندان رجائی شهر، در تاریخ اول خرداد ماه ۱۳۹۱ و به دلیل نوشتن قطعاتی طنز در صفحه فیس بوک “کمپین یادآوری امام نقی به شیعیان” بازداشت شد. بابادی که در دادگاه کیفری استان به اتهام توهین به مقدسات به ۵ سال حبس محکوم شده است و پرونده ای مفتوح و بدون صدور حکم با اتهام اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب دارد، پیشتر و در شهریور ۱۳۹۲ در نامه ای از زندان که توسط هرانا منتشر شد، از ضرب و شتم و اتهامات جنسی و خانوادگی توسط بازجویانش برای تحت فشار قرار دادن او جهت اخذ اعتراف خبر داده و گفته بود که بر اثر این فشار و تهدید ها، همسرش طفل ۴ ماهه را که باردار بود سقط کرده است. بابادی در این ارتباط در نامه خود می گوید: “بازجو هم پس از شنیدن این خبر در حین مکالمات تلفنی ما ( تلفن همسرم توسط اطلاعات سپاه شنود میشود) نزد من آمده و با ابراز خوشحالی گفت حتما این بچه حرامزاده بوده که به این سرنوشت دچار شده.”

سهیل بابادی

داغ فقر، بر كليه مردم

reza amiri

اینجا انجمن بیماران کلیوی استان کردستان است. پاشنه در این ساختمان، ۲۸ سال است که بر روی اهداكنندگان و گیرندگان کلیه می‌چرخد. بیم و امید در چشم اهداكنندگان و گیرندگان كليه موج می‌زند. اینجا هیاهویي برپاست. گیرنده کلیه، بعد از سال‌ها خستگی و مرارت دیالیز، چشم به راه ایثار اهداكننده‌اي دوخته است، که قراراست کلیه‌اش را ما به ازای پولی هدیه کند. اینجا شمار اهداكنندگان، افزون‌تر از گیرندگان کلیه است. میانگین سنی داوطلبان اهدای کلیه در انجمن حمایت از بیماران کلیوی کردستان، ۲۰ تا ۲۵ سال است. همه آمده‌اند که یکی از کلیه‌های خود را با قیمت ۱۵ میلیون تومان به بیماری نیازمند بفروشند و پول دریافتی آن را به زخمی از زخم‌های عمیق زندگی‌شان بزنند.

  زن و شوهر براي نجات زندگي‌شان كليه مي‌فروشند

در میان انبوه جمعیت، زن وشوهری جوان به چشم می‌آید که ۲۴ سال سن دارند و چهار سال است که ازدواج کرده‌اند. این زن و شوهر جوان تصميم گرفته‌اند براي نجات زندگي‌شان، کلیه‌هایشان را بفروشند. عرفان که به همراه همسرش برای دریافت چک ۱۵ میلیونی پاداش هدیه ایثار کلیه‌اش به انجمن آمده است، سه روز است که در بیمارستان «بقیه‌ا…  اعظم» تهران کلیه‌اش را  با گروه خوني ب مثبت به یکی از بیماران سنندجی فروخته است. می‌گوید: «به دلیل فقر مالی شدید ناگزیر شدیم که همراه با همسرم کلیه‌هایمان را برای ودیعه خانه و خرید اثاثیه بفروشیم.» اشک در چشمانش موج می‌زند: «همسر و دختر دو ساله‌ام را دوست دارم و بیش از این نمی‌توانم رنج فقر را بر رخسار آنان ببينم.  اگر کلیه‌ام را نمی‌فروختم باید زندگی‌ام را از دست می‌دادم و از همسرم و فرزندم جدا می‌شدم.» مهسا، همسر عرفان که پهلوی او نشسته است، مدام اشک می‌ریزد و از مدیر انجمن خواهش می‌کند که سریعا گیرنده کلیه او را با گروه خونی آ مثبت، معرفی کند تا مبلغ دریافتی آنان به 30 میلیون تومان برسد. این زن جوان، بر اهدای کلیه‌اش اصرار دارد: «اگر من انصراف بدهم، در حق شوهرم که برای نجات زندگی‌مان پیشقدم شده است خیانت می‌کنم.»
میلاد، جوان ۲۴ ساله ساکن یکی از مناطق حاشیه‌ای سنندج هم که توسط یکی از دوستان با انجمن آشنا شده قرار است که با گروه خونی O مثبت پرونده تشکیل بدهد وبعد از انجام آزمایشات لازم، کلیه‌اش را به یک بیمار زن ۵۴ ساله بفروشد. میلاد و سوما نیز اسفندماه سال گذشته عقد کرده‌اند وهم‌اکنون تازه‌داماد به همراه نوعروس آمده است که برای آغاز زندگی زناشویي، کلیه‌اش را بفروشد. سوما که ورزشکار است اصرار دارد كه او كسي باشد كه كليه‌اش را مي‌فروشد و همسرش فقط كار كند. اما ميلاد مي‌گويد: «این ننگ و خواری را از روز اول زندگی در سند ازدواج‌مان ثبت نخواهم کرد.»

  فرار از سربازي با اهداي كليه!

يك سرباز هم در آن وسط‌ها به چشم مي‌خورد. خودش كه مي‌گويد از سربازي فرار كرده. 24 سال دارد و وقتي مدیر انجمن به او می‌گوید با دادن کلیه از سربازی نیز معاف می‌شود، با انگیزه و رغبت بیشتری فرم اهدای کلیه را امضا می‌کند. شمیا ۲۳ ساله نیز با زور و اصرار، رضایت شوهرش را برای اهدای کلیه با گروه خونی A مثبت گرفته است و از مسئولان انجمن تمنا می‌کند که هرچه سریع‌تر فرد گیرنده را به او معرفی کنند. بيان ۲۸ ساله هم از شهرستان‌های همجوار سنندج که با 45 کيلو  وزن به همراه پدرش برای پر کردن فرم اهدای کلیه به انجمن آمده است، زمانی که مدیر انجمن به او می‌گوید به دلیل لاغری و ضعف جسمانی نمی‌تواند کلیه بدهد اشک از چشمان او و پدرش جاری می‌شود.

فقر دختر ۱۶ ساله را مجبور به فروش كليه مي‌كند

داستان دختر سقزی تراژدی‌اي است جگرسوز! این دختر ۱۶ ساله که به همراه مادرش به انجمن آمده، بر اهدا و فروش کلیه‌اش اصرار دارد. او که به خاطر سن کم، شرایط اهدا و فروش کلیه را ندارد، با گریه و زاری بر تشکیل پرونده‌اش مصر است و می‌گوید: «سن من بالای ۱۸ سال است اما خانواده‌ام شناسنامه‌ام را دیر گرفته‌اند.» او به مدیر انجمن قول می‌دهد که در صورت تشکیل پرونده، در مراجع قضایی شهرستان، شناسنامه‌اش را به سن ۱۸ سال به بالا تغییر دهد. این دختر و مادر با چشمانی اشک‌آلود اعتراف می‌کنند که سرپرست خانوار آنان توانایی هیچ کاری را ندارد و پنج نفر از اعضای خانواده چشم به فروش این کلیه دوخته‌اند.

 کردستان مقام اول فروش کلیه را دارد

مدیر انجمن حمایت از بیماران کلیوی استان کردستان با صراحت می‌گوید: «متاسفانه کردستان مقام اول اهدا و فروش کلیه را در کشور دارد.» سید عطاا… عبدی شمار بیماران کلیوی دیالیزی دارای پرونده در انجمن را ۵۵۰ نفر در استان عنوان کرد و افزود: «شمار پرونده‌های متقاضی فروش اهدای کلیه به اندازه گیرندگان کلیه است که این مایه تاسف است.» به گفته او در کشورهای اروپایی یک گیرنده سال‌ها در نوبت پیوند کلیه می‌ماند؛ اما در استان کردستان گیرنده کلیه از میان دهندگان با شرایط گروه خونی متناسب، انتخاب و گلچین می‌کند. او فقر اقتصادی شدید را از دلایل افزایش فروش کلیه در کردستان ذکر کرد و افزود: «تحلیل اکثر پرونده‌های تشکیل شده در انجمن حکایت از نیازمندی شدید مالی دهندگان کلیه دارد.»

  فروش كليه براي پول پيش خانه

عبدی فروش کلیه برای خرید اثاثیه و ودیعه منزل استیجاری را مایه تاسف دانست وگفت: «من و مسئولان انجمن از ثبت پرونده‌های متقاضیان نیازمند ودیعه منزل شرمسار هستیم؛ اما کاری از دست ما برنمی‌آید.» به گفته او میانگین سنی ۸۰ درصد از دهندگان کلیه در کردستان در رنج سنی ۲۰ تا ۲۵ سال قرار دارد که این نشان‌دهنده بیکاری جوانان در این استان است.   او‌افزود: «براساس تحلیل و بررسی پرونده های متقاضیان آمار زنان اهداکننده در این استان بیشتر از مردان است. چون زنان معتقدند که با یک کلیه هم می‌توانند امورات‌خانه‌داری را انجام بدهند؛ اما مردان به عنوان سرپرست خانوار برای انجام کار سنگین كارگر ساختماني، به دوکلیه نیاز دارند. به گفته او بیشترین اهداکنندگان یا فروشندگان کلیه از ساکنان حاشیه‌نشین شهری هستند و شمار دهندگان روستایی بسیار کم و ناچیز است. او قیمت هر کلیه را 15 میلیون تومان ذکر کرد و افزود: «۱۴ میلیون تومان توسط گیرنده کلیه پرداخت می‌شود و یک میلیون تومان هم بنیاد امور بیماری‌های خاص، بابت پاداش هدیه ایثار و فداکاری به اهداكننده کلیه می‌پردازد.» به گفته مدیر انجمن، ۶ میلیون تومان از مبلغ ۱۴ میلیون تومان را کمیته امداد امام خمینی(ره) به گیرندگان کلیه پرداخت می‌کند. عبدی با اعلام اینکه از ابتدای سال جاری نیز تاکنون ۱۱عمل پیوند کلیه در استان انجام شده است، تاکید کرد که افراد اهداکننده کلیه باید در رنج سنی ۱۸ تا ۳۵ سال باشند واین یک عرف اهدای کلیه در کشور محسوب می‌شود. اومی‌گوید: «اگر ما از متقاضیان فروش کلیه استقبال نکنیم و برای آنان فرم تشکیل ندهیم، آنان در اقلیم کردستان عراق به صورت غیرقانونی کلیه‌هایشان را خواهند فروخت.» او کنترل بازار فروش کلیه برای جلوگیری از بازار سیاه را مهم خواند و افزود: «متاسفانه شماری از این جوانان در بازار سیاه کلیه‌فروشی نقره‌داغ می‌شوند و بعد از اهدای کلیه بر سر میزان پول توافقی فروش کلیه با گیرنده  اختلاف‌نظر پیدا می‌کنند.»

شیروان یاری

روزنامه قانون

مریم اکبری منفرد؛ ۶ سال محرومیت از رسیدگی پزشکی و مرخصی

reza amiri

رادیو پارس   – زندانی سیاسی مریم اکبری منفرد همچنان و پس از شش سال زندان از حق رسیدگی پزشکی و مرخصی محروم است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران مریم اکبری منفرد، زندانی سیاسی و از شهروندان معترض به نتیجه انتخابات در سال ۸۸، پس از شش سال از بازداشت و زندان همچنان از حق مرخصی و حق رسیدگی پزشکی محروم است.

جعفری همسر این زندانی سیاسی در ارتباط با وضعیت جسمانی او به خبرنگار هرانا گفت: “خوب نیست مریض است.” او در ارتباط با همکاری دستگاه قضایی برای رسیدگی به وضعیت پزشکی همسرش ادامه داد: “میخواهم از دادستانی وقت دکتر بگیرم. ما را اذیت می کنند. دو هفته پیش نامه ای برایشان بردم که او را به آزمایشگاه بفرستند. بازهم نفرستادند. امروز باید بریم نزد دادیار ناظر زندان یعنی آقای خدابخش تا ببینیم دو هفته دیگر به ما وقت می دهند یا خیر. ما را اذیت می کنند. ”

مریم اکبری منفرد دارای سه فرزند دختر است. همسر این زندانی سیاسی در این ارتباط با هرانا گفت: “سه تا دختر بچه دارد. بچه کوچک من ۴ ساله بود که مادرش بازداشت شد و در حال حاضر ده ساله است. بچه بزرگ من می بیند که دیگر بچه ها مادر دارند. خدا شاهد است که دو ساعت التماس کردیم که قانع شده اند تنها برای دو ساعت چون فرزند من کنکور داشت بتواند با مادرش صحبت کند.”

جعفری همسر مریم اکبری منفرد در پاسخ سوالی در ارتباط با اینکه این زندانی سیاسی تا امروز مرخصی داشته است یا خیر اظهار داشت که: ” از سال ۸۸ تا امروز حتی به مدت یک ساعت مرخصی نداشته است. یک میلیارد و خورده ای وثیقه گذاشتم و به مدت دو سال این وثیقه را خواباندیم بازهم به او مرخصی ندادند. با اینکه خودشان گفته بودند وثیقه بگذار. یک میلیارد و صد و پنجاه میلیون تومان وثیقه گذاشتم. دو سال هم سند خواباندم. بازهم به ایشان مرخصی ندادند.”

او با اظهار نگرانی در ارتباط با وضعیت این زندانی سیاسی ادامه داد: “زیاد باید اینقدر برویم تا از رو بروند. این هفته اگر قبول نکنند هفته دیگر می رویم. باید اینقدر برویم تا مجبور بشوند مسئله را پیگیری کنند. نمی شود که قبول نکنند. بالاخره ایشان بیمار است. دندان پزشکی ایشان هنوز تمام نشده است. ایشان بیمار است و حالت لاغری هم ناشی از آن است. تنها کاری که توانستیم بکنیم انتقال هفت، هشت روزه ایشان به بیمارستان میلاد بوده که کیسه صفرای ایشان را خارج کرده و عمل کردند.”

مریم اکبری منفرد که در دی ماه سال ۱۳۸۸ و پس از حوادث عاشورای ۸۸ بازداشت شد، در ۱۱ خرداد ۱۳۸۹ و توسط صلواتی، قاضی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ۱۵ سال حبس تعزیری محکوم شد. اتهام این زندانی سیاسی محاربه از طریق عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران است. اتهامی که او بارها آن را رد کرده است.

اکبری منفرد که در زندان رجائی شهر طی دوران محکومیت می کرد، در اردیبهشت ۹۰ به همراه ۸ زن زندانی دیگر به زندان قرچک ورامین منتقل شد. او در آنجا و پس از اعتراض به شرایط زندان و نوشتن نامه های متعدد به مراجع تقلید، مسئولان نظام و احمد شهید، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد به بند زنان زندان اوین منتقل شد و تا امروز در آنجا تحمل محکومیت می کند. دو برادر مریم اکبری منفرد در سالهای ۶۰ و ۶۳ به اتهام ارتباط و عضویت در سازمان مجاهدین خلق ایران توسط دادگاه های انقلاب در ایران اعدام شدند. برادر کوچک او و خواهر دیگرش نیز در سال ۶۷ و موج اعدام زندانیان سیاسی در تابستان آن سال اعدام شدند. اکبری منفرد پیشتر در نامه ای به احمد شهید از قول قاضی صلواتی خطاب به خود گفته بود که: “تو جور خواهر و برادرهایت را می کشی.”

شعارنویسی مجدد روی دیوار یک خانواده بهایی در تهران / تصویر

به گزارش اخبار اقلیتهای مذهبی به نقل ازخبرگزاری هرانا عوامل ناشناس در فاصله کمتر از دوهفته، دو بار یک خانواده بهایی در تهران را با شعارنویسی روی دیوار منزل تهدید کردند.
صبح روز جمعه شانزدهم مرداد، افراد ناشناس برای دومین بار اقدام به شعارنویسی های نفرت پراکنانه روی دیوار خانواده اقدسی از ساکنین بهایی خیابان سازمان برنامه در غرب تهران نمودند.
پیشتر نیز در سوم مردادماه افرادی با درج شعار مرگ روی دیوار این خانواده باعث ناراحتی و نگرانی آنان شده بودند که به پلیس ۱۱۰ گزارش و صورت جلسه شد ولی هنوز عوامل آن مشخص نشده است.
به گفته خانواده اقدسی به جز دو مورد اخیر طی این سال ها هیچ مزاحمتی برای آنان پیش نیامده و ارتباط خوبی با همسایگان دارند.
نوشتن شعارهای تهدیدآمیز علیه بهائیان در شهرستان ها موضوع چندان تازه ای نیست ولی مورد مشابهی در تهران تا کنون گزارش نشده است. نفرت پراکنی علیه بهاییان بعضاحتی از تریبون های رسمی و تلویزیون و فتاوای برخی مراجع تقلید نیز تکرار می شود و نیروهای امنیتی و قضایی نیز تاکنون علیه این نفرت پراکنی ها اقدام خاصی انجام نداده اند.

‎اخبار اقلیتهای مذهبی‎s Foto.

آغاز مردادماه: جنجال در محاکمات؛ موج جدید اعدام‌ها

reza amiri

حقوق زندانی

۷ مرداد، تقی رحمانی، همسر نرگس محمدی، نسبت به خودداری مسئولان قضائی از مداوای وی اعتراض کرد. محمدی که به بیماری‌های مختلف تنفسی و عصبی دچار است نیازمند مراقبت‌های پزشکی خاص است که مسئولان زندان از آن جلوگیری می‌کنند. ۱۱ مرداد، خبرگزاری هرانا خبر داد که نرگس محمدی بدون پایان دوره درمان از بیمارستان بهزندان منتقل شده. وضعیت جسمی این زندانی سیاسی وخیم گزارش می‌شود.

411-300x164

۱۵ مرداد، محبوبه جوادی، مادر بهاره هدایت از تهدیدها و فشارها بر بهاره و همسرش خبر داد. همان روز امین احمدیان، شوهر بهاره هدایت نیز اعلام کرد که از نظر قانونی، هدایت می‌بایست خرداد گذشته آزاد می‌شود.

مین زمینی

۱۳ مرداد، بر اثر انفجار مین زمینی در یکی از توابع شهرستان سروآباد کردستان یک پسر ۱۳ ساله جان خود را از دست داد و پسربچه ۱۲ ساله دیگری نیز به شدت زخمی شد. همان روز، دو تن دیگر در اثر انفجار مین در شهرستان قصرشیرین مجروح شدند.

۳ مرداد، دکتر حسین محمدزاده، کارشناس و استاد دانشگاه در کردستان اعلام داشته که از سال ۱۳۸۵ بدین‌سو، بیش از ۳۷ درصد مصدومین مین در ایران را افراد زیر ۱۵ سال تشکیل داده‌اند. با گذشت سال‌ها از اجرای آتش‌بس میان ایران و عراق، کماکان مناطق بسیاری از استان‌های غربی کشور از مین پاک نشده‌اند.

محاکمات

۳ مرداد، سعید مرتضوی، دادستان سابق تهران و متهم درجه یک پرونده کهریزک، با تأخیر در حضور در دادگاه باعث ختم جلسه بدون دادرسی شد. رفتار مرتضوی در دادگاه‌های مختلف مرتبط با تخلفات وی توجه و انتقادات بسیاری را بر انگیخته است. به‌نظر می‌رسد که نظام قضائی ایران در مقابل مرتضوی تساهل بیشتری نشان می‌دهد. مانا نیستانی در کاریکاتوری که در وب‌سایت‌های خارج از کشور منتشر شد به این موضوع پرداخته.

mana_mortazaviedalat.jpg.815x460_q85-1

۱۰ مرداد، پرونده مصطفی عزیزی، نویسنده و تهیه کننده تلویزیون به دادگاه تجدید نظر ارسال شد. وی در دادگاه بدوی به جرم توهین به رهبری به هشت سال زندان محکوم شده.

۱۳ مرداد، حکم قطع دست راست و پای چپ یک سارق در زندان مشهد اجرا شد.

۱۴ مرداد، زید رعد الحسین، کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل، نسبت به صدور حکم اعدام برای محمدعلی طاهری، نظریه پرداز طب جایگزین در ایران، ابراز نگرانی کرد. روند بازداشت و رسیدگی به پرونده طاهری که بنیانگذار مکتبی به نام عرفان حلقه است نگرانی‌های بسیاری را نسبت به منصفانه بودن محاکمه وی در پی داشته. بنا به گزارشات، طاهری مدتی از دوران بازداشت را در سلول انفرادی سپری کرده.

۱۵ مرداد، سعید پورحیدر به پنج سال حبس محکوم شد. وی که یکی از متعرضان به نتایج انتخابات سال ۸۸ است، پیش از بازگشت به کشور در زمستان ۱۳۹۳ مدتی را در خارج از کشور گذرانده بود.

حقوق زن

۳ مرداد، معصومه ابتکار، معاون رئیس‌جمهور در مصاحبه با روزنامه قانون اظهار داشت که هرچند با حضور زنان در ورزشگاه‌ها موافق است، اما این موضوع را مطالبه اصلی زنان ایران نمی‌داند. او ایجاد امکانات ورزشی برابر برای زنان و مردان در کشور را از اهمیت بالاتر می‌داند.

حقوق بشر

۵ مرداد، وزارت خارجه آمریکا در گزارش سالیانه خود پیرامون قاچاق انسان، ایران را مبداء‌، مسیر و مقصد قاچاق انسان، از جمله برای روسپی‌گری قلمداد کرد. طبق این گزارش، کودکان و جوانان افغان در ایران به بیگاری گرفته می‌شوند، زنان ایرانی برای روسپی‌گری به کشورهای خلیج فارس فروخته می‌شوند و تعداد متکدیان و روسپیان جوان در شهرهای ایران در حال افزایش است.

۶ مرداد، وب‌سایت ویکی‌لیکس به اتهامات مطرح شده توسط برخی رسانه‌ها در ایران علیه احمد شهید واکنش نشان داد. اخیرا، برخی رسانه‌ها در ایران اعلام کرده بودند کهاحمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل در زمینه حقوق بشر در ایران، از دولت عربستان پول دریافت کرده تا وضعیت حقوق بشر را تیره نشان دهد. وب‌سایت ویکی‌لیکس از نویسندگان این مطالب در ایران خواست تا لینک سند مورد اشاره‌شان را منتشر کنند.

اعدام

۱ مرداد، یک محکوم متهم به تجاوز به عنف در اصفهان و سه نفر دیگر با اتهام مشابه در ایلاماعدام شدند.

۵ مرداد، دو زندانی در زندان قزل‌حصار و نه زندانی در ندامتگاه مرکزی کرج با اتهامات مرتبط با مواد مخدر اعدام شدند.

۷ مرداد، سه نفر متهم به تجاوز به عنف در ملاء عام در کرج به دار آویخته شدند.

۸ مرداد، پنج تن در شهر کرمان در ارتباط با جرائم مواد مخدری اعدام شدند. به گزارش هرانا، یکی از این افراد زن بوده.

۹ مرداد، یک زندانی مواد مخدری در زندان مرکزی اردبیل به دار آویخته شد، همان روز چهار زندانی نیز در اصفهان اعدام شدند.

۱۰ مرداد، دو زندانی جرائم مواد مخدر و یک متهم به قتل در رشت اعدام شدند.

۱۲ مرداد، یک زندانی مواد مخدر در اقلید فارس در ملاء عام اعدام شد.

۱۳ مرداد، سه زندانی با جرائم مرتبط با مواد مخدر در رفسنجان اعدام شدند.

۱۴ مرداد نیز چهار زندانی با جرائم مشابه در یزد اعدام شدند.

در دوهفته گذشته، سازمان عفو بین‌الملل طی بیانیه‌ها و هشدارهایی خواستار توقف اجرای حکمسالار شادی‌زادی شد. این خلافکار نوجوان، هنگام وقوع جرم تنها ۱۵ سال داشته. طبق قوانین ایران، اعدام افراد زیر ۱۸ سال ممنوع است، اما قضات در کشور راه‌هایی پیدا می‌کنند که خلافکاران نوجوان را اعدام کنند.

شعر عشق یعنی

       reza amiri

شعر عشق یعنی

افکارم پریشان است
مرغ دلم سرگردان است

اعضای وجودم از خودم نالان است
گویی در قفس دنیا دیگر جایی برایم نیست

از خودم میپرسم زندگی بی عشق چیست
پاسخ این سوالم را چه جوابیست؟

عشق یعنی من و تو با هم برابر باشیم
عشق یعنی من و تو ز حال هم با خبر باشیم

عشق یعنی من وتو خالی از حسادت باشیم
عشق یعنی در سختیها در اوج رفاقت باشیم

عشق یعنی در جهان شاهد ظلم نباشیم
عشق یعنی برای آزادی بیان به دنبال جرم نباشیم

عشق یعنی شاهد خود فروشی زنی برای نان نباشیم
عشق یعنی شاهد اشک کودکی برای نان نباشیم

عشق یعنی شاهد این همه فقر نباشیم
عشق یعنی در بند مادیات غرق نباشیم

عشق یعنی در اوج قدرت انسان باشیم
عشق یعنی برای ذره ای انتقاد در زندان نباشیم

عشق یعنی شاهد تبعض نژادی نباشیم
عشق یعنی در راه نقض حقوق بشر جهادی نباشیم

عشق یعنی به دنبال تبعیض دین نباشیم
عشق یعنی به خاطر عقیده در پی اعدام آن و این نباشیم

عشق یعنی پا روی حق گذاشتن از برای رهبر نباشیم
عشق یعنی آقای خود بودن به دنبال سرور نباشیم

عشق یعنی برای گمراهی خلق به دنبال عکسی در ماه نباشیم
عشق یعنی به دروع شاهد یا علی گفتن در بدو تولد رهبر نباشیم

عشق یعنی برای زندگی خویش به دنبال فتوای رهبر نباشیم
عشق یعنی برای آزادی ملک خویش به دنبال هر خر نباشیم

عشق یعنی دوست داشتن همه آدمها
عشق یعنی زندگی کردن بدون سیاستها

سروده رضا امیری

توزیع نابرابر ثروت در دوران پسا تحریم٬ حمید آقایی

reza amiri

توزیع نابرابر ثروت در دوران پسا تحریم٬ حمید آقایی

حمید آقایی

جریان عبور ثروت که قاعدتا باید از طرف اغنیا به سوی فقرا ساری و جاری باشد بر عکس می شود و سربالا حرکت می کند. جریانی که موجب تمرکز بیشتر و بیشتر ثروت در دست اغنیا و تهی دست ترشدن فقرا می گردد. حتی اگر مطابق محاسبات معمول اقتصادی و مالی، کشورهای مزبور رشد محدود چند درصدی از خود نشان دهند.
در این زمینه رئیس دولت جمهوری اسلامی حسن روحانی در یک گفتگوی تلویزیونی با سیمای جمهوری اسلامی ایران تاکید می کند: با لغو تحريم ها، قرار نيست ارز حاصل از بازگشت دارايی های بلوکه شده ايران در خارج، و يا در آمد ناشی از افزايش صادرات نفت، برای گشودن دروازه های کشور بر روی انبوه واردات به کار افتد و اقتصاد کشور به همان وضعيتی گرفتار بيآيد که در دوره سلف او. وی در ادامه می افزاید: ايران به سرمايه و تکنولوژی خارجی نياز دارد و از اين راه می تواند صادرات غير نفتی اش را به بازار های جهانی بيشتر و متنوع تر کند. حسن روحانی چند بار تاکيد کرد که هدف اصلی ايران در مبادلات با قدرت های صنعتی، جذب سرمايه گذاری است. (نقل به مضمون سایت ایران فردا، مقاله فریدون خاوند)

تصوری که حسن روحانی از نظام اقتصاد جهانی دارد بخوبی در همین دو جمله آشکار می شود. پندار وی از اقتصاد جهانی بر افکار و دیدگاه های سنتی و قدیمی از نقش سرمایه و گردش آن در سطح جهان استوار است، که در چهارچوب آن، جهان به دو بخش شمال و جنوب تقسیم می شد، جنوب مواد اولیه صادر می کرد و می فروخت، و شمال در عوض، کالاهای مصرفی تولید و به کشورهای جنوب صادر می نمود. البته اگر این سنت و رویه در جمهوری اسلامی مرسوم بوده، و بویژه در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد به اوج خود رسید، بعلت حاکمیت بازار و سرمایه داری رانتی، تجاری و سنتی بر اقتصاد ایران و نیز حضور دلالهای منطقه ای در حاشیه خلیج فارس بوده است؛ وگرنه، سرمایه داری جهانی امروزه اتفاقا در پی سرمایه گذاری در کشورهای پیرامونی خود و ادغام نظام های مالی این کشورها در بانک جهانی و شبکه های جهانی بورس می باشد.

اما با توجه به اینکه دولت های غربی بخوبی به منافع، اهداف و برنامه های سهام داران خود و نهادهای بزرگ مالی جهانی آگاه هستند و در صورت فراهم شدن زمینه های سیاسی در پی اجرای آنها برمی آیند، و با فرض به اینکه پس از توافق جامع هسته ای، جمهوری اسلامی از انزوای بین المللی خارج خواهد شد و دربهای کشور بسوی سرمایه گذاران خارجی باز می شوند، احتمال می رود که شهرک های بی رونق و سوت و کور صنعتی کشور جان تازه ای بگیرند و چرخه تولید و مصرف کشور باردیگر به حرکت در آید. احتمالا بانک ها نیز از نقدینگی و تضمین های لازم برای پرداخت حقوق و یا وام برخوردار خواهند شد و حقوق ها سر وقت پرداخت خواهند گردید. حتی فرض را بر این بگذاریم که اصلاحات بنیادی و ساختاری به منظور نوسازی چرخ و دنده های تولید و صنعت کشور نیز آغاز شوند و سرمایه گذاری های خارجی نیز محدود به حوزه نفت و منابع زیر زمینی نگردند.
اگرچه این مفروضات در یک شرایط عادی و روابط باز و آزاد با جهان غرب کاملا محتمل و قابل تحقق می باشند، اما همین مفروضات در نظام جمهوری اسلامی و در زیر چطر حاکمیت ولایت فقیه و روحانیون و مراجع وابسته به آن، و با وجود بختک سنگین آقازاده های رانت خوار و برادران قاچاقچیِ عادت کرده به کالاهای وارداتی از چین بسیار ایده الیستی و تئوریک می نمایند. اما با این حال بگذارید کمی خوشبین باشیم و فرض را بر تحقق این سناریو بگذاریم.

به این معنی که جمهوری اسلامی و اقتصاد ایران بتدریج وارد چرخه اقتصادی غرب و کشورهای پیشرفته صنعتی خواهند شد و شرکتهای بزرگ تولیدی و تجاری به بازار ایران راه خواهند یافت و وابستگی به نفت نیز رو به کاهش می گذارد.
شاید این سناریو برای جمهوری اسلامی بسیار نو و حتی دگرگون کننده باشد، اما به هیچ وجه سناریوی جدیدی نیست و سالها است که در کشورهای در حال توسعه به اجرا در می آید. مکانیزم آن نیز بسیار ساده است، وام دهندگان بین المللی سرمایه های لازم را از طریق موسسات مالیِ جهانی و بشکل وام، در اختیار کشورهای نیاز مند قرار می دهند، و سپس با رژیم های سخت مالی، حداقل دو برابر آنچه را که وام داده اند باز پس می گیرند.

در واقع جریان عبور ثروت که قاعدتا باید از طرف اغنیا به سوی فقرا ساری و جاری باشد بر عکس می شود و سربالا حرکت می کند. جریانی که موجب تمرکز بیشتر و بیشتر ثروت در دست اغنیا و تهی دست ترشدن فقرا می گردد. حتی اگر مطابق محاسبات معمول اقتصادی و مالی، کشورهای مزبور رشد محدود چند درصدی از خود نشان دهند. و یا حتی اگر بجای وام، از درآمدهای نفتی برای مشارکت در سرمایه گذاری های داخلی استفاده شود، همانطور که تجربه کشورمان و سایر کشورهای نفت خیز منطقه نشان می دهد، مشاهده خواهیم کرد که جریان تمرکز ثروت همچنان راه خود را بسوی ثروتمندان و منابع مالی جهانی و سهام داران ادامه می دهد.

در حقیقت، ثروت های ملی مانند نفت نیز در این فرایند، و بسرعت، تبدیل به سرمایه مالی و سهام می شوند و وارد چرخه مناسبات مالی جهانی می گردند، که بجای پر کردن فاصله بین غنی و فقیر هدفی جز پر کردن جیب ثروتمندان دنبال نمی کنند. واقعا ما در کدام کشور نفت خیز شاهد کم شدن فاصله بین غنی و فقیر و رشد طبقه متوسط بوده و یا هستیم؟ در جمهوری اسلامی نیز درآمد های ناشی از نفت بسرعت وارد بازار رشوه و رانت می شوند و مانند دود ناپدید می گردند.
در زمینه تمرکز نامتعادل و غیر عادی ثروت در دست عده ای معدود و درصد رشد بسیار بالای این تمرکز نسبت به رشد اقتصادی کشورها، توماس پیکه تی (Thomas Piketty) تحقیقات علمی و آماری بسیار جالب توجه ای کرده است که به تفصیل در کتاب معروف وی تحت نام سرمایه در قرن بیست و یکم (Capital in Twent-First Century) تشریح و تدوین شده اند. وی معتقد است که در نظام های سرمایه داری در سده های اخیر، بجز دوران کوتاه و استثنایی نیمه اول و اوایل نیمه دوم قرن بیستم، فرایند رشد و تمرکز ثروت (wealth) نامتعادل بوده است. مقایسه های آماری وی همچنین نشان می دهند که درصد رشد و تمرکز ثروت و درآمد همواره بیشتر از رشد اقتصادی (growth) بوده است. این بدین معنی است که حتی در کشور های پیشرفته غربی نیز علی رغم رشد اقتصادی چند در صدی، ثروت بطور نامتعادل و نابرابر توزیع شده و می شود، و ثروتمندان همواره ثرتمندتر و فقرا مرتب فقیرتر شده اند. بعبارت دیگر نابرابری در زمینه درآمد (income) در کشورهای مزبور از نیمه دوم قرن بیستم به بعد همواره روندی صعودی داشته است.

توماس پیکه تی در مقدمه کتاب خود تاکید می کند که پدیده نابرابری در توزیع ثروت و درآمد صرفا یک پدیده اقتصادی و جبری نیست بلکه تاریخ نشان می دهد که این نابرابری ها ریشه عمیق سیاسی نیز داشته و دارند. به این معنی که توزیع (روزافزون) نابرابر ثروت و درآمد، در دهه های اخیر، از اواخر قرن بیستم و قرن بیست و یکم، تحت تاثیر سیاست های مالی و مالیاتی نیز بوده اند، بطوریکه می توان با قطعیت گفت که نابرابری و بی عدالتی پدیده ایست اقتصادی، اجتماعی و سیاسی.

وی در عین حال بعنوان یک نتیجه بسیار مهم از تحقیقات خود، تاکید می کند که مقوله توزیع ثروت هم دینامیزمی بسیار قوی برای کاهش نابرابری در توزیع ثروت دارد و هم می تواند در جهت عکس یعنی افزایش نابرابری و بی عدالتی مورد استفاده قرار گیرد. وی این دینامیزم را، آنطور که من فهمیده ام، صرفا در رشد اقتصادی و افزایش تولید و یا حتی افزایش حقوق کارگران جستجو نمی کند. بجای آن سعی می نماید با تعریف وسیعتر و مبسوط تری از واژه هایی مانند ثروت و سرمایه (و بطور مشخص با استفاده از مفاهیم و مقولاتی مانند سرمایه های انسانی (human capital) و ثروت های غیر مادی هنگام توضیح این واژه ها) راه حل و آلترناتیوی جدیدی را برای حل مشکل نابرابری مزمن شده توزیع ثروت ارائه دهد.

به برداشت من، راه حل وی برای توقف رشد نابرابر و متمرکز ثروت (که همواره بیشتر و سریعتر از رشد اقتصادی بوده است) و توزیع برابر و عادلانه آن در میان اقشار مختلف جامعه، اجرای سیاست های مالیاتی رادیکال و پیشرو است. بعبارت دیگر برای خروج از گردونه باطل رشد اقتصادی، افزایش حقوق و سپس گرانی و تورم، که قدرت خرید مردم، با وجود افزایش حقوق ها، روز به روز کاهش می یابد، وی سیاست های مالیاتی شدیدی را برای گرفتن ثروت متمرکز در دست عده ای معدود و توزیع آن در سطح عموم را پیشنهاد می کند. همچنین وی بر تزریق آگاهی، توانایی، تخصص های علمی و صنعتی و در یک کلام علم و دانش کاربردی به تمام سطوح جامعه پافشاری می نماید، زیرا که سرمایه های انسانی ارزشمندترین سرمایه ایست که یک ملت میتواند و باید مستقلا در اختیار داشته باشد.

حال اگر با این نگرش، مجددا به صحبت های تلویزیونی حسن روحانی نگاه کنیم، می توانیم یک اشتباه و نقص بسیار فاحش و خطرناک را در صحبت های وی مشاهده کنیم. حسن روحانی در خطوط کلی اقتصادی دولت خود برای دوران پسا تحریم هیچگونه اشاره ای به سیاست های مالیاتی برای کنترل ثروت و نقدینگی های متمرکز در دست تجار و رانت خواران ندارد، بلکه با اهداف پوپولیستی، فقط وعده رونق اقتصادی و گردیدن مجدد چرخه تولید، با استفاده از سرمایه گذاری های خارجی را می دهد. که حتی اگر این وعده ها نیز محقق شوند، سرنوشتی مانند دیگر کشورهای پیرامونی که با وجود رونق ظاهری اقتصادی و وفور کالا و محصولات، جریان توزیع ثروت و درآمد معیوب است و فقرا فقیرتر و ثروتمندان غنی تر می شوند و روز به روز از دامنه طبقه متوسط کاسته می گردد در انتظار ملت ما خواهد بود. فرایندی که در کنار تمرکز پول و سرمایه، حتی موجب تمرکز سرمایه ها و استعدادهای انسانی در یک بخش و طبقه خاص می شود.

ما امروزه شاهد تمرکز غیر عادلانه سرمایه های انسانی در کشورهای در حال توسعه و حتی پیشرفته غربی هستیم، که بدلیل توزیع نابرابر ثروت، فرزندان طبقه مرفه این کشورها از شانس و امکانات بیشتری برای برخورداری از تحصیلات عالی و تخصصی برخوردارند. بگونه ای که حتی می توان گفت که در یک روند طولانی مدت، نسلهای بعدی نیز بدلیل عدم برخورداری از شانس های برابر آموزشی، معمولا محبوس در کاست و طبقه خود می شوند و دچار عقب ماندگی فرهنگی و تخصصی مزمن می گردند.

در جمهوری اسلامی نیز شواهد بسیاری دال بر توزیع نابرابر ثروت های انسانی و عدم برخورداری از شانس برابر در استفاده از امکانات آموزشی وجود دارند، برای مثال سهمیه های آموزشی برای افراد خاص، امکانات استفاده از بورس های تحصیلی برای آقازاده های این نظام که اخبار و اسناد آن به یمن تضاد های جناحی فاش شد، و یا مدارس به اصطلاح غیر انتفاعی که هزینه سرسام آوری دارند و اقشار معمولی به هیچ وجه قادر به پرداختن این هزینه ها نیستند.

همچنین از نمونه های اخیر در توزیع نابرابر شانس های تحصیلی و آموزشی و حتی امکانات نابرابر برای زوج های جوانی که می خواهند بچه دار بشوند طرح جدید دولت جمهوری اسلامی در تشویق باردار شدن دکتر های زن در عوض کاهش مدت زمان طرح خدمت در مناطق محروم کشور است که دو نتیجه منفی و مخرب در پی دارد. یکی کاهش طرح خدمت در مناطق محروم و بنابراین کاهش خدمات بهداشتی و پزشکی در این مناطق، و دیگری تبعیض در استفاده از امکانات لازم و ضروری برای بچه دار شدن که عملا موجب نوعی اصلاح نژاد تحمیلی از طریق سیاست های حمایتی تبعیض آمیز می گردد. که البته در این رابطه رهبر جمهوری اسلامی قبلا پیشنهاد آنرا مبنی بر فراهم کردن امکانات لازم برای تشویق پزشکان زن به بچه دار شدن داده بود.

بهر صورت بنظر می رسد که حتی بر فرض باز شدن دربهای ایران بسوی جامعه بین الملل و برداشته شدن تحریم ها و آغاز رشد اقتصادی، بدلیل سیاست های تبعیض آمیز آموزشی و آمیزشی و وجود بختک های بزرگ مالی و رانتی که سیاست مالیاتی پیشرو را بر نمی تابند و شتاب و اشتیاقی که دولت روحانی و اصلاح طلبان هوادار و همراه او برای پیوستن به بازار جهانی از خود نشان می دهند درب گردش سرمایه و توزیع ثروت و درآمد همچنان بر همان پایه شناخته شده بچرخد و جریان توزیع ثروت همان مسیر شناخته شده از فقیر به غنی را طی نماید و نا برابری در توزیع ثروت راه همیشگی و سابق خود را دنبال کند.

مگر اینکه دولت حسن روحانی و دولت های بعدی جرات اجرای دو سیاست مهم را از خود نشان دهند و آنرا پی بگیرند. یعنی اجرای سیاست های مالیاتی رادیکال و پیشرو برای توقف روند تمرکز ثروت و توزیع عادلانه آن و دیگری تزریق برابر و عادلانه علوم و دانش کاربردی و تخصصی به همه سطوح جامعه ایران.

http://haghaei.blogspot.com

پس از توافق جامع جمهوری اسلامی و کشورهای ۱+۵ و مصوبه جدید شورای امنیت سازمان ملل و بدنبال آن پشتیبانی جامعه اروپا از توافقات اخیر هسته ای سفرهای مقامات بلند پایه اروپایی به ایران آغاز گرده است. اگرچه این رفت و آمدها در درجه اول اهداف، ارزش و اثرات سیاسی دارند و دال بر خروج تدریجی جمهوری اسلامی از انزوای بین المللی می باشند، اما قطعا در درازمدت اهداف اقتصادی و استراتژیک تری را دنبال می نمایند، که مهمترین آنها فراهم کردن امکانات سیاسی و اقتصادی لازم برای ورود ایران به بازار جهانی گردش ثروت و سرمایه است.

 

ردپای “سلطان شکر” در پرونده بنياد شهيد، زدوبندها برای جلوگیری از قرائت گزارش در مجلس

reza amiri
  رادیو پارس    -شرق: دست‌هايی در پشت‌پرده در حال فعاليت است تا گزارش بنياد شهيد در صحن علنی مجلس قرائت نشود. اين را امير خجسته صريح‌تر از هميشه مطرح کرده و به صراحت خبر داده که احتمال دارد اصلا گزارش بنياد شهيد در صحن علنی مجلس قرائت نشود. او در همين زمينه به «شرق» گفته: «برخی زدوبندها چندی است که آغاز شده و افرادی در تلاش‌ هستند تا جلوی قرائت گزارش در صحن علنی گرفته شود. حالا قضاوت با افکارعمومی است اما ما تا آخرين لحظه برای خوانده‌شدن تخلف‌های گسترده در بنياد شهيد در صحن علنی مجلس تلاش خواهيم کرد، دانستن تخلف‌های گسترده حق مردم است».خجسته درهمين‌حال به فارس خبر داد که «سيستم‌های حراستی و نظارتی اصلا درباره نظارت بر عملکرد بنياد شهيد کار نکرده‌اند و ردپای سلطان شکر در اين پرونده ديده می‌شود، هرچند شبکه‌های اقتصادی به‌طور مخوف حرکت می‌کنند و به هم وصل هستند. ما گله‌منديم و در گزارش هم آورده‌ايم، يا بی‌حال بودند يا اتفاق ديگری افتاده، آنان بايد کاملا مراقبت می‌کردند، اين مراقبت و نظارت متأسفانه نبوده است».او افزوده: «بدانيد دست‌هايی پشت‌پرده وجود دارد که بنده در جای خود اين دست‌های مخوف را بازگو خواهم کرد و به مردم خواهم گفت در اين مدت چه گذشته است».