“دو کلمه حرف حساب” را تاب بياوريد! درخواست جمعی از شاعران، نويسندگان و طنزپردازان برای آزادی فوری محمدرضا عالی‌پيام (هالو)

reza amiri

متن درخواست آزادی فوری و بی قيد و شرطِ محمدرضا عالی‌پيام (هالو) از سوی جمعی از شاعران، نويسندگان و طنزپردازان ايرانی

محمدرضا عالی‌پيام (متخلص به هالو)، شاعر‌ی‌ست که قلم‌اش را به طنز و در نقدِ هر آنچه بر حق نباشد می‌چرخاند؛ چرا که رسالت شعر آنجا که با چاشنی طنز همراه می‌شود همين است که انعکاس‌دهنده‌ی حقايق اجتماعی باشد و به جای خود، منتقد و معترض نسبت به ناملايماتی که بر جامعه‌‌اش رفته است. در عين حال، بايد توجه داشت که نقد هيچ‌گاه با نیّتِ خصومت نوشته نمی‌شود بلکه رسالتِ نقد در هر جامعه‌ای، حل مشکلات و بهبود اوضاع آن جامعه بوده و است و جز اين نيست که شاعر و طنزنويسی که به نقد دست به قلم می‌برد از آنجا که به دنبال اصلاحِ اوضاعِ مشکل‌آفرين است، حتی برای ظالمان زمانه‌‌اش نيز در قلب خود جايی دارد چرا که می‌خواهد با بازگو کردنِ مشکلات جامعه به طنز و به شيوه‌ای هنرمندانه، بر اذهان آنانی که خود بانی مشکلات بوده‌اند نيز تاثيری بگذارد مگر که چاره‌ای بيانديشند.

بیانیه ی کنشگران کارزار لگام

reza amiri
آزادی برای نرگس محمدی، لغو حکم اعدام محمدعلی طاهری!
• کنشگران کارزار لگام اعلام کردند از این پس روزهای شنبه در اعتراض به سیاست سرکوب، در برابر درب زندان اوین تجمع می کنند …

کنشگران کارزار لگام با انتشار اطلاعیه ای ضمن اعتراض به صدور حکم اعدام برای محمدعلی طاهری، تشدید اعدام ها و احکام ضدانسانی دیگر و ادامه ی بازداشت نرگس محمدی اعلام کردند که از این پس روزهای شنبه به اعتراض، در برابر درب زندان اوین تجمع می کنند.
متن این بیانیه را در زیر می خوانید:

خواهان آزادی نرگس محمدی و توقف اعدام در ایران هستیم.
مردم شرافتمند و انسان دوست ایران
چنانکه آگاهید شمار و سرعت اعدامها در ایران در دو سال اخیر به شدّتی بی سابقه فزونی یافته است و هم اکنون روزانه به طور متوسّط ٣ نفر به دار آویخته می شوند. این اعدامیان شامل نوجوانانی که در سنّ کمتر از ۱٨ سال مرتکب جرم شده اند، مخالفان سیاسی- عقیدتی و دگراندیشان نیز بوده اند. این وضعیّت همه ی ما کنشگران کارزار لگام را نگران کرده است.
در چنین شرایطی بنا به گفته ی وکیل پرونده ی آقای محمدعلی طاهری که به مکتبی عرفانی گرایش دارد به جرم دگراندیشی و ابرازعقیده ای مخالف با عقاید رسمی محکوم به اعدام شده و حکم اعدام او تأیید شده است.
صدور حکم اعدام آقای محمدعلی طاهری به واقع مفهومی بجز حذف آزادی اندیشه و بیان تا حدّ صدور حکم اعدام ندارد.
از دگرسو، بریدن دست و پای مجرمان بینوا و تأیید حکم نوجوانی که زمان اجرای حکم اعدامش چند روزی به تأخیر افتاده پیش آمده و احکام همانند دیگر نیز صادر شده است. صدور حکم اعدام برای نوجوانانی که در کمتر از سنین قانونی مرتکب جرم شده اند به هیچ وجه قابل پذیرش وجدان بشری نیست.
همزمان، نرگس محمّدی، کنشگر کارزار لگام و فعّال آزادی مدنی، با وجود بیماری سخت و نیاز به استراحت مطلق و مراقبت ویژه ِ پزشکی و داشتن دو فرزند خردسا ل، همچنان در زندان به سر می برد. وضعیّت دشوار نرگس محمّدی موجب نگرانی همه ی فعّالان حقوق بشر در ایران و جهان شده است.
ما، کنشگران کارزارلگام برای چندمین با ر این رفتار های سیاسی مخالف با روح انسانی و ناسازگار با ارزشهای بشری را محکوم می کنیم و به همه ی مسئولان نسبت به پیامدهای اجتماعی و اخلاقی چنین روشهایی هشدار می دهیم.
از این پس، هر شنبه از ساعت ٨ تا ۱۰ صبح، ما لگامیان با خواست آزادی هرچه زودتر نرگس محمّدی و همه ی زندانیان سیاسی- عقیدتی و لغو مجازات اعدام برای همه متّهمان در مقابل در ورودی زندان اوین گرد هم می آییم.

Saied Ohadys Foto.

سه تن از دگراندیشان مذهبی به نام های پیمان فتاحی، مرتضی رسولیان و امیررضا الماسیان ساعت ۲۳:۳۰ جمعه ۱۶ مرداد ماه در مهرشهر کرج بازداشت شدند.

reza amiri
رادیو پارس _بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز جمعه ۱۶ مرداد ماه سه تن از اعضای گروه موسوم به جمعیت آل یاسین، پیمان فتاحی، مرتضی رسولیان و امیررضا الماسیان در محل زندگی ایشان بازداشت شدند و هنوز از سرنوشت آنها اطلاعاتی در دست نیست. به گفته پریسا کی نژاد، سخنگوی جمعیت الاهیون (اِل یاسین) در انگلستان، پیمان فتاحی صبح شنبه ۱۷ مرداد بصورت زنجیر شده و با دست بند و پابند در محل ورودی دادگاه انقلاب استان البرز رویت شده است. کی نژاد دستگیری این سه تن را همراه با “با یورش مسلحانه و تهدید مکرر ایشان به تیراندازی” توصیف کرده است. همین منبع اعتقادات و تبلیغات مذهبی ایشان را به عنوان یکی از اصلی ترین دلیل این بازداشت دانسته است.
سخنگوی جمعیت الاهیون (اِل یاسین) در انگلستان، برخورد بازداشت کنندگان را خشن و همراه با حمله با اسلحه و رفتار خارج از عرف قانونی بازداشت کنندگان اعلام کرده است. بنا به گزارش شاهدان بازداشت، مطالب پراکنده ای از مأموران اطلاعاتی در بارۀ دوره های تعلیمات استاد، تفاسیر لیبرال و غیر سنتی از قرآن و کتاب مقدس، انتشار مخفیانه آموزش ها و سخنرانی ها، انتشار جریان های معنوی وارداتی در ایران [ مسیحیت نوین، کابالا، تولتک، عرفان دالایی لاما …] و اندیشه های مرتبط با لیبرال دموکراسی شنیده می شده است. منابع هرانا گزارش داده اند که این بازداشت نیز به مانند دفعات پیشین توسط معاونت مذاهب وزارت اطلاعات انجام گرفته است.

پیمان فتاحی که برای پنجمین بار از سال ۸۶ بازداشت می‌شود، پرونده مفتوحی با اتهامات اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام در دادگاه انقلاب دارد. در طول تمام این سالها هنوز هیچ دادگاهی برای او برگزار نشده و او تنها با بازداشت های مکرر وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی روبرو بوده است. شاگردان فتاحی از شکنجه های متعدد او در زندانهای جمهوری اسلامی خبر می دهند که تنها در یک مورد ۳۲ جلسه شکنجه در بازداشت دوم او در دی ماه ۱۳۸۷ می باشد.

Saied Ohadys Foto.

رسانه‌های غربی و اوضاع گل و بلبل ایران

reza amiri

اخیرا تغییری شگفت‌انگیز در گزارش‌‌های رسانه‌های آلمانی نسبت به رویدادهای ایران دیده می‌شود که ظاهرا در هماهنگی با وزش باد سیاست است. اما هم‌پیوندی با ژئوپولیتیک غرب، تنها در مورد ایران به چشم نمی‌خورد.

Iran - Gabriel - Zanganeh

وبسایت چپ-لیبرال  تاتس در تفسیری به قلم شارلوته ویدمان، آمیختگی رسالت روزنامه‌نگاری با نوسان‌های سیاسی را نقد کرده است. در این نوشته، هم‌پیوندی رسانه‌ها با روایت‌های مسلط و منطبق با ژئوپولیتیک غرب و نادیده گذاشتن پوسته زیرین رویدادها، نافی شرف روزنامه‌نگاری توصیف می‌شود. متن زیر، برگردان فارسی این تحلیل است.

دولت ایران (وزارت ارشاد اسلامی) در بخشنامه‌ای به رسانه‌های داخلی، تعیین کرده که نوع برخورد با توافق هسته‌ای در چه راستایی باشد: مثبت و خوش‌بینانه! و در صورت نقل قول از یک سیاستمدار غربی، افزودن فوری موضع‌گیری یک مقامی رسمی ایرانی!

به قاعده، روزنامه‌نگاران آلمانی اجازه چنین رفتاری را به مسئولان این کشور نمی‌دهند. بهترین مثال عکس‌العمل دسته‌جمعی رسانه‌های آلمانی در مورد اعلام جرم دادستان کل علیه وبسایت “نتزپولیتیک” است. (این وبسایت اسناد محرمانه جاسوسی از تبادلات اینترنتی شهروندان را افشا می‌کرد و دادستان، دو همکار این وبسایت را به پیگرد تهدید کرده بود. اهل رسانه و به ویژه پیش‌کسوتان شبکه‌های رادیو تلویزیونی آلمان بیکار ننشستند و دفاع جانانه‌ای آزادی بیان و قلم کردند. دادستان کل، زیر فشار افکار عمومی، بسیج رسانه‌ها و البته منازعه قدرت در سطوح عالیه، برکنار شد: مترجم)

داخل و خارج

اما در مسائل خارج از آلمان شاهد روند دیگری هستیم: اخیرا تغییرات شگفت‌آوری در مورد گزارش‌های مربوط به ایران در رسانه‌های آلمانی رخ داده است. هیئت‌های اقتصادی غربی به طرف ایران هجوم برده‌اند. مسابقه و رقابتی بر سر بازار ایران در گرفته و متعاقبا لحن و فضای گزارش‌ها مثبت‌تر شده‌اند. در عین حال تعداد اعدام‌ها به طور بی‌سابقه‌ای افزایش یافته‌اند؛ روزنامه‌نگاران، هنرمندان و وکلا به حبس‌های طولانی محکوم می‌شوند. اما دیگر هیچ کسی شور و حال چندانی برای پوشش این اخبار ندارد؛ هر چه باشد قرار است حتی شیر آلمانی هم به ایران صادر شود. (علی‌رغم حمایت دولتی از محصولات کشاورزی در آلمان، به دلیل کاهش صادرات به چین و تحریم‌های روسیه، بهای شیر ۳۰ درصد کاهش یافته و از نظر اقتصادی، دیگر تولید آن مقرون به صرفه نیست: مترجم)

تا وقتی که خواست و جهت‌گیری اصلی مناسبات ژئوپولیتیکی آمریکا، تغییر رژیم در تهران بود، بسیاری از رسانه‌ها در اهریمن‌سازی ایران سهیم بودند و وضعیت زندان‌های هیچیک از نظام ‌های استبدادی به غیر از کره شمالی، به اندازه ایران وخیم گزارش نمی‌شد. اکنون اما به دلیل تغییر جهت وزش باد در عرصه سیاست‌ کلان، نگاه‌ها به ایران تغییر می‌کنند. بعد از توافق وین، به طور ناگهانی نقض حقوق بشر در ایران وزن خبری خود را از دست داد. به همین دلیل می‌توان ادعا کرد که رسانه‌های غربی نیازی به بخشنامه ندارند…

یک نمونه دیگر: دولت مصر روزنامه‌نگاران را تهدید کرده است که در صورت انتشار گزارشی متفاوت از روایت رسمی در باره حملات تروریستی، بازداشت خواهند شد. خوشبختانه در ‌آلمان هنوز با چنین وضعیتی فاصله بسیار هست، اما چه زمانی گزارش‌هایی در باره «جنگ علیه تروریسم» نوشته می‌شوند که با اعلامیه‌های رسمی نهادهای امنیتی غربی تفاوت جدی داشته باشند؟

 شرف روزنامه‌نگاری

مثال دیگری که می‌توان زد، عملیات پهپادها در منطقه است. تصویر رسانه‌ای عملیات با پهپاد در افغانستان و پاکستان واقعا بخشنامه‌ای است و آن هم از سازمان سیا. اخیرا و نه برای اولین بار به جمعیتی ۳۰ نفری که در حال ترک یک مراسم عزاداری بودند، تیراندازی شد. پس از آن و بدون هیچ مدرکی ۳۰ نفر یاد شده تبدیل به اعضای طالبان شدند. (در گزارش‌ها، افراد به طور دلبخواهی گاهی اعضای القاعده یا نیروهای داعش می‌شوند.)

بنا بر گزارش دفتر ژورنالیسم تحقیقی در لندن، بر اثر ۶۴۶ حمله پهپادی در پاکستان، سومالی و یمن، ۲۲۵ کودک کشته شده‌اند. حتی اگر در تعداد کودکان کشته شده کمی اغراق شده باشد، باید پرسید که چند نفر از بچه‌های به قتل رسیده موضوع خبر صفحه اول رسانه‌های غربی شده‌اند؟

دفتر یاد شده، همانند فعالان «نتزپولیتیک» شکل جدیدی از روزنامه‌نگاری را ارائه می‌دهد که گزارش‌ها و تامین مالی آن بر کمک‌های داوطلبانه استوار است. کسی که می‌خواهد بداند تصویر روزانه افکار عمومی از رویدادهای جهان چگونه پدید می‌آید، بایست به این سوال ساده پاسخ دهد: چه نوع زندگی و چه نوع مرگی ارزش دارد؟

پهپادها مسئله حاشیه‌ای نیستند، زیرا آنها سلاح‌های جنگی آینده هستند. اخیرا شکواییه‌هایی از کارکنان نیروی هوایی آمریکا به گوش می‌رسند: نه تنها هدایت‌کنندگان پهپاد از تروما رنج می‌برند، بلکه در هر ماموریت یک دوجین افراد دیگر به عنوان تحلیل‌گر و کادر فنی درگیر قضیه می‌شوند. فعالان ضد پهپاد، اینک برای برپایی کمسیونی تلاش می‌کنند تا نیروهای سابق تیم‌های هدایت پهپاد از تجربیات‌شان بگویند. درست به همان شیوه‌ای که سال ۱۹۷۱ کهنه‌سربازان جنگ ویتنام در کمپین رسانه‌ای «Winter Soldier Investigation» تصویری متفاوت از جنگ به افکار عمومی ارائه دادند. اگر منعی برای حس همدردی با رنج دیگران به دلایل ایدئولوژیک وجود داشته باشد، شاید شنیدن رنج خودی‌ها کمکی برای پیش‌گیری از تکرار چنین عملیاتی شود.

هژمونی فکری-سیاسی

مقایسه با جنگ ویتنام نشان می‌دهد که چه چیزی از زمان آغاز «مبارزه با تروریسم» تغییر کرده است: انتقاد به خودی‌ها بسیار سخت شده است. در گذشته، تاییدکنندگان جنگ ملزم به ارائه دلایل‌شان بودند، اکنون باید دلایل بسیار محکمی برای مخالفت با جنگ داشت.

اینجا با یک هژمونی فکری-سیاسی جدید سر و کار داریم، که در آن موضع‌گیری‌های محتوایی فقط در صورتی مورد توجه قرار می‌گیرند که مربوط به موضوعاتی نباشند که توافقی ضمنی در مورد عدم توجه به آن‌ها وجود دارد. این امر شامل تصمیم‌گیری‌های مربوط به انتخاب خبر و چگونگی انتشار آن هم می‌شود.

با توجه به این شرایط می‌توان آزادی رسانه‌ها را این‌گونه تعریف کرد: ایجاد نوعی از افکار عمومی که کاری به کار سیاست خارجی و ژئوپولیتیک کشورهای غربی نداشته باشد.

آخرین مثال: از ماه مارس که عربستان سعودی بمباران یمن را آغاز کرده تا کنون بیش از ۱۰ هزار مهاجر از کشورهای مختلف از جمله سومالی به یمن پناه آورده‌اند. آنها تحت شرایطی خطرناک از خلیج عدن گذر می‌کنند زیرا قاچاقچی‌ها به دروغ به آنها می‌گویند که جنگ در یمن پایان گرفته است. آیا این را می‌توان به یک تراژدی بی‌خبر‌ی تشبیه کرد که کسانی خطر غرق شدن و مرگ را به جان می‌خرند تا وارد کشوری شوند که همه در حال فرار از آن هستند؟

اما ما خوشبخت‌هایی که آزادانه و به بهترین نحو به اطلاعات دسترسی داریم، از یمن چه می‌دانیم؟ این گمراه‌کننده است که اکنون درگیری یمن به «جنگ فراموش‌شده» معروف شده باشد. واقعیت این است که این جنگ تحمل می‌شود؛ با سکوتی شرمگینانه و خود را به کوری زدن… زیرا عربستان متحد غرب است.

اگر داعش مقصر بود

۴هزار کشته، ۲۰ هزار زخمی، که وضعیت ۹ هزار از آن‌ها وخیم است. از هر دو نفر یک نفر گرسنه است، آب آشامیدنی موجود نیست، محاصره دریایی مانع کمک‌های انسان‌دوستانه است، مناطق مسکونی بمباران می‌شوند. دیده‌بان حقوق بشر صحبت از جنایت جنگی می‌کند. این تصویری گذرا از شرایط کنونی یمن است.

۸۰۰هزار یمنی آواره در خانه‌های کسان دیگری زندگی می‌کنند که خودشان درگیر گرسنگی هستند. در گزارشی از سازمان ملل آمده که ظرفیت بالایی از تحمل و همبستگی در یمن دیده می‌شود. حداقل این روزها لازم است که ما روزنامه‌نگاران به این موضوع توجه کنیم و بپرسیم آیا این درجه از همبستگی نزد ما هم هست؟

با حضور در زندان و امضای وکالت‌نامه؛ محمدعلی طاهری وکیل جدید خود را معرفی کرد


رادیو پارس   _ خلیلی روز شنبه ۱۷ مرداد با حضور در زندان و امضای وکالت‌نامه‌اش توسط محمدعلی طاهری به عنوان وکیل جدید او برای مرحله تجدیدنظرخواهی معرفی شد.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایلنا، سعید خلیلی که قبلا از طرف خانواده طاهری به عنوان وکیل و برای پیگیری برخی شکایات آنها نسبت به مطالب برخی سایت‌ها انتخاب شده بود، روز شنبه ۱۷ مرداد با حضور در زندان و امضای وکالت‌نامه‌اش توسط محمدعلی طاهری به عنوان وکیل جدید او برای مرحله تجدیدنظرخواهی معرفی شد.

وکیل طاهری گفت: “در این دیدار آقای طاهری عنوان کرد که قبلا به شیوه‌های مختلف حسن‌نیت خود را نشان داده و اعلام کرده است که اگر به خاطر اقدامات او  سوءتفاهم‌هایی ایجاد شده، کلاس و درس و هر فعالیتی در زمینه عرفان را تعطیل خواهد کرد”.

خلیلی ادامه داد: “در این دیدار طاهری نسبت به نتایج پیگیری‌های حقوقی در مرحله تجدیدنظر امیدوار بود و درخواست کرد به عنوان وکیل او در این مرحله اقدامات دفاعی جدی‌تری صورت گیرد و معتقد بود برخی نقل قول‌ها در دادنامه به هیج وجه متعلق به او نیست و برگرفته از جزوه یکی از شاگردان اوست که جلای وطن کرده و مطالبی را به عنوان اعتقادات عرفان حلقه جعل کرده است”.

وی همچنین گفت: “موکلم عنوان کرد گفت‌ و گوها و مکاتباتی با مراجع عظام داشته که به‌زودی نتایج آن به اطلاع عموم خواهد رسید و به دادگاه تجدید نظر نیز ارائه خواهد شد”.

خلیلی افزود: “از همه کسانی که حسن نیت دارند، درخواست داریم از انتشار اخبار تایید نشده از سوی خانواده و وکیل طاهری و طرح شایعات خودداری کنند”.

وکیل طاهری ضمن تشکر از مساعدت قاضی دادگاه بدوی در تسریع بخشیدن به امضای وکالت‌نامه و انجام ملاقات با موکل خود اعلام کرد: “تا پیش از انقضای مهلت تجدیدنظرخواهی لایحه دفاعیه خود را با دلایل و مدارک متقن تسلیم خواهیم کرد و اطمینان داریم که در یک رسیدگی کاملا حقوقی حکم صادره نقض خواهد شد”.

لازم به ذکر می باشد، در آبان ماه سال گذشته رسانه های نزدیک به دستگاه امنیتی حکومت ایران از محکومیت آقای طاهری به شش حال حبس تعزیری خبر دادند، همچنین آقای طاهری پیشتر در سال ۱۳۹۰ توسط دادگاه انقلاب به اتهام توهین به مقدسات، مداخله در امور پزشکی و لمس بیماران مونث به پنج سال حبس تعزیری، پرداخت جزای نقدی و ۷۲ ضربه شلاق محکوم شده بود. آقای طاهری تاکنون چندین بار بازداشت شده است، آخرین مورد بازداشت وی در ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۰ صورت گرفته است.

چندی پیش نیز ۱۲ نفر از اعضای “عرفان حلقه”، در مجموع به ۲۴ سال زندان و پرداخت ۱۰۰ میلیون تومان جریمه به‌دلیل تحصیل مال نامشروع محکوم شدند.

گفتنی است حکومت ایران، از سال ها پیش مقابله با آیین های معنوی ناسازگار با مفاهیم سنتی اسلام را در دستور کار قرار داده و بسیاری از رهبران و پیروان این گونه آیین ها را تحت تعقیب قرار داده است.

در جمهوری اسلامی ایران، از این آیین ها با عناوینی همچون “عرفان های کاذب” یا “عرفان های نوظهور” یاد می‌شود.mohammad ali taheri

هشدار زنان فعال ملی مذهبی به رئیس قوه قضاییه درباره خطر جانی زندان برای نرگس محمدی

reza amiri

org-z1438521021c716a7310061c2a3bcd2c9ac1fac4c13001af7bb.jpg
جمعی از زنان فعال ملی مذهبی در نامه ای خطاب به رئیس قوه قضاییه درباره وضعیت خطرناکی که زندان برای نرگس محمدی ایجاد کرده، هشدار دادند.

به گزارش کلمه، زرین دخت عطایی (سحابی)، اعظم طالقانی، زهره سحابی، دره سحابی، طاهره طالقانی، مینو مرتاضی لنگرودی و فیروزه، امضا کنندگان این نامه، از صادق لاریجانی خواسته اند که برای آزادی و درمان نرگس محمدی اقدام عاجل کند، مبادا شاهد فاجعه‌ای دیگر باشیم.

وضعیت بیماری نرگس محمدی در شرایطی است که باید تحت نظر پزشک متخصص و برنامه درمانی منظم باشد. در روزهای گذشته نرگس محمدی دچار حمله فلج عضلانی شده بود و به حالت نیمه بیهوش درآمد و حتی در چنین شرایطی هم تحت درمان زیر نظر پزشک متخصص قرار نگرفت که همین امر نگرانی ها را افزایش داده است.

 

افشای جزییاتی از جلسه سران نظام با رهبری و بازجویی اسفندیار رحیم مشایی

Ahmadinejad&khamenei-saham-news«حمید بقایی» که چهارشنبه ۱۴ مردادماه سال‌جاری، پس از ۵۶ روز موفق به ملاقات با وکیل خود شد، روحیه خود را به طور کامل در زندان از دست داده و درباره بسیاری از مسائل و تخلفات خود، اسفندیار رحیم مشایی، محمود احمدی‌نژاد و پسر محمود احمدی‌نژاد اطلاعات مهم و ذی‌قیمتی را در اختیار بازجویان قرار داده است.

رادیو پارس  _به گزارش «سحام»، وب‌سایت آمدنیوز اطلاعات مهمی را در رابطه با «بازداشت حمید بقایی»، «بازجویی از وی در زندان»، «بازجویی از اسفندیار رحیم مشایی» و «جلسه برخی از سران نظام با رهبر جمهوری اسلامی در خصوص مفاسد کلان مالی دولت احمدی‌نژاد» منتشر کرده است.

این وب‌سایت نوشته است: پس از روی کار آمدن دولت حسن روحانی، اهتمام ویژه‌ای از سوی دولت تدبیر و امید جهت شناسایی و مجازات عاملان مفاسد اقتصادی در دولت اصولگرای محمود احمدی‌نژاد صورت گرفت که از آن جمله می‌توان رسیدگی به پرونده‌های «بابک زنجانی، سردار محمد رویانیان، سعید مرتضوی، محمدرضا رحیمی(معاون اول دولت دهم محمود احمدی‌نژاد)، حمید بقایی(معاون اجرایی محمود احمدی‌نژاد)، حمید رسایی(نماینده تندروی مجلس)، برادران دانشجو و حتی احضار و بازجویی اسماعیل احمدی مقدم فرمانده سابق نیروی انتظامی» اشاره نمود. رسیدگی‌هایی که مانند محمدرضا رحیمی به صدور حکم زندان و ظاهرا بازداشت وی(که البته نامبرده به طور دائم در مرخصی است!) منتهی شده و یا پرونده‌هایی مانند سعید مرتضوی که در مراحل پایانی است.

سال گذشته در دیدار حسن روحانی و برخی از اعضای هیئت دولت وی با آیت‌الله علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی، برخی وزرا از جمله وزیر اطلاعات، وزیر دادگستری، وزیر علوم، وزیر نفت و معاون اول رییس‌جمهور، گزارش‌های تکان دهنده‌ای از سوء مدیریت و مفاسد کلان اقتصادی در هشت سال دولت احمدی‌نژاد به رهبر جمهوری اسلامی ارائه دادند و برخی پرونده‌ها نیز از سوی وزیر اطلاعات جهت اطلاع آیت‌الله خامنه‌ای بازخوانی شد و حسن روحانی خواستار صدور اجازه رهبر جمهوری اسلامی جهت برخورد با محمود احمدی‌نژاد و بازداشت وی شد. در آن جلسه آیت‌الله خامنه‌ای به شدت با درخواست حسن روحانی مخالفت کرد و خواستار پایان افشاگری‌های دولت فعلی علیه اقدامات غیرقانونی دولت احمدی‌نژاد و آن‌چه از سوی رهبر جمهوری اسلامی «کش ندادن» این مسائل عنوان گردید، شد.

پس از آن نیز آیت‌الله علی خامنه‌ای در سخنان مختلفی از برخی افشاگری‌های مقامات دولت نسبت به اقدامات خلاف قانون احمدی‌نژاد انتقاد کرد و در یکی از آخرین سخنرانی‌های خود، به شدت از ماجرای افشای بورسیه‌های غیرقانونی در زمان تصدی‌گری کامران دانشجو بر وزارت علوم و مجری کودتای انتخاباتی سال ۸۸ انتقاد نمود.

البته قابل پیش بینی است که رهبر جمهوری اسلامی با هرگونه بازداشت و محاکمه محمود احمدی‌نژاد و تیم مدیریتی وی مخالفت کند، زیرا در جریان انتخابات سال ۸۸ و در حالی‌که هنوز نتیجه انتخابات از سوی شورای نگهبان تایید نشده بود و اعتراضات میلیونی مردم در شهرها ادامه داشت، رهبر جمهوری اسلامی بلافاصله نتیجه انتخابات را تایید کرد و در خطبه‌های نمازجمعه ۲۹ تیرماه ۸۸ اعلام داشت که تفکرات محمود احمدی‌نژاد به وی «نزدیک‌تر» است و عملا با مخالفان احمدی‌نژاد و معترضین به نتیجه کودتای انتخاباتی اتمام حجت کرد و فردای آن روز نیز نیروهای امنیتی، انتظامی و نظامی به سرکوب و بازداشت شدید معترضین با چراغ سبز رهبر جمهوری اسلامی پرداختند. طبیعی است که رسوایی احمدی‌نژاد و دولتمردان او که در هشت سال مورد حمایت کامل رهبر جمهوری اسلامی بوده‌اند، موجب رسوایی و سرشکستگی آیت‌الله خامنه‌ای گردد.

در هفته‌های اخیر وزارت اطلاعات با رسیدگی به پرونده اسفندیار رحیم مشایی درصدد بازداشت وی برآمده و با فشار وزیر اطلاعات، نهایتا دادسرای انقلاب تهران دو هفته پس از بازداشت «حمید بقایی»، «اسفندیار رحیم مشایی» را جهت پاره‌ای از توضیحات به محل دادسرا احضار کرده که پس از مراجعه رحیم مشایی به دادسرا، وی به مدت هفت ساعت مورد بازجویی سخت قرار گرفته است. این بازجویی بر اساس اقاریر صریح حمید بقایی و اطلاعات اخذ شده از وی در طول مدت بازداشت، انجام گرفته است.

بر اساس اطلاعات دریافتی خبرنگار «آمدنیوز»، «حمید بقایی» که چهارشنبه ۱۴ مردادماه سال‌جاری، پس از ۵۶ روز موفق به ملاقات با وکیل خود شد، روحیه خود را به طور کامل در زندان از دست داده و درباره بسیاری از مسائل و تخلفات خود، اسفندیار رحیم مشایی، محمود احمدی‌نژاد و پسر محمود احمدی‌نژاد اطلاعات مهم و ذی‌قیمتی را در اختیار بازجویان قرار داده است.

بر همین اساس، «حمید بقایی» در زندان به طرز غیر قابل پیش‌بینی‌ای، بر علیه محمود احمدی‌نژاد موضع‌گیری و از اقدامات وی تبری جسته است، به طوری‌که تمام فعالیت‌های خلاف قانون خود را «با دستور مستقیم احمدی‌نژاد» توصیف کرده است.

آقای بقایی هم‌چنین در طول بازجویی‌های خود از محتوای جلسات متعدد چند نفره خود، محمود احمدی‌نژاد، هاشمی ثمره و اسفندیار رحیم مشایی در طول دوران ریاست جمهوری احمدی‌نژاد و پس از آن، اطلاعات مهمی را در اختیار مقامات مسئول قرار داده است. به عنوان مثال بقایی در جلسات بازجویی خود عنوان کرده که «در این جلسات آیت‌الله خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی را با عناوین دیگری مورد خطاب قرار داده‌‌اند.» وی هم‌چنین به «موارد مکرر نقض قانون و سوء استفاده های کلان» در دوران ریاست محمود احمدی‌نژاد بر دولت اعتراف کرده است.

بر اساس اظهارات یک منبع آگاه، شایعات هفته‌های اخیر در خصوص بازداشت اسفندیار رحیم مشایی صحت ندارد و وی تنها ۷ ساعت مورد بازجویی قرار گرفته، اما براساس اقاریر صریح حمید بقایی در زندان، ممکن است «اسفندیار رحیم مشایی» به احتمال بسیار زیاد بازداشت شود.

بر اساس اطلاعات دریافتی، بر پایه اعترافات «حمید بقایی» در زندان، مقامات مسئول به حجم عظیمی از بی قانونی‌ها و تخلفات مالی تیم محمود احمدی‌نژاد برخورد کرده‌اند که این اعترافات مبنای تشکیل پرونده‌های حجیم و متعدد مالی علیه محمود احمدی‌نژاد، اسفندیار رحیم مشایی، ثمره هاشمی و یکی از پسران محمود احمدی‌نژاد شده که اگر مخالفت آیت‌الله خامنه‌ای با بازداشت احمدی‌نژاد ادامه داشته باشد، این تخلفات مکتوم خواهند ماند، در غیر این صورت احمدی‌نژاد و افراد نامبرده بازداشت و روانه زندان خواهند گردید.

مسعود سید طالبی در ۲۱ مهر ۱۳۹۲ دستگیر شد. او یکی از هشت فعال فیسبوکی است که در تیر ماه ۹۲ به حبس از ۸ تا ۲۱ سال محکوم شدند

مسعود سید طالبی در ۲۱ مهر ۱۳۹۲ دستگیر شد. او یکی از هشت فعال فیسبوکی است که در تیر ماه ۹۲ به حبس از ۸ تا ۲۱ سال محکوم شدند. «تبلیغ علیه نظام، توهین به رهبری، اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور و انتشار تصاویر نامناسب» از جمله اتهامات او بود. او در دادگاه بدوی به ۱۵ سال حبس محکوم شد، و به امید کاهش حکم، تقاضای تجدید نظر کرد. از سوی دیگر، دادگاه انقلاب تهران این حکم را سبک دانست چرا که اتهام «توهین به مقدسات» را در پرونده او ملحوظ نکرده بود. در نتیجه، ۵ سال دیگر به حکم او افزوده شد. طالبی فقط به دلیل اعمال #حق‌آزادی‌بیانمحکوم شده است و باید هرچه زودتر آزاد شود.

آمار دختران فراری بیشتر می‌شود، پذیرش خانواده‌ها کمتر

نعیمه دوستدار

سازمان بهداشت جهانی می‌گوید که سالانه بیش از یک میلیون نوجوان ۱۳ تا ۱۹ ساله از خانه‌هایشان فرار می‌کنند که ۶۰ تا ۷۰ در صدشان، دختر هستند  و ۳۰ تا ۴۰ درصدشان  پسر.

دختران فراری به دلایل مختلف خانه و خانواده را ترک می‌کنند و به محیط‌های دیگری چون خیابان و پارک روی می‌آورند. زندگی در خیابان، مقدمه آسیب‌های فراوان است: اعتیاد، قاچاق و تن‌فروشی.

دختر فراری

در ایران آماری درستی از تعداد دختران فراری وجود ندارد و حتی جزو آمارهای محرمانه‌ای تلقی می‌شود که مسوولان تمایلی به افشای آن ندارند.

حبیب‌الله مسعودی‌فرید، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور درباره نبود آمار دقیق از تعداد، طبقه و سایر ویژگی‌های دختران فراری می‌گوید که به‌طورکلی مبهم‌بودن آمار دختران فراری به دلیل قبح آن است: «چراکه ممکن است خانواده‌ها به‌ویژه در شهرهای کوچک، اصلاً فرار دختران خود را اعلام نکرده و خودشان اقدام به جست‌و‌جو کنند.»

در حال حاضر تنها آمارهای مربوط به خانه‌های سلامت و دختران تحت پوشش سازمان بهزیستی به عنوان آمار رسمی این دختران وجود دارد. بر اساس آمار سازمان بهزیستی در حال حاضر ۵۰۰ دختر فراری در ۳۱ خانه‌ سلامت بهزیستی نگه‌داری می‌شوند.

مسعودی‌فرید می‌گوید که معمولا ۶۰ تا ۷۰ درصد دختران فراری به خانه برمی‌گردند، اما در برخی موارد خانواده‌ها از پذیرش فرزندشان امتناع می‌کنند.

شرایط سخت زندگى، فقر، آزار و اذیت جسمی و جنسی، محدودیت‌های غیرمنطقی، تحقیر، دوستی با جنس مخالف، کمبود محبت از سوی خانواده و اثبات وجود، ازدواج مجدد والدین و… از دلایل اصلی فرار دختران است.

معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور دلایل فرار از منزل را مشکلات خانوادگی از جمله درگیری خانواده با موضوع اعتیاد، خشونت و درگیری، تعارض و تنش اعلام کرده است. بسیاری از این دختران، همان کودکانی هستند که سال‌ها در محیط خانه در معرض تنبیه، تحقیر، تجاوز و دیگر شیوه‌های کودک آزاری بوده‌اند و در نهایت به دلیل ضعف سیستم حمایتی و قانونی مجبور به فرار شده‌اند.

 گروه دیگری از آنها هم برای گریز از ازدواج اجباری فرار می‌کنند؛ سنت نانوشته‌ای که هنوز بسیاری از خانواده‌ها به دلایل فرهنگی و گاه مشکلات اقتصادی و ناهنجاری‌های درونی با تکیه بر آن، دخترانشان را از خانه فراری می‌دهند.

اما برخی یعنی حدود ۱۰درصد از این دختران نیز به خاطر شغل و درآمد، رفاه بیشتر، ایده‌آل‌هایی که فکر می‌کنند تنها بیرون از خانواده به آن دست پیدا می‌کنند و جاذبه‌های شهرهای بزرگ، از منزل فرار می‌کنند و اغلب تحت تاثیر تبلیغات باندهای قاچاق دختران با وعده رفاه و سفر به خارج و … از مدت‌ها پیش از اقدام، تصمیم به فرار می‌گیرند و برنامه‌ریزی می‌کنند.

بر اساس گزارش‌های منتشر شده در ایران، گفته می‌شود که این دختران معمولا در شهرهای کوچک زندگی می‌کنند و پس از فرار به شهرهای بزرگ کشور و شهرهای مذهبی تهران، مشهد و قم مهاجرت می‌کنند.

حمایت به شرط بکارت؟

در جامعه‌ای که پر از تبعیض‌های ساختاری نسبت به زنان و دختران است و حقوق کودک از سوی نهادهای رسمی و خانواده‌ها رعایت نمی‌شود، نمی‌توان انتظار داشت که آمار دختران فراری به این سادگی‌ها کاهش پیدا کند، اما ایجاد مراکز حمایتی و رفاهی بدرای این دختران اصلی‌ترین نیاز آنها و مهم‌ترین مسوولیت نهادهای دولتی است.

در حال حاضر بهزیستی اصلی‌ترین نهادی است که مسوولیت ساماندهی وضعیت این دختران را دارد و سایر نهادها مانند شهرداری برای جلوگیری از موازی کاری، فعالیت خود را در این زمینه متوقف کرده‌اند. دولت ایران تمایلی به ورود نهادهای غیردولتی به این حوزه نشان نمی‌دهد.

ایجاد مراکزی مانند مرکز مداخله در بحران‌های اجتماعی، خانه سلامت، مرکز مداخله در طلاق، حمایت از کودکان بی‌سرپرست معلول و ایجاد خط تلفن امداد، از جمله فعالیت‌های سازمان بهزیستی در مورد نوجوانان فراری بوده اما کارایی این مراکز ار جهات مختلف محل تردید است. به دلیل ساختار سنتی و محافظه‌کار خانواده‌های ایرانی بسیاری از مشکلات خانوادگی تا زمانی که تبدیل به یک بحران اساسی نشده‌اند، فرصت بروز پیدا نمی‌کنند.

با وحود این، مراکز مداخله در بحران سازمان بهزیستی، از سه طریق دختران فراری را به این سازمان ارجاع می‌دهند: «یکی از طریق تماس با خط مستقیم ۱۲۳ که برای ارتباط و گزارش‌دهی به مددکاران بهزیستی وجود دارد، دوم از طریق نیروی انتظامی ‌که در سطح شهر به این دختران برخورد می‌کند و سوم از طریق قوه قضاییه.»

خانه‌های سلامت این سازمان دختران را تنها برای شش ماه (و در مواردی طولانی‌تر) نگهداری می‌کنند و پس از آن گزینه پیش روی این دختران یا بازگشت به خانه است یا اسکان در مراکز شبه خانواده.

اینحاست که بار دیگر مشکلات این دختران آشکار می‌شود: ساختار سنتی جامعه و خانواده پذیرای آنها نیست و  بسیاری از خانواده‌ها از پذیرش دوباره آنها خودداری می‌کنند.

مشکل دیگر، فضای ناامن خود این خانواده‌هاست؛ خانواده‌های درگیر اعتیاد یا دچار اختلافات شدید که محیط مناسبی برای پذیرش نوجوانان و جوانان آسیب دیده نیستند.

تبعیض و نگاه سنتی اما در خانه‌‌های سلامت بهزیستی هم وجود دارد؛ دختران فراری آسیب‌دیده، به شرط داشتن پرده بکارت و با انجام معاینه پذیرفته می‌شوند و باقی را به مراکز بازپروری می‌فرستند که به تعبیر همایون هاشمی، رییس سابق بهزیستی کشور، برای افرادی است که وارد «فاز آسیب» شده‌اند و بنا بر اظهارات این مقام مسوول سابق، صحیح نیست در کنار زن آسیب‌دیده نگهداری شوند: «چرا که اثرات آن مخرب است.»

فرار از خانه یک حلقه از زنجیر مشکلات اجتماعی است: فقر، اعتیاد، بیکاری، تنش‌های عصبی و اجتماعی به دنبال خود سلسله‌ای از مشکلات را پدید می‌آورد و تشدیدشان می‌کند. خانواده‌های پرآسیب توان مدیریت تنش‌ها را ندارند و کودکان و نوجوانان را وارد مشکلات خود می‌کنند: بهره‌کشی اقتصادی، سوءاستفاده اقتصادی و جنسی و اعمال خشونت و تبعیض دستاورد سوء این خانواده‌هاست که با کمک فضای ناامن اجتماعی، دختران را برای خلاصی از وضعیت موجود، به سیاهچال خود می‌کشاند.