گفتگو با ناديا ذابحی در مورد کنفرانس women courage و شرايط دگرباشان و زنان در بخش مهندسی و علوم
برای دانلود فايل صوتی روی فلش کليک ذکنيد.
گفتگو با ناديا ذابحی در مورد کنفرانس women courage و شرايط دگرباشان و زنان در بخش مهندسی و علوم
برای دانلود فايل صوتی روی فلش کليک ذکنيد.
گفتگو با ناديا ذابحی در مورد کنفرانس women courage و شرايط زنان و همجنس گرايان در بخش مهندسي و علوم
نادیا ذابحی، همجنسخواه، متولد تیر ماه 1355 در شهر تهران و کشور ایران و همچنین تبعه کشور کانادا، فوق لیسانس مهندسی برق مخابرات ازدانشگاه کونکوردیا کشور کانادا، تکنولوژیست ، فعال حقوق بشر، فمینیست و فعال حقوق دگرباشان جنسی و جنسیتی است. فعالیت های او متمرکز بر احقاق حقوق بشر، برابری جنسی و جنسیتی، خشونت پرهیزی ، زنان و اشتغال، زنان و مهاجرت و آموزش و فرهنگ سازی و همچنین ایجاد گفتمان بین المللی برای صلح است.اوکه شغل اصلی اش مهندسی است در راستای فعالیت های داوطلبانه اش با موسسات حقوق بشری غیر انتفاعی و دولتی ایرانی و غیر ایرانی و نیز سازمان ملل متحد همکاری میکند. از جمله این موسسات میتوان به چند نمونه زیر اشاره کرد:
برای دانلود فايل صوتی روی فلش کليک کنيد
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از فارس، سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ایران از ارائه گزارش سازمان اطلاعات سپاه پاسداران درباره جیسون رضائیان، خبرنگار ایرانی – آمریکایی زندانی خبر داد.
بنا به همین گزارش سازمان اطلاعات سپاه پاسداران جیسون رضائیان را نمونهای از «شیوههای نفوذ دشمن برای آسیب زدن به بنیانهای انقلاب و نظام» دانسته است.
آقای شفیعی گفته است سازمان اطلاعات سپاه پاسداران در گزارشش، جیسون رضائیان را مأمور اجرای تفکر دستهای از سنای آمریکا معرفی کرده که به گفته او معتقدند اگر آمریکا بتوانند روابط خود را با ایران به سطح قبل از انقلاب برگرداند، حکومت ایران را میتوان به آسانی ساقط کرد.
جیسون رضائیان، خبرنگار روزنامه آمریکایی واشینگتن پست از تیرماه سال ۱۳۹۳ بازداشت شده است. باوجود برگزاری آخرین جلسه دادگاه او در مردادماه امسال، هنوز خبری درباره حکم او منتشر نشده است.
صبحگاه روز یازدهم مهرماه حفاظت و بازرسی زندان مرکزی زندان با هجوم به بند عمومی این زندان پس از بازجویی زندانیان این بند و بالاخص زندانیانی چون محمدامین آگوشی و ایرج محمدی و بی احترامی به ایشان به بازرسی تند و خشن این بند پرداختند.
پس از این بازرسی ایرج محمدی به عمل ایشان اعتراض کرد که به همین دلیل به قرنطینه منتقل شد. گزارش ها از این واقعه حاکی از آن است که زندان بانان تلاش کردند که محمد امین آگوشی را نیز به قرنطینه منتقل کنند که با مقاومت زندانیان موفق به انجام این کار نشدند.
ایرج محمدی زندانی اهل میاندوآب تبعیدی در زندان مرکزی زاهدان از روز یازدهم مهرماه تا لحظه تنظیم این گزارش در وضعیت اعتصاب غذا و در قرنطینه زندان مرکزی زاهدان به سر می برد.
ایرج محمدی در اردیبهشت ماه سال ۸۸ به همراه محمدامین آگوشی و احمد پولادخانی به اتهام جاسوسی دستگیر و سرانجام در فروردین ۱۳۹۱ هر کدام به ده سال حبس تعزیری همراه با تبعید محکوم شدند.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، صبح روز گذشته چهار خودروی متعلق به نهادهای امنیتی به حکم شعبه ۲ بازپرسی دادسرای اوین به منزل امین انواری رستمی، فعال مدنی و دانشجوی دانشگاه امیرکبیر مراجعه و پس از تفتیش منزل و ضبط اموال، این فعال مدنی را بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل کردند.
بنا به همین گزارش در بازرسی منزل امین انواری اقلامی از قبیل لپ تاپ، گوشی های همراه و سیستم های رایانه ای این فعال مدنی توسط نیروهای امنیتی ضبط شد.
امین انواری روز شنبه یازدهم مهر ماه از سوی دادسرای اوین احضار شده بود و قرار بود که او روز یکشنبه، دوازدهم مهرماه به این دادسرا مراجعه کند. اما صبحگاه همین روز با مراجعه نیروهای امنیتی به منزلش دستگیر و پس از ضبط اموال شخصی به مکان نامعلومی انتقال یافت.
این فعال مدنی و دانشجوی دانشگاه امیرکبیر در مرداد ماه سال جاری و پس از صدوز حکم توسط شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب احضار شده بود.
دادگاه این فعال مدنی به تازگی در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب برگزار شد و وی به اتهامات تبلیغ علیه نظام، توهین به رهبری و توهین به مقامات کشوری (مصباح یزدی) در فیسبوک، مجموعا به دو سال و شش ماه حبس محکوم شد که به مدت ۵ سال به حالت تعلیق در آمد.
امین انواری رستمی، بیست و یک ساله و دانشجوی ترم ۵ مهندسی نرم افزار دانشگاه امیر کبیر (پلی تکنیک)، در نهم دی ماه ۱۳۹۳ از سوی پلیس امنیت و به دستور دادسرای ۱۳ اوین بازداشت شد و پس از بازجویی با قرار کفالت ۳۰ میلیونی آزاد شد، این در حالی بود که وی از سوی اداره اماکن نیروی انتظامی به صورت تلفنی و “جهت یک کار دفتری” احضار شده بود.
به گفته یکی از نزدیکان وی “تبلیغ علیه نظام، توهین به رهبری و مقامات کشوری در فیسبوک، حمایت رسمی از همجنس بازان و مرتدینی چون شاهین نجفی و حمایت از بهاییت” بخشی از اتهاماتی بود که به این دانشجوی جوان وارد شد.
گفتگو با آرمان چاروستائی فعال حقوق بشر و زندانی سياسی سابق
برای دانلود فايل صوتی روی فلش کليک کنيد.
گفتگو با آرمان چاروستائی در مورد توافق اتمی و روز جهانی معلم و تظاهرات معلمان در ايران
برای دانلود فايل صوتی روی فلش کليک کنيد.
سالهاست از بد اخلاقی قانونگذار ایرانی انتقاد می کنیم که چرا خروج زنان شوهر دار از کشور را موکول کرده است به اجازه رسمی شوهر.
سالهاست از بد اخلاقی قانونگذار ایرانی انتقاد می کنیم که چرا خروج زنان شوهر دار از کشور را موکول کرده است به اجازه رسمی شوهر. همیشه، پیش و پس از انقلاب این صدای ما به سنگ خورده بود، بازتابی هم نداشت. از رو نرفته ایم، سکوت نکرده ایم. تا شما آقای توتونچی آمدید و همسرتان نیلوفر اردلان را که قهرمان ملی است، ممنوع الخروج کردید. نخواستید از کشور خارج بشود و باز قهرمانی کند و مثل خار توی چشم شما بنشیند. با استفاده از قانونی که شما را بر همسرتان قیم کرده است، راه بر قهرمان ما بستید تا در میدان مسابقه حضور نداشته باشد.
این یادداشت فقط و فقط بر ستایش از این اقدام شما تمرکز دارد. باقی را دیگران نوشته اند. باز هم می نویسند. نویسنده این یادداشت احساس می کند به شما دینی دارد و باید آن را ادا کند.
ببین آقای توتونچی، تو خودت نمی دانی به فعالان زن ایرانی، به فعالان حقوق بشر ایرانی، به روند تحولات فکری در جامعه ایران چه اندازه خدمت کرده ای. من خودم را متعهد می بینم تا برایت بگویم. یک “نه” گفته ای و هزاران بازتاب داده ای به نقد های دیرینه ما. نقد هایی که ۴۲ سال است حتی از سوی مردم، درست و حسابی شنیده نشده است، چه رسد به حکومت 37 ساله جمهوری اسلامی که پروا ندارد بگوید اساسا روی کار آمده تا زن ها را خانه نشین کند و به مردان اجازه دهد زنان را در “حبس خانگی” نگاه دارند؛زندانی کنند.
این همه سال از آن روز که در سال ۱۳۵۲ قانون گذرنامه در زمان شاه از تصویب گذشته می گذرد. ۳۷ سال است انقلاب اسلامی ایران که از سحرگاه پیروزی، به جان همه قوانین ایران پیش از انقلاب افتاده و قوانین خوب آن روزگار را به صورت تهوع آوری تغییر داده و قوانین جزایی خونین و قوانین تبعیض آمیز بر ما تحمیل کرده، سروقت این یک قانون نرفته و نگفته چون مال زمان شاه است، باید “برود”. پس در ساختار قوانین ایران ماندگار شده . در پرونده هر یک از ما زنان کثیرالسفر، در اداره گذرنامه تعدادی دستنویس شوهران وجود دارد که خروج ما از کشور را اجازه داده اند. جانم برایت بگوید، اگر این اجازه نامه ها نبود، جمعی از ما سرشان روی سینه نبود و کاملا گرفتار داعشی های وطنی شده بودیم و نمی توانستیم این جا بلبلی کنیم. اما آن شوهران از جنس شما نبودند. اسلحه قانون را در اختیار داشتند، ولی دون شان انسانی خود و همسرشان می دیدند تا ماشه را بکشند. حتی اگر دلهره داشتند از این سفرها، دلهره را بر سوء استفاده از یک قانون غیرانسانی ترجیح می دادند. خلاصه کنم دل گنده بودند.
برویم سر مطلب: تو ثابت کردی که با ممنوع الخروج کردن یک قهرمان ملی توسط شوهرش، در حوزه های ورزشی، آتشی بر پا می شود که نگو. باور کن اگر نیلوفر رفته بود و باز هم با درجات قهرمانی باز می گشت، هرچند تو عقده های مردانه ات فزونی می گرفت و از نیلوفر بیشتر مال و منال مطالبه می کردی، ولی به تحولات فکری این کشور، این همه کمک نمی شد. ما این همه ذوق زده نمی شدیم و این همه از آن چه در این بیش از ۴۰ سال گفته ایم و نوشته ایم، دلشاد نمی شدیم و احساس رضایت نمی کردیم.
صدای حق خواهی نیلوفر از صدای همه ما نیرومند تر شد. او در زمین بازی های ورزشی بزرگ شده، او را دیده اند که سرش به کار خودش بوده. حجابش را سفت می کرده و توصیه های حکومتی را عمل می کرده تا بتواند به زنان ایرانی اعتماد به نفس بدهد و زنان ایرانی را در زمین های بازی جهانی به تماشا بگذارد. این صدا هزاران بازتاب داشته و دارد و خواهد داشت. مردم به زبان ساده فهمیده اند که این قوانین نه تنها ضد زن است که ملی هم نیست و به آنها غرور ملی نمی دهد که هیچ، غرور ملی را از آنها می گیرد. چه جوری می شد این نکته را به قدری سهل و ساده با مردم در میان گذاشت، که اشکهای یک زن تبدیل بشود به شمشیر و برود توی چشم کسانی که این قوانین را توجیه می کنند؟ راستی که مردی هستی مردستان. هر چه از فواید این اقدام مردانه ات بگویم کم گقته ام.
اگر تو نبودی، لاله خانم افتخاری، نماینده مجلس شورای اسلامی، تفکر عهد بوق خودش را آفتابی نمی کرد و نمی گفت زن اصلا بی اجازه شوهراز خانه هم نمی تواند خارج بشود. اگر تو نبودی ما نمی توانستیم از این بانوی نماینده که کلی از بودجه کشور مواجب و رانت و امتیاز می گیرد، بپرسیم:
“پس اگر یک روز در دستور کار مجلس شورای اسلامی، رسیدگی به موضوع حساسی مورد نظر باشد که به تمامیت ارضی و منافع ملی ایران پیوند بخورد و اتفاقا شوهرشما آن روز اجازه ندهد شما از خانه خارج بشوید و در جلسه بررسی و رای گیری شرکت کنید، بر پایه کدام معیار و ضابطه می توانید ادعا کنید، نماینده مردم هستید و از حقوق مردم دفاع می کنید؟ چرا ایرانیان باید به شما پول و امتیاز بدهند، حال آنکه از خود اراده ای ندارید و باید برای رفتن به مجلس بگویید: آقا اجازه؟”
چه خوب که به همت مهدی توتونچی، این پرده ها بالا رفت.
اآقای توتونچی، اگر تو نبودی، مردانی که تا کنون وارد ماجراهای تبعیض آمیز که بر زنان می گذرد، نمی شدند، ناگهان خون و عرق ملی شان به جوش نمی آمد و نمی گفتند: “از این پس نوبت ماست که از حقوق ظالمانه ای که به ما داده اند بگذریم”.
ببین چه کرده ای؟
از درون همان مجلس شورای اسلامی که زن نماینده اش آن گونه سخن گفت که می دانی و حتما تو را خوش آمد، صدای مردی به گوش می رسد که نماینده اردبیل است و برای این قانون ظالمانه خط و نشان می کشد. اسمش “پیرموذن” است. از بس تو خوب رفتار کرده ای، از همفکرانی که در همان مجلس داری نمی ترسد و عدالت را فریاد می کشد.
آقای توتونچی:
مهم نیست که همسرت را در عمل از دست دادی و فرزندت هرگز تو را نخواهد بخشید. مهم نیست که ملتی کینه تو را آشکار و نهان به سینه می کشد. مهم این است که به همت تو و بی آنکه اراده کرده باشی، بانی خیر شدی. جریان سازی کردی. کاری که از عهده ما ساخته نبود. آفتاب را از زیر ابرهای تیره بیرون کشیدی.
اگر من جای این حکومت بودم تو را که گوشه ای از مرام حکومت را برای جهانیان بر ملا کردی، متهم می کردم به “تبلیغ علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی در ایران و جهان”. اما این فقره هم ترسناک نیست. چون من بلوف می زنم و کاره ای نیستم. تو هم به فرض محال که متهم می شدی، می توانستی از خودت جانانه دفاع کنی و به استناد ماده ۱۸ قانون گذرنامه تبرئه بشوی.
با این وصف، دستت درد نکند. موذیانه و مثل آب زیر کاه چنان از درون نظام، علیه نظام مقدس در ایران و جهان تبلیغات راه انداختی، که هیچ یک از مخالفان سرسخت به گردت هم نمی رسند. دم ات گرم.قانون گذرنامه هر قدر پس از این رویداد تاریخی، باز هم عمر کند، شالوده اش را تو که در نهادهای نظام مقدس کار می کنی لرزانده ای.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، سینا ارشادی، فعال مدنی شهر مشکین شهر امروز به ستاد خبری اداره اطلاعات این شهر احضار و پس از حضور در این ستاد خبری بازداشت شد.
بنا به همین گزارش تاکنون خبری از دلیل بازداشت و یا مکان نگه داری این فعال مدنی مشکین شهری منتشر نشده است.
سینا ارشادی، ۲۲ ساله ساکن شهر مشکین شهر و دارای یک مغازه لبنیات فروشی است.
گفتنی است که همزمان با شروع مدارس در مهر ماه، دیوارنویسی های گسترده ای در شهرهای آذربایجان در خصوص لزوم تدریس زبان مادری انجام شده است و گمان می رود این احضارها و بازداشت ها در این خصوص باشد.
|
«خدیجه اسماعیلاف» (آذربایجان):
روزنامهنگار ارشد سرشناس آذربایجانی به دلیل «افشایی فساد مالی خانواده علی اف» به ۱۲ سال محکوم شد.
«بهاره هدایت» (ایران):
فعال حقوق زنان و فعال دانشجویی، متولد ۱۶ فروردینماە ۱۳۶۰، متاهل، در تارخ ۱۰ دیماه ۱۳۸۸ بازداشت شد و به جرم تبلیغ علیه نظام از طریق مصاحبه با رسانههای بیگانه، توهین به رهبری، توهین به رییسجمهور، اخلال در نظم عمومی از طریق شرکت در تجمعات غیرقانونی، ورود غیرقانونی و تخریب درب دانشگاه امیرکبیر هنگام ورود مهدی کروبی در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست «قاضی مقیسه» به ۱۰ سال زندان محکوم شد و در حال حاضر در زندان اوین دوران محکویت خود را سپری میکند.
«وانگ یو» (چین):
وکیل حقوق بشر است که علیه آزار و اذیت جنسی دختران محصل و دفاع از فعالان حقوق زنان فعالیت میکرد و در ماه ژوئیه ۲۰۱۵ بازداشت شد.
«بلن مسفین» (اتیوپی)
«مرون آلمایهو» (اتیوپی)
«نیجیست وندیفراو» (اتیوپی)
«گائو یو» (چین)
«آستر یوهانوس» (اریتره)
«ماتللیوبا کامیلووا» (ازبکستان)
«راشا چورباچی» (روسیه)
«لیلا یونس» (آذربایجان):
فعال حقوق بشر ۵۹ ساله و مدیر موسسه صلح و دموکراسی (IPD) است که از حکومت قانون حمایت کرده و در حل مناقشه و ایجاد صلح بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان مشارکت داشته است، در ژوئن ۲۰۱۴ بازداشت شد و محکوم به هشت و نیم سال زندان شد.
«فیوفیو آئونگ» (برمه)
«تا فونگتان» (ویتنام)
«لئو ژیا» (چین)
«صنعا سیف» (مصر)
«جاج ماریا لودرس آفیونی مرا» (ونزوئلا)
«ناو اون حلا» (برمه)
«نادژدا سوچنو» (اوکراین/روسیه)
«بوی تی مینچ هانگ» (ویتنام)