آلمان با موجی از خشونت‌های سیاسی روبروست”

به گزارش “اشپیگل آنلاین” بحران پناهجویان چهره آلمان را دگرگون می‌کند. نفرت به آلمان بازگشته و هم‌اکنون موجی از خشونت‌ها با انگیزه سیاسی این کشور را فراگرفته است.

Deutschland Brandanschlag an Asylbewerberheim in Weissachآتش‌‌افروزی در اقامتگاه پناهندگان در وایسباخ آلمان

گزارش “اشپیگل آنلاین” تحت عنوان “چهار هفته در پاییز” تصویری ناخوشایند از آلمان پس از رسیدن موج اخیر پناهجویان به این کشور ارائه می‌کند. این گزارش تصریح می‌کند که نفرت به آلمان بازگشته است، ولی این نفرت فقط در شعارهای سیاسی خلاصه نمی‌شود، بلکه از آن بسی فراتر می‌رود.

نه تنها پناهجویان، بلکه داوطلبان یاری‌رسانی به آنان، ماموران پلیس، سیاستمداران و حتی روزنامه‌نگاران هدف حملاتی با انگیزه‌های سیاسی قرار می‌گیرند. عده‌ای با تصاویری وحشتناک سیاستمداران را به حلق‌آویز کردن تهدید می‌کنند.

بیشتر بخوانید: وزیر کشور آلمان به هواداران پگیدا: دنبال فریبکاران نروید

حملات به اقامتگاه‌های خالی از سکنه‌ای که برای پناهجویان در نظر گرفته شده، از ماه‌ها پیش آغاز شده است، اما اکنون مستقیما به خود انسان‌ها هم حمله می‌شود. مقامات امنیتی معتقدند که خشونت‌های موجود ابعادی تازه به خود گرفته است. اداره کل آگاهی آلمان بعید نمی‌داند که اگر این روند همچنان ادامه یابد، بزودی نخستین قربانی‌ها را بر جای بگذارد.

تنها در همین چند روز گذشته حملات زیادی به پناهجویان صورت گرفته است. همچنین داوطلبان کمک به آنان، روزنامه‌نگاران و ماموران پلیس نیز هدف حملات بوده‌اند. چند هفته بیشتر از حادثه حمله به هنریته رکر، شهردار کلن، در جریان یک کازار انتخاباتی نمی‌گذرد. او در پی حمله مهاجمی که انگیزه‌های راست افراطی داشت، با کارد به شدت مجروح شد.

آیا جمهوری وایمار تکرار می‌شود؟

“اشپیگل آنلاین” می‌پرسد که آیا خطر بازگشت به دورانی مانند جمهوری وایمار که سرشار از درگیری‌های خشونت‌آمیز سیاسی بود آلمان را تهدید می‌کند؟ و خود می‌افزاید، حتما هنوز راه درازی تا رسیدن به چنین وضعیتی وجود دارد، ولی ابعاد پرخاشگری در آلمان بسیار نگران‌کننده است.

این گزارش سپس برای مستند کردن ادعای خود فهرستی از حملات اخیر با انگیزه‌های احتمالا سیاسی ارائه کرده است. برای نمونه در روزهای گذشته به شماری از پناهجویان حمله شده و آنان را تا حدی کتک زده‌اند که ناچار به انتقال به بیمارستان شده‌اند.

بیشتر بخوانید: شرکت هزاران تن از مردم کلن در تظاهرات علیه نیروهای ضدخارجی

در شهر وایمار عده‌ای که نقاب بر چهره داشتند و به چوب‌های بیسبال مسلح بودند به دو پناهجوی سوری حمله کرده‌اند. در ماگده‌بورگ ده‌ها افراطی راستگرای با چوب‌های بیسبال به شماری از پناهجویان سوری حمله کرده‌اند. به گفته یک سیاستمدار حزب سبزها این حمله چنان سنگین بوده که می‌توان گفت هدف مهاجمان از آن کشتن یا آسیب‌زدن جدی به پناهجویان بوده است.

در پیرنا واقع در نزدیکی درسدن گروهی ۲۵ نفره به دو مرد مراکشی و لیبیایی حمله و آنان را مجروح کرده‌اند. در حمله‌ای در فرایتال واقع در نزدیکی درسدن به یک اقامتگاه پناهندگان، یک جوان ۲۶ ساله سوری بر اثر پرتاب مواد محترقه به داخل اتاقش بشدت مجروح شده است. فهرست این حملات طولانی است.

Deutschland Symbolbild Flüchtlinge Gewalt gegen Frauen und Kinderزنان پناهجو و کودکانشان در معرض خشونت

فقط پناهجویان هدف حملات نیستند

افزون بر آن، این گزارش نمونه‌هایی از حملات نیروهای دارای انگیزه‌های خارجی‌ستیز به داوطلبان یاری‌رسان به پناهجویان ارائه داده است. عاملان در مواردی هم این افراد را تهدید کرده ‌و به خودروهای آنان سنگ پرتاب کرده‌اند.

نمونه‌هایی نیز از حملات به روزنامه‌نگاران ارائه شده است. جمعه گذشته (۳۰ اکتبر) به هلموت شومان روزنامه‌نگار “تاگس اشپیگل” در منطقه شارلوتن‌بورگ برلین از پشت سر حمله شده است. مهاجم در حال حمله او را “خوک کثیف چپی” نامیده بود.

گفتنی است که شومان در مقاله‌ای در این روزنامه پرسیده بود: “آیا این واقعا کشور ماست؟”. او در این نوشته از برخی احزاب و سیاستمداران راست و محافظه‌کار آلمانی و نیز جنبش “پگیدا” به خاطر سیاست‌هایشان در قبال پناهجویان انتقاد کرده بود.

بیشتر بخوانید: درگیری نئونازی‌ها با پلیس آلمان در مقابل اقامتگاه پناهجویان

همچنین شماری از روزنامه‌نگاران بارها در جریان گزارش‌دهی از تظاهرات “پگیدا” مورد تعرض قرار گرفته و تهدید شده‌اند. برای نمونه مارکوس دگریش، مقاله‌نویس “اشپیگل” در جریان تهیه گزارش از تظاهرات هواداران حزب دست راستی “آلترناتیو برای آلمان” مورد توهین و آزار قرار گرفت و عده‌ای به او تف کردند.

“اشپیگل آنلاین” در گزارش خود همچنین به حملاتی که نیروهای دست راستی به ماموران پلیس داشته‌اند، اشاره کرده و نمونه‌هایی از شهرهای میرانه و فرایبرگ در ایالت زاکسن آلمان ارائه کرده است.

بیانیه گزارش گران بدون مرز در مورد بازداشت های اخیر روزنامه نگاران

رادیو پارس _    _گزارش‌گران بدون مرز طی بیانیه ای بازداشت اخیر روزنامه‌نگاران در ایران را محکوم کرد، متن بیانیه را در ادامه بخوانید:

در نخستین ساعت روز ١١ آبان ١٣٩۴ در حالی که ماموران شخصی پوش اطلاعات سپاه پاسداران چهار روزنامه‌نگار را بازداشت و به محل نامعلومی منتقل می‌کردند، همزمان ارگان‌های مطبوعاتی سپاه پاسداران تسنیم، فارس‌نیوز و … یک بار دیگر خبر « کشف باند نفوذ آمریکایی در مطبوعات کشور» را منتشر کردند.

این بازداشت‌ها پس از سخنرانی‌های علی خامنه‌ای از این میان سخنرانی بیست و پنج شهریور وی برای فرماندهان سپاه پاسداران انجام گرفته‌اند، رهبر جمهوری اسلامی در این سخنرانی نسبت به “نفوذ سیاسی و فرهنگی آمریکا در کشور” هشدار داد.

آفرین چیت‌ساز، ستون نویس روزنامه‌ دولتی ایران، احسان مازندارنی مدیر مسئول روزنامه فرهیختگان, سامان صفرزایی همکاری بسیاری از رسانه‌ها و از این میان اندیشه‌پویا، و عیسی سحرخیز روزنامه‌نگار مستقل و مدیر مسئول چندین نشریه اطلاح‌طلب، پس از بارزسی منازل‌شان بازداشت و به محل نامعلومی منتقل شده‌اند.

با آنکه اتهام‌های این روزنامه‌نگاران را مسئولان قضایی اعلام نکرده‌اند اما رسانه‌‌های سپاه پاسداران تسنیم و یا خبرگزاری فارس نیوز، و صدا وسیمای جمهوری اسلامی به شکلی هماهنگ، حتا پیش از تأیید خبر بازداشت از سوی خانواده‌ها، با انتشار سابقه بازداشت برخی از این روزنامه‌نگاران در سال ١٣٨٨و برخی مسائل زندگی خصوصی آنها، اتهام بازداشت‌شدگان را از جمله “اقدام علیه امنیت ملی و برخی ارتباطات با بیگانگان” اعلام کرده‌اند.

نخستین بار نیست که روزنامه‌نگاران در ایران قربانی توهم همه دشمن پنداری رهبر جمهوری اسلامی و تسویه حساب‌های جنگ قدرت جناح‌های گوناگون حکومت جمهوری اسلامی می‌شوند. علی خامنه‌ای در اردیبهشت ١٣٧٩دستور حمله به مطبوعات اصلاح‌طلبی را که در فردای انتخاب محمد خاتمی به ریاست جمهوری ایران، در سال ١٣٧۶ منتشر می‌شدند، صادر کرد. از آن پس، بیش از ٣٠٠ رسانه که آن‌ها را “پایگاه دشمن خارجی در داخل کشور” نامیده بود، توقیف و ده‌ها هزاران صفحه بر روی اینترنت سانسور شد، بیش از ۵٠٠ روزنامه‌نگار و وب‌نگار خودسرانه بازداشت، شکنجه و ناعادلانه به حبس‌های سنگین محکوم شدند.

این سناریو‌های خیال‌پردازانه کشف پی در پی “جاسوس” و “شبکه‌های جاسوسی” در میان مطبوعات و در نزدیک شدن به موعد انتخابات دیگر به طنزی غم انگیزی تبدیل شده‌است. مسئولان جمهوری اسلامی و در راس آن‌ها علی خامنه‌ای باید به نقض فاحش آزادی اطلاع رسانی که ناقض اصل ١٩ اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق بین‌المللی حقوق سیاسی و مدنی است، پایان دهند.

شعر :نسل سوخته

Reza Amiri

dein Profilbild

وای بر منو روزگار من

غم وطن خوردن شده کار من

وای بر تو و روزگار تو
خیانت و اختلاس شده کار تو

من غم ملت خورم که ندارند نانی

تو غم لبنان و سوریه وغزه و به فکر آنی

فرزندان شما سوار ماشین آنچنانی
هی میخورید و ندارید سیرمانی

خوشا آنان که در این دنیا فهمی ندارند
ز ین بابت ز غم سهمی ندارند

آن دسته که دارند غصه و غم فراوان
بوود از برای زن و کودک بی نان

هیاهو هست فراوان از برای حق ایران
خمینی هم بود مدافع حق مستضعفان

ای که غم مردم تو را نیست
تو دانی حکمت این زندگی چیست

به هر آئین که گویی
نباشد خوب درویی

به ما گوییند نسل سوخته
گویی ما را با غم و درد خدا دوخته

تا که گویی حق من کو
شود حاکم خشمگین و چهره بر افروخته

به ما گویند نسل سوخته
گر کنیم اعتراض زنند بر تو انگ خود فروخته

به ما گوییند نسل سوخته
هزاران کودک جنگ چشم به در دوخته

نسلی که بهار و زمستانش یکی هست
نسلی که اعتیاد و فحشا در هم آمیخته

به ما گوبیند نسل سوخته
نسلی که از برای تغییر چشم به دست غرب دوخته

نسلی که حاکمانش وطن یک جا فروخته
نسلی از دویدن مثل سگ پا سوخته

سروده: رضا امیری

آمریکا اسناد جدید منتشر کرد : پیام محرمانه خمینی به کارتر

بی بی سی : سه روز از به گروگان گرفته شدن دیپلمات‌های آمریکایی در تهران می‌گذشت که  خمینی عده‌ای دانشجو را در قم دور خود جمع کرد تا به آن‌ها درباره «توطئه‌های آمریکا» بگوید و هشدار بدهد که مراقب باشند که آمریکا برای نابود کردن انقلاب «نظامی نمی‌آورد اینجا. آمریکا نویسنده می‌آورد اینجا، آمریکا گوینده می‌آورد.»

 
رهبر ایران دو روز پیش از آن، آمریکا را «شیطان بزرگ» خوانده و از اقدام «دانشجویان مسلمان پیرو خط امام» در تسخیر «لانه جاسوسی» حمایت کرده بود. حالا زمان آن فرا رسیده بود که طی نطقی دیگر به ملت اطمینان دهد که «آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند.»
 خمینی چهارشنبه ۱۶ آبان در نطقش اعلام کرد: «همه ملت ما دشمن شماره یک خودش را امروز آمریکا می‌داند، برای اینکه دشمن شماره یک ما (شاه) را برده آمریکا نگه داشته. آن وقت که او (شاه) بود هم دشمن شماره یک ما آن‌ها (آمریکایی‌ها) بودند.»

مخاطبان جوان  خمینی و مردم ایران اما خبر نداشتند که حدود یک سال پیش از آن، رهبر انقلاب در پشت صحنه با‌‌ «دشمن شماره یک» تماس گرفته بود تا مستقیما از جیمی کار‌تر بخواهد: «به ارتش توصیه کنید از بختیار اطاعت نکند».
بنا بر اسنادی که به تازگی در آمریکا از حالت طبقه بندی خارج شده است، رهبر انقلاب چند روز پیش از آنکه از نوفل لوشاتو به تهران برگردد – در روز ۲۷ ژانویه ۱۹۷۹ (هفتم بهمن۱۳۵۷) – به دولت کار‌تر پیام شخصی محرمانه‌ای می‌فرستد که در آن از یک طرف به طور تلویحی تهدید به اعلان جهاد می‌کند و از طرف دیگر دست دوستی و همکاری به سوی کار‌تر دراز می‌کند.
در آن روزهای پرالتهاب،  خمینی در برابر آمریکا لحن ملایمی اتخاذ کرده بود. او برای بازگشت به ایران، جلوگیری از کودتای احتمالی ارتش (که به روایت هوادارانش به شدت از آن بیم داشت)، ‌کنار زدن دولت شاپور بختیار و سرنگون کردن حکومت شاهنشاهی باید با آمریکا مدارا می‌کرد. در آن مقطع حساس، تعامل و نه تقابل با آمریکا می‌توانست او و یارانش را به مقصد برساند، حتی اگر تعامل به معنای ابراز دوستی نسبت به دولت کار‌تر و تاکید بر اشتراک منافع با آمریکا باشد.آیت الله خمینی وعده می‌دهد: «شما خواهید دید که ما با آمریکایی‌ها هیچ دشمنی خاصی نداریم و شما خواهید دید که جمهوری اسلامی که مبتنی بر فلسفه و قوانین اسلامی است چیزی به غیر از (حکومتی) بشردوست نخواهد بود و به آرمان صلح و آرامش تمام بشریت کمک خواهد کرد.»
در گذشته در برخی کتاب‌ها و مقالات به این پیام تاریخی اشاره‌ای کلی شده بود، اما متن کامل و رسمی سند به تازگی در آمریکا از حالت محرمانه بیرون آمده است.
کانال یزدی-زیمرمن
آمریکا در روزهای بحرانی انقلاب عمدتا از دو کانال با اردوی آیت الله خمینی در تماس مستقیم بود: در تهران از طریق آقایان محمد بهشتی و مهدی بازرگان و در فرانسه از طریق ابراهیم یزدی، دستیار آیت الله خمینی که سال‌ها در تگزاس زندگی کرده و از طریق دوستانی چون پروفسور ریچارد کاتم با وزارت امور خارجه آمریکا در تماس بود.
در اسناد منتشر شده از ارتباط محرمانه‌ای که واشنگتن با آیت الله خمینی در فرانسه برقرار کرده بود با نام کانال یزدی-زیمرمن یاد شده است. وارن زیمرمن از دیپلمات‌های ارشد سفارت آمریکا در فرانسه بود و دست کم پنج بار در نوفل لوشاتو با ابراهیم یزدی دیدار کرد. این دو نفر، صبح‌ها در یک مهمانخانه کوچک که حدود یک کیلومتر از ویلای آیت الله خمینی فاصله داشت بی‌سر و صدا دیدار و تبادل نظر و پیام می‌کردند.صفحه اول از گزارش شش صفحه‌ای سفارت آمریکا در پاریس که متن پیام آیت الله خمینی در آن مندرج است
ابراهیم یزدی البته در گذشته هم با مقامات وزارت خارجه آمریکا تماس‌هایی داشت، اما دیدارهای وی با زیمرمن در مقطعی بسیار حساس انجام می‌شد و از آنجا که با اطلاع کامل آیت الله خمینی بود و به عنوان رابط وی با آمریکا عمل می‌کرد، از اهمیت زیادی برخوردار است.
اسناد نشان می‌دهد که کانال یزدی-زیمرمن از روز ۱۵ ژانویه ۱۹۷۹ (۲۵ دی ۱۳۵۷) ‌ رسما فعال بوده است، دقیقا یک روز پیش از آنکه شاه ایران را ترک کند. یکی از اولین درخواست‌های آقای یزدی از طرف آمریکایی برنامه دقیق سفر شاه بوده است که واشنگتن از ارائه آن طفره می‌رود.
پیام مستقیم آیت الله خمینی به دولت کار‌تر در جریان پنجمین دیدار به دیپلمات آمریکایی ابلاغ می‌شود، در شرایطی که شاه ایران را ترک کرده بود و اداره کشور به شاپور بختیار و ارتش سپرده شده بود. نخست وزیر هم با بستن فرودگاه‌ها مانع از بازگشت آیت الله خمینی شده بود.
این پیام حدود ساعت ۱۰ صبح به وقت محلی توسط یزدی به زیمرمن ابلاغ شده است. بنا بر سند مذکور، آیت الله خمینی به طور صریح از دولت کار‌تر می‌خواهد که از نفوذش برای تجدید نظر در موضع ارتش استفاده کند، چرخشی که به گفته رهبر انقلاب، منافع آمریکا را هم تامین خواهد کرد.
آیت الله خمینی در پیام خود می‌گوید: «فعالیت‌ها و اقدامات بختیار و رهبران کنونی ارتش برای مردم ایران زیان بار است اما برای دولت آمریکا زیان بار‌تر است، به 
 
خصوص برای آینده آمریکایی‌ها در ایران. این فعالیت‌ها می‌تواند باعث آن شود که دستورات جدیدی در ایران صادر کنم.»
 
وی می‌افزاید: ‌«توصیه می‌شود که شما به ارتش توصیه کنید که از بختیار اطاعت نکند و این فعالیت‌ها را متوقف کند.»
 
بنا بر این سند، ابراهیم یزدی پیام را کلمه به کلمه به فارسی نوشته بود و «در حالی که پیام را برای زیمرمن می‌خواند ترجمه می‌کرد.»
 
آیت الله خمینی گفته بود: «اگر بختیار و و رهبران فعلی ارتش دخالت در امور را متوقف کنند، ‌ما مردم را آرام خواهیم کرد و این باعث خواهد شد که به آمریکایی‌ها (در ایران) آسیبی وارد نشود.»
 
یکی از مهم‌ترین نگرانی‌های دولت آمریکا امنیت جانی هزاران مستشار نظامی و شهروند عادی‌اش در ایران بوده که بنا بر پیام آیت الله خمینی در صورت همراه شدن واشنگتن با انقلاب جانشان به خطر نمی افتاد.
 
شاید به خاطر یک چنین تضمین‌هایی بود که در روز پیروزی انقلاب، آقایان محمد بهشتی و ابراهیم یزدی ژنرال فیلیپ گست، بلندپایه‌ترین مقام نظامی آمریکا در ایران (رئیس هیئت مستشاران نظامی) و ۲۶ نفر از پرسنل نظامی آمریکا را از زیرزمین ستاد کل ارتش شاهنشاهی که چریک‌های مسلح به آن حمله کرده بودند بیرون آوردند و صحیح و سالم به سفارت تحویل دادند.
 
 
از قضای روزگار‌‌‌‌ همان روزی که ابراهیم یزدی، پیام شخصی آیت الله خمینی را به واشنگتن ابلاغ کرد، داماد سابقش شهریار روحانی – که به عنوان نماینده و سخنگوی  خمینی در آمریکا فعال بود – به دیدار مقامات ارشد وزارت خارجه رفته بود.
 
بنا بر اسناد منتشر شده، آقای روحانی هم از طرف آمریکایی خواسته بود که نگذارد ارتش به ویژه گارد شاهنشاهی مانع از بازگشت رهبر انقلاب به ایران شود که این موضوع توسط سایرس ونس، وزیر خارجه به کاخ سفید اطلاع داده می‌شود.
 
آقای روحانی در پایان گفتگو‌هایش که حدود یک ساعت و نیم طول کشید سه دلیل می‌آورد که انقلاب ایران دموکراتیک است و به نظامی دیکتاتوری منجر نخواهد شد: «اول، رهبری انقلاب را شخصیتی صاحب کرامت برعهده دارد که قدرت را در دست نخواهد گرفت و مانند لنین و مائو تسه‌تونگ ماهیت دموکراتیک مبارزه را تغییر نخواهد داد.»
 
«دوم، ‌رهبران دینی به نقش خود به عنوان پل ارتباطی بین دولت و مردم ادامه خواهند داد تا سیاست‌های دولت را برای مردم و خواسته‌های مردم را برای دولت توضیح بدهند تا ارتباط آن‌ها قطع نشود.»
 
«سوم، ‌ویژگی‌های دموکراتیک انقلاب آنقدر عمیق است و چنان در جامعه ایران تثبیت شده که نیروی نظامی و یا عمل متقابل دیگری نمی‌تواند آن را تحریف کند.»
 
این انقلابیون جوان در غرب تحصیل کرده که در مقاطع حساس و بحرانی به عنوان پل ارتباطی آیت الله خمینی با آمریکا عمل کردند و در مذاکرات حساس پشت پرده که مانع از خونریزی بیشتر و احتمالا جنگ داخلی در ایران شد، پیش بینی نمی‌کردند که پس از تاسیس جمهوری اسلامی به خاطر‌‌‌‌ همان تماس‌ها با «شیطان بزرگ» به سستی یا حتی خیانت متهم و به سرعت از گردونه قدرت کنار گذاشته شوند.
 
عمق خصومت آیت الله خمینی با آمریکا و شیوه حکومتش هم بعد از اشغال سفارت و آغاز آنچه انقلاب دوم خواند برای دولت کار‌تر در عمل روشن شد.
 
یک روز بعد از اشغال «جاسوسخانه»،  خمینی در قم اعلام کرد: «توطئه‏ هاى زیرزمینى در همین سفارتخانه‏‌ها که هست دارد درست مى ‏شود، که مهمش و عمده ‏اش مالِ شیطان بزرگ است که آمریکا باشد.»
 
رهبر انقلاب افزود: «نمى‏ شود بنشینید و آن‌ها توطئه‏ شان را بکنند. یک وقت ما بفهمیم که از بین رفت یک مملکتى، و با حرفهاى نامربوطِ دمکراسى و امثال ذلک ما را اغفال کنند که مملکت دمکراسى است، و هر کسى حق دارد در اینجا بماند، هر که حق دارد توطئه بکند. این حرفهاى نامربوط را باید کنار گذاشت.»

بهرە جویی سپاه پاسداران از فقر روستاییان و اعزام آنها بە جنگ سوریە

سپاه پاسداران با استفاده از نیروهای بومی عضو سپاه در مناطق محروم و کم برخوردار اقدام به تطمیع و دعوت جوانان روستایی “بی کار” و “فقیر” برای شرکت در “دوره های آموزشی” و آمادگی برای “اعزام به سوریه” کرده است.

avesta_201510310744461eb78be0ffa1969e6ea1397a37fb1beaavestanews20151031074446

بنابر اظهارات منابعی که بستگان نزدیک آنها وارد این برنامه شده اند اکنون یک گروه ۲۵ نفری متشکل از جوانان منطقه فنوج و نیکشهر روز چهارشنبه ۲۹ مهر ۹۴ در ۴ دستگاه خودرو نظامی به تهران رسیده اند و طی تماس تلفنی که با بستگان خود داشته اند گفته اند که هم اکنون برای “آموزش” در یک پادگان نظامی هستند.

این منابع مسیر سفر نیروهای جذب شده را ابتدا زاهدان و از آن پس تهران عنوان کردند اما اطلاع دقیقی از نام و محل پادگان های سپاه در زاهدان و تهران نداشتند.

مشخصا این مجموعه ۲۵ نفری توسط یکی از بلوچ های بومی بازنشسته سپاه در منطقه فنوچ جمع آوری شده اند که بنابر خواست منبع، نام و مشخصات وی محفوظ می مانند.

افراد این مجموعه اعزام شده بین ۱۸ تا ۳۵ سال سن دارند و به هر کدام مبلغ ماهیانه ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان در ازای ۴۵ روز ماموریت و ۴۵ روز دیگر استراحت تعلق می گیرد.

این منابع از تعداد دقیق افراد جمع آوری شده برای اعزام مطلع نبودند اما گزارش داده اند که آمار به مراتب بیشتر از این تعداد ذکر شده است.

منطقه فنوچ و نیکشهر از محروم ترین و کم برخوردارترین مناطق استان سیستان وبلوچستان هستند که اکثریت جمعیت این شهرستان ها را روستائیان تشکیل می دهند.

سپاه پاسداران از سال ۱۳۸۸ به طور رسمی برقراری امنیت استان سیستان و بلوچستان را به دست گرفته و به گفته سید باقر حسینی نماینده زابل در مجلس شورای اسلامی و از فرماندهان پیشین سپاه؛ هم اکنون نیروی انتظامی استان سیستان و بلوچستان زیر نظر سپاه فعالیت می کند.

سپاه پاسداران در مدت ۶ سال فعالیت با شعار “بومی سازی امنیت” اقدام به ساخت ده ها پایگاه بسیج و پادگان های سپاه نموده است که می توان گفت علاوه بر شهرها در اکثر روستاها و بخش های استان سیستان و بلوچستان یک پایگاه ساخته شده است که در هر پایگاه تا ۱۵ نفر نیرو جذب و به کار گرفته شده اند که حقوقی بین ۷۰۰ هزار تا ۱ میلیون ۵۰۰ هزار تومان به آنها پرداخت می کند.

سپاه همچنین با مسلح کردن طوائف هر یکی از این پاسگاه ها را به یکی از طوائف و یا معتمدان محلی سپرده و برای جذب نیرو از آنها کمک گرفته است.

به کثرت مشاهده شده است که زندانیان سابق، اشرار مسلح، و چه بسا افرادی که سابقه سوء داشته اند هم اکنون جذب سپاه شده و از حقوق و مزایای آن استفاده می کنند و چه بسا در اهداف و برنامه های پنهانی سپاه مورد استفاده قرار می گیرند.

در یک مورد فردی از منطقه “گورناگ” شهرستان سرباز که در آبان ماه سال ۱۳۷۸ بیش از ۶۰ نفر از نیروهای مسلح نیروی انتظامی و اطلاعاتی را در یک کمین ترور کرده و کشته بود هم اکنون اما به عنوان فرمانده پایگاه سپاه در منطقه گورناگ با بیش از ۱۵ نفر نیروی زیر دست برای سپاه پاسداران فعالیت می کند که به گفته مردم محل “بخاطر فقر و تطمیع وارد این ارگان شده است.”

در سالهای اخیر بسیاری از ائمه جمعه و جماعات نسبت به چگونگی عملکرد سپاه در تامین امنیت این استان مرزی انتقاد کرده اند.

این ائمه جمعه چون مولوی طیب ملازهی، امام جمعه مسجد نور ایرانشهر، مولوی محمد گل کرم زهی مدیر مدرسه دینی مخزن العلوم خاش، مولانا محمد حسین گرگیج، و… مشخصا سیاست مسلح کردن طوائف را ناکار آمد و دلیل اصلی افزایش جنگ های طائفه ای، انتقام جویی های شخصی و سرقت های مسلحانه در سالهای اخیر دانسته و خواستار جمع آوری سلاح گرم از بین عامه مردم شده اند.

فاطمه مثنی بازداشت شد

رادیو پارس _  فاطمه مثنی، زندانی سیاسی سابق در دهه شصت، از سوی نیروهای امنیتی بازداشت شده است.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، فاطمه مثنی، زندانی سیاسی سابق در دهه شصت، در مهرماه سال جاری توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده است.

لازم به ذکر است که هنوز از اتهام وی و محل نگه داری ایشان اطلاعی در دست نیست.

فاطمه مثنی، متولد ۱۳۴۷ در سال ۱۳۶۰ در حالی که ۱۳ سال بیشتر نداشت، به همراه مادر و خواهرانش بازداشت و مدت ۳ سال را در زندان گذرانده است.

وی همچنین در بامداد دوشنبه ۱۰ بهمن ماه ۱۳۹۱ حدود ساعت ۵ صبح با مراجعه مامورین وزارت اطلاعات به همراه همسر خود حسن صادقی بازداشت و در بهمن ماه ۱۳۹۲ به قید وثیقه از بند زنان زندان اوین آزاد شد. همسر او نیز در تاریخ دوشنبه ۲۱ بهمن ماه به قید وثیقه از زندان آزاد شده است.

آقای خامنه‌ای در صدد تشدید سرکوب است

khameneie.negaam
 » اکبر گنجی

حمایت آقای خامنه‌ای از توافق هسته‌ای در نامه‌اش به حسن روحانی با اکراه و به طور مشروط بود، برای این که توافق هسته‌ای در موارد مهمی با خطوط قرمز تعیین شده از سوی او تعارض داشت. او از امتیازهای داده شده توسط ایران راضی نیست و بر این باور است که آمریکا از آنها برای نفوذ در ایران استفاده خواهد کرد. آقای خامنه‌ای مشتاق است تا نتایج مثبت توافق هسته‌ای به نام او ثبت شود، اما روحانی و ظریف و رفسنجانی و علی لاریجانی به خاطر امتیازهای داده شده سرزنش شوند. حمایت مشروط خامنه‌ای از توافق هسته‌ای باید در زمینه و سیاق هشدارهای مداوم چند ماه اخیر او درباره نفوذ آمریکا به ایران تحلیل شود.

موضع حمایت مشروط و سخنان انتقادآمیز از آمریکا، دو هدف را دنبال می‌کنند:

− هدف اول او این است که از طریق شورای نگهبان اصلاح طلبان و میانه روها را رد صلاحیت کند تا وارد مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی نشوند و او همچنان کنترل این دو “مجلس سلطانی” را در دست داشته باشد. این رویکرد، این فرصت را پس از توافق هسته‌ای برای او فراهم آورده که بتواند برخی از منتقدان را تحت عنوان نفوذی‌های آمریکا بازداشت کند. برای این که احساس امنیت بیشتری می‌کند.

− هدف دوم آقای خامنه‌ای، فراهم آوردن قدرت مانور برای لغو توافق هسته‌ای است، در صورتی که آمریکا به تعهدات ناشی از توافق عمل نکند، و یا این که محدودیت‌های تازه‌ای تحت عناوین حقوق بشر، تروریسم، و… علیه ایران اعمال کند.

طرح مسئله: سخنرانی ۱۳۹۴/۰۷/۱۵ آقای خامنه‌ای در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی دریایی سپاه پاسداران در مورد ممنوعیت هر نوع مذاکره با آمریکا و انتقاد تند از موافقان داخلی مذاکره و رابطه با آمریکا، دوباره نگاه‌ها را به مواضع و عملکرد او در این زمینه جلب کرد.

اگر مواضع ۳۷ سال گذشته وی را نادیده بگیریم، اما پس از مذاکرات هسته‌ای، بسیاری تصور می‌کردند که نظر او تا حدودی تغییر کرده و اگر مذاکرات هسته‌ای به نتیجه خوبی منتهی شود، او راه مذاکره درباره دیگر مسائل را خواهد گشود. برای این که در ۱۳۹۴/۰۱/۲۰ گفته بود:

“حالا، این [مذاکرات هسته‌ای] تجربه‌ای خواهد شد؛ اگر طرف مقابل از کج‌تابی‌های معمولی خودش دست برداشت، این یک تجربه‌ای برای ما می‌شود که خیلی خب، پس می‌شود در یک موضوع دیگر هم با این‌ها مذاکره کرد؛ امّا اگر دیدیم نه، این کج‌تابی‌هایی که همیشه از این‌ها دیده‌ایم باز هم وجود دارد و کج‌راهه دارند می‌روند، خب طبعاً تجربهٔ گذشتهٔ ما تقویت خواهد شد”.

اما پس از توافق هسته‌ای، گویی مواضع او رادیکال‌تر شده و او دائماً همه را از خطر بزرگ نفوذ گستره آمریکا می‌هراساند. علل این امر چیست؟ در چهار چوب بحران‌های منطقه و عدم اعتماد عمیق خود به آمریکا، به نظر می‌رسد خامنه‌ای دو هدف را دنبال می‌کند. هدف اول حفظ تسلط او بر قدرت و جلوگیری از هرگونه تحول مثبت و معنی‌ دار در اوضاع سیاسی داخل کشور است. هدف دوم خامنه‌ای دادن هشدار به آمریکا مبنی بر این است که ایران امتیاز‌های بیشتری را به آمریکا نخواهد داد، و تا زمانی‌ که او مطمئن شود که آمریکا به تعهدات خود در قبال توافق هسته‌ای عمل خواهد کرد، ایران نفوذ و دست بالای خود در منطقه را حفظ خواهد کرد.

هشدارهای پس از توافق هسته‌ای

آقای خامنه‌ای در هفت سخنرانی ۱۳۹۴/۰۵/۲۶، ۱۳۹۴/۰۵/۳۱، ۱۳۹۴/۰۶/۰۴، ۱۳۹۴/۰۶/۱۲، ۱۳۹۴/۰۶/۱۸، ۱۳۹۴/۰۶/۲۵ و ۱۳۹۴/۰۷/۱۵ هشدارهای تندی درباره نفوذ آمریکا در ایران عنوان کرد. نکات طرح شده توسط او به قرار زیر است:

الف- دولت آمریکا مظهر کامل نظام سلطه در جهان است.

ب- آمریکا به دنبال اختلاف افکنی میان مسلمانان و نفوذ در کشورهای اسلامی است. آمریکایی‌ها به اسم دموکراسی و حقوق بشر همه خاورمیانه را بی ثبات کردند و تروریسم را در آن گسترش دادند.

پ- تاریخ روابط ایران و آمریکا، تاریخ کودتا علیه دولت دکتر مصدق و حمایت تمام عیار از رژیم سرکوبگر شاه بود. پس از انقلاب نیز هدف اصلی دولت آمریکا سرنگونی جمهوری اسلامی بوده و برای رسیدن به این هدف دست به هر کاری زده است. از جمله حمایت از صدام حسین در جنگ ۸ ساله ایران و عراق، تحریم‌های فلج کننده، اتهام زنی درباره این که ایران به دنبال ساختن بمب اتمی است، و…

ت- هدف آمریکا از مذاکره با جمهوری اسلامی، نفوذ در ایران و ضربه زدن به نظام است. مذاکره از نظر آمریکا هیچ معنایی جز “نفوذ” سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، امنیتی، اعتقادی، و…در کشورها ندارد.

ث- هدف آمریکا از مذاکرات هسته‌ای هم تضمین عدم دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای نبود، چرا که خودشان می‌دانستند که ایران براساس معیارهای دینی و انسانی هیچ گاه به دنبال سلاح‌های هسته‌ای نرفته، بلکه هدف آن بود تا از طریق توافق هسته‌ای راه‌های نفوذ در ایران را باز کنند. به حسن روحانی و اعضای کابینه اش گفت : “اینها در صدد نفوذند، در صدد رخنه کردنند؛ این رخنه از جاهای مختلفی ممکن است باشد؛ مواظب باشید”. آمریکایی‌ها می‌گویند که توافق هسته‌ای فرصت‌هایی برای آنها در داخل و خارج آفریده است:

“عرض من به دوستان‌مان در دولت و در مسئولیت‌های گوناگون این است که اجازه‌ این فرصت‌طلبی را در داخل مطلقاً به آمریکا ندهید؛ در خارج هم تلاش کنید که این فرصت‌ها در اختیار آمریکا قرار نگیرد… مطلقاً نباید اجازه داده بشود که اینها در داخل کشور از فرصت‌هایی استفاده کنند”.

ج- هدف آمریکا تصمیمسازی سیاسی برای مسئولان جمهوری اسلامی است که از طریق “تغییر رفتار نظام”، “ماهیت جمهوری اسلامی” را تغییر دهد. پس باید همه مواظب باشند که به مجری نقشه‌های بسته‌بندی شده آمریکا تبدیل نشوند. آمریکا می‌خواهد افراد مورد اعتماد خودش را در مراکز تصمیم ساز جمهوری اسلامی قرار دهد.

چ- گروه‌هایی در داخل کشور در حال تغییر تصویر آمریکا از ابلیس به فرشته‌اند. آقای خامنه‌ای در این رابطه گفت:

“حالا بعضی‌ها اصرار دارند این شیطان بزرگ را با این خصوصیّات – که از ابلیس بدتر است- بزک کنند و به شکل فرشته وانمود کنند. چرا؟ دین به‌کنار، انقلابیگری به‌کنار؛ وفاداری به مصالح کشور چه می‌شود؟ عقل چه می‌شود؟ کدام عقلی و کدام وجدانی اجازه می‌دهد که انسان قدرتی مثل قدرت آمریکا را به‌عنوان دوست، به‌عنوان مورد اعتماد، به‌عنوان فرشته‌ نجات انتخاب بکند؟ “

مردم با انقلاب ۱۹۷۹ آمریکا را از کشور بیرون کردند، حالا پس از توافق هسته‌ای، عده‌ای به دنبال بازگرداندن آنها هستند. اما، “نباید بگذاریم دوباره برگردد؛ نباید بگذاریم از در رفت، از پنجره برگردد؛ نباید اجازه بدهیم نفوذ پیدا کند؛ دشمنی اینها تمام نمی‌شود”.

ح- به فرماندهان سپاه گفت که: من مدام درباره “نفوذ آمریکا” هشدار می‌دهم. دشمن برای نفوذ از استاد دانشگاه، فعال دانشجویی، نخبه علمی، روزنامه نگار، و دیگر اقشار استفاده می‌کند تا در همه جا رخنه کند. شما باید به خوبی نقاط ضعف اطلاعاتی و عملی آمریکا را بشناسید.

خ- آقای خامنه‌ای در جلسات خصوصی به اعضای بیت خود و نمایندگان مجلس خبرگان رهبری گفته است که گروهی از مسئولان- هاشمی رفسنجانی، حسن روحانی، و… – به دنبال برقراری رابطه با آمریکا بوده و هستند و من صددرصد با این امر مخالف هستم. اینها راه نفوذ آمریکا را باز می‌کنند و من تا زنده هستم نمی‌گذارم به این هدف دست یابند. سازمان حفاظت اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات هم گزارش‌های تندی علیه حسن روحانی و تیم مذاکره کننده به آقایخامنه‌ای داده‌اند.

مقابله علنی با حسن روحانی و ظریف

وقتی تذکرات خصوصی به جایی نرسید، خامنه‌ای در سخنرانی ۱۳۹۴/۰۷/۱۵ نه تنها مواضع موافقان مذاکره را نقد و رد کرد، بلکه به روشنی تمام به سخنان حسن روحانی پاسخ گفت. رهبر تأکید کرد که هدف آمریکا از مذاکره با ایران، فقط و فقط نفوذ در ایران است. موافقان مذاکره با آمریکا را به دو طیف “بی‌خیالان”- که مصالح کشور و منافع ملی برای آنها فاقد اهمیت است- و “سهل انگاران” که عمق مسائل را درست نمی‌فهمند، تقسیم کرد.

حسن روحانی در رأس سهل انگارانی قرار داشت و دارد که عمق مسائل را نمی‌فهمند و با نگاه سطحی و ساده اندیشانه نمی‌توانند مصالح کشور را تأمین کنند. حسن روحانی در ۳۰ مهر ۱۳۹۳ در اجتماع بزرگ مردم زنجان گفته بود امام حسین با این که آگاه بود که توسط عمر سعد و سپاهش به شهادت خواهد رسید، اما ساعت‌ها با او مذاکره کرد تا کار به جنگ نینجامد. روحانی از این مقدمه تاریخی نتیجه گرفت:

“درس کربلا برای ما، درس تعامل سازنده و مذاکره در چارچوب منطق و موازین است… امام حسین به ما یاد داد که حتی با دشمن، حتی با خصم ما باید به گونه‌ای رفتار بکنیم که منطق دنیا، ما را پیروز در صحنه مذاکره بداند. ما امروز در سایه تعامل سازنده، با قدرت‌های بزرگ مذاکره می‌کنیم… ما به تعامل سازنده با جهان و به مذاکره برای حل مشکلات مردم به حول قوه الهی ادامه خواهیم داد”.

اینک پس از گذشت یک سال، آقای خامنه‌ای فرصت را مناسب دید تا نه تنها او را فردی ساده اندیش و سهل‌انگار قلمداد کند که عمق مسائل را نمی‌فهمد، بلکه تأکید کند که تاریخ اسلام را هم درست نمی‌شناسد و نمی‌فهمد. خامنه‌ای در پاسخ روحانی گفت که مذاکره یعنی معامله. امام حسین به ابن سعد نهیب زد و او را نصیحت کرد، نه این که بده بستانی در کار باشد. سپس به روحانی تاخت و گفت:

«تاریخ را این‌جور می‌فهمید؟ زندگی ائمّه را این‌جور تحلیل می‌کنید؟… برای این که ما با آمریکا که شیطان بزرگ است، باید مذاکره کنیم یک عدّه‌ای واقعاً با نگاه سهل‌اندیشانه و عوامانه و بدون فهمِ حقیقتِ حال مثال می‌آورند [می‌گویند چرا امام حسین با ابن سعد مذاکره کرد اما] شما با آمریکا مذاکره نمی‌کنید؟ یعنی این‌قدر اشتباه در فهم مسئله [وجود دارد].»

آقای خامنه‌ای سپس افزود که با مذاکره به معنای بده- بستان مخالفتی نداشته و ندارد، برای این که جمهوری اسلامی با همه دولت‌ها مذاکره کرده و می‌کند. اما آمریکا استثنا است و این امر دلیل مهمی دارد که انسان هوشمند باید آن را بفهمد. آمریکایی‌ها مذاکره با جمهوری اسلامی را برای نفوذ اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و امنیتی در ایران می‌خواهند. قصد آمریکایی‌ها تغییر دادن محاسبات مسئولان جمهوری اسلامی، دست کاری افکار عمومی مردم و تغییر افکار انقلابی و دینی جوانان کشور است. همه باید بیدار باشند و به شرط این که همه پای کار باشند، من از این جهت هیچ نگرانی ای ندارم که آمریکا شکست خواهد خورد.

تجربه توافق هسته‌ای نامقبول: مبطل مذاکره با آمریکا

آقای خامنه‌ای خطوط قرمز بسیاری برای توافق هسته‌ای اعلام کرده بود. او به صراحت با بازدید از مراکز نظامی، مصاحبه با افرادی که در طرح‌های هسته‌ای مشارکت داشته اند، بلند مدت بودن محدودیت ها، نظارت‌های فراتر از قوانین بین المللی و چند مرحله‌ای بودن توافق هسته‌ای مخالفت کرد. در ۱۳۹۴/۰۲/۳۰ گفت:

«گفتیم که اجازه نمی‌دهیم از هیچ‌یک از مراکز نظامی هیچ بازرسی‌ای از سوی بیگانگان صورت بگیرد. می‌گویند بایستی ما بیاییم با دانشمندان شما مصاحبه کنیم یعنی در واقع بازجویی کنیم. ما اجازه نمی‌دهیم به حریم دانشمندان هسته‌ای ما و دانشمندان در هر رشته‌ حساس و مهمی، اندک‌اهانتی بشود. من اجازه نمی‌دهم بیگانگان بیایند با دانشمندان ما، با فرزندان برجسته و عزیز ملّت ایران که این دانش گسترده را به اینجا رسانده‌اند، بخواهند بنشینند حرف بزنند…دشمن پُررو و وقیح توقّع دارد اجازه بدهند راه را باز کنند و بیایند با دانشمندان ما، با اساتید ما، با محقّقین ما گفتگو کنند، مذاکره کنند…این اجازه مطلقاً داده نخواهد شد.»

آقای خامنه‌ای تأکید کرد که تمامی تحریم‌های اقتصادی باید در روز امضای توافق یا اجرای توافق لغو شوند. پس از امضای توافق نیز که به این خواست آخری عمل نشد، به صراحت اعتراض کرد که بوی مخالفت از آن به مشام می‌رسید. گفت:

«این که نشستیم مذاکره کردیم، در بعضی از موارد کوتاه آمدیم، یک امتیازاتی دادیم، عمدتاً برای این بود که تحریم‌ها برداشته بشود؛ اگر بنا است تحریم‌ها برداشته نشود، پس معامله‌ای وجود ندارد، دیگر اصلاً این معنا ندارد…بالاخره [تحریمها] باید برداشته بشود، توقّف تحریم نداریم، تعلیق تحریم نداریم؛ اگر آنها تعلیق می‌کنند، خب پس ما هم اینجا تعلیق می‌کنیم، اگر این‌جور است ما اقدام اساسی روی زمین چرا انجام بدهیم؛ بنابراین [منظور] لغو تحریم‌ها است.»

اما مطابق توافق صورت گرفته، فقط بخشی از تحریم‌ها پس از اجرای تعهدات ایران، اجرا نخواهند نشد. ولی نظام بازرسی‌های استثنایی فراتر از NPT و گفت‌وگوی با دانشمندان هسته‌ای درباره گذشته فعالیت‌ها و بازدید از پارچین و بازدیدهای احتمالی بعدی از دیدگر نقاط نظامی، قطعا مخالف نظرات اوست. به همین دلیل در آخرین سخنرانی خود مجدداً گوشزد کرد که در مذاکرات هسته‌ای نیز آمریکا هرگاه فرصتی پیدا کرد و طرف ایرانی به آنها میدان داد، از طریق توافق هسته‌ای نفوذ کرد. او به صراحت گفت که در توافق هسته‌ای:

«یک جاهایی بالاخره آنها فرصت‌هایی پیدا کردند- یک نفوذی کردند، یک حرکت مضرِّ برای منافع ملّی انجام دادند.»

بدین ترتیب روشن ساخت که از نادیده گرفته شدن خطوط قرمزی که وضع کرده بود، ناراضی است و با نادیده گرفتن آن خطوط قرمز، آمریکا فرصت نفوذ پیدا کرده است. آن گاه دوباره به اصل مدعا بازگشت و گفت:

«آنچه ممنوع است این است. مذاکره با آمریکا ممنوع است به‌خاطر ضررهای بی‌شماری که دارد و منفعتی که اصلاً ندارد؛ این فرق می‌کند با مذاکره با فلان دولتی که نه چنین امکاناتی دارد، نه چنان انگیزه‌ای دارد؛ اینها با همدیگر متفاوت است، این را [هاشمی رفسنجانی، حسن روحانی، ظریف، اصلاح طلبان، و …] نمی‌فهمند.»

آقای خامنه‌ای گفته بود که اگر تجربه مذاکرات هسته‌ای خوب از کار در آید اجازه خواهد داد تا در دیگر زمینه‌ها نیز با آمریکا مذاکره شود. اما به گمان او این تجربه خوبی نبوده و آمریکا نه تنها امتیازات فراوانی گرفته و چیزی نداده، بلکه فرصت‌های نفوذ بسیاری هم از این طریق به دست آورده است.

آقای خامنه‌ای نگران پیامدهای توافق هسته‌ای

درباره مسائل و نگرانی‌های آقایخامنه‌ای حداقل ده نکته قابل ذکر است:

یکم- توافق هسته‌ای در نزد افکار عمومی ایرانیان- به خصوص طبقه متوسط و مرفه- به سود روحانی، ظریف و نیروهای میانه‌رو رژیم تمام شد. ظریف بسیار محبوب شد و دست دادن او با اوباما نیز همین وضعیت را تقویت کرد. منتها در نظام‌های دیکتاتوری فقط رهبر رژیم سیاسی باید چهره محبوب اصلی باشد. به همین جهت حملات گسترده‌ای با چراغ سبز آقایخامنه‌ای به روحانی و ظریف آغاز شده است. هدف خامنه‌ای از تخریب ها، تغییر ذهنیت عمومی جامعه نسبت به این گونه افراد است.

دوم- در هفتم اسفند ماه دو انتخابات بسیار مهم مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی برگزار می‌شود. جنگ قدرت شدیدی در این رابطه در گرفته است. به همین دلیل گفتیم:”نگران توافق اتمی نباشید، به انتخابات فکر کنید“. با توجه به بیماری رهبری، انتخاب “وارث آقای خامنه ای” توسط مجلس خبرگان آینده بسیار مهم است. آقای خامنه‌ای با طرح مسئله “نفوذ آمریکا”، “عوامل نفوذی آمریکا” و “مدافعان ساده لوح مذاکره با آمریکا” به دنبال حذف اصلاح طلبان، طرفداران هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی در انتخابات آینده است.

سوم- در جنگ بر سر منابع کمیاب قدرت/ثروت/معرفت/منزلت اجتماعی، طرفین برای پیروزی و شکست طرف مقابل به هر منبعی استناد می‌کنند. دین نیز به ابزاری برای این هدف تبدیل شده است. حسن روحانی و دیگران به مذاکرات امامان شیعیان با دشمنان استناد می‌کنند، خامنه‌ای و طرفدارانش نیز می‌کوشند تا به گونه دیگری به همان تاریخ استناد کنند.

پیامبر اسلام در سال ۶۲۸ میلادی با مشرکان مکه صلح حدیبیه را امضا کرد که اعتراض برخی از یارانش را به دنبال داشت. برخی توافق هسته‌ای را مانند صلح حدیبیه به شمار آورده اند. امام حسن هم با معاویه توافق صلحی امضا کرد و خلافت را در برابر امتیازاتی به معاویه واگذار کرد. آقای خامنه‌ای زمانی در تبیین صلح امام حسن گفته بود که اگر او با معاویه صلح نمی‌کرد، تمام خاندان پیامبر را می‌کشند و کسی باقی نمی‌ماند تا حافظ ارزش‌های اصیل اسلامی باشد. در این صلح امام حسین هم پشت امام حسن قرار داشت.

سید احمد علم الهدی- امام جمعه مشهد و عضو مجلس خبرگان رهبری- نیز در ۲۷/۴/۹۴ در پاسخ حسن روحانی که مذاکره هسته‌ای را با صلح امام حسن مقایسه کرده بود، گفت: «پس از صلح امام حسن برای شیعیان شادی و خوشحالی وجود نداشت.» اما او یک ماه بعد- در ۳۰/۵/۹۴- گفت که شرایط بررسی و تصویب توافق هسته‌ای مانند شرایط زمانی است که امام رضا با قبول ولایتعهدی مأمون روبرو بود. امام رضا ولایتعهدی را قبول کرد تا امامت تداوم یابد و تشیع رسمیت پیدا کند. توافق هسته‌ای نیز باید به همان نتایجی ختم شود که قبول ولایتعهدی از سوی امام رضا ختم گردید. یعنی آمریکاستیزی گسترش یابد، نه این که آمریکا به کشور نفوذ کند.

تاریخ اسلام به گونه‌ای است که هر کس برای تصویب عمل خود می‌تواند به بخشی از آن استناد کند. اما این گونه تشبیهات چیزی جز استفاده ابزاری از اسلام برای مقاصد امروزین نیستند.

چهارم- آقای خامنه‌ای خود بیش از هر فرد دیگری از تاریخ اسلام به طور گزینشی به سود خود استفاده کرده و می‌کند. او می‌داند که پیامبر اسلام با مشرکان مکه مذاکره کرد، مذاکره‌ای که به صلح حدیبیه منتهی شد.

آقای خامنه‌ای درباره صلح حدیبیه می گوید: «پیامبر به قراردادی با مشرکین رسید.» می‌گوید: «پیغمبر با عالی‌ترین تدبیر، کاری کرد که آنها نشستند و با او قرارداد امضاء کردند تا [از راه مکه به مدینه] برگردد؛ اما سال بعد بیاید و عمره بجا آورد و در سرتاسر منطقه هم برای تبلیغات پیغمبر فضا باز باشد. اسمش صلح است.»  می‌گوید که این قرارداد صلح موجب طوفان‌هایی در دل مومنان شد، برای این که پیامبر “در مقابل کفاری که آمده بودند در مقابل او، در مواردی کوتاه آمد؛ گفتند اسم “رحمان و رحیم” را، “بسم اللَّه”، را از این نوشته حذف کنید، پیغمبر قبول کرد؛ و چند مسئله از این قبیل پبش آمد. این هم دلهائی را مشوش کرد، مضطرب کرد، به تردید انداخت”. می‌گوید: «برکات زیادی بر این رویارویی صلح‌آمیز مترتّب شد.»

بدین ترتیب، بین پیامبر و مشرکین مذاکره و توافق صورت گرفت و بده بستانی در کار بود. پیامبر پس از صلح حدیبیه در اقدامی کاملاً سیاسی برای کاهش دشمنی ابوسفیان، افرادی را به حبشه اعزام کرد تا ام حبیبه- دختر بیوه شده ابوسفیان- را برای او خواستگاری کنند. حضرت محمد پس از ازدواج با دختر ابوسفیان گفت:”پوزه این گاو نر، جز با این کار به زمین نمی‌رسید”. بعدها، ابوسفیان مسلمان شد، و به گفته خود خامنه ای، خاندان او، خاندان پیامبر را از قدرت کنار زده و امامت را به سلطنت تبدیل کردند. نفوذ بنی امیه در جامعه اسلامی توسط شخص پیامبر صورت گرفت. عاملان پیامبر بر مکه، طائف، نجران، کنده، یمن، عمان، بحرین، تیماء، خیبر و فدک؛ همگی از بنی امیه و هم پیمانان آنان بودند.

استفاده گزینشی از تاریخ اسلام توسط آیت‌الله خامنه‌ای به وفور صورت گرفته است. او در دوران اصلاحات و پس از وقایع ۱۸ تیر ۱۳۷۸ نگران سرنگونی از قدرت بود، در سخنرانی ۲۳ تیر ۸۷ گریست و گفت که آماده شهادت است. به همین دلیل در سخنرانی ۱۳۷۹/۰۲/۰۱به تحلیل صلح امام حسن پرداخت و شهادت امام حسین در کربلا را نتیجه طبیعی و اجتناب ناپذیر این صلح قلمداد کرد.

آقای خامنه‌ای گفت که امام حسن به خاطر مصلحت حفظ اسلام، “مجبور شد این تحمیل را به جان بپذیرد. حکومت را از امام حسن گرفتند… آن وقت حادثه کربلا حادثه‌ای نیست که بشود جلوش را گرفت؛ اجتناب ناپذیر می‌شود”. بعد به سرعت آن وضعیت را با وضعیت خود مقایسه کرد و گفت که امروز آمریکا قادر نیست “حادثه‌ای مثل حادثه صلح امام حسن” را به ایران تحمیل کند، اما اگر زیاد فشار بیاورند، “حادثه کربلا اتّفاق خواهد افتاد”، نه صلح امام حسن.

یعنی آقای خامنه‌ای تن به صلح امام حسنی نخواهد داد و امام حسین‌وار آماده نبرد است، منتها نبردی که این بار حسینیان در آن پیروز خواهند شد. اما این تفسیر مریدانش از سخنان او که خامنه‌ای و یارانش آماده نبرد حسین‌وار با یزیدی‌های آمریکایی هستند و این جنگ را حتما خواهند برد، توافق هسته‌ای مصداق چنین رویکردی نبود. صلح از طریق گفت و گو بود که امتیازهای فراوانی داده شد. برای این که توازن قوا میان ایران و دولت‌های غربی یکسان نبود و نیست و در نظام جهانی دبل استانداردی که ۱۶ هزار سلاح اتمی آمریکا و روسیه را نادیده گرفته و از ۳۰۰- ۲۰۰ بمب اتمی اسرائیل دفاع می‌کند، حتی قدرت دفاعی غیر هسته‌ای ایران را از طریق قطعنامه‌های سازمان ملل محدود و ممنوع می‌سازد.

پنجم- اصلاح‌طلبان به رهبری سید محمد خاتمی، در کنار هاشمی رفسنجانی، حسن روحانی، سید حسن خمینی و علی اکبر ناطق نوری و طرفدارانشان قصد دارند که محافظه کاران افراطی را در انتخابات شکست دهند (ناطق نوری مدت‌هاست در حالت قهر به سر می‌برد و روابط خود را با افرادی چون هاشمی رفسنجانی، حسن روحانی، علی لاریجانی- و حتی اصلاح طلبان- تقویت کرده است). اصلاح‌طلبان می‌دانند که هیچ یک از چهره‌های اصلی آنان را به حکومت راه نخواهند داد، لذا چهره‌های درجه دوم و سوم آنها نامزد انتخابات خواهند شد، با این که می‌دانند شورای نگهبان رد صلاحیت چند هزار نفره را برنامه ریزی کرده است. برای این جبهه، تکرار انتخاباتی مشابه انتخابات خرداد ۹۲ که به پیروزی حسن روحانی منتهی شد، نیز یک پیروزی بزرگ به شمار می‌رود و آقای خامنه‌ای و نیروهای افراطی طرفدار او دقیقا نگران همین فرایند هستند. قصد آنان پاکسازی بیشتر حکومت از نیروهای میانه‌رو است، نه فرصت دادن به آنها تا به نظام باز گردند. منتها از پیامدهای ناخواسته توافق هسته‌ای می‌هراسند که شاید دست و پای شان را در این راه ببندد.

ششم- محافظه‌کاران افراطی- یا تی پارتی ایران- مهمترین طرفداران آقای خامنه‌ای هستند. آنها در عین حال مهم‌ترین مخالفان توافق هسته‌ای و مذاکره با آمریکا هستند. آنان فاقد پایگاه اجتماعی‌اند، اما به گمان خامنه‌ای در وقت خطر و بحران فقط این گروه حاضر به نبرد هستند. یکی از دلایل رادیکالیزه کردن فضا علیه آمریکا توسط آیت‌الله خامنه‌ای، راضی کردن این جماعت است. تمامی خطوط قرمز خامنه‌ای در توافق هسته‌ای پایمال شد و این امر موجب مخدوش شدن چهره اش نزد رادیکال‌ترین طرفدارانش می‌شود.

در روز تصویب کلیات توافق هسته‌ای در مجلس- در ۱۹ مهر ۱۳۹۴ – دو تن از محافظه کاران افراطی ظریف و صالحی را به مرگ تهدید کردند. صالحی در دفاع از برجام گفت که آن نماینده “خیلی عجیب با قسم جلاله می‌گوید سیمان روی تو می‌ریزیم و تو را می‌کشیم. آیا این نحوه صحبت برای کسانی است که می‌خواهند خدمت به نظام بکنند و بگویند سیمان روی شما می‌ریزیم و در قلب راکتور اراک دفنتان می‌کنیم؟” معاون رئیس جمهور هم گفت که آن نماینده به ظریف و صالحی گفت: «شما را اعدام می‌کنیم و در رآکتور اراک دفن می‌کنیم و رویتان سیمان می‌ریزیم.» در شب‌های مراسم محرم در بیت آقای خامنه‌ای تندترین شعارها علیه حسن روحانی و علی لاریجانی سر داده شد. گویی آنان توافق هسته‌ای را به خامنه‌ای تحمیل کردند. حسن روحانی به همین خاطر به آقای خامنه‌ای اعتراض کرده که ما را به بیت خود آوردید تا در حضور شما به ما هتاکی کنند؟

با همه اینها، محمد جواد ظریف در نشست وین پیرامون سوریه شرکت کرد و با جان کری نیز مستقیماً در این مورد مذاکره کرد.این امر نشان داد که مدعای خامنه‌ای مبنی بر ممنوعیت هرگونه مذاکره غیر هسته‌ای با آمریکا، صرفاً مصرف داخلی داشته و در عمل اجرای توافق هسته‌ای و مذاکره با آمریکا در موارد مختلف پیش خواهد رفت. اما باید دید که مذاکره با آمریکا در مورد سوریه به نتایج مقبول و مد نظر آقای خامنه‌ای منتهی خواهد شد یا چیزی شبیه توافق هسته‌ای از کار در خواهد آمد؟

هفتم- هر وقت آقای خامنه‌ای مدعای کاذبی درباره مخالفان و منتقدان و رقبا طرح می‌کند، حفاظت اطلاعات سپاه، وزارت اطلاعات و قوه قضائیه باید به گونه‌ای مدعیات او را اثبات کنند. به عنوان یک نمونه مهم، در سخنرانی ۱۳۷۹/۰۲/۰۱ گفت: «قلباً از بعضی از پدیده‌هایی که در کشور هست، رنج می‌برم… داستان غم‌انگیزی است.» چرا؟ چون آمریکا: «در داخل کشور ما پایگاه زده است! بعضی از این مطبوعاتی که امروز هستند، پایگاه‌های دشمنند… دستگاه‌های مسئول هم بدانند که این یک خطر بزرگ است. اگر جلوِ این خطر را نگیرند، بدون شک دشمن یک قدم جلو خواهد آمد و روحیه جدیدی پیدا خواهد کرد… این اسمش جلوگیری از انتقال آزاد اطّلاعات نیست، این معنایش جلوگیری از نفوذ دشمن است.»

پس از این سخنرانی، قوه قضائیه ده‌ها رسانه را توقیف و روزنامه نگاران را بازداشت و زندانی کرد. اما دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی هیچ گاه نتوانست اثبات کند که روزنامه‌ها پایگاه دشمن بودند و روزنامه نگاران هم نفوذی‌های دشمن.

اگر قرار بر مقایسه با صدر اسلام باشد، توافق هسته‌ای، رفتاری امام حسین گونه نبود، بلکه مانند صلح امام حسن بود. صلحی که در برابر واگذاری امتیازات بسیار، به لغو تدریجی تحریم‌ها و احتمالاً رفع خطر حمله نظامی آمریکا و اسرائیل به ایران منتهی خواهد شد.

اینک که خیال آقای خامنه‌ای تا حدودی از حمله نظامی خارجی راحت شده، مرتب از خطر “نفوذی‌های دشمن” سخن می‌گوید. در واقع سرکوب و حذف‌های تازه‌ای در راه است. یعنی این خطر وجود دارد که برخی از افراد برجسته را به عنوان “نفوذی‌های آمریکا” بازداشت کنند و در زندان مجبورشان سازند که پشت تلویزیون اعتراف کنند که نفوذی آمریکا بوده‌اند.

در ۱۳/۷/۹۴ خبرگزاری فارس- متعلق به سازمان بسیج- نامه ۱۱ تن از نمایندکان افراطی محافظه‌کار مجلس را منتشر کرد که گفته بودند جیسون رضائیان “جاسوس حرفه‌ای و مسئول پایگاه اطلاعاتی آمریکایی‌ها در تهران” بوده و “لازم و ضروری است دستگاه‌های مقتدر قضایی اطلاع رسانی جامعی بخصوص با پخش فیلم‌های اعترافات این شبکه گسترده جاسوسی به ملت ایران داشته باشند”.

سخن گفتن از فیلم‌های اعترافات او موید ادعای این نوشتار درباره برنامه جدید آقای خامنه‌ای است. بازداشت سیامک نمازی توسط حفاظت اطلاعات سپاه نیز در همین چارچوب صورت گرفته است.او به عنوان یکی از نفوذی‌های آمریکا مطرح خواهد شد. به عنوان نمونه‌ای دیگر، مدتی است که جک استراو- وزیر خارجه اسبق بریتانیا- در حال سفر تروریستی از شهرهای مختلف ایران است.

محافظه‌کاران ادعا می‌کنند که این سفر “بخشی از پروژه نفوذ” و برای “تست افکار عمومی ایران پس از توافق هسته ای” است. مشرق– یکی از وبسایت‌های سپاه پاسداران- در مقاله‌ای نوشته که ایرانی‌های آمریکایی تبار “کانال نفوذ نامریی آمریکا در ایران هستند”. یعنی سفر این گونه افراد به وطن‌شان، سفر جاسوسی برای آمریکا باید به شمار رود. اما مهم‌ترین سوژه‌هایی که نفوذی قلمداد می‌شوند، رقبا و منتقدان داخل کشور هستند. سید احمد علم الهدی گفته است که انتخابات آینده، راه نفوذ آمریکا است. یعنی آمریکا افرادی را که با آقای خامنه‌ای فاصله فکری داشته و تابع او نیستند، به عنوان جاسوس خود بر خواهد گزید.

رحیم پور ازغدی- یکی از نمایندگان آقای خامنه‌ای در شورای عالی انقلاب فرهنگی، که سیاست گذاری همه نهادهای فرهنگی کشور را تحت کنترل دارد- هم در سخنرانی پیش از خطبه‌های نماز جمعه تهران- ۸ آبان ۱۳۹۴- گفت که آمریکا در ابتدای انقلاب در دولت، شورای انقلاب، حوزه‌های علمیه، مجلس و همه جا نفوذی داشت. سپس افزود، آمریکایی‌ها: “همین الان در همه نهادهای جمهوری اسلامی آدم دارند و از هر کسی به نحوی استفاده می‌کنند. ما هم اکنون یقین داریم که برخی از افراد در حال حاضر با سرویس‌های آمریکا و انگلیسی و صهیونیست‌ها همکاری می‌کنند” او افراد مورد نظر آمریکا را ۵ تا ۱۰ هزار نفر- از جناح‌های سیاسی- قلمداد کرد.

البته این تکرار تاریخ برخوردهای آقای خامنه‌ای با مخالفان و حتی منتقدان اوست. وقتی که نیازمند نجات ساختار سیاسی نظام جمهوری اسلامی است دست نیاز به سوی نیروهای اصلاح‌طلب و میانه‌رو دراز می‌کند، ولی به محض رهایی از فشارهای سیاسی داخلی و بین المللی حذف مجدد آنها را با روش‌های مختلف امنیتی و سیاسی آغاز می‌کند. شاید او بخوبی واقف است که اصلاح طلبان کسانی نیستند که در بزنگاه‌های تاریخی که سرنوشت و منافع ملی کشور در مخاطره است به فکر تسویه حساب‌های سیاسی علیه وی باشند. او می‌داند که اصلاح طلبان برای نجات کشوراز بحران و جلوگیری از وقوع جنگ و مقابله با جنگ افروزی‌های داخلی و خارجی همیشه امکان مورد استفاده واقع شدن خود را به خامنه‌ای داده‌اند. ولی آقای خامنه‌ای و نیروهای امنیتی گره خورده با موقعیت سیاسی وی ظاهراً در صددند بار دیگر مناسبات سیاسی داخل کشور کمترین تغییری را تجربه کند. این مناسبات همان طور که بارها گفته‌ام نیازمند تداوم آمریکا ستیزی و دشمن سازی قدیم و جدید است.

هشتم- آقای خامنه‌ای به گونه‌ای سخن می‌گوید که گویی فقط و فقط دولت آمریکا به دنبال نفوذ در ایران است و روسیه و چین و دیگر دولت‌ها چنین هدفی را تعقیب نمی‌کنند. همه دولت‌ها به دنبال تأمین منافع خود و نفوذ در دیگر کشورها بوده و هستند. محافظه‌کاران افراطی طرفدار آقای خامنه‌ای توافق هسته‌ای را با قرارداد ترکمنچای مقایسه می‌کنند. یعنی قراردادی که طی آن روس‌ها بخش‌های وسیعی از سرزمین ایران را از آن جدا کردند. در دوران استالین هم روس‌ها با ساختن دولت وابسته به خود در دو ایالت ایران، به دنبال تجزیه ایران بودند. بدین ترتیب، روسیه، چین، و همه دولت ها، در ایران به دنبال منافع خود هستند، یعنی همان چیزی که خامنه‌ای “نفوذ” می‌خواند.جمهوری اسلامی هم به دنبال منافع خود و نفوذ در دیگر کشورهاست.

نهم- حال که توافق وین در شرف عملی شدن است و فضای بسیار مثبتی برای بهبود اقتصاد و موقعیت استراتژیک ایران پس از اجرای توافق به وجود خواهد آمد، خامنه‌ای تمایلی برای استفاده از آن نشان نمی‌دهد. توافق هسته‌ای با دولت‌های غربی به رهبری دولت آمریکا، و توافق با دولت‌های غربی در مورد حل و فصل صلح آمیز جنگ داخلی سوریه- به نحو دموکراتیک- فرصت‌های خارجی و داخلی خوبی برای ایران پدید می‌آورد. توافق اکثریت نخبگان و مردم بر سر این دو موضوع، خود بهترین فرصت است.

با شرایط وفاق ایجاد شده پس از توافق وین، و ظرفیت‌های ملی جدید، امکان مقابله با سیاست‌ها و ایدئولوژی فرقه گرایانه و تروریست‌ساز عربستان سعودی و حل و فصل تدریجی بحران‌ها بیش از همیشه فراهم گردیده است. ولی به نظر می‌رسد منافع سیاسی، اقتصادی و ایدئولوژیک بخش‌هایی از حاکمیت در تداوم سیاست‌های گذشته و حفظ نوعی از تنش در صحنه داخلی و خارجی است. بدون این تخاصمات داخلی و خارجی، حیات سیاسی بیشتر این جریانات با مخاطره روبروست و نرمال شدن دولت و روابط خارجی جمهوری اسلامی ظاهراً خطری بزرگ برای شخص آقای خامنه‌ای است.

دهم- البته بایستی این نکته را یادآور شد که رسیدن به توافق وین مرحله اول و راحت تر حل موضوع هسته‌‌ای ایران بود. مرحله دوم و مشکل تر، یعنی پیاده کردن توافق جامع تازه شروع خواهد شد.آقای خامنه‌ای بایستی بداند که توافق هسته‌ای دشمنان زیادی در آمریکا، اسرائیل و کشورهای عرب منطقه دارد. آنها تمامی تلاش خود را خواهند کرد تا برجام به شکست منتهی شود. اسرائیل به شدت در فکر مانع تراشی و تخریب مسیر است، و این ساده انگاری است که تصور شود می‌توان با سرکوب نیروهای داخلی تحت عنوان مقابله با نفوذ آمریکا تهدیدها امنیتی علیه ایران را خنثی کرد. در صورت انتخاب مسیر مذکور و ادامه چنین سیاستی توسط خامنه ای، متأسفانه کشور نه تنها از منافع توافق هسته‌ای سود چندانی نخواهد برد، بلکه اکثر مضرات آن نصیب ایران و ایرانیان خواهد شد.ایران از طریق فرایند دموکراسی سازی و رعایت حقوق بشر قدرتمند خواهد شد. ایران با آزادی کلیه زندانیان سیاسی و عقیدتی و حل مسائل با آمریکا، از توافق هسته‌ای سود خواهد برد. تنها رژیمی که اتکای به آرای رضایتمندانه مردمش نداشته باشد، باید نگران نفوذ آمریکا باشد.

منبع: رادیو زمانه

به دنبال بازداشت ده‌ها روزنامه‌نگار در ایران کلید خورد؛ پروژه بازداشت گسترده روزنامه‌نگاران در ایران با رمز “شبکه نفوذی آمریکا”

 

 

sarkoub_rooznamenegaran.2015-11-04.jpg

اشاره: فضای امنیتی و موج بازداشت روزنامه‌نگاران از ماه گذشته آغاز و در هفته جاری شدت گرفته است، به گونه‌ای که براساس گزارش‌ها، ۵ روزنامه‌نگار در ایران طی دو روز گذشته تاکنون بازداشت شده‌اند و در رسانه‌ها بازتاب داشته است.

«عیسی سحرخیز» روزنامه‌نگار منتقد و اصلاح‌طلب، «احسان مازندرانی» مدیر مسوول روزنامه «فرهیختگان»، «آفرین چیت‌ساز» بازیگر، طراح لباس و روزنامه-نگار (او یادداشت‌هایی را در حوزه سیاست خارجه در روزنامه ایران منتشر کرده است) سه نفر از ۵ بازداشت‌شده‌ای هستند که در دو روز گذشته از سوی نیروهای امنیتی دستگیر شده‌اند. همچنین در آخرین ساعات پایانی سه‌شنبه شب ۱۲ آبان‌ماه ۱۳۹۴، خبر بازداشت «سامان صفرزایی» خبرنگار ماهنامه «اندیشه پویا» نیز اعلام شد، او چهارمین روزنامه‌نگار بازداشتی از این لیست است.
گزارش پیش رو درباره بازداشت روزنامه‌نگاران در روزهای اخیر در ایران است که در ادامه نیز به کلید خوردن پروژه‌ای به نام «شبکه نفوذی آمریکا» که از سوی «وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی» مدیریت می‌شود اشاره‌ای دارد.

چراغ سبز خامنه‌ای و سرکوب روزنامه‌نگاران
بازداشت‌های گسترده روزنامه‌نگاران و فعالان سیاسی تاکنون به گونه‌ای با چراغ سبز بیت «آیت‌الله خامنه‌ای» به دستگاه‌های امنیتی – اطلاعاتی همراه بوده است. اگر به بازداشت‌های گسترده در سال‌های گذشته نگاهی بیاندازیم، صحت این مورد به خوبی آشکار می‌گردد. این چراغ‌های سبز همواره با رمزهایی به گروه‌های فشار مخابره می‌شود، این‌بار نیز این چراغ سبز با رمز «شبکه نفوذی آمریکا» عنوان شده است؛ رمزی که در ماه‌های اخیر از تریبون‌های مختلف حکومتی به گوش می‌رسید.
«حسین شریعتمداری» مدیرمسوول روزنامه «کیهان»، روز سه‌شنبه ۱۲ آبان‌ماه ۱۳۹۴، در همایش «نفوذ ممنوع» گفت: «آمریکا به دنبال نفوذ در کانون‌های تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی است.»
این سخنان در حالی بیان شد که دقیقا در همان روز خبرگزاری «فارس» ارگان وابسته به «سپاه پاسداران» در گزارشی با عنوان «کشف باند نفوذی آمریکایی در مطبوعات کشور» همراه با عکسی از «عیسی سحرخیز»، «نرگس محمدی» و «محمد نوری‌زاد» نوشت: «با تلاش سربازان گمنام امام زمان و دستور مقامات قضایی، پنج نفر از عوامل مرتبط با پروژه نفوذ دشمن در کشور که در مطبوعات فعال بودند، بازداشت شدند.»
این در حالی است که خبرگزاری «صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران» نیز به نقل از سازمان «اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» مطلبی را در همین رابطه منتشر کرد: «در هفته جاری چند تن از اعضای شبکه نفوذی همکار با دولت‌های متخاصم غربی که در فضای مجازی و مطبوعات کشور فعال بودند، بازداشت شدند. این اقدام پس از ماه‌ها رصد مستمر اطلاعاتی و اشراف همه جانبه به ابعاد فعالیت‌های این شبکه انجام شده است. اقدامات و تحولات بعدی در این حوزه متعاقبا اعلام خواهد شد.»
به باور برخی از فعالان حوزه رسانه در ایران، مخابره چنین پالس‌هایی از جانب حاکمیت اسلامی حاکی از ابعاد گسترده واقعه است، به گونه‌ای که براساس گزارش‌های منتشر شده از سوی منابع آگاه، بازداشت‌ها به این چند نمونه خلاصه نمی‌شود و ابعاد وسیع‌تری دارد. گواه این استدلال در گزارش منتشر شده از سوی «سحام نیوز» به وضوح بیانگر این حقیقت است.

بازداشت به اتهام تشکیل باند نفوذ آمریکا در مطبوعات کشور
پایگاه خبری «سحام نیوز» به نقل از یک «منبع مطلع» که نامش را فاش نکرده است، از احضار ۲۰ خبرنگار و روزنامه‌نگار در روز چهارشنبه مصادف با روز ۱۳ آبان (روز حمله و اشغال سفارت آمریکا) به خیابان «صابونچی تهران» خبر داده است. این گزارش می‌افزاید قرار است این احضار شدگان در آنجا تحت بازجویی بازجویان سپاه پاسداران قرار بگیرند. همچنین در گزارشی دیگر این پایگاه خبری از بازداشت ۱۰ خبرنگار اصلاح‌طلب در روزهای آتی و منتهی به ۱۶ آذرماه (روز دانشجو) خبر داده است.
براساس گزارش‌های منتشره، اتهامات این روزنامه‌نگاران «تشکیل باند نفوذ آمریکا در مطبوعات کشور» می‌باشد.
«عیسی سحرخیز»، روزنامه‌نگار منتقد و اصلاح‌طلب که روز دوشنبه ۱۱ آبان‌ماه سال جاری، از سوی ۷ مامور امنیتی «سپاه پاسداران» در منزلش در شهر تهران بازداشت شد. به گفته‌ی فرزندش «مهدی سحرخیز»، او با اتهامات مشابهی به دیگر روزنامه‌نگاران بازداشت شده است.
«مهدی سحرخیز» در گفتگویی با رادیو «فردا» گفت: «پدر به اتهام تبلیغ علیه نظام، توهین به رهبر جمهوری اسلامی و تبانی برای تجمع بازداشت شده ‌است.»
این روزنامه‌نگار از جمله سه ایرانی است که در سال ۲۰۱۲ میلادی، برنده جایزه آزادی بیان «هلمن-همت» شد.

رمزگشایی پیام‌های مخابره شده از کیهان و اطلاعات سپاه
پیش‌تر گمانه‌زنی‌هایی در خصوص آغاز پروژه بازداشت‌های گسترده در گوشه و کنار جهان و در فضای مجازی به گوش می‌رسید. گمانه‌زنی‌هایی که با تشدید فضای امنیتی در ماه‌های گذشته به سبب نزدیک شدن به زمان برگزارى «انتخابات دهمین دوره مجلس شوراى اسلامى» و «پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری» در اسفندماه سال جاری همراه بود؛ اما این گمانه‌زنی‌ها با رویدادهای روزهای گذشته و پیام‌های مخابره شده از سوی «کیهان» و «اطلاعات سپاه پاسداران» نشان از محدودتر شدن فضای اجتماعی، آزادی بیان و افزایش سرکوب‌ها به ویژه بر علیه روزنامه‌نگاران منتقد در ماه‌های پیش رو دارد.
همچنین «عیسی سحرخیز» پیش‌تر در آخرین یادداشت خود با عنوان «خوش‌خیال‌ها» با اشاره به همین موضوع نوشته: «متاسفانه، هرچه به زمان انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان در اسفند‌ماه نزدیک می‌شویم، بر میزان این خوش‌خیالی‌ها نیز افزوده می‌شود و دل‌بستن‌ها به عنایت‌های ویژه آیت‌الله خامنه‌ای آن هم در این هفته‌ها و روزها که نظامیان مقرب، احضارهای تلفنی را شدت بخشیده‌اند، برای بیان هشدارهای دوستانه یا تهدیدهای خصمانه در خیابانی که صابونچی‌ها مواد لازم را فراهم آورده‌اند برای لیف زدن‌ها و کیسه کشیدن‌های سیاسی و شاید مشت و مال جانانه!، طنز ماجرا آن جاست که افرادی هم که دستشان به بالایی‌ها نمی‌رسد، در خانه‌ی پائینی‌ها را می‌زنند و دست به دامان آن‌ها می‌شوند تا شاید مورد عنایت خاص دبیر شورای نگهبان قرار گیرند که مبادا احمد جنتی از برگ وتوی خود علیه آن‌ها استفاده کند. برخی از این افراد حتی این شم سیاسی را ندارند که دریابند شورای نگهبان چه خوابی برایشان دیده است و چگونه با زیر پا گذاردن یا دور زدن قانون انتخابات می‌خواهد این بار نه تنها به بهانه‌های سیاسی، بلکه زدن اتهام‌های غیر قابل اثبات اخلاقی و مالی، اکثر آن‌ها را از لیست نامزدهای انتخاباتی بیرون بیندازد.»

بازداشت روزنامه‌نگاری که در اینستاگرامش نوشت
«احسان مازندرانی» مدیرمسوول روزنامه «فرهیختگان»، ساعت شش بامداد روز دوشنبه ۱۱ آبان‌ماه ۱۳۹۴، توسط ماموران امنیتی منتسب به «اطلاعات سپاه پاسداران» بازداشت شد. او که سابقه همکاری با روزنامه‌های «اعتماد»، «شرق» و «آفتاب یزد» را در کارنامه خود دارد، پیش از این نیز در دوم اسفندماه ۱۳۹۱، در زمانی که خبرنگار روزنامه «اعتماد» بود، همزمان با موج بازداشت روزنامه‌نگاران در دفتر این روزنامه بازداشت و پس از نزدیک به سه هفته با سپردن وثیقه از بند ۲۰۹ زندان «اوین» آزاد شد.
یک منبع آگاه در همین رابطه به «کمپین بین‌المللی حقوق بشر» گفته: «حکم بازداشت وی از سوم شهریورماه از سوی دادسرای رسانه صادر شده بوده، اما مشخص نیست چرا حالا اجرا شده و اتهام او چیست.»
با وجود آن که هنوز دلیل مشخصی برای بازداشت این روزنامه‌نگار بیان نشده است، اما آنچه از فضای مجازی و منابع آگاه در این رابطه استنباط می‌شود، حاکی از مطلبی است که با بازنشر تصویر صفحه‌ای از روزنامه «وطن امروز» با عنوان «رمزگشایی از هفت تیرکشی خیابان یاسر»، توسط «احسان مازندرانی» در «اینستاگرام» خود مرتبط است. در مطلب این روزنامه‌نگار او اشاره‌ای مستقیم به درگیری خیابانی «احسان لاجوردی» فرزند «اسدالله لاجوردی»، رییس پیشین زندان «اوین» و «دادستان انقلاب»، با افرادی از خانواده «هاشمی رفسنجانی» داشته و به آن پرداخته است. او در مطلب خود واقعیاتی از پشت پرده این ماجرا را منتشر کرده است.

بازتاب نقض حقوق بشر روزنامه‌نگاران در گزارش احمد شهید
در حالی موج جدید بازداشت‌ها و سرکوب روزنامه‌نگاران در ایران تشدید یافته است که در هفته‌ی گذشته «احمد شهید» گزارشگر ویژه در امور حقوق بشر در ایران در جریان «هفتادمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک» با اشاره به حق آزادی بیان، حق تشکل و حق تجمع مسالمت‌آمیز گفت: «افراد همچنان گزارش‌های مشروحی از بازداشت‌های خودسرانه برای اجرای مشروع این حقوق ارایه می‌کنند. بنا به گزارش‌ها، تا ماه آوریل ۲۰۱۵، دست‌کم ۴۶ روزنامه‌نگار و فعال رسانه‌ای اجتماعی در بازداشت بودند و یا برای فعالیت‌های مسالمت‌آمیز خود محکوم شده بودند.»
ظرف شش ماهه اول سال ۲۰۱۵ میلادی، روزنامه‌نگاران، نویسندگان، فعالان شبکه‌های اجتماعی و مدافعان حقوق‌بشر همچنان توسط سازمان‌های دولتی از جمله «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» و «واحدهای سایبری پلیس» مورد بازجویی و بازداشت قرار گرفتند. طبق گزارش‌ها، قوه قضاییه همچنان به تحمیل احکام سنگین زندان برای افرادی که حق آزادی بیان خود به صورت مسالمت‌آمیز بهره می‌برند؛ برای جرایمی مانند «تبلیغ علیه نظام»، «توهین به مقامات سیاسی یا مذهبی» و «آسیب به امنیت ملی» ادامه می‌دهد.
«رضا معینی» مسوول بخش ایران، افغانستان و تاجیکستان سازمان «گزارشگران بدون مرز» در گفتگوی اخیر خود با رادیو «فرهنگ» در ۲۶ مهرماه ۱۳۹۴، ضمن اشاره به افزایش آمار بازداشت و زندانی شدن روزنامه‌نگاران و شهروند خبرنگاران و وب‌نگاران در سال‌های اخیر در ایران خاطرنشان کرد: «اگر به طور آماری به تعداد روزنامه‌نگاران زندانی در کشورهایی نظیر چین، اریتره یا کوبا که آنها هم روزی از جمله زندان‌های بزرگ روزنامه‌نگاران بودند، نگاهی بیاندازیم می‌توان دریافت که در سال‌های اخیر این زندان‌ها که روزی بزرگترین زندان روزنامه‌نگاران در جهان بودند، امروز رو به خالی شدن هستند، در حالی که به آمار روزنامه‌نگاران زندانی در ایران از سال ۱۳۷۷ به این طرف افزوده شده است.»

پیشگیری از افشای واقعیات، پیش از وقوع
به باور برخی از فعالین سیاسی و مدنی در ایران، «جمهوری اسلامی» از آغاز حیات خود تا به امروز، همواره مجموعه رفتارهایی از خود نشان داده که حاکی از مقاومت این حاکمیت در مقابل رعایت موازین جهانشمول حقوق بشر است. حاکمیت اسلامی هیچ صدای اعتراضی را برنتافته و هرگونه حرکت‌های مسالمت‌آمیز اعتراضی را که در راستای بهبود اوضاع حقوق مدنی، سیاسی و اجتماعی بوده را در نطفه خفه کرده است.
با نگاهی به بازداشت‌های گسترده روزنامه‌نگاران و فعالان رسانه‌ای در سال‌های گذشته و در زمان پیش از انتخابات در ایران، می‌توان چنین برداشت کرد که حاکمیت اسلامی با این شیوه، از رسانه‌ای شدن موضوعات حقوق بشری و مدنی و حتی سیاسی در زمان رای گیری‌های مهم همانند اتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری» توسط روزنامه‌نگاران مستقل پیشگیری کرده و خطر شکل‌گیری اعتراضات گسترده در زمان افشای تقلب‌های احتمالی در انتخابات را کاهش داده است. این نمونه را می‌توان در حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸ به وضوح دید.
در شرایط پیش رو با افزایش حساسیت بر موضوع فعالیت هسته‌ای جمهوری اسلامی، و مذاکرات با قدرت‌های جهانی، افکار عمومی بر این موضوع معطوف شده و به مرور مسایل مربوط به موارد نقض حقوق بشر و روند رو به صعود آن در ایران از حاشیه به متن می‌آید، و این همان مساله‌ای است که حاکمیت اسلامی در ایران را به وحشت انداخته و هر بار به تاریخ حیاتش که نگاه کنیم، کارنامه‌ای از رفتارهای خشن و ضد انسانی را مشاهده می‌کنیم. شایسته است جامعه جهانی فشار فزایندهای را بر ایران، در زمینه عمل به تعهدات بین‌المللی حقوق بشری شهروندانش وارد آورده تا شاید کمی بهبودی حاصل شود.