سومین سالگرد بزرگ مرد شهید راه آزادی ستار بهشتی در روز پنجشنبه 7 آبان 1394 در شهر رباط کریم به همراه جمعی از فعالان مدنی و سیاسی برگزارشد

Reza Amiri
به گزارش رادیو پارس -سومین سالگرد بزرگ مرد شهید راه آزادی ستار بهشتی در روز پنجشنبه 7 آبان 1394 در شهر رباط کریم به همراه جمعی از فعالان مدنی و سیاسی برگزارشد
به گفته منبع آگاهی که در این مراسم حضور داشت در آغاز حاضران به منزل ستار بهشتی رفته و در آنجا در طی مراسمی مادر ستار بهشتی و خواهر
ستار بهشتی سخنانی را ایراد کردند و شعرهای در وصف ستار بهشتی خوانده شد و پس از آن بر سر مزار ستار بهشتی رفتند
به گفته این منبع بر سر مزار ستار ماموران اطلاعاتی به طور نامحسوس حضور داشتند و باز هم به گفته این منبع در پایین مزار ستار گوری
کنده بودند از طرف ماموران حکومت تا با این وسیله حضور مردم را بر سر قبر ستار کم رنگ کنند و تا حاضران نتوانند برای ادای احترام بر مزار ستار بنشینند
و در پایان مراسم با خواندن سرود یار دبستانی مراسم را به پایان رساندند.
رضا امیری

واکنش مقامات قضایی ایران به گزارش تازه احمد شهید

رادیو پارس    _معاون ستاد حقوق بشر قوه قضائیه ایران ضمن تائید گفته‌های احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد درباره دیدار با مقام‌های ایرانی، این گفت‌وگوها را موضوع تازه‌ای ندانست. او در عین حال از شهید خواست تا از “تکرار اتهامات بی‌اساس” پرهیز کند.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایرنا، کاظم غریب‌آبادی، معاون حقوق بشر قوه قضاییه جمهوری اسلامی، شامگاه سه‌شنبه، پنجم آبان، در عین حال “اذعان” به “برگزاری نشست‌های توجیهی” از سوی ایران را “اقدامی جدید” از سوی احمد شهید توصیف کرد.

وی اعلام کرد که “گفت‌وگوی کارشناسی با مقامات دفتر کمیسر عالی و گزارشگر ویژه” در حاشیه اجلاس‌های شورای حقوق بشر و “از جمله” اجلاس سی‌ام این شورا در شهریورماه انجام شده است.

به گفته آقای غریب‌آبادی، در این گفت‌وگوها “انتقادات جدی” طرف ایرانی نسبت به عملکرد و رویه کاری احمد شهید و مواردی چون “حمایت وی از مجرمان و گروه‌های تروریستی و استفاده از منابع غیرموثق” مطرح شده است.

وی همکاری با “مکانیسم‌های بین‌المللی حقوق بشری” را “یکی از وجوه راهبرد حقوق بشری” جمهوری اسلامی دانست و تاکید کرد که “ایران همواره به مکاتبات و گزارش‌های مرتبط با مکانیسم‌های حقوق بشری از جمله گزارشگران ویژه و ادعاها و اتهامات حقوق بشری علیه خود پاسخ‌های مستدل و تفصیلی ارائه کرده است”.

احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد درباره حقوق بشر در ایران، روز دوشنبه گفته بود که ماه گذشته میلادی موفق شده “برای نخستین بار” در ژنو سوئیس با تعدادی از اعضای دستگاه‌های امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی ملاقات کند.

به گفته گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد، “پاسخ” این افراد به گزارش کنونی وی درباره حقوق بشر در ایران “اساسی‌ترین پاسخ در چهار و نیم سال گذشته” بوده است.

در همین حال معاون ستاد حقوق بشر قوه قضائیه با اشاره به پاسخگویی کامل به ادعاهای آقای شهید خواستار آن شد که گزارشگر ویژه سازمان ملل مهر پایانی بر ادعاها و اتهامات بی‌اساس خود علیه جمهوری اسلامی ایران بزند و از تکرار آنها پرهیز نماید.

گفته‌های آقای غریب‌آبادی در حالی بیان شده است که بر اساس گزارش روز سه‌شنبه احمد شهید به مجمع عمومی ملل متحد، جمهوری اسلامی ایران بین ژانویه تا سپتامبر ۲۰۱۵ از میان ۱۵ تلاش برای مکاتبه که گزارشگر حقوق بشر سازمان ملل با مقامات ایرانی داشته تنها به یک مورد پاسخ داده است.

معاون ستاد حقوق بشر قوه قضائیه ایران در بخش دیگری از سخنان خود کشورهای غربی و نهادهای بین‌المللی را متهم کرد که سعی در جوسازی علیه ایران در ارتباط با مجازات‌های مرتبط با جرایم مواد مخدر دارند.

گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر در ایران روز سه‌شنبه، پنجم آبان، در گزارش خود به مجمع عمومی ملل متحد از جمله از شمار فزاینده اعدام در ایران، ادامه محدودیت‌ها برای آزادی بیان، و فشار بر اقلیت‌های مذهبی و قومی و تبعیض علیه زنان انتقاد کرده بود.

به نوشته این گزارش تازه، کشورهای عضو سازمان ملل در دوره اخیر ۲۹۱ پیشنهاد اصلاحی به ایران داده‌اند که بر پایه گزارش جدید احمد شهید، ایران ۱۳۰ مورد را پذیرفته‌ است.

مسئله حق و حقوق زنان با ۵۷ مورد پیشنهاد اصلاحی بیشترین درصد این پیشنهادها را به خود اختصاص داده است.

مقامات جمهوری اسلامی تاکنون گفته‌های گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد درباره پذیرش این پیشنهادها را تکذیب نکرده‌اند و معاون ستاد حقوق بشر قوه قضائیه ایراننیز در سخنان روز سه‌شنبه خود اشاره‌ای به این بخش از گزارش آقای شهید نکرده است.

رنج نامه یک فعال مدنی-دانشجوی کُرد به احمد شهید گزارشگر ویژه سازمان ملل

«سیروان حسین پناهی» فعال مدنی- دانشجوی و از زندانیان سیاسی سابق در زندان سنندج در نامەای سرگشاده خطاب به آقای احمد شهید گزارشگر ویژه سازمان ملل از رنج ها و فشارهای وزارت اطلاعات علیه خود می نویسد»
این فعال مدنی کُرد در بخشی از نامه خود می نویسد، من در سن ۱۶ سالگی برای اولین بار بازداشت و مورد شکنجه قرار گرفتم، وی خطاب به گزارشگر ویژه نویسد: جناب آقای احمد شهید این نامه تنها گوشه خیلی کوتاه از شکنجه و رنج های یک جوان کرد است که در بازداشتگاهای وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی کشیده است.

متن کامل نامه به شرح زیر می باشد:

رو به جناب احمد شهید گزارشگر ویژه سازمان ملل
جناب آقای احمد شهید این نامه تنها گوشه خیلی کوتاه از شکنجه و رنج های یک جوان کرد است که در بازداشتگاهای وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی کشیده است.
“جناب آقای احمد شهید گزارشگر ویژه سازمان ملل برای رسیدگی به وضعیت حقوق بشر در ایران”
سال ۱۳۸۳ در حالی که من سوم راهنمایی بودم، با پنج نفر از دوستانم به علت خواندن سرود کردی در مدرسه توسط نیروهای اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت شدیم، و بعد از دو روز ما به اداره اطلاعات دهگلان و از انجا به اطلاعات شهر قروه منتقل کردند.
در آن زمان هر پنج نفر ما زیر ۱۶ سال سن داشتیم و تا به آن وقت حتی از پولیس هم میترسیدیم، وقتی اسم اطلاعات به گوشمان میخورد سراپای بدنمان می لرزید. ولی برای اولین بار در سنی کم با ماموران اطلاعات و سر از بازداشتگاه اطلاعات درآوردیم، آنجا ما را در اتاقی بازجوی کردند و بعد از پرسیدن چند سوال و کمی شکنجه جسمی، ما را به یک سلول انفرادی فرستادند که قدیم انبار سیمان و کچ بود. شب که شد برای شکنجه روحی عقربی را در سلولی که من در آنجا قرار داشتم، رها کردند و برای اینکه از ترس فریاد بزنم و بروم پیش بازجو و اعتراف به چیزهای که نکرده بودم و اینکه آنها ازم میخواستند برایشان اعتراف کنم. اعتراف به چیزی اصلا برام نامفهوم و نا آشنا بود.
در آن سلول تاریک و تنگ به زور و با هزار ترس خوابم برد، که ناگهان از درد نیش عقرب بیدار شدم دیدم سلول تاریکه ولی احساس کردم چیزی نیشم زد بعد از ده دقیقه تمام بدنم درد گرفت و داشتم از حال میرفتم دیگه من فریاد زدم و از نگهبان سلول کمک خواستم اونم گفت چی شده گفتم چیزی نیشم زده فکر کنم عقرب بود، نگهبان هم که معلوم شد ماجرا را میدانست، گفت اره اون عقربه اگه میخواهی از دستش نجات پیدا کنی باید بری پیش مسئول اطلاعات و اعتراف کنید.
ولی من که کاری نکرده بودم و نمی خواستم هم به کاری نکرده اعتراف کنم، برای همین تن به خواسته های آنها ندادم و نرفتم، که بعد از چند دقیقه سر گیجه ای شدیدی گفته بودم خیلی درد داشتم تا حدی که از حال رفتم وقتی به هوش اومدم دیدم بیمارستان هستم و روی تخت دراز کشیدم و پدر و مادرم بالای سرم نشته بودند و دست من با دستبند به تخت بیمارستان بسته شده بود.
پدرم ازم خواست که هر چی دیدم بگویم و اعتراف بکنم و تا نجات پیدا کنم منم به پدرم گفتم هیچ کاری نکردم تا اعترافی بکنم فقط جرم من این بوده که به زبان کردی سرودی خوانده بودم.
۲ روز بیمارستان بودم بعد دوباره من را به سلول اطلاعات برگرداندن و چند روزی که آنجا استراحت کردم حالم بهتر شده بود، دوباره من را به اتاق شکنجه بردن و ۵۰ ضربه شلاق بهم زدند و شکنجه زیر کف پاهام و دوباره برگردانده شدم به سلول انفرادی که نه پتوی و نه هیچ چیزی که بتونم خودم را گرم نگه دارم.
من ۱۶ روز در اداره اطلاعات قروه بودم بعدا با گذاشتن وثیقه ۱۰ میلون تومانی آزاد شدم. _ چند سالی گذشت من درس خواندم و تابستانها پیش پدرم توی مرغ داری کار میکردیم یک روز غروب نشسته بودیم دیدیم ۴ ماشین پولیس و سپاه که همگی مصلح و اسلحه بدست ریختند توی اتاق خوابمان و بعد از بازداشت من، تمامی وسایل شخصی من و پدرم را هم ظبط کردند.
در ماشین پارچه ای سیاهی روی سرم کرده بودند و با مشت و لگد بر سرم می کوبیدند و تا ماشین به شهر قروه و اداره اطلاعات رسید، مرا مورد ضرب و شتم قرار دادند.
مرا به زیر زمینی که برام آشنا بود و بعدا فهمیدم بازداشتگاه وزارت اطلاعات قروه هستش و در آنجا چند لباس شخصی ریختند سرم و تا حد مرگ مرا را کتک زندند ، بعد بازجوی شروع شد و ازم میپرسیدند شما با کدام یک از گروکهای( منظور همان احزاب کرد) کردی همکاری داری و فعالیت سیاسی میکنید ، منم میگفتم من فعالیت دانشجوی میکنم و کاری به کار گروهکهای کردی ندارم، که بعد از آن مورد شدید ترین شکنجه ها قرار گرفتم ، من چند تا خالکوبی روی بدنم داشتم، که همه را با سوزن داغ شده پاک کردن و بعدا روی بدنم با اتو بخاری میمالیدند، من چند دفعه از هوش رفتم، که هر بار اب میریختند سرم و دوباره شروع میکردند به کتک کاری و شکنجه، که نوع شکنجه چند روز ادامه داشت. بعدا از ۱۰ روز از اداره اطلاعات من را به دادگاه انقلاب سنندج منتقل و در دادگاهی ۵ دقیقه ای من محکوم به ۵ ماه زندان شدم، که بعد از گذارندن دوران حکم زندانم در زندان سنندج ازاد شدم .
سال ۱۳۹۲ بود من دانشجوی رشته تجربی بودم مدتی بود به خانه ی پدریم در روستای قروچای از توابع شهرستان دهگلان نمیرفتم تا از طرف نیروهای اطلاعاتی دچار مشکل نشوم. تا اینکه مادرم مریض شده بود و من بر گشتم به مادرم سر بزنم شب توی خانه ی خودمون خوابیده بودم

که ناگهان صدای در اومد، پدرم رفت در را باز کرد دیدم صدای فریاد پدرم توی حیاط خانه پیچید، و داد زد چکار میکنید چی میخواهید، نزیک به ۵۰ تن از نیرویهای اطلاعاتی با چند ماشین پولیس و امنیتی ریختند سرمان و من و پدرم را بازداشت کردند، باز ما را به اداره اطلاعات شهر قروه کردند و با همان شیوه قبلی، شب که ما در یک سلول انفرادی قرار دادند در آنجا روی سرمان ریختند که من که فریاد میکشیدم که چی شده چی از جانمان میخواهید پدرم را نزنید اون مریض و ناتوانه ، ولی انگار گوششان بدهکاری این حرفها نبود و تا حد مرگ مار کتک کاری کردند، بعد اون شب من را بردند اتاق بازجوی و حلق اویزم کردند توی اتاق دستام از فشار داشت از بدنم جدا میشد هرچی داد و فریاد میزدم کسی جواب نمیداد ۳ ساعتی اویزان سقف بودم ، بعد افتابه اب را اوردند میگفتند میبندیم به زکرت، من خیلی ترسیده بودم و ازشون میخواستم من را بیارند پایین، من بیگناه هستم، ولی کسی جوابم را نمیداد و هی من را کتک کاری میکردند تا اینکه از هوش رفتم، و وقتی بهوش اومدم دیدم گوشه اتاق افتاده م ، زمستان بود خیلی سرد بود اتاق هیچ پتوی نداشت چند روزی که موندم مریض شدم، خیلی حالم بد بود، بعد دوباره من را برای بازجوی بردند و دوباره کتک کاری تا اینکه در حین شکنجه یکیشون با پا زدند توی پام و دچار مشکل بزرگی شدم و دستهایم از چند ناحیه شکتند در این حال شکنجه روحی هم میدادند خیلی سخت گذشت، به مدت ۴۰ روز من اداره اطلاعات بودم تا اینکه برای دادگهای به سنندج منتقل شدم و در دادگاه انقلاب و شعبه یکم به ریاست قاضی بابائی ، بدونه اینکه ازم مدرک و یا اصلا من گناهی کرده باشم به یک زندان تعضیری و ۵ سال تعلیقی محکوم شدم.
آقای احمد شهید این تنها یک گوشه از دردهای یک فعال مدنی و فعال دانشجوی که در این کشور می خواهد در چهارچوب این قانون فعالیت و به مردمش خدمت کند.
امیدوارم صدای من و امثال مرا بشنوید.
با تشکر
سیروان حسین پناهی
فعال مدنی / دانشجوی

ایران از نقش‌آفرینی در سوریه چه می‌خواهد؟

ایران آشکارتر از پیش به سطوح حضور خود در سوریه و حمایت از رژیم اسد اذعان می‌کند. بین این آشکارسازی و توافق اتمی رابطه‌ معناداری وجود دارد. آیا منطقه آبستن ماجراجویی‌های جدیدی است؟

19April-syria (2)

ورود روسیه به صحنه جنگ داخلی سوریه، هم‌زمان بود با اعلام شکست پنتاگون در توانمندسازی مخالفان میانه‌روی اسد. این ورود معادلات قدرت را در سوریه تغییر داد تا آنجا که اسد برای نخستین مرتبه از زمان شروع بحران، پایش را از سوریه بیرون گذاشت

مقامات جمهوری اسلامی که تا چندی قبل، حمایت‌های خود را در لفاف فعالیت‌های مستشاری و لجستیکی می‌پوشاندند، آشکارتر در باره سوریه سخن می‌گویند. بین این آشکارسازی و توافق اتمی، رابطه‌ای معنادار وجود دارد. جمهوری اسلامی به دنبال اهرم دیگری برای قدرت‌نمایی در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی است. می‌تواند علاوه بر عرض اندام در برابر عربستان و ترکیه، با کارت روسیه نیز بازی کند. در سطح داخلی نیز رویکردش در سوریه یا منطقه، موجب اتصال جناح‌های رقیب سیاسی است و نه اسباب چالش.

سوریه برای جمهوری اسلامی ارزشی استراتژیک دارد. حسین سلامی، جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران صراحتا می‌گوید کار ما تضمین استحکام سیاسی، روانی، اقتصادی و نظامی سوریه است. او پنهان نمی‌کند که امنیت ملی سوریه و جمهوری اسلامی به یکدیگر گره خورده‌اند.

دعوت از ایران برای شرکت در اجلاس بین‌المللی سوریه و متقاعد شدن آمریکا یا عربستان برای مذاکره با ایران بر سر سوریه پیام‌هایی نهفته دارد. جان برنان، مدیر سازمان سیا گفت روسیه می‌داند اسد رفتنی است اما عملیات نظامی در سوریه را به قصد نشان دادن دامنه نفوذ خود پیش از شروع گفت‌وگوهای دیپلماتیک شروع کرد. آیا در مورد جمهوری اسلامی نیز چنین است؟

زورآزمایی قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای بر سر بشار اسد نیست، بحث بر سر خود سوریه به عنوان یک آوردگاه است.

ستیز روسیه و ناتو، ستیز شیعه و سنی، قدرت‌طلبی ترکیه، برآمد رادیکال بنیادگرایی سنی، و ستیز با کردها … همه در بحران سوریه ترکیب شده‌اند. آیا خطر این که جنگ داخلی در سوریه به یک جنگ “جهانی” در چارچوبی منطقه‌ای تبدیل شود بالاست؟

جمهوری اسلامی ایران یک پای ثابت این معرکه است. احتمال می‌رود که خبرهای درگیر بودن دولت ایران در ستیز سوریه به خبرهایی چون کشته شدن “مستشاران” سپاه پاسداران در سوریه محدود نماند.

آیا ممکن است در رابطه با ایران، “پرونده سوریه” جای “پرونده اتمی” را بگیرد؛ یعنی موضوع به محور تنشی تبدیل شود که فشارهای سیاسی و اقتصادی تازه‌ای را بر کشور تحمیل کند و در ضمن محملی شود برای قدرت‌گیری بیشتر نظامیان؟

رادیو زمانه از شماری تحلیلگران، کنشگران، روزنامه‌نگاران و فعالان سیاسی دعوت کرده که در بحث پیرامون شرایط منطقه شرکت کنند. پرسش این است که وضعیت منطقه چیست، جمهوری اسلامی در قبال بحران منطقه جه مسئولیتی دارد و چه هشدارهایی باید به افکار عمومی ایران داد.

شیرین عبادی- حقوقدان و فعال حقوق بشر

ebadi shirin وقتی‌ به نقشه خاورمیانه نگاه می‌‌کنم قدرت ایران، توان نظامی، وسعت خاک، تکنولوژی مدرن و منابع غنی زیر زمینی‌ آن را تبدیل به یکی‌ از بزرگترین و قوی‌ترین کشور‌های منطقه کرده است. متاسفانه ایران از قدرت خود نه برای بهبود وضعیت مردمش بلکه در راه اهداف سیاسی و صدور انقلابش سو استفاده می‌‌کند.

ایران با نفوذی که در شیعیان عراق دارد می‌‌توانست در سر و سامان دادن اوضاع این کشور کمک کند و در نتیجه داعش موفق نمی‌‌شد یک شب چند شهر مهم عراق را تصرف کند. اما در عراق چه اتفاقی افتاد؟ نوری مالکی تبدیل به عروسکی در دست حاکمان جمهوری اسلامی شد و از آنجایی که هدف صدور انقلاب بود قسمتی‌ از مردم یعنی سنی ها، نادیده گرفته شدند و به همین دلیل پس از حمله داعش تعداد زیادی از ارتش عرق فوراً تسلیم شد. ایران به باز سازی ارتش عراق کمک نکرد بلکه فقط دوستان خود را یاری کرد

در سوریه اگر پشتیبانی و حمایت بی‌ دریغ حکومت ایران نبود بشار اسد ظرف چند ماه سقوط کرده بود و مردم پیروز می‌‌شدند اما دخالت ایران موجب کشتار مردم و جنگ داخلی‌ شد و در خلا قدرت سیاسی داعش زمینه را برای رشد خود مهیا دید

در یمن آشتی ملی‌ می‌‌رفت که کشور را به آرامش برساند که ناگهان شیعیان حوثی پایتخت را گرفتند و رئیس جمهور به عربستان فرار کرد و عربستان سعودی نیز بی‌ رحمانه به کشتار مردم غیر نظامی پرداخت. تعدادی از اعضای خنواده عبدالمالک حوثی رهبر شیعیان در ایران پناهنده هستند و خود او نیز قبلا سالها در ایران بسر می‌‌برد

هم‌چنین در بحرین خانواده رهبر شیعیان که به حبس ابد محکوم شده یعنی الخواجه در ایران بسر می‌‌برند و همین امر سؤظن حکومت بحرین را بر انگیخته که نارضایتی مردم ناشی‌ از دخالت‌های ایران است. با این ترتیب می‌‌بینیم در بسیاری از حوادث ناگواری که در چند سال اخیر رخ داده ایران به نوعی _ مستقیم یا غیر مستقیم_ دخالت دارد.

ایران پس از انقلاب ۱۹۷۹ سر فصل مبارزات سیاسی خود را صدور انقلاب اعلام کرد و جاه طلبی سیاسی ایران حاکمان وقت را به بیراهه‌ ای کشاند که به جای ایجاد رفاه برای ایرانیان مبادرت به ارسال اسلحه و نیرو و صرف میلیارد‌ها دلار در کشور‌های اسلامی می‌‌کرد با این انگیزه که ایران تبدیل به رهبر جهان اسلام شود

از سوی دیگر همین رویا در سر حاکمان عربستان سعودی نیز بود و رقابت‌های سیاسی و نظامی دو حکومت غیر دموکراتیک ایران و عربستان منطقه را به آتش کشاند. روسیه و چین به حمایت از ایران و اسرائیل و آمریکا به حمایت از عربستان سعودی پای در میدان مبارزه گذاشتند و جنگ‌های نیابتی شروع شد که نتیجه آن‌ کشتار صد‌ها هزار مردم بی‌ گناه، ویرانی بسیاری از آثار باستانی و ظهور تروریسم در منطقه شده است و البته در قبال کشتار مردم بی‌‌گناه فروش روز افزون اسلحه باعث شد که سود سرشاری نصیب شرکت‌های بزرگ شود

مشکل بزرگ آنجاست که وقتی‌ آتش جنگ زبانه می‌‌کشد نمی‌‌توان آسوده سر راحت به بالین گذاشت زیرا هر لحظه امکان سرایت خطر وجود دارد و این چیزی است که حتی برخی از دولتمردان جمهوری اسلامی مانند هاشمی رفسنجانی عنوان کرده‌اند. بنا بر این ایران وارد قمار بدی شده و بهتر است هر چه زودتر به آن‌ خاتمه دهد. منابع ملی‌ و همچنین پول هایی که در اثر تفاهم هسته‌ای آزاد می‌‌شوند باید صرف رفاه مردم و اموری از قبیل احداث مدارس و بیمارستان  شود. از راهی‌ که رفته شده بایستی‌ هر چه زودتر برگشت و به قول معروف “جلوی ضرر را از هر کجا بگیری منفعت است.”

علی کشتگر – تحلیلگر سیاسی

Keshtgarآنچه در سوریه و عراق می گذرد، پیامد عوامل گوناگون بین‌المللی و منطقه‌ای است. مهم‌ترین عامل بین‌المللی این وضعیت، حمله نظامی آمریکا به عراق و در نتیجه نابودی حکومت و زیر ساخت‌های سیاسی این کشور است. مهم‌ترین عامل منطقه‌ای این شرایط نیز جمهوری اسلامی است.

برآمد داعش بدون نارضایتی و وحشت مردم سنی مذهب عراق از روی کار آمدن یک جمهوری اسلامی شیعه که نسبت به آنان تبعیض اعمال کند غیرممکن بود. دخالت مستقیم جمهوری اسلامی برای روی کار آوردن حکومتی شبیه به خود در عراق، مردم سنی مذهب را آماده استقبال و حمایت از جریانات بنیادگرای سلفی و تکفیری کرد. آنگاه رقبای منطقه‌ای جمهوری اسلامی و سوداگران جنگ و جنگ افزار نیز وارد عمل شدند و با حمایت تسلیحاتی و مالی از این جریانات شرایط وخیم کنونی پدید آمد.

در سوریه نیز نقش مخرب جمهوری اسلامی در آغاز بحران سیاسی این کشور انکارشدنی نیست. چهار سال پیش وقتی جنبش موسوم به بهار عربی به سوریه رسید مطالبه مردم چیزی بیش از آزادی انتخابات و آزادی احزاب سیاسی نبود. منتها دیکتاتوری خانواده اسد با حمایت مالی و تسلیحاتی جمهوری اسلامی و به بهانه دخالت خارجی راه سرکوب و قلع و قمع جریانات میانه رو و اصلاح‌طلب را برگزید و در نتیجه جریانات دموکراسی خواه به حاشیه رانده شدند و رادیکالیسم تکفیری جایگزین آنان شد.

عربستان، امیرنشین های خلیج فارس و ترکیه نیز بر اساس ملاحظات ژئوپولتیک خاص خود به حمایت آشکار و یا پنهانی از این جریانات پرداختند و سرنوشت شوم کنونی را برای سوریه رقم زدند. عوامل متعدد دیگری از جمله فقر و بیکاری و بی آیندگی جوانان محروم حومه شهرهای بزرگ اروپا (به ویژه فرانسه) که به جریانات بنیادگرای اسلامی می‌گروند، حمایت یکجانبه غرب به ویژه ایالات متحده از زورگویی و زیاده‌خواهی اسرائیل و تحقیر و سرکوب دائم اعراب فلسطین، تضاد منافع قدرت‌های بزرگ جهانی در منطقه‌ای که نیمی از ذخایر شناخته شده نفت و گاز جهان را در دل خود دارد هریک به سهم خود در توسعه مداوم بنیادگرایی اسلامی و وخامت بحران کنونی سوریه و عراق اثرات انکارناپذیر دارند. حالا پرسش اساسی این است که بالاخره این شرایط خطرناک پدید آمده به کجا می انجامد؟ راه برون رفت از آن کدام است؟

من در شگفتم که چگونه قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس که در ترساندن جمعیت سنی سوریه و عراق و پیدایش وضع موجود نقش موثری ایفا کرده، این روزها در نقش ناجی سوریه و عراق ظاهر شده و برخی از اذهان ساده و سطحی نیز به او دخیل بسته‌اند. بی تردید ادامه دخالت ایران در سوریه و عراق وضع را از آنچه امروز هست بدتر می کند و می‌تواند بحران را به درون مرزهای ایران بکشاند. کما این که دخالت عربستان در سوریه و عراق نیز اوضاع را وخیم تر می کند. رقابت و دخالت نظامی قدرت بزرگ جهانی نیز در نهایت همان پیامدهایی دارد که در گذشته و در سایر کشورهای منطقه شاهد بوده‌ایم، ضمن آن که خطر فرامنطقه‌ای شدن جنگ را نیز به همراه دارد.

چشم‌انداز خاورمیانه تاریک و نگران‌کننده است. شاید تنها راه برون رفت از بحرانی که خطر فروپاشی کشورهای خاورمیانه و حتی بروز یک جنگ جهانی را به همراه دارد، گردن گذاشتن همه کشورهای درگیر و ذی‌نفع به یک راه حل معقول از کانال سازمان ملل متحد باشد. امری که به‌خاطر منافع کوتاه مدت سوداگران جنگ و محاسبات کوته‌بینانه بازیگران منطقه‌ای و جهانی تقریبا غیرممکن است.

فریدا آفاری – روزنامه‌نگار

frieda-afaryاغلب تحلیلگران منطقه اذعان دارند که حملات هوایی روسیه و تقویت حضور نظامی جمهوری اسلامی ایران در حمایت از رژیم بشار اسد در سوریه عمدتا معطوف به مناطق تحت کنترل اپوزیسیون میانه‌رو و نه مناطق تحت کنترل داعش بوده است. آمریکا و اروپا نیز تلویحا حضور نظامی روسیه و ایران را در سوریه پذیرفته‌اند. از سویی دیگر هدف مذاکرات اخیر اتحادیه  اروپا با دولت ترکیه توافقی است که درهای اروپا را به روی آوارگان سوری خواهد بست و آنها را وادار خواهد کرد که در سوریه بمانند و بمیرند یا در اردوگاه‌های آوارگان در ترکیه، لبنان، اردن، عراق و مصر در شرایطی اسفناک مرگی تدریجی را تجربه کنند. با در نظر گرفتن مقیاس گسترده این بحران انسانی که بزرگ‌ترین بحران پناهندگی بعد از جنگ جهانی دوم است، آیا بهتر نیست آن را یک هولوکاست بنامیم؟

در این میان، برخی از فعالان و روشنفکران ایرانی با به راه انداختن صفحه فیسبوکی “برای سوریه” یا  Sorry Syria آشکارا مخالفت خود را با دخالت نظامی دولت ایران در سوریه اعلام کرده‌اند و حمایت جمهوری اسلامی از رژیم اسد را یک عامل اصلی در سرکوب انقلاب مردمی سال ۲۰۱۱ و تقویت بنیاد گرایی مذهبی در سوریه و بحران در منطقه می‌دانند. اما بسیاری از فعالان و روشنفکران ایرانی تلویحا یا آشکارا از رژیم اسد پشتیبانی و ادعا می‌کنند که ادامه رژیم اسد مانع رشد داعش خواهد شد. آنها استدلال می‌کنند که این رژیم “گزینه بهتر” است چون به سبب سکولار بودن ظرفیت بیشتری برای اصلاح‌پذیری دارد.

به نظرم این استدلال غیر منطقی و غیر انسانی است. نخست آن که بخش اعظم بیش از ۲۵۰ هزار سوری که از سال ۲۰۱۱ تا به حال در سوریه کشته شده‌اند به دست رژیم اسد و به سبب بمب‌های بشکه‌ای ارتش او به قتل رسیده‌اند. بخش اعظم آوارگان سوری نیز که شامل ۷.۶ میلیون داخل سوریه و بیش از چهار میلیون خارج سوریه می‌شوند از مناطقی گریخته‌اند که تحت کنترل نیروهای بشار اسد است.  رژیم اسد از لحاظ شقاوت و مهارت در اداره یک ماشین آدم کشی، شکنجه و تجاوز نه فقط کم‌تر از داعش نیست بلکه با آلمان نازی مقایسه شده. فراموش نکنیم که رژیم اسد مانند رژیم صدام حسین از گاز شیمیایی علیه مخالفانش استفاده کرده . این رژیم به هیچ یک از اصلاحات پیشنهاد شده از سوی اپوزیسیون میانه‌رو تن نداده. برای مثال در شهر زبدانی با جمعیتی سنی و مسیحی، محلی که مقاومت شدید مردم علیه حملات نظامی رژیم و نیروهای سپاه پاسداران آنها را در تابستان ۲۰۱۵ وادار به مذاکره با اپوزیسیون کرد، آتش‌بسی که اعلام شده بود به سرعت از سوی ارتش اسد و سپاه پاسداران نقض شد.

دوم، رژیم اسد و داعش از یک دیگر تغذیه می کنند. بسیاری منابع تاکید می‌کنند که جنایت‌های دولت اسد یکی از عوامل اصلی منجر به ظهور و رشد داعش بوده. دگراندیشان چپ سوری مانند یاسین الحاج صالح خاطر نشان می‌کنند که دولت بشار اسد هنگام رودررو شدن با انقلابی مردمی عمدا به رشد سازمان‌ها و نیروهای بنیادگرای سنی کمک کرد تا جنبش دمکراتیک و انسان دوست مردم را سرکوب کند و حتی در تابستان ۲۰۱۳ هنگام بمباران مردم بیگناه شهر رقه، شهری که مرکز فرماندهی داعش در آن قرار دارد ، عمدا از حمله به ساختمان مقر داعش خودداری کرد. رژیم اسد با ادامه  یک حکومت انحصار طلب شیعی بر اکثریتی سنی هرچه بیشتر هیزم به آتش سنی های بنیادگرای مذهبی و دستگاه ابر تروریستی داعش خواهد ریخت.

لازم است به مردم ایران هشدار داد که ادامه رژیم اسد –چه با اسد و چه بدون اسد– همانا ادامه رشد داعش و استفاده فزاینده دولت‌های منطقه از جمله ترکیه و عربستان سعودی از گفتمان‌های ناسیونالیستی برای سرکوب هرگونه اپوزیسیون دمکراتیک در خاورمیانه خواهد بود.

این استدلال که باید بین رژیم اسد و داعش، رژیم اسد را به عنوان “گزینه بهتر” انتخاب کنیم، ما را با سیاست‌های امپریالیستی دولت‌های روسیه، ایران، اسرائیل، آمریکا، اروپا و چین هم‌سو می‌کند. اگر خود را مدافع حقوق بشر می‌دانیم باید همواره علیه رژیم اسد و داعش موضع بگیریم، از عدالت اجتماعی دفاع کنیم و در جستجوی راه‌های ایجاد اتحاد بین ترقی خواهان سوری و ایرانی از جمله کردها باشیم.

جلیل روشندل – استاد علوم سیاسی

Roshandelجنگ در سوریه رسماً شروع شده است. روسیه، ایران عراق، و خود سوریه عملاً در گیر این جنگ هستند. حتی گزارش‌های تائید نشده حاکی از این هستند که گروه‌هایی از ارتش کوبا نیز در این جنگ درگیرند و البته آنچه نیاز به تائید ندارد درگیری حزب الله لبنان است که نه به نمایندگی از شیعیان لبنان بلکه به نمایندگی از ایران و با حمایت مالی و تسلیحاتی ایران در سوریه می‌جنگد. گروه‌های دیگری هم هستند که با پول و کمک دولت‌های خارجی دیگری در داخل سوریه می‌جنگند.

از طرف دیگر ایران پای ثابت عرصه جنگی شده است که با آن مرز جغرافیایی مشترکی هم ندارد و با هر معیاری به آن نگاه کنید جنگ تلخ و بیهوده‌ای بیش نیست. هدف از این جنگ در درجه اول کسب مشروعیت برای بشار اسد از طریق نابود کردن مخالفان سیاسی اوست. در کنار این هدف روسیه مایل است هر قدر که ممکن باشد عناصروابسته به گروه به اصطلاح “حکومت اسلامی” [داعش] را نابود کند چرا که هزاران نفر ازاعضای این گروه از آدم‌کشان مسلمان روسی تبار هستند و به احتمال زیاد هدف بعدی عملیات آنان مناطق مسلمان نشین روسیه و یا کشورهای همجوار آسیای مرکزی خواهد بود.

می‌توان ادعا کرد که مرز منافع ملی بی‌کرانه است وهمین قضیه مداخله ایران را در سوریه توجیه می‌کند. اما باید پرسید: کدام منافع؟ منافع کدام ملت؟

هیچ یک از این دو جوابی ندارد. منافع ملی معمولاً با تهدید به آن منافع هم سنگ است. مثلاً بدون اینکه وارد بحث چرایی جنگ ایران و عراق شویم، تهدید عراق به منافع ملی ایران در دهه ۱۹۸۰ نزدیکی ایران به سوریه را به نوعی توجیه می‌کرد و ایران برای اینکه دوستی سوریه را بخرد تا یک کشور عربی زبان در جهان عرب سنگ ایران را بر سینه بزند هزینه گزافی پرداخت کرد. امروز تحمل چندین برابر همان هزینه در قبال سوریه فقط برای اینکه پلی که سوریه به ایران عرضه می‌کند باز بماند تا ایران به لبنان برسد و ازآن طریق امنیت کشورچهارمی (اسرائیل) را تهدید کند با هیچ منطقی قابل توجیه نیست. هیچ مسئولیتی مشارکت ایران را در این نبرد موجه نمی‌کند و این جنگی است که به خوبی و با برکناری بشار اسد می‌تواند از نظرسیاسی مدیریت شود.

ایران از زمان رسیدن به توافق هسته‌ای با غرب به جای احترام بیشتر به حقوق بشر و رعایت حقوق شهروندان در داخل و گره گشایی و تعامل با نظام بین‌الملل، به سمت معکوس یعنی سرکوب بیشتر در داخل و مانع تراشی در سطح بین‌المللی پیش رفته است. حمایت از رژیم بشار اسد در سوریه بخش عمده‌ای از سپرده‌های آزاد شده و دستاوردهای ناشی از لغو تحریم‌های تحمیلی را به مرداب تسلیحاتی مسکو خواهد ریخت. عملاً پول‌هایی که امید می‌رفت خرج مبارزه با بیکاری، رکود و تورم شود می‌تواند به کام سیری‌ناپذیر ماشین جنگی روسیه جاری گردد و منافع ملی کرملین را تامین کند.

لازم است مردم آگاهانه حقوق اجتماعی و سیاسی خود را مطالبه کنند. دموکراسی بدون پیگیری مردم وجود خارجی پیدا نمی‌کند و سوء استفاده از باورهای مذهبی مردم ساده‌ترین راه برای تحت‌الشعاع قرار دادن دموکراسی است. مردم حق دارند خواهان شفافیت کامل در پروسه تصمیم‌گیری و اجرای مسایل مربوط به منافع ملی و سیاست خارجی باشند و نه اینکه فقط به مجالس عزاداری “مستشاران” کشته شده در راه اهداف مسکو و دمشق دعوت شوند.

الاهه بقراط – روزنامه‌نگار

elahe Boghratنمی‌دانم درگیری‌های سیاسی و کشتار و تخریب و آوارگی به چه حدی باید برسد و یا اساسا چه معیاری وجود دارد که بر اساس آن سیاستمداران و رسانه‌ها اعلام کنند جنگی تمام‌عیار در منطقه در جریان است!

بیش از سی سال جنگ در افغانستان به موضوع «طالبان» و «القاعده» که زاییده سیاست‌ها و عملکرد روسیه (هم‌چنین شوروی) و آمریکا هستند، کاهش یافت. الان هم جنگ در سوریه به موضوع حکومت بشار اسد و «داعش» کاهش داده می‌شود که آنها هم دست پرورده بازیگران بین‌المللی هستند. کشورهای قدرتمند و هم‌چنین حکومت‌های منطقه مانند رژیم ایران، سعودی‌ها، ترکیه نمی‌خواهند نقش خود را به عنوان یکی از علل وضعیت فاجعه‌بار منطقه ببینند بعد می‌خواهند مانند منجی و یابندگان «راه‌حل سیاسی» به میدان بیایند و کسی هم به روی خودش نیاورد! متأسفانه این وضعیت سیاست بین‌المللی، و با تأسف بیشتر، جریان اصلیِ رسانه‌های بین‌المللی است

در موضوع مسئولیت ایران در بحران، باید از رژیم ایران حرف زد و نه از «ایران». گفته می‌شود که رژیم ایران خودش جزء بحران منطقه است. من نیز همین عقیده را دارم. سلطه‌جویی و توسعه‌طلبی رژیم ایران نه برای تسلط بر خاک کشورهای دیگر بلکه با هدف گسترش جمعیت شیعه در منطقه و هم‌چنین جهان، بخشی از همان استراتژی قدیمی «صدور انقلاب اسلامی» است. اسلامی که رژیم ایران آن را در مذهب شیعه و ایدیولوژی حکومتی خود خلاصه می‌کند و رویای یک واتیکان شیعه را در خاورمیانه در سر می‌پروراند. بیهوده نیست که به ولی فقیه‌شان می‌گویند «رهبر مسلمین جهان» بدون اینکه به بی‌پایه بودن این ادعا و متفاوت بودن زمینه‌های تاریخی این دو دین بیندیشند.

این که این استراتژی به دلیل فرقه‌های مختلف اسلامی و هم‌چنین قدرتمندی کشورهای سُنّی و عرب محکوم به شکست است یک موضوع تاریخی است که هنوز خیلی مانده تا دفترش بسته شود. اما اینکه این استراتژی از همان فوریه سال ۱۹۷۹ بستر رشد بنیادگرایی اسلامی را فراهم آورد و یکی از علل وضعیت کنونی است، یک واقعیت خونبار و پرهزینه است. جمهوری اسلامی چه از نظر سیاسی (یک حکومت بسته و گروهی) و چه از نظر قومی و نژادی (به هر حال در یک کشور غیرعرب حکومت می‌کند) و چه از نظر مذهبی (شیعه جعفری اثنی عشری) در میان خود مسلمانان در اقلیت محض قرار دارد. حتی بخشی از گروه‌های افراطی اسلامی که از آنها پشتیبانی می‌کند، در دو مورد اخیر در تخالف با آن قرار دارند.

گمان نمی‌کنم در جایی که مردم یک کشور حق واقعی و امکانات مشارکت سیاسی و متشکل شدن در احزاب و گروه‌های سیاسی و صنفی را ندارند، هشدار هیچ نقشی بازی کند. هشدار را باید به حاکمان داد، اگرچه گوش شنوا ندارند. ولی آنها مسوول هر وضعیتی هستند که در یک کشور پیش می‌آید زیرا قدرت و ابزار آن را در دست دارند. به وضعیت سوریه نگاه کنید: بشار اسد که ده‌ها آب پاک‌تر از حاکمان واپس‌مانده ایران بود می‌توانست با گفتگو با نیروهای منتقد و مخالف خود، مسیر فاجعه‌بار سوریه را از آنچه امروز هست، تغییر دهد. وگرنه مردم نامتشکل و بدون ابزار چه می‌توانند بکنند جز اینکه کشته شوند و یا راه فرار و آوارگی در پیش بگیرند؟! بله، هشدار را باید به حاکمان داد، از جمله حاکمان کشورهای قدرتمند که سیاست‌ بین‌المللی را رقم می‌زنند. آنها مسوول هستند.

رضا تقی‌زاده – تحلیلگر سیاسی

Taghizadehایجاد آمادگی کافی برای دفاع از حدود ملی (مرزهای آبی-خاکی و آسمان یک کشور) اساسی ترین مسئولیت هر دولت است. حضور موثر و تعیین کننده در منطقه جغرافیای کشور، بخصوص استفاده از قدرت‌های نرم میتواند در خدمت تامین منافع ملی و بالا بردن ثروت و سطح زندگی مردم قرار بگیرد.

با تکیه بر این اصول پایه است که کشور های دارای امکانات لازم و کافی، هدف تبدیل شدن به یک قدرت منطقه‌ای را برای خود تعیین و تعقیب میکنند.

با توجه به ترکیب جمعیت، موقعیت جغرافیایی و برخورداری از منابع طبیعی (بخصوص ذخایر عظیم انرژی فسیلی) ایران همیشه دارای استعداد کافی برای ایفای نقش یک قدرت منطقه‌ای بوده و طی فرازهایی از تاریخ خود در ردیف قدرت‌های بزرگ جهانی قرار داشته است.

در تقابل با نقش سازنده که یک قدرت منطقه‌ای می‌تواند در جهت تامین صلح و توسعه تجارت و اشاعه فرهنگ و استفاده از ابزار های قدرت نرم بعمل آورد، تحریک خشونت، ایجاد تشنج، حضور نظامی و مداخله در امور داخلی کشورها است که بی تردید به بروز بحران‌های منطقه‌ای و جنگ داخلی، تخریب زیر ساخت‌های یک کشور و اخلال در امر تولید و آموزش و روال زندگی متعارفی مردم می‌انجامد.

الگوی حضور نظامی جمهوری اسلامی در سوریه به بهانه دفاع از حکومت اسد، که از جمله عوامل اساسی تشدید جنگ داخلی در آن کشور، آوارگی نیمی از جمعیت آن و کشته شدن بیش از ۲۵۰ هزار نفر طی چهار سال اخیر انجامیده، مصداق روشن مداخله‌جویی یک کشور در امور داخلی کشورهای دیگر و عوارضی است که اقداماتی از این دست میتواند برای هر دو سوی معادله به بار آورد.

ایران در نتیجه مداخله جویی نظامی و سیاسی حکومت جمهوری اسلامی در سوریه، در کنار روسیه، به یکی از نماد های جدایی‌ساز در جوامع مسلمان، و هدف اصلی جلب انتقاد و تحریک خشم دست کم یک نیمه از دو پاره جهان اسلامی-به‌خصوص در منطقه خاورمیانه، تبدیل شده است.

شکل دادن به محور تازه نظامی تهران مسکو با هدف حفظ حکومت اسد، تعهدات و درگیری‌های ایران را در منطقه افزایش می‌دهد، و به همین نسبت هزینه‌های جانی و مالی بیشتر که حضور در یک جنگ خارجی آنرا اجتناب ناپذیر می‌سازد. افزایش حضور نظامی روسیه در منطقه، که با پشتیبانی مالی، لجستیکی و تامین ارتباطات از سوی جمهوری اسلامی صورت گرفته، بدون تردید جغرافیای سیاسی-امنیتی منطقه را تغییر خواهد داد.

این تحولات، بعد از تغییر دولت در واشنگتن و احتمالا جانشین شدن سیاست انفعالی کنونی کاخ سفید با سیاست و حضوری فعال‌تر از سوی رییس دولت بعدی ، میتواند میزان تشنج و رویارویی مابین قدرت‌های درگیر در منطقه را در مسیری مخالف با منافع ملی ایران افزایش دهد.

حضور نظامی ایران در سوریه، لبنان، عراق و اینک یمن، نه حضوری است ضروری و نه الزاما ماندگار. انجام تعهدات رو به افزایش ایران در کشورهای عضو محور مقابله شیعه-سنی نیز، با زدوده شدن رنگ مذهبی و عقیده گرایی از سیاست خارجی و رفتار های منطقه ایران، معلق خواهد ماند، و در نتیجه هزینه های تعهد و پرداخت شده نیز بر باد می‌روند.

رسیدن به توافق اتمی با جامعه جهانی و تدوین ‌«برجام» می‌توانست به تغییر تدریجی ماهیت نظام سیاسی ایران از یک حکومت انقلاب مذهبی زده، عقیده‌گرا، چالش برانگیز و معترض، به یک حکومت قانونمند و متعارفی و همسو با کشورهای منطقه منجر شود.

غالب آمدن خطوط سیاسی اصولگرایان و نظامیان بر خطوط سیاسی مورد نظر دولت، که نماد آن انتشار سند روز چهارشنبه ۲۱ اکتبر از سوی علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی خطاب به دولت در مورد نحوه اجرای برجام و آینده آن است، می‌تواند در نتیجه تقویت سیاسی محور تهران-مسکو، اجرای برجام و پیوست ایران به اقتصاد جهانی و گشوده شدن افق آزادی های سیاسی در داخل را نیز با موانع تازه‌ای روبرو سازد.

افزایش حضور و تحرکات نظامی ایران در سوریه و توسعه همکاری های نظامی امنیتی جمهوری اسلامی با کرملین می‌تواند از مرزهای مداخله در سوریه، فراتر رفته و ملاحظات تازه‌ای پیرامون آینده، و ماهیت و رفتارهای جمهوری اسلامی در داخل کشور و در رابطه با کشورهای منطقه و جامعه جهانی به‌وجود آورد. در نتیجه این تحولات محتمل، ایران می‌تواند به‌جای قرار گرفتن در موقعیت یک قدرت منطقه‌ای روبه رشد، با خطر تبدیل شدن به یک قدرت منطقه‌ای رو به زوال روبرو شود.

شادیار عمرانی – روزنامه‌نگار

shadyarواقعیت این است که غرب با گذر از وابستگی به نفت، اهمیت خاورمیانه را در سطحی دیگر برده است و در این سطح دیگر قطب‌های شرق و غرب نیستند که به مصاف یکدیگر می‌روند، بلکه قدرت‌های منطقه‌ای سهم‌خواهی می‌کنند.

مسأله ایران در سوریه، نه در آینده بلکه مدت‌هاست در مقابل مسأله اتمی ایران مطرح شده است. حتی در ظاهر قضیه هم به خوبی این بده بستان یا به قول حسن روحانی بازی برد- برد عیان است. در هیچ یک از نشست‌های جهانی برای حل مسأله سوریه، ایران دخالت داده نمی‌شود اما در تمام نشست‌های ایران با کشورهای عضو گروه ١+۵ مسأله سوریه یک پایه اصلی گفت‌و گو است. مقامات سپاه نیز بارها به روشنی گفته‌اند که حضور نظامی‌شان در سوریه را نه تنها انکار نمی‌کنند بلکه بر استمرار آن می‌کوشند.

این حضور به طور مستقیم در عراق نیز امروزه محسوس است. جمهوری اسلامی ایران، با این حضور به دنبال گسترش بازار انحصاری اقتصادی نیست بلکه، گسترش قدرت منطقه‌ای جمهوری اسلامی به حفظ جایگاه آن کمک می‌کند. ایران اگرچه در ابتدا در بروز سناریوی سیاه و سپس هرج و مرج خلاق در عراق نقش چندانی نداشت و بعدها از این هرج و مرج بیشترین سود را برد. در مورد سوریه وضع کاملا برعکس بود.

تمام مداخله‌گران امروز در سوریه، سه سال پیش نیز حضور داشتند. بشار اسد و حامیان ایرانی و روسی او یا آمریکا و متحدانش، در پی حفظ انسجام سوریه نیستند. سهم‌خواهی هر یک تنها با شقه شدن سوریه محقق می‌شود. سوریه امروز نه تنها صحنه نزاع قدرت‌های جهانی نیست بلکه رزمگاه اتحاد آن‌هاست. اتحادی که سهم هر یک از طرف‌های درگیر را در سطح مطلوب خود فراهم می‌آورد: گسترش هژمونی سیاسی برای ایران، عربستان و ترکیه، حفظ بی چون و چرای تنها پایگاه روسیه در مدیترانه، و خیال جمع ایالات متحده از اسرائیل و نفوذ آن بر کل منطقه خاور میانه، شمال آفریقا، شرق مدیترانه و از همه مهم‌تر و استراتژیک‌تر شاهراه سوئز.

آنچه نئولیبرالیسم بنیانش را در امپریالیسم نوین طی سه دهه اخیر ریخت، نه وحدت شورایی و دموکراتیک کشورها و منابع سرمایه، بلکه خرد کردن آن به هسته‌های کوچک متزلزل بود. سناریویی که در آمریکای لاتین امتحان شد، در اروپا به خوبی جواب داد، در آسیای جنوب شرقی پیاده شد و حالا به قیمت خون میلیون‌ها نفر در خاورمیانه قطعی می‌شود.

مردم ایران هم باید بدانند که از این معادله جهانی خارج نیستند. آن‌چه امروز به عنوان دست‌آورد دولت روحانی و سپاه قدس در صحنه دیپلماتیک، اقتصادی و نظامی می‌بینند، نه تنها بیان‌گر قدرت ایران و یا به قول گروهی «بازگشت آبرو به پاسپورت ایرانی» نیست، بلکه پیروزی طبقه حاکمان ایران در سهم‌خواهی جهانی است. در این پیروزی جایی برای مردم ایران نیست بلکه وقتش که برسد همین حاکمان به خوبی می‌توانند نقش اسد را در ایران بازی کنند

کاکشار اورامار – روزنامه‌نگار کرد

کاکشار-اورماربا آمدن روسیه به منطقه توازن قدرت موجود در منطقه وارد فاز جدیدی شده است. من با چند تن از پیشمرگه‌ها و فرمانده‌ان نیروهای کرد بارها گفتگو انجام داده‌ام. آنها به صراحت می‌گویند که در میدان عمل آمریکا نمی‌خواهد فعلا داعش از صحنه حذف شود. از زمانی‌ که روس‌ها وارد سوریه شدند، آمریکا هم رویه جنگ خود را عوض کرده است. در عراق طی‌ چند روز گذشته مسئولان ارتش آمریکا با مقامات کرد و عراقی دیدارهایی داشته‌اند و اکنون همه جا صحبت از حمله به موصل و شنگال به گوش می‌رسد.

از طرف دیگر ترکیه بسیار نگران قدرت گرفتن کردها در سوریه است و با وجود روس‌ها دیگر مثل گذشته نمی‌تواند با «پ‌ی‌د» رفتار تهدیدآمیز داشته باشد. در ترکیه و شمال کردستان، انتخاباتی سرنوشت‌ساز پیش روست و اگر «عدالت و توسعه» به اهداف خود برسد، وضعیت دمکراسی در ترکیه به سال‌های ۱۹۹۳تا ۱۹۹۵برخواهد گشت.

از یک طرف دو قدرت جهانی و از طرف دیگر هم دولت‌هایی مثل ایران، ترکیه و عربستان وارد جنگی هولناک با یکدیگر شده‌اند، ولی‌ اگر در این میان نیروی سومی که طرفدار دموکراسی است و با اراده خود می‌جنگد سرنوشت خود را رقم بزنند، اتحادی نیرومند تشکیل دهند، می‌توانند از جنگی گسترده در منطقه جلوگیری کنند.

در این میان کردها فاکتور مهمی‌ هستند که در میدان عمل لیاقت خود را ثابت کردند. این نیروها در ترکیه حزب اتحاد دمکراتیک خلق‌ها و دیگر احزاب چپ، در سوریه کردها و در عراق هم مخالفان جنگ داخلی‌ در منطقه هستند. همه باید پشتیبان این نیروها باشیم.

ایران در منطقه نقش سازنده‌ای ندارد. بسیاری بدبختی‌های منطقه با انقلاب اسلامی آغاز شدند. ایران از ۳۷ سال پیش تا به امروز  بودجه کلانی را صرف تشکیل و نیرومند کردن احزاب و گروه‌های اسلامی در منطقه کرده است. این مصداق حرف آیت‌الله خمینی ا‌ست که گفته بود ما به جای نفت انقلاب صادر می‌کنیم.

توافق ایران با غرب بر سرپرونده اتمی‌ جسارت سیاسی بزرگی را در منطقه به ایران بخشیده است. هرچند این پرونده هنوز راه زیادی را باید بپماید تا به انجام برسد، ولی‌ زمام‌داران ایرانی‌ پس از این توافق و احساس پیروزی، خود را همانند روسیه و آمریکا قدرت‌های بزرگی در سوریه می‌بینند. مسٔولیت ایران در چنین برههٔ زمانی‌ این است که به حل مشکلات اقتصادی‌سیاسی داخل کشور و مردم‌اش بپردازد. وضعیت حقوق بشر در ایران بسیار بد و احزاب و گروه‌های اتنیکی آن حتی در خارج از ایران هم تحت فشار قرار دارند. سیاست کنونی ایران در آینده محکوم به شکست است.

مردم باید بر ضد سیاست خارجی دولت اعتراض کننند. نباید گذاشت که سرمایه‌های ملی‌ در جنگ حوثی‌ها و سعودی‌ها صرف شود.  روشن نیست ماندن رژیم دیکتاتوری مثل بشر اسد در سوریه چه سودی به حال مردم ایران خواهد داشت؟ مردم باید نسبت به سرنوشت خود و نسل آینده واکنش نشان دهند و نگذارند مصالح ملّی کشور فدایی اقلیت یک گروه جاه‌طلب و ماجراجو شود.

شعرزیباازپروین اعتصامی (شکایت پیرزن) تقدیم شمادوستان فرهیخته ام

 
روز شکار، پیرزنی با قباد گفت
کاز آتش فساد تو، جز دود و آه نیست
روزی بیا به کلبهٔ ما از ره شکار
تحقیق حال گوشه‌نشینان گناه نیست
هنگام چاشت، سفرهٔ بی نان ما ببین
تا بنگری که نام و نشان از رفاه نیست
دزدم لحاف برد و شبان گاو پس نداد
دیگر به کشور تو، امان و پناه نیست
از تشنگی، کدوبنم امسال خشک شد
آب قنات بردی و آبی بچاه نیست
سنگینی خراج، بما عرضه تنگ کرد
گندم تراست، حاصل ما غیر کاه نیست
در دامن تو، دیده جز آلودگی ندید
بر عیبهای روشن خویشت، نگاه نیست
حکم دروغ دادی و گفتی حقیقت است
کار تباه کردی و گفتی تباه نیست
صد جور دیدم از سگ و دربان به درگهت
جز سفله و بخیل، درین بارگاه نیست
ویرانه شد ز ظلم تو، هر مسکن و دهی
یغماگر است چون تو کسی، پادشاه نیست
مردی در آنزمان که شدی صید گرگ آز
از بهر مرده، حاجت تخت و کلاه نیست
یکدوست از برای تو نگذاشت دشمنی
یک مرد رزمجوی، ترا در سپاه نیست
جمعی سیاهروز سیهکاری تواند
باور مکن که بهر تو روز سیاه نیست
مزدور خفته را ندهد مزد، هیچکس
میدان همت است جهان، خوابگاه نیست
تقویم عمر ماست جهان، هر چه میکنیم
بیرون ز دفتر کهن سال و ماه نیست
سختی کشی ز دهر، چو سختی دهی بخلق
در کیفر فلک، غلط و اشتباه نیست

رادیو پارس _قرار بازداشت شاپور رشنو، فعال مدنی شهر اندیمشک تمدید شده است.

رادیو پارس    _قرار بازداشت شاپور رشنو، فعال مدنی شهر اندیمشک تمدید شده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، قرار بازداشت شاپور رشنو، فعال مدنی با گرایش ملی مذهبی که در ۲۵ شهریور سال جاری بازداشت شده است، تمدید شد.

پیشتر اعلام شده بود که شاپور رشنو از درد معده شدید رنج برده و شرایط جسمی به شدت نامساعدی دارد. همچنین این فعال مدنی می بایستی رژیم غذایی خاصی را در ارتباط با وضعیت معده خود رعایت کند که این مسئله در شرایط بازداشت میسر نیست.

شاپور رشنو، فعال مدنی با گرایش ملی مذهبی در بامداد ۲۵ شهریور ماه و با هجوم نیروهای امنیتی به منزلش بازداشت شد و پس از انتقال به بازداشتگاه امنیتی شهر اندیمشک به زندان کارون اهواز منتقل شد.

همنسر این فعال مدنی گفته بود که اعمال خشونت و ارعاب نیروهای امنیتی حین بازداشت شاپور رشنو، موجب سقط جنین وی شده است.

رونمایی طرح تغییر چهره مردانه مجلس برای انتخابات آینده مجلس

رادیو پارس     ´_ تعدادی از فعالان مدنی و زنان در مراسمی از طرحی برای انتخابات مجلس آینده با محوریت زنان رونمایی کردند.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایسکا نیوز، در این مراسم که در مرکز انتشارات روشنگران برگزار شد شهلا لاهیجی،با اشاره به اینکه تمام ۵۰ سالی که روی مسائل زنان کار کردم، این دغدغه را داشته ام که چرا مساله زنان مهم است، گفت: “امسال باید ۳۰ درصد نمایندگان مجلس بر اساس تعهداتی که داده ایم زن باشد هر چند ممکن است در این راه مشکلات زیادی باشد”.

لاهیجی گفت: “ما زنان نمی توانیم موفق شویم مگر اینکه دانش خود را زیاد نکنیم و ندانیم که چه می خواهیم. باید بدانیم که مشکل ما مردان ما نیستند. بنابراین باید ریشه های اصلی را در رفتار و فرهنگ خود پیدا کنیم. نوع تفاوت فرهنگی که بین دختران و پسران می گذاریم مثل اینکه اگر دختری دیر بیاید، قطعا به او گوشزد می شود که چرا دیر کرده ای؟ اما برای یک پسر یا مرد اینطور نیست”.

او با اشاره به اینکه جان لاک فیلسوفی در قرن ۱۶معتقد بود که نه شاه و نه هیچ کس دیگر حق انسانی این را ندارند که به موجودات تحکم کند چون خداوند حق انسان را ارزانی داشته است و کسی نمی تواند آن را بگیرد و ذاتی است گفت: “جان لاک در مهمترین اثر خود به نام رساله دوم در دولت که در کشورهای اروپایی و بخش عمده ای از قانون اساسی امریکا در مورد وضعیت جنگی می گوید: در اجتماع قانونی که زمان دسترسی به داور قانونی باشد اما بی عدالتی و فساد دستکاه عدالت باعث بازماندگی شخص از حق خود باشد، مشکل است که تصور کرد وضعیت موجود غیر از وضعیت جنگی است. یعنی زور و ستم از سوی هر کسی باشد، به این معنی است که فرد در وضعیت جنگ قرار دارد”.

نه وارد قدرت می شویم و نه با احزاب کار داریم

در این مراسم شیوا نظر آهاری عضو کانون شهروندی زنان گفت: “در این کمپین سعی شده جامعه مدنی را تحت تاثیر قرار دهیم”.

او با اشاره به اینکه ما نه وارد قدرت می شویم و نه با احزاب کار داریم گفت: “ما فقط یک سری از مطالبات زنان را می خواهیم مطرح کنیم و زنان را به ضرورت حضور در مجلس تشویق کنیم”.

نظر آهاری با تاکید بر اینکه با این کار می خواهیم زنان را از حالت انفعال خارج کنیم گفت: در دروره های قبل شاهد حضور کمرنگ زنان در مجلس بودیم و با راه اندازی این کمپین می خواهیم که تعداد زنان کاندیداتوری در مجلس زیاد شود و کسانی که رای می دهند هم بدانند که به مردانی که با حقوق زنان مخالف هستند رای ندهند.

هر کجا زنان باشند فساد کمتر می شود

در این مراسم فرزانه جلالی، کارشناس جامعه شناسیدرباره مساله فساد گفت: “بنابه تعریف بانک جهانی فساد به معنای”سوء استفاده از قدرت عمومی برای بهره گیری شخصی” است. طبق آنچه که در کنوانسیون سازمان ملل متحد در مورد مبارزه با فساد آمده فساد به ” ثبات و امنیت جوامع، سنت‌ها و ارزش‌های دموکراسی، ارزش‌های اخلاقی و عدالت لطمه می‌زند و توسعه پایدار و حاکمیت قانون را به خطر می‌اندازد و همچنین شدت آن می‌تواند به فروپاشی اجتماعی منجر شود”.

او گفت: “در ارتباط با جنسیت و فساد دیدگاههای مختلفی وجود دارند ولی من اینجا میخواهم از دیدگاهی دفاع کنم که معتقد است حضور گسترده زنان در نهادهای دولتی و مشارکت سیاسی و اقتصادی زنان سبب کاهش فساد می شود. به منظور دفاع از این دیدگاه شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد در شرایط فرضی احتمال آنکه زنان تمایلی به فساد داشته باشند کمتر است. مدیران زن کمتر در رشوه خواری مشارکت دارند. در کشورهایی که مشارکت زنان در زندگی اجتماعی بیشتر است میزان فساد کمتر است. جلالی گفت: تحقیقات بانک جهانی با استفاده از شاخص های فساد که توسط موسسه شفافیت بین الملل تهیه شده نشان می دهد که مشارکت بیشتر زنان در بازار کار و زندگی اجتماعی با میزان کمتر فساد متناسب است”.

جلالی درباره چرایی مبارزه با فساد هم گفت: “زنان اولین قربانی فساد هستند. کشورهای با فساد بیشتر تبعیض بیشتری علیه زنان قائل می شوند. زنان کمتر به کار مشغول اند زیرا زنان در مواجهه با میزان بالای فساد ترجیح می دهند کار نکنند. از انجاکه زنان به طور متوسط فسادگریز تر از مردان هستند در جوامع فاسدتر تعداد بیشتری از آنان از نیروی کار خارج می شوند. سهم زنان در نیوری کار را کاهش می دهد”.

جلالی تاکید کرد: “یک معیار منطقی برای اندازه گیری میزان قدرتی که در زندگی اجتماعی در اختیار زنان قرار دارد درصد قانون گذاران مونث در مجلس است. آغازگر فساد برخی مقامات دولتی هستند و نه مالکان و مدیران شرکت های خصوصی. همین تجارب چندساله ی پرونده های فساد در ایران دلیل خوبی است که جامعه زنان ادعا کند صادقانه تر و پاک‌دستانه‌تر از مردان، توان مدیریتی دارند. کمپین تغیرر چهره مردانه مجلس باید با تکیه بر پژوهش های مستند در این زمینه بتوانند اکثریت مردم را قانع کنند که اکنون وقت آن رسیده است تا در مسیر افزایش مشارکت سیاسی زنان با هم همراه شوند”.

بر اساس قانون اساسی زنان اجازه ورود به مجلس را دارند

دکتر ژاله شادی طلب با اشاره به اینکه قانون اساسی ما در فصل حقوق ملت فصل هایی را دارد که به ما اجازه می دهد متقاضی ورود به مجلس و انتخاب نمایندگان باشیم گفت: “اصل ۱۹، ۲۰ و ۲۱ که به حقوق زنان اشاره می کند و مردانه بودن جامعه سیاسی در همه دنیا همین طور است و در بعضی کشورها بیشتر و برخی کمتر است”.

او ادامه داد: “یک بین المجالس جهانی و یک بین المجالس قاره ای وجود دارد.. در سایت بین المجالس جهانی جدولی وجود دارد که وقتی من دیدم متوجه شدم جامعه سیاسی همه کشورها مردانه است. رواندا ۶۴ درصد اعضای مجلس آن زن هستند و این کشوری است که خیلی از ما ندیدیم. بلیوی ۵۳ و کوبا ۴۹ درصد زن در مجلس دارند. این خیلی آمار جالبی است. بین این کشورها اگر کشورهای توسعه یافته را نگاه کنیم نروژ ۴۰ و هلند ۳۷ درصد زن در مجالس دارند. حالا ایران در مقایسه با کشورهای دیگر معلوم می شود که جامعه سیاسی ما زیادی مردانه است. ما جزو آخرین کشورهای هستیم که در بین ۱۹۰ کشور دنیا رتبه ۱۳۷ را داریم. در کشورهای مسلمان مالزی ۱۰ درصد نمایندگانش در پارلمان زن هستند و مراکش هم ۱۷ درصد. عربستان هم ۱۹.۹ درصد زن در پارلمان دارند و ایران ۳ درصد زن در پارلمان دارند. اما کشورهای پایین تر از ما هم هستند مثل عمان. او ادامه داد: در کل دنیا حدود ۲۳ درصد مجالس کل دنیا زن هستند. آسیا ۱۹ درصد. جالب است که در سال ۱۹۴۵ بیست و شش پارلمان در نیا وجود داشته است که در این پارلمان ها ۳ درصد نمایندگان زن بودند و امروز تعداد پارلمان ها به ۱۹۰ رسیده و ۲۲ درصد زنان زن هستند. اما این کنفرانس بین المجالس در سایتش می گوید که فرآیندی که ما طی کرده ایم تا به این بیست درصد رسیده ایم چه بوده است”.

او در پایان بحث خود، گفت: “ما حقوق مساوی برای انتخاب کردن و انتخاب شدن را داریم و آن چیزی که ما می خواهیم فرصت های برابراست. اگر ما تاکید را روی فرصت های برابر بذاریم امیدوارم که در ۱۰ سال آینده موفق بشویم”.

قوانین به دست کسانی که مردان زن ستیز هستند، عوض نمی شود

در ادامه مراسم زهرا ربانی، قرآن پژوه و فعال مدنی گفت: “ما سه واژه حق، تکلیف و مسئولیت را داریم. این مسئولیت ها برای ما توانمندی هایی را به وجود می آورد و در هر صورت وقتی توانمدی در ما به وجود می آید، حق و تکلیف ایجاد می کند. مثلا ما انسان ها را می گویند، حیوان ناطق. سخن گفتن ما توانمندی است که من دارم. این توانمندی این حق را ایجاد می کند که من حرف می زند. حالا حرف می زنم که در نهایت چه بگویم؟ یعنی در نتیجه این تکلیف ایجاد شده است”.

ربانی گفت: “بنابراین حق ما برایمان تکلیف ایجاد می کند. قرآن روی این مسأله خیلی تاکید دارد و می گوید که غیبت نکنید و یکدیگر را مسخره نکنید و… اینها تکالیفی است که قرآن ایجاد می کند که چه بگوییم؟آیا شما وقتی ظلمی می بینید، می توانید ساکت باشید؟ اینها تکالیفی است که در مقابل استعداها باید در نظر بگیریم”.

او همچنین درباره قوانین ایران هم معتقد است که قوانینی که در امور زنان داریم به دهه ۵۰ برمی گردد. مثل قانون با اجازه مرد از خانه بیرون رفتن. حالا اگر بخواهیم زن آن موقع را با الان مقایسه کنیم، آیا امکان پذیر است، اما کم کم این درک ایجاد شد که او می تواند و باید بتواند. واگرنه همیشه زنانی بودند که ایثار می کردند تا شوهرانشان به درجه بالا می رسیدند و این در خانواده های روحانی بسیار زیاد بود.

ربانی ادامه داد: “در هر صورت ما توانایی های زن ما در دوره هایی که بعضی از قوانین با توانمدی های زن امروز سازگار نیست. حالا این قوانین باید عوض شود. قوانین به دست کسانی که مردان زن ستیز هستند، عوض نمی شود. ما می خواهیم از حق خود دفاع کنیم و فرقی نمی کند که چه زن باشد و چه مرد باشد”.

پیروی کردن از رای مردانه را کنار بگذاریم

مهدیه گلرو، عضو کانون شهروندی زنان نیز به عنوان یکی دیگر از سخنرانان به مقایسه شرایط زنان در ایران و برخی کشورها پرداخت و گفت: “در مجلس افغانستان ۱۷۵ مرد و ۶۷ زن وجود دارد. در عراق نیز سهم زنان از مجلس ۲۳۷ مرد و ۸۳ زن وجود دارد. حالا مساله این است که این زنان در چه شرایطی کاندید شدند؟ در انتخابات افغانستان وقتی زنان قصد کاندیدا شدن داشتند، طالبان بیانیه ای داد که اگر زنان کاندید شوند، ما آنها را می کشیم ولی آنها کاندیدا شدند. در مرحله دوم طالبان گفت که اگر در انتخابات شرکت کنید هم شما را ترور می کنیم و می کشیم. در عراق هم القاعده چنین بیانیه تهدید آمیزی داده بود و در ادامه این روند هم داعش این کار را کرد . با این حال اما زن ها می آیند و کاندید می شوند. اما سوال اینجاست که در ایران چرا وقتی تهدیدی وجود ندارد و به لحاظ قانونوی هم منعی وجود ندارد، زن ها کم کاندید می شوند و یا کم استقبال می کنند؟ بنابراین باید کمی به خود و به شرایط زنها نگاه کرد”.

او همچنین به مثالی درباره پی گیری های زنان در مجلس ایران و تأثیر گذاری حضور زنان در مجلس هم اشاره کرد و گفت: “کمیت در مجالس بسیار تأثیرگذار است. برای نمونه در جریان موضوع فرخنده که پارسال اتفاق افتاد، زنان نماینده افغانستان جدی وارد عمل شدند و تا آخرین لحظات در جریان قرار داشتند.هرچند که نتیجه اش اعدام بود و خوشایند نبود اما به سرانجام رسید. همچنین داستان زنان ایزدی را زنان مجلس عراق مطرح کردند و باعث جهانی شدن موضوع شدند. اما در مورد اسیدپاشی در ایران چه شد؟ زنان چه عکس العملی داشتند”.

گلرو یادآوری کرد: “معتقدم اینکه زنان نمی خواهند کاندید شوند، کاری نیست که بر عهده دولت باشد. مساله ما هستیم که می خواهیم وارد عرصه شویم یا نه؟ واقعیت این است دولت نمی تواند کاری کند و این جامعه مدنی است که باید به زنان انگیزه بدهد و به آنها بگوید که این توانمندی را دارید . او گفت: زنان ما در فضاهای دانشگاهی و فرنگی اقلیت نیستند اما در فضای سیاسی در اقلیت هستند. حالا این اقلیت بودن می تواند هزار چیز باشد، یکی از آنها هم می تواند، عدم باور به توانمدی های زنان باشد”.

او درباره کاندید شدن زنان هم یادآوری کرد: “باید ببینیم که چه کسی خواسته های زنان را پی گیری می کند، شاید دغدغه پدران یا همسران ما حمایت از قانون خانواده نباشد اما ما بر اساس چیزیکه فکر می کنیم درست است باید عمل کنیم و به نوعی می خواهیم پی روی کردن از رأی مردانه را کنار بگذاریم”.

گلرو در بخش دیگری از صحبت هایش هم یادآوری کرد: “در مورد کاندید شدن هم در فضای سیاسی ایران، در صد سال اخیر اسم زن ها زیر اسم پدران و همسران سیاسی آنها پنهان شده است. اما در سال های اخیر این شرایط تغییر کرده است و توانستند جایگاه خود را پیدا کنند. متأسفانه احزاب سیاسی نمی پذیرند که زنان را بیشتر در لیست خود قرار دهند چرا که فکر می کنند ممکن است ریزش رأ ی داشته باشند یا اینکه بخواهند کسانی که رأی بیشتری می آورند را در لیست خود قرار دهند. اما جامعه مدنی باید به احزاب بگوید که جایگاه زنان محکم است و ما می خواهیم که زنان در لیست باشند”.

او در پایان گفت: “سوالی که ایجاد می شود این است که از زنانی که وارد مجلس می شوند چند نفر مثل ما فکر می کنند. فکر می کنید که از بین ۱۰ نفر زن در مجلس راحت تر می شود کسی را همفکر پیدا کرد یا در بین ۶۰ نفر؟ من فکر می کنم که بین ۶۰ نماینده راحت تر می شود و در مواقعی که ما می خواهیم صدای یک زن شنیده شود، صدای آن زن در مجلس شنیده شود. به لحاظ جامعه شناسی همیشه اقلیت به لحاظ جامعه شناسی همیشه اقلیت پی رو اکثریت است. اما وقتی اقلیت از ۳ درصد به ۱۰ یا ۱۵ درصد افزایش پیدا کند، توانایی یا مانور آنها در قانونگذاری افزایش پیدا می کند. یعنی در مجلس وقتی به لحاظ کمیت تغییر پیدا می کند و از لحاظ کمیت خارج می شود، خلاقیت را به دست می گیرد و دیگر پی رو نیست و حتی می تواند در لایحه ها و یا طرح ها تأثیرگذار باشد”.

او در پاسخ به این سوال که چقدر اکثریت می تواند تاثیرگذار باشد هم گفت: “این اکثریت تاثیرخواهد داشت . سیاست و استراتژی که زنان پی گیری میکنند، قطعا تاثیرگذار خواهد بود .یعنی زنانی که در مجلس هستند با زنانی که در جامعه هستند، ارتباط تنگاتنگی خواهد شد و یادآوری نکات و حقوق برای آنها راحت تر خواهد بود”.

او در پایان گفت: “باور کردن به اینکه ما قرار است از راه قانونگذاری شرایط را تغییر بدهیم. زنان باید باور کنند که این قوانین در ذره ذره زندگی آنها تاثیر جدی دارد. یعنی زن ها گاهی موقعی متوجه قوانین می شوند که مثلا در خروج شان از کشور حتی برای یک مساله ملی و ورزشی مشکل ایجاد می شود. بنابراین قانونگذاری و تاثیر قانون در زندگی ما بیش از مردان تاثیرگذار است. اما زنان باید باور کنند که می توانند تغییر ایجاد کنند و در نتیجه این کار این کمپین پیروز خواهد شد”.

ترغیب زنان به شرکت در انتخابات و حضور در مجلس

پردیس عامری، پژوهشگر زنان هم طی صحبت هایی گفت: هدف اصلی از ترغیب به حضور فعال زنان در عرصه سیاسی و در انتخابات مجلس، اثرگذاری آنها بر بهبود زندگیشان از مسیری کاملا مدنی است. نه در متن قانون و نه در سخنان ریاست دولت و مسئولان کشور هرگز منعی برای حضور زنان در عرصه سیاسی و در هیچ کدام از سطوح مشارکتی ذکر نشده است. چنانچه زنان از قوانینی که خلاف منفعت آنها نوشته می شود، ناراضی هستند، درنهایت باید خودشان برای رفع آن همت کنند و اثرگذاری سیاسی داشته باشند.
او گفت: زنان ایرانی که همواره نقش مهمی در نهادینه شدن حرکت‌های سیاسی کشور داشته اند، تا به امروز از سهم شایسته‌ خود در ساختار قدرت سیاسی کشور برخوردار نشده اند و در این عرصه حضوری کم‌رنگ دارند. این درحالیست که برای ارتقاء همه جانبه کشور و بهبود وضعیت جامعه زنان، چه از نظر دستیابی به فرصت های شغلی بیشتر و چه از نظر تاثیرگذاری بر قوانین حمایتی که گاهی درمجلس قانونگذاری خلاف منفعت زنان و یا با در نظرگرفته نشدن شرایط ویژه آنها توسط نمایندگانی که حامی منافع زنان جامعه نیستندتصویب می شوند، لازم است که آنها خود وارد عرصه سیاسی شوند.
عامری گفت:این ورود چه درجایگاه کاندیداتوری که بسیار مهم است و چه درجایگاه رای دهنده آگاه که قادر باشد هوشیارانه، نمایندگان حامی منافع زنان و همسو با مطالبات اکثریت جامعه زنان را انتخاب کند، در این برهه زمانی کشور و درآستانه انتخابات مجلس قانونگذاری امری ضروری است. آنچه به عنوان هدف اصلی این کمپین مطرح می‌شود، کمک به افزایش حضور فعال سیاسی زنان، هم در راستای ارتقا و پیشرفت همه جانبه کشور و هم با هدف اثرگذاری زنان بر بهبود زندگیشان از مسیری کاملا مدنی است.
او گفت:اهداف اصلی دغدغه مندانی که می خواهند ضرورت حضورسیاسی موثر زنان در مجلس را به طور جدی وارد گفتمان سیاسی کشور کنند، تشویق زنان به عنوان بخش مهمی ازسرمایه‌‏های انسانی کشور، برای یاری رساندن به رفع مشکلات خود آنها و برآورده شدن مطالبات به حق آنها از مسیر همراهی و یاری رساندن به افراد مخالف قوانین تبعیض آمیز علیه زنان برای دستیابی به کرسی های قانونگذاری کشور، همراهی و آموزش به همه زنان ایرانی انتخاب های هوشمندانه و همچنین تشویق و ترغیب آنها برای کاندیداتوری است که در میان توده زنان این گرایش بسیار کمرنگ به نظر می رسد.
تعارف که نداریم سهم زنان با تعارف و انتظار به دست نمی آید
ثریا عزیز پناه، کاندیدای مجلس ششم هم در بخشی از برنامه به عنوان سخنران گفت: به نظرم من گروه هایی اجتماعی از قبیل گروه های زنان در اکثر جوامع از جمله جوامعی مثل ما، اگر می خواهیم که صاحب صدا باشیم یا تو برنامه ریزی ها این مساله لحاظ شود یا در قانون گذاری صاحب سهم باشیم، باید مسائل مهمی را در نظر داشته باشیم. واقعیت این است که کسی حاضر نیست که کسی با تعارف این سهم را به گروه های اجتماعی اختصاص دهند. اینکه ما منتظر باشیم کمی خوش بینانه است. به همین دلیل جلسات این چنینی می تواند شامل اهمیت باشد. بنابراین امتحان کردن و پیمودن راه های این چنینی یکی از مسائل له واقع مفیدی است که باید امتحان شود.
او ادامه داد: خیلی امیدواریم که گروه های اجتماعی که ترغیب می شود، کسانی باشند که می خواهند صدای واقعی شنیده شود. نه شرایطی که الان در آن هستیم. وی گفت: آن چه مسلم شده است اینکه اگر ما همچنان از مراکز تصمیم گیری و تصمیم سازی به دور بمانیم، دسترسی به آروزهای ما خیلی تحقق نخواهد یافت. به عنوان مثال ما به عنوان ترکیبی که داریم لایحه کودک و نوجوان همچنان در مجلس معطل مانده است. او ادامه داد: شاید اگر گروه هایی در مجلس بودند، الان این لایحه از این شرایط خارج بود. مجلس جایگاه مهمی است و زنان باید بخواهند که در این عرصه فعال باشند. زنانی که درک واقعی از شرایط اجتماعی داشته باشند و به نظرم باید نوعی جرئت به خرج دهند و پیش رویم. شاید خیلی ها فکر کنند که این کارها فایده ندارد اما من فکر می کنم که من رفتم و کاندید شدم و خیلیها می آمدند در آن منطقه می آمدند که ببینند این زن کیست که کاندید شده است؟ چون من اولین زن کاندید در منطقه خود بودم و تجربه بزرگی بود چون باعث شد به یک نگاه واقعی دست یابم.

چرا ما زنان از نقش مهم خود در برپایی صلح و دوری از جنگ غافل مانده ایم؟
مهندس ژیلا شریعت پناهی (قرآن پژوه و پژوهشگر حوزه زنان) نیز به عنوان یکی از سخنرانان یادآوری کرد: والمومنون و المومنات بعضهم اولیا بعض ،و بعضی از مردان مومن و بعضی از زنان مومن اولیا یکدیگرند. این متن صراحتا می فرماید ” هیچ فرقی بین زن و مرد در قبول مسولیتهای سیاسی و اجتماعی وجود ندارد”. بنابراین ما زنان جامعه ایرانی، تصمیم گرفته ایم تا میزان مشارکت سیاسی خود را بر مبنای شایستگی هایمان بسیار بیشتر کنیم و ارتقا بخشیم. چرا که هم اکنون شکاف بزرگی بین جایگاه بالفعل و جایگاه بالقوه زنان ایرانی وجود دارد. از طرف دیگر در حالیکه خداوند حکیم در قران کریم، صفت زیبای صالحات یعنی “اهل صلح و مدارا” را برای زنان زیبنده دانسته است ، چرا ما زنان از نقش مهم خود در برپایی صلح و دوری از جنگ غافل مانده ایم؟ بر پایه همین استدلال، اگر درصد تعداد زنان در تصمیم گیری ها به ۵۰ درصد برسد ، آیا حداقل ۵۰ درصد از خشونتها کاسته نمی شود؟
او با اشاره به اینکه امروز و با اعلام موجودیت این کمپین، کوششمان را از نمایندگی مجلس آغاز می کنیم،گفت: در حالی که زنان ما با کوشش های شبانه روزی خود توانسته اند تا حدود ۶۰ درصد از ورودی ها و خروجی های دانشگاهها را به خود اختصاص دهند، متاسفانه هنوز در مجالس مقننه، با سهمی کمتر از ده درصد، تا کنون نتوانسته ایم قوانینی متناسب و در خور شایستگی های زنان را به تصویب برسانیم.
شریعت پناهی با طرح این سوال که چرا ما زنان نبایستی، با رای دادن به زنان شایسته و کاردان، نفوذ خود را در قوه قانون گذاری افزایش دهیم تا با پیشنهاد طرحهایی برای زنان و به نفع زنان و به دست زنان، گامهایی برای بهبود اقتصاد زنان ، خانواده و اجتماع برداریم؟ یادآور شد: آیا آمارهای مربوط به زنان سرپرست خانوار در میان فقیرترین فقرا ما را نمی آزارد؟ برپا کنندگان این کمپین، امیدوارند که امسال بتوانند حداقل ۵۰ زن شایسته را به مجلس بفرستند و در سالهای بعد به تدریج، به سوی انتخاب تعداد حداقل نیمی از نمایندگان از زنان، پیش بروند. او در پایان گفت: با این امید که با اتکا به خداوند قادر متعال ، اتحاد خواهرانه ، انرژی بی پایان خود و بدون اتکا به هیچ نیروی مخرب و بیگانه، با موفقیت در این کار،‌ بتوانیم سرافرازی بیشتری را برای جامعه عزیزمان به ارمغان آوریم.

بیانیه و حمایت دانشجویان از طرح تغییر چهره مردانه مجلس
اطهر هادیان، نماینده بخش دانشجویی کمپین تغییر چهره مردانه مجلس نیز با قرائت متنی یادآور شد: بسیاری از جامعه¬شناسان با تاکید بر وجود تفاوت¬های مهم زیست¬شناختی و یا ژنتیکی در میان زنان و مردان بر آن باورند که جنسیت نه بر دو بخش منفک از هم و در قلمروهایی جداگانه بلکه در گستره¬ایست که بر اساس آن انسان¬ها فارغ از “جنس” خود و دختر و یا پسر بودن از لحاظ “جنسیت” می توانند در هر یک از نقاط این طیف قرارگیرند. اما با این حال در اغلب جوامع، “جنسیت” تبدیل به نظامی از عادات اجتماعی می¬شود که انسان¬ها را به گونه¬ای متفاوت شکل داده و روابط نابرابری را سازماندهی می¬کند. در واقع فرایند جامعه پذیریست که موجب جنسیتی شدن انسان¬ها می¬گردد. یکی از مهمترین روش¬های تولید جنسیت از طریق توافق¬های سازمانی و نهادها صورت گرفته و در این رهگذر “جنسیت” از طریق ساختارهای اجتماعی و سیاستها و عملکردهایی که حافظ آن می¬باشند، شکل می¬گیرد. در این بین سازمان¬ها با دارا بودن مرزها، قواعد و دستورکار و ابزار برقراری ارتباط نقش مهم و ویژه ای را در تولید و باز تولید “جنسیت” و نابرابری¬های جنسیتی بازی میکنند. از همین رو در ایران نیز دانشگاه¬ها همواره نقش موثر و پررنگی را در فرایند جامعه پذیری دانشجویان ایفا نموده¬اند. در دهه های گذشته دانشگاه به عنوان مرکزی برای پرورش قشر فرهیخته و نخبه جامعه توانست نقش موثری در کاهش تمایزات جنسیتی داشته باشد. حال با توجه به آن¬که در کشوری به مانند ایران که ساختارهای سنتی در آن ریشه دوانیده است و همواره شاهد بحران¬های بسیار در این حوزه بوده¬ایم، توجه بیشتر به سیاست گذاری¬ها و قوانین مصوب در نهادهای دانشگاهی تاثیر به سزایی در گذار از بی عدالتی¬های موجود دارد. در اینجا می توان از مجلس شورای اسلامی به عنوان یکی از نهادهای تاثیرگذار بر تداوم این نابرابری ها نام برد. چرا که مجلس شورای اسلامی در سالهای اخیر با تصویب قوانینی در حوزه ی دانشگاه همچون سهمیه بندی جنسیتی و یا بومی گزینی جنسیتی نقش پررنگی را در بازتولید نقش های جنسیتی داشته است.
لذا ما دانشجویان بر خود لازم می دانیم تا با حمایت از کمپین “تغییر چهره ی مردانه ی مجلس” از تصویب قوانین ناعادلانه در حوزه ی دانشگاه جلوگیری کنیم، و زمینه ی مناسبی را جهت بهبود فضای برابری میان دختران و پسران دانشجو چه طی دوران تحصیل و چه بعد از آن و در هنگامه ی ورود به بازار کار فراهم آوریم.

همچنین شیوا نظرآهاری، عضو کانون شهروندی زنان هم در توضیح کمپین تغییر چهره مردانه مجلس گفت: مشارکت زنان می‌تواند هم به صورت کاندیدا شدن برای نمایندگی مجلس باشد و هم به این صورت که دقت کنند تا به کاندیداهایی که ذهنیت زن ستیز دارند رأی ندهند.ما نباید اجازه دهیم افرادی وارد مجلس شوند که با حقوق برابر برای زنان مخالفند. بنابراین باید در ابتدا کاری کنیم که زنان از انفعال خارج شوند. زنان توانمند این اعتماد به نفس را به دست آورند که کاندیدای نمایندگی در مجلس شوند. به جای هزار کاندیدا، ده هزار کاندیدای زن داشته باشیم. چرا که برای راه‌یابی حداقل ۵۰زن به مجلس باید هزاران نفر خودشان را کاندیدای نمایندگی در مجلس کنند. این مشارکت گسترده خودش حامل یک پیام است که زنها می‌خواهند وارد عرصه سیاست‌گذاری و قانون‌گذاری شوند. ما در این کمپین به پیشبرد این اهداف کمک می‌کنیم.


بازداشت و احضار سه تن از پیروان طریقت یارسان در همدان و کرمانشاه

رادیو پارس  – دو تن از پیروان آئین یاری (اهل حق)، طی روزهای گذشته در همدان بازداشت شدند. همزمان یکی از بازداشتی های سال گذشتۀ این طریقت، از سوی اداره اطلاعات کرمانشاه احضار شد.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، امین ایهاوند و همسرش مژگان عباس باشی، از پیروان طریقت یارسان، روز چهارشنبه ۲۹ مهر ماه ۹۴، در مقابل دانشگاه بوعلی همدان از سوی سرنشینان دو دستگاه خودرو بازداشت شدند.

بر اساس گزارش شاهدان، ماموران امنیتی در حالی که بیسیم به دست و مسلح به سلاح کمری بوده، این زوج را با خشونت سوار خودرو نموده و عابرانی را که متعحب و نگرانِ این اقدام بودند، با تهدید متفرق ساختند.

هنوز از علت دستگیری، محل بازداشت و وضعیت این دو پیرو طریقت اهل حق، خبری منتشر نشده است و مراجعات خانواده و خویشاوندان آنها به مراجع قضایی و انتظامی، نتیجه ای نداشته است.

وبلاگ «صوفی جم خانه»، از وبگاههای حامی طریقت یارسان (اهل حق)، متعلق به این زوج بوده، که همزمان با بازداشت آنها، توقیف و مسدود شده است.

همزمان گزارش شده است که جهانگیر سلیمی، از فعالان و حامیان طریقت اهل حق، طی تماس تلفنی از سوی اداره اطلاعات کرمانشاه، به این نهاد امنیتی احضار شده است.

آقای سلیمی سال گذشته دستگیر و چندین ماه در بازداشت به سر برد، تا اینکه با قرار وثیقه به طور موقت آزاد شد.

طی سال‌های اخیر جمع زیادی از پیروان اهل حق (یارسان) به مراجع امنیتی و قضایی احضار و مورد آزار و تهدید و محرومیت از حقوق اجتماعی قرار گرفتند.

آیین یارسان (اهل حق) مسلکی عرفانیست که سابقه ای بیش از هفتصدساله دارد و پیروانش عمدتا در غرب ایران، شرق و شمال عراق و قره باغ قفقاز ساکن اند، البته شمار زیادی از پیروان این کیش هم بر اثر کوچ و مهاجرت در مناطق مختلف ایران پراکنده شده‌اند.

رئیس سازمان سیا: مسکو هم آینده‌ای برای اسد نمی‌بیند

رئیس سازمان سیا در یک کنفرانس امنیتی در واشنگتن گفت روس‌ها می‌دانند که عملیات نظامی راه‌حل بحران سوریه نیست اما موضوع این است که چه زمانی و چگونه باید اسد را از صحنه بیرون راند.

 

جان برنان، رئیس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا می‌گوید روسیه نیز چشم‌اندازی برای بقای اسد نمی‌بیند و اصراری بر ادامه قدرت او ندارد. به اعتقاد او عملیات نظامی روسیه در سوریه بدین منظور بود که مسکو پیش از مشارکت در مذاکرات سیاسی، اهرم‌های نفوذ خود در دفاع از منافع‌اش را به دیگران نشان دهد.

برنان افزود نیروهای روسی قصد داشتند با عملیات خود، فشار گروه‌های شورشی به ادلب در شمال غربی و حما در مرکز سوریه را کم کنند: «اما پی بردند که رودر رو شدن با اپوزیسیون آن طور هم که فکر می‌کردند ساده نیست.»

این سخنان در حالی ابراز می‌شوند که قرار است جمعه ۲۹ اکتبر نشستی مشورتی در وین بر سر بحران سوریه تشکیل شود. جان کری وزیر خارجه آمریکا گفته امکان دارد ایران نیز در این نشست شرکت جوید.

بیشتر بخوانید: نشست وین بر سر بحران سوریه؛ ایران در حاشیه

این نشست ادامه مذاکراتی است که یک هفته قبل با حضور وزیران خارجه روسیه، آمریکا، عربستان و ترکیه صورت گرفت. سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه در حاشیه نشست چهارگانه وین گفته بود ایران با حمایت سیاسی و نظامی از اسد، نقشی تعیین‌کننده در سوریه دارد: «این بی‌فایده است که همه می‌کوشند بدون ایران و خارج از دایره حامیان اسد، راه‌حلی برای بحران سوریه بیابند.»

دعوت از ایران برای مشارکت در مذاکرات مربوط به روسیه، از مدت‌ها قبل در دست بحث و بررسی است. تا کنون آمریکا با چنین مشارکتی مخالف بود. اپوزیسیون سوریه هم همواره و به شدت حضور ایران در گفت‌وگوهای مربوط به سوریه را رد کرده است.

دور تازه تلاش‌های دیپلماتیک برای حل بحران سوریه پس از  سفر غیرمترقبه اسد به مسکو شروع شده‌ است. این سفر پیامی مبنی بر تحکیم موقعیت او  و سرآغازی برای تحولات بعدی در جنگ داخلی سوریه تلقی شد. این اولین بار بود که اسد ظرف چهار سال جنگ داخلی از سوریه بیرون رفت.

هم‌زمان اشتون کارتر، وزیر دفاع آمریکا از امکان تغییر  استراتژی ایالات متحده در سوریه و عراق خبر داد. کارتر گفت در صورت لزوم ممکن است آمریکا برای مقابله با داعش در دو کشور یاد شده، عملیات مستقیم زمینی را شروع کند.

John-Brennan

خانه آزادی: ایران در رتبه سوم سانسور اینترنت در جهان قرار دارد

رادیو پارس   ـ “خانه آزادی”، نهادی که آزادی‌های مدنی در جهان را رصد می‌کند، در تازه‌ترین گزارش خود خبر می‌دهد که طی سالی که گذشت بیشترین سانسور اینترنت از سوی چین انجام شده‌ است و پس از چین، سوریه و پس از آن ایران در این زمینه در رتبه‌های بعدی قرار دارند.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از رادیو فردا، بنا بر این گزارش، بهترین وضعیت آزادی اینترنتی در جهان در سال ۲۰۱۵ در کشور ایسلند برقرار بوده‌ است، پس از آن به ترتیب استونی، کانادا، آلمان، استرالیا و ایالات متحده قرار دارند.

به نوشته این گزارش، سال ۲۰۱۵ پنجمین سال متوالی است که وضعیت آزادی اینترنتی در جهان بدتر می‌شود.

در این گزارش در خصوص وضعیت در ایران نوشته شده‌ است که “در ایران، اقدامات مثبت توسط حسن روحانی، رئیس جمهور، و وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات باعث افزایش پهنای باند و توسعه نسل سوم شبکه تلفن همراه در سراسر شبکه‌ها شده‌ است. اما علی‌رغم سخنان اصلاح‌گرایانه رئیس جمهور، راه بهبود وضعیت در زمینه آزادی‌های اجتماعی همچنان از سوی رهبر جمهوری اسلامی و هیئت حاکمه محافظه‌کار مسدود مانده است”.

این گزارش می‌افزاید که در ایران “در ژوئیه ۲۰۱۴ هشت نفر به خاطر ارسال پیام‌های ضدحکومتی بر روی فیس‌بوک، جمعاً به ۱۲۷ سال حبس محکوم شدند”.

در گزارش سال پیش خانه آزادی در زمینه آزادی اینترنتی، ایران در بدترین رتبه جای داشت.

خانه آزادی پیش از این در گزارش سالانه خود در مورد آزادی مطبوعات در کشورهای جهان نیز نوشته‌ بود که ایران با رتبه ۱۹۱ در میان ۱۹۹ کشور در این زمینه در زمره “بدترین بدترین‌ها” جای دارد.

محدودیت بیشتر برای دور زدن محدودیت‌ها

کاربران اینترنت در بسیاری کشورها می‌کوشند با استفاده از ابزاری چون شبکه‌های مجازی خصوصی (وی‌پی‌ان)، پراکسی‌ها، و تور (Tor) از ردیابی اطلاعات خصوصی خود توسط دولت‌ها جلوگیری کنند.

در بخشی دیگر از گزارش تازه خانه آزادی در این خصوص آمده‌ است که بلاروس، اتیوپی، اندونزی، ایران، قزاقستان، و ازبکستان ازجمله کشورهایی هستند که بیش از بقیه اقدام به ممنوعیت استفاده از “تور” و دیگر ابزار مشابه کرده‌اند و چین نیز طی سال گذشته دسترسی به چندین وی‌پی‌ان محبوب را مسدود کرده‌ است.

این گزارش می‌افزاید که طی پنج سال گذشته تعداد دولت‌هایی که دست به سانسور اینترنتی زده و نظارت بر اطلاعات خصوصی کاربران را تشدید کرده‌اند رو به افزایش داشته‌ است.

خانه آزادی می‌نویسد که این دولت‌ها “در عین حال می‌دانند که کاربران به طور متوسط در زمینه فناوری خبره‌تر شده‌اند و در خیلی موارد قادر هستند محدودیت‌های ایجادشده را دور بزنند”.

این مطالعات همچنین نشان می‌دهد که بیش از ۵۸ درصد از کل کاربران اینترنت در کشورهایی سکونت دارند که وبلاگ‌نویس‌ها یا کاربران فناوری اطلاعات به خاطر ارسال پیام‌هایی سیاسی، اجتماعی، یا مذهبی به زندان افتاده‌اند.