شعر :دنیا رو تمومش کن ای خدا

   dein Profilbild       Reza amiri
Bildergebnis für ‫زن و کودک بی پناه‬‎
دنیا به آخر رسیده ،خدا
این همه جنگ خونریزی پس چرا؟
دنیارو تمومش کن ای خدا
دیگه طاقت ندارم ببینم کودک مادر از هم جدا
دنیارو تمومش کن ای خدا Bildergebnis für ‫زن و کودک بی پناه‬‎
تا کی باید زجر بکشیم بخاطر یک اشتباه 

دنیا رو تمومش کن ای خدا
ما که نبودیم شریک جرم آدم وهوا

 

دنیارو تمومش کن ای خدا
مگه نمیبینی زجر این همه زن و کودک بی پناه

 

دنیارو تمومش کن ای خدا Bildergebnis für ‫زن و کودک بی پناه‬‎
تا کی غرق بشن این همه آدم بیگناه

 

دنیارو تمومش کن ای خدا
بس که تبعیض هست بین آدمها از سفید و سیاه

دنیارو تمومش کن ای خدا
بعضی ها تو نازو نعمت بعضی ها ندارند سهمی از هوا

 

دنیارو تمومش کن ای خدا
تا کی ببینیم زجه زدن بی پولها و ندارا

 

دنیارو تمومش کن ای خدا
زجر آوره این همه آدم ندارند سقفی واسه شبا

 

دنیارو تمومش کن ای خدا
نمیخوام ببینم ظلم حاکمان بی شرم و حیا

 

دنیارو تمومش کن ای خدا
نمیخوام ببینم درنده های کثیف انسان نما

 

دنیارو تمومش کن ای خدا
خودت خسته نشدی از این همه نیرنگ و ریا

 

دنیارو تمومش کن ای خدا
دیگه نیست خبری از محبت و عشق و صفا

 

دنیارو تمومش کن ای خدا
حتی ندارند آرامش حیونا و پرنده ها

 

دنیارو تمومش کن ای خدا
وگرنه تمومی نداره این بی عدالتی ها

 

دنیارو تمومش کن ای خدا
این یه خواهشه از طرف خودم رضا

 

سروده: رضا امیری

 

گفتگو رادیو پارس :رضا امیری با خانم ندا مستقیمی زندانی سیاسی و از حامیان مادران پارک لاله که به تازگی آزاد شدند

        Reza Amiri

پنجشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۴ خورشيدی  Bildergebnis für ‫ندا مستقیمی‬‎

 ضمن تشکر از شما که پذیرفتید با ما گفتگو داشته باشید.

خانم مستقیمی:زنده باشید

1- رادیو پارس.مختصری از بیوگرافی خود را و اینکه چرا دستگیر شدید را بگید؟

خانم مسقیمی: ندا مستقیمی هستم، سال 88 بعد از کشته شدن ندا آقا سلطان مادران کشته شده ها توی خیابون مورد حمله قرار میگیرند
و همه معترضین به سمت پارک لاله میرن و از اون روز به بعد قرار میشه شنبه ها ساعت 4 اونجا باشیم ، بعد از این قرار هر شنبه اونجا بودیم
تا اینکه بعد از چند ماه به پارک حمله کردن و همه را دستگیر کردند .و اسم اون گروه شد مادران پارک لاله ،بعد از مدتی ما برای همدردی با
خانوادا های کشته شده ها سر مزارشون میرفتیم که روز تولد امیر ارشد تاجمیر من و خانم حکیمه شکری و پدر شهید رمضانی دستگیر شده
و بعد از بازجویی از خونه ها به بند 209 اطلاعات برده شدیم. 1ماه بند انفرادی 209 بودم و با وثیقه 100 ملیونی آزاد شدم.
بعد از چند ماه دادگاهمون برگزار شد وقاضی مقیسه هر یک از ما را به 3 سال زندان محکوم کرد .و من به خاطر توهین به احمدی نژاد
100هزار تومان هم جریمه نقدی شدم.

رادیو پارس: آیا در زندان شما را مورد آزار و اذیت قرار میدادند؟

خانم مستقیمی: بله ، از نظر روحی شدید زیر بازجویهای بازجوهایم بودم.

رادیو پارس: و این از نظر جسمی به شما آسیب هم رسونده ؟

خانم مستقیمی: شدید هم خودم هم فرزندمچون جلوی چشمای بچه ام مرا دستگیر کردند، از نظر روحی شدید آسیب دیدم.
توی بازجویی حتما نباید آسیب جسمی دید اسیب روحی والفاظی که استفاده میکنند در برابر یک خانم اون از همه چیز بدتر است .

رادیو پارس :بله درک میکنم ، خب در این مدتی که در زندان بودید چه کسی از فرزند شما مراقبت میکرد؟

خانم مستقیمی : هر 2 بارکه دستگیر شدم مادرم

رادیو پارس : آیا اجازه ملاقات داشتید در اون مدت؟

خانم مستقیمی: بار اول فقط تلفن ، و بار دوم اجازه ندادند تا یک ماه نیم دخترم را ببینم و خیلی از نظر روحی داغون شدم،
حتی تا 10 روز عینک منو ندادن 10 روز لنز توی چشم من بود که عفونت کرد و به چشمم آسیب رسوند.

رادیو پارس : شغل شما چی بود؟

خانم مستقیمی: من کارمند ترمینال جنوب اتوبوسرانی تعاونی یک بودم

رادیو پارس:آیا این برچسب زندانی سیاسی زندگی شما را تحت شعاع قرار داده؟

خانم مستقیمی :بله من دیروز رسما اخراج شدم برای من مشکلی نیست ولی زمانی که برای گرفتن برگه سوء پیشینه

اقدام کردم قاضی دادسرا ی انقلاب گفت شما تا 2 سال از حق و حقوق یه شهروند ایرانی محروم هستید ، الان من حضانت
یک دختر بچه گردنم هست و با این وضعیت دیگه جایی نمیتونم کار کنم .

رادیو پارس: بله متاسفانه حکومت فاسد ایران از این حربه برای تحت فشار گذاشتن افراد سیاسی چون شما استفاده میکنه.

خانم مستقیمی:تعجب من اینجاست اگه عفو خوردم این محرومیتها برای چیه

رادیو پارس: آیا شما قبل از انتخابات هم سیاسی بودید ؟

خانم مستقیمی: دورا دور ولی بعد از انتخابات فعالیتم بیشتر شد

رادیو پارس : میتونید بگید چه فعالیتهایی انجام میدادید؟

خانم مستقیمی : فعالیت خاصی نداشتم فقط برای همدردی با خانواده های کشته شده ها و زندانیان به خانوادشون سر میزدم

رادیو پارس : آیا هنوز هم این کار را میکنید ؟

خانم مستقیمی: نه

رادیو پارس: چرا ، شما را تحت کنترل دارند ؟

خانم مستقیمی: بله

رادیو پارس: آیا این مسئله باعث نشد به نزدیکان شما مثل برادر خواهر و یا اقوام نزدیک شما آسیب برسانند؟

خانم مستقیمی: نه مشکلی برای خانواده ام نبود ولی از نظر روحی بله همه آسیب دیدند چون دائم منتظر دستگیری
من بودند و چگونگی دستگیری برایشان مهم بود ، زمان دستگیری دومم به محل کارم آمدن و با کتک و فحش و بدترین
وضع منو با خود بردن .

رادیو پارس: با چه کسانی در زندان بودید ؟

خانم مستقیمی: هم بندی های من همه سیاسی و عقیدتی بودند

رادیو پارس : نظر شما در مورد آینده این حکومت چیست ؟

خانم مستقیمی: من نظر خاصی ندارم در این مورد ولی در حال حاضر مهمترین خواسته من آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی
و توقف اعدامهای بی شماره

رادیو پارس: آیا اعتقاد به اصلاحات دارید و یا اینکه برچییده شدن کل رژیم ؟

خانم مستقیمی :با اجازه این سوال را جواب نمیدم

رادیو پارس :باشه هر طور که راحتید ،با تشکر از شما در آخر اگر حرفی دارید برای گفتن بفرمایید ؟

خانم مستقیمی: فقط یک مورد مادران پارک لاله به عنوان مادران خاوران یاد شده اند ولی من به عنوان یک جنبش سبزی
در این گروه بودم نه چیز دیگری ، سپاس از شما

رادیو پارس : سپاس از شما و امیدوارم که در تمام مراحل زندگیتان موفق باشید همراه با فرزندتان

خانم مستقیمی : زنده باشید

تاریخ گفتگو :  پنجشنبه  10.09.2015

رضا اميری

تا به کی نظاره گر پرپر شدن جوانان بلوچ باشیم؟

رادیو پارس     -نوشته شده توسط  فعال بلوچ
پنج شنبه, 19 شهریور 1394 13:22
چند روز پیش بود که مادر عطاالله به خانه مان آمد و با شور و شعف وصف ناپذیری از مهیا شدن اسباب و وسایل عروسی پسرش، عطا سخن ميگفت.

خواهران و برادران عطا سخت در انتظار بودند تا هر چه زودتر مراسم عروسی برادرشان را جشن بگیرند، ولی خود عطا آرزو داشت افراد زیادی را در جشن عروسی اش دعوت کند و نهایت تلاشش را بکار ببرد تا میهمانان و مدعوینش را راضی کند، از این رو به مادرش قول داده بود تا همین یکبار به مرز برود و سود گازوئیل را صرف هزینه های مراسم کند.
عطا پس از این که با مادر خداحافظی کرد با پسر عمویش، ایمان که او نیز در شرف ازدواج قرار داشت و دانشجوی دانشگاه زابل درس بود، راهی مرز شد.
ارزوهای فراوانی در دل عطا و ایمان دور می زد و در مسیر راه از ترس ماموران امنیتی در بیم و امید بسر می بردند و پیوسته در مسیر راه به ماشینهایی که از سمت مخالف می آمدند چراغ می دادند و از امنیت راه اطمینان حاصل می کردند.
آنها پیوسته از امید به آینده، ازدواج، خانه، اقتصاد خوب و رفاه زندگی پس از ازدواج با هم صحبت می کردند و از این که حمل قاچاق و سوخت را زمینه مناسبی برای کار و کاسبی نمی دانستند رنج می بردند ولی چکار میکردند.
عطا و ایمان مسیر 120 کیلومتری ایرانشهر تا مهرستان را با بیم و امید فراوان طی کردند، یک چشم به جلو و دیگری به عقب، پس از ساعتها پنهان شدن در دره ها و رودخانه ها و چیزی به مقصد نمانده بود که ایمان به دوستش عطا اشاره کرد که گشت از پشت سر تعقیبمان کرده و دارد نزدیک می شود.
عطا از این مژده نامبارک، شوکه شده و با شدت تمام پا را بر پدال گاز می گذارد،
از یک جهت در تهدید گشت و از طرفی خطر واژگونی و تصادف با ماشینهای مقابل سراسر وجود عطای جوان را فرا میگیرد.
خطر گرفتار آمدن در چنگال ماموران از یک طرف و واژگون شدن و زنده زنده سوختن در آتش از طرفی دیگر آنها را سخت آشفته کرده بود.
ناگهان ماموران گشت چند گلوله را به سمت ماشین این دو جوان رعنا شلیک می کنند و بلافاصله ماشین به شعله ای از آتش تبدیل می شود.
آآآآآه چقدر سخت است بازگو کردن، به نظاره نشستن، و حتی اندیشیدن در چنین صحته هایی
اینها صحنه هایی هستند که روزانه در بلوچستان تکرار میشوند و هر روز دهها جوان با این شیوه به کام مرگ فرو می روند.
هر روز بلوچستان شاهد سوختن جوانانش در خروارهایی از بنزین و گازوئیل است.
روزی نیست که مادری به داغ فرزند دلبندش ننشیند.
روزی را نیست که فرزندانی شاهد از دست دادن پدرشان، آن هم با فجیع ترین وضع نباشند.
روزی نیست که زنانی با این وضع بی رحمانه بیوه نشوند و خانواده هایی داغدار نگردانند و جوانانی پرپر نباشند.
چه کسی باید جوابگوی این وضع ناخوشایند باشد؟
مگر این ماموران سنگدل و بی رحم، دل ندارند؟
مگر وجدان ندارند؟
مگر انسانیت در نهادشان مرده است؟
مگر به خشم و غضب الله اعتقاد ندارند؟
مگر مادر و خواهر و دختر ندارند؟
مگر از مکافات عمل غافلند؟
آیا این کسانی که در پس این صحنه ها قرار دارند و مدیریت می کنند از آه مظلومان نمی ترسند؟
چقدر آه و ناله و شیون برای از دست دادن عزيزانشان بلند شده و صدای کودکان و مادران و عزیزانشان از ابرها رد شده و عرش پروردگار را لرزه در آورده است.
آری الله شنواست و صدای مظلومان را میشنود و آن را اجابت می کند، دیر باشد یا زود و این ایمان و اعتقاد و باوز قلبی و یقینی ماست.
از دارندگان وجدانهای بیدار میخواهم این پیام را آن قدر پخش کنند تا به گوش این دژخیمان بی رحم برسد تا از این کارشان دست بکشند یا منتظر خشم الله باشند.
سارا چاریزهی _ دامن

Weniger anzeigen

نامه یک زندانی سیاسی کُرد، آقای احمد شهید آرزوی مرگ دارم پنج شنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۴ تهران ۰۷:۴۰

نامه «افشین سهراب‌زاده» زندانی سیاسی کُرد مبتلا به بیماری سرطان روده، رو به جناب احمد شهید و سازمان های حقوق بشری

«افشین سهراب‌زاده» ۲۴ ساله، یکی از زندانیان سیاسی کُرد محبوس در «زندان میناب» است. “او به دلیل ابتلا به بیماری سرطان روده و خونریزی داخلی، در معرض خطر جدی مرگ قرار دارد.”

این زندانی سیاسی رو به احمد شهید گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در مورد وضعیت حقوق بشر ایران نامەی نوشته است که در بخشی از نامه می نویسد: جز پوست و استخوان به دلیل ابتلا به بیماری، چیزی از وجودم نمانده است. وی می نویسد، به بیماری مبتلا هستم که آخرش به مرگ ختم می‌شود، “سرطان” همان بیماری که در ایران قابل معالجه نیست.

این زندانی سیاسی کُرد در بخش دیگری از نامەی خود رو به احمد شهید  می گوید، ساده‌تر بگویم، آرزوی مرگ دارم. پنج سال است که رنج می‌کشم، نمی‌خواهم برایم کاری انجام دهید، ولی دلم به حال مادرم می‌سوزد، او هم با دردهای من درد می‌کشد و دستش به هیچ کجا نمی‌رسد.

متن کامل نامه که جهت انتشار در اختیار “کانون مدافعان حقوق بشر کردستان” قرار گرفته و همزمان با انتشار این نامه جهت اطلاع عموم، یک کوپی از نامه در اختیار آقای احمد شهید گزارشگر ویژه قرار گرفته است.

جناب آقای احمد شهید

گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در مورد وضعیت حقوق بشر ایران؛

من افشین سهراب‌زاده یکی از زندانیان سیاسی کُرد و مبتلا به بیماری سرطان هستم.

مطمئن هستم که مرا نمی‌شناسید، امیدوارم این نامه به دست شما برسد و بدانید، من جوان ۲۴ ساله در دادگاهی پنج دقیقەای به ۲۵ سال زندان محکوم و حالا هم در زندان میناب با بیماری سرطان دست و پنجه نرم می‌کنم.

من در ۱۸ خردادماه ۱۳۸۹، توسط نیروهای اداره اطلاعات شهر کامیاران بازداشت شدم و در شعبه دوم دادگاه انقلاب اسلامی سنندج، به اتهام محاربه از طریق عضویت در حزب کومله، به تحمل ۲۵ سال زندان همراه با تبعید به زندان میناب محکوم شدم.

تا جایی که به یاد دارم، قبل از بازداشتم، در سلامتی کامل به سر می‌بردم. در اداره اطلاعات به شدت مورد شکنجه قرار گرفتم و از ناحیه بینی دچار شکستگی شدم و بر اثر ضربات شدید وارده از سوی ماموران اطلاعات، فتق‌ام پاره شد.

آقای احمد شهید؛

اگر بخواهم در مورد شکنجه و بلاهای که در این سال‌ها به سرم آمده بنویسم، باید از آن یک کتاب چاپ کنند، ولی درد من حالا بیماری است که آخرش به مرگ ختم می‌شود، “سرطان” همان بیماری که در ایران قابل معالجه نیست.

جز پوست و استخوان به دلیل ابتلا به بیماری، چیزی از وجودم نمانده است. هر روز مادر پیرم را از دادستانی کامیاران به سنندج و از آنجا به میناب و دوباره به کامیاران می‌فرستند که با مرخصی و درمان من موافقت کنند.

جناب گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد؛

ساده‌تر بگویم، آرزوی مرگ دارم. پنج سال است که رنج می‌کشم، نمی‌خواهم برایم کاری انجام دهید، ولی دلم به حال مادرم می‌سوزد، او هم با دردهای من درد می‌کشد و دستش به هیچ کجا نمی‌رسد.

حالا هم تنها به خاطر دلخوشی مادرم، تنها به خاطر اینکه ثابت کنید که شما هم در حق کُردها تبعیض قائل نمی‌شوید، برایم کاری انجام دهید.

 

افشین سهراب‌زاده

زندان میناب

پنجشنبه – ۱۹ شهریور – ۱۳۹۴ ۱۰ – ۰۹ – ۲۰۱۵

رونوشت:

 سازمان “عفو بین الملل

کمیسر عالی‌ حقوق بشر

گزارشگر سازمان ملل متحد در وضعیت مدافعان حقوق بشر

دفتر آقای بان کی‌ مون، دبیر کل سازمان ملل متحد

هیلاری: هیچگاه به جمهوری اسلامی اعتماد نمی‌کنم

reza amiri

نامزد انتخابات آمریکا در سال ۲۰۱۶ امروز در موسسه بروکینگز ضمن «خشن» و «بی‌رحم» خواندن جمهوری اسلامی گفت که ایران درست مثل داعش، از به هم ریختگی در خاورمیانه و ضعف کشورهای منطقه بهره‌برداری می‌کند.

بامداد امروز، هیلاری کلینتون در موسسه بروکینگز حاضر شد و در باره توافق هسته‌ای با ایران و مسائل مرتبط با جمهوری اسلامی سخن گفت. وزیر خارجه سابق آمریکا با اشاره به تحریم‌های قدرتمند بین‌المللی اعمال شده علیه جمهوری اسلامی، گفت وجود تحریم‌های هماهنگ باعث شد که طرف مقابل به پای میز مذاکره بیاید. هیلاری کلینتون در ادامه گفت که الان طرحی جامع برای مهار برنامه‌ی هسته‌ای ایران وجود دارد، ولی بدون اشکال نیست، اما توافقی قدرتمند است و نباید از آن کنار کشید، چرا که توانایی آمریکا برای اعمال تحریم به شدت کاهش یافته است و آمریکا مقصر شکست این توافق شناخته خواهد شد، نه جمهوری اسلامی.

نامزد دموکرات انتخابات ریاست جمهوری در ادامه گفت که به هیچ عنوان به جمهوری اسلامی اعتماد نخواهد کرد و مبنای کارش، عدم اعتماد و بررسی رفتار نظام ایران خواهد بود و ایالات متحده هرگز به ایران امکان دست‌یابی به سلاح هسته‌ای را نخواهد داد. کلینتون گفت که به عنوان رئیس جمهوری، تمام تلاشش را برای دفاع از آمریکا و متحدانش به کار خواهد بست و تردیدی در استفاده از عملیات نظامی نخواهد کرد، اگر جمهوری اسلامی به دنبال دست‌یابی به سلاح هسته‌ای باشد.

کلینتون در بخش دیگری از سخنانش به محدودیت آمریکا برای حمایت از اعتراضات سال ۱۳۸۸ اشاره کرد، اما گفت که در دولت او، این حمایت محدود نخواهد بود. او مساله نقض حقوق بشر در ایران را جدی خواند و از تحریم‌های وضع شده علیه ناقضان حقوق بشر حمایت کرد.

کلینتون در باره‌ی نقش جمهوری اسلامی در هرج و مرج منطقه گفت که ایران درست مثل داعش، از به هم ریختگی در خاورمیانه و ضعف کشورهای منطقه بهره‌برداری می‌کند. کلینتون با تاکید بر محدود کردن هم‌پیمانان جمهوری اسلامی نظیر حزب‌الله لبنان، گفت که باید یک ائتلاف علیه هم‌پیمانان ایران درست کرد و با تروریست دانستن حزب‌الله، راه‌های مالی به این سازمان را بست. او همچنین خواستار توقف ارتباط به موسسات نزدیک به سپاه پاسداران شد.

باز هم محرومیت از تحصیل به بهانه نقص در پرونده

reza amiri

 رادیو پارس  – آوا امینی یزدلی، شهروند بهائی در نتیجه کنکور سراسری سال جاری با نقص در پرونده مواجه شده و از ادامه تحصیل محروم شد.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، آوا امینی یزدلی، شهروند بهائی متولد ۱۳۷۶ که در کنکور سراسری سال جاری شرکت کرده بود، پس از وارد کردن مشخصات در سایت سازمان سنجش با پیغام نقص در پرونده رو برو شد.

یک منبع مطلع که نخواست نامش فاش شود در این رابطه به گزارشگر هرانا گفت: “گزینه نقص در پرونده را در مورد شهروندان بهایی که می‌خواهند از تحصیل محروم کنند به کار می‌برند و این از سال ۱۳۸۵ متداول شده است. این در حالی است که حسن روحانی وعده داده بود مشکل محرومیت از تحصیل در دانشگاه را حل خواهد کرد. پس از کنکور سراسری سال جاری بسیاری از شهروندان بهایی با گزینه “نقص در پرونده” روبرو شده و از تحصیل محروم شدند.”

ava amini

در پی آتشباری نیروهای امنیتی ایران در مرز ایران و پاکستان 8 نفر کشته شدند

reza amiri
مشخص شدن هویت سه نفر از کشته شدگان آتشباری ماموران در مرز ایران و پاکستان
رادیو پارس     _نوشته شده توسط  فعال بلوچ

به گزارش کمپین فعالین بلوچ در پی آتشباری نیروهای امنیتی ایران در مرز ایران و پاکستان 8 نفر کشته شدند که سه نفر از این افراد شهروندان بلوچ ایرانی بوده اند.

در این واقعه که صبح روز سه شنبه 17 شهریور در منطقه مرزی جالغی خاک پاکستان در نزدیکی مرز ایران اتفاق افتاده است هشت نفر کشته شده اند که سه تبعه بلوچ ایرانی به نام های شاه محمد ریگی فرزند دادشاه، ابراهیم گمشادزهی و مبارک(مومد زهی)  براهوی در میان کشته شدگان هستند.
یکی از بستگان این کشته شدگان گفته که این افراد بدکی (کولبر) بوده اند.
روز گذشته بی بی سی اردو به نقل از یک منبع محلی در پاکستان گزارش داده بود که این افراد در اثر شلیک نیروهای امنیتی ایرانی کشته شده اند.
این  سایت خبری از قول مقام مسئول محلی این افراد را قاچاقچی خوانده بود اما در گزارش خود قید کرده بود که این موضوع از منابع مستقل تایید نشده است.
سالانه ده ها نفر از کسانی که در مرز ایران و پاکستان تردد می کنند در اثر تیر اندازی ماموران کشته و یا زخمی می شوند بسیاری از این افراد را کسانی تشکیل می دهند که به اصطلاح محلی به آنها “بدوکی /کولبر” گفته می شود که برای امرار معاش اجناس ایرانی و پاکستانی را سر مرز مبادله می کنند. این موضوع پس از تعطیل شدن تعدادی از بازارچه های مرزی در جنوب بلوچستان افزایش بیشتری داشته است.

درخواست خانواده محمدعلی طاهری از مراجع تقلید صادر کننده حکم ارتداد: با جان او بازی نکنید

reza amiri

یکی از اعضای خانواده «محمد علی طاهری»، زندانی عقیدتی که به اتهام فساد فی الارض به اعدام محکوم شده است گفته است که وی از تاریخ ۲۲ مرداد ماه در اعتراض به حکم و وضعیتش در زندان دست به اعتصاب غذای تر زده است. او همچنین با اظهار اینکه جان طاهری در دستان سه مرجع تقلید است از آنها خواست تا نظرشان را شفاف و به طور رسمی در خصوص حکم ارتداد این زندانی عقیدتی اعلام کنند.
به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی به نقل از «کمپین بین اللملی حقوق بشردر ایران»، این عضو خانواده «محمد علی طاهری» در اعتراض به نظرات متغیر مراجع تقلید در خصوص حکم اعدام او گفت: «من فقط از مراجع تقلید یک خواهش دارم. اگر مطلع هستند که فتوای نادرست در مورد آقای طاهری داده‌اند آن را به طور رسمی پس بگیرند و اگر هنوز مطمئن نیستند لطفا کتاب های او را مطالعه کنند. اگر هم کاملا قبول دارند که او مفسد فی الارض است دلیلش را واضح بیان کنند. زندگی یک انسان در دستان سه مرجع تقلید است که هنوز به صراحت نظرشان را بیان نکرده اند. با جان یک انسان نمی شود اینطور بازی کرد.»
وی در ادامه گفت: «در حکمی که به رویت وکلای او رسیده، قید شده حکم اعدام او به استناد گفته سه مرجع تقلید صادر شده است. از طرف دیگر از قول همین مراجع مدتی پیش در خبرگزاری ها اعلام شد نظر آنها قطعی نیست و می تواند حکم تغییر کند. آخر این بازی ها چیست؟ اگر واقعا به نظرشان آقای طاهری مفسد فی الارض نیست رسما اعلام کنند.»
خبرگزاری فارس در بهمن ماه ۱۳۹۳ و پیش از برگزاری دادگاه محمدعلی طاهری که به اتهام فساد فی الارض او رسیدگی می کرد، اعلام کرد سه مرجع تقلید (مکارم شیرازی، صافی گلپایگانی و علوی گرگانی) طی استفتائاتی که از سوی دستگاه قضا صورت گرفته، حکم اعدام آقای طاهری را صادر کرده اند.
همچنین خبرگزاری فارس در تاریخ ۲۱ اردبیهشت ماه ۱۳۹۴، یکماه قبل از رای دادگاه تجدید نظر نوشت عده ای از طلاب حوزه علمیه قم با تهیه طوماری خطاب به رییس قوه قضاییه از نظر سه مرجع تقلید در مورد اتهام فساد فی الارض و ارتداد آقای طاهری حمایت کرده اند.
با این حال خبرگزاری ایلنا در تاریخ ۱۰ شهریور ماه ۱۳۹۴ با انتشار نظر خواهی مجددی که از سه مراجع تقلید صورت گرفته، نوشت که این مراجع اظهار کرده اند هنوز حکم ارتداد «صددرصد» برای او صادر نشده است و اگر صحت مطالبی که به او نسبت داده شده، ثابت نشود و یا قبل از دادگاه او توبه کرده باشد، حکم ارتداد «ساقط» است.
این عضو از خانواده آقای طاهری با اظهار اینکه خانواده آقای طاهری خطاب به آیت الله مکارم شیرازی نامه نوشته اند، گفت: «علیرغم خبری که در ایلنا منتشر شده، آیت الله مکارم شیرازی مشخصا از علی طاهری به عنوان رهبر فرقه عرفان حلقه در سایت شخصیش نام برده که مفسد فی الارض است. خانواده آقای طاهری طی نامه ای که به آقای مکارم شیرازی نوشته اند، خواسته اند اول مطالب و کتابهای آقای طاهری را که از طریق وکلایش برای او فرستاده شده‌است بخواند و بعد در فتوایش تجدید نظر کند.»
او همچنین در خصوص طرح موضوع توبه توسط محمدعلی طاهری گفت: «او توبه نکرده برای اینکه کار خلافی انجام نداده است. آقای طاهری در دفاعیه خودش گفته که تمام ضروریات دین را قبول دارد و با دین هیچ مشکلی ندارد. او شهادتین را به زبان آورده و در نوشته هایش هم تمام مواردی که دین را قبول دارد وجود دارد. اساسا کتاب های او از همین وزارت ارشاد مجوز انتشار گرفته اند. تدریسش هم در جای مخفی نبوده، او در موسسه فرهنگی هنری «عرفان کیهانی حلقه» درس می داده که مجوز رسمی داشته است. آخر مگر می شود او به این شکل حرف خلاف دینی زده باشد.»
این عضو خانواده محمد علی طاهری در خصوص درخواست خانواده از مقامات قضایی کشور گفت: «اول ما از مسولان می خواهیم که ابتدایی ترین حقوق آقای طاهری را به عنوان یک انسان و زندانی رعایت کنند تا دست از اعتصاب غذایش بردارد. کسیکه یک روز غذا نخورده می فهمد حال او پس از اینهمه روز چیست. دوم اینکه ما از مسولان قضایی درخواست دادگاهی علنی و عادلانه داریم. بگذارند مردم حرف هایش را بشنوند.»
وی در ادامه گفت: «ما هیچ وقت مساله را به سمت سیاست نبردیم اگرچه خیلی ها دوست دارند این میان موج سواری کنند. آقای طاهری یک محقق و نویسنده در حوزه طب مکمل است. ما خواستار تبرئه او در دیوان عالی کشور هستیم. او هیچکدام از اتهاماتش را در بازجویی ها و دادگاههایش نپذیرفته چون هیچ دلیل و مستندی هم در پرونده اش برای اتهاماتش وجود نداشته است. ادامه این رفتار با او نقض آشکار حقوق بشر است.»
این عضو خانواده محمدعلی طاهری همچنین گفت آقای طاهری از تاریخ ۲۲ مرداد ماه تا کنون در اعتراض به رعایت نشدن حقوق انسانی اش دست به اعتصاب غذای تر زده است. او گفت آقای طاهری در ملاقاتش با اعضای خانواده گفته است تا وضعیتش مشخص نشود دست از اعتصاب برنخواهد داشت.
وی در مورد علت اعتصاب غذای محمد علی طاهری گفت:‌ «اول اینکه او به حکم اعدام خود معترض است، دوم به او کاغذ و قلم داده نمی شود تا دفاعیاتش را بنویسد. با وکلیش نتوانسته ملاقات کند تا پس از اعتصاب بالاخره یکبار موفق می شود به مدت ۲۰ دقیقه وکیلش را ملاقات کند اما این مدت زمان برای یک پرونده قطور کافی نبوده تا نگرانی ها و تحلیل هایش را با وکیلش در میان بگذارد و نهایتا اینکه او معترض است که به دلیل جرم هایی که مرتکب نشده زندانی شده است.»
محمد علی طاهری، ۶۰ ساله و متولد کرمانشاه است. او در سال ۱۳۸۰ موسسه ای به نام «عرفان حلقه» با تمرکز فرادرمانی و طب مکمل در تهران تاسیس کرد و در مدت کوتاهی بسیاری هوادار پیدا کرد. طاهری چندین کتاب نوشته که از سوی وزارت ارشاد مجوز گرفته اند و همچنین چند دوره کلاس در دانشگاه تهران و دانشگاه علوم پزشکی تهران در خصوص طب مکمل داشته است. به وی حتی دکترای افتخاری با عنوان بنیان گذار طب مکمل ایرانی نیز داده شد.
با این حال او در سال ۱۳۸۹ برای اولین بار به اتهام اقدام علیه امنیت کشور از سوی نیروهای وزارت اطلاعات دستگیر و برای ۶۷ روز در زندان اوین تحت بازجویی قرار گرفت. او پس از آن با قرار وثیقه آزاد شد اما مجددا در تاریخ ۱۴ اردبیهشت ماه ۱۳۹۰ بازداشت شد و به اتهام توهین به مقدسات، اتهام فعل حرام و رابطه نامشروع به دلیل “تماس با مچ دست زن نامحرم در زمان عمل فرادرمانی” و به اتهام دخالت در امر پزشکی، تحصیل مال نامشروع و توزیع آثار سمعی– بصری و استفاده غیر مجاز عناوین علمی پزشکی جمعا به ۵ سال حبس، ۷۴ ضربه شلاق و ۹۰۰ میلیون تومان جریمه نقدی محکوم شد.
با این حال طاهری در تابستان ۱۳۹۳ مجددا برای اتهام مفسد فی الارض که قبلا در پرونده اش بررسی شده بود، بازجویی شد. دادگاه او در اسفند ماه ۱۳۹۳ برگزار شد و در نهایت در خرداد ماه ۱۳۹۴ به اتهام فساد فی الارض از طریق منحرف کردن افراد به اعدام محکوم شد. با اعتراض وکلای طاهری، پرونده او برای بررسی مجدد به دیوان عالی کشور فرستاده شد.
محمود علیزاده طباطبایی، وکیل طاهری در ۳۰ خرداد ۱۳۹۴ در گفتگو با خبرگزاری تسنیم با دفاع از موکلش گفته بود: «تمام کارهای طاهری با مجوز انجام شده بود و هیچ دلیلی در پرونده وجود نداشت.»
در این مدت شاگردان و هواداران طاهری چندین بار تجمع های در اعتراض به حکم دادگاه او داشته اند که با دستگیری و ضرب و شتم از سوی ماموران نیروی انتظامی مواجه شده و برخی از آنها نیز به حبس یا جریمه نقدی محکوم شده اند.
محمدعلی طاهری تاکنون چندین بار در اعتراض به نقض حقوقش دست به اعتصاب غذا زده است.
 

زینب جلالیان همچنان در خطر نابینایی بدون رسیدگی

      رادیو پارس     – زینب جلالیان، زندانی سیاسی در وضعیتی هشتمین سال زندان خود را سپری میکند که ماه ها است به دلیل بیماری چشمان خود با خطر نابینایی روبروست.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، زینب جلالیان که از سال ۱۳۸۶ و به اتهام محاربه بازداشت شد، چندین ماه است که با بیماری چشمی روبروست و در صورت عدم رسیدگی و عمل جراحی چشمانش ممکن است که نابینا شود.

یک منبع مطلع در این ارتباط به خبرنگار هرانا گفت که هنوز و پس از ماهها از اعلام بیماری چشمی زینب جلالیان، برای درمان این بیماری اقدامی از سوی مسئولین زندان و دستگاه قضایی نشده است. این منبع مطلع همچنین افزود که پزشکان زندان پزشک عمومی هستند و به بیماری زینب جلالیان هم اهمیت نمی دهند و تنها به او گفته اند که نیاز به عمل دارد و اگر عمل نکند نابینا خواهد شد.

زینب جلالیان که متولد ۱۳۶۱ در شهرستان ماکوست، در ابتدا به اعدام و سپس بر اساس اعلام رسانه ها به حبس ابد محکوم شد. اما تا لحظه تنظیم این گزارش هیچ حکمی به او ابلاغ نشده و ایشان در وضعیت بلاتکلیف در زندان خوی به سر می برند.

این زندانی سیاسی در تمامی این هشت سال از هرگونه مرخصی نیز محروم بوده است.

زینب جلالیان در سال ۸۶ از سوی مأموران اداره اطلاعات کرمانشاه دستگیر شد و به اتهام ارتباط با احزاب کردی در دادگاه انقلاب ابتدا به اعدام و سپس به حبس ابد محکوم شد. این زندانی سیاسی در سال های گذشته به شدت تحت فشار قرار داشته است و بار‌ها در اعتراض به وضعیت خود دست به اعتصاب غذا زده است.

زینب جلالیان

دادگاه سهیل عربی برگزار شد

رادیو پارس     – دادگاه سهیل عربی، زندانی محکوم به اعدامی که چندی پیش حکم او نقض شد، روز یکشنبه در شعبه ۸۱ دادگاه کیفری یک استان تهران برگزار شد.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز یکشنبه پانزدهم شهریور ماه دادگاه سهیل عربی در شعبه ۸۱ دادگاه کیفری یک استان تهران و با حضور وکیل و نماینده دادستان و با قرائت کیفرخواست و دفاعیات متهم و وکیل او برگزار شد.

وحید مشکانی وکیل سهیل عربی با اعلام این خبر به خبرنگار هرانا گفت که “در حال حاضر منتظر صدور رای شعبه ۸۱ هستیم.”

سهیل عربی زندانی محکوم به اعدامی است که حکم او اوایل تیرماه از سوی شعبه ۳۴ دیوان عالی کشور نقض شد.

پیشتر، در پى نشر اکاذیب و نسبت هاى دروغ سه وبسایت خبرگزارى فارس ، جهان نیوز و دانا علیه سهیل عربى و شکایت وکلا، بازپرس پرونده براى یکى از سایت ها قرار تأمین صادر کرده بود.

گفتنی است این سایت ها با دروغ پردازی نسبت به اتهامات سهیل عربی و تکذیب اتهام سب النبی، اتهاماتی را به وی نسبت داده بودند که با اعتراض خانواده و وکلا و انتشار تصویر حکم دادگاه مشخص شد اتهام آقای سهیل عربی سب النبی است و این سایت ها اقدام به نشر اکاذیب علیه این شهروند زندانی کرده اند.

سهیل عربی بر مبنای مطالبی که در فیسبوک شخصی اش به اشتراک گذاشته بود به سب النبی(دشنام به پیامبر) متهم شده است و حکم اعدام وی آذر ماه سال گذشته به اتهام سب النبی در فضای مجازی در دیوان عالی کشور به تایید رسید و وی در خطر اجرای حکم اعدام قرار گرفت ولی تلاش وکلا برای اعاده دادرسی و ارجاع پرونده به دیوان عالی کشور، موثر واقع شد و با نقض حکم از سوی شعبه ۳۴، وی از زیر تیغ اعدام خارج شد.

حکم اعدام سهیل عربی درحالی صادر شده بود که هر‌گاه متهم به سب ادعا کند که اظهارات وی از روی اکراه غفلت سهو یا در حالت مستی یا غضب یا سبق لسان یا بدون توجه به معانی کلمات و یا نقل قول از دیگری بوده، سب النبی محسوب نمی‌شود.

این زندانی هم اینک در بند ۳۵۰ زندان اوین در انتظار نتیجه نهایی دادگاه مشغول تحمل زندان است.