حمایت کنش‌گران کارزار لگام از «کمپین مادران زندانی»

 رادیو پارس      _کنش‌گران کارزار لگام (لغو گام به گام مجازات اعدام) طی بیانیه‌ای که نسخه‌ای از آن برای «سحام» ارسال شده، از «کمپین حمایت از مادران زندانی» پشتیبانی کردند.
به گزارش «سحام»، پیش‌تر چندین گروه و شخصیت سیاسی و مدنی از این کمپین حمایت کردند که «شیرین عبادی» رئیس کانون مدافعان حقوق بشر، آخرین فرد از حمایت‌کنندگان بود. این کمپین به پیشنهاد «نرگس محمدی» سخن‌گوی کانون مدافعان حقوق بشر و پس از دست‌نوشته‌ای از این زندانی سیاسی در توصیف وضعیت نامناسب مادران زندانی، تشکیل شده است.

متن بیانیه کنش‌گران کارزار لگام به شرح زیر است:

ما بدین وسیله حمایت‌مان را از کوشش بشردوستانه‌ی کمپین «حمایت از مادران زندانی» که در مقابل کاخ صلح در شهر لاهه گرد آمده‌اند، اعلام می‌داریم و از آنان سپاسگزاریم.

ما، ضمن درخواست آزادی همه‌ی زندانیان سیاسی و عقیدتی، به ویژه مادران زندانی، بر آزادی فوری نرگس محمدی، فعال حقوق بشر و عضو کارزار لگام (لغو اعدام) تأکید می‌کنیم و آن را ضرورتی مبرم می دانیم.

نرگس محمدی بیمار و مادر دو فرزند هشت ساله است و بیماری جدی و حاد او بر دستگاه‌های قضایی و امنیتی نیز روشن است. نرگس را همراه با همه‌ی زندانیان سیاسی آزاد کنید.

کنش‌گران کارزار لغو گام به گام اعدام – لگام

تبرئه مرتضوی، واکنش آسیب دیدگان کهریزک: تا دم مرگ رفتیم؛ چرا عامل اصلی جنایت آزاد است؟

reza amiri

salgarde-shohadaye-kahrizak-saham-newsبه دنبال اعلام حکم تبرئه سعید مرتضوی دادستان سابق تهران از اتهامات مربوط به بازداشتگاه کهریزک، علی کامرانی، پدر محمد کامرانی یکی از کشته‌شدگان این بازداشتگاه در وقایع پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ و از شاکیان سعید مرتضوی، دادستان سابق تهران به کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران گفت پس از آن‌که جزییات حکم در اختیار او و وکیل پرونده قرار بگیرد درصورت لزوم به این حکم اعتراض خواهد کرد.

مسعود علیزاده، یکی از شکنجه‌شدگان و آسیب‌دیدگان بازداشتگاه کهریزک که پس از آزادی و سپس تهدید جان‌اش از کشور خارج شده و اکنون در کشور آلمان زندگی می‌کند، نیز به کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران گفت: «من فکر نمی‎کردم با این همه اسناد و مدارک که علیه سعید مرتضوی وجود دارد و این‌که محرز شده او از قصد ما را برده بود به آن بازداشتگاه و گزارش خلاف واقع نوشته بود که بچه‌های کشته شده در اثر مننژیت جان خود را از دست داده‌اند، تبرئه شود.» علیزاده ادامه داد: «یک‌نفر بیاید ما را جایی بفرستند که تا دم مرگ برویم و شکنجه شویم، بچه‌ها آن‌جا بمیرند، بعد گزارش خلاف واقع درست کند که این‌ها بر اساس مننژیت مرده‌اند، حالا تبرئه شود؟ این فاجعه بزرگی است. باید متاسف بود برای سیستم قضایی که در آن یک قاتل، یک جنایت‌کار تبرئه می‌شود.»

علی کامرانی به کمپین گفت: «هنوز هیچ جزئیاتی از حکمی که برای سعید مرتضوی صادر شده به ما اعلام نشده است.» او در خصوص روند بررسی پرونده و برگزاری دادگاه‌ نیز گفت: «فعلا من و وکیل‌ام منتظر جزییات حکم هستیم. فکر می‌کنید احقاق حق شده؟ بچه من از دست رفته است، خواسته من هرگز برآورده نمی‌شود.» او هم‌چنین گفت پس از آن‌که که جزئیات حکم در اختیار او وکیل‌اش قرار بگیرد، در صورت لزوم اعتراض خواهند کرد.

محمدرضا محمدی‌کشکولی، قاضی پرونده سعید مرتضوی، دادستان پیشین تهران روز چهارشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۴ به خبرگزاری تسنیم گفت که سعید مرتضوی از دو اتهام معاونت در قتل و تنظیم گزارش خلاف واقع در پرونده کهریزک تبرئه شده است. اتهامات مرتضوی در پرونده بازداشتگاه کهریزک، معاونت در قتل، بازداشت غیرقانونی و گزارش خلاف واقع بوده است.

سعید مرتضوی پس از اعلام حکم از سوی قاضی پرونده گفت که از حکمی که درباره کهریزک صادر شده شکایتی ندارد: «بر اساس اظهارات رئیس دادگاه من در دو مورد اتهام پرونده کهریزک کاملا تبرئه شده‌ام اما چون رای را نخوانده‌ام نمی‌توانم در این خصوص اظهار نظر کنم.»

میرمجید طاهری وکیل خانواده روح‌الامینی به خبرگزاری ایلنا گفت: «این حکم هنوز قطعی نیست. قطعا ما در فرصت قانونی اعتراض خود را کتبا به حکم صادر شده اعلام خواهیم کرد.»

مسعود علیزاده در ادامه با اشاره به شکنجه‌های بازداشتگاه کهریزک گفت: «زخم‌های جسمی کهریزک شاید بعد از ۶ سال بهتر شده باشد اما هنوز همه آن دردها درجسم و روح‌ام هست. با بچه‌های دیگر کهریزک که صحبت می‌کنم می‌بینم هنوز آن دوران را فراموش نکرده‌اند. من واقعا توقع داشتم آقای مرتضی عادلانه محاکمه شود. او می‌دانست ما را کجا می‌فرستند، بازداشتگاهی که غیرقانونی و غیر استاندارد است. مسئولیت تمام بچه‌هایی که آنجا کشته شدند و ما که آسیب دیدیم به عهده سعید مرتضوی است.»

او که در روز ۱۸ تیرماه ۱۳۸۸ دستگیر و به بازداشتگاه کهریزک منتقل شده بود، در ادامه گفت: «آقای حیدری‌فر که در آن زمان دادیار شعبه اول امنیت دادسرای مستقر در دادگاه انقلاب بود و زیر نظر حسن زارع دهنوی معروف به قاضی حداد کار می‌کرد، به دستور آقای مرتضوی ما را به کهریزک تحویل داد. بازداشتگاه کهریزک هم زیر نظر سازمان زندان‌ها نبود و غیرقانونی بود. وقتی ما پرسیدیم بازاداشتگاه کهریزک کجاست، آقای حیدری‌فر گفت اگر تا آخر تابستان زنده از این‌جا بیرون آمدید تازه می‌فهمید کهریزک کجاست. آنها می‌دانستند ما را کجا می‌فرستند و واقعا اگر ما تا آخر تابستان آن‌جا بودیم شاید هیچ‌کدام زنده بیرون نمی‌آمدیم.»

علیزاده در ادامه با اشاره این‌که در سال ۱۳۸۹ از آقایان مرتضوی، حداد و حیدری‌فر شکایت کرده است، گفت: «پرونده ابتدا در دادسرای نیروهای مسلح مطرح شد اما دادگاه اعلام کرد که رسیدگی به اتهامات این سه تن در صلاحیت دادگاه کیفری استان است و به همین دلیل پرونده‌شان را به دادسرای کارکنان دولت فرستاد. پس از ان به به دادسرای کارکنان دولت رفتیم و شکایت کردیم. جالب است بازپرس می‌گفت که مرتضوی هیچ وقت دادگاهی نمی‌شود. تلاش شما فایده ندارد.»

علیزاده همچنین گفت که وکیل او عبدالفتاح سلطانی بوده است که از سال ۱۳۹۰ در زندان به می‎‌برد: «هیچ‌وقت به آسیب‌دیده‌ها نپرداختند، فقط پرونده کشته شده‌ها را بررسی کردند، آن هم که البته این‌طور به تبرئه کشید. اما ما هم آسیب روحی و جسمی دیدیم، هیچ وقت ما را ندیدند. من از آقای مرتضوی شاکی بودم، اما وکیل‌ام را به زندان بردند و من هم از راه دور کاری از دستم بر نمی‌آید. این‌که کسی که می‌دانی جنایت کرده آزادانه راه می رود خیلی احساس بدی دارد.»

او در ادامه عنوان کرد: «نه فقط دستگاه قضایی بلکه خانواده‌های کشته شده‌ها هم مارا ندیدند، نگفتند علاوه بر بچه‌های ما، کسانی هم بودند که شکنجه شده بودند و حالا با آن خاطرات و آن زخم‌ها زندگی می‌کنند. ما دیده نشدیم، کهریزک به نام سه نفر گره خورد، اما همه ما شکنجه شده بودیم و تا دم مرگ رفتیم. آن‌ها جان دادند و ما زنده ماندیم ولی کسی ما را ندید. در دادسرای نظامی و دادسرای کارمنان دولت به پرونده ما رسیدگی نشد. کاش آنها که صدا داشتند از ما هم می گفتند، هیچ کس صدای ما نبود. با بچه‌های کهریزک که حرف می‌زنم همه ناراحت هستند که چرا عامل اصلی جنایت آزاد است.»

پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ ده‌ها تن از معترضانی که توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند به بازداشتگاه مخوفی در جنوب تهران به نام «کهریزک» منتقل شدند که بر اساس روایت بسیاری از آزاد شده‌گان آنها در دوران بازداشت در آنجا تحت شکنجه های روحی و جسمی قرار گرفتند.

مهدی کروبی، یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ برای اولین بار خواستار پیگیری از سوی نمایندگان مجلس شد که پس از جنجال‌های خبری این موضوع مسکوت ماند و تعدادی از کسانی که مسئول پیگیری این اتفاقات شده بودند نیز به زندان افتادند اما علاوه بر آزار و شکنجه بازداشت شدگان حوادث انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸، سه جوان به نام های محمد کامرانی، محسن روح الامینی و امیر جوادی‌فر در بازداشتگاه کهریزک به قتل رسیدند. خانواده این سه مقتول برای محاکمه «آمر قضایی» این اتفاق آن‌قدر پافشاری کردند تا دادگاه این قتل‌ها بالاخره پس از سه سال از گذشت اتفاق در اسفند ماه ۱۳۹۱ برگزار شد.

سعید مرتضوی در پاییز سال ۱۳۹۳ به دلیل «بازداشت غیرقانونی» افراد و انتقال آن‌ها به کهریزک به انفصال دائم از خدمات قضایی و ۵ سال انفصال از خدمات دولتی محکوم شد. دادستان پیشین تهران همچنین به علت تنظیم «گزارش خلاف واقع» در رابطه با بازداشت‌ها به پرداخت مبلغ ۲۰۰ هزار تومان جریمه محکوم شد.

دیوان‌عالی کشور اما پرداخت جریمه نقدی را زیر سوال برد. هم‌چنین در بررسی دوباره مرتضوی از اتهام معاونت در قتل بازداشت‌شدگان کهریزک تبرئه شد. پس از آن خانواده محسن روح‌الامینی، از کشته شدگان بازداشتگاه کهریزک، شکایت دیگری را با موضوع «معاونت در قتل» علیه مرتضوی ثبت کردند. از اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۴ رسیدگی مجدد به پرونده دادستان پیشین تهران شروع شد و طی آن، دو اتهام تنظیم گزارش دروغ که از طرف دیوان‌عالی کشور رد شده بود و معاونت در قتل محسن روح الامینی مورد رسیدگی قرار گرفت.

به اتهام درگیری با یک بسیجی: اجرای مجازات شلاق جمشید گل‌اندامی در مهاباد

reza amirir

مجازات ۲۵۰ ضربه شلاق حد صادره برای «جمشید گل‌اندامی» زندانی‌ای که سال پیش با یک “بسیجی” در «مهاباد» درگیر شده بود، اجرا شد.

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، مجازات شلاق زدن این زندانی اهل مهاباد، چهارشنبه ۲۸ مردادماه ۱۳۹۴، در دادگاه شهرستان مهاباد اجرا شده است. این در حالی است که این زندانی از ناحیه کبد دچار مشکل حاد است.

گفته شده با وجود بیماری و وضعیت وخیم جسمی این زندانی، مجازات برای او اجرا شده است.

«جمشید گل‌اندامی» ٧ تیرماه ۱۳۹۳، به اتهام “درگیری با یک بسیجی سپاه پاسداران و ایجاد جرح” (با اسلحه کلاش) از سوی نیروهای امنیتی اطلاعات مهاباد بازداشت شد.

او در جریان محاکمه به تحمل ۴ سال زندان، پرداخت دیه و همچنین تحمل ٢۵٠ ضربه شلاق حد محکوم شد.

«جمشید گل‌اندامی» پس از اجرای حکم صادره، با توجه به ناراحتی شدید کبد، به زندان مهاباد بازگردانده شده و تاکنون هیچ اقدامی برای مداوایش صورت نگرفته است.

درخواست مولانا گرگیج از رئیس جمهور برای تشکیل هیئتی جهت رسیدگی به تخریب نمازخانه پونک

نوشته شده توسط  فعال بلوچ

مولانا محمدحسین گرگیج با توجه به روز جهانی تکریم مساجد از دکتر روحانی رییس جمهور کشور خواست تا هیئتی برای پیگیری علت تخریب نمازخانه پونک تهران تشکیل دهد.

به گزارش کمپین فعالین بلوچ به نقل از پایگاه اطلاع رسانی شیخ التفسیر مولانا گرگیج، ایشان در بخشی از خطبه های جمعه (30 مرداد94) با اشاره به اظهارات رییس جمهور در مراسم روز جهانی مساجد گفت: مسئله ای که 46 سال پیش رخ داد و از خاطر مسلمانان محو نمی شود به آتش کشیدن بخش هایی از مسجد أقصی توسط رژیم غاصب صهیونیستی بود که رییس جمهورمحترم نیز دیروز در سخنانش به این موضوع اشاره داشتند که این حادثه تلخ از خاطر مسلمانان نمی رود و این حقد و کینه هنوز هم باقی است، ریاست محترم جمهور در روز تکریم مساجد سخنان زیبایی فرمودند که مسجد جای حزب نیست که هر حزب و گروهی مسجدی داشته باشد.

مدیریت دارالعلوم فاروقیه گالیکش بار دیگر با انتقاد از تخریب بخش هایی از نماز خانه پونک تهران تأکید کرد: مسجد برای خدا و عبادت است و محل تفرقه نیست،در نمازخانه پونک به جز عبادت خدا و تلاوت قرآن چیز دیگری نبود، نه تشکل سیاسی و نه حزبی در آنجا وجود داشت که خدای ناخواسته قصد داشته باشند تصمیماتی در جهت ایجاد تفرقه بین مسلمانان بگیرند و وحدت آنان را بر هم زنند.

امام جمعه اهل سنت آزادشهر با اشاره به سخنان آقای یونسی دستیار ویژه رییس جمهور در امور اقلیت های دینی و مذهبی در دیدار با نخبگان وصاحبنظران استان های خراسان و سیستان و بلوچستان یادآور شد: طبق گفته های آقای یونسی همه مسئولان ارشد کشوری مِن جمله رییس جمهور از تخریب نمازخانه اهل سنت در تهران ناخشنود هستند، ما از ریاست محترم جمهور که در رأس امور اجرایی کشور هستند گلایه داریم.

مولانا گرگیج با بیان این که “نماز اولین سنگر مسلمانان است” خطاب به دکتر روحانی خاطرنشان کرد: از رییس جمهور محترم می خواهیم که هیئتی جهت پیگیری مسئله تخریب نمازخانه پونک تهران تشکیل دهد و علت تخریب آن را دنبال نماید و تصمیماتی در جهت بازسازی اش اتخاذ کند و همچنین خواسته جامعه اهل سنت ایران وجهان اسلام اینست که اهل سنت مسجد جامعی در شأن نظام جمهوری اسلامی در تهران داشته باشند،هرجا که نیاز اهل سنت است باید برایشان مجوز ساخت مسجد را صادر کنند.

عضو مجمع فقهی ایران،مسجد را نیاز مبرم مسلمانان دانست و بیان داشت: مسلمانان صدر اسلام به هر نقطه از دنیا که رفته اند اولین خشتی که نهادند خشت بنای مسجد بوده است،مسجد نیاز مسلمانان است،اگر مسجد نباشد عبادت خدا به فراموشی سپرده می شود، نماز و اذان یکی از شعائر دینی مسلمانان می باشد واتحاد و انسجام آنان از صف های نماز شروع می شود.

استاد تفسیر دارالعلوم فاروقیه گالیکش در پایان این بخش ازسخنانش تحقق انتظارات اهل سنت ایران را آروزی آنان توصیف کرد وخطاب به دولت تدبیر و امید توصیه کرد: انتظار می رود که آرزوهای جامعه اهل سنت تحقق پیدا کنند و رییس جمهور محترم این مسایل را پیگیری نمایند و مسلمانان اهل سنت را با بنای مساجد خشنود گردانند.

فاحشگی، مقام زن در اسلام

reza amiri
نوشته از محمد رضا پورشجره
در نظام معیشتی ِ اسلام، زنان تنها و تنها از طریق تن فروشی ارتزاق می کنند. محل و ممر درآمد زن در اسلام خدمات جنسی است. در اسلام هیچگونه راه و روش و طریق و شیوه و پیشه و کاری برای گذران زندگی زن و کسب درآمد و تأمین هزینه های روزمره، به جز تن فروشی متصور نیست، توصیه هم نشده. البته پیرزنان عجوزه که فاقد کالای سکس برای فروشند، آورده شده که با دوک نخریسی خود را مشغول می کنند. شغل و حرفهء زنان در اسلام و قرآن روسپی گری است. کلفتی برای شوهر و یا ارباب و نگهداری از فرزندان وی، به خودی خود و بدون ارائه سکس هیچگونه دستمزدی ندارد.
در اسلام از دو گروه زنان یاد شده است: زنان آزاد و کنیزان. در اسلام هر دو صفت آزاد و کنیز به وجه موهن بکار رفته است. چراکه زن آزاد یعنی زنی که برده نیست و در اینجا کلمهء آزاد به هیچ وجه به معنی آزادی نیست.
کنیز که وضعیتش معلوم و تکلیفش روشن است. کنیز برده ای است خریداری شده و یا به غنیمت گرفته شده در غزوات و جنگهای تجاوزکارانهء مقدس اسلام که دارای هیچ اختیار و انتخابی نیست و جانش موهبتی است که از جانب ارباب و صاحبش به وی ارزانی گردیده. کنیز در قبال دفع شهوت ارباب و پسران و دوستان وی و کلفتی برای آنان لقمه نانی می خورد و زنده می ماند.
اما زن آزاد به زنی گفته می شود که برای ارتزاق و اعاشه و گذران زندگی، از این امتیاز برخوردار است که ظاهراً مرد مسلمان متجاوز به خود را خود برگزیند و به اختیار به تن فروشی تن دردهد.( نکاح اسلامی) همین میزان از اختیار و انتخاب نیز، در جوامع پدرسالار و نظام مردسالارانه و اسلامی توسط پدر و یا سرپرست شرعی ِ زن نادیده گرفته می شود و زنان جوان و بویژه دختران باکره بالاجبار به ازدواج هایی ناخواسته تن می سپارند.
در اسلام سعی گردیده است که به هر میزان که ممکن است از سن ازدواج زنان بکاهند تا زمان بهره برداری جنسی از آنان افزایش یابد. اینکه محمد تازی عایشه را از شش سالگی با تفخیذ( درمالی) و سپس در نه سالگی به فیض دخول می رساند از رأفت اسلامی است و گرنه خمینی در تحریر الوسیله تفخیذ با نوزاد شیرخواره را نیز مجاز می شمارد.
مسلمانان ماله کش که بطور بی امان به تفسیر مشغولند، زمانی که از زنبارگی و شهوترانی پیامبر اسلام سخن می رود، دلیل ازدواج های متعدد و هوسرانی های او را کمک به زنان بی سرپرست عنوان می کنند. گویی کمک مالی و یاری رساندن به زنان بی چیز و فقیر بدون جماع با ایشان ممکن نیست. توجه به این نکته نیز ضروریست که تعبیر« زنان بی سرپرست » فی نفسه توهین آمیز بوده و زنان را صغیر و سفیه و نابالغ دانسته و بدون وابستگی به مرد و به عنوان انسان کامل و مستقل به رسمیت نمی شناسد. زن در نگاه اسلامی و قرآنی در حقیقت به مثابه زائده ای است که به گرداگرد عضو جنسی ِ زنانه شکل یافته است و لاجرم به اکراه و اجبار به صورت طفیلی ِ مرد می بایست تحمل شود.( پیدایش یافته از دندهء چپ مرد)
جماع خرانهء مرد مسلمان با زن، هیچ شباهت و سنخیت و همجنسی با عشقبازی ِ انسانی ندارد. دوسویه نیست و از مبحث فاعل و مفعولی است. زن در جماع اسلامی توسط مرد گائیده می شود.( با پوزش) جماع اسلامی از اساس با مفهوم سکس و معاشقه و عشقورزی از زمین تا آسمان تفاوت دارد. زن مسلمان وسیلهء دفع شهوت مرد است. فاقد ارادهء جنسی و میل شخصی و به مانند احشام و جماد و نبات شناخته می شود. زن مسلمان می باید با بستن لنگ به کمر در هر حال و در هر لحظه ای حاضر به یراق و آمادهء ارائه خدمات جنسی به مرد بوده باشد. حتا هنگامی که سوار بر شتر در حرکت است. در جماع اسلامی، مرد مسلمان شبیه همین حاجی بازاری های مؤمن و متدین جمعیت مؤتلفه ای وقتی به خانه باز می گردد، زن عقدی و یا صیقه ای خود را از گنجه و کمد درآورده و چون خوکی فحل به وی تجاوز می کند، از پیش یا از پس.( بقره 223) مرد مسلمان در قبال تملک زن شرعی ِ خویش، پول پرداخته و کالایی را خریده و مختار است که به هرگونه که می پسندد از متاع خویش بهره ببرد. در ازدواج های اسلامی، زن شریک و همسر مرد نیست. این الفاظ تعارفات خررنگ کنی بیش نیست.
مرد مسلمان با پرداخت مهریه، زنی را می خرد و با پرداخت نفقه، وی را به مانند کالای جنسی و کلفت شخصی به خدمت می گیرد.( نساء 21 و 24) حتا فرزندانی که از ازدواج های اسلامی بوجود می آیند متعلق به مرد بوده، حتا جانشان. به گونه ای که اگر پدر فرزندش را به قتل برساند قصاص نمی شود. زن به دلیل اینکه در برابر خدمات جنسی و کلفتی از شوهرش مهریه و نفقه و دستمزد دریافت می دارد، لذا بچه هایی که به دنیا می آورد دقیقاً شبیه نتیجهء زایمان های اسب و الاغ در طویلهء چوپان، به مرد تعلق می گیرد.
متعه و صیغه نیز که در مذهب شیعه مورد احترام بوده و به شدت تشویق می گردد، به منزلهء کارخانهء فاحشه سازی، یکی از راه هایی است که زنان لقمه نانی به کف آورند و از گرسنگی نمیرند. اساساً در موضوع صیغه و متعه صحبت از فاحشگی راندن از سوی منتقدین بی مورد و مضحک است. زیرا که زن در بینش اسلام و قرآن دقیقاً همان فاحشه است. تن فروش و روسپی است. چون قابل تصور نیست که هیچ زنی بدون دریافت دستمزد به جماع با مردی درآید. حتماً باید با مبلغ معلوم و مدت معلوم این عمل صورت گیرد.
نکتهء تأسف آور آن است که هرگاه زنی با مردی دلخواه و دوست داشتنی آزادانه بیامیزد و از سر عشق و علاقه و احترام متقابل، بدون هیچ چشمداشت مادی و مالی به وی بپیوندد و عاشقانه و بنا بر نیاز طبیعی عشق بورزد، آخوند و اسلام و قرآن وی را هرزه و فاحشه و زناکار می خوانند و مستوجب تنبیه و تازیانه و سنگسار می دانند. بحث خفت بار و جدایی افکن و سرکوب کنندهء « محرم و نامحرم » و گناهان جعلی و موهوم جنسی که در اسلام ساخته و پرداخته شده، ریشه در همین معنا دارد.
قابل توجه است که تنها رابطه و مشارکت اجتماعی زن در اسلام منحصر به زمانی است که مورد معامله قرار می گیرد.( البته زن آزاد و نه کنیز و برده.) به بیان دیگر زن تنها در یک مورد و فقط به هنگام فروش سکس و چک و چانه زدن بر سر قیمت ارائهء خدمات جنسی( مهریه، نفقه و اجرت المثل) است که مورد گفتگو قرار می گیرد. از آن پس، یعنی پس از انعقاد قرارداد، زن به پستوی خانه و گنجه و کمد باز می گردد و وظیفهء شرعی ِ وی حفاظت و مراقبت از آلت تناسلی ِ خویش به عنوان مایملک شوهر و یا مایملک هر مردی است که از طریق قرارداد صیغه، فرج وی را خریده است. در جوامع پدرسالار و عشیره ای و قبیله ای همین میزان رابطهء اجتماعی نیز توسط پدر و پدربزرگ و برادر از زن دریغ گردیده و زن غیاباً خرید و فروش می شود.
در جامعهء انسانی، زنان تا زمانی که همچون مردان از کار شرافتمندانه و انواع بیمه های اجتماعی، از جمله بیمهء بیکاری و ازکارافتادگی بی بهره بوده باشند و برای خورد و خوراک و پوشاک و مسکن و در مجموع جهت گذران زندگی و ارتزاق و معاش خود به مرد وابسته و محتاج باشند و به ناچار از طریق ارائهء خدمات جنسی به شوهر اسمی و یا هر مردی کسب درآمد کنند و نان بخورند، بدون تعارف روسپی و تن فروشند.
Mitra Pourshajaris Foto.

جرم سیاسی از مشروطه تا کنون؛ لایحه ای که قانون نشد

 reza amiri
20 اوت by بهرنگ کشاوز
جرم سیاسی از مشروطه تا کنون؛ لایحه ای که قانون نشد

انديشه تفکيک جرم سياسی از جرايم عمومی از آغاز تشکيل حکومت ها و پيدايش حقوق کيفری تا امروز ادامه پيدا کرده است٬ اما آنچه که در طول تاريخ دست خوش تغيير و تحول قرار گرفته٬ بحث چگونگی تعريف جرم سياسی  بوده است. اساسا سیستم‌های سیاسی استبدادی که خواست مردم در استقرار حاکمیت و دوام آن نقشی ندارد، مجازات‌های سنگینی نسبت به مخالفان سیاسی خود وضع می‌کنند که در واقع  برایندی‌ست از شعاع باز عملکرد و خواستگاه حکومت نسبت به تعریف این دست از جرم‌ها. البته ممکن است از لحاظ ظاهری و قوانین موجود، مساله به شکل دیگری نمایانده شود؛ درقوانین ایران نیز تحول خاصی نسبت به مجازات‌های مجرمین سیاسی به چشم نمی‌خورد.
اندیشه تفکیک جرم سیاسی از جرایم عمومی از آغاز تشکیل حکومت‌ها و پیدایش حقوق کیفری تا امروز ادامه پیدا کرده است، اما آنچه که در طول تاریخ دست‌خوش تغییر و تحول قرار گرفته، بحث چگونگی تعریف جرم سیاسی  بوده است.
اساسا سیستم‌های سیاسی استبدادی که خواست مردم در استقرار حاکمیت و دوام آن نقشی ندارد، مجازات‌های سنگینی نسبت به مخالفان سیاسی خود وضع می‌کنند که در واقع  برایندی‌ست از شعاع باز عملکرد و خواستگاه حکومت نسبت به تعریف این دست از جرم‌ها. البته ممکن است از لحاظ ظاهری و قوانین موجود، مساله به شکل دیگری نمایانده شود؛ درقوانین ایران نیز تحول خاصی نسبت به مجازات‌های مجرمین سیاسی به چشم نمی‌خورد.
تعریف جرم سیاسی در متمم قانون اساسی مشروطه اعمال مجازات به 3 دسته جنحه، جنایات و تقصیرات عمده تقسیم شده و به نظر می‌رسد آبای قانون‌گذاری در ایران، چندان‌که باید قایل به جرم بودن اعمال سیاسی نبوده‌اند؛ به طوری که مسایل ناشی از حقوق سیاسی را منازعه دانسته و با وجود علم به تقسیم‌بندی سه‌گانه جنحه، جنایات و تقصیرات در اصل دهم متمم قانون اساسی مشروطه، منازعات راجع به حقوق سیاسی را بر فرض که مساله را قابل تعقیب و مجازات می‌دانستند، در گروه و دسته‌ی تقصیرات قرار دادند و نه در گروه جنحه و جنایات (اصول 72 و 77 متمم قانون اساسی مشروطه) و مرجع رسیدگی به محاکمات راجع به آن را نیز باحضور هیات منصفه و در محاکم، عدلیه تعیین می‌کرد.(اصل 79 متمم قانون اساسی مشروطه).
اگرچه از سال 1286 هجری شمسی با تصویب متمم قانون اساسی، جرایم سیاسی از جرایم عمومی تفکیک شدند؛ ولی در قوانین عادی ضمن عدم تعریف جرم سیاسی، مقررات خاصی که ویژه این شق از جرایم باشد نیز وضع نشد.
باوجودی‌که سیستم قضایی قبل از انقلاب مجازات‌های متعددی از قبیل اعدام، حبس جنایی درجه یک (از هفت تا پانزده سال)، حبس جنایی درجه ۲(از دو تا۱۰سال)، محرومیت از تمام یا بعضی از حقوق اجتماعی و مجازات‌های نقدی پیش‌بینی کرده بود، بعد از انقلاب 57 قوانین قبل به کل نسخ شد و با تصویب قانون اساسی و تفکیک جرایم سیاسی از جرایم عمومی، باز هم جرم سیاسی تعریف نشد و همچنین حدود و ثغور و شرایط آن مشخص نگردید و مبهم باقی ماند.
همان روزهای اولیه انقلاب بود که شورای انقلاب در فروردین 58 لایحه قانونی رفع آثار محکومیت‌های سیاسی را به تصویب رساند، در صورتی که کماکان بدون در نظر گرفتن تعریف جرم سیاسی از اصطلاح محکومیت سیاسی نام برده می‌شد و هر گونه محکومیت ناشی از اتهام اقدام علیه امنیت کشور و اهانت به مقام سلطنت و ضدیت با سلطنت مشروطه و اتهامات سیاسی دیگر را تا تاریخی مشخص لغو و آثار تبعی محکومیت‌های مزبور را موقوف الاجرا کردند.
در اولین گام‌های پس از انقلاب 57 نخستین قانونی که قانون‌گذار نسبت به رسیدگی به جرایم خاص مورد توجه قرار داد، قانون فعالیت احزاب بود که در سال 60 تصویب شد.
براساس این بند قانونی، سیستم سیاسی حاکم و قانون‌گذار، ضمن اینکه فعالیت‌های مذهبی، احزاب و اصناف را به رسمیت شناخت، انجمن‌ها، احزاب و عموما شخصیت‌های حقوقی را نیز از ارتکاب به برخی افعال منع کرد. بعدتر زمانی که جنگ در کشور پیش آمد و مسایل داخلی مربوط به جنگ بیشتر مدنظر بود، این موضوع به محاق نسیان و فراموشی پس از جنگ رفت؛ تا اینکه در دهه 70 و پس از تحولات سیاسی دوم خرداد ۷۶این موضوع (البته به‌شکل جسته و گریخته) به صورت سخنرانی در محافل علمی یا به صورت مقاله در مجلات گفته و نوشته شد و البته در هیچ یک از دوره‌های قانون گذاری مجلس، نسبت به این موضوع علنا بحثی در نگرفت و کسی تذکر نداد، حتی رییس جمهور که بر اساس اصل 113 قانون اساسی مسوولیت اجرای قانون اساسی را بر عهده دارد،  درباره این موضوع که قوه قضاییه مکلف به تنظیم چنین لایحه ای است، تذکری نداد.
سپس در ادامه، عده‌ای از اعضای هیات علمی کمیسیون حقوق بشر اسلامی تلاش کردند پیش‌نویسی در این راستا تهیه و آن را به مجلس ارایه دهند.در بهار سال 77 نخستین جلسه این هیات تشکیل شد و بعد از نزدیک به 9 ماه  و با حضور برخی قضات دیوان عالی کشور، اساتید دانشگاه‌ها و نمایندگانی از نیروی انتظامی در آذر 77 متن نهایی آن در 9 ماده به تصویب اکثریت اعضای هیات رسید و در 25 بهمن ماه سال 77 این متن از نظر رییس جمهور وقت گذشت و او هم این متن را به هیات پیگیری و نظارت بر قانون اساسی ارجاع داد. این هیات در ادامه جلسه‌ای در 15 اسفند همان سال با دعوت از نمایندگان سازمان‌های ذیربط تشکیل داد و این طرح را با اصلاحات و پیشنهاداتی پذیرفت. همزمان با این توافقات این طرح به نظر ریاست قوه قضاییه هم رسید و  رییس وقت قوه قضاییه نیز دستور داد تا طرح مورد بحث در دستور کار نهادهای قضایی قرار بگیرد و نهایتا به صورت لایحه قضایی به مجلس ارایه شود.
سرانجام در شهریور 79 هیات وزیران طرح را به تصویب رساند و در 22 شهریور نیز متن نهایی به مجلس شورای اسلامی تقدیم شد و در سوم مهر همان سال به کمیسیون حقوقی و قضایی رفت. هم‌زمان با این مباحث، خود نمایندگان  تصمیم گرفتند تا طرحی موازی با این موضوع تنظیم کنند و در مجلس به تصویب برسانند و این کار انجام شد و در نهایت کار به شورای نگهبان کشید و شورای نگهبان نیز نظریه قوه قضاییه را پذیرفت.
این اختلاف نظر موجب شد که خود نمایندگان مجلس طرحی را با قید یک فوریت در آبان سال 78 تقدیم مجلس کنند و از آنجا که نظر واحدی در این راستا وجود نداشت طرح همچنان بدون تصویب ماند.این طرح در اردیبهشت 80 به صحن علنی مجلس رفت و کلیات آن تصویب شد اما به هر ترتیب این مصوبه در خرداد سال 80 به شورای نگهبان رفت و سرانجام پس از بررسی این شورا 13 مورد از این طرح را خلاف شرع و 34 مورد آن را خلاف قانون اساسی اعلام کرد.
سپس این طرح با اصرار مجلس به مجمع تشخیص مصلحت نظام رفت و همچنان در این مجمع باقی مانده است.
در واپسین ماه‌های ریاست آیت‌الله هاشمی شاهرودی بر قوه قضاییه، 4 ماده از لایحه جرم سیاسی آماده شد و همانند لوایح  مربوطه دیگر متوقف ماند. یک سال بعد از روی کار آمدن صادق لاریجانی، این قوه اعلام  کرد که در حال آماده کردن لایحه‌ای دیگر است  اما بعدتر عملی صورت نپذیرفت.
بعدتر در تیر ماه سال 92  نمایندگان مجلس طرحی را برای تعریف جرم سیاسی ارایه کردند که با انتقاد تعدادی از کارشناسان و نمایندگان مجلس مواجه شد. تعدادی از حقوق‌دانان که مخالف این طرح بودند بر این باورند که اصالت دادن به جرم سیاسی با نظام سیاسی موجود در جمهوری اسلامی ایران همخوانی ندارد، چرا که در قانون اساسی و جزایی ایران، هیچ اشکال حقوقی به اظهار نظر سیاسی افراد نمی‌تواند وارد باشد مگر آنکه از دایره اظهار نظر و فعالیت سیاسی خارج و در مرحله عمل به فعل ضد امنیتی تبدیل شود. سرانجام در خرداد 93 کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس طرح کلی جرم سیاسی را به تصویب رساند؛ ولی این طرح تا کنون در صحن علنی مجلس به رای گذاشته نشده است.
بحث جرم سیاسی البته کماکان داغ است به‌طوری‌که روزنامه اعتماد در شماره روز دوشنبه هشتم تیر ماه سال جاری به نقل از ایرنا می نویسد: «حسن روحانی رییس جمهوری با اظهار امیدواری نسبت به اینکه در دولت یازدهم و با کمک دو دستگاه بتوان جرایم سیاسی را تدوین کرد، گفت: باید با تدوین لایحه جرم سیاسی معلوم شود که جرم سیاسی و جرم امنیتی چیست تا نشاط سیاسی در جامعه افزایش یابد و وجهه کشور در دنیا بالا و بالاتر شود».
همزمان عبدالعلی میرکوهی، معاون حقوقی و پارلمانی وزیر دادگستری در گفتگو با ایسنا در توضیح آخرین وضعیت لوایح قضایی در سال 94 تشریح کرد که لایحه وکالت و طرح جرم سیاسی نیز در نوبت بررسی کمیسیون قضایی مجلس است.
در نشستی که به مناسبت هفته قوه قضاییه برگزار شده بود، علی لاریجانی رییس مجلس  در ادامه صحبت‌های خود پیرامون موضوعات مختلف به این بحث رسید و گفت: «امنیت اجتماعی یکی از مسایل مهم جامعه است که در مواجهه با این مساله، قوه قضاییه باید به خوبی وارد عمل شود. البته کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس، طرح جرم سیاسی را بررسی کرده است و این طرح در دستور کار مجلس قرار دارد؛ اما همه اینها جزو موارد عمیق چالش در کشور نیست. آن چیزی که عموم مردم با آن درگیر هستند بحث امنیت اجتماعی است که قوه قضاییه باید به سرعت به این موضوع رسیدگی کند هر چند که بخش های اطلاعاتی و امنیتی کشور نیز در این زمینه کار می‌کنند».
تمام اینها در شرایطی‌ست که در اصل 168 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، جرم سیاسی پیش بینی شده که رسیدگی به آن با حضور هیات منصفه و به صورت علنی در محاکم دادگستری  صورت گیرد که کماکان بلا اجرا باقی مانده است؛ زیرا اگر جرمی به نام جرم سیاسی وجود دارد، باید ترتیبات این اصل در خصوص جرم مزبور پیاده شود. این بدان معناست که محاکمه مجرمان سیاسی با حضور هیات منصفه و به صورت علنی برگزار شود.
نظر به اینکه قانون جرایم مطبوعاتی در سال 58 تصویب شد و در سال 64 نیز حدود و ثغور این جرایم مشخص شدند و باید اصل 168 قانون اساسی نسبت به این جرایم و جرایم سیاسی عمل شود، ولی محاکمات جرایم سیاسی مسکوت باقی مانده است.
با توجه به اینکه طبق قانون مجازات اسلامی تا زمانی که برای فعل یا ترک فعلی مجازاتی تعیین نشده باشد کسی را نمی توان تحت عنوان مجرم سیاسی و غیر آن به ادعا و اتهام ارتکاب فعل معین یا ترک فعل معین تعقیب و مجازات نمود، بنا بر این لازم است چنین جرمی تعریف و معین گردد. همچنین در تعریف جرم سیاسی که در ماده 1 لایحه تقدیمی وزارت دادگستری مشخص گردیده، این‌گونه آمده است که اقدام مجرمانه‌ای که بدون اعمال خشونت توسط اشخاص حقیقی با انگیزه سیاسی یا به وسیله گروه‌های سیاسی یا قانونی علیه نظام سیاسی مستقر و حاکمیت نظام جمهوری اسلامی ایران یا علیه حقوق سیاسی و اجتماعی شهروندان انجام شود؛ مشروط بر اینکه انگیزه ارتکاب آن منافع شخصی نباشد.
در همین ارتباط غلام‌علی ریاحی در گفت‌وگویی با ایسنا معتقد است: «متاسفانه از اینکه در کشور ما باوجود گذشت سه دهه از پیروزی انقلاب این ضرورت به نحوی کامل و فراگیر به رسمیت شناخته نشده و با وجود تصریحات مکرر قانون اساسی هنوز جرم سیاسی تعریف قانونی پیدا نکرده است. به همین دلیل بسیاری از افرادی که در مراجع اختصاصی تحت عنوان مجرمین امنیتی محاکمه و محکوم می‌شوند در واقع مجرم سیاسی هستند، ولی به دلیل اینکه قانونی برای به رسمیت شناخته شدن مجرمین سیاسی به تصویب نرسیده، این نقیصه بزرگ با ابعاد آزار دهنده‌اش وجود دارد و هنوز یک اراده سیاسی تاثیرگذار برای رفع آن شکل نگرفته است».
وی با اشاره به اینکه اگر بسترسازی قانونی در مورد جرم سیاسی صورت گیرد و به موازات آن دادگاه‌های صلاحیت‌دار به شکلی که در قانون اساسی پیش‌بینی شده تشکیل شود، فعالان سیاسی حدود و ثغور مجاز و ممنوع را تشخیص می‌دهند، یادآور شد: «در این صورت تعامل با دولت و حکومت سامان منطقی می‌گیرد؛ در غیر این صورت نظام همواره به خاطر این تعلل و تاخیر مورد انتقاد نخبگان داخلی و نهادهای ناظر حقوق بشری بین‌الملل خواهد بود».
به هر روی در ارتباط با جرم سیاسی تعاریف مختلفی صورت گرفته که در حال حاضر از منظر مرکز تحقیقات اسلامی مجلس دو روش وجود دارد؛ یک روش احصاء یعنی شمارش کردن مصادیق جرم سیاسی و دیگری روش ارایه ضابطه است. در روش ضابطه، تعریفی را ارایه می‌کنند که شامل هر مصادیقی شود. در مورد این که تعریف مزبور را چگونه ارایه کنند نظریات متفاوتی وجود دارد، از جمله نظریه ذهنی است که به انگیزه مرتکب کار دارد. نظریه عینی که به ماهیت عمل ارتکاب توجه دارد و نظریه تلفیقی که هم به انگیزه مرتکب و هم به ماهیت و آثار عمل ارتکابی توجه دارد.
نظریه تلفیقی مزایای دو نظریه قبلی را دارد و از معایب آن‌ها دور است. لذا امروزه نظریه تلفیقی مورد توجه حقوق‌دانان در ارتباط با جرم سیاسی است.
حال آنکه چون جرم سیاسی در کشور به طور مشخص تعریف و مرزبندی نشده است، حسب وحدت ملاک قوانین مصرحه در قانون تمامیت منافع اقتصادی و سیاسی، حاکمیت و نهایتا آسایش و آرامش عمومی است که جرم اقدام علیه امنیت ملی توصیف می‌شود و در نتیجه چون مصداق تفاوت و تمایز میان جرم اقدام علیه امنیت ملی و جرم سیاسی مشخص نیست، هر اقدامی از این دست اعم از اصلاح و اقدام سیاسی و غیره را از مصادیق بارز اقدام علیه امنیت ملی می‌دانند و مرتکب با مجازات سنگین روبه‌رو می‌شود.
در حال حاضر کماکان قوانین مشخص و مختص مجازات‌های جرایم سیاسی را تعیین نکرده است و در خصوص بعضی از جرایم که دارای خصیصه سیاسی هستند، مجازات‌های تعزیری و بعضا مجازات‌های جرم محارب را پیش‌بینی کرده‌اند که عمده دلیل این مطلب آن است که از لحاظ عملی، رژیم ارفاقی درباره مجازات مجرمین سیاسی قایل نشده است و عدم وجود یک قانون عادی که مفهوم و ماهیت جرم سیاسی و همچنین مصادیق و موارد آن را مشخص کرده باشد، نباید مجازات‌های ترذیلی(1) و ترهیبی(2) باشد؛ زیرا چنین مجازات‌هایی تنها در حق مجرمان عادی که از انگیزه‌های پست و غیر شرافتمندانه و شخصی برخوردارند، باید اعمال گردد. در نتیجه بر اساس تناسب بین جرم و مجازات لازم است در موارد مربوط به جرایم بر ضد مصالح عمومی، جرایم علیه امنیت داخلی و امثال این دست از جرم‌ها مطرح گردیده است.
در آخر اینکه با توجه به ابراز علاقه رییس دولت یازدهم به دستیابی به یک  تعریف جامع و مشخص از جرم سیاسی و همین‌طور با بیان لزوم همکاری قوای مجریه و قضاییه، مشخص نیست که این پیشنهاد آیا همگام با لایحه پیشین طرح جرم سیاسی در مجلس یکسان باشد یا خیر.

با اعمال ماده ۱۳۴؛ حکم احمد هاشمی ۴ ساله شد

با اعمال ماده ۱۳۴؛ حکم احمد هاشمی ۴ ساله شد
رادیو پارس   _ بنقل از کلمه، با اعمال ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی، حکم احمد هاشمی، زندانی سیاسی سبز که بیش از سه سال است در زندان اوین به سر می برد، به ۴ سال تقلیل پیدا کرد.
سیداحمد هاشمی، مدیر کل وزیر کشور دولت اصلاحات بود که چند روز پس از آغاز حصر میرحسین موسوی، مهدی کروبی و زهرا رهنورد برای مدت دو هفته بازداشت شد و سپس در پرونده ای یکسره سیاسی، به پنج سال حبس محکوم شد؛ حکمی که تاکنون حدود سه سال از آن سپری شده است.
اتهام آقای هاشمی که به خاطر آن به اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی محکوم شده، این بوده که جزوه ای حاوی قوانین انتخابات را برای راهنمایی ناظران انتخاباتی ستاد موسوی در سال ۸۸ آماده کرده است!
هاشمی ۶۰ ساله که در دولت اصلاحات مشاور وزیر و مدیرکل بازرسی وزارت کشور بود، از میانه تیرماه ۱۳۹۱ تا اردیبهشت امسال بدون حتی یک روز مرخصی در بند ۳۵۰ زندان اوین بود، اردیبهشت امسال برای خاکسپاری همسرش به مرخصی آمد. او پیشنهاد بازجو برای ابراز برائت از رهبران جنبش سبز را نپذیرفته بود و به همین علت در این سه سال از حق مرخصی محروم شده بود.
دکتر مریم ایمانی خوشخو، همسر سیداحمد هاشمی، از زنان قرآن پژوه کشورمان و استاد گروه دین و فلسفه دانشگاه خوارزمی بود که با بیماری سرطان دست و پنجه نرم می کرد، اما همسرش تا آخرین لحظات هم اجازه نیافت به مرخصی بیاید و بر بالین او حاضر شود. وی حتی از شرکت در مراسم چهلم همسر مرحومش نیز به دلیل پذیرفته نشدن درخواست مرخصی، محروم ماند.

“با محاکمه فعالین کارگری، جنبش کارگری ایران منزوی نخواهد شد”

اطلاعیه شماره ۵۴، کمیته دفاع از فعالین کارگری مهاباد

«کمیته دفاع از فعالین کارگری مهاباد»، در اطلاعیه‌ای هدف از “اتهام‌زنی مجامع قضایی و نهادهای امنیتی به کارگران” را “تشدید سرکوب‌ فعالان کارگری” دانسته و اعلام کرده “با محاکمه فعالین کارگری، جنبش کارگری ایران منزوی نخواهد شد.”

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، «کمیته دفاع از فعالین کارگری مهاباد» ضمن حمایت از «محمود صالحی» عضو بنیان‌گذار «کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل‌های کارگری»، در اطلاعیه‌ای مطلبوعاتی نوشته: “هدف از طرح چنین اتهام‌هایی در مجامع قضایی و نهادهای امنیتی برای کارگران و فعالین علنی جنبش کارگری ایران را چیزی جز تشدید سرکوب‌ها و ایجاد فضای رعب و وحشت نمی‌دانیم و معتقدیم که جنبش کارگری ایران و پیشروان آن با چنین اقداماتی به انزوا کشیده نخواهند شد.”

همچنین این کمیته خواستار آزادی فوری و بی قید و شرط سایر فعالین کارگری دربند از جمله «آرام زندی»، «فواد زندی»، «فردین میرکی»، «رضا امجدی» و «فرزاد مرادی‌نیا» شده‌ است.

دومین جلسه رسیدگی به پرونده «محمود صالحی» فعال کارگری اهل سقز پنج‌شنبه ۲۹ مردادماه ۱۳۹۴، به اتهام عضویت در «کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل‌های کارگری» در شعبه اول دادگاه انقلاب سنندج به ریاست «قاضی سعیدی» برگزار شد.

گفته شده در جریان این محاکمه که با یک ساعت تاخیر برگزار شده، «محمود صالحی» از سوی قاضی دادگاه مورد بازجویی قرار گرفته است.

نخستین جلسه دادگاه این فعال کارگری، شنبه ۱۷ مردادماه ۱۳۹۴، در شعبه یک دادگاه انقلاب سنندج برگزار شده بود.

پیش‌تر «محمود صالحی» در سه‌شنبه ۸ اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۴، به دنبال حمله نیروهای لباس شخصی به منزل او در شهرستان سقز، بازداشت و به اداره اطلاعات شهر سنندج منتقل شد.

این فعال کارگری گزارش مختصری از دومین جلسه دادگاهی خود را در فیس‌بوک شخصی‌اش توصیف کرده است.

متن کامل اطلاعیه شماره ۵۴، کمیته دفاع از فعالین کارگری مهاباد، در اختیار «کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی» قرار گرفته است که در پی می‌آید.

کارگران، تشکل‌های کارگری و انسان‌های شریف و آزاده؛

روز پنج‌شنبه ۲۹ مرداد ۹۴، دومین جلسه محاکمه محمود صالحی عضو هیات اجرایی کمیته دفاع از فعالین کارگری مهاباد و از اعضای کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل‌های کارگری، به اتهام عضویت در کمیته هماهنگی و فعالیت‌های کارگری، در شعبه اول دادگاه انقلاب سنندج برگزار گردید.

در این جلسه محمود صالحی ضمن بیان این موضوع که فعالیت کمیته هماهنگی هیچ‌گونه منع قانونی ندارد، اظهار داشت کلیه اتهامات امنیتی وارده هیچ پایه و اساسی ندارد و خود و تشکل فوق‌الذکر را بری از هرگونه ارتباط و همکاری تشکیلاتی با احزاب اپوزیسون جمهوری اسلامی ایران می‌دانم و قویا این اتهام را رد می‌کنم.

ما اعضای کمیته دفاع از فعالین کارگری مهاباد، هدف از طرح چنین اتهام‌هایی در مجامع قضایی و نهادهای امنیتی برای کارگران و فعالین علنی جنبش کارگری ایران را چیزی جز تشدید سرکوب‌ها و ایجاد فضای رعب و وحشت نمی‌دانیم و معتقدیم که جنبش کارگری ایران و پیشروان آن با چنین اقداماتی به انزوا کشیده نخواهند شد.

ما بار دیگر خواستار آزادی بدون قید و شرط کلیه فعالین کارگری دربند هستیم و ضمن محکوم نمودن تهدید، بازداشت و محاکمه کارگران و پیشروان طبقه کارگر بر این امر تاکید می‌نماییم که طبقه کارگر ایران حق دارد نسبت به وضعیت وخیم و بغرنج اجتماعی – اقتصادی خود فریاد برآرد و برای حفظ هستی و موجودیت خود در مقابل سرمایه‌داران و حامیانشان که روزبه‌روز عرصه را بر طبقه کارگر تنگ کرده‌اند، اقدام به اتحاد و متشکل شدن در قالب تشکل‌ها و کمیته‌های خودساخته و مستقل کارگری نمایند.

 

کمیته دفاع از فعالین کارگری مهاباد