ولانا عبدالحمید: اهل‌سنت باید بتوانند در کلان‌شهرهای کشور با آزادی کامل نماز جمعه و عیدین برگزار کنند

 

مولانا عبدالحمید: اهل‌سنت باید بتوانند در کلان‌شهرهای کشور با آزادی کامل نماز جمعه و عیدین برگزار کنند

به گزارش کمپین فعالین بلوچ به نقل از سنی آنلاین، مولانا عبدالحمید امام جمعه اهل‌سنت زاهدان در بخشی از خطبه های نماز جمعه زاهدان، خطاب به مردم و مسئولین گفت: مسئولین امر و برادران شیعه و اهل‌سنت بیدار باشند که دشمن در فکر ایجاد ناامنی در کشورهایی که امنیت دارند، ازجمله ایران اسلامی هستند. لذا همه باید مواظب باشیم که افرادی در جامعه مشکلات ایجاد نکنند و سبب افراط‌گرایی نشوند.

وی در ادامه افزودند: جامعه اهل‌سنت که در تمام صحنه‌ها حضور دارند و حاضرند برای دفاع از نظام جمهوری اسلامی جان خودشان را بدهند، به‌عنوان بازویی برای نظام جمهوری اسلامی و برادران شیعه محسوب می‌شوند که در سازندگی، امنیت و وحدت شیعه و سنی تاثیرگذار هستند. لذا مسئولین امر مواظب باشند کسی با اعمال سلیقه آزادی‌های قانونی آنها را سلب نکند.

خطیب جمعه اهل‌سنت زاهدان ادامه دادند: درخواست ما از مسئولین جمهوری اسلامی، به‌ویژه ریاست محترم جمهور که برای اجرای قانون اساسی و رعایت حقوق ملت ایران سوگند یاد کرده‌اند، آن‌است که برادران اهل‌سنت که در بسیاری از کلان‌شهرهای کشور مسجد ندارند و نمازهای خودشان را در نمازخانه‌های استیجاری اقامه می‌کنند، افرادی با اعمال سلیقه مانع برگزاری نمازهای جمعه و عیدین نشوند. برای برگزاری نماز در پارک و اماکن عمومی مناسب است که درخواست مجوز شود، اما افراد در یک منزل و نمازخانه که کاملا جنبۀ عمومی ندارد، باید بتوانند با آزادی کامل نمازشان را ادا کنند.

مدیر دارالعلوم زاهدان اظهار داشتند: مسئولین امر نیز بر همین عقیده‌اند و عاقلانه هم همین است که معنای وحدت آن نیست که دو مذهب یکی شوند و یا نماز دو مذهب یکی شود. در مسایل نماز تفاوت‌های فقهی وجود دارد که هر کسی باید بتواند نمازش را طبق مذهب و عقیده‌اش با آزادی کامل ادا کند. البته مشترکات بین شیعه و سنی زیاد است، اما به‌خاطر برخی تفاوت‌های فقهی، برادران اهل‌سنت باید بتوانند نماز جمعه و عیدین و سایر مراسم مذهبی خودشان را با آزادی کامل در سایه پرچم نظام جمهوری اسلامی و سعۀ صدر مسئولین برگزار نمایند.

مولانا عبدالحمید در پایان هشدار دادند: ترس ما آن است که مبادا وجود تنگ‌نظری و اعمال سلیقه‌ها سبب بروز تندروی و افراط‌گرایی در جامعه شود و مشکلاتی …

وجود ۸۱۰۰ زندانی جرایم غیرعمد در زندان‌های کشور

        رادیو پارس   ـ مدیرعامل ستاد دیه از وجود هشت هزار و ۱۰۰ زندانی جرایم غیرعمد در زندان های ایران خبر داد.

رادیو پارس   به نقل از ایسنا، سید اسدالله جولایی، افزود: “حدود یک هزار نفر به دلیل ناتوانی در پرداخت بدهی بابت دیه ناشی از تصادف در زندان به سر می‌برند”.

وی ادعا کرد: “تا سال ۹۳، هشت هزار و ۴۹۸ زندانی جرایم غیرعمد با کمک ۷۲۵ میلیارد تومانی خیرین از زندان‌ها آزاد شدند، البته شاکیان نیز با گذشت ۳۰۰ میلیارد تومانی از طلب‌های خود به آزادی این زندانیان کمک کردند”.

وی محکومان مالی و مهریه را در صدر فهرست زندانیان جرایم غیرعمد کشور دانست و ادامه داد: “بیشترین شمار زندانیان جرایم غیرعمد کشور به استان‌های تهران، خراسان رضوی و خوزستان تعلق دارد. استان فارس با برخورداری از فرهنگ غنی، وضعیتی معمولی از نظرآمار زندانیان جرایم غیرعمد را دارد”.

وی، گفت: “محکومان مالی که به واسطه اجرا نشدن تعهدات مالی مانند چک و یا بر اثر چالش‌های اقتصادی با مشکل مواجه و روانه زندان شده‌اند، بیشترین شمار زندانیان جرایم غیرعمد را تشکیل می‌دهند”.

zendan

برگزاری دادگاه ۴ شهروند بهایی در گرگان

     رادیو پارس – چهارمین جلسه از دادگاه های گروهی شهروندان بهایی استان گلستان برگزار شد و خانم ها روفیا پاکزادان، شهره صمیمی، پریوش شجاعی و تینا موهبتی محاکمه شدند.

رادیو پارس     ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، جلسه دادگاه این شهروندان در حالی در دوم تیر ماه برگزار شد که برای برخی از متهمین احضاریه ارسال نشده بود و لذا خانم روفیا پاکزادان به دلیل عدم دریافت احضاریه از حضور در دادگاه و حق دفاع محروم شد.

این چهارمین جلسه دادگاه های گروهی شهروندان بهایی استان گلستان در گرگان بود، از هفتم دی ماه سال گذشته محاکمه تعدادی از شهروندان بهایی گرگان و گنبد در گروه های چهار نفره به اتهام تبلیغ علیه نظام آغاز شده است و تا کنون ۱۵ شهروند بهایی محاکمه شده اند.

لازم به یادآوری است که حکومت ایران آیین بهایی و حقوق پیروان آن را به عنوان یک دین به رسمیت نمی شناسد و مبنای بیشتر این اتهامات، برگزاری مراسم آیینی دعا و نیایش پیروان این دین در منازل افراد است.

ghezavat

امید عبدالوهابی به زندان اوین رفت

      رادیو پارس ـ امید عبدالوهابی، فعال مطبوعاتی که به شش ماه زندان محکوم شده، برای گذراندن حبس خود به زندان اوین رفت.

رادیو پارس   به نقل از کلمه، امید عبدالوهابی، فعال مطبوعاتی، برای گذراندن محکومیت حبس خود به زندان اوین رفت.

دوران محکومیت شش ماهه امید عبدالوهابی، خبرنگار و فعال دانشجویی، صبح روز دوشنبه هشتم تیرماه با معرفی به زندان اوین آغاز شد.

او در تاریخ ۱۲ خردادماه سال ۹۲ در پارک دانشجو به همراه عده‌ای از دانشجویان عضو ستاد جوانان حسن روحانی و دکتر عارف به مدت ۲۱ روز بازداشت و مورد بازجویی قرار گرفته بود.

رئیس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی عبدالوهابی را به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام محکوم به تحمل ۶ ماه حبس تعزیری کرده است.

امید عبدالوهابی که دانشجوی رشته‌ی مدیریت فرهنگی دانشگاه علم و فرهنگ تهران است، سابقه فعالیت در روزنامه اعتماد و پایگاه‌های خبری ایسکانیوز و جماران را در کارنامه خود دارد.

omid abdolvahabi

بیانیه ی کانون صنفی معلمان ایران “تهران” در اعتراض به بازداشت دبیرکل تشکل

       رادیو پارس  ـ کانون صنفی معلمان ایران “تهران” در بیانیه ای اعتراض خود را نسبت به بازداشت دبیر کل این تشکل اعلام کرد، متن کامل بیانیه را در ادامه مشاهده نمائید.

به نام خداوند جان و خرد

بیانیه ی کانون صنفی معلمان ایران(تهران) در اعتراض به بازداشت دبیرکل تشکل

چون کوه نشستم من با تاب و تب پنهان

صد زلزله برخیزد آن گاه که برخیزم

هنوز بیش از یک ماه از اجرای حکم علی اکبر باغانی نگذشته که این بار دبیرکل کانون صنفی معلمان به بهانه ی ممنوع الخروج بودن احضار و در شرایطی پرابهام بازداشت می گردد. تا همگان بدانند قرار بر آن است که در بر همان پاشنه ی پیشین بچرخد و سیاست و حکومت داری چیزی نیست جز اعمال زور و عدالت همان ظلم بالسویه است.

برای بداقی پرونده ی جدید تشکیل می شود؛ باقری مظلومانه کیفر جرم مرتکب نشده را تا آخرین لحظه باید تحمل کند، حکم هاشمی و باغانی برای عبرت دیگران اجرایی می شود و عبدی با فرض خاموش نمودن آتش زیر خاکستر جنبش معلمان به محاق می رود و دیگرانی شاید.

به رسم معلمی برای آنان که هنوز در پشت چشم بند تئوری توطئه به خواب رفته یا خود را به خواب زده اند، تکرار می کنیم حرکت پویای معلمان ریشه در تبعیض های ناروای تحمیل شده بر آنان دارد و ناشی از بی توجهی تمامی ارکان حکومت نسبت به جایگاه موثر آموزش و پرورش در پرورش نسل آینده ی کشور است. علیه اجرای نادرست قانون مدیریت خدمات کشوری است؛ اعتراض به ادامه ی برخورد امنیتی با تشکل‌های صنفی حامی حقوق معلمان است.

گویا فراموش شده که آموزش و پرورش فصل مشترک حاکمیت با جامعه است و معلمان جدای از حق انسانی و قانونی خود، به لحاظ فرهنگی سازندگان نسل آینده ی کشورند و به لحاظ اجتماعی بیشترین اتصال را با خانواده های ایرانی دارند و هرگونه نارضایتی و ناکارآمدی آنان بی واسطه به جامعه منتقل شده و بیش از هرچیز اهداف بلند مدت فرهنگی حکومت در آموزش و پرورش را تحقق ناپذیر می سازد. گویا کسانی چنان مجذوب روایت خودساخته از انقلاب ۵۷ و تاثیر گذاری یک قشر خاص در پیروزی انقلاب شده اند که به یاد نمی آورند معلمان از تاثیر گذارترین قشرهای جامعه در پیروزی انقلاب بودند، به ویژه هنگامی که همراه دانش آموزان شان به اعتراضات عمومی پیوستند.

عبدی، باغانی، بداقی، باقری و هاشمی و هر فرد دیگری که در بستر تشکل های صنفی رسمی و قانون مدار رشد نموده و درخشیده اند و درخشش شان چشمان خو گرفته با تاریکی کسانی را آزرده است؛ تنها قطره هایی از رود روان معلمان کشورند که آرامش نسبی کنونی آن ناشی از عمیق بودن آن است، همچنان که رود راه خود را می یابد و می رود پویش معلمان نیز راه خود را باز خواهد نمود، حضور این عزیزان عقلانیت و بردباری جنبش را پایدارتر خواهد نمود.

عبدی را آزاد کنید پیش از آن که بیش از این دیر شودkanon senfeie moaleman

 

۵۴ روز از بازداشت امید دباغچی مُکری شهروند مهابادی گذشت

«امید دباغچی مُکری» یک روز پس از اعتراضات مردمی مهاباد، از سوی ماموران اطلاعات این شهر بازداشت شد. اکنون ۵۴ روز گذشته و از سرنوشت این شهروند کُرد مهابادی خبری در دست نیست.

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، این شهروند مهابادی در روز جمعه ١٧ اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۴، یعنی ۵۴ روز پیش همزمان با اعتراضات مردمی مهاباد نسبت به مرگ مشکوک «فریناز خسروانی» در مقابل هتل «تارا»، توسط ماموران امنیتی اداره اطلاعات شهرستان مهاباد، در منزل شخصی‌اش بازداشت و به مکان نامعلومی برده شده است.

گفته شده “ماموران لباس شخصی، ساعت ۴ صبح روز جمعه ١٧ اردیبهشت‌ماه سال جاری، با شکستن شیشه درب منزل، درب را باز نموده و وارد منزل او شده‌اند و پس از تفتیش و بازرسی، دو عدد لپ‌تاپ، کامپیوتر و موبایل وی را با خود برده‌اند.”

این شهروند کُرد اهل منطقه «باغ سیسه» در خیابان «استاد قاضی» است.

یک منبع مطلع از وضعیت این شهروند مهابادی به کمپین گفته: “ماموران در زمان بازداشت خانواده او را مورد ضرب و شتم قرار داد‌ه‌اند و چندین بار بردار وی به نام شیرکوه دباغچی مُکری را به اداره اطلاعات احضار کرده و مورد بازجویی قرار داده‌اند.”

این منبع همچنان افزود: “اتهام امید هنوز معلوم نیست و حتی با وجود مراجعه‌های مکرر و پیگیری‌های خانواده وی، اداره اطلاعات همچنان از وضعیت این عضو زندانی اطلاعی نمی‌دهد.آنها حتی از تایید بازداشت فرزند این خانواده توسط اطلاعات ابراز بی‌اطلاعی می‌کند.”

خانواده «امید دباغچی مُکری» از سرنوشت احتمالی، وضعیت فعلی، محل نگهداری و سلامتی فرزندشان نگران هستند و همچنان هیچ‌کدام از نهادهای امنیتی، انتظامی و اطلاعاتی در شهرستان مهاباد پاسخ‌گوی آنها نیستند.

Omid Dabaghchi Mokri-kampain.info-kampain.info

یادبود قربانیان اعتراضات خرداد ۸۸ در «امید» (۳۰)

 

ترانه موسوی در هفتم تیر ماه ١٣٨٨ در حالی که مانتو و شالی سبز به تن داشت در تهران در نزدیکی مسجد قبا دستگیر شد. دوست ترانه که در این محل با او قرار داشت شاهد دستگیری او توسط مأموران دولتی بود. او در هنگام بازداشت مانتو سبز پوشیده بود و روسری سبز به سرداشت. جسد سوخته او را در کنار جادۀ میان کرج و قزوین رها شده بود. آخرین بار چندین نفر او را در جریان بازجویی در مقر بسیج دیده بودند. در اثر تجاوز وحشیانۀ مأموران بسیج اعضای تناسلی‌ ترانه به شدت مجروح شده بود. کشتن و سوزاندن ترانه برای پوشاندن این جنایت بوده است. مسئولان اتهام شکنجه و تجاوز را رد کرده اند و تا به ا امروز هیچکس پاسخگوی این جنایت نبوده است.

از روز ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ و به دنبال اعلام حمایت آیت‌الله خامنه‌ای از احمدی‌نژاد در نماز جمعه ٢٩ خرداد ١٣٨٨خطبه‌های نماز جمعه و هشدار وی به معترضان مبنی بر اینکه مسئولیت هرج و مرج و تبعات آن به عهده خودشان است، سرکوب معترضان به انتخابات ریاست جمهوری شکل جدیدی به خود گرفت. در تجمعات ۳۰ خرداد و پس از آن، پلیس و نیروهای شبه‌نظامی به سرکوب معترضان پرداختند. هر گونه تجمع مردمی غیر قانونی اعلام شد و توسط پلیس و لباس شخصیها به خشونت کشیده شد. از جمله نیروهای بسیجی از پشت بام پایگاه مقاومت بسیج، جنب مسجد لولاگر بر روی معترضان آتش گشودند. در جریان این تیراندازی‌ها، تعدادی از مردم زخمی یا کشته شدند.آمار دقیقی از تلفات آن‌ روز در دست نیست. فیلم تیراندازی بسیجی‌ها از پشت بام مرکز نامبرده به سوی مردم در چهارم تیرماه ١٣٨٨ از کانال‌های خبری، ازجمله تلویزیون الجزیره پخش شد. فیلم‌های دیگری نیز که مردم با تلفن‌های همراه از این حادثه گرفته‌اند در سایت یوتیوب موجود است. این تصاویر به روشنی ٢ نفر را که مورد اصابت گلوله قرار گرفته‌اند، نشان می‌دهند. در واکنش به این حمله، پایگاه بسیج مسجد لولاگر از سوی مردم خشمگین به آتش کشیده شد. فردای آن روز، تلویزیون دولتی ایران از به آتش کشیده شدن این مسجد توسط «آشوبگران» در شب پیش به هنگام اذان مغرب و کشته شدن چند تن از نمازگزاران خبر داد. این در حالی بود که طبق تصاویر نشان‌داده شده، زمان وقوع این حادثه، روز بوده است.

داعش ایران اعلام کرد: گردن ها به خط! اول گردن باریک اهل موسیقی!

داعش ایران اعلام کرد: گردن ها به خط! اول گردن باریک اهل موسیقی!

علم الهدی امام جمعه مشهد: باید تا گردن زدن “مطرب‌ها” پیش رفت!

این امام ضمن “هرزه” خواندن دختران و پسرانی که به کنسرت‌ها می روند اعلام کرد: “بنده به حلال و حرام آن کار ندارم، اما می‌گویم کنسرتی که در یک‌جا اجرا می‌شود و دختر و پسر هنگام برگزاری آن کف می‌زنند و هورا می‌کشند و سپس در خیابان به‌دنبال هرزگی می‌روند، حدود الهی را از بین می‌برند”.
وی در ادامه ضمن حمله به دولت حسن روحانی افزود: “آیا این درست است شمایی که در دفاع مقدس بوده‌اید و در جنگ شرکت کرده‌اید و شهید دادید، با حمایت از یک عده مطرب و خوش‌گذران و عیاش خود را در مقابل خون شهدا مسئول کنید؟ مومنین از حزب‌اله و کفار حزب‌الشیطان هستند. این دو جریان مقابل هم آشتی‌پذیر نیستند پس باید با این‌ها جنگید و تا زدن “گردن‌شان” پیش رفت.”

ایرج میرزا

 

ایرج موضع سختی در برابر حجاب داشته‌است. این موضع را می‌توان به راحتی در قطعه «کاروانسرا» مشاهده کرد. در جای‌جای دیوان ایرج از این مقوله سخن رفته و همین موضع باعث مخالفت دو گروه متفاوت، با ایرج و افکار او شده‌است: گروهی که به دلیل تمایلات مذهبی با ایرج مخالفت اصولی و عقیدتی داشتند و گروهی که به لحاظ سیاسی به دنبال فرصتی برای ضربه زدن به او بودند. به هرحال با روی کار آمدن حکومت غیر مذهبی رضا شاه، گروه دوم از جمع مخالفان جدا شده و طرفدار او شدند.[۱۷]

نمونه خط نستعلیق ایرج میرزا

در سردر کاروانسرایی تصویر زنی به گچ کشیدند
ارباب عمایم این خبر را از مخبر صادقی شنیدند
گفتند که واشریعتا، خلق روی زن بی نقاب دیدند
آسیمه‌سر از درون مسجد تا سردر آن سرا دویدند
ایمان و امان به سرعت برق می‌رفت که مومنین رسیدند
این آب آورد و آن یکی خاک یک پیچه ز گِل بر او بریدند
ناموس به باد رفته‌ای را با یک دو سه مشت گل خریدند
چون شرع نبی از این خطر جست رفتند و به خانه آرمیدند
غفلت شده بود و خلق وحشی چون شیر درنده می‌جهیدند
بی پیچه زن گشاده‌رو را پاچین عفاف می‌دریدند
لب‌های قشنگ خوشگلش را مانند نبات می‌مکیدند
بالجمله تمام مردم شهر در بحر گناه می‌تپیدند
درهای بهشت بسته می‌شد مردم همه می‌جهنمیدند
می‌گشت قیامت آشکارا یکباره به صور می‌دمیدند
طیر از وَکَرات و وحش از جُحر انجم ز سپهر می‌رمیدند
این است که پیش خالق و خلق طلاب علوم روسفیدند
با این علما هنوز مردم از رونق ملک ناامیدند

 

انگشتری‌ات را بدزد

 

اگشتری‌ات را بدزد

با سربازان کاغذی‌ام

هجوم می‌آوریم

و تو را در کلماتم می‌پیچیم

و به میهن خود می‌بریم.        

 

سرزمین‌ام

بی‌بام، بی‌حصار، بی‌پنجره، بی‌روشنایی‌ست

و خرس‌ها و پنگوئن‌ها

می‌آیند و صبحانه‌شان را

از یخپاره‌های خانه من می‌برند.

 

انگشتری‌ات را بدزد

ما برای گرم کردن زندگی

به تصمیم شعله آتشت محتاجیم.

شمس لنگرودی