نوشتههای مارس 2016:
گزارش ماهانه؛ نگاهی اجمالی به وضعیت حقوق بشر ایران در اسفند۹۴
حکم اعدام ارژنگ داوودی به ۵ سال حبس کاهش یافت
آقای داودی در این رابطه به گزارشگر هرانا گفت “چند روز قبل از سال جدید در زندان به من اطلاع داده اند که در دادگاه تجدید نظر حکم اعدامم شکسته و تبدیل به ۵ سال حبس در تبعید شده است و باید منتظر باشم تا در تاریخ ۲۵ خرداد ۹۵ به زندان زابل منتقل شوم.”
محمد امین آگوشی به زندان تبریز منتقل شد
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، محمد امین آگوشی که از زندان مرکزی زاهدان در مرخصی بسر میبرد، در گفتگو با گزارشگر هرانا گفت: «پس از گذراندان۷ سال و ۸ ماه از دوران محکومیت خود، در تاریخ ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ نامه ی انتقال به زندان تبریز را دریافت کرده و در تاریخ سوم فروردین برای گذراندن مابقی دوران محکومیت به زندان تبریز خود را معرفی کردم.»
محمد امین آگوشی در تاریخ اول مهرماه ٨۶ به اتهام جاسوسی و همکاری به نفع حکومت اقلیم کردستان بازداشت شد. ۷ ماه و ۲۰ روز در سلول های انفرادی قرارگاه رمضان وزارت اطلاعات واقع در شهرستان ارومیه جهت بازجویی بسر برد و پس از گدشت ۸ ماه از بازداشت خود با قرار وثیقه ی ۱۵۰ میلیون تومانی که از سوی شعبه ی ۲ بازپرسی دادسرای نظامی ارومیه توسط بازپرس پرونده آقای باغبان صادر شده بود، آزاد شد.
در اردیبهشت ماه سال ٨۶ با مراجعه به شعبه ی ۲ دادسرای نظامی شهرستان ارومیه به ریاست آقای حافظ غفاری و قاضی پرونده آقای صمیمی، تفهیم اتهام و به اتهام محارب متهم شناخته شد و به زندان مرکزی ارومیه انتقال داده شد. پس از گذراندان ۴ ماه در زندان مرکزی ارومیه بعد از ۵ جلسه تشکیل دادگاه به ریاست حافظ غفاری با توهین حکم اعدام از طریق تیرباران صادر و اعلام گردید.
با اعتراض به حکم صادر شده، پرونده برای دادرسی به دیوان عالی کشور شعبه ی ۳۱ به ریاست محمد سلیمی انتقال داده شد و حکم اعدام از طریق تیر باران به استناد ماده ۱۰۹ قانون اساسی تایید گردید.
در سال ۱۳۸۹ پرونده برای اعاده ی دادرسی باز و به دیوان عالی کشور شعبه ی ۳۱ فرستاده شد و حکم اعدام از طریق تیر باران به تحمل ۱۰ سال حبس تعزیری در تبعید تغییر پیدا کرد.
ایشان درمرداد ماه ۱۳۹۱ به زندان مرکزی زاهدان تبعید شده و بعد از یکسال موافقت دادستان دادسرای نظامی به مرخصی اعزام شد.
آقای آگوشی هم اکنون برای ادامه حبس خود را به زندان تبریز معرفی کرده است.
ماموریت احمد شهید برای یک سال دیگر تمدید شد
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، قطعنامه مربوط به وضعیت حقوق بشر ایران «ال.۲۷» در نشست شورای حقوق بشر سازمان ملل در ژنو به تصویب رسید و ماموریت آقای شهید به مدت یک سال دیگر تمدید شد.
کشورهای آلبانی، بلژیک، ال سالوادور، فرانسه، آلمان، لاتویا، مکزیک، هلند، پاناما، پاراگوئه، پرتغال، قطر، جمهوری کره، اسلونی، مقدونیه، سوئیس، انگلیس و امارات متحده عربی از جمله کشورهایی بودند که به این قطعنامه رأی مثبت دادند.
احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر ایران در یازدهمین گزارش خود در ۲۱ اسفند ماه ۹۴ به شورای حقوق بشر سازمان ملل، اعلام کرد: “حکومت جمهوری اسلامی ایران در سال ۲۰۱۵ بالاترین نرخ اعدام را در ده سال گذشته داشته است.”
در توصیه های آقای شهید، از حکومت ایران خواسته شده بود «اعدام نوجوانان را لغو کند»؛ برای احکام صادره اعدامی که شامل «جرم های بسیار جدی» بر اساس استاندارهای بین المللی نمی شود، مهلت قانونی [برای بررسی مجدد] تعیین نماید و «سنگسار و اعدام در ملاء عام» را ممنوع کند.
افزایش فشار و سرکوب بهائیان، عدم تشکل برای فعالان مدنی، دسترسی نداشتن متهمان به دادرسی عادلانه، اعتراف زیر شکنجه، نگهداری متهمان در سلول های انفرادی، بی توجهی به حقوق اقلیت ها و غیره از جمله موضوعاتی بود که در بخش های دیگر این گزارش ۲۲ صفحه ای در سی و یکمین نشست شورای حقوق بشر سازمان ملل به آن تأکید شده بود.
انتقاد دیدهبان حقوق بشر از محدودیت حق انتخاب وکیل در ایران
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از زمانه، این سازمان در گزارشی که روز چهارشنبه چهارم فروردین/ ۲۳ مارس در بیروت منتشر شده است، با اشاره به آیین جدید دادرسی کیفری که حق انتخاب وکیل مدافع را محدود میکند، از مقامهای قضایی و قانونگذار در ایران خواسته است تا در این قانون تجدید نظر کنند.
از اول تیر ماه سال ۹۴، قانون تازه آیین دادرسی کیفری در ایران اجرا شده است. بر اساس این قانون، عموم زندانیان یا متهمان سیاسی که هنوز در مرحله موسوم به «بازجوییهای اولیه» هستند و پروندهشان به «دادگاه انقلاب» نرفته است، از حق معرفی «وکیل اختیاری» محروماند.
سازمان دیدهبان حقوق بشر میگوید که ایران باید محدودیتهایی را که برای دسترسی متهمان جرائم امنیتی به وکیل مدافع تعیین کرده است، از میان بردارد.
گزارش سازمان دیدهبان حقوق بشر بر اساس گفتوگو با وکیلان، زندانیان سیاسی، اعضای خانواده زندانیان و منابع آشنا به پروندههای زندانیان سیاسی و امنیت ملی تهیه و مستندسازی شده است: «سازمان دیدهبان حقوق بشر در طول سال گذشته مواردی را مستند کرده که در آنها متهمان در طول مراحل تحقیقات مقدماتی از داشتن وکیل مدافع محروم شدهاند یا تحت فشارهایی که از طرف مقامهای قضایی بر آنها وارد آمده،مجبور شدهاند وکیل مدافع خود را تغییر دهند.»
سارا لی ویتسون، مسئول بخش خاورمیانه و شمال آفریقای سازمان دیدهبان حقوق بشر میگوید: «با وجود آنکه ایران ادعا میکند آیین دادرسی کیفری جدید حقوق متهمان را بهبود بخشیده است، اما چنین تلاشهایی بیهوده خواهد بود اگر اصلاحیههای مجلس روند دادرسی قضایی عادلانه را تضعیف کند.»
او از مجلس دهم در ایران خواسته است اطمینان حاصل کند که آیین دادرسی کیفری واقعا گامی به جلو باشد، نه اینکه حقوق شهروندان کشور را بیش از پیش به عقب باز گرداند.
مسئول بخش خاورمیانه و شمال آفریقای سازمان دیدهبان حقوق بشر همچنین میگوید: «داشتن دسترسی به وکیل منتخب خود شخص، اقدام محافظتی بسیار مهمی است که اجرای یک محاکمه عادلانه را در ایران تضمین میکند. ایران باید فورا وجود این مقررات مشکلآفرین در قانون را بپذیرد و با سوء استفادههایی که در سیستم قضایی این کشور انجام میشود، برخورد کند.»
بر اساس آیین جدید دادرسی کیفری در ایران که دو سال پیش به تصویب رسید (پیش از اصلاحیه مجلس)، بنا بود متهمان بتوانند در مرحله تحقیقات مقدماتی وکیلی برای خود انتخاب کنند، مگر افراد متهم به جرائم مرتبط با امنیت ملی که در این مورد دسترسی به وکیل میتوانست تا یک هفته به تأخیر بیافتد. ماده ۱۹۰ آیین دادرسی کیفری مقرر میکرد که «سلب حق همراه داشتن وکیل یا عدم تفهیم این حق به متهم، موجب بیاعتباری تحقیقات میشود.»
سه روز پیش از آنکه این قانون به اجرا گذارده شود اما مجلس شورای اسلامی، اصلاحیه جدیدی تصویب کرد که در آن حق افراد متهم به جرائم امنیت ملی بیش از پیش محدود شد: اصلاحیه ماده ۴۸ اکنون ملزم میدارد که افراد متهم به مجموعهای از تخلفات بهخصوص، باید وکیل مدافع خود را از میان فهرستی انتخاب کنند که به تایید رییس قوه قضاییه رسیده است. این تخلفها شامل جرائم امنیت ملی، جرائم سیاسی یا رسانهای و همچنین مواردی میشود که مجازت اعدام، حبس ابد یا قصاص به همراه داشته باشند.
کانون وکلای ایران در نامه سرگشادهای به حسن روحانی، رییسجمهوری ایران، مخالفت خود را با این اصلاحیه اعلام کردند و از او خواستند اقدامهای لازم را در جهت بازنگری در این قانون انجام دهد.
به گفته سازمان دیدهبان حقوق بشر این اصلاحیه جدید از مقرراتی که در آیین دادرسی وجود دارد (به عنوان نمونه این مورد که اطلاعات به دست آمده از متهم در غیاب وکیل بیاعتبار است)، عدول کرده و در عوض سلسلهای از اقدامات تنبیهی را تجویز میکند. این در حالی است که قوه قضاییه همچنان قرار است فهرست وکیلانی را که از قبل و بر اساس قانون جدید تأیید شدهاند، اعلام کند.
با وجود اینکه در حال حاضر چنین فهرستی وجود ندارد، مقامهای قضایی با استناد به آییننامه جدید از قبول وکیلانی که زندانیان یا خانوادههای آنها تعیین میکنند، امتناع میورزند.
چندین وکیل که برخی از آنها از ترس انتقامجویی خواستهاند نامشان فاش نشود، به سازمان دیدهبان حقوق بشر گفتهاند که از اصلاحیه مجلس ناامید و ناخرسندند. آنها گفتهاند در موارد فراوانی که به اتهامهای مربوط به امنیت ملی مربوط میشوند، دفتر دادستانی به آنها اجازه نداده موکلان خود را در طی مرحله تحقیقات اولیه ملاقات کنند.
آنها همچنین گفتهاند که اگرچه چندین درخواست برای دفتر دادستانی فرستادهاند، مقامهای قضایی از صدور اجازه ملاقات آنها با موکلانشان که در بازداشت بودهاند امتناع کردهاند و امکان دسترسی آنها به پرونده را هم فراهم نکردهاند.
فقدان فهرست وکیلان مجاز به عنوان توجیهی برای این اقدامات مطرح شدهاند.
در گزارش دیدهبان حقوق بشر به گفتههای صلاح فلاح، وکیلی که وکالت نزار زاکا، شهروند لبنانی دستگیر شده در ایران را بر عهده دارد هم اشاره شده است. شعبه یک دفتر دادستانی در زندان اوین به او اجازه نداده با موکلش ملاقات کند: «من اوراق مربوط را دو ماه پیش به آنها تحویل دادهام و تا این لحظه خبری از آنها دریافت نکردهام. من تنها درخواستم این است که بتوانم بر اساس قانون با موکل خود ملاقات کنم.»
منابع نزدیک به خانواده زاکا به سازمان دیدهبان حقوق بشر گفتهاند که او در بند ۲ – الف زندان اوین زندانی است که زیر نظر سپاه پاسداران اداره میشود. اتهامات او هنوز به طور دقیق برای خانوادهاش مشخص نیست.
محمود علیزاده طباطبایی هم که در حال حاضر وکالت چندین روزنامهنگار را بر عهده دارد که با اتهامهای امنیتی روبهرو هستند، گفته است از زمانی که آیین جدید دادرسی کیفری به اجرا درآمده، به پرونده موکلانش در مراحل تحقیقات مقدماتی، دسترسی نداشته است. او به طور مشخص خواهان مطالعه پرونده روزنامهنگاران، داود اسدی، احسان مازندرانی و عیسی سحرخیز و نیز شهروندان ایرانی-آمریکایی، سیامک و باقر نمازی بوده است که همگی در زندان اوین در بازداشت به سر میبرند.
سازمان دیدهبان حقوق بشر همچنین باخبر شده است که مقامهای شعبه دو دادستانی به وکیل اسماعیل عبدی، دبیرکل انجمن آموزگاران، اجازه ندادهاند در مرحله تحقیقات مقدماتی با او ملاقات کند و به پروندهاش دسترسی داشته باشد. شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران، اسماعیل عبدی را اتهام «تبلیغ علیه نظام» و «تجمع و توطئه علیه امنیت ملی» به شش سال حبس محکوم کرده است.
چندین زندانی سیاسی هم گفتهاند که قاضی ابوالقاسم صلواتی از شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران، از پذیرفتن وکیلان آنها امتناع کرده یا اینکه آنها را وادار کرده که بدون وجود هیچگونه دلیل قانونیای، وکیل جدیدی انتخاب کنند.
آرش صادقی، فعال سابق دانشجویی که به اتهام «تجمع و توطئه به قصد اخلال در امنیت ملی» و «تبلیغ علیه نظام» در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به تحمل ۱۵ سال حبس محکوم شده است هم به سازمان دیدهبان حقوق بشر گفته است: «هنگامی که در زندان اوین زندانی شدم، خانوادهام پیمان حاج محمود عطار را به عنوان وکیل مدافع من انتخاب کردند، اما مقامهای شعبه دو دفتر دادستانی از پذیرش او امتناع کردند و صحت مدارکش را مورد سوال قرار دادند. آنها او را تهدید کردند که به دلیل جعل مدرک، تحت تعقیب قانونی قرار خواهد گرفت.»
خانواده صادقی پس از عطار، امیر رئیسیان را به عنوان وکیل فرزندشان معرفی کردهاند و او چندین بار سعی کرده تا به پرونده آرش دسترسی پیدا کند، اما درخواستهای او را رد کردهاند: «پس از آزادی از زندان به قید وثیقه، خودم به دادگاه مراجعه کردم و از قاضی صلواتی در شعبه ۱۵ درخواست کردم به وکیلم اجازه دهد پیش از محاکمه پرونده مرا مطالعه کند. اما او به من گفت که بر اساس آیین جدید دادرسی، من یا میتوانم وکیلی را انتخاب کنم که دادگاه تعیین میکند یا اینکه خودم باید مسئولیت دفاع از خودم را بر عهده بگیرم.»
بر اساس قوانین بینالمللی حق دسترسی به وکیل برای همه متهمان حقی تضمین شده است و متهم باید در تمامی مراحل دادرسی به وکیل دسترسی داشته باشد.
ماده ۱۴میثاقنامه بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی هم که به تصویب ایران نیز رسیده است، میگوید که هر کس به ارتکاب جرمی متهم شود، حق دارد از طریق ارتباط با وکیل منتخب خود و با داشتن وقت و تسهیلات کافی، برای تهیه دفاعیه خود و ارتباط با وکیلش، به دفاع از خود بپردازد.»
گزارش جدید سازمان دیدهبان حقوق بشر همچنین خبر از ادامه شکنجه مداوم زندانیان در ایران داده است: «دادگاههای انقلاب از اعترافهایی که تحت شکنجه به دست میآیند به عنوان مدرک و شاهد در دادگاه استفاده میکنند. در نتیجه داشتنِ حقِ دسترسی به وکیل از زمان دستگیری، ممکن است بتواند از متهم در برابر بدرفتاری در طول دوران بازداشت محافظت کند.»
از سوی دیگر به گفته دیدهبان حقوق بشر، مقامهای قضایی به اتهامهای مربوط به بدرفتاری با زندانیان رسیدگی نکردهاند و در اینباره تحقیق نشده است.
Weniger anzeigen
داد عشق/ متن کامل دلنوشتهی مریم نقاش زرگران در زندان اوین
– مریم (نسیم) نقاش زرگران، نوکیش مسیحی و بیماری است که با محکومیت ۴ سال حبس در بند نسوان زندان اوین نگهداری می شود. آنچه در پی می آید، متن کامل دلنوشتهی وی از زندان اوین می باشد که در اختیار هرانا قرار گرفته است.
دادعشق
اینجا تنگ است و تاریک و نور…
معنایش را نمی دانم، همه جا آب است و آب و صداهایی مبهم که می گویند دیگر وقتش رسیده ٩ ماه و ٩ روز،
ضربه می زنم، با دست، با پا، فریاد می زنم که دیگر تحمل ندارم،
بیرونم بیاورید از این دایره تنگ که با هر حرکتی آن بیرون کسی فریاد می زند.
با هر ضربه کوچک دست و با هر قدم شناور من انگار او درد می کشد.
می چرخم، روزنه ای کوچک و چیزی که شبیه آب نیست و با آمدنش سلولم دیگر تاریک نیست.
خود را به سمت دریچه می کشم، آمده اند آزادم کنند.
سعی می کنم، هر چه بیشتر سعی می کنم صدایش بلندتر می شود.
وحشتم را برمی انگیزد، نگرانش می شوم و برمی گردم… آرام می شود، چاره ای ندارم، یا باید برای همیشه اینجا بمانم و یا …
دوباره تلاش می کنم و باز آن صدا! خدایا چرا برای آزادی حتما باید کسی درد بکشد؟ نمی دانم!
با اشک و با دردی که بر قلبم سنگینی می کند ناگهان بیرون می آیم.
نه!!! به سختی مرا به خارج می کشند، وارونه ام می کنند و محکم بر پشتم می زنند.
دردم می آید، فکر می کنم به خاطر جیغهای او باشد که تنبیه ام می کنند تا از همین ابتدا معنی درد را بفهمم!
اما من که کاری نکردم فقط خواستم حرکت کنم، حتما این قانون بیرون است. نمی دانم.
مرا به دست بانویی می دهند،
محکم در آغوشم می گیرد و می بوسد،
حرفهای زیبایی می زند و وجودش را به دهانم می گذارد،
طعمش را می شناسم، این همان زندانبان است که هر روز از یک لوله غذایم را می داد بی آنکه خودش را به من نشان دهد، نمی خواهم!
خودم را عقب می کشم و سینه اش را رها می کنم، زیبا و مهربان به نظر می رسد. دوباره مرا به سوی خود می کشد و تلاش می کند. نمی خواهم!
او مرا زندانی کرده بود و اینک در آغوشم می کشد، این رفتار را نمی شناسم!
نوازشم می کند ، برایم آواز می خواند، صدایش را دوست دارم.
کمی نرم می شوم، دوستش دارم، نزدیکش می شوم و با چشم باز در روشنایی از وجودش می نوشم، خسته می شوم و می خوابم.
بیدار که می شوم خانم دیگری را در تخت کنارمان می بینم که موجودی شبیه من در آغوش دارد.
موجودی کاملا شبیه من، دو دست کوچک که انگشت او را محکم گرفته بود و پاهای کوچکی که لای پتو پیچیده بودند.
می گویند پسر است و من دختر، اما عجیب آن است که هر دو زن را مادر می خوانند!
چگونه می شود دو فرد که هیچ شباهتی به یکدیگر ندارند ، دو فرزند کاملا مشابه به دنیا بیاورند.
و اکنون پس از گذشت ٣٧ سال از آن زمان دوباره در زندان هستم و کسی چه می داند که برای بیرون آمدن از این قفس با هر قدم من چه کسانی درد می کشند؟
آیا کودکی که با دو دست انگشت مادر را گرفته بود اکنون اسلحه را به قلب من نشانه گرفته است یا خیر؟
و کسی چه می داند که آن کودک، بازجوی من یا قاضی من، یا زندانبان من است و یا حتی همسر و عشق من؟
آیا می توان باور کرد که این پسر نازنین و دوست داشتنی که با دو دست خود محکم انگشت مادر را چسبیده و از شیرهی وجودش تغذیه می کرد، اکنون نامش بازجو باشد و حکم زندانی شدن و یا حتی اعدام دختر کنارش را امضا کند؟
آیا می شود تصور کرد که آن پسر بانمک و شیرین که مانند یک فرشته در آغوش مادر آرمیده بود، اکنون در گروهی به نام داعش باشد و با همان دستان با اسلحه دختر بچه کنارش را به راحتی بکشد؟
این در باور من نمی گنجد!!!
می خواهم با همان سادگی و با همان چشمان که روزنه را یافت و با همان دستانی که برای آزاد شدن از سلول تلاش کرد، ضربه ای به پشتت بزنم که نه برای چشیدن طعم درد، که برای این باشد که برگردی و به من نگاه کنی و دستانت را در دستانم بگذاری تا شاید گرمای درون قلبم، دستانت را لمس کند و صدای آوازم که تو را می خواند به تو آرامی دهد و هر دو با هم شاخه گلی تقدیم مادران جهان کنیم.
تا به یادشان بیاوریم که دردهایشان به عشق تبدیل و محبتشان به وحدت و یگانگی و بدانی که هر روزه برای خودم و تو دعا می کنم تا یکدیگر را دوست بداریم و برای بیرون آمدن از زندان کینه و نفرت قدم بر داریم که این بار قدم های ما و قلم های ما نه باعث درد و رنج ، بلکه باعث نجات و شادی و عشق گردد و دیگر تو را نه به نام گروهک (داعش) که ما را به نام (داد عشق) خطاب کنند.
مریم نقاش زرگران
٩۴/٠٩/١٨ اوین
گزارش نقض حقوق پیروان ادیان اسفند ماه 1394
Reza Amiri
گزارش آماری | ||
شکنجه ، یورش ، توهین ، تهدید و آزار و اذیت و….. | ۱مورد | |
بازداشت ، احضار و بیخبری یا بلاتکلیفی | ۱۴ مورد | |
تفتیش منزل | ۱ مورد | |
گزارش آماری | ||
شکنجه ، یورش توهین ، تهدید و آزار و اذیت و ….. | ۲۸مورد | |
بازداشت و بیخبری | ۴ مورد | |
تفتیش منزل | ۱ مورد | |
گزارش آماری | ||
جلوگیری از انجام مراسم مذهبی یا حمله و تخریب اماکن مذهبی | ۱مورد | |
مجلوگیری از مرخصی زندانی | ۱مورد | |
گزارش آماری | |
شکنجه ، یورش ، توهین ، تهدید و آزار و اذیت | ۱مورد |
بازداشت و بیخبری | ۱ مورد |
تفتیش منزل | ۱ مورد |
گزارش آماری | ||
تبعید | ۷مورد | |
احضار و بازداشت و بیخبری | ۳ مورد | |
گزارش آماری | ||
شکنجه ، یورش ، توهین ، تهدید و آزار و اذیت | ۲ مورد | |
بازداشت و بیخبری | ۲ مورد | |
اعتصاب (غذا یا امتناع از درمان) | ۲ مورد | |
جلوگیری از آزادی زندانی با توجه به اتمام محکومیت |
۱مورد
|
عدم دسترسی به مدارک پزشکی سعید حسین زاده از سوی اطلاعات سپاه و دادیار زندان
محمد سعید نادری، فعال چپ گرا بازداشت شد
«محمد سعید نادری» از فعالین چپ گرا ساکن “ایوان” عصر روز پنجشنبه ۲۷ اسفند ماه ۱۳۹۴ با یورش ماموران اطلاعات سپاه در منزل بازداشت شد.
به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، ماموران اطلاعات سپاه با یورش به منزل این فعال چپ گرا وی را بازداشت و پس از تفتیش منزل و ظبط تعدای از لوازم شخصی، نامبرده را به مکانی نامعلوم منتقل کردند.
این فعال چپ گرا بعد از ظهر روز جاری سه شنبه ۳ فرودین ماه ۱۳۹۵ طی تماسی تلفنی بسیار کوتاه از سلامت جسمی خود به خانواده خبر داده و فراتر از آن فرصت توضیح در خصوص شرایط خود را نیافته است.
تا کنون از علت بازداشت، محل نگهداری و اتهامات انتسابی این چپ گرا اطلاعات کافی در دست نیست.