پایان اعتصاب غذای افشین سهراب‌زاده

پایان اعتصاب غذای افشین سهراب‌زاده
كانون حمایت از خانواده جان باختگان و بازداشتی ها 3ارديبهشت اعلام کرد: افشین سهراب‌زاده، زندانی سیاسی کرد که از روز یکشنبه ۲۳ فروردین‌ماه در اعتراض به محرومیت از رسیدگی درمانی و بی‌توجهی مسئولین به وخامت حال وی، با دوختن لب‌هایش اعلام اعتصاب غذا کرده بود، با قول مساعدت مسئولین زندان مبنی بر پیگیری خواسته‌هایش به اعتصاب خود پایان داد.
مسئولین زندان اظهار داشته‌اند که در این ماه در خصوص درخواست اعزام به مرخصی استعلاجی‌اش با دادستانی صحبت کرده و وضعیت وی را پیگیری می‌کنند. افشین سهراب‌زاده اعلام کرده است که در صورت عدم رسیدگی به وضعیت وی تا ماه آینده، اقدام به خودکشی خواهد کرد.
لازم به یادآوری است که در روز پنج شنبه ۵ فروردین‌ماه، افشین سهراب‌زاده در پی وخامت حال به بیمارستان میناب اعزام و پس از یک روز به زندان میناب بازگردانده شد. به این زندانی سیاسی اعلام‌شده است که امکان معالجه وی در میناب وجود ندارد و باید در اسرع وقت به یکی از بیمارستان‌های مجهز در شهرهای بزرگ منتقل شود. این در حالی است که با توجه به هزینه‌های بالای معالجه، امکان درمان وی در این بیمارستان‌ها مقدور نمی‌باشد.

Sara Telaidars Foto.

تداوم فشارها بر فعالین مدنی کرد در سنندج

dein ProfilbildReza Amiri

در ادامه فشار نیروهای اطلاعاتی بر سر فعالین مدنی کرد، یک فعال محیط زیست زن، از سوی نیروهای اطلاعاتی مورد تهدید قرار گرفته است.

اسونیوز:بنابه خبرهای منتشره، روز 21 فروردین ماه سهیلا محمدی فعال زیست محیطی و شهروند کرد اهل سنندج، از سوی شعبه 2 دادگاه انقلاب سنندج به اتهام “برپایی وشرکت در کمپین حمایت از کانی بل و جمع اوری 5 هزار امضا” دادگاهی شد و همچنین از سوی قاضی اسکندری به اتهام “اقدام علیه امنیت ملی و اختشاش در افکار عمومی” متهم شناخته شد.

سهیلا محمدی فعال زیست محیطی و سخنگوی پشین کمپین نجات کانی بل، به دلیل اعصاب غذای یک هفته ای در دادگاه انقلاب شهر سنندج علیه وی پرونده ای تشکیل شد.

همچنین پس از شرکت در مراسم نوروز در روستای قصریان سنندج از سوی دادگا پروه نده ای دیگر تشکیل شده و همچنین از سوی اداره اطلاعات تهدید شده که نباید در هیچ یک از مراسمات روز جهانی کارگر شرکت بعمل اورد.

جلالی زاده؛ بگذارید اهل سنت در مسایل مذهبی خودشان آزاد باشند

جلال جلالی زاده، استاد دانشگاه تهران و نماینده سابق مجلس در واکنش به اعمال محدودیتهای جدید بر اهل سنت استان کردستان در اجرای مناسک مذهبی خود با انتشار نامه ای سرگشاده خواهان پایان دادن به این رویه شد.
ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، ۲۹ فروردین ماه خبرگزاری هرانا با انتشار سندی از اعمال محدودیت مضاعف بر جامعه اهل سنت کردستان خبر داده بود. بنا بر این گزارش طی بخشنامه ادارات اوقاف شهرستان‌های استان کردستان، هیئت امنای مساجد حق هیچ گونه عزل و نصب پیش‌نماز و یا برگزاری کلاس قرآن بدون تایید مرکز بزرگ اسلامی را ندارند. مرکز بزرگ اسلامی که مسئول رسیدگی به امور مذهبی اهل سنت است نهادی وابسته به حکومت است که زیر نظر نمایندگان ولی فقیه که رهبری شیعه است فعالیت میکند.
دکتر جلالی زاده استاد دانشگاه تهران، دبیر شورای هماهنگی اصلاح طلبان کرد و مدیر مسئول سابق هفته نامه سیروان در واکنش به محتوای این سند با نگارش نامه ای سرگشاده مراتب اعتراض خود را اعلام داشت و خواستار پایان دادن به محدودیت های مضاعف قانونی بر جامعه اهل سنت شد. متن کامل این نامه عینا در پی می آید؛
اخیرا نامه ای از سوی نمایندگی اوقاف در شهرستان دهگلان خطاب به هیات امنای مساجد در ارتباط با تعیین امام جماعت و برگزاری کلاس های قرآن در گروه های مجازی منتشر شده که نمی توان جز اظهار تاسف و تحسر برای چنین روزگاری که جبرا درآن زندگی می کنیم و برای چنین مردمی که از ساده ترین حقوق مذهبی خود محرومند و نیز برای چنین مسوولی که هنوز نمی داند مسلمانان منطقه از چه گروه های تشکیل شده اند؟ نمی توان نکته دیگری گفت.
دراین راستا لازم دانستم چند نکته را از روی دلسوزی و خیر خواهی بیان کنم: اولا باید این رییس اوقاف که به ناحق براین صندلی نشسته بداند که متولی اوقاف در هر منطقه باید اهل آن منطقه و از پیروان مذهب اکثریت باشد همانگونه که در اکثر کشورهای اسلامی اهل تشیع از چنین حقی برخوردار هستند.
ثانیا نه تنها طبق آموزه های فقهی فریقین بلکه مطابق نص حدیث شریف نبوی اقتدا به امامی که مورد تایید ما مومین نیست حرام یا مکروه است. شما چگونه امامی را که مورد تایید مردم نیست می خواهید به زور بر آنان تحمیل نمایید؟ در کدام آیه قرآن تعلیم قرآن منوط به اجازه حکومت شده است؟
ایجاد محدودیت بیشتر برای اهل سنت درچنین مقطعی که در ادامه برنامه های تاسیس مرکز بزرگ برای حکومتی کردن روحانیان اهل سنت، تاسیس شورای برنامه ریزی، پخش اذان اهل تشیع هم زمان با اذان اهل سنت درشبکه کردستان که درنوع خود در دنیا بی نظیر است. انتقال امتحان روحانیون اهل سنت از دانشگاه تهران به مجمع تقریب و اخیرا چنین تصمیمی که گامی برای دولتی کردن مساجد و خارج کردن آن ها ازجنبه مردمی بودن و برداشتن گامی دیگر برای تعطیلی مساجد است.
متاسفانه درکردستان به سبب همین سیاست ها هرروز شاهد خالی شدن مساجد از نمازگزاران وغالب شدن فضای بی تفاوتی نسبت به مسایل دینی و یا دین گریزی ازسوی جوانان هستیم چون اساس دین بر اختیار نهاده شده است نه مبلغ تحمیلی از سوی دولت و نمونه آن سخنرانی اینجانب درسال گذشته درمسجد بهاران بود که موکول به گرفتن اجازه از مرکز بزرگ اسلامی شد. آیا در جامعه ای که سخنرانی مذهبی منوط به اجازه مقامات حکومتی (البته مرکز بزرگ رسمیت ندارد) باشد می توان دین حقیقی را به مردم گفت وجوانان را جذب دین نمود؟ بگذارید اهل سنت در مسایل مذهبی خودشان آزاد باشند همانگونه که اهل تشیع درجهان اسلام آزادند.
امروز درسایه فضاهای مجازی و رسانه های گروهی هر کس برای خودش مسجد و عبادتگاه و منبری دارد پس شایسته نیست ما بیخود و بی جهت بهانه به دست مخالفان دهیم و با توجه به وضعیت ناگوار و بحرانی خاورمیانه آب در آسیاب افراطگرایان و تفرقه اندازان نریزیم.
Hadi Zarehs Foto.

روزشمار نه سال حبس احمد تمویی

احمد تمویی زندانی سیاسی زندان ارومیه است که از سال ۸۶ در زندان های مختلف نگهداری شده، او شکنجه های متعددی از قبیل «شلاق خوردن»، «آویزان شدن»، «ضرب و شتم» و «سوزاندان بدن با سیگار» را تجربه کرده است. وی هم‌ اکنون در بند ۱۲ زندان ارومیه در نهمین سال حبس مشغول گذراندن حکم ۱۵ سال حبس تعزیری خود است. گزارش پیش رو روزشمار از ۹ سال حبس این زندانی سیاسی است.
احمد تموئی در تاریخ ۲ آبان ۱۳۸۶ در مهاباد در کنار «غار تاریخی سهولان» در حالی که روی موتور سیلکت شخصی اش نشسته بود توسط نیروهای سپاه پاسداران دستگیر و به سپاه ارومیه منتقل شد.
در مدت بیست روز نخست در بازداشتگاه بی نام و نشانی نگهداری می شد که به ندرت زندانیان سیاسی را به آن‌جا منتقل می کنند. در این بازداشتگاه تحت انواع مختلف شکنجه ها از قبیل «شلاق زدن» و «آویزان کردن»، «ضرب و شتم» و «سوزاندان بدن با سیگار» قرار گرفت.
بعد از بیست روز، وی به بازداشتگاه دیگری به نام «۲۱ رمضان» منتقل و شدت شکنجه ها کاهش یافت و در حد ضرب و شتم و توهین و تحقیر بوده و به مدت یک‌ماه در این بازداشتگاه نگهداری شد.
سپس وی را به زندان مهاباد منتقل کردند. این زندانی سیاسی در تاریخ ۱۰ دی‌ماه سال ۸۶ در شعبه یک دادگاه انقلاب به اتهام «محاربه از طریق عضویت در پژاک» محاکمه شد.
در مدت محاکمه، وکیل این زندانی تحت فشار قرار گرفت و قادر نشد است به طور شایسته از وی دفاع کند. حتی در زندان مهاباد حفاظت زندان دوبار احمد تمویی را احضار و به وی می گویند «وکیلت خوب نیست و کلاهبردار است و سعی کن وکالت این وکیل را لغو کنی.» اما با تمامی این فشارها وکیل وی کار خودش را انجام داد هر چند شاید به طوری که می بایست، نتوانست از وی دفاع کند.
احمد تمویی در یک جلسه ۷ الی ۸ دقیقه ای بدون اجازه دفاع شفاهی محاکمه می شود و تنها وکیل وی لایحه دفاعی نوشت که به دلیل فشارها بسیار محافظه‌کارانه بود.
بعد از ۱۰ الی ۱۸ روز حکم وی صادر و به اتهام محاربه به ۱۵ سال حبس و تبعید در زندان ارومیه محکوم و در اردیبهشت‌ماه ۸۷، حکم وی در شعبه ۱۰ دادگاه تجدید نظر استان عینا تایید شد.
این زندانی سیاسی در تاریخ ۱۸ شهریور ۸۷، از زندان مهاباد به زندان ارومیه تبعید شد.
در تاریخ ۱۱ دی‌ماه سال ۸۹، زمانی که «حسین خضری» دیگر زندانی سیاسی را برای اجرای حکم اعدام به سلول انفرادی منتقل کرده بودند، وی را نیز به همراه چند تن از زندانیان سیاسی هم‌چون حبیب‌الله گلپری‌پور، حسین میرزایی و علی‌احمد سلیمان به سلول انفرادی منتقل کردند. وی در سلول انفرادی شماره ۷ زندان ارومیه نگهداری می شد و در شب ۱۵ دی‌ماه ۸۹ وقتی حسین خضری را از انفرادی شماره یک برای اجرام حکم اعدام بردند، وی شاهد بود که ماموران اجرای حکم این زندانی سیاسی را «به طرز فجیعی» منتقل کردند.
از صبح ۱۵ دی‌ماه ۸۹ این زندانی سیاسی به همراه حبیب‌الله گلپری‌پور تا تاریخ ۲ بهمن ۸۹ دست به اعتصاب غذا زدند و در این تاریخ به داخل بند منتقل شدند.
وی بعد از چند روز در تاریخ ۲۵ بهمن ۸۹ از زندان ارومیه به انفرادی اداره اطلاعات منتقل شد و از بدو ورود مورد ضرب و شتم و توهین تحقیر قرار گرفت.
بعد از دو روز او را به اتهام «تبلیغ علیه نظام» و «ارتباط با رسانه های بیگانه» تفهیم اتهام و مورد بازجویی قرار دادند.
این زندانی سیاسی حدودا به مدت یک‌ماه در این بازداشتگاه با ضرب و شتم و توهین و تحقیر مورد بازجویی قرار گرفت.
نهایتا، در تاریخ ۲۷ بهمن ۸۹، به دلیل این‌که هیچ مدرکی در مورد این اتهامات وجود نداشت، پرونده وی به دادگاه ارسال نشد و دوباره آقای تموئی را به زندان ارومیه منتقل کردند.
در تاریخ آذرماه سال ۹۰، این زندانی را همراه علی‌احمد سلیمان، یوسف کاکه‌ممی، جهانگیر بادوزاده و حبیب‌الله گلپری‌پور به سلول انفرادی منتقل کردند. دلیل این کار توسط مسئولین زندان این‌گونه عنوان شده بود که شما قصد دارید در روزهای تاسوعا و عاشورا بی احترامی کنید. اما زندانیان در خصوص این انتقال باور داشتند چون نهاد اطلاعات در داخل زندان ارومیه دفتری تاسیس کرده و زندانیان را احضار و مورد تحقیر و ضرب و شتم قرار می داد و این زندانیان هیچگاه حاضر نشده بودند به احضارهایشان پاسخ داده و به این دفتر مراجعه کنند به انفرادی تنبیهی منتقل شدند.
احمد تمویی در شرایط بسیار نامناسبی در سلول شماره ۴ این زندان در فصل زمستان این شهر سردسیر بدون هیچ‌گونه سیستم گرمایشی و یا حتی پتو و لباس گرم به مدت حدود ۲۱ روز نگهداری و سپس به همراه دیگر زندانیان به داخل بند منتقل شد.
به دلیل سرمای زیاد آن مدت انفرادی، کلیه های احمد تموئی عفونی شده و تاکنون نیز کلیه هایش به دلیل عدم درمان دچار مشکل هستند.
در تاریخ ۲۴ بهمن ۹۰ تا ۲۶ بهمن نیز این زندانی سیاسی را به اداره اطلاعات منتقل کرده و بدون هیچ سئوال توضیحی در سلول انفرادی نگهداری کردند. در این مدت حبیب‌الله گلپری‌پور احضار می شود و از او وصیت نامه خواسته و گفته بودند اجرای حکم اعدامت آمده است.
در تاریخ ۲۰ مهر ۹۱، باردیگر احمد تموئی به همراه جهانگیر بادو زاده، یوسف کاکه‌ممی، علی احمد سلیمان و مصطفی علی احمد به سلول های انفرادی اداره اطلاعات منتقل شدند. دوباره به اتهام «تبلیغ علیه نظام» و «ارتباط با رسانه های بیگانه»، «جاسوسی به نفع اجانب» و اتهامات دیگری برای این زندانیان سیاسی پرونده تشکیل شد. دلیل این اقدام صحبت با «احمد شهید» گزارشگر ویژه سازمان ملل عنوان شده بود.
این بار احمد تموئی به مدت دوماه در سلول انفرادی مورد شکنجه های شدید روحی و روانی قرار گرفت و بازجویی شد. ده روز آخر این دوره سلول انفرادی تنها صحبت و تهدید بود و شکنجه و بازجویی متوقف شده بود و از وی درخواست کردند تا مصاحبه ای [تلویزیونی] انجام دهد. حتی با اینکه این زندانی تهدید شده بود که حکمش به اعدام تبدیل خواهد شد، با این حال احمد تمویی درخواست مصاحبه را رد کرد. این بار نیز پرونده وی به دلیل نبود مدرک به دادگاه ارسال نشد و در۲۰ آذر ۹۱ این زندانی را با چشم‌بند مخصوص زندانیان اعدامی به صورت دستبند از پشت و پابند به زندان رجایی‌شهر کرج منتقل و تبعید کردند. در بین راه ماموران به وی توهین می کردند که با اعتراض احمد تموئی وی را مورد ضرب و شتم قرار دادند، به طوری که صورت وی کبود شده بود.
زندان رجایی‌شهر، این زندانی را به دلیل انتقال غیرقانونی نمی پذیرفت و در نهایت در تاریخ ۲۲ آذر ماه وی را به دادسرای امنیت زندان اوین بردند. در اجرای احکام عنوان شد که تبعید ایشان غیرقانونی است. چراکه حکم وی تبعید در زندان ارومیه است. مجوز موقتی برای نگهداری وی در زندان رجایی‌شهر صادر شد و عنوان شد این زندانی بایستی به زندان ارومیه بازگردد.
آقای تموئی به مدت ۷ ماه در اندرزگاه ۴ سالن ۱۲ زندان رجایی‌شهر کرج نگهداری و تنها اجازه تماس تلفنی داشت.
۲۶ تیرماه ۹۰ دوباره این زندانی سیاسی به زندان ارومیه منتقل شد. در این انتقال نیز آقای تموئی توسط مسئولین قضایی و زندان ارومیه تحویل گرفته نمیشد و به ماموران تهران عنوان میشد که این زندانی برای تنبیه به زندان رجایی شهر تبعید شده است. ولی نهایتا بعد از یک‌روز کشمکش و گرداندن در تمامی دادگاهّای این شهر، زندان ارومیه وی را پذیرفت و به بند ۱۲ این زندان منتقل شد.
بعد از این انتقال، در تاریخ اول شهریور ماه، دفتر نهاد اطلاعات زندان ارومیه احمد تمویی را احضار کرد ولی این زندانی با عنوان این‌که این احضار غیرقانونی است از مراجعه خودداری نمود. با مراجعه ماموران «گارد» زندان دستان وی را از پشت دستبند زده و به دفتر مذکور منتقل کردند و از بدو ورود مورد ضرب و شتم شدید و توهین و تحقیر قرار گرفت و دوباره به سلول انفرادی منتقل و بعد از حدودا یک‌ هفته به بند ۳۴ که مخصوص زندانیان با جرائم خطرناک است منتقل و در شرایطی نامناسب به صورت «کف خواب» نگهداری شد.
در تاریخ ۱۴ آذر ۹۱ قرار بود به مناسبت چهلم حبیب‌الله گلپری‌پور اعتصابی توسط ندانیان صورت بگیرد احتمالا به همین خاطر احمد تمویی در تاریخ ۱۳ آذر ماه بار دیگر به همراه ۴ الی ۵ زندانی دیگر به بازداشتگاه انفرادی اداره اطلاعات منتقل شد.
این زندانیان از بدو ورود دست به اعتصاب غذا زدند و درخواست مسئولین اداره اطلاعات مبنی بر شکستن اعتصاب را رد کردند. روز دوم احمد تمویی برای بازجویی منتقل شده و در ضمن بازجویی با چشم‌بند به مدت سه الی چهار ساعت به هر سئوالی که پاسخ می داد، مورد ضرب و شتم قرار می گرفت و سرانجام با توهین تحقیر دوباره به انفرادی منتقل شد. بعد از پنج روز احمد تمویی به همراه دیگر زندانیان سیاسی به بند عمومی زندان منتقل شد.
در اسفند ماه سال ۹۲ این زندانی سیاسی تهدید کرد که در صورت عدم انتقال به بند زندانیان سیاسی در اعتراض به شرایط نامساعد نگهداریش در بین زندانیان خطرناک دست به اعتصاب غذا خواهد زد که مسئولین زندان پیش از اعتصاب غذا، با درخواست وی موافقت کردند.
وی در سال ۹۳ نیز همراه تعدادی زندانی سیاسی دیگر به اعتصاب غذای ۳۳ روزه ای مبادرت کرد.
احمد تمویی هم‌اینک در بند ۱۲ زندان ارومیه همراه دیگر زندانیان سیاسی مشغول تحمل حبس است و هیچ‌گاه به مرخصی اعزام نشده است. او محکوم به ۱۵ سال حبس تعزیری است

خارج کردن کلیه امید کوکبی به علت ابتلا به سرطان در زندان

خارج کردن کلیه امید کوکبی به علت ابتلا به سرطان در زندان

 

 

پزشکان کلیه راست امید کوکبی فیزیکدان زندانی ایرانی را، به علت عارضه تومور بدخیم سرطانی، به طور کامل از بدنش خارج کردند.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از بی بی سی، به گزارش یک منبع آگاه، آقای کوکبی امروز چهارشنبه اول اردیبهشت در بیمارستان سینای تهران مورد عمل جراحی قرار گرفته است. این منبع از قول پزشک معالج امیدکوکبی گفت که با توجه به وضعیت بیماری وی، در صورت ادامه حبس، جان این زندانی در خطر خواهد بود.

آقای کوکبی، دانشجوی دکترای فیزیک با تخصص لیزر در دانشگاه آستین تگزاس، بهمن ماه سال ۱۳۸۹ هنگام خروج از ایران در فرودگاه بازداشت و بعد از چند ماه به اتهام “ارتباط با دولت متخاصم” و “کسب مال نامشروع” به ۱۰ سال زندان محکوم شد.

حکم ۱۰ سال حبس امید کوکبی در دی ماه ۱۳۹۳ مجددا تایید شد. به گفته آقای کوکبی حکم دادگاه بر اساس اعترافات اجباری خلاف واقع صادر شده است.

او از ۵ سال و ۳ ماه پیش بدون مرخصی در زندان به سر می برد. امید کوکبی در این مدت، چندین بار با دفع سنگ کلیه و خونریزی داخلی ناشی از آن دست و پنجه نرم کرده است.

پیشتر، سعید خلیلی وکیل این زندانی به ایلنا گفته بود: “اگرچه دیوان عالی کشور در رای صادره خود در تاریخ ۱۹/۷/۱۳۹۳ جرم انتسابی را فاقد مستندات کافی دانسته بود، اما در هر صورت این حکم در شعبه هم‌عرض (شعبه ۵۴) بدون التفات به مفاد رای دیوان، ابرام شد.”

۱۸ برنده جایزه نوبل فیزیک اواخر سال ۲۰۱۴ در نامه‌ای به رهبر ایران خواهان آزادی او شدند. آنها در نامه خود نوشتند آقای کوکبی “تنها به خاطر امتناع از همکاری با مراکز تحقیقات نظامی جمهوری اسلامی ایران” زندانی شده است.

سعید خلیلی به ایلنا گفته است:‌ “صرف‌نظر از کفایت ادله و مستندات ارائه شده در لوایح دفاعیه و نیز رای دیوان در اثبات بی‌گناهی او، اکنون علاوه بر اینکه طبق قانون بیش از دو سال است که شرایط و استحقاق برخورداری از آزادی مشروط را دارد و آقای جواد لاریجانی هم در اسفند۱۳۹۳ در گفتگویی با شبکه دوم تلویزیون جمهوری اسلامی وعده عفو و آزادی وی را داده بود، با کمال تعجب نمی‌دانیم چه دست‌هایی تاکنون مانع تحقق این همه راه‌ها برای آزادی ایشان شده‌اند.”

این وکیل افزوده است که براساس قوانین کشور امکان تعویق مجازات آقای کوکبی به دلیل بیماری وجود دارد. به گفته او: “در عین حال هم علاوه بر آزادی مشروط اکنون ایشان بر اساس ماده ۵۰۲ آیین دادرسی کیفری شرایط توقف اجرای حکم و آزادی را دارد.”

این ماده قانونی تصریح دارد: “هرگاه محکوم علیه به بیماری جسمی یا روانی مبتلا باشد و اجرای مجازات موجب تشدید بیماری یا تأخیر در بهبودی وی شود، قاضی اجرای احکام کیفری با کسب نظر پزشکی قانونی تا زمان بهبودی، اجرای مجازات را به تعویق می‌اندازد.”

آقای کوکبی سال پیش در نامه ای از زندان نوشت که دانشمندان نباید در فعالیت هایی که ممکن است خطراتی برای بشر داشته باشد شرکت کنند.

گزارش ماهانه؛ نگاهی اجمالی به وضعیت حقوق بشر ایران در فروردین۹۵

خبرگزاری هرانا – آنچه در پی می‌آید گزارش اجمالی و ماهیانه وضعیت حقوق بشر در ایران در دوره زمانی فروردین‌ماه ۹۵ است که به همت نهاد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران تهیه‌شده است، این گزارش با توجه به حجم محدود آن و نیز به دلیل عدم اجازه فعالیت گروه‌های مستقل مدافع حقوق بشر در ایران نمی‌تواند بازتاب‌دهنده کامل وضعیت حقوق بشر در ایران باشد.

لازم به یادآوری است بخش آمار این تشکل به‌صورت سالانه گزارش مفصل‌تر خود را به اشکال آماری و تحلیلی از وضعیت حقوق بشر در ایران منتشر می‌کند.

گزارش تفصیلی، آماری نقض حقوق بشر در فروردین‌ماه ۱۳۹۵

در فروردین‌ماه سال ۱۳۹۵ نقض سامانمند حقوق بشر در ایران همچنان مانند گذشته ادامه داشت و در این ماه با اجرای اعدام ۲۷ نفر در استان‌های گیلان، خراسان جنوبی، رضوی، آذربایجان غربی و همچنین البرز، روند اعدام ها از سر گرفته شد.

اعدام

از برجسته‌ترین گزارش‌های اعدام در این ماه باید به اعدام دست‌کم هفت محکوم به اعدام (قصاص) در زندان رجایی‌شهر کرج و همچنین اعدام هفت زندانی شامل پنج مرد و دو زن در ارتباط با جرائم مواد مخدر در زندان مرکزی بیرجند و به دار آویخته شدن چهار زندانی در زندان ارومیه اشاره کرد.

یکی از موردتوجه‌ترین و بحث‌برانگیزترین گزارش‌ها در این زمینه اعدام رشید کوهی، متهم جرایم مواد مخدر بدون حق تجدید نظر بود.

در فروردین‌ماه ۹۵سال در کنار تمام اعدام‌های صورت گرفته، شاهد بخشش و نجات  محکومین به قصاص بودیم کهنجات یک محکوم به اعدام پس از ۱۰ سال و آزادی ۸ زندانی محکوم به اعدام در استان گلستان ازجمله آنها بود.

حقوق اقلیت‌ها

این ماه همچنین با تداوم تعرض به حقوق اولیه اقلیت‌های قومی و دینی در ایران همراه بود که از بارزترین آنها، می توان احضار ملک محمد آبادیان توسط اطلاعات سپاه ، بازداشت تعداد زیادی از شهروندان عرب استان خوزستان،بازداشت افشین حسین پناهی در دهگلان، اجرا حکم شلاق برای پنج فعال اردبیلی، بازداشت و بی خبری از دو  برادر در کردستان و همچنین بازداشت یک شهروند در چابهار را نام برد.

در رابطه با نقص حقوق شهروندان بهایی شاهد تبعیض و آزار و اذیت کمتری بودیم.

درزمینهٔ حقوق شهروندان اهل سنت نیز گزارش‌هایی منتشر گردید. گزارش‌های اعمال محدودیت انتخاب پیش نماز و برگزاری کلاس قرآن در کردستان و بازداشت روحانی اهل سنت در میرجاوه بخاطر انتشار عکس تخریب خانه های مردم ازجمله آنها بود.

حقوق کودکان

درزمینهٔ نقض حقوق کودکان نیز گزارش‌هایی منتشر گردید که برجسته‌ترین آن‌ها عبارت بودند ازمجروح شدن شش دانش آموز در میدان تیر بجنورد، ازدواج دختری چهارده ساله و همچنین وجود ۳۱۲۶ دانش‌آموز بازمانده از تحصیل در همدان  .

یکی از موردتوجه‌ترین و بحث‌برانگیزترین گزارش‌ها در این زمینه تجاوز و قتل فجیع دختر شش ساله افغانستانی در ورامین بود.

حقوق زنان

درزمینهٔ حقوق اولیه زنان در ایران همچنان در ماهی که گذشت قدم جدی برای تحقق شعار برابری جنسی از سوی دستگاه حاکمه برداشته نشد و زنان ایرانی همچنان شاهد نقض متعدد حقوق خود بودند. از پراهمیت‌ترین گزارش‌ها نقض حقوق بشر در حوزه حقوق زنان به فوت ۵ نفر از زنان معتاد جمع‌آوری شده، شانس زنان در کاریابی، نصف مردان ، اسید پاشی بر روی  یک دختر جوان در در تهران، ممنوعیت ایجاد رستوران در نزدیکی دبیرستان دخترانه و آرایشگاه زنانه و همچنین زن‌کُشی به‌خاطر فعالیت در فضای مجازی اشاره کرد.

کارگری

رویدادها و اخبار کارگری در فروردین‌ماه ۹۵  پرشمار بود ازجمله آنها می توان به سومین جلسه محاکمه کارگران سنگ آهن بافق ، اخراج ۱۵۰ کارگر معدن جو در طبس ، بازداشت تعدادی از کارگران مجتمع مس میدوک ، اخراج  سی کارگر رسمی چاپخانه مجاب اشاره کرد.

همچنین در این ماه ۱۳ مورد مربوط به مرگ کارگران در محل کار گزارش شده است.

اصناف

در حوزه اصناف و حقوق صنفی هم این ماه خالی از حوادث نبود. چنانکه: پلمپ شدن  ترنجستان سروش و پلمپ آژانس هواپیمایی به دلیل تبلیغ کنسرت از برجسته‌ترین‌های این بخش بودند.

بهداشت و محیط زیست

درزمینه ی بهداشت و محیط ‌زیست در این ماه گزارش‌های متعددی منتشر شد که غالب آن‌ها با موضوع آلودگی هوا ، محیط‌زیست و کمبود آب در کشور بود که ازجمله مهم‌ترین آن می توان به هفت مرکز استان در معرض بحران کمبود آب هستند، دریاچه نمک «حوض سلطان» خطر بالقوه زیست‌محیطی برای تهران، گرد و خاک در هوای اهوازودریای خزر قربانی فاضلاب وآلودگی نفتی اشاره کرد.

گزارش‌های مورد توجه

در این بخش سعی شده به گزارش‌هایی از نقض حقوق بشر در فروردین‌ماه  که با حساسیت و توجه بیش‌تری از سوی افکار عمومی مواجه شدند، اشاره شود. بدیهی ست که این توجه بیش‌تر، الزاماً به معنی شاخص بودن این دسته از گزارش‌های به لحاظ حجم نقض حقوق بشر نیست.

ازجمله گزارش‌ها با توجه خاص می‌توان به ناگفته‌های یک قربانی اسیدپاشی، قبل از مرگ ، احتمال سرایت طاعون در حیات‌وحش در سرخه‌حصار ، تلفات بیماری تب برفکی در بهشهر ، کودک ۱۰ ساله کرمانی خود را حلق آویز کرد،آخرین خبر از نوزاد رهاشده در کیسه زباله ، شکایت مجری زن از صدا و سیما، مرد دو زنه خانواده همسر اولش را به رگبار بست و اسیدپاشی در یکی از خیابان‌های تهران اشاره کرد.

همچنین تجاوز و قتل فجیع دختر شش ساله افغانستانی در ورامین  را نیز باید در زمره پر توجه ترین گزارش‌های فروردین‌ماه دانست.

گزارش‌های حقوق بشری، در سایه‌ی کم توجهی

در مقابل بخش قبل، بسیاری از گزارش‌های حقوق بشری اساساً با کم توجهی و بعضاً بی‌توجهی رسانه‌ها و افراد فعال در شبکه‌های اجتماعی که به هر ترتیب تشکیل‌دهنده‌ی قسمتی از افکار عمومی هستند؛ روبه‌رو شدند. گفتنی است این نوع کم توجهی‌های بعضا غیر تعمدی یا بعضا تبعیضات هدفمند، زمینه بیشتری از تداوم و گسترش نقض حقوق بشر را فراهم می‌آورد.

برای انتخاب مورد اول در این دسته باید به گزارش دست‌کم هفت زندانی در زندان رجایی‌شهر اعدام شدند اشاره کرد که علیرغم اهمیت بالا، با واکنش و حساسیت زیادی در افکار عمومی روبرو نشد. همچنین  قطع شبانه درختان باغ ۵۰۰۰ متری دروس، زخم‌هایی که با روزنامه پانسمان می‌شوند؛ ترک تحصیل کودکان پروانه‌ای، خرج درمان هزاران کودک سرطانی یک شبه غیب شده‌ است، صدور حکم قصاص در پی یک قتل ناموسی، سه زندانی در رشت اعدام شدند، صدور چهار حکم اعدام در خراسان شمالی و همچنین ترور مقابل مسجد اهل سنت خاش نیز از دیگر گزارش‌هایی بود که در سایه کم توجهی از سوی افکار عمومی قرار گرفتند.

ضرب و شتم رمضان احمد کمال زندانی سیاسی زندان رجایی شهر

dein ProfilbildReza Amiri

رمضان احمد کمال زندانی سیاسی بند ۴ در سالن ۱۲ زندان رجایی شهر در حالی که در اعتصاب غذا به سر می برد، روز دوشنبه ۳۰ فروردین ماه ۱۳۹۵ زمان انتقال به بیمارستان مورد ضرب و شتم قرار گرفت.

به گزارش بام، ارگان خبری بنیاد اکبر محمدی؛ یک مامور و سه سرباز به جای آماده کردن وی برای عمل جراحی او را وادار به نصب سرم غذایی کردند. رمضان احمد کمال در آن وضعیت به آنها ابراز کرده است که تنها باید برای عمل آماده شود نه اینکه او را وادار به شکستن اعتصاب غذا بکنند.

به گفته زندانیان زمانی که فشار خون رمضان احمد کمال روی ۷.۵ بوده است، ماموران زندان تنها به فکر شکستن اعتصاب غذای وی بوده اند نه درمان و رسیدگی به مشکلات او و با اعمال فشار، زور و ضرب و شتم قصد داشتند وی را وادار به شکستن اعتصاب غذا کنند.

لازم به یادآوری است که احمد کمال پیشتر در زندان های قزوین، اوین و رجایی شهر مورد ضرب و شتم ماموران قرار گرفته بود و در آخرین بار این رفتار خشونت آمیز و غیر انسانی و غیر قانونی ماموران منجر به آن شد که این زندانی بیش از هفت روز در کما و بیهوشی کامل به سر ببرد.

رمضان احمد کمال امروز با دستور مردانی رئیس زندان رجایی شهر و توسط ماموران زندان بدون درمان به سالن ۱۲ بازگردانده شد.

این زندانی از روز شنبه ۲۸ فروردین ماه ۱۳۹۵ در اعتراض به عدم رسیدگی پزشکی دست به اعتصاب غذا زده واعلام کرده تا رسیدگی کامل به وضعیت جسمانی و عمل جراحی دستش که از ناحیه بازو و مچ فلج شده است دست از اعتصاب غذا بر نخواهد داشت.

رمضان احمد کمال زندانی سیاسی و از شهروندان کرد سوریه در بهار ۱۳۸۷ به همراه دوست خود فرحان چالش به اشتباه وارد مرز ایران شد. رمضان احمد به واسطه همین اشتباه توسط مأموران وزارت اطلاعات مورد اصابت گلوله قرار گرفت و از ناحیه دست و پا به شدت آسیب دید و بعلت رسیدگی نکردن دست وی دچار آسیب جدی شده است. این زندانی بعد از زخمی شدن توسط مأموران بازداشت و به سلول‌های انفردی اطلاعات ارومیه سپرده شد.

این زندانی سیاسی در طی دو هفته بازداشت و نگهداری در انفرادی اطلاعات تحت سخت‌ترین نوع بازجویی و شکنجه‌ها قرار داشت. پس از دو هفته بازجویی و شکنجه دادگاه وی را به اتهام عضویت در حزب کارگران کردستان به اعدام محکوم کرده و حکم وی در دادگاه تجدیدنظر به ۱۰ سال حبس و تبعید به قروین کاهش یافت.

رمضان احمد کمال با وضعیت اسف بار به دلیل جراحت و وخامت جسمانی ابتدا به بند ۳۵۰ زندانیان سیاسی و امنیتی اوین و سپس به زندان رجایی شهر منتقل شد. این زندانی سیاسی از زمان بازداشت تا کنون در زندان‌های ماکو، قزوین، اوین و رجایی شهر نگهداری شده و در تمام مدت زمان بازداشت خود از کوچکترین حقوق انسانی محروم مانده است.

Hadi Zarehs Foto.

با عدم‌ حضور قاضی، جلسه دادگاه محمد نجفی به تعویق افتاد

 

جلسه دادگاه محمد نجفی وکیل دادگستری به دلیل عدم‌حضور قاضی شعبه ۱۰۲ کیفری در شازند از توابع استان مرکزی برگزار نشد. اتهام آقای نجفی در این دادگاه «تشویش اذهان عمومی» است.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، امروز محمد نجفی وکیل دادگستری در معیت وکلای خود آقایان پیام درفشان و آرش کیخسروی برای رسیدگی به اتهام “تشویش اذهان عمومی” در شعبه ۱۰۲ کیفری شازند از توابع استان مرکزی حاضر شد با اینحال به دلیل عدم حضور قاضی دادگاه برگزار نشد و رسیدگی به پرونده برای مدت نامعلومی به تعویق افتاد.
یک منبع مطلع در گفتگو با گزارشگر هرانا با تایید این خبر گفت “محمد نجفی وکیل دادگستری و از وکلای فعال در زمینه حقوق بشر، هم اینک به قید وثیقه در این پرونده آزاد است.”
پیشتر هرانا گزارش کرده بود دادستان انتظامی کانون وکلای استان مرکزی (اراک)، با استناد به شکایت یک شهروند مجهول الهویه، آقای محمد نجفی را با مجموعه‌ای از اتهامات سیاسی مورد پیگرد قرار داده است.

“شرکت در تحصن غیرقانونی نسرین ستوده”، “هواداری از نسرین ستوده و نوریزاد”، “وبلاگ نویسی و نوشتن مطالب انتقادی در فیسبوک” بخشی از موضوعاتی است که به عنوان اتهامات آقای نجفی در این پرونده مطرح شده‌ است.

نسرین ستوده، یکی از وکلای آقای نجفی در این رابطه به گزارشگر هرانا گفته بود دادگاه انتظامی وکلا نمی تواند یک وکیل را رأسا با اتهامات سیاسی و امنیتی محاکمه کند و فقط در صورتی می تواند به چنین موضوعاتی وارد شود که قبلا دادگاه صالحی درباره چنین اتهاماتی رأی صادر کرده و وکیل را محکوم کرده باشد.

گفتنی است شاکی اولیه با عنوان “امضاء محفوظ” خود را “فردی از آحاد جامعه” معرفی کرده و مدعی شده است که محمد نجفی با اقدامات “دشمن‌شادکن” زمینه انحراف جوانان را فراهم می کند.

شهرستان شازند یکی از شهرستانهای استان مرکزی است. مرکز این شهرستان، شهر شازند است که در ۳۳ کیلومتری جنوب غربی اراک قرار دارد.

Hadi Zarehs Foto.

بازداشت صبری حسن پورمجری شبکه “سیمای رهایی” در تهران

dein ProfilbildReza Amiri

صبری حسن پور سخنگوی کنگره ملی ایرانیان برای نجات ایران و مجری شبکه سیمای رهایی (فعال در هلند) که در پوشش دیدار با خانواده خود به ایران عزیمت کرده بود توسط نیروهای امنیتی دستگیر و به مکان نامعلومی انتقال داده شد.
سايت خبرى “جهان نيوز” وابسته به محافل اقتدارگرا در جمهورى اسلامى از بازداشت صبرى حسنپور فعال حقوق بشر و مجرى شبكه ماهواره اى سيماى رهايى خبر داده است.
گفتنى است حسنپور از طريق گفتگو با فعالان حقوق بشر در ايران و تهيه گزارش در خصوص آخرين وضعيت زندانيان سياسى، گامهاى بلندى در دفاع از حقوق بشر برداشته است.
گفت و گوهاى جذاب با بانو گوهر عشقى مادر ستار بهشتى، نسرين ستوده، محمد ملكى، محمد نوريزاد ، حشمت اله طبرزدى و ديگر فعالان حقوق بشر از جمله اقدامات اين فعال رسانه اى طرفدار حقوق بشر مى باشد.
همچنین یک منبع امنیتی که نخواسته که نامش فاش شود به رجا نیوز گفت : مقوله نفوذ فرهنگی آنچنان که بایسته و شایسته هست جدی گرفته نشده است و جای دارد در خصوص حضور و نفوذ افراد ضد انقلاب، سلطنت طلب و معاند به داخل کشور دقت بیشتری صورت بگیرد.
نهادهای ذیصلاح در خصوص جزئیات بازداشت آقای حس پور که سخنگویی نهادی سیاسی به نام “کنگره ملی ایرانیان برای نجات ایران” را نیز بعهده داشت و همچنین جزئیات سفر ایشان به ایران تاکنون اطلاع رسانی نکرده اند.
گفتنى است صفحه فيسبوك حسنپور پس از بازداشت از دسترس خارج شده است.نهادهای ذیصلاح در خصوص جزئیات بازداشت آقای حس پور که سخنگویی نهادی سیاسی به نام “کنگره ملی ایرانیان برای نجات ایران” را نیز بعهده داشت و همچنین جزئیات سفر ایشان به ایران تاکنون اطلاع رسانی نکرده اند.

وضعیت جسمی دو زندانی سیاسی تبعیدی کُرد بحرانی است

مقامات قضایی و امنیتی حکومت اسلامی ایران مخالفت خود را با معالجه پزشکی دو زندانی سیاسی کُرد در بیمارستان، اعلام کردند.
به گزارش آژانس خبررسانی کُردپا، زندانی سیاسی کُرد، افشین سهراب‌زاده در زندان مرکزی میناب با دوختن لبانش، دست به اعتصاب غذا زد.
وی در زندان مبتلا به سرطان روده و خونریزی داخلی گشته است.
یک منبع مطلع به نقل از مادر این زندانی اهل کرمانشاه به کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی گفته است: “حدود دو سال است که هر روز ما را از دادستانی کامیاران به سنندج و از آنجا به میناب و دوباره به کامیاران می‌فرستند که با مرخصی و درمان پسرم موافقت کنند.
افشین سهراب زادهپیش تر نیز گفتند باید دادستانی بندرعباس موافقت کنند. فرزندم (افشین) جز پوست و استخوان به دلیل ابتلا به سرطان روده، چیزی از وجودش نمانده است و در وضعیت جسمانی بسیار خطرناکی قرار دارد و می بایست در مراکز درمانی خارج از زندان تحت درمانی قطعی قرار بگیرد.”
افشین سهراب‌زاده که به تحمل ٢٥ سال حبس محکوم گشته از ٢٢ ماه جاری دست به اعتصاب غذا زده و برای تأمین هزینه‌های میلیونی درمان به کمک شهروندان نیازمند است.
علی‌رغم دستور کمیسیون پزشکی زندان‌های استان هرمزگان مبنی بر “بحرانی بودن وضعیت جسمی افشین” اما دادگستری استان کُردستان با اعزام به مرخصی درمانی او مخالفت می‌کند.
چندی پیش سازمان عفو بین الملل در بیانیه‌ای با عنوان “زندانی در نیاز مبرم به رسیدگی پزشکی” خواستار اقدام فوری در مورد وضعیت افشین سهراب‌زاده زندانی سیاسی محبوس و تبعیدی در زندان میناب شد.
ایوب اسدیاز سویی دیگر، ایوب اسدی در زندان مرکزی کاشمر با وجود گذشت ٤ سال حبس، همچنان از هرگونه مرخصی محروم گردیده است.
این زندانی سیاسی کُرد دچار دیسک کمر می‌باشد و دادگستری این شهر با اعزام به خارج زندان، ممانعت می‌کند.
دستگاه قضایی ایران حکم ٢٠سال حبس را برای ایوب اسدی صادر کرده و ایشان هم‌اکنون در زندان کاشمر در استان خراسان رضوی دوران تبعید را سپری می‌کند.

Weniger anzeigen

2 Fotos