جمال الدین خانجانی،۸۳ ساله، کارخانهدار موفقی بود که بعد از انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ تجارت خود را به خاطر بهائی بودن از دست داد. در کارخانۂ آجرسازی او که اولين کارخانۂ ماشينی از اين نوع در ايران بود، پيش از آن که به اجبار بسته شود، چندصد نفر به کار اشتغال داشتند.
از جمله خدمات داوطلبانۂ آقای خانجانی به جامعۂ بهائيان ايران، عضويت در محفل ملی بهائيان اين کشور در سال ۱۳۶۳ بود که چهار نفر از ۹ عضو آن توسط حکومت ايران اعدام شدند.
بعدها آقای خانجانی توانست در زمینی که متعلق به خانوادهاش بود مزرعه ای با تجهیزات ماشینی تأسیس کند، اما مسئولین دولتی محدودیت های متعددی برای او ایجاد کردند و ادارۂ مزرعه را با دشواری روبرو ساختند. این محدودیتها به فرزندان و بستگان آقای خانجانی هم تعمیم داده شد از جمله جلوی پرداخت وام به آنها گرفته شد، محلهای کسب آنها را بستند، داد و ستد تجاری آنها را محدود کردند، و از سفر آنها به خارج از ایران جلوگيری شد.
پيش از دستگیری اخير در سال ۱۳۸۷، آقای خانجانی حداقل سه بار دستگیر و زندانی شده بود. آقای خانجانی و همسرش، خانم اشرف سبحانی، چهار فرزند و شش نوه دارند.