جنبشهای اسلامگرا و در پی آن دولتهای اسلامگرا جریانهایی واکنشی و مبتنی بر ارعاب وارهاب هستند به این معنا که در مطالبات عموم شهروندان ریشه ندارند و تنها تامین منافع بخش کوچکی را با تمسک به خشونت هدف قرار می دهند. آنها هیچ ایده و نهاد و فکر و راهبرد و تاکتیک تازهای عرضه نکردهاند. هرچه این جنبشها (غیر از رسم و رسوم قبایل عرب ۱۴۰۰ سال پیش) دارند از کمونیسم و فاشیسم و استالینیسم وام گرفته شده است. البته با دقت تمام از ایدهها و ساختارهای دمکراسی و لیبرالیسم غربی پرهیز کردهاند یا اگر عناصری در آموزههای برخی از روشنفکران آنها وجود داشته آنها را به تدریج تصفیه کردهاند.
آنها همچنین در برابر رقبای سیاسی خود در داخل و دولتها و مجامع بین المللی در غرب در شرایطی نمونههای قلابی نهادها و ایدهها و راهبردهای دمکراسیها را درست کردهاند تا خود را در شرایطی که قدرت مطلقه را به دست نگرفتهاند مدرن جلوه دهند تا از نردبان قدرت بالا رفته و آن را فرو اندازند و در جامعهی جهانی دمکرات و حقوق بشری و مدنی جلوه گر شوند (در شرایطی که هنوز قدرت قاهره در مجامع بین المللی در اختیار آنها نیست؛ اگر همانند داخل کشور قدرت را یکسره از آن خود سازند این کارها فراموش می شود.)
مردمسالاری، حقوق بشر اسلامی، حاکمیت قانون، تفکیک قوا، مجلس شورا و انتخابات در جمهوری اسلامی همه قلابی هستند چون هم محتوا، هم روشها و هم نتایج مورد نظر از آنها از نوع نظامهای اقتدارگرا و تمامیت خواه است. در این نوشته به مواردی از نهادهای مدنی قلابی که توسط نیروهای امنیتی و نظامی و دستگاههای تبلیغاتی جمهوری اسلامی ساخته و پرداخته شدهاند اشاره میکنم.
مسافران ژنو
حقوق بشر از حوزههایی است که جمهوری اسلامی می خواهد فضای اعتراضی آن نسبت به اقدامات نظام را گل آلود سازد. این امر در دورهای با تشکیل ستاد حقوق بشر قوهی قضاییه یا برساختن حقوق بشر اسلامی صورت گرفت اما چندان موفق نبود. سیاست جدید جمهوری اسلامی که بعد از جنبش سبز شکل گرفت که مبهم سازی نهادی در این حوزه است.
سازمان دفاع از قربانیان خشونت، انجمن ملل متحد ایران، انجمن حمایت از زنان و کودکان پناهنده، موسسه مطالعات و تحقیقات زنان، موسسه خیریه حمایت از آسیب دیدگان اجتماعی، بنیاد کودک و مرکز توسعه صلح پایدار از جمله نهادهایی بودند که به همراه هیئت رسمی جمهوری اسلامی در شانزدهمین اجلاس جهانی حقوق بشر در ژنو حاضر شده بودند. یک هیئت ۲۰ نفره ایرانی که خود را نمایندگان جامعه مدنی در ایران و اعضای نهادهای فوق معرفی می کردند در ژنو حاضر شدند و به دفاع از عملکرد جمهوری اسلامی در حوزه حقوق بشر و جامعه مدنی پرداختند. این هیئت صرفا بر موضوع نقد و سیاسی سازی حقوق بر تمرکز داشت. به عنوان نمونه این هیئت یک نشست تحت عنوان اسلام هراسی برگزار کرد. این موضوع از موضوعات تبلیغاتی اسلامگرایان برای عادی سازی موضوع تروریسم در غرب و زیبا جلوه دادن چهرهی اسلامگرایان بوده است.
دیدبان شفافیت و عدالت
جمعی از مقامات جمهوری اسلامی که همه سابقهای طولانی در سوءاستفاده از قدرت و پنهانکاری و مدیریت نهادهای سرکوب را داشتهاند و تغییری نیز در باور و رفتار و کردار آنها صورت نگرفته دور هم جمع شده و سازمانی به نام دیدهبان شفافیت و عدالت تاسیس کردهاند تا با فساد در جمهوری اسلامی مبارزه کنند. اعضای هیئت موسس این نهاد همه از اعضای نهادهای انتصابی حکومت (رادیو و تلویزیون دولتی، سپاه، مجمع تشخیص مصلحت) بوده و برخی با حذف استصوابی رقبا به مجلس راه یافتهاند. ده عضو موسس (احمد توکلی، احمد امیرآبادی، محمد دهقانی، محمود فرشیدی، الیاس نادران، مرتضی نبوی، اسماعیل کوثری، حسین نجابت، پرویز سروری، و محمد حسین حسین زاده) این نهاد همه عناوین، قدرت، و ثروت خود را از نزدیکی و وفاداری به قدرت در جمهوری اسلامی کسب کردهاند. این گروه نظامی- امنیتی- تبلیغاتی و فاسد مدعی هستند که می خواهند با فساد و عدم شفافیت مبارزه کنند. جالب است که این گروه انتخابهای شخصی آدمها در لباس و غذا و سبک زندگی را نیز در زمرهی مواردی که می خواهند با آنها مبارز کنند- فساد فرهنگی- قرار دادهاند (اساسنامه ماده ۹ بند ۱۲). شگفت انگیز است که گروهی از افراد که هر روز وفاداری خود را به فاسدترین و غیر شفاف ترین فرد کشور (ولی فقیه) اعلام می کنند و هرچه دارند از سوء استفاده از قدرت قاهرهی آنهاست ادعای مباره با فساد و غیر شفافیت دارند. سازمانی که دیده بان شفافیت است در دو سالی که از عمر آن می گذرد (دقیقا مثل ولی فقیه همهی اعضای آن) یک صفحه کاغذ در مورد هزینهها و مخارج خود عرضه نکرده است.
کارزارهای تبلیغاتی
برساختن نهادهای مدنی توسط نهادهای حکومتی و دولتی متمرکز است بر برنامههای تبلیغاتی جمهوری اسلامی. به عنوان نمونه در موضوع اسرائیل دهها ستاد و تشکیلات تحت عنوان «سازمان مردم نهاد» توسط سپاه و بسیج و نهادهای مذهبی تاسیس شدند تا کارهای تبلیغاتی را سازمان دهند. مجمع فعالان و سازمان های مردم نهاد حامی آزادی قدس (شامل بر ستاد پاسداشت شهدای جهان اسلام، موسسهی زیتون، موسسه فرهنگی آرماگدون) در حیطهی تبلیغات ضد اسرائیلی عمل می کند. بودجهی این نهادها از طریق سازمان تبلیغات اسلامی و سپاه تامین می شود. انجمن دفاع از قربانیان تروریسم تبلیغات سیاسی علیه سازمان مجاهدین خلق را هدایت و اجرا می کند. هیچ یک از این «سازمانهای مردم نهاد» با شفافیت محل تهیهی بودجهی خود را اعلام نکردهاند.
نهادهای قلابی بدیل
محدودهای از فعالیتهای فرهنگی نیست که گروهی تلاشی برای تاسیس نهادی در چارچوب آن کرده باشند و نهادهای امنیتی و نظامی و نزدیکان بیت و ولی فقیه در آن نهادهای موازی و مدنی قلابی ایجاد نکرده باشند. انجمن سینمایی دفاع مقدس (در مقابل خانهی سینما)، قرارگاه عمار (در مقابل همهی نهادهای فرهنگی و هنری)، انجمن قلم ایران (در مقابل کانون نویسندگان ایران)، هیئت اسلامی هنرمندان (در مقابل خانه تئاتر یا انجمن موسیقی)، انجمن روزنامه نگاران مسلمان (در مقابل انجمن صنفی روزنامه نگاران)، مجمع ناشران انقلاب اسلامی (در تقابل با اتحادیه ناشران تهران)، اتحادیهی انجمنهای اسلامی دانش آموزان (در این محدوده نگذاشتند نهاد مستقلی شکل بگیرد)، جامعه اسلامی دانشجویان (در مقابل دفتر تحکیمی که به اصلاح طلبان گرایش داشت)، و صدها نهاد مکتبی دیگر همه نهادهای دولت ساختهای هستند که نه در بودجه، نه در مرامنامه و اساسنامه و نه در تصمیم گیری مستقل بودهاند.
در محدودههایی که نهاد قلابی ساخته نشده علت آن بوده که نهاد ظاهرا مدنی کاملا دولتساخته بوده است مثل سازمان نظام مهندسی، سازمان نظام پزشکی و کانون وکلا. دولت در انتخابات این نهادها کاملا دخالت دارد و نظارت استصوابی خود را اعمال می کند.
تاریخ سازی
اسلامگرایان برای اصیل جلوه دادن فعالیت نهادسازی قلابی تمام نهادهای دینی موجود مثل روحانیت، مساجد و اوقاف را نهاد دینی معرفی می کنند. برخی از این نهادها مثل اوقاف هرگز نهاد مدنی نبودهاند. اوقاف در ایران همیشه تحت نظر حکومت اداره می شده است. نهادهای دیگر مثل برخی حوزههای علیمه یا مساجد ممکن است قبل از حکومت دینی نهاد مدنی (مستقل از حیث بودجه، اداره و سازمان) بوده باشند اما در دوران حکومت دینی ذرهای از استقلال در آنها مشاهده نمی شود.
ویژگیها
نهادهای مدنی قلابی چهار ویژگی دارند:
اکثر این نهادها فصلی هستند و وقتی کارکرد خاصشان که سرکوب دیگر نهادها یا بدنام کردن آنهاست به انجام رسید محو می شوند. فعالیت این نهادها نیز فصلی است. بخشی از این نهادها شبانه توسط یک نفر خلق می شوند تا به نیازی استعجالی پاسخ دهند مثل نهادی که برای موضع گیری در موضوع کشمیر خلق شد. مرکز دانشجویی حقوق بشر جمهوری اسلامی ایران (صلح زیبا) تنها در مورد کشتن مسلمانان در کشمیر اظهار نظر می کند البته بلافاصله بعد از موضوع گیری فرمانده سپاه در این مورد. این نهاد ظاهرا حقوق بشری مثل دهها نهاد حقوق بشری دیگر که برای نمایش در سطح بین المللی و مجامع جهانی ساخته شدهاند کاملا در جای پای مقامات نظامی و امنیتی و دینی حکومت حرکت می کنند چون بر اساس پروژههای خاص حکومت تعریف شدهاند. خلق این نهادها درست مثل ثبت شرکتهایی است که نزدیکان به مقامات برای بهره برداری از رانتهای حکومتی یک شبه بر می سازند؛
کار اکثر این نهادها علی رغم دست و دل بازی حکومت در تامین هزینهها نمی گیرد چون تشکیل دهندگان بعد از مدتی به بخش دولتی و حکومتی می روند. در آن بخش منابع بیشتری برای فساد و تاراج وجود دارد. نهادهای دولتی برای پرداخت به این نهادها محدودیتهایی دارند و در مواردی دست آنها در رقابتهای سیاسی رو شده است (مثل پرداخت ۵۰۰ میلیون تومانی به سایت زاکانی یا پرداخت به سایت سینمایی نزدیک به شمقدری و دوستان)؛
این نهادها در همان محدودهای که کار می کنند نمی توانند حرفهای و منصفانه عمل کنند. به عنوان نمونه نهادهای قلابی تبلیغاتی از بازداشت خبرنگار رادیو و تلویزیون دولتی جمهوری اسلامی در اسرائیل شکایت می کنند اما نمی گویند که اسرائیل غیر ممکن است در ایران خبرنگار داشته باشد؛ و
این نهادها به دلیل وابستگی به حکومت و تغذیه از آن نمی توانند نسبتی با حقوق و رفاه مردم یا حقوق صنفی و حرفهای داشته باشند. در مرامنامهها و اساسنامهها و فعالیت این نهادهای قلابی حتی یک نقطهی روشن در دفاع از حقوق شهروندان، گروهها و شهروندان ایرانی نمی توان یافت. آنها فقط برای تداوم حکومت استبدادی و تمامیت خواه و حفظ منافع گروهها و افرادی خاص ساخته و پرداخته شدهاند.
Reza Amiri