شغالان بیشه از شیران گرفتند

شغالان بیشه از شیران گرفتند
سگان پست ایران را گرفتند

به نام دین به خاک ُ خون کشیدند
جفا کردند و ایمان را گرفتند

قدومِ نحس شان سرما به ما داد
ز ما شوقِ بهاران را گرفتند

گلستان ها مبدل شد به خشکی
شکوهِ آن دیاران را گرفتند

خدا را مثلِ ما بازیچه کردند
پلنگِ تیز دندان را گرفتند

زنان را بهرِ شهوت صیغه کردند
به جرمِ عشق مردان را گرفتند

وطن سی سال شد مانند غربت
برادر جان ز ما نان را گرفتند

چنان ما را شکست این زندگانی
برادر جان ز ما جان را گرفتند

به مانند خران در گل اسیریم
ز ما قانونِ انسان را گرفتند

غم و اندوه شد در خانه مهمان
ز ما شادیِ آسان را گرفتند

شده یک آرزو فریادُ شورش
که رستم های ایران را گرفتند

شده در آسمان پرواز ممنوع
توان و خونِ یاران را گرفتند

بیا ای هم وطن هنگامِ جنگ است
شکوهِ سرزمینت را گرفتند

سکوتت یک خیانت هست بر خویش
زمینِ نازنینت را گرفتند

کارتن‌خوابی کارگران؛ دستاورد او که گفته بود نفت بر سر سفره‌ها می‌آورم

به خاطر نان شب، یعنی ابتدایی‌ترین نیازهای بشری از شهری به شهر دیگر می‌روند، رکود اقتصادی کنونی حاصل ۸ سال سوء مدیریت، فساد اقتصادی و رانت‌خواری در دولت کودتایی محمود احمدی‌نژاد است. احمدی‌نژاد آمد تا نفت را بر سر سفره مردم ایران بیاورد اما نان را هم با خود برد. دولت یازدهم تاکنون تنها توانسته به تورم مهار بزند و شرایط ناپایدار اقتصادی را آرام کند. اما اقشار ضعیف یعنی همان‌هایی که به وسیله‌ای برای دولت نهم و دهم تبدیل شده بودند آسیب دیده و می‌بینند.
کارگران مهاجر از خانه و کاشانه خود دور می‌شوند تا نان شب برای فرزندان و خانواده خود بفرستند اما خود به خانه به‌دوش‌هایی تبدیل می‌شوند که سرپناهی برای چند ساعت خواب شبانه ندارند. در این میان از دولت یازدهم انتظار می‌رود تدبیری برای این اقشار ضعیف جامعه به کار بگیرد.
کمبود بارندگی در سال‌های گذشته و سود پایین این کار بسیاری از کشاورزان را راهی غربت کرده است. کشاورزانی که اکنون کارگران ساده‌ای هستند که روزی ۱۲ ساعت یا بیشتر کار می‌کنند تا زندگی خانواده‌های خود را در شهری دیگر تامین کنند و در واقع پولی برای تهیه سرپناه برای آنها باقی نمی‌ماند.
ایسنا در گزارشی در این مورد می نویسد، کارتن‌خواب‌هایی که معتاد نیستند، آنها کارگرانی هستند که برای امرار معاش شهر و دیار خود را رها کرده و به بندرعباس آمده‌اند تا هر کاری که گیرشان بیاید، انجام ‌دهند.
منوچهر یکی از کارگرانی که از سیستان و بلوچستان به بندرعباس آمده، می گوید: حدود ۹ماه است که از سیستان به بندرعباس آمده‌ام یکی از دلایل مهاجرتم به بندرعباس بیکاری در آنجا بود. تصمیم‌گرفتم به اینجا بیایم اما از شرایطی که طی این ۹ماهه در بندرعباس داشتم هم راضی نیستم اما به خاطر نان شب است دیگر…
او ادامه داد: از همکارانم شرایط زندگی‌شان را جویا می‌شوم، بیان می‌کنند که زندگی با داشتن چنین شغلی نه تنها بهتر نمی‌شود که بدتر هم می‌شود. برخی بیان می‌کنند که برای خودم کاری دست و پا کرده و به نوعی کارآفرینی کنم، اما من سرمایه اولیه‌ای ندارم، حتی در اندازه کم هم این سرمایه را ندارم، از ترس و هراس هزینه‌های بندرعباس، خانواده‌ام را با خودم به اینجا نیاورده‌ام.
منوچهر که دو پسر ۳ و ۷ ساله دارد افزود: زندگی است دیگر… در این شرایط سخت اقتصادی باید دوری از خانواده را تحمل کنم تا امرار معاش صورت گیرد.
عضو شورای شهر بندرعباس در این مورد گفت: تفکیک و تعریف کارتن خواب‌ها نیازمند تخصیص بودجه است، اگر بودجه به این کار تعلق بگیرد و آئین نامه مربوطه‌اش تهیه و نحوه شناسایی، طبقه بندی، تفکیک و نوع سرویس و خدمات شناسایی شود، مشکلات کارگران کارتن‌خواب‌ها تا حدودی حل می‌شود.
اسلام باوقار خاطرنشان کرد: ممکن است با جمع کردن این کارتن خواب‌ها در یک محل خیلی راحت بگوییم کارتن خواب‌ها یک جای گرم برای خوابیدن پیدا کرده‌اند، اما بحث صرفا جای گرم و خوابیدن نیست، مسائل بهداشتی این افراد بسیار حائز اهمیت است.
او اظهار کرد: ممکن است محل‌هایی که قرار است بسازیم به مأمنی برای خیلی از تخلفات تبدیل شود و افرادی که نمی‌خواهید جای مشخصی داشته باشند و شناسایی شوند، سر از این جاها درآورند.
این عضو شورای شهر بندرعباس ادامه داد: باید اعتبار ویژه‌ای از سوی دولت برای کارتن خواب‌ها در نظر گرفته شود تا بتوانیم با هماهنگی بیشتر به این قشر از جامعه کمک کنیم.
موسی کارگر ساده است‌ که روستاهای استان کرمان برای کار و گذران مخارج زندگی به بندرعباس آمده است، شغل اصلی او کشاورزی بود ولی به دلیل کمبود بارندگی در سال های گذشته و سود پایین این کار را رها کرده است.
موسی می گوید: از پنج و نیم صبح از خواب بیدار می‌شوم و تا هشت و نیم شب باید کار کنم تا روزی ۲۰ هزار تومان حقوق بگیرم، در حال حاضر هم محل خواب و زندگی‌ام کنار خیابان است.
او با بیان اینکه در کنار خیابان زندگی می‌کند، اظهار کرد: خانواده‌ام در روستا زندگی می‌کنند و من با حقوق روزی ۲۰ هزار تومان و مخارج بالا و گرانی توانایی این را ندارم که خانواده‌ام را به شهر بیاورم و حداقل از پس اجاره خانه و سایر مخارج بر بیایم به ناچار آنها در روستا زندگی می‌کنند و من هر چندماه یک بار برای دیدن آنها به روستا می‌روم.
بیژن خوشنود دکترای جامعه شناسی معتقد است: امروزه قشر زحمت کش کارگری یکی از ستون‌های محکم در اجرای اقتصاد مقاومتی محسوب می‌شوند و این به گونه‌ای است که توسعه رشد اقتصادی در سایه تلاش این قشر پر تلاش افتاده است، کارگران در توسعه و پیشرفت کشور در عرصه‌های مختلف نقش بی‌بدیل و کم نظیری دارند و ارکان اصلی چرخه اقتصادی در حوزه صنعت، کشاورزی، عمران و آبادانی کشور هستند.
وی با بیان اینکه کارگران مهاجر برای یافتن شغل مجبور هستند که  تن به کارهای بسیار خطرناک و سخت بدهند، افزود: به لحاظ عدم برخورداری از تغذیه، بهداشت و مسکن مناسب، از نظر جسمی و روانی بسیار آسیب پذیر شوند و به دلیل بروز بیماری‌های مزمن و عدم درمان به موقع از ضریب بسیار پایینی در این زمینه برخوردار باشند.
خوشنود یکی از معضلات اصلی کارگران فصلی را محلی برای اسکان دانست و افزود: مشکل اصلی کارگران غیر بومی اسکان و بهداشت آنها است، هر ساله تعداد زیادی کارگر از استانهای همجوار و بعضا استان‌های شرقی به شهر بندرعباس هجوم می‌آورند، به کار می‌پردازند، ولی مسئولین شهری از دو نکته غافل می‌شوند. حضور تعداد زیاد کاگران با وضع ظاهری عمدتا نامناسب در سطح شهر علاو بر اینکه به چهره شهر آسیب می‌زند و  آن را نازیبا می‌کند، به نوعی به احساس امنیت شهروندان نیز لطمه وارد کند.
وی اضافه کرد: متاسفانه برای اسکان این کارگران شهرداری بندرعباس هیچ برنامه مدونی ندارند و کارگران پس از پایان ساعات کاری روزانه در خیابان‌های سطح شهر و یا در پارک‌ها می‌خوابند که همین موضوع به یک مساله اجتماعی برای خود این عزیزان و البته شهروندان تبدیل شده است.
این جامعه شناس با اشاره به اینکه خوابیدن در فضای باز آن هم در گرما و رطوبت بالای شهری همچون بندرعباس می‌تواند باعث پیدایش بیماری‌های گوناگونی شود، افزود: خوابیدن کارگران در کنار خیابان‌های شهر نه تنها موجب بروز مشکلاتی می‌شود که به آن اشاره کردیم بلکه سلامت کارگران را نیز به مخاطر می‌اندازد.
وی با بیان اینکه خوابیدن در سطح اماکن عمومی به ویژه خیابان‌ها شاید برای کارگر مهاجر امری ناپسند نباشد، افزود: به دلیل اینکه این گونه کارگران مهاجر هستند، شاید در فرهنگ آن منطقه خوابیدن در معابر و اماکن عمومی امری عادی باشد، اما در فرهنگ شهری یک امر کاملا ناپسند است و این امر موجب عدم ارتباط مناسب میان این دو قشر می‌شود.
خوشنود با پیشنهادی به مسئولان شهری در خصوص ساماندهی کارگران روزمزد، گفت: مسئولان شهری و به ویژه شهرداری می‌تواند برای ساماندهی این گونه کارگران مکانی را با امکانات اولیه مشخص کند تا کارگران در آن جا استقرار یابند و تمامی کسانی که نیاز به دریافت خدمات کارگری هستند، به آن مکان مراجعه کنند.
به هر حال تعداد روز افزون بیکاران در کشور یافتن شغل را به یکی از مباحث مهم در بسیاری از خانواده‌ها تبدیل کرده است؛ بالا بودن نرخ بیکاری در برخی از استان‌های کشور مشکل های فراوانی را ایجاد کرده است‌، به طوری که برخی از جوانان به امید آنکه در شهرهای اقتصادی بتوانند شغلی بیابند به ناچار مهاجرت می‌کنند.
کارتن‌خواب‌هایی که شاغل هستند، مفهوم کارتن خوابی را دگرگون کرده‌اند و به نظر می‌رسد طبقه جدیدی از کارگران در حال شکل‌گیری هستند. طبقه‌ی کارگری که کف خیابان زندگی می‌کند.
این دسته از کارگران بدون داشتن هیچ گونه حمایتی روزها را سپری و به اصطلاح نان بخور و نمیری را کسب می‌کنند. معمولاً سر تقاطع‌های خیابان ‌امام خمینی(ره) به ویژه از چهار راه نخل ناخدا تا چهار راه پگاه به راحتی می‌توان این کارگران را مشاهده کرد که حتی روزهای تعطیل نیز منتظر خوردن دری به تخته و جور شدن کاری مناسب هستند.
با توجه به اینکه بسیاری از این افراد از اقشار محروم جامعه هستند و سامانه‌ای در خصوص شناسایی آنها وجود ندارد، ساماندهی آنها ضروری است.

نامه تبریک سهیل عربی برای تولد دخترش:

dein ProfilbildReza Amiri

 

به گزارش رادیو پارس _به نقل از منبع موثق

سه ﺳﺎﻝ ﺍﺯ ﺣﺒﺲ هفت سال و شش ماه سهیل عربی ﮔﺬﺷﺖ ؛ اما همچنان با درخواست آزادی مشروط و حتی مرخصی او موافقت نشده است.

ﺑﻪ ﺟﺮﻡ ﺍﻧﺘﻘﺎﺩ ﺍﺯ ﻧﻈﺎﻡ ﻭ مذهب

ﺳﻬﯿﻞ ﻋﺮﺑﯽ

ﻣﺘﻮﻟﺪ ۱۳۶۴/۵/۳۰

ﻓﺎﺭﻍ ﺍﻟﺘﺤﺼﯿﻞ ﺭﺷﺘﻪ ﻋﮑﺎﺳﯽ

ﻣﺘﺎﻫﻞ ﻭ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﯾﮏ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺭﻭﮊﺍﻥ

ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺩﺭ ﺁﺗﻠﯿﻪ  ﻋﮑﺎﺳﯽ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺑﻪ ﮐﺎﺭ ﺑﻮﺩ ؛ﺗﺎ ﺩﺭ ﺭﻭﺯ ﺷﺎﻧﺰﺩﻩ ﺁﺫﺭ ﻣﺎﻩ ﻧﻮﺩ ﻭ ﺩﻭ ﺩﺭ ﻣﻨﺰﻝ ﺗﻮﺳﻂ ﻧﯿﺮﻭﻫﺎﯼ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ثارالله ﺳﭙﺎﻩ ﺩﺳﺘﮕﯿﺮ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻪ بند امنیتی ۲اﻟﻒ اطلاعات ﺳﭙﺎﻩ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﺷﺪ .

ﭘﺲ ﺍﺯ ﺩﻭﻣﺎﻩ ﺑﺎﺯﺟﻮﯾﯽ ﺗﻮﺳﻂ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ  ﺳﭙﺎﻩ ﺩﺭ ﺷﻌﺒﻪ ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﺩﺍﺩﺳﺮﺍﯼ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﺭﺳﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺷﺮﺡ ﺫﯾﻞ ﺗﻔﻬﯿﻢ ﺍﺗﻬﺎﻡ ﺷﺪ .

ﯾﮏ : ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﺗﺒﻠﯿﻐﯽ ﻋﻠﯿﻪ ﻧﻈﺎﻡ ﺑﺎﺳﺘﺘﺎﺩ ﻋﮑﺲ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺳﻬﯿﻞ ﻋﺮﺑﯽ ﺍﺯ ﺭﺍﻫﭙﯿﻤﺎﯾﯽ ﻫﺎﯼ ﺳﺎﻝ ﻫﺸﺘﺎﺩ ﻭ ﻫﺸﺖ ﻭ ﺳﺮﮐﻮﺏ ﻣﺮﺩﻡ ﻣﻌﺘﺮﺽ ﺗﻮﺳﻂ ﻧﯿﺮﻭﻫﺎﯼ ﺑﺴﯿﺞ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﻋﮑﺴﻬﺎﯾﯽ ﺑﺎ ﺳﻮﮊﻩ ﻫﺎﯼ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺍﺯ ﺳﻄﺢ ﺷﻬﺮ ﻣﺜﻞ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﻧﺎﻣﻨﺎﺳﺐ ﮔﺸﺖ ﺍﺭﺷﺎﺩ ﺑﺎ ﻣﺮﺩﻡ ؛ﻓﻘﺮ ؛ ﺍﻋﺘﯿﺎﺩ ﻭ …

ﻭ ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﻧﻮﺷﺘﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﻧﺘﻘﺎﺩﯼ

ﺩﻭ : ﺗﻮﻫﯿﻦ ﺑﻪ ﻣﻘﺎﻣﺎﺕ

ﮐﻪ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺑﻨﺎ ﺑﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﻭﮐﻼ ﻫﯿﭻ ﮔﻮﻧﻪ ﻣﻄﻠﺐ ﺗﻮﻫﯿﻦ ﺁﻣﯿﺰﯼ ﺩﺭ ﭘﺮﻭﻧﺪﻩ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﺻﺮﻓﺎ ﻣﻘﺎﻻﺕ ﺍﻧﺘﻘﺎﺩﯼ ﺭﺍ ﺗﻮﻫﯿﻦ ﺗﻠﻘﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ .

ﺳﻪ : ﺗﻮﻫﯿﻦ ﺑﻪ ﺑﻨﯿﺎﻥ ﮔﺬﺍﺭ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﻭ ﺭﻫﺒﺮ ﺍﺯ ﻃﺮﯾﻖ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻭ ﺩﺭﺝ ﮐﺎﺭﯾﮑﺎﺗﻮﺭ

ﻣﺜﻞ ﻣﻮﺭﺩ ﻗﺒﻞ

ﭼﻬﺎﺭ : ﺍﻫﺎﻧﺖ ﺑﻪ ﻣﻘﺪﺳﺎﺕ

ﮐﻪ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺑﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﻭﮐﻼ ﺻﺮﻓﺎ ﻧﻘﻞ ﻗﻮﻝ ﻭ ﺑﺎﺯﻧﺸﺮ ﺍﺣﺎﺩﯾﺚ ﮐﻤﺘﺮ ﺩﯾﺪﻩ ﺷﺪﻩ ﻭ ﻣﻘﺎﻻﺗﯽ ﺑﺎ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﺳﮑﻮﻻﺭﯾﺴﻢ ﺭﺍ ﺗﻮﻫﯿﻦ ﺗﻠﻘﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ .

ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﺗﻤﺎﻡ ﺑﺎﺯﭘﺮﺳﯽ ﺑﻪ ﺑﻨﺪ ۳۵۰ ﺍﻭﯾﻦ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﺷﺪ ﻭ ﺧﺮﺩﺍﺩ ﻣﺎﻩ ﺳﺎﻝ ﻧﻮﺩ ﻭ ﺳﻪ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﺳﯿﺪﮔﯽ ﺑﻪ ﺍﺗﻬﺎﻡ ﺳﺐ ﺍﻟﻨﺒﯽ ﺩﺭ ﺷﻌﺒﻪ ﻫﻔﺘﺎﺩ ﻭ ﯾﮏ ﮐﯿﻔﺮﯼ ﺍﺳﺘﺎﻥ ﺑﻪ ﺭﯾﺎﺳﺖ ﻗﺎﺿﯽ ﺧﺮﺍﺳﺎﻧﯽ ﺗﺸﮑﯿﻞ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻨﺎ ﺑﻪ کیفر ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻧﻤﺎﯾﻨﺪﻩ ﺩﺍﺩﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﺣﮑﻢ ﻗﺎﺿﯽ ﻭ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﻣﺴﺘﺸﺎﺭﺍﻥ ﺳﻬﯿﻞ ﻋﺮﺑﯽ ﺑﺎﺑﺖ ﺳﺐ ﺍﻟﻨﺒﯽ به اعدام ﻣﺤﮑﻮﻡ ﺷﺪ .

ﺍﮔﺮﭼﻪ ﻭﮐﻼﯼ ﺁﻗﺎﯼ ﻋﺮﺑﯽ ﻣﻌﺘﻘﺪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺍﯾﻦ ﺣﮑﻢ ﻭﺟﺎﻫﺖ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﮔﻮﻧﻪ ﻣﻄﻠﺒﯽ ﮐﻪ ﻣﺼﺪﺍﻕ ﺳﺐ ﺑﺎﺷﺪ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﻻﺕ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺻﺮﻓﺎ ﻧﻘﺪ ﻣﺬﻫﺐ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﻨﺎ ﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺧﻮﺍﺳﺖ ﺗﺠﺪﯾﺪ ﻧﻈﺮ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﺍﻣﺎ ﻗﺎﺿﯽ تجدیدﻧﻈﺮ ﻋﻠﯽ ﺭﺍﺯﯾﻨﯽ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺣﮑﻢ ﺭﺍ ﺗﺎﯾﯿﺪ کرد ﺑﻠﮑﻪ ﯾﮏ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﺟﺮﻡ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﮔﺴﺘﺮﺩﻩ ﺩﺭ ﺟﻬﺖ ﺗﺤﺮﯾﮏ ﻣﺮﺩﻡ ﻋﻠﯿﻪ ﻧﻈﺎﻡ ﻭ ﺩﻋﻮﺕ ﺑﻪ ﺭﺍﻫﭙﯿﻤﺎﯾﯽ ﻭ ترویج ﺑﯽ دینی ﺑﻪ ﺍﺣﮑﺎﻡ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﮐﺮﺩ .

ﻭﮐﻼﯼ ﺁﻗﺎﯼ ﻋﺮﺑﯽ ﻣﺠﺪﺩﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺍﻋﺎﺩﻩ ﺩﺍﺩﺭﺳﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻧﻪ ﻣﺎﻩ ﺗﻼﺵ ﻭﮐﻼ ﻭ ﻫﻤﺴﺮ ﺁﻗﺎﯼ ﻋﺮﺑﯽ ﻭ ﻓﺸﺎﺭ ﻧﻬﺎﺩﻫﺎﯼ ﺣﻘﻮﻕ ﺑﺸﺮﯼ و رسانه ای ﺣﮑﻢ ﺗﻮﺳﻂ ﻗﺎﺿﯽ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﻧﻘﺾ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺷﻌﺒﻪ ﻫﻢ ﻋﺮﺽ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩ ﺷﺪ .

ﺩﺭ ﻧﻬﺎﯾﺖ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺗﺤﻤﻞ ﺩﻭﺳﺎﻝ ﺗﺤﺖ ﺣﮑﻢ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﺑﻮﺩﻥ ﻭ ﻓﺸﺎﺭ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ وی ﻭ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺍﺵ ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ ﮐﯿﻔﺮﯼ ﯾﮏ ﺍﺳﺘﺎﻥ ﺷﻌﺒﻪ ﺩﻩ ﺣﮑﻢ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﺭﺍ ﺷﮑﺴﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﺳﺐ ﺍﻟﻨﺒﯽ ﯾﻌﻨﯽ ﻓﺤﺎﺷﯽ ﺑﻪ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺻﻮﺭﺕ ﻧﮕﺮﻓﺘﻪ، وی را به ﺑﯿﺴﺖ ﻭ ﺩﻭ ﺳﺎﻝ و ﺷﺶ ﻣﺎﻩ ﺣﺒﺲ که ﺑﻪ ﺍﺳﺘﻨﺎﺩ ﻣﺎﺩﻩ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ۵۱۳ ﮐﻪ ﺍﺷﺪ ﻣﺠﺎﺯﺍﺕ ﺩﺭ ﺁﻥ ﭘﻨﺞ ﺳﺎﻝ و هفت سال و شش ماه در صورت تعدد جرم ﺗﻌﯿﯿﻦ ﺷﺪﻩ ﻣﺤﮑﻮﻡ ﮐﺮﺩ !

ﮐﻪ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺑﺎ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺗﺠﻤﯿﻊ ﺍﺣﮑﺎﻡ ﺣﮑﻢ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺑﻪ ﻫﻔﺖ ﺳﺎﻝ ﻭ ﺷﺶ ﻣﺎﻩ ﺣﺒﺲ ﺑﻪ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﺻﺪ ﺿﺮﺑﻪ  ﺷﻼﻕ ﻭ ﺩﻭ ﺳﺎﻝ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﺗﺤﻘﯿﻘﯽ ﺩﯾﻨﯽ اﺟﺒﺎﺭﯼ ﺩﺭ ﺩﻓﺘﺮ ﻣﺼﺒﺎﺡ ﯾﺰﺩﯼ ﻭ ﺩﻭ ﺳﺎﻝ ﻣﻤﻨﻮﻉ ﺍﻟﺨﺮﻭﺟﯽ ﺍﺯ ﮐﺸﻮﺭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﺗﻤﺎﻡ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺣﺒﺲ ﻣﺤﮑﻮﻡ ﮐﺮﺩ .

ﭘﺲ ﺍﺯ ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ ﮐﯿﻔﺮﯼ ﺍﺳﺘﺎﻥ ﻧﻮﺑﺖ ﺑﻪ ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺷﻌﺒﻪ ﭘﺎﻧﺰﺩﻩ  ﻗﺎﺿﯽ  ﺻﻠﻮﺍﺗﯽ ﺭﺳﯿﺪ ﺗﺎ ﺳﻬﯿﻞ ﻋﺮﺑﯽ ﺭﺍ ﻣﺤﮑﻮﻡ ﺑﻪ ﺳﻪ ﺳﺎﻝ ﺣﺒﺲ ﺑﺎﺑﺖ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﺗﺒﻠﯿﻐﯽ ﻋﻠﯿﻪ ﻧﻈﺎﻡ ﻭ ﺗﻮﻫﯿﻦ ﺑﻪ ﺭﻫﺒﺮﯼ ﮐﻨﺪ . ﺍﯾﻦ ﺣﮑﻢ ﮐﻤﺘﺮ ﺍﺯ ﺩﻭ ﺭﻭﺯ ﺗﻮﺳﻂ ﺷﻌﺒﻪ ۵۴ ﺗﺠﺪﯾﺪ ﻧﻈﺮ ﻗﺎﺿﯽ ﭘﻮﺭ ﻋﺮﺏ ﺗﺎﯾﯿﺪ ﺷﺪ .

ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﺍﺩﮔﺎﻩ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﻭ ﺭﺳﺎﻧﻪ ﺑﻨﺎ ﺑﻪ ﺍﺗﻬﺎﻡ ﺗﻮﻫﯿﻦ ﺑﻪ ﻣﻘﺎﻣﺎﺕ ﻧﻈﺎﻡ ﭘﺎﻧﺼﺪ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﺎﻥ ﺟﺮﯾﻤﻪ ﻭ ﺳﯽ ﺿﺮﺑﻪ ﺷﻼﻕ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﺠﺎﺯﺍﺕ ﺩﺭ ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺖ .

ﮔﻔﺘﻨﯽ ﺍﺳﺖ ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩ ﮔﺬﺷﺖ ﺳﻪ ﺳﺎﻝ ﻫﻨﻮﺯ ﻭﮐﻼﯼ ﺁﻗﺎﯼ ﻋﺮﺑﯽ ﻭ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺗﺠﻤﯿﻊ ﺍﺣﮑﺎﻡ ﭘﺮﻭﻧﺪﻩ ﻫﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻫﻨﻮﺯ ﻣﻮﻓﻖ ﻧﺸﺪﻩ ﺍﻧﺪ .

ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﺗﻤﮑﯿﻦ ﺍﺯ ﺣﮑﻢ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﯾﮏ ﺳﺎﻝ ﺗﺨﻔﯿﻒ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﺪ ﺍﻣﺎ ﭘﺲ ﺍﺯ ﮔﺬﺷﺖ ﯾﮏ ﺳﺎﻝ ﺗﺨﻔﯿﻒ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻪ ﺷﺪ ﻭ ﯾﮏ ﺳﺎﻝ ﺍﺿﺎﻓﻪ ﺷﺪ .

همچنین ﻭﺛﯿﻘﻪ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﮐﻪ ﻭﺟﺎﻫﺖ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ﻧﺪﺍﺭﺩ ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﻣﺒﻠﻎ ﻭﺛﯿﻘﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﺳﯽ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﺎﻥ میباشد ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺯﻧﺪﺍﻧﯿﺎﻥ ﻋﺎﺩﯼ ﺍﻋﻤﺎﻝ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ، ﺍﻣﺎ ﺑﺮﺍﯼ زندانیان ﺳﯿﺎﺳﯽ و عقیدتی به ازاء هر سال ﺻﺪ میلیون تومان ﺣﺴﺎﺏ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ .

محکومیت بر اساس ویکی پدیا:

اتهامات وی سب‌النبی و اهانت به امامان شیعه و همچنین سید علی خامنه‌ای و احمد جنتی و غلامعلی حداد عادل است. در پی این اتهامات عربی به اعدام محکوم گردید و حکم وی در روز ۴ آذر ۱۳۹۳ در دیوان عالی کشور به تایید رسید.

در حالی که رسانه های حکومتی، به سهیل اتهام تجاوز به «عنف» می زنند، سایت سحام نیوز متن دادنامه «سهیل عربی» را برای نخستین بار منتشر می‌کند و اعلام می‌کند مطابق نص صریح حکم دادگاه، اعدام سهیل عربی نه به خاطر تجاوز به عنف، بلکه به خاطر اتهام دیگری که «سب النبی» خوانده شده، می‌باشد.

موارد نقض حقوق بشر در پرونده سهیل عربی

آذر ماه ۱۳۹۳،سازمان حقوق بشری «عدالت برای ایران» طی یک گزارش تفصیلی به ارائه موارد نقض حقوق بشر در پرونده سهیل عربی پرداخته است. بر اساس این گزارش؛

– نقض اصل منع بازداشت خودسرانه با دستگیری بدون ارائه حکم

– نقض اصل ممنوعیت شکنجه با اخذ اقرار تحت فشار روحی و تهدید

– نقض اصول دادرسی منصفانه به دلیل عدم دسترسی به مشاوره حقوقی و محرومیت از ملاقات با وکلا

– نقض حق آزادی بیان و حق حیات به دلیل حکم اعدام به دلیل پست‌های فیس‌بوکی

– نقض حقوق شهروندی با ممانعت از تماس و ملاقات با خانواده

از جمله این موارد می باشد.

محکومیت

سهیل عربی، در دادگاه تجدید نظر، به ۹۰ ماه زندان و دو سال تحقیقات مذهبی برای اثبات پشیمانی و نجات از حکم اعدام محکوم شد. او می‌بایست ضمن گذراندن هفت سال ونیم زندان، برای حذف مجازات اعدام و اثبات ندامت خود، باید ۱۳ جلد کتاب در حوزه دین شناسی، مذهب شناسی و رفع شبهات دینی بخواند. در مرحله دوم باید از هر کتاب ۵ تا ۱۰ صفحه خلاصه تهیه کند. او همچنین در تماس با موسسه «در راه حق» و پژوهشکده امام خمینی باید پاسخ شبهات خود را بگیرد و پرسش و پاسخ ها را به صورت مکتوب به دادگاه ارائه کند. او همچنین باید مقاله ای با موضوع دین یا مذهب شناسی تهیه و برای نوشتن آن به ۵ تا ۱۰ کتاب رجوع کند. او باید طی دو سال و هر سه ماه یک بار گزارش تحقیقات خود را به دادگاه ارائه کند تا پس از اثبات پشیمانی اش برای دادگاه و تغییر در رفتارش از مجازات اعدام نجات یابد.

نامه تبریک سهیل عربی برای تولد دخترش:

دل آدمی دلایلی برای خود دارد که عقل ظاهربین عاجز از فهمیدنشان است.

رژانم. این روزها اندوهی که در ژرفای نگاهت بود بیشتر به چشم می آید؛ می دانم که این سومین نبودنم در جشن زادروزت افزون بر غم های دیگرت شده و هرچه بزرگتر میشوی نداشته هایی که دلیل بیشترش محبوس شدن من است برایت محسوس تر می شود و ذهنت درگیر چراهای بسیاری می شود.

بیا تا باهم سفری به گذشته ها بکنیم، شاید پاسخی برایت پیدا شود. برگردیم به روزی که من و نسترن بالاخره به هم رسیدیم، همسر شدیم و با همدلی به پیش رفتیم و خانواده ای ثروتمند نه از وسایل و پول که از عشق تشکیل دادیم. باهمان امکانات اندک سرشار از حس خوشبختی بودیم و خواستیم تو نیز شریک و همراه ما در ادامه زندگی باشی…

نام روژانو را برایت انتخاب کردیم. روژانو یعنی روز نو. به این امید که روزها برای نسل تو شود و نسل شما ”دیگر نسل سوخته نباشد.” با بی عدالتی ها و برای رسیدن به آزادی مبارزه کند. پاسخ اعتراض را با گلوله و باتوم و کهریزک نگیرد، به جرم نوشتن و انتقاد حبس و اعدام نشود…

اگرچه می دانم و می دانستم که راه دشواری برای رسیدن به آرزوهایم در پیش است.

دخترم، درک می کنم که در این سه سال دشواری فراوانی را تحمل کرده اید. برای تمام آن روزهایی که دوست داشتی باهم از مهدکودک برگردیم. برای تمام شب هایی که می خواستی و می خواستم برایت قصه بگویم. برای آن سه سفره هفت سینی که حسرت عیدی گرفتن از من به دلت ماند و برای تک تک لحظه هایی که کنارتان نبودم غمگینم.

امروز وارد هشتمین سال زندگی ات خواهی شد. صرف نظر از تمام آسیب های جبران ناپذیری که در این سه سال دیده ای، برای آنچه امروز هستی خوشحالم. خوشحال از اینکه به نیکی پرورش یافته ای.

یاد دارم روزی را که در ملاقات غمگین بودی و دلیلش این بود که در خیابان چند کودک کار را دیده بودی و مشاهده لرزیدن و دردهای ایشان پریشانت کرده بود؛ یا آن روز که از مادرت خواستی برایت کاپشن خیلی گران خریداری نکند زیرا نگران بودی دوستانی که توان خرید لباس نو ندارند، احساس آزردگی کنند.

خرسندم که نیک فهمیده ای درد دیگران درد ما هم هست.

چند روز دیگر مدرسه ها آغاز به کار می کنند و جشن کلاس اولی شدنت را خواهیم گرفت. آری کلاس اولی شدنت! گرچه برای من اینکه سه سال است در کلاس مقاوت و ایستادگی درس میخوانی و به گواهی همان غمگینی دیدن کودکان کار نمره ات بیست است دخترکم.

درس هایت را به خوبی خواهی آموخت و بزرگتر که شدی به تمام لحظه هایی که مقاومت کردیم و خم نشدیم افتخار خواهی کرد. روز های نو از آن ما است و تو نیز خواهی فهمید که با وجود تمام زجر هایی که کشیدیم و در اوج سختی ها خوشبخت بودیم، چرا که با عشق زیستیم.

با عشق زندگی کن دخترکم

زادروزت خجسته باد…

بابا سهیل

یازدهم امرداد ماه نود و پنج

نازیلا حمیدف زندانی دوتابعیتی ایرانی-آذربایجانی در بند زنان زندان اوین

nazila-hamidof
 نازیلا حمیدف شهروند دوتابعیتی ایرانی-آذربایجانی از دی‌ماه سال گذشته به اتهام «جاسوسی» بازداشت شده و درحال حاضر در بند زنان زندان اوین نگهداری می‌شود. این نوکیش مسیحی در حال حاضر در شرایط بلاتکلیفی با قرار موقت بازداشت قرار دارد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، نازیلا حمیدف شهروند آذربایجانی-ایرانی از دی‌ماه سال ۹۴ بعد از شرکت در کنفرانس ایران، ترکمنستان-تاجیکستان در تهران بازداشت شده است.
گفته می‌شود خانم حمیدف در ابتدای بازداشت به مدت یک‌ماه در سلول‌های انفرادی زندان اوین نگهداری و در معرض بدرفتاری قرار گرفته است.
یک منبع نزدیک به این زندانی امنیتی با اعلام این خبر به گزارشگر هرانا گفت: “نازیلا حمیدف بعد از کنفرانس ترکمنستان-تاجیکستان سه ماه قبل از عید نوروز دستگیر شد. کنفرانس در تالار رودکی در تهران بود و او از طرف سفارت ترکمنستان دعوت شده بود. خانواده نازیلا اصلا اطلاع نداشتند که دستگیر شده و در بیمارستان ها و سردخانه ها به دنبالش می گشتند. بعد از یکماه انفرادی خانواده موفق به ملاقات شدند. نازیلا مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود. پیشانیش طوری پاره شده بود که تعداد زیادی بخیه خورده بود. بینی اش شکسته بود.”
این منبع مطلع هم‌چنین در مورد اتهامات خانم حمیدف افزود: “اتهام مطرح شده جاسوسی است هر چند مشخص نیست باتوجه به اینکه نازیلا نوکیش مسیحی هم هست از این منظر هم تحت فشاری قرار گرفته یا خیر.”
این شهروند ایرانی-آذربایجانی درحال حاضر در بند زنان زندان اوین با قرار بازداشت موقت نگهداری می‌شود.

دادگاه تجدید نظر چهار فعال مدنی به زودی برگزار خواهد شد

در پی غیبت یکی از متمهان پرونده و همچنین غیبت دو قاضی از سه قاضی در ۱۵ تیر ماه ، جلسه دادرسی تجدید نظر « امید علی شناس»، « آتنا دائمی» ، «ئاسو رستمی» ، «علی نوری» چهار فعال مدنی و همچنین « محمد حسین دائمی» پدر «آتنا دائمی»، که به ۱۳ مرداد ماه موکول شده بود، در تاریخ ذکر شده درشعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظراستان تهران برگزار خواهد شد.
 
به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، پیش تر طی احضاریه ای این چهار فعال مدنی ساعت ۱۰ صبح روز سه شنبه ۷ اردیبهشت ماه سال جاری در شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر احضار شدند و وقت برگزاری دادگاه تجدید نظر این چهار فعال مدنی برای ۱۵ تیر ماه ۱۳۹۵ تعیین و آنها ابلاغ شد.
 
در ۱۵ تیر ماه به علت غیبت یکی از متمهان پرونده و همچنین غیبت دو قاضی از سه قاضی جلسه دادسری تجدید نظر این چهار فعال مدنی به ۱۳ مرداد ماه موکول و متهمین ابلاغ شد.
همچنین در این دادگاه «محمد حسین دائمی» پدر «آتنا دائمی» که پیش تر به دلیل داشتن تجهیزات گیرنده ماهواره حکم جریمه برای او صادر و ابلاغ شده بود، به علت ذکر اسمش در دادنامه و همچنین تعهد «آتنا دائمی» جهت حضور او در دادگاه، می بایست در این دادگاه حاضر شود.
 
«آتنا دائمی» در عصر دوشنبه ۲۶ بهمن ماه ۱۳۹۴ با تودیع وثیقه ۶۰۰ میلیون تومانی از بند زنان زندان اوین (نسوان) آزاد شد.
 
این فعال مدنی ۲۷ ساله و دارای مدرک دیپلم در ۲۹ مهرماه ۱۳۹۳، از سوی مامورین لباس شخصی در منزل پدری خود بازداشت و به «بند ۲-الف سپاه پاسداران زندان «اوین»» منتقل شد.
 
«آتنا دائمی» پس از تحمل ۸۶ روز انفرادی و بازجویی‌های پی‌درپی، در ۲۴ دی‌ ماه ۱۳۹۳، به بند عمومی زنان (موسوم به بند نسوان) در «زندان اوین» منتقل شد و پس از چندین بار به تعویق افتادن جلسه دادگاه، در ۱۶ اسفند ماه ۱۳۹۳، در شعبه ۲۸ «دادگاه انقلاب اسلامی» به ریاست قاضی «مقیسه»، در حضور وکیلش و دیگر متهمین پرونده «امید علی‌شناس»، «ئاسو رستمی» و «علی نوری» محاکمه شد.
 
در نهایت این فعال مدنی در ۲۲ اردیبهشت‌ماه ۱۳۹۴، به تحمل ۱۴ سال حبس تعزیری محکوم شد.
 
اتهامات این مدافع حقوق بشر و فعال حقوق کودکان کار و خیابان، «اجتماع و تبانی برای بر هم زدن امنیت کشور برای تجمع در مقابل دفتر سازمان ملل متحد در تهران در دفاع و حمایت از کودکان کوبانی و شنگال و حضور در تجمعاتی علیه اعدام مانند تجمع اعتراضی در مقابل زندان رجایی شهر کرج در اعتراض به اعدام ریحانه جباری، حضور در مقابل زندان اوین در حمایت از امید علی‌شناس و آرش صادقی و اعتراض به بازداشت آنها، ارتباط با مادران عزادار پارک لاله، حضور در مراسمات و اغتشاشات، تشکیل دستجات غیرقانونی جهت برهم زدن امنیت با برگزاری جلسات به منظور تصمیم‌گیری در جهت اعتراض به احکام قضایی صادره در خصوص زندانیان سیاسی و متهمان جنبش سبز و ملاقات با خانواده کشته‌شدگان سال ۸۸، شعارنویسی و توزیع در حمایت و دفاع از زندانی محکوم به اعدام ارژنگ داودی، ارتباط و ارسال اطلاعات به خبرگزاری‌های ضد انقلاب و معاند، ارتباط با محمد نوری‌زاد، نرگس محمدی، خانواده ستار بهشتی و فعالیت در جهت حمایت از زندانیان سیاسی جنبش سبز، هواداری از مجاهدین خلق، ارسال اخبار به سرپل نفاق، اهانت به بنیانگذار جمهوری اسلامی، اهانت و افترا به رهبر و اهانت به رییس‌جمهوری و…» (ماده ۶١٠)، «فعالیت تبلیغی علیه نظام»، «توهین به رهبری و مقدسات به دلیل گوش دادن به آهنگ‌های شاهین نجفی» (ماده ۵١۴)، «مخالفت با حجاب اجباری» و «مخالفت با اعدام»، «اختفای ادله جرم برای رهایی متهم علی نوری» (ماده ۵۵۴) عنوان شد.
 
پرونده این فعال مدنی پیش تر، جهت رسیدگی مجدد به دادگاه تجدیدنظر ارسال شد. دیگربار پرونده او روز سه‌شنبه ۶ مردادماه ۱۳۹۴، پس از تعیین شعبه، به شعبه ٣۶ به ریاست «قاضی زرگر» جهت بررسی مجدد ارسال شد.
 
این فعال مدنی سابقه بیماری قلبی دارد. همچنین به علت نگهداری طولانی‌مدت در سلول های انفرادی و شرایط بد بهداشتی بازداشتگاه و عدم دسترسی به هواخوری و نور آفتاب، دچار ناراحتی پوستی و همچنین ضعف شدید بینایی در دوران زندان شد.
 
«آتنا دائمی» در عصر دوشنبه ۲۶ بهمن ماه ۱۳۹۴با تودیع وثیقه ۶۰۰ میلیون تومانی از بند زنان زندان اوین (نسوان) آزاد شد.
 
«امید على شناس» دیگر فعال مدنی نیز در ۲۴ شهریورماه ۱۳۹۳ بازداشت و پس از مدتی بازجویی و نگهداری در بند دو الف سپاه زندان اوین به بند ۸ زندان این زندان منتقل شد و عصر دوشنبه ۲۸ دی ماه ۱۳۹۴ پس از گذشت ۱۷ ماه به قید وثیقه ۷۰۰ میلیون تومانی از زندان آزاد شد.
 
علی‌‌رغم صدور قرار وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی برای این فعال مدنی، دادگاه بدوی و پیش تر دادسرا به دلایل نامعلومی از پذیرش وثیقه خودداری می کردند.
 
این فعال مدنی در کمتر از پانزده دقیقه، از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی «مقیسه» به اتهام «توهین به رهبری»، «تبلیغ علیه نظام»، «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی» به ۱۰ سال زندان محکوم شد.
 
همچنین «ئاسو رستمی» نیز در روز چهارشنبه ۱۶ مهر ماه ۱۳۹۴ پس از شرکت در تجمع مسالمت آمیز در مقابل دفتر سازمان ملل در حمایت از کوبانی به همراه چند فعال مدنی دیگر بازداشت و پس از طی کردن روند بازجویی و انفرادی به بند ۸ زندان اوین منتقل و عصر روز دوشنبه ۲۶ بهمن ماه ۱۳۹۴ با قرار وثیقه از زندان آزاد شد.
 
این فعال مدنی به اتهام «اجتماع وتبانی علیه امنیت ملی»،«توهین به رهبری» و «تبلیغ علیه نظام» درکمتر از از پانزده دقیقه، از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی «مقیسه» به ۷ سال زندان محکوم شد.
 
«علی نوری» نیز همانند «ئاسو رستمی» در روز چهارشنبه ۱۶ مهر ماه ۱۳۹۳، پس از شرکت در تجمع کوبانی در مقابل سازمان ملل بازداشت شد و پس بازجویی و سلول انفرادی به بند ۲-الف سپاه منتقل و درنهایت به بند عمومی ۸ زندان اوین، محل نگهداری زندانیان مالی منتقل شد.
 
او پس از آزادی به قید وثیقه پنجاه میلیون تومانی، به هفت سال حبس در مرحله بدوی محکوم شد.