انتشار اسم کامل یک خبرنگار که به تازگی بازداشت شده و هنوز مجرم شناخته نشده، آن هم در یکی از رسانههای کشور، انتقاد یک حقوقدان را در پی داشته است.
نعمت احمدی در روزنامه «شرق» نوشته است: تحقیق در دادسرا محرمانه است و معنای آن این است که تا قبل از روشنشدن واقعیت پرونده یا تکمیل تحقیقات، نباید نسبت به اتهامی که بر اساس آن فرد بازداشتشده را متهم کردهاند، در رسانهای اشاره شود.
قانونگذار پا را از این هم فراتر گذاشته و برابر قانون آییندادرسی کیفری برای جلوگیری از درز اطلاعات و مهمتر از آن، حفظ آبروی فردی که مورد تعقیب قرار گرفته، رسانهها را از ذکر محتویات پرونده و حتی اتهام و نام فرد مدنظر هم منع کرده است؛ بهطوریکه در رسانههای ما متداول شده که از حرف اول نام و نامخانوادگی فرد موردتعقیب یاد میکنند. از سوی دیگر قانونگذار بهصراحت از بیان موضوع پرونده و عنوان اتهامی، به عنوان مسألهای مجرمانه یاد کرده و افشاکننده را مجرم دانسته و برای وی مجازات در نظر گرفته است.
بر اساس چنین مقدماتی، وقتی فردی از سوی مقام قضائی تحت تعقیب قرار میگیرد و از همصنفان او در رسانهای دیگر، نام و عنوان اتهامی او را بیان میکنند، سؤالات و ابهاماتی مختلف به ذهن متبادر میشود:
یک) آن رسانه چه نفعی در ذکر نام متهم و بیان اتهامی که جنبه محرمانه داشته و انتشاردهنده آن را قانونگذار مجرم دانسته، میبرد؟
دو) وقتی که رسانهای عنوان اتهامی و نیز نام متهم مورد تعقیب را افشا میکند، این مهم به ذهن متبادر میشود که از قبل این نیز، آن رسانه از وضع بهوجودآمده برای متهم تحتتعقیب، باخبر بوده.
سه) ممکن است از باب احتمالی عناد مطالبی به عنوان اتهام فرد بازداشتشده از سوی این رسانه مطرح نباشد؛ اما انتشار این اتهام در واقع نوعی گرادادن به مرجع تعقیبکننده خواهد بود.
خلاصه آنکه حفظ اسرار شغلی و حوزه کاری افراد خصوصا وقتی که بحث فعالیت در حوزه رسانه مطرح باشد، از واجبات حرفهای این شغل و از اصول اولیه همکاری است. اگر فعالیت حرفهای فرد بازداشتشده به وسیله نشریه و رسانهای که قبلا در آن فعالیت میکرده، در چنین بزنگاهی منتشر شود در واقع نوعی انتقام کشی را به ذهن متبادر میکند که انصافا از افرادی که در یک حوزه – خصوصا حوزه پرچالش رسانه- فعالیت میکنند دور از ذهن است.
به خاطر دارم که وقتی یکی از خبرنگاران مجلس در مجلس ازسوی یکی از نمایندگان مورد تعرض قرار گرفت، همه متفقالقول بودیم که حرکت نماینده متعرض فقط در قبال آن خبرنگار نبوده، بلکه جامعه مطبوعاتی در آن حادثه خود را به نوعی ضربدیده و متألم میداند، آیا همین مطلب در دیگر موارد و به وسیله دیگر سازمانها، خصوصا دایره همکاران نباید تسری داده شود؟
حاکمیت قانون و اقتدار آن در همه حوزهها به اجرای آن است و احترامی که هر مجموعه باید به قوانین خاص حاکم بر حوزه خود داشته باشد و این پایبندی است که اعضای یک صنف را زیر یک چتر مورد حمایت قرار میدهد.
از حرکاتی که بعضاً با نوعی درگیری قلمی در سطح رسانهها مطرح میشود، همیشه از سوی دوستان مطبوعاتی انتقاد شده که حفظ و حرمت امامزاده با متولیان آن است؛ حال چگونه پسندیده است که درگیری از گفتمان قلمی خارج شده و به نوعی زورآزمایی، نمایش داده میشود؟