سازمان دیده بان حقوق بشر حکم حبس برای نازنین زاغری را محکوم کرد

خبرگزاری هرانا ـ  سازمان دیده بان حقوق بشر طی بیانیه ای مجازات پنج سال حبس برای نازنین زاغری راتکلیف، شهروند ایرانی – انگلیسی را محکوم کرد و اعلام داشت که وی یکی ازچند تن شهروند ایرانی دارای تابعیت دوگانه است که طی دو سال گذشته به دلیل اتهامات مبهم امنیت ملی دستگیر و محاکمه شده است.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از سازمان دیده بان حقوق بشر، سازمان دیده بان حقوق بشر امروز اظهار داشت دادگاه ایرانی یک شهروند ایرانی – انگلیسی را به دلیل اتهامات امنیت ملی به ۵ سال حبس محکوم نمود. خانواده نازنین زاغری راتکلیف به سازمان دیده بان حقوق بشر گفتند شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران وی را در روز ۶ سپتامبر ۲۰۱۶ به تحمل این مجازات محکوم نمود. وی یکی ازچند تن شهروندان ایرانی دارای تابعیت دوگانه است که در عرض دو سال گذشته به دلیل اتهامات مبهم امنیت ملی دستگیر و محاکمه گردیده ‏اند.
راتکلیف برای تیم توسعه رسانه‏ها در بنیاد خیریه تامسون رویترز کار‏می کند. مقامات ایران او را که برای دیدار نوروزی از خانواده اش به ایران سفر کرده بود، در روز ۳ آوریل پس از ورود به تهران در فرودگاه دستگیر نموده و در زندان اوین در بازداشت نگاه داشتند. مقامات ایران همچنین پاسپورت دختر ۲۲ ماهه او به نام گابریلا را نیز مصادره نمودند و عملاً وی را نیز از بازگشت به بریتانیا ممنوع ساختند. محاکمه راتکلیف در روز ۱۴ اوت صورت گرفت. او فقط سه روز پیش از محاکمه، یعنی سه ما پس از اتمام بازجویی اش توسط اطلاعات سپاه کرمان، به وکیل دسترسی پیدا کرد.
سارا لی ویتسون، رئیس بخش خاورمیانه سازمان دیده بان حقوق بشر اظهار داشت: «محکومیت و مجازات راتکلیف به دلیل اتهاماتی مبهم که هیچگونه شباهتی به یک محاکمۀ عادلانه ندارد، آن چیزی است که در دادگاه‏های بد آوازۀ انقلاب ایران، “عدالت” نامیده ‏می شود. مقامات این کشور باید فوراً راتکلیف و دیگر زندانیان دارای تابعیت دوگانه را که به هیچگونه تخلف قابل قبولی متهم نشده‏اند،آزاد نمایند.»
در روز ۷ اوت، میزان، خبرگزاری قوۀ قضائیه ایران راتکلیف را متهم نمود که یکی از «عوامل» بنیاد تامسون رویترز‏می باشد که کارهای خیریۀ او برای این سازمان، به گفتۀ میزان، نوعی پوشش ظاهری برای «فعالیت‏های جاسوسی و اطلاعاتی برای دولت‏های غربی» بوده و بخشی از یک «برنامه نفوذی»‏می باشد، و این اصطلاحی است که تندروهای شاغل در دولت مرتباً علیه افراد دو تابعیتی که دستگیر و بازداشت‏ می شوند، استفاده‏ می کنند. بنیاد تامسون رویترز تمامی این اتهامات را رد ‏می کند و مطالب فوق را «تلاشی بی شرمانه برای توجیه زندانی کردن شهروند بریتانیایی، نازنین زاغری راتکلیف ‏می نامد.»
در طی دو سال گذشته، مقامات امنیتی به ویژه واحد اطلاعات سازمان سپاه پاسداران انقلاب چندین تن از شهروندان دو ملیتی ایرانی را دستگیر کرده‏اند. در ماه اکتبر ۲۰۱۵، مقامات ایرانی، جیسون رضائیان، خبرنگار واشنگتن پست در ایران را دستگیر نموده و او را به تحمل یک دوره حبس محکوم نمودند که مدت آن را حتی به وی و کیلش نیز اطلاع ندادند. او در ژانویه ۲۰۱۶ پس از تحمل ۱۸ ماه حبس در قسمتی از زندان اوین که تحت کنترل سپاه پاسداران قرار داشت، طی بخشی از مبادله زندانیان میان ایران و ایالات متحده امریکا، آزاد گردید.
یکی از جدیدترین موارد در روز ۱۱ ژوئیه اتفاق افتاد که مقامات سپاه پاسداران در شهر گرگان در شمال ایران، رابین شاهینی، یک شهروند ایرانی امریکایی که برای دیدار از خانواده اش به ایران سفر کرده بود، را دستگیر کردند. در روز ۱۶ اوت، کمپین بین المللی حقوقق بشر در ایران گزارش داد که شاهینی رسماً به «اقدام علیه امنیت ملی»، «شرکت در تظاهرات مخالفان در سال ۲۰۰۹»، «همکاری با تلویزیون صدای امریکا»، و «توهین به مقدسات مذهبی در فیسبوک» محکوم شد، اما وکیل او اجازه نداشته است هیچیک از شواهد و مدارکی را که علیه وی مطرح شده است، ببیند.
در روز ۶ ژوئن به دنبال سه ماه بازجویی، مقامات ایران هما هودفر را که استاد انسان شناسی دانشگاه کنکوردیای مونترال کانادا‏می باشد، در تهران دستگیر کردند. عوامل اطلاعات سپاه پاسداران در اوایل ماه مارس، مدت کوتاهی پیش از آنکه وی ایران را ترک کند، به خانۀ وی حمله کرده و دارائی شخصی وی، از جمله پاسپورت، مدارک تحقیقاتی و کامپیوتر او را مصادره نمودند. خانواده هودفر در یک اطلاعیه مطبوعاتی گفتند که شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب سعی داشت وکیلی که هودفر انتخاب کرده بود را معزول نمایند. در روز ۳۰ اوت خانواده هودفر اعلام کردند که وی به علت وضعیت رو به وخامت سلامتش در بیمارستان بستری شده است.
مقامات ایران در ۱۵ اکتبر ۲۰۱۵ سیامک نمازی یک شهروند ایرانی امریکایی و رئیس برنامه ریزی استراتژیک در سازمان کرسنت پترولیوم مستقر در دوبی را در حالیکه برای دیدار از خانواده اش در تهران به سر‏می برد دستگیر نمودند. در روز ۲۲ فوریه مقامات، پدر ۸۰ ساله وی به نام باقر نمازی را که نماینده سابق یونیسف در چندین کشور مختلف بود، دستگیر کردند. هر دوی این افراد به جرم اتهامات نامعلوم کماکان در زندان به سر‏می‏برند.
در سال ۲۰۱۱ مقامات ایران کمال فروغی، یک تاجر ایرانی بریتانیایی را دستگیر کرده و  به اتهام جاسوسی به هفت سال و داشتن مشروبات الکلی به یک سال حبس محکوم نمودند. پسر وی، کامران فروغی به سازمان دیده بان حقوق بشر گفت که پدر ۷۷ سالۀ وی اخیراً دچار بیماری آب مروارید شده و به منظور جلوگیری از نابینایی، شدیداً نیاز به انجام عمل جراحی دارد. او دو سال پیش واجد شرایط لازم برای آزادی پیش از اتمام دورۀ زندان، تشخیص داده شد و بیش از ۵ سال است که همسر و خانوادۀ خود را ملاقات نکرده است.
جناح‏های تندرو در ایران مکرراً در باره آنچه که به اعتقاد ایشان برنامه‏های «نفوذ» غرب به ایران و ارزش‏های آن‏ می باشد، اخطار داده‏اند. در طی دو سال گذشته، مقامات ایران چندین شهروند ایرانی دو تابعیتی را به اتهام مشارکت در «پروژه نفوذ» دستگیر کرده‏اند. مقامات همچنین چندین روزنامه نگار را تحت تعقیب قانونی قرار داده و ایشان را به همکاری با «شبکه نفوذ» متهم نموده‏اند اما هنوز هیچگونه شواهد و مدارکی در اثبات اتهامات وارده به این افراد ارائه ننموده‏اند.
ویتسون گفت «به نظر‏می رسد افزایش ناگهانی در تعقیب ایرانیان دو تابعیتی نشانگر تلاش جناح تندرو دولت ایران برای منزوی نمودن این کشور از جامعه جهانی‏ می‏باشد. افراد نباید قربانی سیاست‏های داخلی یک کشور شده و غیر عادلانه زندانی شوند.»

قتل یک کولبر در پیرانشهر توسط نیروهای هنگ مرزی

کولبر
روز شنبە بیستم شهریور ماه، یک کولبر در پیرانشهر، در پی تیراندازی مأموران مسلح مرزی جان خود را از دست داد.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، نیروهای هنگ مرزی سپاه پاسداران در پیرانشهر، روز شنبە بیستم شهریورماه، کاروان کولبران کُرد را به رگبار گلوله بسته که در پی آن یک کولبر به نام آوات ابراهیمی شعبانی کشته شده است.
بنا به تعریف عرفی؛ کولبر به افرادی می‌گویند که اجناس و کالا‌ها را روی پشت و یا کول خود حمل می‌کنند. و یا می‌توان این‌طور توضیح داد که کولبر در مناطق کُردنشین ایران به کسی گفته می‌شود که جهت امرار معاش و رهایی از بیکاری در نقطهٔ صفر مرزی با بستن بار بر پشت خود اقدام به انتقال کالا و عبور دادن آن از پاسگاه‌های مرزی می‌کنند. آن‌ها در قبال این کار دستمزد ناچیزی دریافت می‌کنند. این کولبران تنها وسیله‌ای برای انتقال کالا هستند و برای این کار از نیروی جسمی خود مایه می‌گذارند.

گزارشی از وضعیت ایوب پرکار در هشتمین سال حبس

ایوب پرکار
 ایوب پرکار، زندانی سیاسی، هم‌اکنون هشتمین سال از دوران حبس خود را محروم از حق مرخصی در زندان کانون شوشتر می‌گذراند.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، ایوب پرکار، زندانی سیاسی تبعیدی، هشتمین سال از دوران محکومیت ۲۰ ساله خود را محروم از حق مرخصی، در تبعید و با امکان محدود برای تماس و ملاقات با خانواده سپری می‌کند.
گفتنی‌است این زندانی سیاسی ۵۴ ساله به دلیل استفاده از دندان مصنوعی و عدم امکان تعویض آن دچار مشکل تغذیه شده است.
ایوب پرکار در دی‌ماه سال ۱۳۸۷ بازداشت و در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به اتهام محاربه از طریق همکاری با یک سازمان مخالف نظام به اعدام محکوم شد که این حکم در شعبه ۳۶ دادگاه تجدیدنظر به ۲۰ سال حبس تقلیل یافت.
پس از تائید این حکم، وی ابتدا از بند ۳۵۰ زندان اوین به زندان بهبهان تبعید و سپس به زندان کارون اهواز منتقل شد که پس از تعطیل شدن این زندان وی به زندان جدیدی خارج از شهر اهواز، واقع در جاده شوشتر، منتقل شده است؛ این زندان به نام کانون شوشتر معروف است با این‌حال نشان مشخصی از این زندان در اطلاعات منتشر‌شده سازمان زندان‌های استان خوزستان وجود ندارد.
ایوب پرکار خلبان اخراجی ارتش می‌باشد که هم‌اکنون جهت سپری‌کردن دوران محکومیت بیست‌ساله خود در زندان کانون شوشتر محبوس می‌باشد.

شناسایی شهروندان در فضای مجازی ممکن می شود

حجت الاسلام حمید شهریاری
معاون آمار و فناوری اطلاعات قوه قضائیه گفت: با راه اندازی کامل سامانه الکترونیکی قوه قضائیه، شناسایی هویت افراد در فضای مجازی برای حفظ امنیت جامعه ممکن می شود.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از مهر، حجت الاسلام حمید شهریاری ظهر چهارشنبه در جلسه شورای اداری استان فارس گفت: سالانه حدود ۴۰ میلیارد تومان هزینه پست ابلاغ در کشور پرداخت می شود که این رقم در شهر مشهد به تنهایی ۳ میلیارد تومان است.
وی افزود: طبق آخرین بررسی های انجام شده ۱۵ میلیون پرونده ثبت شده با ۲ طرف موجود و ۴ ابلاغ وجود دارد که سالانه با این تعداد حدود ۱۲۰ میلیون ابلاغ در طول سال انجام می شود.
معاون آمار و فناوری اطلاعات قوه قضائیه تاکید کرد: با راه اندازی سامانه الکترونیکی حدود ۱۰۰ میلیارد تومان در بحث ابلاغ صرفه جویی می شود.
وی افزود: با توجه به داشتن چنین جایگاهی استان فارس به عنوان پایلوت راه اندازی سامانه الکترونیکی که در حال حاضر موضوع ابلاغ است انتخاب شد.

حسین رجبیان در هشتمین روز از اعتصاب غذا محرومیت از رسیدگی پزشکی در بند هفت اوین

Hossein Rajabian Filmmaker & Photographer
حسین رجبیان، هنرمند محبوس در زندان اوین، در اعتراض به مخالفت مسئولین با مرخصی استعلاجی و انتقال مهدی رجبیان به بند هشت زندان اوین، هم‌اکنون هشتمین روز از اعتصاب غذای خود را پشت سر می‌گذارد.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، حسین رجبیان از روز چهارشنبه ۱۷ شهریورماه در اعتراض به مخالفت مقامات قضایی با مرخصی استعلاجی و انتقال برادرش، مهدی رجبیان به بند هشت اوین، اقدام به اعتصاب غذا کرده است. این در حالی است که این هنرمند دربند از عفونت کلیه رنج‌برده و ادامه اعتصاب غذا سلامت وی را در وضعیت هشداردهنده ای قرار می‌دهد.
گفتنی است که حسین رجبیان با وجود ابتلا به بیماری کلیوی از زمان اجرای حکم تاکنون از حق درمان در زندان محروم بوده و مقامات قضایی با اعزام وی به مرخصی استعلاجی نیز ممانعت به عمل می‌آورند.
برادر این زندانی، مهدی رجبیان، از زمان انتقال به بند هشت اوین در اعتصاب غذا و دارو به سر می برد و پس از گذشت هشت روز در وضعیت وخیم جسمانی قرار دارد.
لازم به یادآوری است که روز سه شنبه ۱۶ شهریورماه، مهدی رجبیان، هنرمندان محبوس در زندان اوین، در پی درگیری لفظی با دادیار ناظر بر زندان اوین، از بند هفت به بند هشت زندان اوین منتقل شد.
مهدی رجبیان و حسین رجبیان، دو موزیسین ایرانی که پیش‌تر در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی به اتهام “تبلیغ علیه نظام” هرکدام به شش سال زندان محکوم شدند، در شانزدهم خردادماه جهت اجرای حکم راهی زندان اوین گشتند.
حکم صادره از سوی شعبه۵۴ دادگاه انقلاب اسلامی، برای هرکدام به سه سال حبس تعزیری، سه سال حبس تعلیقی و پرداخت ۲۰ میلیون تومان جریمه تعیین و به اجرای احکام دادسرای زندان اوین ارسال‌شده بود.
این دو که در جریان برگزاری دادگاه از حق داشتن وکیل محروم بوده‌اند، می‌گویند که محاکمه‌شان تنها یک ربع طول کشیده است. یک منبع آگاه می‌گوید: «آن‌ها در حین بازجویی وکیل نداشته‌اند. در دادگاه هم وکیل نداشته‌اند، چون گفته‌شده که پرونده‌شان به شکلی است که خودشان باید توضیح بدهند.»
مهدی رجبیان سال ۹۲ تدوین و ضبط آلبومی به نام «تاریخ ایران به روایت سه‌تار» را آغاز کرد که به نظر می‌رسد بیانیه‌ و توضیح او درباره این آلبوم و اعلام خبر پخش آن در سایت برگ‌ موزیک، از جمله دلایل بازداشتش بوده است. در این آلبوم تمام جنگ‌های ایران با سه‌تار روایت شده است.

اعدام مخفیانه و ثبت‌نشده یک زندانی در زندان سقز

کامران ملکی

یک زندانی با اتهامات مربوط به مواد مخدر حدود ۲ ماه پیش در زندان سقز اعدام شده که منابع رسمی در مورد آن سکوت کرده و گروه‌های حقوق بشری نیز موفق به ثبت آن نشده بودند.

به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از سازمان حقوق بشر، صبح روز چهارشنبه ۱۶ تیرماه سال ۱۳۹۵ یک زندانی به‌ نام “کامران ملکی” متولد ۲۲ خردادماه ۱۳۶۱ در زندان سقز اعدام شده است.

یکی از نزدیکان وی گفت: “کامران پیش از بازداشت راننده تاکسی بود تا این‌که در مردادماه ۱۳۹۲ یک کیلو و ۲۵۰ گرم [ماده مخدر] شیشه در اتومبیلش پیدا شد.”

وی در ادامه صحبت‌هایش گفت: “کامران در سه‌راه بیجار-دیواندره توسط مأمورین دستگیر می‌شود و در تمام بازجویی‌ها و حتی دادگاه اعلام نموده بود که مواد متعلق به وی نبوده و هیچ اطلاعی از این موضوع نداشته است. حتی بسیاری از اقوام نزدیکش تأیید کرده‌ بودند که کامران در کار خریدوفروش مواد مخدر نبوده است.”

“کامران ملکی” در ۱۸ مهرماه ۱۳۹۴ در دادگاه انقلاب سقز به اعدام محکوم شد و سپس برای گذراندن دوران محکومیت به زندان سنندج منتقل شد. وی مدتی پیش از اعدام به زندان سقز بازگردانده شد تا مقدمات اجرای حکمش در این زندان فراهم شود.

گفتنی‌است، این اعدام که بیش از دوماه از اجرای آن می‌گذرد از سوی رسانه‌های رسمی و روابط عمومی قوه قضائیه اعلان نشده و گروه‌های حقوق بشری تا پیش از این موفق به ثبت آن نشده بودند. مواردی از این دست نگرانی از بالاتر بودن آمار واقعی اعدام از آنچه توسط رسانه‌های حقوق بشری ثبت و اعلام می‌شود را افزایش می‌دهد.

محکومیت مهدیه گلرو به پرداخت جریمه نقدی

مهدیه گلرو

محکومیت یک سال حبس مهدیه گلرو، فعال حقوق زنان و عضو شورای دفاع از حق تحصیل، از سوی دادگاه تجدیدنظر به جریمه نقدی تبدیل شد.

به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، مهدیه گلرو، فعال حقوق زنان که پیش تر از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به یک سال حبس تعزیری محکوم شده بود، پس از دوسال بلاتکلیفی طی دادگاه تجدید نظر به پرداخت جریمه نقدی محکوم گردید.

دادگاه رسیدگی به اتهامات این فعال حقوق زنان از قبیل «برنامه ریزی و تدارک تجمع در مخالفت با کشتار غزه، هدایت تجمع بر علیه اسید پاشی، استقبال از زندانیان و…» پیش تر در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی برگزار شده بود.

مهدیه گلرو در سال‌های اخیر چندین بار از سوی نهادهای امنیتی و قضائی ایران دستگیر و زندانی شده است.

وی در آخرین مورد در اوایل آبان ماه ۹۳، در پی شرکت در تجمع اعتراضی علیه اسیدپاشی‌های زنجیره‌ای در اصفهان، توسط مأموران اطلاعات سپاه بازداشت و پس از تحمل ۴ ماه حبس در بند ۲-الف سپاه در زندان اوین با وثیقه ۷۰۰ میلیون تومانی موقتا آزاد شد.

مهدیه گلرو پیش‌تر در ١١ آذر ۱۳٨٨ بازداشت شد و نزدیک به دو سال و چهار ماه را در زندان سپری کرد. وحید لعلی‌پور همسر وی نیز که به همراه او دستگیر شده بود، یک سال زندانی شد.

تحصیل دانش‌آموزان روستاهای ایذه‌ در محل نگهداری حیوانات

۱۳۹۵۰۶۲۲۱۹۴۸۱۲۰۰۸۶۴۲۵۹۴-۱

نماینده مردم ایذه و باغملک خبر از وضعیت اسفبار مدارس برخی از روستاهای ایذه داد و گفت جای نگرانی دارد که پس از گذشت ۳۷ سال از انقلاب، دانش‌آموزان این شهرستان‌ها در محل نگهداری حیوانات تحصیل می‌کنند و به همین سبب به وزیر آموزش‌وپرورش تذکر می‌دهم.

به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از خبرگزاری تسنیم، هدایت‌الله خادمی امروز پس از بازدید از روستاهای “سبزی” و “سید‌خدر” در جمع مردم این روستاها اظهارداشت: این روستاها از امکانات رفاهی محروم هستند؛ به گونه‌ای که جاده دسترسی به این مناطق بسیار خطرناک است؛ بیش از ۳۰ سال پیش بنده به روستای سبزی سفر کرده بودم که روستایی بسیار زیبا و با شالیزارهایی فراوان بود و روستاییان با وجود این نعمات گذران زندگی می‌کردند اما متاسفانه امروزه به سبب کمبود آب، شالیزارها را از دست دادند.

وی با اشاره به وضعیت موجود در روستای سیدخدر تصریح کرد: وقتی که وارد روستای سیدخدر شدم اوج ناکارآمدی مدیران را در این سال‌های اخیر مشاهده کردم، در این روستا که چندین خانوار زندگی می‌کنند محرومیت فریاد می‌زند.

نماینده مردم ایذه و باغملک با اشاره به وضعیت اسفبار مدرسه روستای سیدخدر تاکید کرد: وقتی به سراغ مدرسه این روستا رفتم، مشاهده کردم یکی از ۲ محل نگهداری حیوانات را به کلاس درس اختصاص دادند و این جای نگرانی دارد که پس از گذشت بیش از ۳۰ سال از پیروزی انقلاب چنین فضاهایی برای تعلیم دانش‌آموزان در کشور وجود داشته باشد.

خادمی در ادامه همین مبحث افزود: معلم‌ها از زحمت‌کشان در جامعه ما هستند و در آینده قطعا همین معلم یکی از مدیران کلان کشور می‌شود، اما شما نگاه کنید فضای خواب معلم همین روستا را، این باید برای مسولان وزارت آموزش‌و‌پرورش شرم آور باشد.

وی بیان کرد: چنین وضعیتی را اگر برای افراد مناطق دیگر کشور به تصویر بکشانیم، شاید باور نکنند. متاسفانه اکثر این مناطق از قبیل روستای برده‌زرد، بنه‌ارون، قلعه‌لوا، اوند و سادات‌محمدابراهیم هم این مشکلات را دارند که در این سال‌های اخیر با تغییر دولت‌ها هیچ نگاهی به این منطقه‌ها نشده است.

نماینده مردم ایذه و باغملک با ابراز گلایه از وزیر آموزش‌و‌پرورش به سبب وجود چنین مدارسی در سطح کشور گفت: به وزیر آموزش‌وپرورش هشدار می‌دهم، چه استدلالی وجود دارد که در استان خوزستان باید دانش‌آموزان در محل نگهداری حیوانات درس بخوانند، آیا در بقیه شهرهای ایران هم چنین است؟ گذاشتن یک کانکس برای تحصیل دانش‌آموزان چه هزینه‌ای برای وزارتخانه در پی دارد؟ اگر یک میلیونیوم این فیش‌های حقوقی و اختلاس‌هایی که در کشور رخ می‌دهد را به ایذه و باغملک تخصیص دهند قطعا این شهرها آباد می‌شوند.

هدایت‌الله خادمی تصریح کرد: از وزیر آموزش و پرورش درخواست می‌کنم که برای بازدید از وضعیت مدارس به این مناطق محروم سفر کنند هرچند که پس از گذشت بیش از ۳ سال از دولت یازدهم به جز وزیر بهداشت هیچ‌کدام از وزرا به شهرستان‌های ایذه و باغملک سفر نکرده‌اند.

وی در پایان تاکید کرد: نمی‌دانم بی‌عدالتی موجود در این مناطق را در کجا فریاد بزنم، چرا مسئولان توجهی به این شهرستان نمی‌کنند؟ ما امیدوارم هستیم که مشکلات جاده‌ای، رفاهی و تحصیلی روستاهای سبزی، بنه‌ارون، سید‌خدر، قلعه‌لوا، نافر، لارم، اوند و سادات‌محمدابراهیم هرچه سریع‌تر با کمک مدیران برطرف شوند.

روستاهای سبزی، لارم، بنه‌ارون، قلعه‌لوا، اوند، سادات‌محمدابراهیم، لارم، نافر در شمال‌شرقی استان خوزستان و از توابع شهر دهدز هستند که از امکانات جاده‌ای، رفاهی و تحصیلی محرومند. با وجود این مشکلات دولت یازدهم نیز هیچ توجهی به این مناطق نکرده است، مردم این روستاها امیدوارند آقای روحانی درسال پایانی دولت به این مناطق توجه ویژه‌ای کند.

عذرخواهی سعید مرتضوی، یعنی تائید جنایت!

عذرخواهی سعید مرتضوی، یعنی تائید جنایت!

جنایت در کشتارگاه کهریزیک که با به خواست مجتبی خامنه ای و همکاری بی چون و چرای گروهی مانند سعید مرتضوی صورت گرفته است.
خبرگزاری ایرنا به نقل از سعید مرتضوی ، دادستان سابق تهران خبر داده بود که وی از خانواده های قربانیان بازداشتگاه کهریزک عذر خواهی کرده است.

در جریان اعتراضهای انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸ عده زیادی از معترضان به بازداشتگاه کهریزک منتقل شده بودند که بر اساس گزارشها دستکم سه نفر آنها بر اثر شکنجه جان خود را از دست دادند.

در همان تابستان پس از انتخابات٬‌برخی از آسیب دیدگان حادثه کهریزک به دیدار مهدی کروبی رفتند. آنها از مهدی کروبی خواسته بودند تا برای احقاق حقوقشان تلاش کند. لذا در اوایل مردادماه ۱۳۸۸٬ مهدی کروبی با نگارش نامه‌ای سربسته به هاشمی رفسنجانی٬ از او خواست تا به عنوان رئیس مجلس خبرگان٬ «هیاتی بی‌غرض و شفاف» را برای رسیدگی به این حادثه تعیین کند. اما مهدی کروبی پس از آنکه پاسخی از سوی رفسنجانی دریافت نکرد٬ اقدام به انتشار محتوای نامه کرد؛.» مهدی کروبی در آن نامه از آزار و اذیت زندانیان و تجاوز جنسی در بازداشتگاه‌ها سخن گفته بود. در پی این نامه بود که احمد خاتمی، امام جمعه موقت تهران در ۲۳ مرداد ۸۸ ٬ نامه مهدی کروبی به هاشمی رفسنجانی را «مسبب غم جانکاه دلدادگان به نظام» دانست و مدعی شده بود: «در هفته گذشته یکی از سیاسیون نامه‌ای سرتا پا افترا و سر تا پا تهمت به نظام اسلامی !منتشر کرد. نامه‌ای که جشن آمریکا بود، نامه‌ای که جشن اسرائیل بود، نامه‌ای که جشن بیگانگان بود. این نامه، نامه انحرافی ! بود.» اکنون پس از ۷ سال از انتشار آن نامه و پیگیری برای احقاق حقوق آسیب دیدگان کهریزک و حوادث پس از انتخابات٬ مجریان آن فجایع٬ اقرار به وقوع یک «حادثه هولناک» نموده‌اند. البته شاید اگر پدر یکی از قربانیان این حادثه از چهره‌های رده بالای حکومت نبود و این پیگیری برای برگزاری دادگاه از سوی او صورت نمی‌گرفت٬ این فاجعه نیز همچون حادثه حمله به کوی دانشگاه و حوادث دیگر در بازداشتگاه‌ها و زندان‌های کشور٬ به بایگانی بی‌عدالتی کشور سپرده می‌شد. به شهادت برخی از حادثه دیدگان٬ حکومت تلاش بسیاری کرد تا با فشار و ارعاب حادثه دیدگان٬ آنها را از شکایت در خصوص این پرونده باز دارد.

بگفته کمیته گزارشگران حقوق بشر، بسیاری از بازداشت شدگان مربوط به اعتراضات گسترده به نتایج انتخابات ریاست جمهوری دهم و سرکوبیهای پس از آن نیز به این مکان برده شده و تحت شکنجه قرار گرفته‌اند.

لازم به ذكراست میزان شکنجه، تجاوز، و جنایت در کشتارگاه کهریزیک که با به خواست مجتبی خامنه ای و همکاری بی چون و چرای گروهی مانند سعید مرتضوی صورت گرفته است، بسیار وحشتناك  و اندوه آور است. بی تردید روزی که مردم ایران بتوانند رژیم آخوندی را برکنار سازد و سرنوشت مملکت را به دست خود گیرد، همه پرده ها بالا رفته و ابعاد درنده خویی و جنایت های رژیم جهل و جنایت اسلامی مشخص و روشن می گردد.

ايشان فرموده به سهم خود از محضر مقدس امام زمان، که صاحب اصلی انقلاب می‌باشند”. انقلاب چیه، امام زمان چیه، ملت ايران نزديك به چهار ده گذاشتین سر کار و خودتون دزدیهای میلیاردی می کنید. پس چرا وقتی از بیت المال می دزديد یاد امام زمان  نیستید.

اين جنايات و آدمكشى ها با يك عذر خواهى از مادارن و پدرانى كه نور چشمشان را از دست داده اند به اين سادگى بخشوده نخواهد شد. بايد اين افراد جنايتكار در يك دادگاه عادل محاكمه شوند و به سزاى اعمالشان برسند.

اینکه آقای مرتضوی عذرخواهی کرده است حاوي  چند نکته مي باشد: 1.ایشون به عنوان مسئول علاوه بر عذرخواهی باید محکوم شوند و طبق قوانین ایران اعدام شوند (هرچند بااعدام موافق نیستم)واگر دادگاه ایشان را تبرئه کرده باید قاتلین را اعدام کنند. درضمن حتی اگر ایشان از معاونت در قتل تبرئه شوند باید چندین سال به حبس واقعی (نه مثل آقای رحیمی)محکوم شوند. 2.به نظر من اینها نمایشی برای جلب نظر مردم به طرف احمدی نژاد و اصول گرایان است و در واقع این عذر خواهی به جز یک نمایش کثیف سیاسی چیزی نیست که اگر بود باید احکام اعدام و حبس در مورد عاملان آن اجرا میشد.

این عذر خواهی یعنی پذیرش اینکه وی جنایت کرده و حالا ظاهرا شرمنده است. بسیار خوب پس الان باید اولیای دم بگویند که از جنایات این فرد می گذرند یا نه. این مردک جنایت را در حق مردم مرتکب شده و عذر خواهیش را از خدا می کند. به قول خود فقها وقتی حق الناس پایمال شد فقط صاحب آن حق یعنی در حال حاضر بستگان درجه یک قربانیان کهریزک در جایگاهی قرار می گیرند که حق دارند جانی را ببخشند یا مجازات کنند.
 لذا سعید مرتضوی، ابراز «شرمندگی» و «پوزش» کرده  فقط مانده پور محمدی و اشراقی و نیری و دیگران هم بیایند و ابراز شرمندگی و پوزش و پشیمانی کنند و همه چیز به خوبی و خوشی پایان یابد. بهتر است برای این ابراز پشیمانی یک مدال هم به آقایان بدهند و با سلام و صلوات نفری یک ویلا هم در زعفرانیه تهران به آقایان بدهند که واقعا بزرگی کردند که پوزش می طلبند. امیدواریم که تا قضیه بزودی پایان یابد و آقای مرتضوی یک شغل دولتی نان آب داری هم بابت این رفتار پسندیده دریافت کنند.

اما سعید مرتضوی تنها نیست، همه مقامات ریز و درشت جمهوری اسلامی آز خامنه ای گرفته تا سرداران سپاه و امام جمعه ها و نمایندگان مجلس مستقیم و غیر مستقیم هم پرونده او هستند. یک علت تبرئه سعید مرتضوی علیرغم همه اسناد و مدارکی که علیه او وجود دارد ترس مقامات ریز و درشت حکومتی از لو رفتن نام خودشان است. دقیقا به همین دلیل ادامه اعتراضات و پیگیری مردم در امر دزدیها و جنایت سعید مرتضوی نقش تعیین کننده و مهمی نه تنها در محکوم کردن وی بلکه بچالش کشیدن کل حکومت ایفا میکند. پرونده سعید مرتضوی پرونده جمهوری اسلامی است و تنها با بزیر کشیدن این حکومت به فرجام خواهد رسید.

احسان فتاحي

٢٢شهريور١٣٩٥

گزارشی از وضعیت علی مرادی، زندانی سیاسی محکوم به سی سال حبس

علی مرادی، زندانی سیاسی، هم اکنون سیزدهمین سال از دوران محکومیت سی ساله خود را در زندان بندر عباس پست سر می گذارد.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، علی مرادی، زندانی سیاسی، پس از سیزده سال حبس، محروم از حق مرخصی و رسیدگی پزشکی در زندان بندرعباس نگهداری می شود. این درحالی است که این زندانی سیاسی به دلیل ابتلا به بیماری قلبی نیازمند رسیدگی پزشکی بوده و شرایط زندان وضعیت وی را وخیم تر کرده است.
گفتنی است پزشکان تأکید کرده اند که این زندانی سیاسی می بایست به طور مداوم در خارج از زندان تحت درمان و مراقبت‌های ویژه باشد؛ با این حال مسئولین از اعزام وی به بیمارستان و مراکز درمانی خودداری می کنند.
بنا به بخش دوم ماده ۲۲ کنوانسیون حقوق زندانیان: زندانیان بیماری که نیاز به معالجات ویژه و تخصصی دارند باید به موسسات تخصصی یا بیمارستان‌های غیرنظامی در خارج زندان منتقل شوند. بیمارستان مورد اشاره باید تجهیزات لازم، تخت کافی، لوازم دارویی مناسب و پزشک متخصص و آموزش دیده برای مراقبت‌های پزشکی و درمانی از زندانی بیمار را داشته باشد.
علی مرادی در اواخر بهمن‌ماه ۱۳۸۲، در روستای کانی‌دینار از توابع مریوان در استان کردستان، توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به اتهام محاربه از طریق عضویت در یکی از احزاب کُرد، به ۳۰ سال حبس و تبعید به زندان میناب محکوم شد.
این زندانی سیاسی به مدت ده در زندان میناب نگهداری شده و سپس به زندان بند عباس انتقال یافته است.
گفتنی است علی مرادی پیش از دستگیری توسط نیروهای امنیتی، در سال ۱۳۷۷ نیز به اتهام همکاری با احزاب کُردی دستگیر شده و ۵ سال را در زندان میناب گذرانده بود.