عفو بین‌الملل: منصوره بهکیش در خطر دریافت احکام سنگین است

behkish_mansooreh

ـ سازمان حقوق بشری عفو بین‌الملل اعلام کرده که منصوره بهکیش، فعال حقوق بشر در خطر دریافت احکام سنگین به دلیل فعالیت‌های صلح‌طلبانه‌اش در زمینه دفاع از حقیقت‌یابی و عدالت درباره کشتار زندانیان سیاسی سال ۶۷ از جمله خواهر و برادرانش و نیز برادر شوهرش است.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از رادیو زمانه، عفو بین‌الملل با صدور بیانیه‌ای خواهان لغو فوری احکام صادر شده برای منصوره بهکیش شده که با «روش صلح آمیز» از حق «آزادی بیان خود» برای دفاع از حقوق بشر استفاده کرده است.

بنا به اعلام سازمان عفو بین الملل، روز ۲۹ اکتبر/ ۸‌ آبان به منصوره بهکیش اعلام شده که به اتهام «تجمع و تبانی علیه امنیت ملی» و تبلیغ علیه نظام» محاکمه خواهد شد.

منصوره بهکیش از اعضای گروهی به نام مادران خاوران است که از مادران و اعضای خانواده‌های کشته‌شدگان سال ۶۷ تشکیل شده است.

او به دنبال دو بار بازجویی در تاریخ‌های ۲۲ و۲۴ اکتبر از سوی وزارت اطلاعات، به دلیل فعالیت‌های صلح‌جویانه‌ که شامل برگزاری مراسم یادبود برای زندانیان کشته شده سال ۶۷ از جمله خواهران و برادران و برادر شوهرش، ملاقات با اعضای حانواده‌های قربانیان، گل گذاشتن بر مزار کشته‌شدگان در خاوران ، … به این اتهامات متهم شده است.

تقاضای منصوره بهکیش برای به همراه داشتن یک وکیل در طول بازجویی‌ها رد شده و پس از آن مطلع شده که دفتر دادستانی دو وکیل او را از دسترسی به پرونده او بازداشته است.

منصوره بهکیش پیش از این هم احکامی تعلیقی دریافت کرده است.

این فعال حقوق بشر. یک‌بار آذر ۸۸ در پارک لاله به همراه ۳۰ نفر بازداشت شد و بار دیگر دی ماه همان سال دوباره بازداشت شد. او یک بار دیگر هم در ۲۲ خرداد ۹۰ در خیابان بازداشت شد.

دی ماه سال ۱۳۹۰، او به اتهام «تجمع و تبانی برای اقدام علیه امنیت ملی» در جریان فعالیت‌های حقوق بشری درباره مادران و اعضای حانواده کشته‌شدگان سال ۶۷، همچنین عضویت در گروه مادران پارک لاله که اعضای آن اغلب مادران کشته‌شدگان و ناپدیدشدگان حوادث پس از انتخابات در سال ۱۳۸۸ بودند، از سوی ابوالقاسم صلواتی، قاضی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب اسلامی، به چهار سال و نیم حبس تعزیری محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدیدنظر در ۲۱ تیر ماه ۱۳۹۱ به شش ماه حبس تعزیری و سه سال و شش ماه حبس تعلیقی تبدیل شد.

منصوره بهکیش ۲۶ شهریور ماه امسال هم، هنگامی که قصد سفر به خارج از کشور برای دیدار دخترش را داشت، در فرودگاه امام ممنوع الخروج شد.

عفو بین‌الملل هشدار داده که اگر احکام جدید درباره او اجرا شود، احکام تعلیقی هم در مورد او به اجرا در خواهد آمد.

حق‌ سکوت دو میلیون پوندی مارگارت تاچر به سفارت ایران در لندن

-پس از 26 سال دولت انگلستان اسنادی منتشر کرده که نشان می‌دهد مارگارت تاچر دو میلیون پوند به سفارت ایران در لندن داده تا پرونده گروگان‌گیری کارکنان سفارت در سال 1980 به دادگاه بین‌المللی ارجاع نشود

۸ آذر ۱۳۹۵

«مارگارت تاچر» نخست وزیر پیشین انگلیس پس از حمله نیروهای ویژه SAS به سفارت ایران در لندن در سال ۱۹۸۰ دو میلیون پوند خسارت به ایران داده است.

مارگارت تاچر، نخست وزیر پیشین بریتانیا
مارگارت تاچر، نخست وزیر پیشین بریتانیا

به گزارش «دیلی میل» دولت انگلیس اسناد جدیدی منتشر کرده که نشان می‌دهد در ماجرای اشغال سفارت ایران در لندن در سال ۱۹۸۰ میلادی که با دخالت نیروهای ویژه انگلیس SAS با پنج کشته و یک مجروح به پایان رسید، خسارات هنگفتی به ایران برای بازسازی ساختمان سفارت داده است.

باوجود اینکه حمله نیروهای ویژه انگلیسی به سفارت فقط ۱۷ دقیقه به طول کشید، اما حجم خسارات بالا بود و مقامات ایرانی برای بازسازی ساختمان دو میلیون پوند خواستند.

حالا اسناد طبقه‌بندی شده می‌گوید: «تاچر برای جلوگیری از ارجاع پرونده به دادگاه‌های بین‌المللی و تحت تعقیب قرار گرفتن عوامل دخیل در عملیات نیروهای ویژه پلیس،‌ با وجود اینکه در ابتدا مخالف بوده، اما در نهایت با پرداخت این پول موافقت کرده است».

تاچر دوست نداشته عملیات رسانه‌ای شود، حتی از تلویزیون انگلیس خواست تصاویری را که نیروهای یادشده در حال پایین آمدن از طناب برای ورود به ساختمان هستند را نیز حذف کنند. تاچر مدعی بود نیروهای SAS در حال انجام عملیاتی ضدتروریستی هستند و نباید درمورد آن تحقیق و تفحص شود.

اشغال سفارت ایران در لندن ۱۰ اردیبهشت ۱۳۵۹  توسط عده‌ای که خود را گروه رادیکال «الشهید» از طرفداران خودمختاری خوزستان می‌نامیدند آغاز شد و به اشغال شش روزه سفارت ایران در لندن انجامید و در نهایت با دخالت نیروهای ویژه بریتانیا در روز ۱۵ اردیبهشت و با کشته شدن ۵ نفر و دستگیری یک نفر از اشغالگران و آزادی ۲۶ گروگان به پایان رسید.

گفته می‌شد تاچر نمی‌خواست این ماجرا با زنده ماندن گروگان‌گیرها استمرار یابد، چرا که گروگان‌گیرها حافظ اسراری بودند که زنده ماندن آنها خطر افشای آن را در پی داشت
گفته می‌شود تاچر نمی‌خواست این ماجرا با زنده ماندن گروگان‌گیرها استمرار یابد، چرا که گروگان‌گیرها حافظ اسراری بودند که زنده ماندن آنها خطر افشای آن را در پی داشت

برای اعدامی ها گواهی فوت با عنوان بیماری ریوی صادر می شود.

سازمان ثبت احوال با صدور گواهی وفات، علت مرگ زندانیان سنی‌مذهب اعدام‌شده در زندان رجایی‌شهر را “بیماری های تنفسی” ذکر کرد.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، بنا به گواهی فوت صادر شده از سوی سازمان ثبت احوال، علت فوت زندانیان عقیدتی اعدام‌شده در مردادماه سال جاری “بیماری‌های دستگاه تنفسی” عنوان شده است.
این گواهی از سوی اداره ثبت احوال سنندج و مأمور عبدالله علیمرادی تنظیم گشته و به خانواده‌های اعدام‌شدگان تحویل داده شده است.

بنا بر اطلاع گزارشگر تارنگار حقوق بشر در ایران، دوازدهم مردادماه سال جاری نزدیک به سی تن در زندان رجایی‌شهر اعدامشدند، این در‌حالی‌است که دادستان کل کشور، محمدجعفر منتظری تاکنون اعدام ۲۰ تن از زندانیان را تائید کرده است.

وزارت اطلاعات در بیانیه‌ای اعلام کرده است که این افراد قصد حملات تروریستی در ایران داشته‌اند که خود نشانگر دخالت نیروهای امنیتی در پرونده این زندانیان بوده است.
گواهی فوت صادر‌شده چند تن از این اعدام‌شدگان در پی می‌آید.
  • %da%af%d9%88%d8%a7%d9%87%db%8c
  • %da%af%d9%88%d8%a7%d9%87%db%8c%db%b2
  • %da%af%d9%88%d8%a7%d9%87%db%8c%db%b3
  • %da%af%d9%88%d8%a7%d9%87%db%8c%db%b4
  • %da%af%d9%88%d8%a7%d9%87%db%8c%db%b5

دیپلمات سابق ایرانی از امکان فعال شدن مجدد برنامه «تغییر رژیم در ایران» خبر داد

 

سخنگوی سابق تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای ایران گفت: با روی کار آمدن دونالد ترامپ به عنوان رئیس جمهور آمریکا، ممکن است با تسلط جمهوری‌خواهان تندرو، برنامه «تغییر رژیم در ایران» مجددا فعال شود.

سید حسین موسویان، سخنگوی سابق تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای و معاون سابق شورای‌عالی امنیت ملی ایران در گفتگو با روزنامه “شرق” ضمن ابراز نگرانی از تهدیدهای پیش‌روی ایران پس از انتخاب دونالد ترامپ، از امکان فعال شدن مجدد برنامه تغییر رژیم ایران خبر داد.

موسویان با اشاره به فرصت‌ها و تهدیدهای پیش‌روی ایران پس از انتخاب ترامپ، گفت: هرچه چالش‌های درونی آمریکا در دوره ترامپ بیشتر شود، فرصت‌ها یا تهدیدهای بیشتری پیش‌ِروی جمهوری اسلامی قرار خواهد گرفت. جبهه ضد ایران بدون تردید از آشفتگی‌های احتمالی داخلی آمریکا علیه ایران استفاده و سعی خواهند کرد هرچه بیشتر به ایران ضربه بزنند.

او افزود: نگرانی‌ها باید بسیار جدی باشد. اکثریت فعلی جمهوری‌خواه در کنگره مخالف سیاست‌های تعاملی اوباما با ایران است و ممکن است در دوره ترامپ جبران مافات کرده و هجمه سنگینی علیه جمهوری اسلامی به راه بیندازد.

برنامه تغییر رژیم ایران

موسویان ادامه این احتمال ار مطرح کرد که ایران با تهدیدات و فرصت‌های جدیدی روبه‌رو شود وافزود:” ضمن اینکه ممکن است بار تهدیدات سنگین‌تر باشد. ممکن است با تسلط جمهوری‌خواهان تندرو، برنامه «تغییر رژیم در ایران» مجددا فعال شود”.

او در ادامه ضمن نصیحت به رژیم ایران گفت :” در صورت رفتار معقول و دیپلماسی هوشمندانه جمهوری اسلامی ایران، احتمالا ایجاد اجماع جهانی درباره طرح‌های براندازی جمهوری اسلامی دشوارتر خواهد شد.”

او در توصیف رئیس جمهور جدید ایالات متحده و تیم او گفت: ترامپ در زندگی شخصی، یک تاجر کاملا شناخته‌شده است اما در قامت رئیس‌جمهور یکی از ابرقدرت‌های جهان، یک عنصر کاملا ناشناخته و پیش‌بینی‌ناپذیر است. تقریبا همه چهره‌های سیاسی آمریکا از هر دو جناح دموکرات و جمهوری‌خواه هم کاملا گیج هستند و نمی‌دانند ترامپ چگونه عمل خواهد کرد. اما درباره ایران، نمی‌توان چندان خوشبین بود.

موسویان گفت که از “سکوت ترامپ نمی‌توان تعبیر به رضایت کرد” و اظهار کرد که “افرادی که تا اینجای کار به عنوان تیم حوزه‌های سیاست خارجی، امنیتی و نظامی او مطرح هستند، همه از عناصر شناخته‌شده افراطی هستند که آنها را ضدایران و ضدبرجام و معتقد به براندازی جمهوری اسلامی توصیف کرد.

احتمال معامله مسکو و واشینگتن

این دیپلمات ارشد ایرانی با مطرح کردن احتمال معامله مسکو و واشنگتن درباره ایران گفت: ممکن است واشنگتن و مسکو به هم نزدیک شده و روی جمهوری اسلامی معامله کنند.

موسویان با تاکید بر لزوم وجود برنامه برای تعامل با دونالد ترامپ گفت: جمهوری اسلامی ایران می‌تواند از هم‌اکنون برای مسیر سیاست خارجی تهاجمی احتمالی آمریکا، طرح و برنامه داشته باشد تا شاید ضمن دفع تهدیدها، منافع عمده‌ای را در آمریکای عصر ترامپ جست‌وجو کند. نباید از این منافع به‌ راحتی صرف‌نظر کرد و با محور قراردادن منافع ملی و دوری از شعارهایی جناحی که مصرف داخلی دارد، به منافع مردم و وجهه ایران در سطح جهان لطمه زد.

پیش از این خبرگزاری آسوشیتدپرس گزارش کرده بود گروهی از معاونان و مشاوران اوباما، به ریاست “بن رودز” معاون مشاور امنیت ملی اوباما، برای تبلیغ توافق هسته‌ای با ایران به تعدادی از خبرنگاران، رسانه‌ها و افراد مرتبط با این پرونده، مبالغی پرداخت کرده‌اند. بر اساس همین گزارش به سید حسین موسویان مبلغ 70 هزار دلار پرداخت شده بود تا به نفع توافق‌ هسته‌ای با ایران، فعالیت کند.

صدیقه مرادی پس از آزادی: «مصاحبه نکردم ۱۰ سال حکم دادند»

 

صدیقه مرادی که از اردیبهشت سال ۱۳۹۰ نزدیک به ۶۷ ماه «بدون مرخصی» در زندان به سر می برد روز چهارشنبه سوم آذر ماه ۱۳۹۵ با حکم شعبه ۵۳ دادگاه تجدیدنظر تهران از زندان آزاد شد. او پس از آزادی گفت که تنها به دلیل سابقه زندانی بودن اش در دهه ۶۰ و پس از آنکه حاضر به انجام «مصاحبه» یا همان اعترافات اجباری تلویزیونی نشده، نزدیک به ۶ سال را در زندان گذرانده است.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از کمپین بین المللی، صدیقه مرادی پس از آزادی گفت: «روز دادگاه من در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب با ریاست قاضی مقیسه، آقای مجید پورسیف آمده بود او در دهه ۶۰ از زندانیان مصاحبه می گرفت. در دادگاه من گفت که چون شما آن زمان مصاحبه نکرده ای حالا اینجا هستی و باید مصاحبه بکنی. گفتم من در دهه ۶۰ حکم محکومیت ام را گذرانده ام و تمام شده، فعالیت خاصی هم ندارم و کاری نکرده ام که مصاحبه بکنم. اتهام محاربه از طریق هواداری سازمان مجاهدین خلق وارد کردند و ۱۰ سال زندان به من دادند چون حاضر به مصاحبه نشدم.»
خانم مرادی درباره جلسه دادگاه تجدید نظر خود گفت: «حتی ده دقیقه هم نشد قاضی شعبه هم عرض پرونده را که نگاه کرد حکم آزادی مرا صادر کرد و نوشت آزادی بلاقید و شرط. من کاری نکرده بودم که این همه سال زندان ماندم و فقط به خاطر سابقه زندان ام در دهه ۶۰ مرا زندانی کردند و قاضی شعبه هم عرض هم دید که در پرونده هیچ چیزی وجود ندارد. دیوان عالی کشور که اعاده دادرسی را پذیرفته بود حکم توقف حکم مرا هم داده بود اما آزادم نکردند حتی با وثیقه هم نپذیرفتند آزاد شوم تا بررسی مجدد پرونده در شعبه هم عرض. اما به هرحال شعبه ۵۳ حکم ۱۰ سال مرا تبدیل به ۵ سال کرد و با این حکم من خیلی بیش از حکم ام زندان بوده ام.»
صدیقه مرادی که تاکنون سه بار بازداشت و زندانی شده است، گفت سومین باری که زندانی شده برای او سخت تر از زندان های دهه ۶۰ بوده است. او گفت: «آن زمان من مجرد بودم. اما این بار در سال ۹۰ که مرا بازداشت کردند من یک دختر کوچک داشتم و شرایط دخترم سخت بود. همسرم هم بیماری داشت و در تمام این مدت یک روز هم مرخصی ندادند که من حداقل به دخترم برسم. این زندان واقعا سخت تر از زندان های قبل من بود.»
خانم مرادی از وجود دستکم سه زندانی با شرایط مشابه خودش در بند اوین زندان اوین خبر داد و گف: «حالا آمده ام بیرون ولی هنوز در حال و هوای بند زنان زندان اوین هستم. در این بند سه زندانی سیاسی هستند که دقیقا پرونده شان مثل پرونده من است و حالا که پرونده من حکم آزادی داده اند پرونده آنها هم باید رسیدگی و حکم آزادی بدهند. مریم اکبری منفرد، ریحانه حاج ابراهیم و بهناز ذاکری هر سه نفر درخواست اعاده دادرسی داده اند و با درخواست آنها موافقت شده. مریم سه دختر دارد. بهناز ذاکری هم که وضعیت خوبی ندارد، بیمار است و توان زندان هم ندارد. امیدوار هستم هرچه زودتر پرونده های آنها را هم بررسی کنند و همه آزاد شوند. آنها دقیقا در شرایطی هستند که من بودم.»
صدیقه مرادی پیشتر در نامه ای اعلام کرده بود که شاهد اعدام های زندانیان در دهه ۶۰ بوده است. او از سازمان های حقوق بشری خواسته بود که «به‌خاطر حقوق ازدست‌رفته انسانهایی که بی‌گناه در سال۶۷ اعدام شده‌اند، با مسببین این قتل‌‌عام برخورد قانونی داشته باشند و تا رسیدن به نتیجه نهایی دست از پیگیری برندارند.»
خانم مرادی در سالهای ۱۳۶۰ و ۱۳۶۴ دو بار به اتهام هواداری از سازمان مجاهدین خلق زندانی شده بود. مهدی خواص، همسر صدیقه مرادی قبلا به گفته بود که همسرش را «اولین بار ۲۷ خرداد ۱۳۶۰ را بازداشت کردند. آن زمان یک دانش آموز دبیرستانی و هوادار سازمان مجاهدین خلق بود. مدتی بعد آزاد شد اما در سال ۱۳۶۴ باز هم او را دستگیر کردند و این بار ۴ سال زندانی بود و در سال ۱۳۶۸ از زندان آزاد شد. الان ۵۶ سال دارد و در سال ۱۳۹۰ که آمدند خانه ما و او را با خودشان بردند هیچ فعالیتی نداشت. خانه دار بود و فقط با هم بندهای سابق خود در دهه ۶۰ و خانواده های شان در ایران رفت و آمد داشت در دادگاه هم قاضی مقیسه گفت که جرم همین رفت و آمدها است و همین را کردند محاربه از طریق هواداری از سازمان مجاهدین خلق و براساس ماده ۱۸۶ قانون مجازات اسلامی به او حکم دادند.»
صدیقه مرادی در فاصله روز ۱۱ اردیبهشت ماه ۱۳۹۰ که در منزل مسکونی خود بازداشت شده بود تا روز چهارشنبه سوم آذرماه ۱۳۹۵ که از زندان آزاد شد از «مرخصی» محروم بود. بعد از ۵ سال و نیم اما دیوان عالی کشور با تقاضای اعاده دادرسی او موافقت کرد و پرونده را به شعبه ۵۳ دادگاه تجدیدنظر فرستاد و سرانجام روز چهارشنبه شوم آذر ۱۳۹۵ دادگاه رسیدگی به پرونده این زندانی سیاسی در شعبه ۵۳ دادگاه تجدیدنظر تهران برگزار و در نهایت حکم آزادی او صادر شد..

برگزاری دادگاه برای محمدعلی طاهری جهت رسیدگی به اتهام “محاربه”

 

محمود علیزاده طباطبایی از تشکیل پرونده جدید برای محمدعلی طاهری و برگزاری دادگاه برای وی در تاریخ ششم آذرماه به ریاست قاضی احمدزاده در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی خبر داد.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، محمود علیزاده طباطبایی، وکیل محمدعلی طاهری، ضمن تأیید برپایی دادگاه مجدد برای محمدعلی طاهری در روز شنبه ۶ آذرماه گفته است: «دیوان عالی کشور در مورد افساد فی الارض حکم برائت داده است و منتفی کردند، الان مجدداً آمده‌اند محاربه را مطرح کرده‌اند؛ ولی محاربه به‌صراحت قانون شخص باید فعالیت مسلحانه برای براندازی داشته باشد، و هیچ دلیلی برای هیچ‌گونه فعالیتی برای براندازی در پرونده موجود نیست. به همین دلیل من معتقدم که ما در همین مرحله می‌توانیم به یک تصمیم خوبی برسیم.»
محمدعلی طاهری، بنیان‌گذار عرفان حلقه، از سال ۱۳۹۰ در زندان به سر برده و پس اتمام حکم پنج سال حبس تعزیری در پرونده‌ای متهم به “افساد فی‌الارض” و “سبّ النبی” شد و از آزادی وی ممانعت به عمل آمد. پس صدور قرار منع تعقیب برای این اتهامات، وی هم‌اکنون در پرونده‌ی جدیدی با اتهام “محاربه” روبه‌رو می‌باشد.
گفتنی است که این زندانی عقیدتی در اعتراض به بلاتکلیفی خود در هفته‌های گذشته اقدام به اعتصاب غذا کرده است. وکیل وی در مورد وضعیت اعتصاب غذای موکلش گفته: «من در این رابطه اظهارنظری نمی‌کنم.»
بنیان‌گذار عرفان حلقه در چهل روز گذشته از حق ملاقات وتماس با خانواده محروم بوده است.
محمدعلی طاهری، مؤسس «عرفان حلقه»، ۶۰ ساله و متولد کرمانشاه است. او در سال ۱۳۸۰ موسسه‌ای به نام «عرفان حلقه» با تمرکز فرادرمانی و طب مکمل در تهران تأسیس کرد. آقای طاهری چندین کتاب نوشته که از سوی وزارت ارشاد مجوز گرفته‌اند و همچنین چند دوره کلاس در دانشگاه تهران و دانشگاه علوم پزشکی تهران در خصوص طب مکمل داشته است. دانشگاه طب سنتی ارمنستان در اردیبهشت سال ۱۳۹۰، به محمدعلی طاهری دکترای افتخاری اعطا کرد.
او در سال ۱۳۸۹ برای اولین‌بار به اتهام اقدام علیه امنیت کشور از سوی نیروهای وزارت اطلاعات دستگیر و برای ۶۷ روز در زندان اوین تحت بازجویی قرار گرفت. او پس‌ از آن با قرار وثیقه آزاد شد اما مجدداً در تاریخ ۱۴ اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۹۰ بازداشت شد و به اتهام توهین به مقدسات، اتهام فعل حرام و رابطه نامشروع به دلیل «تماس با مچ دست‌ زن نامحرم در زمان عمل فرادرمانی»، دخالت در امر پزشکی، تحصیل مال نامشروع، توزیع آثار سمعی– بصری و استفاده غیرمجاز عناوین علمی ـ پزشکی جمعاً به ۵ سال حبس، ۷۴ ضربه شلاق و ۹۰۰ میلیون تومان جریمه نقدی محکوم شد.
اما آقای طاهری در تابستان ۱۳۹۳ مجدداً برای اتهام مفسد فی‌الارض که قبلاً در پرونده‌اش بررسی‌ شده بود بازجویی شد. دادگاه او در اسفندماه سال ۱۳۹۳ برگزار شد و درنهایت در خردادماه سال ۱۳۹۴ به اتهام فساد فی‌الارض از طریق منحرف کردن افراد به اعدام محکوم شد. با اعتراض وکلای آقای طاهری، پرونده او برای بررسی مجدد به دیوان عالی کشور فرستاده شد.
خواهر محمدعلی طاهری اظهار کرده بود حکم اعدام او از سوی شعبه ۳۳ دیوان عالی کشور لغو شده و پرونده برای رسیدگی مجدد به شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب فرستاده‌ شده است.
وی ادامه داد: آقای سعید خلیلی، وکیل برادرم به دیوان مراجعه کرده بودند و حکم لغو حکم اعدام او را شخصاً دیده است.

مرگ خاموش همسرم؛ نامه گلرخ ایرایی به آرش صادقی و نهادهای بین المللی

مرگ خاموش همسرم؛ نامه گلرخ ایرایی به آرش صادقی و نهادهای بین المللی

خبرگزاری هرانا – گلرخ ابراهیمی ایرایی زندانی بند نسوان زندان اوین، نامه ای سرگشاده خطاب به همسرش آرش صادقی و همچنین نهادهای بین المللی مدافع حقوق بشر نوشته است. خانم ایرایی در این نامه از همسرش که در سی‌ششمین روز از اعتصاب غذا به سر می‌برد خواسته است تا “زنده بماند”. وی همچنین با ارایه توضیحاتی در مورد علت اعتصاب غذای همسرش از مجامع بین المللی خواسته است تا نسبت به «مرگ خاموش» همسرش سکوت نکنند.

متن کامل این نامه را به نقل از هرانا در ادامه بخوانید؛

“آزادگان، سرفرازان تاریخ اند و آن‌چیزی که هرگز به بند کشیده نمی‌شود آزادگی‌ست.
در میان حجم سختی که قصد فرسودن‌مان را دارد، روز به روز مقاوم‌تر می‌شویم و با هر دم و بازدم، گامی بیشتر به فردایی که برای آمدنش، بی‌هم بودن را تاب می آوریم، نزدیک می‌شویم.
کمی آنسو تر از منی، پشت همین دیوار های آجری و شاید این روزها با مرگ دست‌وپنجه نرم می‌کنی و من بی‌خبر از حال تو.
عشقت را در تار و پود وجودم مرور می‌کنم و بیش از پیش به این باور می‌رسم که تو از سربلندترین‌هایی.
می‌دانم بی‌عدالتی ای که در حق‌مان روا شده را با در دست گرفتن جانت فریاد می‌کنی. فردایی که بی‌تاب آمدنش هستیم از راه خواهد رسید.
باید بمانی تا طلوع صبح آزادی را در کنار پرچم افراشته‌اش، به شوق نظاره کنیم.
استقامتت ستودنیست آرش جانم.
باید بمانی که جان عزیزت را بیش از لمس آزادی عاشقم.
همراه همیشگی‌ات گلرخ

خطاب به نهادهای بین المللی مدافع حقوق بشر

با وجود گذشت بیش از یک ماه از اعتصاب غذای همسرم آرش صادقی و علیرغم وخامت حال ایشان که چندین بار دچار خونریزی معده شده و طبق اعلام بهداری زندان فشارش ۸ روی ۴ است، همچنان بدون واکنشی از جانب مسئولین و بدون پیگیری خاصی رها شده است.
اعتراض همسرم به روند پروند سازی هایی است که در مورد بازداشت من در ۲-الف سپاه توسط بازجویان قرارگاه ثارالله انجام گرفته است. پرونده وهم انگیزی که هدف از تشکیل آن تحت فشار قرار دادن همسرم بوده و بدون هیچ گونه ادله و مستنداتی تشکیل و منجر به ۶ سال حکم برای من گردید.
همسرم نیز که محکوم به ۱۹ سال حبس است به خاطر بی توجهی مسئولین به این حجم سنگین پرونده سازی ناچار به اعتصاب غذا شده.
هم اکنون نیز با وجود اینکه از جانب دادستانی اعلام شده به تخلف صورت گرفته در پرونده من آگاه هستند، اما آنچه مشخص است این است که دادستانی در برابر ارگان بازداشت کننده توانایی بروز واکنش نداشته و قوه قضاییه نیز که بارها اعلام کرده کاملا مستقل عمل می کند، تاکنون هیچ واکنشی به تخلفات صورت گرفته نشان نداده است.
در این روزها که همسرم به شدت دچار افت فشار شده و با مرگ دست و پنجه نرم می کند، مسئولیت جان و سلامت وی به عهده رئیس قوه قضاییه و دادستانی کل کشور و ارگان بازداشت کننده (سپاه) است.
از کلیه نهادهای حقوق بشری تقاضامندم در برابر مرگ خاموش همسرم واکنش نشان داده و مانع از بروز اتفاقی بی بازگشت شوند.
گلرخ ابراهیمی ایرایی (همسر آرش صادقی)
بند نسوان زندان اوین”

برنامه روز دوشنبه 28 ماه نوامبر 2016 برابر با 8 آذرماه 1395

برنامه تکراری: گفتگو با مينو هميلی فعال سياسی و حقوق بشر در مورد خشونت عليه زنان+گفتگو با خانم چيمن محمدزاده

برای دانلود فايل صوتی روی فلش کليک کنيد.

نامه گلرخ ايرايي به آرش صادقی و مجامع حقوق بشری


از کلیه نهادهای حقوق بشری تقاضامندم در برابر مرگ خاموش همسرم واکنش نشان داده و مانع از بروز اتفاقی بی بازگشت شوند.
**مرگ خاموش همسرم :
روز دوشنبه هشتم آذرماه، آرش صادقی، زندانی سیاسی بند هشت زندان اوین، به دنبال وخامت حالش در سی و ششمین روز از اعتصاب غذا به بهداری منتقل و پس از ساعاتی مجددا به بند بازگراننده شده است.
گلرخ ایرایی زندانی بند نسوان زندان اوین، نامه ای سرگشاده خطاب به همسرش آرش صادقی و همچنین مجامع حقوق بشرب نوشته است.
وی همچنین با ارایه توضیحاتی در مورد علت اعتصاب غذای همسرش از مجامع بین المللی خواسته است تا نسبت به «مرگ خاموش» همسرش سکوت نکنند.

متن کامل این نامه به شرح زیر می باشد
“آزادگان، سرفرازان تاریخ اند و آن‌چیزی که هرگز به بند کشیده نمی‌شود آزادگی‌ست.

در میان حجم سختی که قصد فرسودن‌مان را دارد، روز به روز مقاوم‌تر می‌شویم و با هر دم و بازدم، گامی بیشتر به فردایی که برای آمدنش، بی‌هم بودن را تاب می آوریم، نزدیک می‌شویم.

کمی آنسو تر از منی، پشت همین دیوار های آجری و شاید این روزها با مرگ دست‌وپنجه نرم می‌کنی و من بی‌خبر از حال تو.

عشقت را در تار و پود وجودم مرور می‌کنم و بیش از پیش به این باور می‌رسم که تو از سربلندترین‌هایی.

می‌دانم بی‌عدالتی ای که در حق‌مان روا شده را با در دست گرفتن جانت فریاد می‌کنی. فردایی که بی‌تاب آمدنش هستیم از راه خواهد رسید.

باید بمانی تا طلوع صبح آزادی را در کنار پرچم افراشته‌اش، به شوق نظاره کنیم.

استقامتت ستودنیست آرش جانم.

باید بمانی که جان عزیزت را بیش از لمس آزادی عاشقم.
همراه همیشگی‌ات گلرخ
خطاب به نهادهای بین المللی مدافع حقوق بشر
با وجود گذشت بیش از یک ماه از اعتصاب غذای همسرم آرش صادقی و علیرغم وخامت حال ایشان که چندین بار دچار خونریزی معده شده و طبق اعلام بهداری زندان فشارش ۸ روی ۴ است، همچنان بدون واکنشی از جانب مسئولین و بدون پیگیری خاصی رها شده است.
اعتراض همسرم به روند پروند سازی هایی است که در مورد بازداشت من در ۲-الف سپاه توسط بازجویان قرارگاه ثارالله انجام گرفته است. پرونده وهم انگیزی که هدف از تشکیل آن تحت فشار قرار دادن همسرم بوده و بدون هیچ گونه ادله و مستنداتی تشکیل و منجر به ۶ سال حکم برای من گردید.
همسرم نیز که محکوم به ۱۹ سال حبس است به خاطر بی توجهی مسئولین به این حجم سنگین پرونده سازی ناچار به اعتصاب غذا شده.
هم اکنون نیز با وجود اینکه از جانب دادستانی اعلام شده به تخلف صورت گرفته در پرونده من آگاه هستند، اما آنچه مشخص است این است که دادستانی در برابر ارگان بازداشت کننده توانایی بروز واکنش نداشته و قوه قضاییه نیز که بارها اعلام کرده کاملا مستقل عمل می کند، تاکنون هیچ واکنشی به تخلفات صورت گرفته نشان نداده است.

در این روزها که همسرم به شدت دچار افت فشار شده و با مرگ دست و پنجه نرم می کند، مسئولیت جان و سلامت وی به عهده رئیس قوه قضاییه و دادستانی کل کشور و ارگان بازداشت کننده (سپاه) است.
از کلیه نهادهای حقوق بشری تقاضامندم در برابر مرگ خاموش همسرم واکنش نشان داده و مانع از بروز اتفاقی بی بازگشت شوند.

ترور به نام خدا

نوشته رضا امیری 15 - 1

بعد از انقلاب ۵۷ که محصول آن به قدرت رسیدن روحانیون شیعه بود و در راس حرم قدرت آقای خمینی با شعار‌های  حقوق بشرو مقام انسانیتی که سر میداد و صحبت از آزادی بیان  عقیده و تمام ادیان میکرد توانسته بود بسیاری از جامعه ایران را بفریبد ،البته در دوران مبارزه با حکومت شاه گروه‌ها و احزاب مختلفی حضور داشتند که نقش بسیار موثری در به وقوع پیوستن این انقلاب داشتند که بعدها توسط نظام حاکم که همان نظام ولایی بود و هست به شدت مورد سرکوب قرار گرفتند ،که البته من قصد ندارم که در این مقاله نامی‌ از این گروها ببرم چرا که هدف از این نوشته بیان کردند ابعأد دیگر نقض حقوق بشر هست که شاید در رسانه‌ها و محافل حقوق بشری کمتر به آن پرداخته شده است کماکان در مورد اعدمها و ترورهای دهه شصت و قتلهای زنجیره‌ای در رسانه‌ها به آن پرداخت شده و میشود، اما قتلها و ترورهای که در واقع خیلی‌ مظلومانه بود و  از چشم جامعه بین‌الملل و مردم جامعه ایران به دور ماند قتلهای عقیدتی‌ و مذهبی‌ بود که تا هم‌اکنون ادامه دارد که من نام این ترورها را میگذارم ترور به نام خدا. از آنجایی که حکومت ایران یک حکومت مذهبی‌ و ایدولوژیک  می‌باشد و در واقع مبتنی‌ بر دین و مذهب شیعه پایه گذاری شده است و از نظر این حاکمیت این نوع قتلها توجیه دارد و بر این اعتقاد هستند که ترورها در جهت اهداف دین می‌باشد یعنی همان ترور به نام خدا،که جامعه اهل تسنن از این نوع تفکر در امان نماند.  بر خلاف اعلامیه جهانی‌ حقوق بشر که در سال ۱۹۴۸ تنظیم شده است که در واقع تمامی‌ اعضای سازمان ملل موظف به رعایت آن هستند ،ایران هم که در ۱۵ مهر ۱۳۳۳هجری شمسی‌ به سازمان ملل پیوسته است قاعدتاً باید این قوانین را رعایت کند ،که یکی‌ از مفاد این اعلامیه در ارتباط با آزادی ادیان می‌باشد ،در ماده۱۸ این اعلامیه به صراحت آمده است که هر انسان محق به داشتن آزادی اندیشه وجدان و دین هست این حق شامل دگر اندیشی‌ تغییر مذهب ،دین و آزادی علنی و آشکار کردن آئین و ابراز عقیده است، اما جمهوری اسلامی ایران نه‌ تنها به قوانین بین‌المللی احترام نمی‌گذارند بلکه قوانین خود جمهوری اسلامی هم زیر پا گذشته میشود در قانون اساسی‌ خود جمهوری اسلامی که در سال ۱۳۵۸ نوشته و تصویب شد،که در اصل ۱۲ و ۱۳ آن به این اشاره دارد که با توجه به این که مذهب رسمی‌ کشور شیعه ۱۲ امامی اثناعشری می‌باشد اما مذاهب چهار گانه اهل سنت ،که شامل شافعی حنبلی ،حنفی و مالکی هستند در کنار دیگر ادیان آسمانی مثل مسیحیت، یهودی،کلیمی و زردشتی از احترام کامل برخوردار هستند و اجازه دارند تا آزادانه مراسم و عبادت خود را انجام دهند و به آن بپردازند. جمهوری اسلامی از همان ابتدا به صورت سیستماتیک با اقدامهای خصمانه سیاست فقیر سازی را در  مناطق اهل سنت به کار برد جمهوری اسلامی نه‌ تنها حقوق شهروندی جامعه اهل سنت را اهمیت نداد بلکه اقدام به سرکوب و ترور نخبگان و علمای جامعه اهل تسنن کرد از آنجایی که روحانیون افراطی شیعه جمهوری اسلامی همیشه مراتب کینه توزی و غرض ورزی خود را به جامعه اهل تسنن با بی‌ احترامی به اعتقادات این اقلیت چه در رسانه‌ ملی‌ چه بر سر منبرهای خود به صورت علنی ابراز کرده اند، و با سازمان دهی‌ وزارت اطلاعات به فکر حذف نخبگان و روشن فکران این اقلیت مذهبی‌ مراتب کینه توزی خود را بیشتر به نمایش گذاشتند که ما از همان ابتدای  انقلاب شاهد ترور شخصیتهای برجسته جامعه اهل تسنن بودیم و متأسفانه بعد از مرگ خمینی و به قدرت رسیدن خامنه‌ای این فشارها بر همان روند ادامه دارد و چه بسا بیشتر هم شده است .نام برخی‌ از این افراد به شرح زیر است که به نقل از وبسایت شبکه جهانی‌ نور می‌باشد.

به گزارش واحد خبر شبکه جهانی نور، از ابتدای انقلاب 57 تاکنون جمهوری اسلامی ایران بسیاری از علما و اندیشمندان بزرگ اهل سنت را ترور و یا اعدام کرده است.

این اندیشمندان از استان ها و شهرهای مختلف کشور توسط مزدوران نظام شناسایی و بساری از آنها اعدام و بسیاری دیگر به روش های مختلف ترور شدند.

بسیاری از این ترور و اعدام ها مخفی و بدون اطلاع رسمی انجام شده اند اسامی 58 نفر از این اندیشمندان بدست واحد خبر نور رسیده است.

علما واندیشمندان اهل سنت که تا سال 1394 در نظام جمهوری اسلامی ایران ترور یا اعدام شدند:

1. مهر 1361 – استاد بهمن شکوری – دبیرکل جامعه اهل سنت ایران اعدام گردید.

2. اسفند 1368 – علامه کاک ناصر سبحانی – از اعضای برجسته شورای شمس و مدیر مدرسهٔ علوم دینی دوریسان پاوه اعدام شد.

3. اسفند 1368 – مولوی عبدالحق جعفری از علمای اهل سنت تایباد اعدام شد.

4. فروردین 1370 – مولوی عبدالوهاب صدیقی خوافی از علمای خراسان اعدام شد.

5. آبان 1370 – دکتر علی مظفریان پزشک و امام جمعه اهل سنت شیراز اعدام گردید.

6. بهمن 1371 – کاک احمد مفتی زاده از بنیانگذاران شورای مرکزی اهل سنت شمس پس از سالها زندان و شکنجه به طور مشکوکی به قتل رسید.

7. اسفند 1372 – شمس الدین کیانی طلبه اهل سنت زاهدان ترور و جسدش سوزانده شد.

8. سال 1373 – مولوی حبیب الله حسین بر از علمای فعال سراوان پس از بازداشت مفقود الاثر گردید .

9. تيرماه 1373 – شیخ محمدصالح ضیایی امام جمعه بندرعباس در حین بازجویی وزارت اطلاعات به قتل رسید.

10. مهر 1373 – مولوی عبدالعزیز الله یاری امام جمعه اهل سنت بیرجند ترور شد.

11. آذر 1375- علامه ملا محمد ربیعی امام جمعه مسجد امام شافعی کرمانشاه ترور شد.

12. سال 1374- مولوی عبدالعزیز کاظمی بجد از علمای فعال خراسان در شهر زاهدان ترور شد.

13. دی ماه 1373- مهندس حسین برازنده مهندس و مدرس قرآن در نزدیکی زندان وکیل آباد ترور شد.

14. بهمن 1374- دکتر مولوی احمد سیاد بنیانگذار مدرسه دینی دارالسنه زرآباد ترور گردید .

15. بهمن 1374- کاک فاروق فرساد از علمای فعال کردستان در حین گذراندن دوران تبعید خود در اردبیل ترور شد.

16. اسفند 1374- مولوی عبدالملک ملازاده از علمای برجسته و عضو موسس شورای شمس در گلوله باران مزدوران ایران در شهر کراچی ترور شد.

17. اسفند 1374- مولوی عبدالناصر جمشید زهی از علمای بلوچستان در گلوله باران مزدوران ایران در شهر کراچی ترور شد.

18. سال 1376- مولوی نورالدین غریبی از علمای فعال خراسان در تاجیکستان توسط مزدوران ایران ترور شد.

19. اردیبهشت 1380- مولوی موسی کرمپور امام جمعه مسجد شیخ فیض مشهد طی یک بمبگذاری در افغانستان ترور شد.

20. تیر 1380 – مولانا ابراهیم دامنی ازعلمای برجسته بلوچستان پس از آزادی از زندان به طور مشکوکی ترور شد.

21. سال 1384- حجت الاسلام مرتضی رادمهر پس از گرایش به اهل سنت بازداشت شد و پس ازفرار به پاکستان درآنجا ترورگردید .

22. فروردین 1385- مولوی نعمت الله توحیدی از اساتید دارالعلوم زاهدان طی یک تصادف ساختگی ترور شد.

23. اسفند 1385- مولانا محمد عمر سربازی توسط دو نفر از مزدوران اطلاعات مسموم شد.

24. فروردین 1387- مولوی عبدالقدوس ملازهی امام جمعه و مدیر مدرسه دینی چاه جمال ایرانشهر در زندان مرکزی زاهدان اعدام شد.

25. فروردین 1387 – مولوی محمد یوسف سهرابی استاد حوزه علمیه منبع العلوم کوه ون در زندان مرکزی زاهدان اعدام شد.

26. آبان 1387 شیخ علی دهواری مدیر مدرسه دینی دارالسنة سراوان ترور گردید.

27. سال 1387- امیر حیاوی شیعه هدایت شده در بیمارستان گراش بوسیله تزریق آمپول ترور شد.

28. اسفند 1387- مولوی صلاح الدین سیدی امام جماعت نصیر آباد در زندان زاهدان اعدام شد.

29. اسفند 1387- مولوی خلیل زارعی مدیر مکتب قرآن حومه نصیر آباد در زندان زاهدان اعدام گردید.

30. فروردین 1389- درا شهدوست زهی از فعالان مذهبی سرباز در شلیک ماموران وزارت اطلاعات ترورگردید.

31. آبان 1389- ادریس خادمی از فعالان مذهبی سقز بوسیله شلیک مأموران امنیتی ترور شد.

32. اردیبهشت 1391 – نعیم تلاتف از فعالان مذهبی نصیر آباد توسط وزارت اطلاعات ترور شد.

33. مهرماه 1391- عبدالباسط ریگی از فعالان مذهبی شهر خاش اعدام شد.

34. دی 1391 – بهرام احمدی از فعالان اهل سنت سنندج در زندان رجایی شهر اعدام شد.

35. دی 1391 – اصغر رحيمی از فعالان مذهبی سنندج در زندان رجایی شهر اعدام شد.

36. دی 1391 – بهنام رحيمی از فعالان اهل سنت سنندج در زندان رجایی شهر اعدام شد.

37. دی 1391- محمد ظاهر بهمنی از فعالان اهل سنت کرد در زندان رجایی شهر اعدام شد.

38. دی 1391- کيوان زند کريمی از فعالان اهل سنت سنندج در زندان رجایی شهر اعدام شد.

39. دی 1391 – هوشيار محمدی از فعالان اهل سنت سنندج در زندان رجایی شهر اعدام شد.

40. بهمن 1391 – مولوی عبدالله براهوی ازعلمای فعال زاهدان پس از چند بار تهدیدات امنیتی ترور شد.

41. آبان 1392 – مولوی سلمان میایی از علمای چابهار پس از حمله یک گروه مسلح به مرز سراوان بگونه انتقام جویانه ای در زندان خرم آباد اعدام شد.

42. آبان 1392 – ناظر ملازهی از جوانان فعال سرباز پس از حمله یک گروه مسلح به مرز سراوان بگونه انتقام جویانه ایدر زندان زاهدان اعدام شد.

43. آبان 1392 – مهرالله ریگی از فعالان مذهبی شهر خاش پس از حمله یک گروه مسلح به مرز سراوانبگونه انتقام جویانه ایدر زندان زاهدان اعدام شد.

44. آبان 1392 – عبدالوهاب ریگی از فعالان مذهبی خاش پس از حمله یک گروه مسلح به مرز سراوان بگونه انتقام جویانه ای در زندان زاهدان اعدام شد.

45. آبان 1392- حبیب الله ریگی شورکی از فعالان مذهبی خاشپس از حمله یک گروه مسلح به مرز سراوان بگونه انتقام جویانه ای در زندان زاهدان اعدام شد.

46. آبان 1392 – حامد وکالت از جوانان فعال سرباز پس از حمله یک گروه مسلح به مرز سراوان بگونه انتقام جویانه ایدر زندان زاهدان اعدام شد.

47. آبان 1392 – ایوب بهرام زهی از جوانان فعال سرباز پس از حمله یک گروه مسلح به مرز سراوانبگونه انتقام جویانه ایدر زندان زاهدان اعدام شد.

48. بهمن 1393. حافظ ظاهر خمر مدرس مکتب قرآن سمیه زاهدان ترور شد.

49. اسفند 1392 – مولانا احمد ناروئی طی یک تصادف ساختگی در مسیر زاهدان ترور شد .

50. اسفند 1392 – حامد ریگی طلبه دارالعلوم زاهدان ترور و جسدش در بیابان رها گردید.

51. مهر 1393- فرزند مولوی شمس الدین دهمرده در زابل ترور شد.

52. اسفندماه 1393 – ماموستا محمد صالح علیمرادی طلبه علوم دینی در ثلاث باباجانی کرمانشاه ترور شد.

53. اسفند 1393 – حامد احمدی از فعالان مذهبی کرد در زندان رجایی شهر اعدام شد.

54. اسفند 1393 – کمال ملایی از فعالان مذهبی کرد در زندان رجایی شهر اعدام شد.

55. اسفند 1393 – جمشید دهقانی از جوانان فعال سنندج در زندان رجایی شهر اعدام شد.

56. اسفند 1393- جهانگیر دهقانی از فعالان مذهبی سنندج در زندان رجایی شهر اعدام شد.

57. اسفند 1393- صدیق محمدی از فعالان مذهبی کرد در زندان رجایی شهر اعدام شد.

58. اسفند 1393- سیدهادی حسینی از فعالان مذهبی کرد در زندان رجایی شهر اعدام شد.