نمایش 22بهمن رژیم که هر دو باند نظام میخواستند نمایش وحدت و قدرت باشد، با تناقضگوییهای آخوند روحانی، به نمایش تشتت و از هم گسیختگی رژیم تبدیل شد.
نمایشی که برای جعآوری جمعیت از مدتها پیش تلاشهای گستردهیی صورت گرفته بود. بر اساس یک بخشنامه محرمانه تمامی نهادهای دولتی در تمامی شهرها موظف شده بودند که مطابق سهمیههای تعیین شده، برای تهران سیاهی لشکر اعزام کنند. علاوه بر این در خود تهران هم تمامی مدارس موظف شده بودند حداقل 100دانشآموز را به صحنه بفرستند.
با این حال هیچیک از خبرگزاریهای بینالمللی دعاوی میلیونی رژیم را تأیید نکردند. این البته یک شکست محسوب میشود، اما شکست از خلال تناقضگوییها روحانی در صحنه نمایش 22بهمن بهخوبی قابل رؤیت است. او در حالی که از «اقدام مشترک ملی»، «وحدت» و «آشتی ملی» در رژیم دم میزد و مدعی بود بین «اصولگرای واقعی، اصلاحطلب واقعی، اعتدالی واقعی» فاصلهیی وجود ندارد؛، اما بلافاصله زبان به هشدار یا آه و ناله میگشود که «هر گونه تقابل و منازعه خلاف مصالح و منافع ملی» است، «امروز، روز تقابل جناحها و احزاب با یکدیگر نیست» و «هر گونه تقابل و منازعه خلاف مصالح و منافع ملی ماست» و «همه باید دست به دست هم دهیم» و «همه باید متحد شویم» والا از «توسعه و پیشرفت» در رژیم خبری نیست و وقتی موفق میشویم که «اجماع داخلی» داشته باشیم.
رئیسجمهور ارتجاع سرانجام نتیجهگیری کرد که برای محقق شدن همه این خواستها «نیاز به برجام2 داریم». «برجام2» همان پدیدهیی است که دلواپسان بهخاطرش هشدارها داده و ابراز خشمها کردهاند. این تناقضگوییها تمامی نمایشهای وحدت را سوزاند و نمود شکست نمایش بهمن شد
نمود دیگر شکست، لشکرکشی 200نفره رفسنجانی بود که هنگام شرکت در نمایش 22بهمن، هدف هو کردن و هجوم عناصر باند خامنهای قرار نگیرد
اما چرا باندهای رژیم بهرغم زمینهسازیها و اقدامات گسترده برای اجرای نمایش جمعیت و «وحدت» با شکست روبهرو شدند؟
علت را میتوان در بنبست تازهیی که با حذف فلهیی کاندیداهای باند رفسنجانی روحانی برای نظام بهوجود آمده جستجو کرد. این بنبست که بر بنبستهای قبلی اضافه شده، با حذف گسترده کاندیداهای باند رفسنجانی برای مجلس آخوندی و خبرگان ارتجاع، بهویژه با حذف حسن خمینی بهوجود آمده است.
بنبست این جاست که خامنهای در حالیکه با امضای برجام وادار بهعقب نشینی استراتژیک و دست برداشتن از بمب اتمی شده و وارد دوران پسا برجام گردیده است، اما اکنون با حذف گسترده باند رقیب، به جاده انقباض پیچیده است.
این در حالی است که بازگشت از سراشیبی زهرخوران هم دیگر عملی نیست. به این ترتیب در حالی که نمیتواند از عوارض و پیامدهای زهر بگریزد، با عوارض و پیامدهای انقباض هم مواجه خواهد شد.
تصویر شکاف در رأس نظام که در اظهارات روحانی در صحنه نمایش 22بهمن ظاهر شد، نمودی از همین بنبست است. تصویری که بهرغم تمامی تلاشها برای ارائه نمایش وحدت، واقعیت درون رژیم را بهنمایش گذاشت. پیچیدن به جاده انقباض در سراشیبی زهرخوران یک تناقض حل ناشدنی است و رژیم را به عوارض ناشی از هر دو مسیر، دچار میکند.
در روزها و هفتههای آینده بهویژه تا روز نمایش انتخابات در 7اسفند، همچنان شاهد پیامدهای خطیر این بنبست در نظام خواهیم بود.