مصاحبه روز يکشنبه 30 ماه اکتبر 2016 با جناب آبتين آيينه

گفتگو با جناب آبتين آيينه در مورد سواستفاده از نام کورش بزرگ توسط طرفداران دوران (طلائی خمينی)

برای دانلود فايل صوتی روی فلش کليک کنيد.

کاهش سن «تن‌فروشی»؛ زنانی که بیش از نصیحت، نیازمند حمایت مالی هستند

Image result for ‫کاهش سن «تن‌فروشی»؛‬‎
«زنان ویژه» یا «زنان تن فروش»‌‌ همان گروه از زنانی هستند که برای تامین پایه‌ای‌ترین نیازهای زندگی روزمره‌شان، کنار خیابان ایستاده‌اند و زنانگیشان را می‌فروشند. در شکل کلان‌تر و گسترده‌تر نیز این زنان به سرکردگی و مدیریت فردی دیگر فعالیت می‌کنند و دیگر نیازی نیست کنار خیابان بایستند و بر سر قیمت نهایی چانه زنی کنند.
به گزارش رویداد ۲۴، گروهی از «زنان ویژه» بعد از جمع آوری به بهزیستی منتقل می‌شوند و عده‌ای نیز به دلیل سوابق مجرمانه دیگر راهی قوه قضائیه می‌شوند تا پرونده‌های جدیدشان بررسی شود. این درحالی است که سرنوشت گروه اول که بهزیستی سرپناه‌شان شد، بعد از ترخیص از بهزیستی نامشخص است. آیا دوباره زندگیشان از کنار خیابان آغاز می‌شود؟
به گفته معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور، بهزیستی درصدد است تا پیگیری وضعیت زنان آسیب‌دیده را پس از ترخیص به کلینیک‌های مددکاری واگذار کند تا با حمایت کلینیک‌ها مانع ورود مجدد زنان به دامن آسیب شود.
هیچ آمار قابل اعتمادی از آسیب‌های اجتماعی در دست نیست
رضا غنی لو، عضو سابق هیئت علمی دانشگاه پلیس و آسیب‌شناس اجتماعی درباره فعالیت زنان ویژه به رویداد۲۴ می‌گوید: یکی از مشکلات در حل کردن مسائل و آسیب‌های اجتماعی عدم دسترسی به آمار‌های معتبر است. در مورد زنان ویژه هم هیچ آمار قابل استنادی از تعداد این زنان و حجم پراکندگی آن‌ها در دست نیست. این در حالی است که اگر حتی یک نفر هم دچار این بحران باشد خطرناک و قابل پیگیری و رسیدگی است.
همچنین غنی لو درباره میانگین سنی زیر ۳۰ سال زنان ویژه و با اشاره به نیازهای مادی و جسمی گروه میزبان این فعالیت‌ها می‌گوید: این مسئله به دلیل مادی شدن جامعه و حرکت آن به سمت رذالت‌های مادی طبیعی است که این مبادله در بین افراد زیر ۳۰ سال اتفاق می‌افتد.
جامعه از حجم آسیب‌های اجتماعی آگاهی ندارد
از سویی دیگر این آسیب‌شناس اجتماعی با انتقاد از عملکرد مدیریت آسیب‎های اجتماعی معتقد است، حفظ امنیت و سلامت اجتماعی موضوعی همگانی است و هیچ دستگاهی به تنهایی نمی‌تواند این مسئله را حل کند. از همین رو مجموعه‌ای سازمان یافته با همکاری مشترک سازمان‌های دولتی و مردمی می‌تواند در بهبود شرایط نقش داشته باشد. طبیعتا سازمان بهزیستی هم بدون همکاری نهادهای دیگر و مخصوصا سازمان‌های مردم نهاد نمی‌تواند به نتایج مطلوبی برسد.
وی در ادامه بر آگاه‎سازی جامعه درباره چنین آسیب‌هایی تاکید می‌کند و می‌گوید: جامعه نیازمند کسب اطلاعات و آگاهی درباره آسیب‌های اجتماعی است و این آگاهی دادن هم نیازمند هزینه است. از سویی دیگر حمایت از این افراد نیز نیازمند هزینه‌هایی است که این هزینه‌ها هم تامین نمی‌شود.
مشکلات مالی بیشترین نقش در شکل گیری «زنان ویژه» را دارند
مصائب و مشکلات مالی نه تنها در پیشگیری از آسیب‌هایی شبیه به آسیب‌های زنان ویژه نقش دارند، بلکه همین مسائل و فشارهای مالی در زندگی روزمره هستند که پایه‌های به وجود آمدن این آسیب‌ها را شکل می‌دهند.
غنی لو در این باره می‌گوید: زنانی که درگیر تن فروشی شده‌اند به حدی از استیصال رسیده‌اند که توانایی کنترل و مدیریت مسائل مالی ابتدایی زندگی خود را به هیچ عنوان ندارند. گروه اصلی زنان تن فروش، زنانی هستند که بر اساس فشارهای مالی وارد شده و عدم توانمندی در کسب درآمد به شیوه‌های دیگر این کار را انتخاب می‌کنند. این در حالی است که اگر وضعیت اقتصادی کشور به طور کلی رونق پیدا کند، ناخودآگاه این مسائل نیز حل خواهد شد. از سویی دیگر سازمان‌هایی هم که قصد کنترل این آسیب اجتماعی را دارند به دلیل بودجه اندکی که در اختیار دارند نمی‌توانند این آسیب را به طور گسترده و کامل مدیریت کنند.
این درحالی است که وی معتقد است؛ با وجود همه مشکلاتی که در مورد بودجه مطرح می‌شود، هنوز هم می‌توان با بودجه موجود مدیریت بهتری انجام داد.
نهادهای مسئول دچار شعار زدگی شده‌اند
همچنین این آسیب‌شناس اجتماعی با اشاره به شعارزدگی سازمان‌های و نهاد‌های مسئول در حل کردن آسیب‌های اجتماعی می‌گوید: باید از شعارزدگی دست برداریم و مشکلات را به درستی شناسایی کنیم. همچنین برای حل کردن آسیب‌های اجتماعی نیازمند تحلیل جامع و درست از مشکلات هستیم. شناخت درست مشکل در ‌‌نهایت منجر به پیدا کردن راه حل و راهکار درست و مناسب برای حل کردن آسیب می‌شود و با راهکار مناسب می‌توان به طور جدی با آسیب اجتماعی مبارزه کرد.
غنی لو در ادامه تقویت حس مطالبه‌گری در مردم اشاره می‌کند و معتقد است؛ در شرایطی که مردم حل شدن آسیب‌های اجتماعی را از مسئولان مطالبه کنند و حساسیت‌های لازم در راستای بهبود وضعیت اجتماعی خود از دست ندهند نهاد‌های مسئول هم با حساسیت‌های بیشتری نسبت به حل شدن این مشکلات اقدام می‌کنند.
«زنان ویژه» بیش از نصیحت نیازمند حمایت مالی هستند
به گفته رئیس سازمان بهزیستی کشور این سازمان درخصوص زنان ویژه و آسیب دیده اولویت خدمات خود را بر ابعاد جسمی، روانی و توانمندی درونی آن‌ها متمرکز کرده و پس از آن به توانمندی اقتصادی این گروه از زنان می‌پردازند.
این آمادر حالی است که غنی لو معتقد است روش درست مدیریت این مسئله و حمایت از زنانی با این ویژگی باید عکس این موضوع باشد. به گفته وی مشکلات زنانی که با این شکل از آسیب درگیر هستند با نصیحت حل شدنی نیست. مشکل اصلی و قابل توجه زنان ویژه تامین اجتماعی است.
وی همچنین با اشاره به نوع حمایت نهادهای اجتماعی اروپای غربی از زنان ویژه می‌گوید: در کشورهای توسعه یافته اروپای غربی، افراد تحت حمایت‌های اجتماعی قرار می‌گیرند و برای آن‌ها دوره‌های ویژه کارآموزی و حرفه آموزی برگزار می‌شود. همچنین با پرداخت مستمری و حمایت مالی امکان برگشتن این گروه را به روند قبلی زندگیشان کاهش می‌دهند. در شرایطی که یک خانواده حداقل نیازهای مادی خود را نمی‎تواند رفع کند این نکته بسیار مهم و قابل توجه است که باید ابتدا مشکلات مالی آن حل شود و در مراحل بعدی به دنبال راهکار‌های مناسب آموزشی بود. ابتدا باید ضروریات زندگی یک فرد تامینت شود تا بتوان در ادامه مسائل بعدی را مطالبه کرد.
نامی که تغییر کرده و آسیبی که ادامه دارد
تغییر نام و انتخاب نامی دور از ذهن ماجرا را تغییر نمی‌دهد. «زنان ویژه» هرچند نام تازه‌ای است برای «زنان روسپی» اما از قدمت زخم عمیقی که این فعالیت بر زندگی زنان وارد می‌کند کاسته نمی‌شود. «زنان ویژه» نامی است که به زبان آوردن آن در محافل عمومی، رنگ پریدن و لب گزیدن افراد را در پی ندارد اما گروهی که نام تازه را می‌شناسند، می‌دانند که این زنان هنوز هم در جامعه حضور دارند و هنوز هم نان زندگیشان با فروش ساعتی تتنشان تامین می‌شود.

امنیت جانی نداریم؛ مصاحبه با شاکیان سعید طوسی

saeid tosi
شاکیان پرونده محمد گندم‌نژاد طوسی (سعید طوسی) می‌گویند دعوای حقوقی آنها با «اعمال نفوذ» بیت رهبری به شکست انجامیده است و «امنیت جانی» ندارند. در ادامه مصاحبه با دو تن از این شاکیان را بخوانید.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از رادیو فردا، به رغم آنکه صادق لاریجانی رییس قوه قضائیه به تازگی و به تندی از شاکیان خواسته است که با رسانه‌های خارج از ایران صحبت نکنند و حتی تهدید کرد این مصاحبه‌ها می‌تواند به اتهام «معاونت در جرم» بیانجامند، دو نفر از شاکیان تصمیم گرفته اند برای آنچه احقاق حق خود می‌دانند سکوت اختیار نکنند.
این شاکیان در گفت و گو با رادیو فردا از آنچه میان آنها و استاد قرآن‌شان گذشته می گویند و از روند آنچه «اعمال نفوذ» بالاترین سطوح قدرت در مسکوت گذاشتن پرونده می خوانند.
نخستین مصاحبه شونده ما کسی است که می‌گوید در ۱۲ سالگی قربانی آزار جنسی سعید طوسی شده و آثار آن تا امروز بر زندگیش سایه انداخته است. او می‌گوید وضعیتش به جایی رسیده که امروز نگران جان خود است.
لطفا در ابتدای این گفت و گو از نحوه آشنایی تان با سعید طوسی بگویید.
اینجانب بالاخره از سنین کودکی به قرائت قرآن علاقمند بودم. کار می‌کردم. در مسابقات قرآنی شرکت می‌کردم. رتبه‌های زیادی را به حمدالله کسب کردم. حتی در صدا و سیما برنامه داشتم. ولی یک وقت مشکلی که برایم پیش آمد دیگر تمایلی نداشتم در جلسات قرآنی شرکت کنم.
منظورتان از مشکل، همین مساله آقای طوسی است؟
بله. بر می‌گردد به سال ۸۹.
شما آن موقع چند سال داشتید؟
آن موقع من دوازده سالم بود. آن آقای قاری بین‌المللی با پدرم تماس گرفتند گفتند می‌خواهیم فرزند شما را بفرستیم با آقای طوسی به کشور ترکیه به جهت تلاوت قرآن. پدرم گفتند من تا حالا بچه‌ام را تنها جایی نفرستادم اجازه بدهید اگر امکانش هست من هم با او بروم. بعد گفتند نه. الان ما بلیت تهیه کردیم دیگر میسر نیست. گفتند آخر من ایشان را نمی‌شناسم. ایشان قابل تایید هستند؟ گفتند بله. من منعی نمی‌بینم. خلاصه پدر من اعتماد کرد به ایشان و اینها ما را یک شب فرستادند رفتیم با ایشان شهر سیواس ترکیه. برای تلاوت قرآن. وقتی رفتیم آنجا مشاهده کردم ایشان یک سری حرکات غیرعادی دارند. می‌گویند اجازه بدهید من برای شما یک مایو بردارم شما فرصتی پیش آمد با هم استخری برویم و آبی بزنیم. در راه در فرودگاه امام خمینی شروع کردند حرف‌های زشت و مستهجن گفتن. کلا از اول سفر تا آخر کارشان همین بود. یا فیلم‌های سکسی به من نشان می دادند که البته من آن موقع از این مسایل سر در نمی‌آوردم. حرفهای تهییج کننده و تحریک‌آمیز بیان می‌کردند. اصلا من ماندم که برای چه اینها را بیان می‌کردند. به قدری هم زشت است که اصلا بازگو کردنش شایسته نیست.
می‌توانم از شما بپرسم که در این مرحله، رفتار این شخص با شما در همین سطح باقی ماند یا تعرضی هم انجام داد؟
در مسیر در فرودگاه سوار هواپیما که شدیم توی هواپیما شروع کردند به لمس کردن اعضای بدن من. ران من. آلت تناسلی من. دست می‌زدند. توی هتل ظاهرا هماهنگی طوری بود که می‌ خواستند برای هرکدام دو تا اتاق بگیرند. ولی ایشان آمدند یک جوری هماهنگی کردند که به هرجفت ما یک اتاق دادند. این هم به جهت همین مساله بود. وقتی رفتیم آنجا از سفر که رسیدیم رفتم حمام داشتم دوش می‌گرفتم ایشان یک دفعه لخت وارد حمام شد.
واکنش شما چه بود؟
من شوکه شده بودم. حقیقتا شوکه شده بودم. اصلا مغزم قفل کرده بود. هیچ کاری نمی‌توانستم انجام بدهم. بعد ایشان در را بستند و آمدند داخل و یک سری پیشنهادات وقیحانه می‌دادند. من سر باز می‌زدم. ایشان که دیدند این طوری است شروع کردن اعضای بدن من را… حالا شاید گفتنش درست نباشد… به خوردن آن اعضای بدن و آلت تناسلی‌شان را می‌مالیدند به باسن من. بعد منی از ایشان خارج شد و بعد جریان را ول کردند و رفتیم شب به جهت تلاوت قرآن. آنجا هم شب دوباره برگشتند و ول کن نبودند. لخت شدند خوابیدند روی تخت و گفتند شما بیا به من دخول کن. من می‌گفتم نه من نمی‌توانم این کار را انجام دهم. ایشان مرا وادار می‌کردند این کار باید صورت بگیرد. توی فرودگاه هم که رفته بودیم مجله سکس بود و مرا می‌بردند آنجا و دوباره مرا تحریک می‌کردند. ناگفته نماند آنجا یک تغذیه هم برای من گرفتند. گفتم سنم برای این چیزها قد نمی‌داد. خیلی از مسایل را نمی‌دانستم. ایشان یک نوشابه برای من خریدند اول متوجه نشدم و بعد دیدم این نوشابه الکل داشت. یعنی درصدی الکل داشت و مرا از حالت طبیعی خارج کرده بود. من مست شده بودم تقریبا.
شما این مسایل را همان زمان با کسی در میان نگذاشتید؟
اصلا اولا از سفر که برگشتیم ایشان خیلی ترس داشتند. می‌‌گفتند یک وقت این مطالب را به پدرت نگویی و بعدا با تبر می‌آیند سراغ من. بعد گفتند بله از بچه‌های قرآنی… چون من سفر داشتم با آنها چنین برخوردهایی داشتند، دنبال چند نفر می‌گردم، شما اگر گزینه‌ای در ذهنت هست به من معرفی کن که با هم راحت باشیم که من بروم تور کنم. بعدش که برگشتیم این مساله را واگذار کرده بودم به خدا. گفتم هرچه بوده… ولی ایشان بازهم ول کن نبود و اس ام اس داده بود که من می‌خواهم دو سه ساعت با هم باشیم. ول کن نبودند. برخی از دوستان قرآنی ما هم که ناراحت بودند سر این قضایا و یا سفر داشتند و یا چیزهایی را مشاهده کرده بودند، می‌گفتند بین خودشان این مطالب را.
شما اطلاع دارید که چند نفر از شاگردان درگیر چنین مساله ای با سعید طوسی بوده اند؟
خیلی‌ها هستند. من در ذهنم بیش از ده نفر را می‌‌شناسم که مورد تعرض جنسی این شخص قرار گرفتند.
و هیچکدام از شما در همان زمان نخواستید شکایت کنید یا مساله را با خانواده‌تان در میان بگذارید؟
من با یکی از دوستانم که لطمه دیده بود از این شخص گفتیم بیاییم کاری کنیم. گفتند یکی از آشنایان من در حراست بیت رهبری است از آن طریق می‌توانیم پیگیری کنیم. آن شخص که حالا بهتر است اسمش برده نشود… رفتم محل کار ایشان در شورای عالی قرآن، شکایت ما را بردند آنجا مطرح کردند با ایشان، با همین آقای سعید طوسی. ایشان یک توبه نامه داد در سال ۹۰ به ایشان که: من دیگر قول می‌دهم اشتباهاتم را تحت عنوان ارتباطات ناسالم با قاریان ممتاز نوجوان تکرار نکنم و خداوند از سر تقصیرات ما درگذرد.
یعنی ایشان به شکلی قبول کرد که چنین کاری را انجام داده؟
بله. آنجا از ترس آبرویش هم که شده بود آن را مکتوب کرده بودند داده بودند به آن شخص.
آیا تعرض او چه در مورد شما و چه در مورد افراد دیگری که با آن ها رابطه برقرار کرده، در سطوح دیگر هم بوده؟‌ آیا به طور مشخص عمل لواط هم صورت گرفته؟
برای خود من که چنین اتفاقی نیافتاد. ولی ایشان در سفر به من می‌گفتند یک قاری که خیلی معروف هم نبود و از قاری‌های نوجوان بود، با ایشان سفر داشتند و با ایشان لواط کردند. خودشان این را صراحتا می‌گفتند. من این را از ایشان شنیده بودم. ولی حالا اینکه این اشخاصی که با ما آمده اند دادگاه و شکایت کرده اند آیا چنین اتفاقی هم برایشان افتاده یا نه که بعید هم نیست، حداقل من اطلاع ندارم.
پرونده شما از کی باز شده و کی شکایت کردید؟
وقتی آن آقا رفت آن توبه‌نامه را ازشان گرفت پدر ما مطلع شد و بقیه پدرها هم مطلع شدند، تصمیم به شکایت گرفتیم. ابتدا نمی‌شد بدون مدرک اثباتش خیلی سخت است. ما گفتیم چه کار کنیم. آمدیم ۹ حلقه سی دی از ایشان از مکالمات صوتی که با ایشان انجام شد توسط شکاه ضبط شد. ایشان مطلع نبودند. اینها هی ضبط می‌شد. ۹ حلقه سی دی. در آن ۹ حلقه سی دی صراحتا اقرار کردند. حالا من برخی از قسمتهایش را برایتان توی تلگرام می‌فرستم. ایشان گفته «من مریض بودم مشکل داشتم به جهت درمان به مشاور رجوع کردم، این بچه‌ها هم یادشان می‌رود اینها، مثلا فلان قاری قرآن را ببینید من با او برخورد داشتم، الان حافظ کل قرآن شده، آن فلان قاری نوجوان را ببینید دیدم آنجا برخوردش با من خوب بود، اینها برای گذشته بوده و توبه شده و انشاءالله دیگر صورت نمی‌گیرد». اینها را می‌خواست بگوید که این قضیه مثلا فیصله پیدا کند و دیگر جمع شود به شکایت و اینها نرسد. گفتند آبروی جامعه قرآنی و فلان و بهمان و از این جور چیزها. بعد یک توبه نامه دیگر از ایشان گرفتیم که آنجا هم به چنین موضوعی اقرار کردند و همچنین اقرار کردند که اعضای شورای عالی قرآن هم از فساد بنده مطلع بودند. ریاست شورای آقای مقدم، قائم مقام شورا آقای سرابی،‌ حراست آقای حشمتی. از توبه نامه اول من مطلع بودند.
و به رغم این اطلاع، بر اساس آنچه که شما می‌گویید، برخوردی با ایشان صورت نگرفته؟
نمی‌دانم. شورای عالی قرآن اصلا به این جور مسایل توجهی نداشت. همین الانش هم اینطور است. الان صدای ایشان را بخشنامه کردند همه جا که پخش کنند. یعنی رفع محدودیت کردند برای ایشان. همین شورای عالی قرآن. حالا دیگر بیش از این وارد این نمی‌شویم. بعد آن توبه نامه را ضمیمه کردیم به توبه نامه اول و ۹ حلقه سی دی و اظهارات شکاه و بعد اظهارات برخی از شهود که به جهت حفظ آبرویشان نیامده بودند شکایت کنند آنها هم حاضر شدند بعضی‌هایشان در آن شعبه بیایند و مطالب‌شان را به عنوان شاهد و گواه مطرح کنند. دوره شش ماهه که پیامک‌های ایشان توسط بازپرسی کارمندان دولت بررسی شده بود دقیقا موید همین حرفها و اظهارات شکاه بود و سایر قراینی که مطرح شد آنجا توسط شعبه ۱۵ بازپرسی دادسرای کارکنان دولت توسط بازپرس آقای کیان‌منش قرار مجرمیت صادر شد. تحت عنوان «تشویق به فساد و فحشا و تحریک جنسی نوجوانان» و دومین اتهام ایشان «ارتکاب اعمال منافی عفت و افعال حرام با نوجوانان». این مجرمیت زده شد. من شنیدم که آقای اژه‌ای آمدند صحبت کردند تلویزیون و گفتند که دو موردش منع تعقیب خورده و یک مورد در حال بررسی است. جناب آقای اژه‌ای! برای ایشان در دادسرا به خاطر ارتکاب فعل حرام، مجرمیت صادر شد و بعد اعمال نفوذ شد از بیت رهبری و جناب بازپرس که مجرمیت زده بود از نظرش عدول کرد.
کمی درباره این مساله بیشتر توضیح دهید. پیشتر هم به ماجرای «اعمال نفوذ» بیت رهبری که حالا هم مطرح کردید اشاره شده بود. مقامات قضائی هم در بالاترین سطح عکس العمل نشان دادند و گفتند تلاش برای کشاندن پای بیت رهبری به اتقاقی که افتاده از طرف شما، خودش ارتکاب جرم است. در درجه اول لطفا بگویید که بر اساس چه ادله و چه شواهدی می‌گویید بیت رهبری در جریان ماجرا بوده و حتی پا درمیانی کرده؟
وقتی که قرار مجرمیت صادر شد تحت عنوان همین اتهامی که عرض کردم که البته یک اتهام دیگر هم بحث تفخیذ بود که چون در حیطه دادسرا نیست در دادگاه بررسی می‌شود. ولی اگر اعمال نفوذ در پرونده صورت نمی‌گرفت قطعا دادگاه هم می‌رفت این تفخیذ هم آنجا احراز می‌شد. چون به قدری ادله محکم و قوی بود که به هیچ وجه نمی‌توانستند نقض کنند این قرار صادره را.
این اعمال نفوذ به باور شما از بیت رهبری صورت گرفته؟
بله. وقتی پرونده رفت تعاون دادستان زیر دست آقای قطبی در تاریخ ۲۲‍ مهر ۹۱ و ایشان قرار مجرمیت را تایید کردند تحت عنوان ارتکاب فعل حرام و تشویق به فساد و فحشا. بعد پرونده مطابق قانون باید برود به دادگاه. وقتی که بازپرس و تعاون دادستان یک قرار مجرمیت صادر می‌کنند دیگر نمی‌توانند از نظرشان عدول کنند. هیچ مقام قضایی هم به طور مستقل نمی‌تواند ورود پیدا کند. اما متاسفانه مشاهده کردیم که هفت ماه اصلا وضعیت پرونده بعد از ۲۲ مهر ۹۱ مشخص نبود که در این تاریخ توسط تعاون دادستان مجرمیت زده شد. هفت ماه پرونده بلاتکلیف بود و به ما هم جواب درستی داده نمی‌شد که پرونده کجا است و در چه وضعیتی است. جناب آقای کاظم صدیقی امام جمعه موقت تهران که آن موقع رییس دادگاه عالی انتظامی قضات بودند، که ابتدا شکایت را ایشان به ما پیشنهاد دادند و خودشان درگیر کار بودند. ایشان با ناراحتی به ما گفتند بله این آقای سیدعلی مقدم ارتباطات بیت رهبری هستند و ریاست شورای عالی قرآن تماس حاصل کردند با آقای عباس جعفری دولت‌آبادی دادستان تهران و به ایشان تشر زدند مبنی بر اینکه به مصلحت جامعه قرآنی نیست که ایشان محاکمه شود. بعد ایشان هم ۹/۲/۱۳۹۲ اردیبهشت ماه،‌ ظرف یک روز (که من واقعا ماندم که پرونده‌هایی که ارجاع می‌شود به دیوان عالی کشور مثلا ریاست قوه قضائیه، زمان زیادی صرفشان می‌شود وی اینها) ظرف یک روز یک نامه نگاری شده به آقای صادق لاریجانی که آقای جعفری دولت‌آبادی نوشته این پرونده به مناسبت ملاحظه ارسال می‌گردد مستدعی است حضرت آیت‌الله در این خصوص ارشاد کنید که مدارکش هم موجود است. من نمی‌دانم چرا آقای لاریجانی تکذیب کردند گفتند در این هفت هشت سالی که اینجا هستم هیچ پرونده‌ای را نگفته‌ام مختومه کنند. در حالی که خط ایشان موجود است و هیچگونه نه توطئه‌ای درکار بوده و نه ما آمدیم چیز ناحقی را بیان کردیم. خودش آنجا نوشته. نوشته یک نامه زدند به رییس دفترشان و مشاورشان حجت‌الاسلام علی خلفی گفتند که مشاور محترم جناب آقای خلفی، در خصوص این پرونده احتراما ارشاد فرمایید.
یعنی ایشان شخصا در جریان پرونده بوده؟
بله. پرونده را از ابتدا در جریانش بودند. جناب آقای خلفی هم در همان تاریخ نوشته اند که ملاحظه شد و با عنایت به محتویات آن و با ملاحظه اظهارات طرفین به نظر می‌رسد دلیل کافی ارتکاب اعمال منافی عفت و تشویق به فساد و فحشا وجود ندارد و پرونده جهت امعان نظر دادستان محترم ارجاع گردد. در همان تاریخ. خیلی این ظلم بزرگی است. وقتی دادسرا خودش مجرمیت زده، تایید شده و باید برود دادگاه،‌ آمده‌اند تمام این ادله و این مطالب را نادیده گرفتند. به خاطر مساله ای به اسم مصلحت. حتی بعد از اینکه آقای دولت آبادی دادستان تهران و آقای بازپرس کیان منش از نظرشان درباره مجرمیت عدول کردند به منع تعقیب ده ماه فرصت اعتراض دادند. ما وقتی رفتیم پیش آقای کیان‌منش گفتیم شما چرا آخر آخرت خودت را به دنیای دیگران فروختی. شما که می‌دانستی این آقا مشکل دارد. خودت پنج ماه روی پرونده کار کردی و قرار مجرمیت صادر کردی، برای چه از نظرت عدول کردی؟ این کار شما هم خلاف قانون است و هم خلاف شرع. بعد ایشان گفتند بله من هنوز هم همین الان اگر صدای ایشان را از رادیو بشنوم رادیو را قطع می‌کنم. ولی من حجت شرعی داشتم.
توضیحی ندادند که این حجت شرعی چه بوده؟
پرسیدیم حجت شرعی چیست؟ نظر خلفی بوده؟ گفت نه نظر خلفی که برای من حجت شرعی نیست. گفتیم پس چیست، رهبری دستور داده پرونده را جمع کنید؟ گفت نه شما مگر چنین چیزی شنیدید که رهبری دستور داده باشد؟ گفتند من حجت شرعی دارم.
شما به رغم اینکه رییس قوه قضائیه همین چند روز پیش به طور مستقیم از عملکرد خودش و از رهبر جمهوری اسلامی دفاع کرده،‌ همچنان پافشاری می‌کنید که هم ایشان هم رهبر جمهوری اسلامی نه تنها در جریان ماجرا بودند بلکه بیت رهبری جلوی پیشرفت این پرونده و محکوم شدن این قاری قرآن را گرفته است؟
بله. کاملا. اسناد و شواهدی که در پرونده هست و ما ارائه کردیم به رسانه‌ها این را قطعا ثابت می‌کند.
صحبت از رسانه‌ها شد. چه شد که بعد از این همه سال شما تصمیم گرفتید مساله را علنی کنید و با ما و رسانه‌های دیگر درباره آن صحبت کنید؟
به خاطر اینکه اینها دارند وقتی ظلم می‌کنند و بعد از پنج سال پیگیری حق مسلم ما را زیر پا می‌گذارند، به ما فشار می‌آورد. یعنی ما راهی جز این نداریم. یا باید قوه قضائیه از همان اول به خوبی پی‌گیری می‌کرد این موضوع را… ما چیز زیادی نمی‌خواهیم به خدا. ما می‌خواهیم یک دادگاه عادلانه و بیطرف برگزار شود و حکمی که متناسب با میزان جرم این شخص است در حقش اجرا شود. همین.
شما می گویید از این فرد حمایت و پشتیبانی زیادی انجام می‌گیرد؟ به نظر شما دلیلش چیست؟
من نمی‌دانم. دلیلش خب چیزهایی به ذهنم می‌رسد ولی چون یقین ندارم مطرح نمی‌کنم. ولی ایشان تهدید کرده که اگر مرا محکوم کنید صد نفر دیگر را با خودم می‌کشم پایین.
آن صد نفر چه کسانی خواهند بود؟
نمی‌دانم حقیقتا، شاید بعضی از مسئولان باشند بعضی از افرادی که موقعیت‌های اجتماعی دارند و مطرح هستند از آنها آتو دارد و اگر محکومش کنند آنها را لو می‌دهد.
این تهدید را شما از کجا شنیدید؟
ایشان تماس گرفته بودند با همان شخصی که اسمش را نبریم از بیت رهبری رفته بودند نامه گرفته بودند ایشان به ما گفتند. گفتند به من زنگ زده گفته که بله شما به جهت شهادت خواهش می‌کنم حضور پیدا نکن در دادگاه ۱۵ اردیبهشت ۹۴ که آنجا حکم صادر شد برای ایشان چهار سال حکم حبس تعزیری. گفتند اگر امکانش هست شما دادگاه نیایید. من اگر محکوم شوم صد نفر را با خودم پایین می‌‌کشم. این را آنجا گفته بود و به ما گفتند.
الان آقای صادق لاریجانی رییس قوه قضائیه به طور مشخص گفته که کسانی که با خارج از کشور صحبت می‌کنند باید به عنوان معاونت در جرم تحت تعقیب قرار گیرند تا مرز بین انقلاب و صدانقلاب مشخص شود. شما بعد از این صحبت‌ها تصمیم گرفتید با ما یک رسانه خارج از کشور صحبت کنید. در مورد این حرف آقای صادق لاریجانی چه فکر می‌کنید؟
منشاء همه اینها بی‌تقوایی است. جز این نمی‌تواند باشد. جناب آقای لاریجانی دست خط شما در پرونده موجود است که درخواست نظر مشورتی کردید از مشاورتان و ایشان هم منع تعقیب زده. با این چیزها که نمی‌توانید سر مردم را شیره بمالید. شما نظر خودتان را آمدید به عنوان نظر مشورتی در آنجا اعمال کردید. نظر ایشان در پرونده هست. هر قاضی که پرونده دستش می‌رسد می‌گوید بله آقای صادق لاریجانی چنین چیزی نوشته. پس این معلوم است که خط قرمز است. این حجت شرعی است. اصلا کار شما غیرقانونی است. پرونده ای که مجرمیت خورده در دادسرا باید برود دادگاه. معنا ندارد این کار ارجاع شود به دیوان عالی کشور. مگر اینکه بگوییم بله اعمال نفوذ شده در پرونده و می‌‌خواهند قضیه را ماستمالی کنند. ایشان هم که تهدید می‌کند ما که از این تهدیدها نمی‌ترسیم. ما اگر می‌ترسیدیم از ابتدا این قضیه را پیگیر نمی‌شدیم. ایشان به جهت اینکه آبرویش رفته و دستخطش را در رسانه‌ها مطرح کرده‌اند و در فضای مجازی پخش شده این طوری گارد می‌گیرد. حالا آن هم راهکار دارد. وقتی که موضوع در سازمان ملل مطرح شد و شکایتی آنجا مطرح شد آن وقت ایشان متوجه می‌شود که نباید اینطور برخورد کند. آخر با کسی که چیزی برای از دست دادن ندارد اینها نباید اینطور برخورد کنند. پنج سال است اینها زندگی ما را داغون کردند. پنج سال است همه اش از این دادگاه به آن دادگاه. از این شعبه به آن شعبه. خسته شدیم ما. هربار یا خر… را بگیریم توی دادگاه یا برویم خر آن… را بگیریم توی آن بالا پرونده را برداشته گذاشته توی کشوی میزش می‌گوید پرونده را بستم. ما چه کار می‌توانیم بکنیم این وسط. به ما ظلم شده.
شما الان می‌دانید آقای طوسی به چه کاری مشغول است؟
حقیقتا نمی‌دانم. ولی ایشان انسان خبیثی است. به جهت اینکه بیانیه‌ای صادر کرده گفته بله این مدارکی که منتشر شده همه فتوشاپ بوده. آخر من نمی‌دانیم شما قاری قرآن هستی به هر جهت وجدان که داری؟
ایشان در ادامه همین صحبت که شما می‌گویید گفته که «مخالفان جمهوری اسلامی او را (یعنی آقای طوسی را) واسطه هتاکی به رهبر ایران قرار دادند».
بله به هر جهت به هر نحوی تلاش دارد که خودش را منتسب کند به رهبری. به خاطر اینکه یک مصونیت قضایی برایش ایجاد می‌شود. حالا اینکه ایشان با رهبری از گذشته آشنا بوده یا مثلا ارتباط دارد هنوز هم، دلیل نمی‌شود که یک مصونیت قضایی برایش بیاورد. هر کسی که جرمی مرتکب شود باید مطابق قانون با او برخورد شود. حق ندارند که بخواهند مساله را یک جوری ربط دهند به رهبری و سیاسی کنند قضیه را.
شما خودتان در همین مصاحبه مساله را به بیت رهبری ربط دادید اما الان می‌گویید ایشان، آقای طوسی، نباید مساله را به بیت رهبری ربط بدهد. بالاخره به نظر شما پای بیت رهبری وسط هست و ایشان باید به بیت رهبری یا شخص رهبر اشاره کند یا نه؟
حقیقتا چیزی که ما در دادگاه ۱۵ اردیبهشت سال ۹۴ در شعبه ۱۰۵۷ دیدیم که ایشان محکوم شد تحت همین عنوان تشویق به فساد و فحشا که چهار سال حکم صادر شد، یک نوار صوتی هم یکی از شکاه ضبط کردند از ایشان کنه فکر می‌کنم در دسترس باشد. آنجا گفتند بله آقا به آقای لاریجانی دستور دادند که پرونده را جمع کنید و به ما خبر دادند که این دادگاه‌ّا صوری ظاهری است و از قبل روشن است و ما داریم تبرئه می‌شویم…
این را آقای طوسی به یکی از شاکیان پرونده گفته؟
خودش هم انکار نکرده که صدای من نیست. توی پرونده‌اش مضبوط است. گفتند شما برخورد فیزیکی با این شکاه‌ نداشته باشید و الا آدم اینها را می‌تواند راحت سرشان را زیر آب کند. اینها را همه صورت جلسه کردیم قاضی خیلی عصبانی شد از این موضوع. به هر صورت چیزی که ما توی این پنج سال دیدیم در نوشته‌ها و صورت‌جلسه‌های دادگاه و دفاعیاتش همه‌اش از رهبری مایه می‌گذارد. همه‌اش می‌گوید من بچگی خدمت ایشان بودم و ایشان در قرائت قرآن مسجد کرامت مرا دید و بغل کرد و الان که خدمت ایشان می‌رسیم ایشان [رهبر] خاطره را تعریف می‌کنند. به این طریق می‌خواهد یک جوری از این مخمصه نجات پیدا کند.
در پایان این گفت و گو و به عنوان سوال آخر، خبرگزاری فارس روز پنجشنبه مطلبی منتشر کرد و به نقل از یکی از شاکی ها که نامش برده نشده، از رسانه‌های خارج از کشور اعلام برائت شد. در این گزارش انتقاد شدید شده از رسانه‌های خارج از کشور که چرا به این مساله می‌پردازند. شما که خودتان از شاکیان پرونده هستید و احتمالا با بقیه شاکی ها در ارتباطید، آیا در این مورد خبری دارید و آیا می‌دانید که کسی بین شاکیان، موضعش به این شکل است یا نه؟
اگر من شاکی پرونده هستم و اگر اطلاع دارم بقیه دوستان شاکی هستند ما چنین کاری نکردیم. ما نه نامه‌ای نوشتیم اعلام برائت کنیم نه… اتفاقا ما راضی هستیم به این امر. من خودم به شخصه رضایت دادم که این موضوع مطرح شود. رسانه‌ها هم که ماشاءالله پولی که از بیت‌المال می‌گیرند به نظر من حرام است. اینها دارند اخبار دروغ را وارونه جلوه می‌دهند و دوما هم پیرو این نیستند که مظلوم را کمک کنند. بیانیه‌های ایشان را منتشر می‌کنند و اینکه ما ابراز انزجار کردیم از رسانه‌های خارج. اصلا چنین چیزی صحت ندارد. بوق وکرنا کردند که ما از این موضوع اعلام برائت می‌کنیم. کجا اعلام برائت می‌کنیم؟ شما وظیفه تان بوده. پنج سال از این پرونده گذشته تازه آمدید پیگیر شدید که قضیه این پرونده چه بوده؟ پرونده به این مهمی. مگر رسانه‌ها چه وظیفه‌ای دارند؟ وظیفه‌شان مگر غیر از این است که صدای مظلوم را به گوش مردم برسانند؟ ولی ما می‌بینیم که اینها دارند برعکس عمل می‌کنند. دارند از آن شخص ظالم حمایت می‌کنند. ما الان امنیت جانی نداریم در این کشور. توی خیابان که دارم راه می روم ترس دارم که یک نفر بیاید مرا توی ماشین ببرد. آقای لاریجانی هم به جای اینکه بیاید پرونده را بررسی کند ما را این وسط دارد تهدید می‌کند. آخر من نمی‌دانم اسلام شرع و اینهمه دارند می‌‌گویند باید عدالت باشد و ما عون مظلوم باید بکنیم. شما دارید مظلوم را می‌کشید. الان خانواده ما افسردگی گرفتند،‌ ناراحتی‌های روحی گرفتند. ما تحت فشار هستیم اینجا. الان هم هیچ معلوم نیست که بلایی هم سر ما بیاورند.
[پایان گفت و گو با شاکی اول]
***********
شاکی دیگر این پرونده‌ هم مانند دیگری می‌ گوید در ۱۲ سالگی مورد تعرض سعید طوسی قرار گرفته است؛ در حالی که با قصد یادگیری قرائت قرآن سراغ شخصی رفت که کابوس زندگیش را رقم زد.
می‌توانید بگویید که قضیه شما و سعید طوسی از کجا آغاز شد و چطور با او آشنا شدید؟
بله. ما از بچگی در یک خانواده تقریبا مذهبی به دنیا آمده بودیم. ما را گذاشتند جلسات قرآن. جلسات قرآن که می‌رفتیم سن مان پایین بود. از ده سالگی شروع کردیم. سن مان پایین بود. مسابقات می‌رفتیم جلسات قرآن می‌رفتیم. پیش اساتید مختلف می‌رفتیم. یک سری معلومات کسب کردیم: تحریر، حفظ، اذان. وقتی این اتفاق برای من افتاد من ۱۲ سالم بود. دوم راهنمایی بودم که من آن سال در مسابقات اذان استان تهران اول شدم. مسابقات کشوری مشهد هم که رفتیم دهم یازدهم شدم. داستان از اینجا شروع شد که ما چون سنمان پایین بود خیلی علاقه داشتیم که مدارج بالاتر برویم قرائت مان بهتر شود و خیلی چیزهای دیگر. با یکی از دوستان سعی کردیم به اساتید نزدیکتر شویم که پله ای شوند برای ما. یک روزی که ما… من شماره یک سری از این اساتید را داشتم… با اس ام اس سئوالهایمان را از این اساتید قرآنی می‌پرسیدیم. من اس ام اس زدم به آقای طوسی و ایشان خیلی مشتاق شدند که مرا ببینند که من که هستم و بچه کجا هستم و این طور چیزها. زنگ زدند به من قراری گذاشتند. قرار گذاشتند دم متروی مصلا در تهران نزدیک شورای عالی قرآن. رفتیم آنجا و ایشان هم با ماشین‌شان آمدند. سوار شدیم و رفتیم و توی راه یک سری سئوالات از من می‌پرسیدند. که ربطی به سن و سال من نداشت.
یعنی در همان ملاقات اولی که داشتید تلاش کرد که به شکلی تعرض کند؟
بله. بله.
می‌توانید به عنوان مثال بگویید چه سوالهایی از شما می‌پرسیدند که به نظر شما نامناسب بود؟
سوالهایی که از من پرسیدند از مسایل بلوغ بود که مثلا بالغ شدی می‌دانی علایمش چیست؟ چه اتفاقاتی در تو به وجود می‌آید؟ یک سری از این سئوالها بود که من فکر نمی‌کردم که اصلا نباید به ایشان جواب بدهم یا نباید ایشان از این سئوالها از من بکنند. چون برایم تعجب برانگیز بود.
بعد از اینکه این سوالها را مطرح کرد به شکل عملی هم تعرضی انجام داد؟
توی ماشین نه. توی ماشین به آن صورت انجام نمی‌داد. ولی یک خورده که صحبت‌هایمان بیشتر شد به بهانه اینکه هوا گرم است و تابستان هم بود برویم یک دوشی بگیریم رفتیم اول آبمیوه خوردیم و بعد مرا بردند یک حمام عمومی. که خارج از شهر بود. نمره گرفتند و رفتیم داخل و آنجا به اسم ماساژ و این جور صحبت‌ها یک سری [کارهایی] انجام شد.
آنجا به شکل عملی شما را مورد آزار جنسی قرار داد؟
بله. بله.
عمل لواط صورت گرفت؟
نه خیر. لواط به هیچ وجه انجام نشد. من در پرونده‌ام هم در شکایتی که کردم راجع به لواط شکایتی نداشتم از ایشان چون به هیچ وجه انجام نشد.
شما همان زمان این ماجرا را با کسی مطرح نکردید؟ به ذهنتان نرسید که با خانواده مطرحش کنید؟
من چون سنم پایین بود نه جراتش را داشتم و ضمنا یک کم ترس از آبرو بود کاری نتوانستم بکنم.
آیا این عمل از طرف او تکرار هم شد؟
بله.بله. یک جلسه همان جلسه اول بود و یک جلسه هم چون من واقعا کوپ کردم نمی‌دانستم چه کار کنم. خیلی درگیر بودم. یک جلسه دیگر هم ایشان به من زنگ زدند گفتند می‌خواهند بروند شهر لوشان بین قزوین و رشت که یک تلاوتی داشتند. گفتند می‌خواهم یک قاری نوجوان ببرم و می‌خواهم ترا ببرم. من هم نمی‌توانستم بگویم که نه نمی‌آیم. توی رودرواسی گیر کردم رفتم باز می‌شود گفت همان کار ها انجام شد. یعنی دو بار انجام شد…
یعنی در مجموع این اتفاق دو بار برای شما افتاد؟
بله متاسفانه. من با ایشان کاملا قطع ارتباط کردم.
چه شد که رسما شکایت کردید؟
آن قضیه ماند تا من با چند تا از رفیقهای هم سن و سال خودم گفتم که با این آقا رابطه نداشته باشید. مشکل دارد. ولی جرات نداشتم به کس دیگری بگویم. تا گذشت و من با بچه‌های دیگر هم از مناطق مختلف تهران با هم صحبت می‌‌کردیم دیدم که آنها هم دارند می‌‌گویند یک چنین قضیه‌هایی با آقای طوسی داشتند. بعد آنجا ما جمع شدیم یک چند نفری شدیم. پدر یکی از بچه‌ها متوجه شدند و رفتند دنبال شکایت. ما حدود پنج سال پنج سال و نیم پیش شکایت کردیم.
از وقتی شکایت کردید چه اتفاقی افتاد؟ چه مراحلی طی شد؟
از وقتی که شکایت کردیم اولش می‌رفتیم دادگاه و می‌آمدیم و پرونده توی یک دادگاه. بعد پرونده را می‌فرستادند یک دادگاه دیگر. از آنجا می‌فرستادند پیش یک قاضی دیگر. همینطوری پنج سال پنج سال و نیم طول کشید و به ما جواب قطعی ندادند. یک سری منع تعقیب برایشان می‌زدند. یک سری قرار مجرمیت می‌‌دادند. یک سری می‌گفتند چهار سال حبس تعزیری. هر سری می‌رفتیم با یک حرفی چیزی سر ما را گلوله می‌مالیدند می‌گفتند بروید، می‌رفتیم مثلا شش ماه بعد دوباره یک دادگاه بود. کلا ما را می‌پیچاندند. جواب خاصی به ما نمی‌دادند.
سعید طوسی به اتهاماتی که به او وارد شده واکنش نشان داده و می‌گوید اینها به خاطر اینست که می‌خواهند به شخص رهبر و بیت رهبری ضربه بزنند. من با یکی دیگر از شاکی های پرونده صحبت می‌کردم؛ ایشان می‌گفت بیت رهبری به طور مشخص اعمال نفوذ کرده و نگذاشته این پرونده به سرانجام برسد. شما در این مورد چه دارید بگویید؟
درباره رهبری من نمی‌دانم چه بگویم چون هر حرفی که بخواهند می‌زنند و هر نسبتی که می‌خواهند به ما می‌دهند. ما تنها چیزی که خواستیم این بود که حق مان را به ما بدهند. عدالت برقرار باشد. ما پنج سال پنج سال و نیم است که داریم می‌رویم و می‌آییم ولی به ما جواب ندادند. خوب شما به من بگویید من نوجوانی که آن اتفاق برایم افتاده و الان رسیدم به سن نوزده بیست سالگی حرفم را به که بروم بزنم. این ضربه روحی را که به من خورده به که بروم بگویم. خب وقتی پنج سال است این پرونده چرخیده معلوم است که همه متوجه شدند. معلوم است همه متوجه شدند آدم دیگر چه بگوید؟
به نظر شما طی این پنج سال اعمال نفوذی از جایی صورت گرفته که نگذارند پرونده به سرانجام برسد، یا اینکه مدارک نقص داشته و ادله و شواهد کامل نبوده برای اینکه حکمی صادر شود؟
به نظر من شواهد و قرائنی که به دادگاه تحویل دادیم خیلی کامل بوده. آنقدر کامل بوده که توی دادگاه قاضی هیچ حرفی نمی‌توانست بزند. خود متهم هم ساکت شده بود. ما خودمان آنجا بودیم زبانش بند آمده بود. دیگر حرفی نداشت. ما دو تا توبه نامه به امضای خودشان تحویل دادگاه دادیم. ۹ حلقه فیلم ضبط شده با صدای خودشان که اعتراف کردند به کارهایی که کردند. اس ام اس‌هایی که خودشان دادند. فحش‌هایی که خودشان به بچه‌ها داده بودند. اینها را همه را تحویل دادیم. خیلی از مدارک دیگر بود. سه تا شاکی برای این پرونده هست. بیشتر از ۱۵ شاهد برای این پرونده هست. یعنی کم نبوده.
پس به نظر شما چرا با توجه به این مدارکی که می‌گویید در پرونده وجود داشته به جایی نرسیده؟
همین را می‌گویم. من می‌‌گویم مدارک ما کامل بوده ولی وقتی می‌بینیم جواب ندادند لابد از یک جایی گفتند نباید… چون طبق همان گفته‌ای که خود آقای طوسی داشتند می‌گفتند من اگر متهم شوم صد نفر را با خودم می‌کشم پایین. حالا من نمی‌دانم آن صد نفر کیست ولی مطمئنا آن صد نفر نمی‌گذارند آقای طوسی متهم شود که کشیده نشوند پایین.
آقای لاریجانی رئیس قوه قضاییه واکنش داشته درباره این ماجرا و گفته کسانی که با رسانه‌های خارج از کشور صحبت می‌کنند، مثل شما که الان دارید با رادیو فردا صحبت می‌کنید، مرتکب جرم می‌شوند و این که مطرح شدن چنین صحبت هایی خودش معاونت در جرم است. شما در مورد این صحبت ایشان چه دارید بگویید؟ واکنش شما چیست؟
معاونت در جرم؟! اینها پنج سال جواب ما را ندادند. وقتی پنج سال جواب ما را ندهند معلوم است که وقتی یک رسانه درد ما را متوجه شود می‌آید از ما استقبال می‌کند. چرا رسانه‌های داخلی نیامدند هیچ کاری کنند. وقتی آن می‌آید خب ما حرفمان را می‌زنیم. ما دنبال حقمان هستیم. هر جور شده باید حقمان را بگیریم.
این حق چیست؟
حق ما اجرای قانون است. طرف مجرم بوده باید حکم را اجرا کنند. حالا هرچه می‌خواهد باشد. زندان می‌خواهد باشد، شلاق می‌خواهد باشد، هرچه که می‌خواهد باشد باید اجرا شود. فرقی نمی‌کند حالا چون قاری قرآن است دلیل این نمی‌شود که معصوم است. هرکسی در هر رینج کاری خودش باشد امکان دارد مبتلا شود. چون قاری قرآن است دلیل ندارد که معصوم باشد. گناه کرده باید تاوانش را هم پس بدهد.
در پایان این مصاحبه صحبت دیگری دارید که بخواهید اضافه کنید؟
فقط می‌خواهم بگویم کسانی که این مصاحبه را می‌شنوند باید بدانند که ما نه مریضیم و نه مشکل داریم، خیلی از آبروی خودمان زدیم و از خیلی چیزهای دیگر زدیم که حق مان را بگیریم. نمی‌خواهیم کسی را خراب کنیم. ما تنها چیزی که آمدیم بگوییم این است که حق ما را به ما بدهند. نه دنبال خراب کردن کسی هستیم و نه می‌خواهیم الکی حرفی بزنیم. هر کس دیگر پسر خودش این طور شده بود مطمئنا ساکت نمی‌شد. خیلی راجع به ما حرف در می‌آورند که اینها از قبل دارند تعیین می‌شوند یا هر چیز دیگر. نه ما هم یک جوان بودیم مثل همه جوانهای دیگر داشتیم می‌رفتیم قرآن یاد بگیریم این بلا سرمان آمد. الکی پشت ما حرف درنیاورید. ما تنها چیزی که می‌خواهیم اجرای عدالت است.

۸ ماه معوقات مزدی کارگران راه‌سازی کردستان

کارگران ۲
حدود ۲۷۰ کارگر راه‌سازی در کردستان، ۸ ماه معوقات مزدی دارند.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از خبرگزاری ایلنا، از قرار معلوم این کارگران که تحت قرارداد دو شرکت خصوصی با نام‌های «راه نقش پایتخت» و «سرچنار راه»، در محورهای سنندج-دیواندره و سقز-مریوان مشغول به کارند، در سال جاری دریافتی نداشته‌اند و در حال حاضر ۸ ماه مطالبات مزدی پرداخت‌نشده دارند.
این کارگران می‌گویند در هفته جاری تجمعاتی در محل کارگاه در دیواندره ترتیب دادیم که در ‌‌نهایت مقامات محلی از جمله فرماندار دیواندره و رئیس اداره راه این شهرستان در جمع معترضان حاضر شدند و وعده دادند که تا بیستم این ماه بخشی از این مطالبات پرداخت می‌شود.
این کارگران با انتقاد از وضعیت معیشتی خود گفتند در ماه‌های گذشته با شرایط دشواری روبرو بوده‌ایم.

رضا شاهینی: اگر حکم شکسته نشود، تا حد مرگ اعتصاب غذا خواهم کرد

رضا (رابین) شاهینی
یک منبع آگاه به پرونده رضا (رابین) شاهینی، شهروند ایرانی– آمریکایی که در ایران بازداشت و با پنج اتهام به ۱۸ سال حبس محکوم شده است، گفت: «این حکم ناعادلانه و عجیب است و امیدواریم در در دادگاه تجدید نظر شکسته شود. رضا گفته است اگر حکم شکسته نشود تا مرگ دست به اعتصاب غذا خواهد زد چون نمی تواند این حکم سنگین را تاب بیاورد.»
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از کمپین بین المللی، یک منبع آگاه در این باره گفت: «ما از دولت آمریکا هم انتظار پیگیری جدی برای آزادی رضا را داریم چون او همچنین یک شهروند آمریکایی است. بیشترین مجازات رضا همکاری با دول متخاصم (آمریکا) است که برایش ۹ سال حبس گرفته است.» او افزود: «او دولت روحانی را مقصر می داند که بارها ایرانیان خارج از کشور را دعوت به بازگشت کرد اما امنیت شان را ایجاد نکرد. چرا روحانی وقتی نمی تواند امنیت کسی را برقرار کند مرتب در صحبت هایش می گوید ایران کشوری امن است و ایرانیان می توانند به ایران بازگردند.»
رضا (رابین) شاهینی، متولد سال ۱۳۴۸ ساکن شهر سن دیگو کالیفرنیا آمریکا است. او اواخر ماه می (اوائل خرداد) برای دیدار با خانواده اش به ایران رفت و در تاریخ ۱۱ جولای (۲۱ تیرماه ۱۳۹۵) به اتهام اقدام علیه امنیت ملی در خانه پدرش دستگیر شد. او قرار بود روز ۲۰ جولای به آمریکا برگردد.
به گفته یک منبع آگاه به پرونده این شهروند ایرانی-آمریکایی، اتهامات رضا (رابین) شاهینی به این شرح است: «همکاری با دول متخاصم از طریق همکاری با صدای آمریکا به عنوان بخشی از بدنه دولت متخاصم بر اساس ماده ۵۰۸ قانون مجازات اسلامی، فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران به نفع گروه ها و سازمان های مخالف نظام بر اساس ماده ۵۰۰ قانون مجازات اسلامی، عضویت در جمعیت یا شبه جمعیت های مخالف نظام از جمله سلطنت طلب ها و غیره، اغوا و تحریک مردم به قصد بر هم زدن امنیت کشور به موجب ماده ۵۱۲، توهین به آیت الله خمینی به عنوان بنیان گذار جمهوری اسلامی و مقام رهبری بر اساس ماده ۵۱۴ قانون تعزیرات.»
این منبع گفت رضا (رابین) شاهینی طی یک جلسه در تاریخ ۲۴ مهرماه ۱۳۹۵ در دادگاه کیفری و انقلاب مرکزی استان گلستان محاکمه شده و اوایل این هفته حکم به او و وکیلش ابلاغ شده است.اتهام همکاری با دول متخاصم برای رضا شاهینی بیشترین مجازات (۹ سال حبس) را در پی داشته است. این شهروند ایرانی- آمریکایی در حالی به اتهام همکاری با دول متخاصم محکوم شده که طبق سند رسمی وزارت امور خارجه که در ۲۳ آذر ماه ۱۳۹۲ منتشر شد ایران هیچ کشوری جز اسرائیل، را مصداق «کشور متخاصم» نمی داند.
به گفته این منبع آگاه «وکیل رضا در دادگاه توضیح داده که طبق مصوبه شورای عالی امنیت و وزارت امور خارجه ایران با هیچ کشوری در حالت تخاصم نیست بنابراین این اتهام فاقد اعتبار است اما قاضی توجهی نکرده و برای همه اتهامات از جمله این اتهام اشد مجازات را صادر کرده است.»
این منبع درباره مستنداتی که به پنج اتهام علیه رضا(رابین) شاهینی منتهی شده است، گفت: «تمام این اتهامات از نوشته ها و عکس های فیسبوک رضا، مصاحبه های سال ها پیش او با صدای آمریکا و چند مطلب منتشر شده او در دو سایت ایران گلوبال و خودنویس ساخته شده است. مثلا در فیسبوکش تصاویری از شادی های مردم در روزهای قبل انتخابات ۸۸ و روزهای شروع اعتراضات منتشر کرد یا عکسی با رضا پهلوی، بنی صدر و اکبر گنجی در فیسبوکش منتشر شد، مثلا آقای گنجی یکبار به سن دیگو شهر محل زندگی او برای سخنرانی سفر کرده بود که رضا با او عکس یادگاری گرفت. اما او از سال ۲۰۱۱ دیگر هیچ فعالیتی نداشت و بعد از حرف های روحانی فکر می کرد مشکلی دیگر نیست و می تواند برای ملاقات با خانواده اش برگردد.»
این منبع همچنین درباره آخرین حضور او در ایران گفت:‌ «رضا قبل از انتخابات ۸۸ برای دیدار با خانواده اش به ایران آمده بود و اول تیرماه نیز پس از شروع اغتشاشات ایران را ترک کرد. بعد از آن وقتی حسن روحانی رییس جمهور شد و بارها در صحبت هایش اعلام کرد که ایرانیان می توانند به کشور بازگردند، او هم با استناد به این حرف ها برای دیدن خانواده اش به ایران بازگشت اما ۴۵ روز پس از حضورش در ایران و در حالیکه چند روز بعد قرار بود به آمریکا برگردد از سوی ماموران حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران در منزلش بازداشت شد.»
این منبع همچنین گفت: «خانواده رضا را ترسانده بودند تا سکوت کنند و با رسانه ها مصاحبه نکنند. به آنها قول داده بودن اگر سکوت کنند رضا سریع آزاد خواهد شد اما نه تنها رضا آزاد نشد بلکه با حکم سنگین و عجیب ۱۸ سال حبس مواجه شد.»
این منبع درباره وضعیت جسمی و روحی این زندانی گفت: «او در روزهای اول که ممنوع ملاقات و تلفن بود و بعد او را به بند مجرمان خطرناک فرستادند. بالاخره پزشکی قانونی بیماری آسم او را تایید کرد و نامه ای به زندان فرستاد تا او را به بند مناسب تری منتقل کنند. او الان در بند دیگری است اما متاسفانه هیچ زندانی عقیدتی و سیاسی در زندان امیرآباد گرگان وجود ندارد و او هم بند مجرمان خطرناک و جرم های مانند قتل و مواد مخدر است که مسلما روی اعصاب و روحیه اش تاثیر می گذارد.»
رضا (رابین) شاهینی شهروند ایرانی- آمریکایی تبار ۱۶ سال پیش از ایران به آمریکا مهاجرت کرده و در طی هفت سال گذشته به ایران سفری نداشته اما سالهای پیش تر مکررا به ایران سفر کرده است و تا پیش از سفرش به ایران در تیر ماه سالجاری، آخرین بار در سال ۱۳۸۸ برای چند ماه در ایران بود.
آقای شاهینی فارغ التحصیل رشته امنیت ملی و حل مناقشه از دانشگاه ایالتی کالیفرنیا در مقطع کارشناسی است و برای تحصیل در مقطع فوق لیسانس رشته امنیت ملی نیز پذیرش گرفته بود اما هنوز برای شروع ترم اول ثبت نام نکرده بود. پیشتر غلامحسین محسنی اژه ای، سخنگوی قوه قضاییه در نود و نهمین نشست خبری خود با خبرنگاران در تاریخ بدون ذکر نام رضا شاهینی با تایید خبر دستگیری او گفت:‌ «در گرگان یک فرد ایرانی دو تابعیتی دستگیر شده است اما اینکه تحت چه عنوانی دستگیر شده است اطلاع ندارم.»
جان کربی، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا روز پنجشنبه ۲۱ ژوئیه اعلام کرده بود که در حال بررسی گزارش های مربوط به بازداشت آقای شاهینی در ایران است. با این حال او اظهار نظر بیشتری در مورد بازداشت این شهروند آمریکایی تبار نکرد.

سوقصد به مدیران خبرگزاری بهایی نیوز در ترکیه


به گزارش خبرگزاری بهایی نیوز روز دوشنبه ۳ آبان ۱۳۹۵ مرتضی اسماعیل پور و لاله خانه باز از مدیران خبرگزاری بهایی نیوز توسط افراد ناشناس مورد سوقصد جانی قرار گرفتند.
بنابر این گزارش در گفتگو با مدیرمسئول بهایی نیوز “در روز دوشنبه و سه شنبه یعنی دو روز پس از سوقصد وضعیت جسمی لاله خانه باز به شدت وخیم بود اما با تلاش پزشکان وضعیت وی رو بهبودی بوده است اما همچنان وضعیت زنده ماندن فرزند وی با ابهام روبرو است و پزشکان خونریزی شدید جسمی همسرم را موجب احتمال سقط جنین عنوان کرده اند اما تاکنون این جنین زنده مانده است “.
مرتضی اسماعیل پور همچنین افزود که ” به گفته شاهدین این حادثه عمدی بوده و پیش از سانحه تصادف تمام کارها گویا برنامه ریزی شده است و فردی پیش از این تصادف نیز به تعقیب خانم لاله خانه باز مسیری را طی کرده است و پس از حضور بنده در خیابان اقدام به زیر گرفتن هر دو ما کردند که به دلیل حضور یک تیربرق در خیابان مانع برخورد مستقیم ماشین شد اما پس از برخورد کوچک با بنده بلافاصله آن افراد با وسیله نقلیه متواری شدند.”
خبرگزاری بهایی نیوز نزدیک به دو سال درحوزه حقوق از دست رفته شهروندان بهایی در ایران فعالیت می کند و تاکنون بیش از ۱۰۰ ویدئوی تصویری ، بیش از ۱۵ مجله و صدها خبر درخصوص حقوق شهروندان بهایی ساخته و در آن به مسایل مختلفی از جمله اعدام شدگان بهایی، محرومین از تحصیل ، ممانعت های اقتصادی و… پرداخته است.
به گفته مرتضی اسماعیل پور سردبیر خبرگزاری بهایی نیوز “تا کنون بیش از صد تهدید مستقیم و صدها تهدید غیرمستقیم از سوی مخالفین با عناوین به قتل رساندن و یا تکه تکه کردن همکاران بهایی نیوز ارسال شده است و اتهامات بسیاری نیز در سایت های مرتبط با نیروهای تندرو در ایران منتشر شده است.
لازم به یادآوری است که به دلیل وضعیت بحرانی در مجموعه خبرگزاری بهایی نیوز این رسانه با توقف چند روزه مواجه بود اما این رسانه از ۷ آبان ماه ۱۳۹۵ فعالیت خود را مجدد و مسرانه پیگیری خواهد کرد.

بهره‌برداری جمهوری اسلامی از فساد اخلاقی روحانیان

photo_2016-10-28_13-55-23
واعظان کاین جلوه بر محراب و منبر می کنند – به قلم احسان فتاحي
چون به خلوت مي روند آن كار دگر مي كنند!!
اگر من محكوم شوم صدنفر را باخودم پايين مي كشم

منظور وتفسير اين كلام چيست؟؟؟
آيا كساني هستند همانند جناب طوسي
يااينكه پشت صحنه خبرهايي هست كه نظام جمهوري ولايت فقيه هميشه جهت كش ندادن و سرپوش گذاشتن بر آن سخني نمي گويد؟

و يا اينكه همانند فيش هاي نجومي ترس آن را دارند كه موضوعات بدتر از این علني شود
می توان به سادگی حدس زد که تعداد قربانیان بسیار بیشتر از این مصاحبه شوندگان و شاکیان باشند و بسیاری از آنها از ترس آبروریزی اقدام به شکایت نکرده اند یا تطمیع یا تهدید شده اند که شکایت نکنند.
و در حالت بسیار بد هم (که بسیار محتمل است) اعمال این شخص سیستماتیک بوده است یعنی هم تعداد متجاوزین و هم تعداد قربانیان بیش از این حرفهاست وقتی که می گوید: «اگر من محکوم شوم صد نفر دیگر را با خودم پایین می کشم» یعنی تعداد زیادی در این ماجرا هستند.

وقتي كه در عدالت نظام جمهوري ولايت فقيه نرگس محمدی جهت فعالیت برای لغو گام به گام اعدام مفسد شناخته ميشود!
وقتي كه مواد مخدر را اطلاعات خود در بين جوانها پخش مي كند وسپاه تروريستي قدس در برون مرزها منتشر مي كنند!

وقتي به خاطر شرکت در تظاهرات مسالمت آمیز پاسخ بند و زندان و بگیر وببند است!

در نظامی كه دروغ گویی، گزافه گویی، بی ارج نهادن سبک شمردن خدمات دیگران، تهمت زدن، تملق و چاپلوسی حكومت ولايت فقيه آخوندها و مداحان و جيره خواری سر تا پای حکومت را آلوده کرده است!.

آيا در چنين جامعه ايي عدالت رعايت مي شود ؟بي شك جواب خير مي باشد.

وقتي كه قاري قرآني كه خود را دوستدار قرآن مي داند و در جلو مردم يقه مي بندد و محاسن مي گذارد و تسبيح بر دست مي گيرد
بايد به ايشان گفت
كه عبادت جز به خدمت خلق نيست به تسبيح عمامه دلق نيست

اشاعه و رواج فساد در حکومت به سرعت آن کشور را به سوی نابودی می کشاند. هیچ جامعه ای نمی تواند بر مبنای فساد و نادرستی دوام بیاورد. فساد مانند کرمی است که در میوه درختان پیدا شده، رفته رفته همه آنها را می پوساند. و یا مانند موریانه ای است که ریشه درختی را به تدریج می خورد و موجب خشکیدن و قطع آن درخت می گردد.

با توجه به محدودیت‌ها و سانسور خبری در ایران، اخبار در زمینه تجاوز یا تعرض جنسی روحانیان و قاريان به آسانی منتشر نمی‌شود.
اما هر از گاهی خبرهایی در این زمینه انتشار می‌یابد که رسانه‌های دیگر امکان تأیید تا تکذیب آن را ندارند.
مقام‌های جمهوری اسلامی که نسبت به مسایل اخلاقی جوانان بسیار حساس هستند، این بار در برابر رسوایی سعيد طوسي حساسیتی از خود نشان ندادند.
در زمینه فساد اخلاقی روحانیان ایران، دادگاه ویژه روحانیت مسؤول است، اما این دادگاه از ارائه آمار در زمینه جرائم روحانیان خودداری می‌کند و هیچ‌ محقق یا خبرنگار مستقلی حق شرکت در جلسات این دادگاه‌ها را ندارد.
اما مسلم است که فساد اخلاقی در میان روحانیان بسیار بیشتر از خبرهای رسمی و غیررسمی است که منتشر می‌شود.

آژانس ایران خبر, [28.10.16 13:42]
ضمن آن که روحانیان با داشتن «ابزارهای دینی» مثل صدور احکام شرعی، خیلی ساده‌تر از دیگر اقشار جامعه می‌توانند به امیال جنسی خود ظاهری «خداپسندانه» و «شرعی» ببخشند و در این میان، هیچ فرقی در سطوح مختلف روحانیان نیست.
این ابزارهای دینی می‌تواند شامل ازدواج‌های غیرمتعارف باشد.
چند سال پیش گفته ‌شد که حسین نوری همدانی، یکی از روحانیان پرنفوذ در حکومت ایران، که بیش از هشتاد سال سن دارد، با دختری بسیار جوان ازدواج کرده است.
یکی از مواردی که در مجلس پنجم نیز معروف شد، ماجرای ارتباط حجت الاسلام حسینی «اخلاق در خانواده» با یک زن جوان بود که با واکنش همسر نخست روبرو شد و آقای حسینی مدتی بستری شد. همچنین گفته می‌شد که رابطه خارج از ازدواج این روحانی با یک زن آلمانی در آلمان، ضبط و به مقام‌های جمهوری اسلامی تحویل داده شد که منتهی به آزادی «هلموت هوفر»، تاجر آلمانی زندانی در ایران گردید.
یا بسیاری از فعالان حقوق بشر و فعالان زنان، تأیید و ترویج قوانینی مثل «صیغه» یا «چندهمسری» را ناشی از تلقی مفسدانه از متون دینی می‌دانند، که منشأ آن روحانیان سنتی هستند.
بهره‌برداری جمهوری اسلامی از فساد اخلاقی روحانیان
اما نکته جالب این است که جمهوری اسلامی نیز به خوبی می‌داند بخشی از روحانیان ایران درگیر مسایل غیراخلاقی هستند.
البته این امر تا جایی که به روحانیان حکومتی مربوط شود یا قدرت جمهوری اسلامی را تهدید نکند، از نظر حکومت بلامانع است و می‌توان چشم پوشید، اما وقتی که این بی‌اخلاقی از سوی روحانیان منتقد جمهوری اسلامی صورت گیرد به شدت از سوی نهادهای اطلاعاتی و قضایی پیگیری می‌شود.
زیرا در کل «پرونده اخلاقی» بهانه خوبی برای خفه کردن مخالفان سیاسی است؛ حالا اگر این مخالف سیاسی، روحانی باشد، جمهوری اسلامی بهتر و زودتر از این ترفند خود نتیجه می‌گیرد و لبان او را به اعتراف‌هایی که مد نظر دارد می‌گشاید.
این برای اولین بار وآخرين بار نیست که شخصیت‌های برجسته دینی در جمهوری اسلامی مرتکب این جنایت می‌شوند. پیش از آن نیز تصاویر زیادی در فضای مجازی منتشر شده بود که نشان می‌داد تعدادی از شیخ‌های اسلامی با پسران نوجوان و زنان شوهر دار رابطه برقرار کرده‌اند.
براستي بايد درود فرستاد برروان پاك حافظ براي سرودن اين چنين اشعاري
واعظان کاین جلوه در محراب و منبر می کنند
چون به خلوت مي روند آن كار دیگر مي كنند.
٥آبان ماه ٩٥

دیدار فراکسیون اهل‌سنت مجلس شورای اسلامی با مولانا عبدالحمید

photo_2016-10-28_12-50-52

 

به گزارش فعالان اهل سنت ایران، بدنبال دیدار نمایندگان فراکسیون اهل سنت مجلس با مولانا عبدالحمید امام جمعه اهل سنت زاهدان در نمازخانه مرکزی اهل سنت واقع در پونک تهران، نمایندگان اهل سنت از دولت روحانی خواستار بکار گیری نخبگان اهل سنت در ترمیم کابینه و وزارتخانه ها شدند.

در این دیدار فراکسیون اهل سنت از عدم استفاده نیروهای تحصیل‌کرده و متخصص اهل‌سنت در مناصب اجرایی گله کرده و این موضوع به‌عنوان «یک مطالبه‌ی عمومی» توسط فراکسیون اهل‌سنت مجلس مورد پیگیری قرار خواهد گرفت.

فراکسیون همچنین آزادی در انجام مناسک و مراسم‌های دینی و مذهبی مطابق فقه اهل‌سنت را یک خواست عمومی جامعه می‌داند و رفع هرگونه محدودیت در امور اعتقادی و دینی مردم را مطالبه نمودند.

فراکسیون در نامه از دولت خواستار بکار گیری نخبگان اهل سنت در ترمیم کابینه شدند.

انتقال کریم معروف‌عزیز به بیمارستان

کریم معروف عزیز
کریم معروف‌عزیز، زندانی امنیتی اهل کردستان عراق، به علت وضعیت وخیم جسمانی از زندان رجایی شهر به بیمارستان منتقل شد.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، کریم معروف‌عزیز، زندانی امنیتی که از بیماری قلبی، بیماری دیابت و فشار خون رنج می‌برد، دوشنبه سوم آبان‌ماه، در پی وخامت حال از بند ۴ سالن ۱۲ زندان رجایی‌شهر به بیمارستان انتقال یافت.
کریم معروف‌عزیز طی ۱۹ سال گذشته در زندان‌های اهواز، اوین و رجایی‌شهر به سر برده است و با توجه به کهولت سن، شرایط زندان برای وضعیت وی مساعد نیست.
گفتنی‌است مسئولان زندان با بستن پنجره‌های سالن این زندان باعث آلوده‌شدن هوای سالن شده و با این کار سلامت زندانیان به‌خصوص زندانیان بیمار به خطر افتاده است.

زندان مرکزی زابل زندان فراموش شده بدون حداقل امکانات

زندانيان در زندان مركزي زابل كه اكثرا از زندانيان بومي و با جرائم عادي هستند، در شرايط ضد انساني نگهداري ميشوند.
در اين زندان هيچ روزنامه اي براي استفاده زندانيان وارد نميشود و هر كس كه بخواهد روزنامه اي تهيه كند، حد اقل با بيش از چهاربرابر قيمت خارج از زندان بايستي هزينه خريد و تهيه روزنامه بپردازد. زندانيان فاقد قلم و كاغذ هستند و اصلا وجود چنين مواردي در فرهنگ زندان اصالت ندارد و زندانياني كه قلم و يا كاغذي ميخواهند براي استفاده داشته باشند، بايستي با سفارش به خانواده هاي خودشان و بعد از هفته ها انتظار به قلم و كاغذ دسترسي داشته باشند.
اكثر زندانيان در اين تبعيدگاه بي سواد هستند و شرايط بهداشتي و معيشتي نيز درد آور است بر اساس گفته زندانيان از اردوگاه هاي كار اجباري  نيز رنج آورتر ميباشد.
دارو و در مان در اين زندان وجود خارجي ندارد و بدليل گرد و خاك و غبار مستمر، در اين منطقه و عدم وجود آب كافي براي استحمام و رعايت مسائل بهداشتي، بيماريهاي مختلف پوستي نيز در بين زندانيان شيوع دارد.