نوشتههای 2016:
احمد شهید: ۱۰۵۴ نفر در سال گذشته در ایران اعدام شدند
• احمد شهیدگزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل درمورد ایران، درگزارش خود با انتقاد از صدور احکام اعدام، یادآوری کرد که حقوق بشر با خشونت نقض می شود و درسال ۲۰۱۵،بیش از هزار نفر در ایران اعدام شده اند …
احمد شهید گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در امور حقوق بشر ایران، روز چهارشنبه آخرین گزارش خود در باره ایران را با بازه زمانی ۱۱ دیماه ۹۴ تا ۲۵ مرداد سال جاری منتشر کرد.
به گزارش بی.بی.سی احمد شهید در گزارش خود یادآوری کرده که طی این مدت، ۲۳ بار در مورد وضعیت حقوق بشر به مقام های جمهوری اسلامی نامه نوشته است.
با پایان دوران ماموریت احمد شهید به عنوان گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد در امور ایران، عاصمه جهانگیر، فعال پاکستانی حقوق بشر عنوان جایگزین آقای شهید می شود.
در بخشی از آخرین گزارش آقای شهید اجرای زیاد مجازات اعدام در ایران مورد انتقاد قرار گرفته اما تصریح شده که در فاصله اول ژانویه تا سومین هفته ژوییه ۲۰۱۶، بین ۲۴۱ تا ۲۵۳ مورد اعدام در ایران انجام شده که «به طور قابل توجهی» کمتر از مدت مشابه سال ۲۰۱۵ است. احمد شهید، این تحول را مثبت ارزیابی کرده است.
گزارش وی می افزاید با وجود این، میزان اعدام ها از ابتدای ژوییه روندی افزایشی داشته و در سه هفته اول این ماه، ۴۰ مورد اعدام صورت گرفته که اکثرا بر سر جرایم مرتبط با مواد مخدر بوده است.
آقای شهید همچنین یادآوری کرده که در سال ۲۰۱۵، بین ۹۶۶ تا ۱۰۵۴ مورد اعدام در ایران صورت گرفته که بالاترین میزان اعدام در این کشور در دو دهه گذشته محسوب می شود.
در بخش های دیگر گزارش او، نحوه برخورد دستگاه های قضایی و امنیتی ایران با روزنامه نگاران و فعالان رسانه ای، شهروندان دوتابعیتی، فعالان سیاسی و اجتماعی و کارگران، و نیز اجرای مجازات های «بی رحمانه و تحقیرآمیز» در این کشور مورد انتقاد قرار گرفته است.
گزارش، همچنین به عملکرد دستگاه های حکومتی ایران در زمینه هایی چون تامین حق آزادی بیان و عقیده، حق آزادی تشکل و تجمع، حقوق زنان و کودکان و حقوق اقلیت های قومی و مذهبی انتقاد کرده است.
تصویری از متن گزارش
شورای حقوق بشر سازمان ملل، احمد شهید، وزیر خارجه پیشین مالدیو را در سال ٢٠١١ به عنوان گزارشگر ویژه ایران انتخاب کرد.
او از آن پس بر مبنای مصاحبههایی با فعالان سیاسی، روزنامهنگاران و نزدیکان قربانیان خشونتهای سیاسی، گزارشهای ادواری از وضعیت حقوق بشر در ایران ارائه میداد. درخواستهای احمد شهید برای سفر به ایران در دوران فعالیتش به عنوان گزارشگر ویژه حقوق بشر به نتیجه نرسید.
پس از ده ماه همسر زندانی ایرانی اتریشی، سکوت خود را شکست/ اتهام همکاری با امریکا بیاساس است
مخالفت وزارت اطلاعات با آزادی مشروط حمید بابایی، دانشجوی زندانی
هشدار عفو بینالملل درباره وضعیت بیماری زینب جلالیان و خطر از دست دادن بینایی
نامه آزيتا رفيعزاده از بند زنان زندان اوين؛ خانه تكهتكه شده ما
به گزارش خبرگزاری بهایی نیوز آزیتا رفیع زاده شهروند بهایی محبوس در زندان اوین نامه ی از بند زنان زندان اوین نوشت که این نامه به شرح زیر منتشر می شود. این شهروند بهایی پیشتر به ۴ سال و همسر وی پیمان کوشکباغی نیز به ۵ سال زندان محکوم شده اند و هر دو دوران محکومیت خود را طی می کنند. در روزهای گذشته پیمان کوشکباغی از زندان اوین به زندان رجایی شهر منتقل شده است.
متن این نامه به شرح زیر می باشد:
خانه تكهتكه شده ما
وقتی سوم آبان ۹۴ پا به زندان گذاشتم تا حکم ۴ سال حبس ام را تحمل کنم بشیر ۶ ساله ام را به اغوش پر مهر پدرش سپردم. در زندان شنیدم پسرم ایام حبس و دوری مرا به شمار شب های فراقمان محاسبه کرده و گفته من باید ۱۴۴۰ شب بخوابم تا مادرم بیاید . ۱۲۶ شب از شب های درد آلود فرزندم گذشت تا نهم اسفند ۹۴ درست روز ملاقاتم همسرم نیز بازداشت و برای تحمل ۵ سال حبس به اوین آورده شد و به یک باره بشیر تنهای تنها شد. از تصور خالی شدن خانه ام از وجود پدر و مادر و باقی ماندن کودکی ۶ ساله در خانه همواره بغض فرونخورده ای داشتم. چاره ای نداشتیم و تظلم خواهی هایمان پیش تمام مراجع قضایی و حتی نمایندگان مجلس و هر کس که امیدی به یاریش داشتیم به سرانجام نرسید.
دل خوش داشتم که به دلیل بودن همسرم در زندانی که من هم در همان زندان در حبس بودم ، چهارشنبه ها کانون خانواده از هم گسسته شده مان پشت میز سالن ملاقات زندان اوین دور هم گرد می ايیم و بشیر هر هفته یک ساعت بودن با خانواده راتجربه کرده و پدر و مادر را در کنار خود حس می کند . چهارشنبه ها ساعت یک ونیم برای من ، پیمان و بشیر ساعت رویایی بود و حس خانواده بودنمان را به تماشا می نشستیم. افسوس ان هم نپایید.
روز پانزدهم مهرماه ۹۵ برای ملاقات با پیمان صدایم کردند. ملاقات برای خداحافظی بود. پیمان را به رجایی شهر منتقل کردند. هر چند او در اندرزگاه ۸و من در بند زنان زندان اوین در حبس بودیم و بشیر فقط یک ساعت در هفته با ما بود، اما دلم به بودن در یک محبس به نام اوین خوش بود. از داشتن امکان هفته ای یک بار دور هم نشستن و تکرار حکم خانواده، پدر، مادر و فرزند دل خوش بودیم. اما افسوس در این سرزمین همان دلخوشی هم برای بشیر من دوام نیاورد.
ملاقات بعدی بشیر گفت: مامان امروز بابا نمی آيد. خودم می دانم بابا را از اینجا برده اند. نمی دانستم دیگر به او چه بگویم. او فقط ۶.۵ سال دارد جان کوچکش را نمی توانم بیش از این بی تاب ببینم. نگاه چشم های نگران و به دور از پدر و مادرش بلند تر و رساتر از هر فریادی تا عمق جانم فرو می رود.من یک مادرم و او فرزند کوچک من است. به آغوش می فشارمش و باز او را از من میگیرند و می برند و من در اوین ، پیمان در رجایی شهر و بشیر در خانه ، خانواده تکه تکه شده مان را حفظ می کنیم.