توضيحات جناب جواد صنم راد در مورد رندی در اشعار حافظ.
برای دانلود فايل صوتی روی فلش کليک کنيد.
توضيحات جناب جواد صنم راد در مورد رندی در اشعار حافظ.
برای دانلود فايل صوتی روی فلش کليک کنيد.
گفتگو با جناب حامد نادری ازقربانيان فاجعه سال 88 وزندانی سياسی کهريزک
برای دانلود فايل صوتی روی فلش کليک کنيد.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، علی ماوت که از خردادماه سال جاری در بازداشتگاه اداره اطلاعات ارومیه نگهداری می شود، در اعتراض به وضعیت بلاتکلیف خود در این بازداشتگاه و عدم رسیدگی به پرونده از هفته گذشته دست به اعتصاب غذا زده است.
وی به همراه ۱۰ شهروند سنیمذهب در خردادماه سال جاری بازداشت شده بود.
این شهروند بوکانی پبش تر نیز در سال ۹۱ بازداشت و به شانزده ماه حبس محکوم شده بود.
|
روز دوشنبه 29 مهر ماه به شعبه 36 دادگاه انقلاب فرا خوانده شدم. پس از محکوم شدن به 16 سال حبس در شعبه 15 دادگاه انقلاب، اعلام کرده بودم قصد ارایه درخواست تجدید نظرخواهی ندارم. اما بعد متوجه شدم که علیرغم میلم و بدون اطلاع من، وکلای محترم درخواست تجدید نظر دادهاند. خودم را راضی کردم تا یکبار دیگر پای در محلی بگذارم که صدای متهم شنیده نمیشود و احکام ناعادلانه بر قلمهایی جاری میشود که صاحبانش عدم استقلال قوه قضاییه را که میبایست تأمین عدالت باشد، به تصویر کشیدهاند.
امروز از طریق روزنامه مطلع شدم که حکم 16 سال حبس عیناً و حتی بدون یک روز تخفیف در دادگاه تجدید نظر تأیید شده است. در اسفند ماه سال 90 به 6 سال حبس قطعی و در شهریور ماه سال 95 به 16 سال حبس محکوم شدهام. زنی 44 سالهام که در 5 سال اخیر عمرم، با محکومیت 22 ساله توسط حکومت جمهوری اسلامی در ایران مواجه شدهام و نیک میدانم که این پایان قضیه نیست. یقین دارم چه آنها که جوهر چنین احکامی را بر قلم افرادشان در محاکم جاری کردند و چه کسانی که قلم را در دستشان گرفتند و صفحه سفید را سیاه کردند و چه ملت سرافراز سرزمینم همگان میدانند که من گناه و جرمی مرتکب نشدهام که مستحق چنین احکام سنگینی باشم. من به راهی که رفته و کاری که کرده و آنچه اندیشیدهام باور دارم و بر تحقق آن یعنی تحقق حقوق بشر اصرار دارم و پشیمان نیستم. اگر مدعیان عدالت پروری و دادستانی، استوار بودن رأی 16 سال حبس ظالمانه را در دادنامههای صادره اعلام می کنند، ما نیز استوار بودن ایمان و باورهایمان را نزد افکار عمومی اعلام می کنیم. این احکام ظالمانه را که آزادیام را به بند و چهار دیوار زندان خواهد کشید، بر نمیتابم. زندان را تحمل خواهم کرد، اما حتی یک روز آن را قانونی، انسانی و اخلاقی نمیدانم و علیه این ظلم همواره سخن خواهم گفت.
تا کنون 4 بار بازداشت و 3 بار محکوم شدهام. هر بار در سلولهای انفرادی و در محاکم بابت آنچه انجام دادهام، بازجویی و محاکمه شدهام. اما اینبار علاوه بر آنچه انجام داده بودم، به دلیل آنچه بهزعم حکومت انجام نداده بودم محکوم شدم. من محکوم شناخته شدم چون طبق ادعای آنها که در رأی صادره نیز اشاره شده است، رویکرد سیاسی در امر حقوق بشر داشتهام. از جمله اینکه علیه اسید پاشی بر روی زنان اعتراض کرده و تجمع اعتراضی بر پا کردهام، اما به زنان معتاد، بیسرپرست و روسپی و … رسیدگی نکردهام. در دادگاه توضیح داده و در این نوشته نیز تأکید میکنم که چگونه میشود یک فعال حقوق بشر که همواره در مظان اتهام و تحت تعقیب و بازداشت نهادهای امنیتی بوده را بابت این موضوعات به محاکمه کشید، در حالیکه میدانند چنین آسیبهای اجتماعی رو به فزون گذاشته در جامعهمان معلول چه علتهایی است؟ آیا میتوان انتظار داشت فساد، دزدی، اختلاس، سوء مدیریت، دیکتاتوری، دروغ، سرکوب، فقر، عدم آزادی بیان و امکان انتقاد و … حاصلی جز ویرانی های خانمام بر انداز داشته باشد و موجب رشد و اعتلای اخلاق انسانی و رفاه اجتماعی گردد؟ آیا تاکنون آنچه که با عنوان تخلف میلیاردی در دولت قبل توسط برخی مسئولان کنونی بیان شده است یا موضوع گم شدن دکل نفتی و … مورد رسیدگی در محاکم قضایی قرار گرفته است؟
بهراستی من نرگس محمدی که عاجز از امرار معاش خانوادهام به دلیل اخراج از محل کار بهعنوان یک بازرس مهندس بودم، اکنون متهم به عدم رسیدگی و توجه به زنان معتاد، بیسرپرست و روسپی و کودکان آواره خیابانها شناخته شده و بههمین دلیل سایر اقدامهای حقوق بشریام با رویکرد سیاسی تلقی شده و به محاکمه کشیده شده و به 16 سال حبس محکوم شده، اما افرادی چون رئیس دولت قبل نه تنها مورد سؤال قرار نگرفته، بلکه در ملاقات با عالیترین مقامات نظام، مفتخر به نشستن در صدر مجلس میشوند، در حالیکه طبق گزارشهای دادستان دیوان همان نظام، متهم به تخلفات مالی نجومی در اموال عمومی کشور هستند.
آیا محصول جامعهای که طی 8 سال در آمدی بالغ بر 700 میلیارد دلار فقط از محل فروش نفت داشته، میبایست چنین جامعهای باشد که هر روز در اخبار اعلام میشود زنان معتاد هر سال چند برابر میشوند و آمار بیکاری و خودکشی و دیگرکشی سر به فلک کشیده و شنیده میشود که سن دختران روسپی به سن کودک- روسپی رسیده است؟ آیا نهادینه شدن فقر در میان ملتی که سرزمینشان سرشار از مخازن و معادن و استعدادهای کمنظیر انسانی است، محصول کار من فعال حقوق بشر است که باید در محاکم پاسخگو باشم یا نتیجه عملکرد حکومتی است که مرزی برای رعایت حریم خصوصی افراد جامعه متصور نیست و حقوق فردی، مدنی و سیاسی شهروندانش را نه تنها رعایت نمیکند، بلکه با رویکردی امنیتی- نظامی به آنها دستاندازی میکند و صدای هر معترضی را با زندان و بازداشت پاسخ میگوید؟ آیا اساتیدی چون سعید مدنی که به شکل کاملاً علمی و با نیتی انسانی به بررسی پدیدههایی چون روسپیگری در میان زنان ایران پرداختند، پاداشی جز سلولهای انفرادی 209 و شش سال حبس داشتند؟ من متهم هستم که چرا به زنان بیسرپرست سر نزدهام و در دادگاه نه برای نمایش دادن آنچه که قلباً و با عشق و علاقه به آنها پرداخته بودم، بلکه برای دفاع از خود نمونهای از این بانوان را که به اتفاق همکارانم در کانون شهروندی زنان سراغشان رفته بودیم ذکر کردم. زن جوانی که همسرش با اختیار کردن زنان دیگر، او و نوزادش را ترک کرده بود، در گرمای تابستان و سرمای زمستان به همراه نوزادش مسافرکشی میکرد تا بتواند امرار معاش کند اما دریغ که به علت ولی و سرپرست بودن مرد، زن حتی اجازه نداشت با فرزندش پا از مرز کشور بیرون بگذارد. آیا در سرزمینی که مردان مجازند طبق قوانین تا 4 زن عقدی و بیشمار زن صیغهای اختیار کنند، وجود این قبیل زنان بیسرپرست و بدسرپرست و رها شده امری غیر معمول است؟ اگر مبنای این قوانین را قرآن میدانند چرا آیه 3 سوره نسا که اساساً در مورد دختران یتیم در دوران 1400 سال پیش است را به قانون تجدید فراش برای مردان تبدیل کردهاند اما آیه 129 همان سوره را که دستور پرهیز از این امر بهدلیل عدم امکان رفتار مبتنی بر عدالت را داده است، مبنای قانون در جامعه قرار ندادهاند؟
آیا نتیجه این بیعدالتی از جانب مرد که طبق قوانین نظام، رئیس خانواده، سرپرست و ولی فرزندان، تعیین کننده محل سکونت خانواده و … شناخته میشود، چیزی جز فروپاشی نظام خانواده خواهد بود؟ من منکر سایر عوامل نیستم ولی برای بررسی یک پدیده نمیتوان مجموعه علل و عوامل پدید آورنده را ندید و فرافکنی کرد. قوه قضاییه ایران به وضوح و روشنی جای متهم و شاکی را عوض کرده و عاملان فرهنگی- اقتصادی- اجتماعی مشکلات و آسیبهای اجتماعی را مصون از پرسش و محاکمه و قربانیان و منتقدان واقعی را به حبس و مجازات میکشد. سؤال اینجا است که زنان معتاد و … قربانیان عملکرد و اهداف چه کسانی هستند؟
بنده در این پرونده متهم هستم که چرا از برادران کرد و سنی که در معرض اعدام هستند دفاع کرده و دادرسی آنها را غیرقانونی و غیرعادلانه دانستهام، چرا فمینیست هستم، چرا از زندانیان 88 و خانوادههایشان تجلیل کردم، چرا نشسست آلودگی هوا برگزار کردم و …؟
و من فقط یک پاسخ دارم، چون من یک فعال حقوق بشرم. سالها است هر آنچه که بهموجب انسان، زن، مادر، همسر و شهروند بودنم محق آن بودم، ظالمانه از من گرفته شده است. اما هنوز نتوانسته اند عشق و آرمانم را از دل و جان برگیرند و همین برای بودنم کافی است.
نرگس محمدی
زندان اوین
به قلم :احسان فتاحی
قلمم نمی نویسد…می ترسد…نقطه ای کم دارد…در وصف حال شما دو زوج آزاده…
ولی در ابیاتی می گویم باصدای بلند
آید آن صبحی که، صبح ظالمان گردد غروب
پتک آهنکوب محرومان شود عمامه کوب!!!!!
فریاد کن نام آزادی را و صادقانه دیوانگی کن
که اکنون سکوت مردابیست از سکوت و سکون
عزمم دو چندان می شود وقتی من و تو، “ما” شود
وقتی من و تو، “ما” شود عزمم هزاران می شود
دستگاه بی رحم ولایت فقیه چه میخواهد از این دو زوج جوان
شما بجای اینکه دست جوان ها را بگیرید که به پیشرفت وآزادی بیان وآرامش در زندگی وشغل مناسب هدیه دهید، فقط سرکوب وجنایت وزمین گیرکردن جوانان از راه مواد مخدر وفساد وبیکاری وبی بندباری را رواج داده اید در جامعه سوخته ایران.
وجدانتان کجاست ریاست های قضائیه ای ملایانی که دردادگاه های فرمایشی همانند قاضی صلواتی ومقیسه در عرض دو دقیقه ده ها نفر را به جوخه اعدام برده اید.
امیدواریم که أمثالی همچون این قاضی ها، روزگاری توسط ملت وخانواده های زندانیان سیاسی محاکمه شوند.
شماها که دم از راه حسین می زنید وخود را بصورت نمایش مضحک خاکی وتیکه تیکه می کنید برایش، چرا فرموده های حسین را هم گوش نمی دهید، که فرمود اگر دین ندارید لااقل آزاد مرد باشید،کدام دفعه شما سران ولایت فقیه مرد بودید که آزاده باشید، شما که نه دین دارید، نه انسانیت،
کارنامه شما فقط جنایت وچپاولگری وشعبده بازی واعدام وسنگسار و وخمس ومتعه وقبر پرستی و جنایت علیه ملت ایران بوده.
همین وبس !
روزگار عجیبی است!
شرم بر ما باد که با سکوتمان مهر تأیید بر این اعمال سفاکانه می زنیم و نفرین بر قلب هایی که چون سنگ سخت شده و نفرین بر دست ها و قدم هایی که واسطه عمل سوء و شنیع جدا کردن دو زوج جوان بی گناه از همدیگر شده اند. ”
واف بر ستم و ستم گر خاصه که این ستم بر دو زوج جوان مظلوم است روا داشته شود! فعال حقوق بشرباشیم یا نباشیم انسانیت وجه ممیزه ماست و ارجمندی این مقام را نه در قول بلکه در فعل و عمل تجربه کرده ایم. آموخته ایم که زن بالقوه عشق است و تا این سرشت به مرتبه فعلیت درنیاید انگار گم شده ای دارد و این «عشق» نه امری اکتسابی بلکه فطری و ذاتی است و این دو زوج جوان بری هستند از هرنوع جرم واختلاس گناه آنها فقط گفتن کلمه حق ودفاع از انسانیت وآزادی وآزادگی بوده اگر شمر ٧۴نفر را کشت، شما ها که سالهاست که تمام جوانان ملت شریف ایران را اعدام ونابود کردید کربلا در ایران است نه در نینوا!!!
جناب لاریجانی قاض القضات حکومت ولایت فقیه چگونه میشود شخصی که بیمار ودربیمارستان بستری بوده برای آن دادگاه غائبانه تشکیل داده شده، چرا شما ها نگذاشته اید که وکیل از پرونده این دو جوان دفاع کند این چگونه عدالت علویی می باشد که شما دم از آن زدید شماها آبروی علی راهم بردید خدا آبرویتان را ببرد شیادان تاریخ.
بانو گلرخ جان وآرش جانم شما از پشت میله های زندان و از پس این روزهای تلخی که نمیدانیم تا کجا ادامه خواهد داشت سربلند بیرون می آیید.
این روزگاری تلخ تبدیل به صبح آزادی میشود که رسیدنش را باور داریم.
شماها روزی سربلندان تاریخ حساب می شوید که بخاطر انسایت وآزادگی در برابر شیادان تاریخ ایستادگی کردیدواز میله های زندان رها پیدا می کنید و شادمان از متولد شدن تان، روزهای تولد وازدواج تان را به هم تبریک خواهید گفت.
آن روز هیچ مرزی در میان شماها نخواهد بود و زندان بانی همانطور که خود گفتید شغلی خواهد بود که منقرض شده است.
آن روز کتاب های تاریخ را از نو خواهند نوشت و شما دو گل خوش بو باغ آزادی بهترین زندگی را خواهید داشت.
اطلاعات سپاه با پروندهسازی برای این فعالان سیاسی که به دلیل شرکت در تجمعات صلح طلبان در برابر زندان اوین جهت رسیدگی به وضعیت زندانیان بوده حکم صادر نموده است. اصل ۲۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی بهصراحت تشکیل اجتماعات و راهپیماییها بدون حمل سلاح و بهشرط آنکه مخل به مبانی اسلام نباشد، آزاد شمردهشده است؛ پرسشی که در این بخش از عدم احترام به قانون توسط شعبهٔ ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی پیش میآید این است که چگونه گروهی با حمل سلاح گرم وارد سفارت کشوری میشوند و مصون از هرگونه برخورد هستند اما شرکت در تجمعی که برای اجرای قانون اساسی و قانون زندانهاست با حکم ۱۹ ساله مواجه میشود.
آرش صادقی، فعال سیاسی بود و دانشجوی اخراجی دانشگاه علامه طباطبایی به همراه همسرش گلرخ ابراهیمی در تاریخ ۱۵ شهریور ۱۳۹۳ توسط قرارگاه ثارالله اطلاعات سپاه بازداشت و یکم دیماه سال جاری در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به اتهام «اجتماع و تبانی علیه نظام»، «توهین به بنیانگذار جمهوری اسلامی»، «تبلیغ علیه نظام» و «تشکیل گروه غیرقانونی» و همسرش به اتهام «توهین به مقدسات» و «تبلیغ علیه نظام» به ترتیب به پانزده سال حبس و شش سال حبس محکوم شدند.
فیلیپ لوتر، پژوهشگر و مسئول بخش خاورمیانه و شمال آفریقای سازمان عفو بینالملل اتهام و حکم صادر شده برای گلرخ ابراهیمی ایرایی را مضحک خوانده و گفته است: «اتهامات علیه گلرخ ابراهیمی ایرایی مضحک است. او به همین سادگی قرار است برای نوشتن یک داستان که حتی منتشر نشده است چندین سال زندانی شود. این مجازاتی علیه خلاقیت و آزادی بیان است.»
این مقام مسئول سازمان عفو بینالملل از مقامهای قضایی در ایران خواسته است که به جای زندانی کردن یک زن جوان که با فعالیت صلحآمیز حقوق بشری مخالفت خود با حکم سنگسار را ابراز میکند، فعالیت او را به رسمیت بشناسند و این مجازات بیرحمانه را لغو کنند. است: «این بیرحمانه است که ایران اجرای سنگسار را قابل قبول میداند و آن را به نام حفاظت از اخلاق توجیه میکند.»
در این بیانیه همچنین آمده است که جمهوری اسلامی در آستانه ثبت رکوردی تازه در سرکوب نسل جدیدى از جوانان فعال حقوق بشر با استفاده از روشها و تاکتیکهای متفاوت ظالمانه و سرکوبگرانه است.
دفتر حقوق بشر سازمان ملل متحد و دیگر نهاد های حقوقبشری برای مدتهای طولانی از مقامهای رژیم ایران، خواسته اند که آرش صادقی را آزاد کنند، اما هیچکدام موثرواقع نشده است. محکومیت او بیانگر این است که در ایران بطور فزاینده تحمل دفاع از حقوق بشر پایین آمده است. ما از مقامهای رژیم ایران، مصرانه می خواهیم فوراً این حکم را لغو کند وبجای زندان انداختن این دو زوج جوان زندگی را به آنها هدیه دهد.
ما با حمایت از خواستههای حقوقی و قانونی این دو زوج جوان از تمامی سازمانها و نهادهای مدافع حقوق بشر، رسانههای جمعی، فعالان مدنی و سیاسی؛ واکنش مناسب و اقدام فوری نسبت به پرونده ناعادلانه گلرخ إبراهیمی ولغو حکم ١٩سال آرش صادقی را خواستاریم. ما امیدوار هستیم همگان نسبت به بیانیه جهانی حقوق بشر، کنوانسیونها و پروتکلهای الحاقی آن مسئولانه رفتار کرده و با پرهیز کردن از بیعملی و سکوت اختیار کردنهای مصلحتی، هدف والای انسانی دفاع از حقوق بشر را بدون تبعیض عملی کنند.
گلرخ جان وآرش جان ما تاآخرین لحظه در کنارشماهستیم وبه بودن شما افتخار میکنیم.
به امید این که نظام جمهوری اسلامی در صدور حکم شما تجدیدنظر کنندوآبروی را به قوه قضائیه خود برگردانند.
احسان فتاحی
١۶مهر٩۵
چکیده :بنده در این پرونده متهم هستم که چرا از زندانیان ۸۸ و خانوادههایشان تجلیل کردم، چرا نشسست آلودگی هوا برگزار کردم و …؟ و من فقط یک پاسخ دارم، چون من یک فعال حقوق بشرم. سالها است هر آنچه که بهموجب انسان، زن، مادر، همسر و شهروند بودنم محق آن بودم، ظالمانه از من گرفته شده است. اما هنوز نتوانسته اند عشق و آرمانم را از دل و جان برگیرند و همین برای بودنم کافی است. …