شهروندی که مقابل شورای شهر خودسوزی کرده بود، جان خود را از دست داد

خودسوزی در شورای شهر

عضو هیئت رئیسه شورای شهر تهران اعلام کرد فردی که ۲۴ مرداد ماه اقدام به خودسوزی مقابل شورای شهر تهران کرده بود به علت شدت سوختگی جان خود را از دست داد.

به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از خبرگزاری میزان، این فرد میانسال پس از مراجعه به شورای شهر تهران در مقابل ساختمان شماره ۲ تهدید به خودسوزی کرده بود و در نهایت با ریختن بنزین به روی خود اقدامش را عملی کرد.

حبیب کاشانی عضو شورای شهر تهران در همان روز در رابطه با خودسوزی این فرد در مقابل ساختمان شورای شهر گفته بود: مردی چهل ساله به دلیل درخواست کمک برای تهیه جهیزیه دختر خویش و عدم پاسخگویی مناسب دفتر ملاقات مردمی شهرداری، اقدام به خودسوزی کرد.

قناعتی تاکید کرد: این فرد به دلیل آسیب دیدگی شدید ریه جان خود را از دست داد.

گزارشی از وضعیت ارژنگ داوودی در سیزدهمین سال حبس

ارژنگ داوودی

ارژنگ داوودی، زندانی سیاسی، هم اکنون سیزدهمین سال حبس را در زندان رجایی شهر محروم از حق مرخصی پست سر می گذارد.

به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، ارژنگ داوودی، زندانی سیاسی، پس از سیزده سال حبس، همچنان از حق مرخصی محروم می باشد. این درحالی است که این زندانی سال خورده به دلیل ابتلا به بیماری‌های مختلف و شرایط زندان در وضعیت نامساعد جسمانی به سر می برد.

ارژنگ داوودی در آبان‌ماه ۱۳۸۲ دستگیر و ۱۶ ماه پس از بازداشت به اتهام‌ راه‌اندازی و تاسیس «جنبش آزادی ایرانیان» و «کنفدراسیون دانشجویان ایرانی» توهین به رهبر و بنیانگذار جمهوری اسلامی و مسئولان نظام و روحانیان و توهین به مقدسات به ۱۵ سال زندان، ۷۴ ضربه شلاق و پنج سال محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم شد.

در تیر ماه ۱۳۹۳، شعبه یکم دادگاه انقلاب کرج این زندانی سیاسی را به اتهام «محاربه از راه ارتباط با سازمان مجاهدین خلق» به اعدام محکوم کرد که این حکم در فروردین ماه ۹۵ به ۵ سال حبس در تبعید کاهش یافت.

وی تاکنون در زندان‌های مختلفی از جمله، زندان‌های اوین، اهواز، بندرعباس و گوهردشت کرج محبوس بوده است.

هشدار نمایندگان مجلس فرانسه به رهبران این کشور: در برابر نقض حقوق بشر در ایران کوتاه نیائید

media
کمیته‌ای متشکل از نمایندگان مجلس فرانسه، در بیانیه‌ای خطاب به مقامات ارشد دولتی و مجلس فرانسه، نسبت به لزوم اعمال “سختگیری‌های قاطعانه” در قبال نقض حقوق بشر در ایران هشدار دادند. بیانیه “کمیته پارلمانی برای ایران دموکراتیک”، همزمان با سفر رییس مجلس فرانسه، کلود بارتِلون، به ایران و دیدار وی با مقامات جمهوری اسلامی، از سوی جمعی از نمایندگان دست‌راستی و چپ مجلس فرانسه منتشر شد.
در بخشی از بیانیه “کمیته پارلمانی برای ایران دموکراتیک” آمده است: فرانسه، تحت هیچ شرایطی، نباید به درخواست‌ها، فشارها و تلاش‌های نظام جمهوری اسلامی در جهت اعمال سخت‌گیری‌های بیشتر نسبت به حقوق دموکراتیک و فعالیت‌های مخالفان این رژیم، پاسخ مثبت دهد.
همچنین “کمیته پارلمانی برای ایران دموکراتیک” به ریاست دومینیک لوفِور، در این بیانیه مراتب نگرانی خود را نسبت به همکاری احتمالی میان جمهوری اسلامی ایران و دولت فرانسه در مقابله با فعالیت‌های مخالفان به ویژه سازمان مجاهدین خلق ابراز نمود.
بدنبال برگزاری گردهمایی سازمان مجاهدین خلق در روز نهم ژوئیه سال جاری در بورژه در حومه پاریس، وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی، با فراخواندن سفیر فرانسه، مراتب اعتراض خود را نسبت به این گردهمایی و اظهارات یکی از اعضا خانواده سلطنتی عربستان سعودی به وی ابلاغ کرد.
سفیر فرانسه با بیان اینکه کشورش “هیچ‌گونه ارتباطی با سازمان مجاهدین خلق نداشته و آن را به رسمیت نمی‌شناسد”، گفت که مراتب اعتراض جمهوری اسلامی ایران را به مقامات فرانسوی در اسرع وقت منتقل خواهد کرد.
۲۶ نماینده عضو “کمیته پارلمانی برای ایران دموکراتیک” با اشاره به نقض قوانین بین‌المللی از سوی رهبران جمهوری اسلامی ایران نسبت به لزوم “بهبود وضعیت حقوق بشر در ایران” به منظور بهبود و گسترش روابط سیاسی و تجاری تاکید کردند. “توقف اجرای احکام اعدام، آزادی زندانیان سیاسی و رعایت آزادی بیان و آزادی احزاب” از جمله موارد ذکر شده از سوی این نهاد عنوان شده است.

اخرین وضعیت هفت تن از شهروندان بهایی دستگیر شده در شیراز

خبرگزاری بهایی نیوز در گزارشی درخصوص وضعیت هفت تن از شهروندان بهایی بازداشت شده در ماههای اخیر شیراز که دو تن از این افراد با قرار وثیقه آزاد شده اند اما همچنان پنچ تن از این افراد در بازداشت به سر می برد ، پرداخته است.
مجموعه خبری بهایی نیوز در گفتگو با منابع مطلع از آخرین وضعیت شهروندان بهایی بازداشت شده در شیراز، گزارش زیر را منتشر می کند.
صبح روز شنبه ۲۶ تیر ماه ۱۳۹۵، مامورین اداره اطلاعات شیراز به منزل آقای ناصر مصلی نژاد، یکی از بها‌ئیان شیراز، که در آن عده ای از شهروندان در حال صحبت در مورد محیط زیست بودند، یورش بردند و ضمن ضبط وسایل شخصی تمام حاضرین، از آنها در همان محل فیلمبرداری و بازجویی کردند و تعدادی را نیز دستگیر و به بازداشتگاه اطلاعات شیراز، معروف به پلاک ۱۰۰ منتقل کردند.
مامورین اداره اطلاعات این استان در تفتیش منزل تمامی گوشی های همراه و لپ تاپ افراد حاضر در این جلسه و همچنین تمامی قاب عکس ها و کتب مذهبی صاحبخانه را ضبط نموده، سپس به منازل برخی از بازداشت شدگان رفته و با کمال بی احترامی، به فحاشی و تفتیش و ضبط وسایل شخصی آنها، از جمله هارد کامپیوتر، تبلت، گوشی همراه و حتی خودروی سواری ایشان پرداخته اند.
به گفته منابع مطلع به خبرنگار بهایی نیوز در نهایت مامورین امنیتی یکتا فهندژ سعدی، نوشین زنهاری، بهنام عزیزپور، سعید حسنی، رامین شیروانی و اسماعیل روستا را بازداشت نموده و به بازداشتگاه اطلاعات شیراز منتقل کردند. لازم به ذکر است طی چند سال اخیر یکتا فهندژ سعدی برای مرتبه سوم دستگیر و بازجویی می شود. وی بار اول در بهمن ماه سال ۱۳۹۰ و بار دیگر در اسفند ماه سال ۱۳۹۲ بازداشت و بازجویی شده بود. پس از این بازداشت ها وی با وثیقه دویست میلیون تومانی آزاد شد و یک هفته قبل از دستگیری سوم، به اتهام اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شده است.
به گفته این منبع مطلع “ماموران امنیتی پس از بازداشت تعدادی از شهروندان بهایی در روز ۲۷ تیر ماه ۱۳۹۵، طی یورشی دیگر که مرتبط با بازداشت روزهای قبل بوده است، دو تن دیگر از بهاییان شیراز به نام های نبیل تهذیب و نعیم قائد شرفی را دستگیر و به بازداشتگاه اطلاعات شیراز (پلاک ۱۰۰) منتقل نمودند، که البته نعیم قائد شرفی یک روز بعد، در تاریخ ۲۸ تیر ماه آزاد گردید.”
به گفته منابع نزدیک به بازداشت شدگان اخیر در شهر شیراز ” دستگیر شدگان طی ۱۰ روز نخست، اجازه تماس تلفنی یا ملاقات داده نشد و در تاریخ ۵ مرداد، به نیمی از این افراد ملاقات حضوری و به نیمی دیگر اجازه تماس تلفنی بسیار کوتاه داده شد. در طی روزهای بعد، هفته ای یک بار به مدت ۳ تا ۱۰ دقیقه به همه دستگیر شدگان اجازه ملاقات کابینی داده شده است. “
در حالی هفت شهروند بهایی در شیراز در ماه گذشته بازداشت شده اند که” گفته می شود اتهام این افراد تبلیغ علیه نظام اعلام شده است.”
به گفته منابع مطلع به خبرنگار بهایی نیوز ” خانواده دستگیر شدگان برای اتخاذ وکیل اقدام نموده اند، اما همچنان فرم پذیرش وکالت به مشاهده و امضای ایشان نرسیده است. در این گونه دستگیری ها، معمولا وکلا تا پایان دوره بازجویی و بازداشت قادر به انجام هیچ کاری نیستند و این موضوع وضعیت نام بردگان را بحرانی تر می سازد و راه را برای پرونده سازی های بیشتر هموار می کند.”
مجموعه بهایی نیوز در خبری که در روزهای گذشته اعلام کرد، نوشین زنهاری پس از گذشت ۲۸ روز، در تاریخ ۲۳ مرداد ماه و رامین شیروانی پس از گذشت ۳۶ روز، در تاریخ ۳۱ مرداد ماه به قید وثیقه دویست میلیون تومانی آزاد گردیدند. با این وجود یک منبع مطلع اعلام کرد که ” به برخی دیگر از دستگیر شدگان نیز گفته شده که به زودی با قید وثیقه آزاد خواهند شد، اما هیچ تاریخی مشخص نشده است. همچنین برخی وسایل افراد دستگیر نشده پس از گذشت چند هفته به آنها تحویل داده شد.”
پس از گذشت بیش از ۵۵ روز از بازداشت تعدادی از شهروندان بهایی شیراز اکثر این دستگیر شدگان در سلول های انفرادی و تحت بازجویی های شدید به سر برده اند و وضعیت روحی این افراد نامساعد عنوان شده است. لازم به یادآوری است که منابع نزدیک به بازداشت شدگان اعلام کرده اند که “نگه داشتن متهمان در سلول انفرادی برای این مدت طولانی عملی بسیار غیر انسانی است و فشار وارده بر این اشخاص در طی این مدت اسف‌بار و غیر قابل توصیف است. گفتنی است که بازجویی های بازداشتگاه اطلاعات (پلاک ۱۰۰) اغلب با نقض قوانین بسیاری همراه است، از جمله بازجویی های طولانی مدت با چشم بند و رو به دیوار همراه با توهین و تهدید و ایجاد فشارهای روانی و همچنین گرفتن تعهدات غیر قانونی و بی اساس در قبال آزادی.”
شایان ذکر است که در طی سال های اخیر، بسیاری از شهروندان بهایی در ایران صرفا به دلیل باورمند بودن به دیانت بهایی، دستگیر و با اتهاماتی بی اساس از جمله تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی، به زندان انداخته می شوند.

عبدالفتاح سلطانی؛ وکیل زندانی در ششمین سال حبس و محروم از حق آزادی مشروط

عبدالفتاح سلطانی
عبدالفتاح سلطانی، وکیل مدافع زندانی، پس از شش سال حبس در زندان اوین، علیرغم واجد شرایط بودن برای استفاده از آزادی مشروط، به دلیل مخالفت مقامات قضایی از این حق قانونی محروم می باشد.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، عبدالفتاح سلطانی، وکیل محبوس در زندان اوین، در حالی ششمین سال از دوران محکومیت خود را پشت سر می‌گذارد که به دلیل ابتلا به بیماری‌های گوارشی، دیسک کمر، نوسان فشار خون و بیماری قلبی در وضعیت نامساعد جسمانی بوده و شرایط زندان سلامت وی را به خطر می اندازد.
همسر عبدالفتاح سلطانی، معصومه دهقان، در دل‌نوشته‌ای که در صفحه فیس‌بوک خود منتشر نموده است، می‌گوید: “ششمین سالروز حبس ظالمانه‌ی همسرم عبدالفتاح سلطانی نزدیک می‌شود. ۱۹ شهریور سال ۱۳۹۰ در مقابل دادگاه که قرار بود میزان عدالت باشد ناعادلانه بازداشت شد و تاکنون از بدیهی‌ترین حقوقش محروم مانده است. عبدالفتاح سلطانی فعال حقوق بشر و عضو کانون مدافعان حقوق بشر با وکالتش خواب قانون‌ستیزان را برآشفت و به جرم حمایت از حقوق قانونی‌اش محروم و در بند ۳۵۰ اوین حق آزادی و مرخصی و اعاده‌ی دادرسی ندارد!”
گفتنی است که طبق ماده ۵۸ قانون مجازات اسلامی دادگاه صادره‌کننده حکم می‌تواند در مورد محکومان به حبس بیش از ده سال پس از تحمل نصف و یا پس از تحمل یک‌سوم مدت مجازات حکم آزادی مشروط را صادر کند. طبق این ماده، شرایط آزادی مشروط به حسن اخلاق و رفتار زندانی در مدت حبس است و این‌که محکوم قبلا از آزادی مشروط استفاده نکرده باشد.
عضو شورای عالی نظارت کانون مدافعان حقوق بشر که از شهریورماه ۱۳۹۰ در زندان به سر می‌برد، پیش‌ازاین نیز در سال ۱۳۹۲ و در پی تشدید بیماری برای مدت ۴۱ روز در بیمارستان بستری شد که مقام‌های مسئول باوجود ناتمام ماندن دوره درمان، او را به زندان بازگرداندند.
عبدالفتاح سلطانی در ۲۶ خرداد ۱۳۸۸ در پی اعتراضات به نتایج انتخابات بازداشت و در بند ۲۰۹ زندان اوین به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام و جاسوسی مورد بازجویی قرار گرفت. وی پس از هفت ماه بازجویی در زندان اوین با قرار وثیقه از زندان آزاد گردید.
این وکیل دادگستری مجددا در تاریخ ۱۹ شهریور ماه ۱۳۹۰ دستگیر شد و در اسفند ماه ۱۳۹۰ در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی تهران به ریاست قاضی پیر عباس به ۱۸ سال حبس در تبعید به شهر برازجان و ۲۰ سال محرومیت از وکالت محکوم شد که در مرحله تجدید نظرحکم حبس به ١٣ سال کاهش یافت.
با اعمال قانون تجمیع جرائم و اعمال ماده ۱۳۴ حکم سیزده سال حبس تعزیری عبدالفتاح سلطانی به ده سال کاهش یافت. همچنین محرومیت وی از وکالت نیز به دو سال کاهش یافته است.

نگاهی به مطالعات گمشده در فساد اداری/ الهه امانی

edare
 از اواخر قرن بیستم، مطالعات پیرامون فساد در محافل آکادمیک برآمد نمود. هزینه‌ی سرسام آور فساد اداری و مالی در جهان سبب گردید که نه تنها در محافل آکادمیک، بلکه سازمان‌های غیردولتی و نهادهای مدنی که در سال‌های دهه‌ی ۱۹۹۰ رشد چشمگیری در سطح جهان داشتند، به این مسئله توجه نشان داده و جنبشی اجتماعی در زمینه‌ی پاسخگو دانستن رهبران سیاسی و مالی در زمینه‌ی اخلاقیات، شفافیت و مسئولیت اجتماعی رشد و اشاعه یابد.
الهه امانی

الهه امانی
پژوهشگران مطالعات فساد، هم‌عقیده هستند که فساد در حوزه‌های گوناگون در مجموع باعث تضعیف دموکراسی و جامعه‌ی مدنی گشته، هزینه‌ی دولت را زیاد کرده و مردم را به سیاست و صاحبان قدرت، بدبین می‌کند. (۱)
هزینه‌ی فساد می‌تواند در بخش‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و محیط زیست مورد توجه قرار بگیرد.
در سطح سیاسی، فساد یکی از موانع جدی دموکراسی و تشریک قدرت و قانون مداری است. در جامعه‌ای با ارزش‌های دموکراتیک و ساختاری که جوابگویی را ممکن سازد، فساد کم‌تر اشاعه دارد. در نقطه‌ی مقابل زمانی‌که افراد از موقعیتشان برای مسائل شخصی و رابطه‌های خود بهره می‌گیرند، فساد سبب می‌گردد تا نهادها و دولت مشروعیت خود را از دست بدهند.
عدم استقلال سیستم قضایی در برخورد با افرادی که درگیر فساد مالی، اداری و یا سیاسی در جامعه هستند، عدم وجود ساز و کارهای نظارتی بر فعالیت‌های اقتصادی دولت و رابطه‌ی آن با بخش خصوصی، هزینه‌های ارتکاب به فساد را کاهش داده و راه را برای اشاعه‌ی آن سهل و آسان می‌نماید.
هم‌چنین در حوزه‌ی فساد اقتصادی و مالی، هرچه اقتصاد متمرکزتر و هدایت شده از بالا باشد و شریان‌های اقتصادی و مالی بیش‌تر در نهادهای دولتی متمرکز باشد، امکان فساد در بعد کلان بیش‌تر است. هرچه “دموکراسی اقتصادی” بیش‌تر و سیستم قضایی مستقل‌تر باشد، فساد کم‌تر در جامعه بروز می‌کند. از نظر اقتصادی، فساد سرمایه و ثروت ملی را به باد می‌دهد. رهبران غیرمتعهد، سرمایه‌های نادر ملی را که باید به خدمات اجتماعی، بهداشت، آموزش، مسکن و اشتغال شهروندان اختصاص یابد، صرف پروژه‌هایی می‌کنند که منافع و اولویت‌های جامعه را در بر ندارد. در نتیجه فساد یکی از موانع جدی توسعه‌ی اقتصادی و مانعی جدی در زمینه‌ی اتخاذ آن دسته از سیاست‌های اقتصادی است که به سود کل جامعه است.
هم‌چنین فساد بافت اجتماعی جامعه را متاثر کرده و اعتماد افراد به سیستم‌های سیاسی و نهادهای رهبری را تضعیف می‌کند.
تحلیل و اضمحلال محیط زیست، یکی دیگر از آسیب‌های سیستم‌های فاسد است. عدم وجود قوانین و مقررات و یا عدم نظارت برای اجرای آن سبب می‌گردد که منابع طبیعی یک کشور که سرمایه‌ی آن‌جا محسوب می‌شود، به طور بی بند و باری مورد سواستفاده قرار گیرد و هم‌چنین همین منابع طبیعی که ما باید پاسدار حفظ آن برای نسل‌های آینده باشیم، از بین برود.
هزینه‌ی فساد در جهان را، اگرچه نمی‌توان به طور دقیق برآورد نمود اما سرسام آور و تکان دهنده است. تحقیق جدیدی، رشوه را در سطح جهان ۵/۱ تا ۲ تریلیون دلار برآورد نموده که این رقم ۲ درصد از تولید ناخالص ملی در سطح جهان است. (۲)
به هر حال، فساد یک پدیده‌ی فرافرهنگی، فراسیستمی و فرازمانی است؛ به طوری که هم در تاریخ جامعه‌ی بشری همواره وجود داشته و هم در کلیه‌ی سیستم‌های سیاسی نمودهایی از آن دیده شده است. اما آن‌چه که مهم است، میزان و استراتژی‌هایی است که پاسخگویی برای آن را ممکن سازد.
کنوانسیون سازمان ملل علیه فساد
در ۳۱ اکتبر سال ۲۰۰۳، کنوانسیونی بر علیه فساد به تصویب شورای عمومی سازمان ملل متحد رسید. مفاد این کنوانسیون در چهار حوزه‌ی پیشگیری، جرم انگاری، همکاری‌های بین المللی و بازیافت دارایی‌ها-سرمایه‌ها، برای کشورهای عضو مسئولیت‌های ویژه‌ای در نظر گرفته و امضای این کنوانسیون کشورهای عضو را متعهد به انجام آن می‌داند.
این کنوانسیون که ۱۷۷ عضو داشته و ایران نیز به عضویت آن درآمده، در برگیرنده‌ی استانداردهای بین المللی نه تنها برای دولت‌ها، بلکه بخش خصوصی و ارتباط آن با دولت است.
از آن‌جایی که سازمان ملل قدرت اجرایی نداشته، امضای دولت‌ها در پای کنوانسیون‌های جهانی تنها ابزاری توانمند در دست جامعه‌ی مدنی است تا دولت‌ها را به علت قرار دادن امضای خود برای انجام مصوبات این کنوانسیون‌ها، متعهد بدانند. در غیر این صورت مفاد این کنوانسیون‌ها از پتانسیل خود برای بهبود و سلامت جامعه‌ی انسانی بَری خواهد بود.
فساد و جنسیت
یکی از حیطه‌های مورد توجه در سال‌های اخیر در مطالعات فساد، رابطه‌ی فساد و جنسیت است. پاسخ به سوالاتی از جمله این‌که، آیا فساد زنان و مردان را به یکسان مورد آسیب قرار می‌دهد؟، آیا زنان اشکال مختلفی از فساد را تجربه می‌کنند و در معرض آن قرار می‌گیرند؟، آیا زنانی که در پست‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی بالای جامعه قرار دارند، برخورد متفاوتی نسبت به فساد دارند؟ و آیا پاسخ به این سوالات می‌تواند در اتخاذ سیاست‌های کلان در جامعه و در سطح جهانی به مبارزه با فساد یاری برساند؟، محور این مطالعات است.
در رابطه با فساد و جنسیت، تحقیقاتی انجام شده که خطوط کلی آن‌ها، حاکی از آن است که زنان و مردان از فساد در جامعه به گونه‌های مختلفی متاثر می‌شوند و برخورد زنان و مردان در زمینه‌ی فساد -و به خصوص فساد مالی-، یکسان نیست.
روشن است که فساد، به ویژه فسادهای مالی و سیاسی، منابع اقتصادی و ثروت‌های جامعه را از شهروندان می‌رباید و بیش‌ترین آسیب‌های آن را فقرا که در حاشیه‌ی جامعه قرار دارند، تجربه می‌کنند. زنان ۷۰ درصد فقرای جهان را تشکیل داده و به این اعتبار بار گران فساد بر دوش زنان سنگینی می‌کند.
گفتمان فقر، فساد و جنسیت در بسیاری از پژوهش‌ها و تحقیقات فساد حضور ندارند و در واقع یک-پنجم از ابزارها و شاخص‌های تحقیقاتی که میزان فساد جوامع مختلف را با آن‌ها محک می‌زنند، اساساً مسئله‌ی فقر و زنان را در شاخص‌های خود به کار نمی‌گیرند.
فساد هم‌چنین سد راه تحقق برابری جنسیتی، حقوق انسانی و کرامت انسانی زنان است و بر همین اساس، مانع جدی در دستیابی زنان به حقوق مدنی، اجتماعی و اقتصادی خود تلقی می‌شود. از این رو درک پیچیده‌ی رابطه‌ی فساد و جنسیت، می‌تواند در زمینه‌ی تحقق برابری جنسیتی نیز راهگشا باشد.
البته زنان امروزه فقط قربانیان فساد محسوب نمی‌شوند، بلکه نهادهای بین‌ المللی و سازمان‌های مدنی، زنان را بخشی از پاسخگویی به پدیده‌ی فراگیر فساد و راه حل برون رفت از آن می‌دانند.
نتایج تحقیقات پژوهشگران و شاخص‌های بین المللی نشان می‌دهد که مشارکت سیاسی و اقتصادی زنان و حضور فعال آنان در حیات اجتماعی در ارتباط با پاسخگویی بیش‌تر و کاهش میزان فساد است. در واقع کشورهایی که در صدر لیست کشورهای کم فساد قرار دارند، به ترتیب اولویت، بر اساس گزارش سال ۲۰۱۵ “سازمان شفافیت بین المللی”، دانمارک، فنلاند، سوئد، زلاند نو، هلند و نروژ محسوب می‌شوند. البته لازم به یادآوری است، این‌که کشوری در رده‌ی کشورهایی است که از نظر مبارزه با فساد، موقعیت برتری دارد و “تمیز” است، به این معنا نیست که درگیر فساد در خارج از مرزهای خود نیست. کشور سوئد در مقام سوم از نظر موقعیت برتر محسوب می‌گردد،  اما کمپانی Telia Sonera که یک کمپانی فنلاندی-سوئدی است و ۳۷ درصد آن به کشور سوئد تعلق دارد، متهم است که میلیون‌ها دلار رشوه برای گرفتن امتیازات تجاری به ازبکستان که در رده‌ی ۱۵۳ از میان ۱۸۰ کشور جهان است، پرداخت نموده است. (۳)
زنان و مردان هم‌چنین رفتارهای متفاوتی در زمینه‌ی رفتارهای غیرقانونی و خطاکارانه و ریسک کردن دارند. (۴) تحقیقاتAnand Swamy  در فساد و جنسیت، اشاره به آن دارد که زنان کم‌تر از مردان درگیر دادن و گرفتن رشوه می‌شوند. (۵) و چنان‌چه درگیر شوند، ارقام کم‌تری در این داد و ستد قرار دارد. این تحقیق در مورد زنان در بخش‌های خصوصی و یا زنانی که در مقام مدیریت قرار دارند، صورت گرفته است. (۶)
این تفاوت‌های رفتاری، دلایل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی خود را دارد. این‌که زنان کم‌تر ریسک می‌کنند، به دلایل نقش جنسیتی و مسئولیت نگهداری از فرزندان و مراقبت از سالمندان مربوط می‌شود. هم‌چنین به علت موقعیت فرودست جنسیتی، زنان کم‌تر انگیزه دارند تا به رفتارهای غیرقانونی و غیراخلاقی دست بزنند و در رابطه با از دست دادن شغل خود، ریسک کنند.
فساد در مناطق جنگی
گفتمان دیگری که در این بین می‌توان به آن اشاره کرد، آن است که پژوهش‌ها نشان می‌دهد میزان فساد در جوامع درگیر اختلاف و جنگ افزایش می‌یابد. شایان توجه است که در گزارش سازمان شفافیت بین المللی، چهار کشوری که در زمره‌ی فاسد‌ترین قرار گرفته‌اند، از میان ۱۰ کشوری هستند که بیش‌ترین تناقضات جنگی را دارند.
در شاخص سازمان شفافیت بین المللی در سال ۲۰۱۵ سودان جنوبی و آنگولا که در رتبه‌ی ۱۶۳، سودان در رتبه‌ی ۱۶۵ و افغانستان در رتبه‌ی ۱۶۶ قرار دارند و به این اعتبار در زمره‌ی فاسدترین کشورهای جهان هستند، جزو ۱۰ منطقه‌ی جهانی هستند که درگیر تصادمات جنگی هستند. از این رو، این گفتمان که مناطق جنگی زمینه‌ای مساعد برای رشد و اشاعه‌ی فساد هستند، مورد توجه تحلیل‌گران قرار گرفته است.
در این راستا فشارها و موارد عدیده‌ی نقض حقوق انسانی زنان در مناطق جنگی و خشونتی که زنان در حوزه‌های گوناگون آن را تجربه می‌کنند، با بار گران فساد و رابطه‌ی فساد و جنسیت سبب می‌گردد که زنان در مناطق جنگی به صورت مضاعف مورد نقض حقوق انسانی خود قرار گیرند. گفتمان فساد و جنگ و تاثیرات آن بر زنان از زیرمجموعه‌هایی است که در مطالعات فساد هنوز به صورت مشخص مورد توجه قرار نگرفته و جای آن دارد که مورد بررسی‌های عمیق‌تری قرار گیرد.
فساد اداری در ایران
ایران در گزارش سالانه‌ی سازمان شفافیت بین المللی در شاخص فساد در رتبه‌ی ۱۳۰ از ۱۶۸ کشور مورد بررسی، قرار گرفته است. این سازمان هم‌چنین به کشورها از ۱ تا ۱۰۰ امتیاز می‌دهد که ایران در سال ۲۰۱۵، تنها امتیاز ۲۷ را به دست آورده است.
فساد مالی در دوران جمهوری اسلامی، گوی سبقت را حتی از دوران سلطنت محمدرضا پهلوی نیز ربوده است. در دوران ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی، ۱۲۳ میلیارد تومان اختلاس، رقمی بی‌سابقه بود. اما در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد، رقم فسادهای مالی به ۳ هزار میلیارد تومان افزایش یافت و این اواخر به رکورد تازه‌ای برابر با ۶۵۰ هزار میلیارد تومان ارتقاء یافته است. به گفته‌ی رئیس قوه‌ی قضاییه، این سرمایه‌ها از کشور و از دسترس مسئولان نیز خارج شده است.
حسن روحانی، رئیس دولت یازدهم، در یکی از سخنرانی‌هایش به روشن‌ترین شکل، ریشه‌های فساد در ایران را بیان کرده است. او گفت: “اگر تفنگ، پول، روزنامه، سایت و تبلیغات را یک جا جمع کنیم، حتماً فساد درست می‌شود. ابوذر و سلمان هم که باشد، فاسد می‌شوند. پس دنیا عقلش رسیده که این قدرت‌ها را تفکیک کرده است”.(۷)
ساختار ویژه‌ی سیاسی ایران و هیرارشی قدرت، وجود مراکز متعدد قدرتمند از جمله ریاست جمهور، پارلمان، شورای نگهبان، سپاه پاسداران، بنیاد مستضعفان و بنیادهای دیگر، زمینه را برای پاسخگو دانستن عاملین فساد مالی و اداری، محدود گردانده است.
هم‌چنین عدم استقلال قوه‌ی قضاییه، مجموعه‌ای از صاحبان قدرت سیاسی و اقتصادی به وجود آورده که آن‌چنان مناسبات پیچیده‌ی درونی در آن تحکیم شده که موارد فسادهای کلان در این دایره تنها زمانی بروز می‌کند که از نظر سیاسی تعاملات درونی این مراکز قدرت، موفق نباشد. کارگزاران و نقش آفرینان فساد نیز، به علت عدم استقلال قوه‌ی قضاییه، تنها زمانی مورد محاکمه قرار می‌گیرند که از نظر سیاسی “مصلحت” داشته باشد. به علت عدم وجود دموکراسی و تقلیل آن به حضور در انتخابات، توان و قدرت جمعی شهروندان برای پاسخگو دانستن صاحبان قدرت و کسانی که در دایره‌ی تنگ مراکز متعدد قدرت قرار دارند، اندک است.
ایران هم‌چنین به اعتبار پژوهش‌های مطالعات فساد و به ویژه‌ گفتمان فساد و جنسیت، یکی از آسیب‌پذیرترین جوامع محسوب می‌شود. علی‌رغم شایستگی، میزان تحصیلات و انگیزه‌های قوی زنان ایران برای حضور و مشارکت سیاسی و اقتصادی حضور سیاسی زنان در رده‌ی یکی از پایین‌ترین کشورهای جهان می‌باشد. تعداد نمایندگان زن در مجلس در نهمین دوره‌ی مجلس ۹ نفر و در دوره‌ی دهم، ۱۷ نفر است که ۸/۵ درصد کل نمایندگان مجلس می‌باشد. حضور زنان در حیات اجتماعی به طور مستمر مورد تهدید قرار گرفته و به جای راه‌گشایی برای به کارگیری زنان توانمند، توانمندی زنان نه تنها با چالش‌های نوینی در هر دوره مواجه می‌گردد، بلکه بخش عظیمی از نیروی انسانی جامعه اساساً به کار گرفته نمی‌شود. در زمینه‌ی حمایت‌های لازم از زنان شاغل در ارتباط با فساد اداری و مالی، مهندس سهیلا جلودارزاده، مدیر عامل اتحادیه‌ی زنان کارگر در همایش روز کارگر گفته است: “من در وزارت صنعت، معدن و تجارت، روی جرایمی که زنان در محیط کار انجام داده‌اند، تحقیق کردم و متوجه شدم فساد اداری، مالی و حتی از زیر کار در رفتن زنان، بسیار انگشت شمار است.”(۸) وی هم‌چنین ادامه می‌دهد که: “برخی از متحجرین برای توجیه بیکار کردن زنان می‌گفتند، کار زنان موجب به خطر افتادن حجاب و عفاف می‌شود. این در حالی است که معصوم فرمودند فساد ثمره‌ی بیکاری است”. البته ایشان به فساد اخلاقی در این‌جا اشاره دارند اما در بررسی‌های سازمان ملل رابطه‌ی فقر و فساد در ابعاد کوچک نیز مورد بررسی قرار گرفته زیرا در بسیاری از موارد، زنان فقیر در بسیاری از کشورهای گوناگون جهان که بیش‌ترین وابستگی را به خدمات و حمایت‌های اقتصادی دولت دارند، از جنسیت خود و “لطافت‌های جنسی” برای پیشبرد کارهایی که آوردن امکانات اقتصادی ناچیز برای خود و خانواده‌ی آن‌ها را امکان‌پذیر می‌سازد، استفاده می‌کنند.
زنان زمانی که در حاشیه‌ی جامعه قرار گرفته و در متن جامعه کارآفرینی و حضور جدی ندارند، از مناسبات قدرتی که بتواند آن‌ها را در موقعیت فرادست برای پاسخگویی صاحبان قدرت در زمینه‌ی فساد قرار دهد، برخوردار نیستند. در حالی‌که حضور فساد در بین مردان گسترده‌تر از زنان است، چنان‌چه در جامعه‌ای زنان و مردان از موقعیت یکسان در حوزه‌های مختلف اجتماعی، سیاسی و اقتصادی برخوردار باشند، چه بسا فساد در میان زنان نیز همپا با مردان گردد.
منابع:
۱- Elliott 1997 – Rose Ackerman 1999
۲- Daniel Kaufmann – ۲۰۱۵
۳- Transparency International Website – ۲۰۱۵ Report
۴- Jhc & Saranji – ۲۰۱۵
۵- Gender & Corruption – ۱۹۹۹ (IRS Center Working Paper … ۲۳۲)
۶- Breen M. – Gillanders  – R.Menahy
۷- ملکان، مصطفی، چرا فساد مالی در جمهوری اسلامی علاج ناپذیر است؟، دویچه وله فارسی، ۶ اسفندماه ۱۳۹۳
۸- فساد اداری و مالی در میان زنان انگشت‌شمار است، مهرخانه، ۹ اردی‌بهشت ماه ۱۳۹۴

نیروی انتظامی شیراز «اتباع بیگانه» بازداشت شده را به نمایش گذاشت

%d8%a7%d8%aa%d8%a8%d8%a7%d8%b9-%d8%ae%d8%a7%d8%b1%d8%ac%db%8c

نیروی انتظامی شیراز مجموعه‌ای از مواد قاچاق، مواد مخدر، خودروهای سرقتی، فیلم‌های غیر مجاز، مشروبات الکلی و موارد دیگری را که در دو روز گذشته کشف و ضبط کرده است به نمایش گذاشته و قفسی هم ساخته از «اتباع بیگانه»‌ بازداشت شده‌ای که مجوز حضور در این شهر یا در کل ایران را نداشته‌اند.

به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از زمانه، این اقدام نیروی انتظامی در به نمایش گذاشتن افراد بازداشت‌شده، با اعتراض‌های گسترده روبه‌رو شده است. معترضان معتقدند نیروی انتظامی کرامت انسانی بازداشت‌شدگان را زیر پا گذاشته است.

برخوردهای تحقیر‌آمیز با غیر‌ایرانی‌های مهاجر که اتباع بیگانه خوانده می‌شوند و اغلب شهروندان افغانستان هستند مسبوق به سابقه است و به‌خصوص عکس‌ها و فیلم‌های زیادی از برخوردهای نامتعارف نیروی انتظامی با بازداشت‌شدگان افغانستانی در طول سال‌های گذشته منتشر شده است.

فرهمند علیپور، روزنامه‌نگار ایرانی مقیم ایتالیا اما درباره اقدام نیروی انتظامی شیراز در به نمایش گذاشتن بازداشت‌شدگان غیر‌ایرانی، در صفحه فیس‌بوک خود نوشته است که با دیدن این تصویر، برای یک لحظه از شرم و خشم دعا کرده است که زمین دهان بگشاید.

او در ادامه با اشاره به هم‌تباران و هم‌زبان و هم‌تاریخ و هم‌فرهنگ بودن مردمان دو کشور ایران و افغانستان نوشته است که «گیریم آن‌ها مردمان گریخته از ستم جنگ نیستند. آیا آن‌ها انسان نیستند؟ آیا شرم‌آور نیست که پلیس شیراز، شهری با آن گذشته پرافتخار، شهر باغ‌ها و غزل‌ها، نمایشگاه دستاوردها (!) بر پا کند، در گوشه‌ای شیشه‌های مشروبات الکلی، در گوشه‌ای کیسه‌های مواد مخدر و در گوشه‌ای دیگر قفس‌هایی بر پا کند و همسایگان آواره و گریخته از جنگ را چشم‌بسته به نمایش بگذارد؟! آیا شما بویی از انسانیت، نشانی از شعور برده‌اید؟ البته از کسانی که پیکر شهدای مرزی خود را در قفس‌های حمل چمدان فرودگاه به این سو و آن سو می‌کشند، انتظار شعور داشتن سخت بیهوده است.»

خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) مجموعه عکسی از این نمایشگاه دستاوردهای ۴۸ ساعته نیروی انتظامی شیراز منتشر کرده است.

قطعنامه نقض فاحش و نظام‌مندِ حقوق بشر در ایران در سی و نهمیم کنگره فدراسیون حقوق بشر

vbb

سی‌ونهمین کنگره‌ی فدراسیون بین‌المللی جامعه‌های حقوق بشر 

ژوهانسبورگ، آفریقای جنوبی (۲۷ـ۲۳ اوت ۲۰۱۶/۶ـ۲ شهریور ۱۳۹۵)

قطعنامه در باره نقض فاحش و نظام‌مندِ حقوق بشر در ایران

ابرازی: «جامعه‌ی دفاع از حقوق بشر در ایران»
(LDDHI)

نظر به این‌که وضعیت حقوق بشر در ایران در سه سال گذشته به شدت رو به وخامت رفته است:

  • دبیر کل سازمان ملل و گزارشگر ویژه‌ی وضعیت حقوق بشر در ایران هر سال گزارش‌هایی در باره بدتر شدن شرایط حقوق بشر در ایران منتشر کرده‌اند؛

  • مجمع عمومی سازمان ملل هر سال قطعنامه‌هایی را در محکومیت نقض حقوق بشر به تصویب رسانیده است؛

  • حکومت توصیه‌های اصلی را که در سال ۲۰۱۴ طی رسیدگی ادواری جهانی به کارنامه‌ی حقوق بشر ایران مطرح شد و توصیه‌های نهادهای ناظر بر اجرای عهدنامه‌های دیگر را نادیده گرفته و از اجرای توصیه‌هایی که پذیرفته بود سر باز زده است.

از آنجا که مجازات اعدام در سطحی گسترده و به شمار زیاد به اجرا در می‌آید:

  • جمهوری اسلامی ایران از نظر شمارِ اعدام‌ها در مقام دوم جهان قرار دارد و از نظر سرانه‌ی اعدام در مقام اول جهان شناخته می‌شود؛ و هزاران تن محکوم به اعدام هستند؛

  • مجازات اعدام برای بیش از ۲۰ نوع جرم صادر می‌شود، از جمله برای جرایم غیرمهم، مثل مواد مخدر و جرایم اقتصادی، رابطه‌ی جنسی توافقی بین مردان، زنای محصنه، تکرار نوشیدن نوشابه‌های الکلی، دزدی، سّبِ پیامبران، و اتهام‌های مبهمی مثل محاربه، بغی و فساد روی زمین که اغلب علیه زندانیان سیاسی مطرح می‌شوند؛

  • حکم غیرانسانی سنگسار برای زنای محصنه در قانون مقرر شده است و چندین نفر محکوم به اعدام با سنگسار هستند؛

  • در سه سال گذشته، شمار اعدام‌ها پیوسته روبه‌افزایش بوده است: دست‌کم ۷۰۴ تن در سال ۲۰۱۳، ۷۴۳ تن در ۲۰۱۴، و ۹۷۷ تن در ۲۰۱۵ که رکوردی در شمار اعدام‌ها از سال ۱۹۸۹ به‌بعد به‌شمار می‌رود. شمار واقعی اعدام‌ها ممکن است بیشتر باشد. در حدود سه‌چهارم اعدام شدگان متهم به جرایم مربوط به مواد مخدر و بسیاری از آنها از اقشار فقیر و حاشیه نشین و جوامع قومی بوده‌اند، به‌ویژه کُردها، بلوچ‌ها، عرب‌ها و افغان‌ها. اعدام در برابر چشمان مردم و اعدام‌های پنهانی رایج است؛

  • جمهوری اسلامی ایران مقام نخست جهان را در اعدام کودکان دارد. کودکان و نوجوانان به اتهام جرایمی که گویا پیش از رسیدن به سن ۱۸ سالگی مرتکب شده‌اند، اعدام می‌شوند. دست‌کم ۷۳ نوجوان از سال ۲۰۰۵ به‌بعد اعدام شده‌اند، از جمله چهار تن در سال ۲۰۱۵، ۱۳ تن در ۲۰۱۴، هشت تن در ۲۰۱۳، چهار تن در ۲۰۱۲، و هفت تن در ۲۰۱۱. در دسامبر ۲۰۱۴، دست‌کم ۱۶۰ کودک محکوم به اعدام بودند. به‌طورِ معمول، متهمان نوجوان تا رسیدن به سن ۱۸ در زندان می‌مانند و پس از آن اعدام می‌شوند. با وجود این، چندین متهم پیش از رسیدن به سن ۱۸ اعدام شده‌اند؛

  • «جرایم» مذهبی ممکن است به صدور حکم اعدام یا زندان بلندمدت منجر شود.

    • دست‌کم یک زندانی عقیدتی که به‌خاطر تفسیرهای غیرسنتی از آموزه‌های اسلامی و سوره‌های قران دستگیر و به «بدعت» متهم شده بود در سپتامبر ۲۰۱۴ (شهریور ۱۳۹۳) اعدام شد. دست‌کم دو مرد دیگر به اتهام «سّبِ نبی» به اعدام محکوم شدند: یک تن به‌خاطر اظهار نظر در فیس‌بوک و دیگری به‌خاطر اظهاراتی در فیلم ویدیویی خصوصی. یک نویسنده نظریه‌ی «طب مکمل فرادرمانی» به ارتداد متهم و به اعدام محکوم شد ولی این حکم پس از توبه‎ی وی نقض شد.

  • قانون مجازات اسلامی حکم اعدام را برای رابطه‌ی جنسی توافقی بین مردان مقرر کرده است. برای نمونه، منابع رسمی در مارس ۲۰۱۴ (اسفند ۱۳۹۲) از اعدام دو مرد در شهر رشت در شمال ایران به‌خاطر رابطه‌ی نامشروع خبر دادند.

نظر به این‌که موازین دادرسی را دولت‌مردان به‌طور منظم نادیده می‌گیرند و نفی می‌کنند:

  • متهمان، به ویژه در پرونده‌های سیاسی، بدون حکم جلب دستگیر می‌شوند، مدت‌های طولانی در حبس انفرادی می‌مانند، از تماس با خانواده و وکیل و محاکمه‌ی عادلانه محروم هستند، در محاکمه‌های به‌شدت ناعادلانه مورد پیگرد قرار می‌گیرند که در آنها اعتراف زیر شکنجه به‌عنوان مدرک پذیرفته و گاه پیش از محاکمه از تلویزیون پخش می‌شود؛

  • فعالان حقوق بشر، روزنامه‌نگاران، وکلای دادگستری و دگراندیشانی که با مسالمت از آزادی بیان، آزادی گردهمایی یا آزادی تشکل بهره می‌گیرند، به اتهام‌های امنیتی مثل «گردهمایی و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت ملی»، «تبلیغ علیه نظام»، «تشکیل گروه‌های غیرقانونی» متهم و به حکم‌های بلندمدت زندان و محرومیت از فعالیت‌های حرفه‌ای و اجتماعی محکوم می‌شوند؛

  • برای جلوگیری از آزادی بعضی از زندانیان سیاسی اغلب اتهام‌های تازه‌ای علیه آنها مطرح می‌شود و آنها دوباره در محاکمه‌ها‌ی ناعادلانه به حکم‌های تازه‌ی زندان محکوم می‌شوند؛

  • دادگاه‌ها به صدور حکم‌های منجر به شکنجه و مجازات‌های غیرانسانی مثل قطع عضو، کورکردن چشم، آزمایش بکارت و شلاق ادامه می‌دهند؛

  • زندانیان بسیاری از مراقبت پزشکی محروم هستند؛ از سال ۲۰۰۳ تاکنون، در حدود ۵۰ زندانی که بیشتر آنها زندانی سیاسی بودند، در شرایط مشکوک به دلایلی از جمله ضرب و جرح، شکنجه و در پی آن محرومیت از مراقبت و معالجه‌ی پزشکی جان خود را از دست داده‌اند.

از آنجا که آزادی وجدان و اعتقاد، بیان، گردهمایی و تشکل در عمل وجود ندارد:

  • در شاخص آزادی مطبوعات ۲۰۱۵ گزارشگران بدون مرز، ایران در میان ۱۸۰ کشور جهان در رتبه‌ی ۱۷۳ قرار گرفت؛

  • برآوردها حاکی است که بیش از ۱۰۰۰ تن به دلایل صرف سیاسی یا به‌خاطر فعالیت‌های حقوق بشری در زندان به‌سر می‌برند؛

  • گروه تحقیق سازمان ملل در مورد حبس‌های خودسرانه تاکنون حبس شماری از زندانیان را در ایران خودسرانه تشخیص داده است. ۱۴ تن از این عده در حال حاضر هنوز در زندان به سر می‌برند؛

  • ده‌ها روزنامه‌نگار ناگزیر از ترک کشور شده‌اند و در ماه مه ۲۰۱۶ (اردیبهشت ۱۳۹۵)، در حدود ۳۰ روزنامه‌نگار، نویسنده و وبلاگ‌نگار در زندان بودند؛ بعضی از آنها به عضویت در «شبکه‌ی نفوذی همکار با دولت‌های متخاصم غربی در فضای مجازی و مطبوعات کشور» متهم شده‌اند؛

  • روزنامه‌ها زیر سانسور شدید فعالیت می‌کنند و در صورت گذار از خط قرمز که مسایل بسیاری را در بر می‌گیرد، در خطر تعطیلی به سر می‌برند؛

  • گردهمایی‌های صلح‌آمیز و حتا ادبی در عمل ممنوع هستند؛ مقام‌های کشوری یا محلی قضایی کنسرت‌های موسیقی را حتا در مواردی که دولت مجوز آنها را صادر کرده به‌طورِ منظم لغو می‌کنند؛

  • سازمان‌های مختلف جامعه‌ی مدنی، از جمله انجمن صنفی روزنامه‌نگاران و کانون نویسندگان نمی‌توانند فعالیت و نشست‌های خود را برگزار و نمایندگان خود را انتخاب کنند. قانون اتحادیه‌های مستقل کارگری را به رسمیت نمی‌شناسد و فعالان آنها پیوسته با آزارهای مختلف از جمله آزار قضایی روبرو هستند. فعالیت گروه‌های حقوق بشری که به شیوه‌ی صلح‌آمیز فعالیت می‌کنند، از جمله سازمان‌های ایرانی عضو فدراسیون بین‌المللی جامعه‌های حقوق بشر ـ جامعه‌ی دفاع از حقوق بشر در ایران و کانون مدافعان حقوق بشر ـ در ایران و نظارت آنها بر وضعیت حقوق بشر در کشور خود ممنوع است.

  • احزاب مخالف و مسالمت‌جوی سیاسی از فعالیت ممنوع شده و فعالان آنها اغلب به حکم‌های بلندمدت زندان محکوم می‌شوند؛

  • فعالان مستقل کارگری و معلمان به‌ویژه مورد حمله قرار گرفته‌اند. ده‌ها فعال سندیکایی حکم‌های بلندمدت زندان را گذرانده‌اند یا در حال حاضر می‌گذرانند. شماری دیگر با وثیقه آزاد هستند و در انتظار نتیجه‌ی محاکمه یا تجدید نظر به سر می‌برند؛

  • حکم‌های زندان چندین فیلمساز به‌خاطر فعالیت حرفه‌ای تأیید شده و آنها هر لحظه در خطر دستگیری برای اجرای حکم زندان به سر می‌برند؛

  • هنرمندان دیگر، از جمله شاعران و کاریکاتوریست‌ها، به زندان محکوم شده و حکم خود را گذرانده‌اند یا برای پرهیز از زندان ناگزیر از فرار از کشور شده‌اند؛

  • صنعت نشر کتاب گرفتار کنترل شدید و سخت و دچار سانسور شدیدی است که بسیاری از ناشران را به ورشکستگی می‌کشاند.

از آنجا که مدافعان حقوق بشر، از جمله وکلای حقوق بشری، فعالان حقوق زن، فعالان حقوق کارگری که می‌کوشند اتحادیه‌های کارگری تشکیل بدهند، فعالان دانشجویی، روزنامه‌نگاران و نویسندگان، و مدافعان حقوق اقلیت‌ها با آزار و تعقیب شدید روبرو بوده‌اند، قربانی سرکوب خشن و به حکم‌های طولانی زندان محکوم شده‌اند؛ از جمله:

  • دو عضو کانون مدافعان حقوق بشر ـ گروه عضو فدراسیون بین المللی جامعه‌های حقوق بشر ـ اکنون حکم‌های زندان را به‌خاطر فعالیت مسالمت‌آمیز حقوق بشری می‌گذرانند:

    • آقای عبدالفتاح سلطانی، عضو بنیانگذار کانون مدافعان حقوق بشر، حکم ۱۰ سال زندان را می‌گذراند و نیازمند درمان برای بیماری‌های مختلف است؛

    • خانم نرگس محمدی (سخنگو و نایب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر) حکم ۶ سال زندان را می‌گذراند. دولت‌مردان او را در ژوئیه ۲۰۱۲ (تیر ۱۳۹۱)، سه ماه پس از آغاز حکم زندان، و در پی فلج عضلانی و بیماری ریوی، آزاد کردند. وی در ماه مه ۲۰۱۵ (اردیبهشت ۱۳۹۴) دوباره دستگیر شد تا گویا بقیه‌ی همان حکم را بگذراند، با وجود این‌که هنوز دچار همان بیماری‌هاست. او در ماه مه ۲۰۱۶ (اردیبهشت ۱۳۹۴) دوباره به ۱۶ سال زندان محکوم شدکه در صورت رد شدن اعتراض، باید دست‌کم ۱۰ سال از آن را در زندان بگذارند.

  • آقای محمد صدیق کبودوند، رییس سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان، از سال ۱۳۸۶ محکومیت ۱۰ سال و شش سال زندان را می‌گذراند. دولت‌مردان در ماه مه ۲۰۱۶ (اردیبهشت ۱۳۹۴)، اتهام‌های تازه‌ای را علیه او مطرح کردند که در صورت تأیید به صدور حکم تازه‌ی زندان منجر خواهد شد.

نظر به این‌که حقوق زنان به طور منظم نقض می‌شود:

  • در میان ۱۴۲ کشورِ مورد ارزیابی مجمع اقتصادی جهان در زمینه‌ی توانمندسازی سیاسی زنان در سال ۲۰۱۴، ایران در رتبه‌ی ۱۳۵ قرار گرفت. قانون اساسی، قانون مدنی و قانون مجازات اسلامی در زمینه‌ی ازدواج، طلاق، حضانت کودکان، ارث و تابعیت، به‌شدت علیه زنان تبعیض قائل شده‌اند. قانون مجازات اسلامی به مردان اختیار می‌دهد تا همسرانشان را در صورت ارتکاب زنا با معافیت از مجازات به قتل برسانند. طرح‌های قانون‌گذاری دیگری در جریان است که مشارکت زنان در بازار کار را کاهش خواهد داد. قانون حمایت از خانواده (۲۰۱۳) چندهمسری را آسانتر کرده و حقوق بسیار محدود زنان را کاهش داده است؛

  • سن مسئولیت کیفری برای زنان ۹ سال قمری است؛

  • ازدواج‌های زودهنگام و اجباری بسیار رایج و روبه‌افزایش است. در سال‌های ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲، بیش از ۹۰۰۰۰ ازدواج دختران زیر ۱۵ سال ثبت شد و بیش از ۲۲۰۰ تن از این دختران کمتر از ۱۰ سال داشتند؛

  • پلیس و دیگر نیروهای امنیتی از زور و خشونت و مقررات قانونی و جریمه برای تحمیل حجاب سخت‌گیرانه بر زنان استفاده می‌کنند؛ شماری از زنان «بدحجاب» قربانی حمله‌های اسیدپاشی بوده‌اند؛

  • اقدام‌های گسترده‌ای برای جداسازی زنان از مردان در دانشگاه‌ها و اداره‌های دولتی و محرومیت زنان از شماری از رشته‌های دانشگاهی به اجرا در آمده است؛

  • زنان از تماشای مسابقات ورزشی مردان محروم هستند.

از آنجا که هزاران قربانی و خانواده‌های قربانیان موارد نقضِ فاحشِ حقوق بشر به دست حکومت نزدیک به چهار دهه از عدالت محروم بوده‌اند:

  • خانواده‌های هزاران زندانی سیاسی در سراسر دهه‌ی ۱۹۸۰ (دهه‌ی ۱۳۶۰) و به‌ویژه در کشتار زندانیان در سال ۱۹۸۸ (۱۳۶۷) خواهان پاسخ‌گویی و اطلاع در باره‌ی محل دفن عزیزانشان بوده‌اند؛

  • در اعتراض‌های سال ۲۰۰۹ (۱۳۸۸) در پی انتخابات ریاست جمهوری، هزاران تن که علیه تقلب در انتخابات اعتراض کردند، دستگیر، شکنجه و زندانی شدند؛ ده‌ها تن در بازداشتگاه‌ها زیر شکنجه یا در شرایط بسیار مشکوک جان خود را از دست دادند و مرتکبان این قتل‌ها هنوز از مجازات مصون هستند.

نظر به این‌که جوامع قومی پیوسته مورد سرکوب قرار داشته‌اند:

  • از حق آموزش، تدریس و نشر کتاب و روزنامه به زبان خود محروم شده‌اند؛

  • با تبعیض گسترده سیاسی و اقتصادی روبرو بوده‌اند؛

  • فعالان سیاسی و فرهنگی جوامع عرب‌ و آذری با سرکوب خشن روبرو بوده‌اند. شمار اعدام‌ها به ویژه در میان جوامع عرب، کُرد و بلوچ‌ به میزان بی تناسبی زیاد بوده است. در اکتبر ۲۰۱۳، دولت‌مردان اعلام کردند که دست‌کم ۱۶ زندانی بلوچ را در استان سیستان و بلوچستان به تلافی کشته شدن ۱۴ نگهبان مرزی در همان استان به دست یک گروه مسلح بلوچ اعدام کرده‌اند.

از آنجا که اقلیت‌های دینی گرفتار سرکوب شدیدی بوده‌اند:

  • اقلیت‌های دینی پیرو ادیان رسمی در قانون اساسی، به ویژه مسلمانان اهل سنت، شیعه‌های منتقد از جمله دراویش، مسیحیان و اقلیت‌های دیگر با سرکوب شدید روبرو بوده‌اند و تعداد زیادی از پیروان آنها دستگیر و فقط به‌خاطر اعتقاداتشان به حکم‌های سنگین زندان محکوم شده‌اند؛

  • عبادت‌گاه‌های دراویش و مسلمانان اهل سنت مورد حمله قرار گرفته، به‌شدت صدمه دیده یا کامل تخریب شده‌اند؛ کلیساهای مسیحیان بسته شده‌اند؛

  • در سپتامبر ۲۰۱۵ (شهریور ۱۳۹۴)، در حدود ۹۰ مسیحی، دست‌کم پنج مسلمان درویش و شمار نامعلومی مسلمان اهل سنت در زندان بودند؛

  • پیروان آئین غیررسمی بهایی با تبعیض‌های ویژه‌ای روبرو هستند، از جمله دستگیری‌های خودسرانه، بستن محل کسب و کار، حمله به خانه‌ها، توقیف اموال، تخریب گورستان‌ها، ندادن اجازه‌ی دفن مردگان و محرومیت از آموزش عالی؛ در مارس ۲۰۱۶ (اسفند ۱۳۹۴)، ۸۰ تن از پیروان آئین بهایی در زندان بودند و بعضی از آنها حکم‌های بلندمدت زندان را می‌گذراندند.

نظر به این‌که از انجام انتخابات آزاد پارلمانی پیوسته جلوگیری می‌شود:

  • در انتخابات فقط نامزدهای دست‌چین شده بر اساس قانونِ به‌شدت تبعیض‌آمیز حق شرکت دارند؛

  • فقط هشت نامزد اجازه‌ی حضور در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۳ (۱۳۹۲) را یافتند و صلاحیت شمار زیادی از نامزدهای دیگر رد شد؛

  • صلاحیت بیش از نیمی از در حدود ۱۲۰۰۰ نامزدی که در انتخابات پارلمانی فوریه ۲۰۱۶ (بهمن ۱۳۹۴) ثبت نام کردند، رد شد و آنها اجازه شرکت نیافتند؛

  • زنان اجازه‌ی نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری را ندارند؛

  • دو نامزد انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸، نخست وزیر پیشین میرحسین موسوی و رئیس پیشین مجلس مهدی کروبی و نیز خانم زهرا رهنورد، همسر آقای موسوی، از زمان دستگیری در فوریه ۲۰۱۱ (بهمن ۱۳۹۳) هنوز در حبس خانگی به سر می‌برند.

سی‌ونهمین کنگره‌ی فدراسیون بین‌المللی جامعه‌های حقوق بشر

پشتیبانی گسترده خود را از تمام مدافعان حقوق بشر، دیگر مدافعان، زندانیان عقیدتی و قربانیان نقض حقوق بشر در ایران اعلام می‌کند؛

از دولت جمهوری اسلامی ایران به تاکید می‌خواهد:

  • به تمام تعهدات خود نسبت به حقوق بین المللی حقوق بشر احترام بگذارد و به ویژه:

  • فوری اعدام نوجوانان و اعدام در برابر چشمان مردم را متوقف کند؛

  • فوری به صدور حکم اعدام برای اتهام‌های سیاسی پایان دهد؛

  • اجرای مجازات اعدام را با هدف الغای کامل آن متوقف کند؛

  • برابری زنان را در عمل و قانون تضمین کند و به آن احترام بگذارد؛

  • آزادی بیان، اندیشه، وجدان و اعتقاد، گردهمایی و تشکل و حقوق اقلیت‌ها را تضمین کند و به آنها احترام بگذارد؛

  • اجرای انتخابات آزاد و منصفانه را تضمین کند؛

  • برخورداری تمام زندانیان از موازین دادرسی، مراقبت مناسب پزشکی، تماس با خانواده و وکیل و حق محاکمه‌ی عادلانه در سازگاری با موازین بین‌المللی را تضمین کند؛

  • تمام زندانیان عقیدتی را فوری و بدون‌قیدوشرط آزاد کند؛

  • کنوانسیون رفع همه اشکال تبعیض علیه زنان (CEDAW)، کنوانسیون ضد شکنجه سازمان ملل، کنوانسیون‌های اساسی سازمان بین‌المللی کار و نیز کنوانسیون بین‌المللی محافظت از حقوق همه‌ی کارگران مهاجر و اعضای خانواده‌های آنها را تصویب کند و به اجرا بگذارد.

با تاکید سازمان ملل، اتحادیه ‏ی اروپا و دولت‌ها را فرا می‌خواند تا:

  • از دولت ایران بخواهند با کارشناسان ویژه‌ی سازمان ملل همکاری و هر چه زودتر برای آنها امکان ورود به کشور را فراهم کند؛

  • موارد مستند نقضِ فاحشِ حقوق بشر را در کلیه‌ی تبادل‌ها با دولت‌مردان ایران مطرح کنند؛

  • بر رعایت اصول راهنمای سازمان ملل در مورد اقتصاد و حقوق بشر (UNGPs) و اصول راهنمای سازمان همکاری و توسعه‌ی اروپا (OECD) برای شرکت‌های چندملیتی در همه‌ی معامله‌ها و قراردادها با طرف‌های ایرانی اصرار بورزند؛

  • از دولت‌مردان ایران بخواهند کلیه‌ی حقوق اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، مدنی و سیاسی مندرج در میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی، میثاق بین‌المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و دیگر عهدنامه‌های حقوق بشر را که ایران تصویب کرده، رعایت کنند؛

  • از دولت‌مردان ایران بخواهند کلیه‌ی زندانیان عقیدتی از جمله مدافعان حقوق بشر و روزنامه‌نگاران و دگراندیشان را بدون استثنا آزاد کنند؛

  • از دولت‌مردان ایران با تأکید بخواهند گام‌های مؤثری را برای مقابله با معافیت از مجازات در مورد موارد نقضِ فاحشِ حقوق بشر بردارند و عدالت را برای قربانیان این‌گونه موارد نقض حقوق بشر در تقریباً چهار دهه‌ی اخیر تأمین کنند.

توجه:‌ بر پایه‌‎ی مقررات اساسنامه‌ی فدراسیون، این قطعنامه‌ در مه 2016، سه ماه پیش از کنگره، تنظیم شد.

زندگی در کوره های آجرپزی در ۱۰ کیلومتری پایتخت

برای لمس فاصله طبقاتی و درک میزان نابرابری در برخورداری از رفاه در کشور، لزوما نباید راهی مناطق دور افتاده و اصطلاحا زیر پونز نقشه ایران شد. به فاصله فقط ۱۰ کیلومتر از تهران پر زرق و برق، روستاهایی را می توان یافت که مردمانش در نهایت فقر و تنگدستی، پر مشقت ترین شغل ها را در بدترین شرایط آب و هوایی برای بدست آوردن کمترین دستمزد بخور و نمیر، به جان می خرند. گزارش تصویری از کارگران فصلی کوره های آجرپزی روستای قاسم آباد تهرانچی وخانواده‌هایشان را در ادامه مشاهده نمایید.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از مهر، کارگاه های آجر پزی روستای قاسم آباد تهرانچی، مملو از خانواده هایی است که سابقا در شهرستان خواف به کشت و زرع مشغول بودند اما خشکسالی امانشان را بریده و سرانجام ناگزیر از ترک خانه و کاشانه و مهاجرت به حاشیه تهران شده اند. مردان، زنان و کودکان، کار در کارگاه های آجر پزی را از ساعت ۳ نیمه شب آغاز و هر روز سه شیفت کار می کنند در حالی که از زمانی کوتاه برای استراحت برخوردارند. در کارگاه های آجرپزی هر خانواده به صورت هفتگی مبلغ ناچیزی را برای خورد و خوراک دریافت می کند و خانواده ها در اتاق هایی کوچک اقامت دارند، از بیمه هم خبری نیست. شمار مهاجران افغانستانی نیز در این کارگاه ها قابل توجه است. آجرپزی در عین حال دائمی نیست و یک شغل فصلی است که فقط در ۶ ماهه نخست سال تنورش گرم است. ساکنان روستای قاسم آباد با آغاز پاییز و فصل سرما دوباره راهی خانه و کاشانه شان در خواف می شوند تا نیمه دوم سال را سپری کنند با این امید که چک های مدت دار دستمزدهایشان نقد شود. همه رنج های این مردمان سختکوش و مقاوم حاصل خشت های کج اقتصاد است که بنای کشاورزی ایران را سست و آسیب پذیر کرده.
در ادامه گزارش تصویری را مشاهده نمائید:

لغو مراسم سالگرد شاهرخ زمانی با تهدید وزارت اطلاعات

 shahrokh-zamani
نزدیکان و دوستان شاهرخ زمانی، فعال کارگری که در شهریورماه سال گذشته در زندان رجایی شهر کرج فوت کرد، قصد داشتند مراسم گرامیداشت اولین سالگرد وفات وی را پنج شنبه گذشته در تهران برگزار کنند اما این مراسم با تهدید وزارت اطلاعات لغو شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، با تهدید وزارت اطلاعات مراسم اولین سالگرد فوت شاهرخ زمانی فعال کارگری که در زندان جان باخت روز پنج شنبه گذشته یازدهم شهریور ماه برگزار نشد.
یک منبع نزدیک به خانواده زمانی با اعلام این خبر به گزارشگر هرانا گفت: “قرار بود مراسم مختصری در منزل برادرزاده مرحوم زمانی در تهران برگزار شود و تعدادی از فعالان کارگری، صنفی، دوستان و آشنایان وی نیز دعوت شده بودند. اما با تماس و تهدید وزارت اطلاعات این مراسم لغو و حتی این افراد اجازه گردهم آمدن را نیز نیافتند.”
لازم به یادآوری است مورخ ۲۲ شهریورماه سال ۹۴، شاهرخ زمانی، کارگر زندانی در زندان رجائی شهر که در پنجمین سال حبس بدون مرخصی خود به سر می برد، به دلیل سکته مغزی در زمانی مابین صبح تا پیش از ظهر در زندان رجائی شهر کرج فوت کرد.
شاهرخ زمانی در شهریور ماه ۱۳۹۳ اجازه حضور در مراسم ازدواج دخترش را پیدا نکرد و در بهمن ماه ۹۳ نیز این فعال کارگری نتوانست حتی برای مدتی کوتاه در خاکسپاری و تشییع مادرش حضور داشته باشد، این در حالی بود که به دلیل دوری مسافت تبریز تا کرج وی امکان ملاقات مستمر با اعضای خانواده را نیز نداشت.
شاهرخ زمانی فعال کارگری و نقاش ساختمان آخرین بار چهاردهم خرداد ماه ۱۳۹۰ در تبریز بازداشت  شد و مدت ۳۶ روز در سلول انفرادی نگهداری شد، به گفته منابع هرانا تاریخ بازداشت رسمی وی نوزدهم خرداد ماه قید شده که نشان دهنده این است که وی به مدت ۵ روز بدون هیچ حکم قضایی و کاملا غیر قانونی بازداشت شده بود. شعبه یک دادگاه انقلاب تبریز به ریاست قاضی حملبر، شاهرخ زمانی را به اتهام تبلیغ علیه نظام و تشکیل گروه به قصد بر هم زدن امنیت ملی به ۱۱ سال زندان محکوم کرد که این حکم عینا در دادگاه تجدید نظر تأیید شد.
پس از پایان بازجویی ها در تاریخ ۲۷ مهر ماه ۱۳۹۰ با قرار وثیقه ی ۲۰۲ میلیون تومانی از زندان مرکزی تبریز آزاد و پس از مدت کوتاهی در تاریخ ۲۴ دی ماه همراه با محمد جراحی در محل کارش دستگیر و برای اجرای حکم به زندان مرکزی تبریز منتقل شد.
در ابتدای ورود به زندان تبریز به طور غیر قانونی وی را بیش از یک ماه در بند قرنطینه ی زندان نگه داشتند، وی در اعتراض به این عمل مجددا دست به اعتصاب غذا زد و پس از مدتی به بند مالی زندان تبریز منتتقل شد. وی در طول مدت حبس خود در این زندان بارها از بندی به بند دیگر منتقل شده و مورد آزار و اذیت قرار گرفت. در نهایت وی را به بند ۱۵ متادون که مخصوص معتادین بوده و به لحاظ بهداشتی نیز وضعیت نامساعدی دارد، منتقل کردند.
در تاریخ ۷ خرداد ماه ۱۳۹۱ وی را به طور غیر قانونی و بدون حکم قاضی با دست بند و پابند از زندان تبریز خارج کرده و به زندان یزد منتقل کردند. در هفدهم مرداماه وی مجددا به زندان تبریز بازگردانده شد و در نهایت در تاریخ ۲۲ مهر ماه به زندان رجایی شهر کرج منتقل شد.
شاهرخ زمانی بار دیگر در تاریخ ۱۷ شهریور ماه ۱۳۹۲ از زندان رجایی شهر کرج به تبریز منتقل شده و در شعبه‌ی ۲ دادگاه انقلاب تبریز به اتهام توهین به رهبری محاکمه و متعاقبا به تحمل ۶ ماه حبس تعزیری دیگر محکوم شد.
این کارگر زندانی در روز ۲۰ اسفند ماه ۱۳۹۲ به زندان قزلحصار کرج انتقال یافت و در اعتراض به این انتقال دست به اعتصاب غذا زد. پس از اعتصاب غذا مسئولان وی را مجددا در تاریخ ۲۵ فروردین ماه ۱۳۹۳ به زندان رجایی‌شهر کرج منتقل کردند.
این فعال کارگری پیش از این نیز در سال ۱۳۷۲ به اتهام فعالیت غیرعلنی در سندیکای نقاشان بازداشت شده و حدود ۱۸ ماه زندانی شده بود.
شاهرخ زمانی عضو هیات مدیره کمیته پیگیری برای ایجاد تشکل‌های مستقل کارگری و هیات بازگشایی سندیکای کارگران ساختمان و نقاشان، در بند سیاسی زندان رجایی شهر کرج پنجمین سال حبس بدون مرخصی خود را سپری می کرد.