نوشتههای 2016:
خانواده نرگس محمدی چشم انتظار آزادی او هستند
“روز ۱۹ بهمن ۹۰ زنگ زدند گفتند به من گفتند که باید بیایی اوین خودتو معرفی کنی. خب من مدتها تصمیم به خروج داشتم. ولی نرگس حاضر به خروج نبود. من میخواستم راضیش کنم که با من خارج شود. او یک جمله ای گفت که برای من مهم بود. گفت که اگر از ایران خارج شوم و افسردگی بگیرم، آن وقت تو چه میگویی؟ واقعا من نمی توانستم کاری کنم. این می شد خودخواهی.”
سوگواری مادر بهرام و شهرام احمدی زندانیان اعدام شده
نگهداری یاشار رضوانی، شهروند بهایی، در بند ۲۰۹ زندان اوین
یاشار رضوانی، شهروند بهایی ساکن تهران، پس از گذشت ۱۹ روز همچنان در بند ۲۰۹ زندان اوین نگهداری می شود.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، سیزدهم مردادماه، مأموران امنیتی با یورش به منزل یاشار رضوانی، شهروند بهایی، ضمن شکستن درب منزل، وی را بازداشت و به بازداشتگاه اداره اطلاعات در زندان اوین منتقل کردند. این شهروند بهایی پس از گذشت ۱۹ روز همچنان تحت بازجویی قرار دارد.
گفته می شود که پرونده این شهروند بهایی به شعبه ۳ دادسرای شهید مقدس زندان اوین ارجاع داده شده است
دلیل بازداشت وی از سوی نیروهای امنیتی عنوان نشده است.
مصاحبه روز يکشنبه 21 ماه اوت 2016 با جناب محمد مهدوی فر
گفتگو با جناب محمد مهدوی فر فعال مدنی.
برای دانلود فايل صوتی روی فلش کليک کنيد.
برنامه روز يکشنبه 21 ماه اوت 2016 برابر با 31 مرداد ماه 1395
پخش سخنان دکتر ملکی در موردکشتار سال 67.+ گفتگو با جناب مهدوی فر فعال مدنی
برای دانلود فايل صوتی روی فلش کليگ کنيد.
آزارجنسی دختر ۱۹ ساله با رضایت والدین برای اجبار به ازدواج
سمیه دختر ١٩ سالهای است که در گفتوگو با پلیس اعلام کرده با رضایت پدر و مادرش مورد آزار پسرداییاش قرار گرفته است. او زندگیاش را تعریف کرده و گفته: ١۶ ساله بودم که مادرم گفت پسرداییام به خواستگاریام آمده.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از میزان، سمیه در این باره می گوید: ١۶ ساله بودم که مادرم گفت پسرداییام به خواستگاریام آمده است. از شنیدن این خبر ناراحت شدم چون پسر همسایهمان به خواستگاریام آمده بود و او را دوست داشتم اما خانوادهام به دلایلی که برای من غیرمنطقی بود او را رد کرده بودند. همهچیز از روزی شروع شد که پسرداییام با خانوادهاش به خانهمان آمدند.
آن روز پسرداییام با اطلاع پدر و مادرم به اتاقم آمد و به من تعرض کرد. من در جواب اعتراض به این حرکت از خانه فرار کردم و به خانه مصطفی رفتم. اما خانواده او هم من را طرد کردند و مجبور شدم به خانه خودمان بروم. وقتی به خانه برگشتم پدرم کتکم زد و مادرم سرزنشم کرد. تصمیم گرفتم خودکشی کنم. مقداری قرص را با شکر مخلوط کردم و میخواستم بخورم اما پدرم به موقع متوجه شد و لیوان را از دستم گرفت.
بعد از مدتی مجبور شدم با پسرداییام ازدواج کنم. از ازدواج با او یک بچه معلول به دنیا آوردم. از زندگی خسته شده بودم تا اینکه یک روز به خانه پدریام رفتم و مصطفی را دیدم. شمارههایمان را به هم دادیم و رابطهمان شروع شد.
قرار شد با هم فرار کنیم. با هم به خانهای در شهر گرگان رفتیم. چند ماه آنجا زندگی میکردیم تا اینکه یک روز صبح از خواب بیدار شدم و دیدم که مصطفی نیست. ناگهان در اتاق باز شد و چند مرد وارد شدند و برای چند روز به من تعرض کردند. بعد از همه این اتفاقها تصمیم گرفتم خودم را به نیروی انتظامی معرفی کنم.
Reza Amiri
ماکو و سنندج؛ دو زندانی سیاسی زیر تیغ اعدام
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، انور رستمی و عبدالله سروریان، به اتهام محاربه از طریق همکاری با احزاب کرد، از سوی دستگاه قضایی ایران به اعدام محکوم شده اند.
عبدالله سروریان، اهل سنندج و با سابقه ٢۵ سال خدمت در ارتش جمهوری اسلامی ایران که چند سال پیش به قصد دیدار با یکی از اقوام خود به اقلیم کردستان سفر کرده بود، هنگام بازگشت در منطقه مرزی باشماخ توسط نیروهای امنیتی بازداشت و در دادگاه نظامی سنندج به اتهام محاربه از طریق همکاری با احزاب کرد، به اعدام محکوم شد.
این زندانی سیاسی از زمان ابلاغ حکم اعدام از حق تماس با خانواده خود محروم بوده است.
انور رستمی، دیگر فعال سیاسی، در اردیبهشت ۱٣٨۷ بازداشت و به اتهام محاربه از طریق همکاری با احزاب کرد به اعدام محکوم شد.
این زندانی سیاسی هم اکنون در زندان ماکو در خطر اجرای حکم اعدام به سر می برد.
Reza Amiri
هموطنان افغان و جنایاتی که بر آنها روا میرود! “لطیفه با همه آرزوهایش مرد چون کارت نداشت”
ننگ و نفرت بر این رژیم جنایت پیشه و اهریمن پرور
امروز خبری مبنی بر وخامت اوضاع دختر دوازده ساله افغانستانی در بیمارستان نمازی شیراز پخش شده بود.ماجرای دختر کوچک مهاجر افغانستانی که بدلیل غیرمجاز بودن بیمارستان نمازی از عمل وی سرباز میزند.متاسفانه اکنون خبر مرگ لطیفه در بیمارستان نمازی به گوش می رسد. لطیفه افغانستانی دچار مشکل کبد شده بود و بایستی از پدرش به او عمل پیوند صورت می گرفت.اما پزشکان بیمارستان نمازی شیراز به دلیل غیر مجاز بودن لطیفه و خانواده اش از این عمل سرباز زدند.طبق گفته پدر لطیفه تقریبا دوهفته است دخترش در بیمارستان بستری بوده.او که سردرگم است و نمیداند چرا باید شاهد مرگ دختر خود باشد می گوید با پای خودش سالم وارد بیمارستان شد و اکنون جنازه بی جان وی را حتی تحویلم نمی دهند می گویند برو هفده میلیون تومان بریز تا جسد دخترت را تحویل بدهیم. استدلال مسئولان بیمارستان بخاطر عدم عمل این دختر دوازده ساله سه چیز بوده است اول اینکه افغانستانی غیر مجاز بوده اند دوم هزینه را نمیتوانند پرداخت کنند و سوم تخت خالی در بیمارستان جهت عمل وی ندارند. حال باید سئوالی را مطرح کرد ایا جان انسان ها اینقدر بی ارزش است که قانونی و غیرقانونی بودن افراد ملاک زندگی و مرگ آن هااست. مسئول مرگ این دختر دوازده ساله کیست آیا اساسا نقش بیمارستان در نجات دادن جان انسان ها نیست فارغ از ملیت و سایر مسائل…….؟
Reza Amiri
احتمال اجرای حکم شلاق صادر شده برای وبلاگنویس اهل ساوه
حکم ۴۴۴ ضربه شلاق محمدرضا فتحی، وبلاگنویس و روزنامهنگار منتقد اهل ساوه به دنبال شکایت سه مدیر محلی، در دادگاه تجدیدنظر به ۴۵۹ ضربه افزایش یافته و ممکن است در روزهای آینده اجرا شود.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از رادیو زمانه، البته در حکم صادر شده گفته شده است که محکوم مشمول ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی و تجمیع احکام میشود و بر این اساس، بیشترین حکم صادر شده برای او به اجرا درمیآید و نه جمع احکامش.
یک منبع آگاه در اینباره گفته است که صدور و اجرای چنین حکمی برای یک روزنامهنگار محلی، آینده اطلاعرسانی از شهرستانها و مناطق محلی را با چالشی جدی روبهرو خواهد کرد.
این منبع آگاه از نهادهای بینالمللی خواسته است تا با افزایش فشارها بر ایران، مانع از صدور و اجرای احکام شلاق شوند.
صدور حکم شلاق برای فعالان رسانهای در استان مرکزی بیسابقه نیست اما ۴۴۴ ضربه شلاق، بدعتی اساسی در احکام صادر شده در احکام دادگاههای روزنامهنگاران در ایران است.
پیش از این هم یک کاریکاتوریست اراکی به نام محمود شکرایه به ۲۵ ضربه شلاق محکوم شده بود که به دنبال اعتراضهای صنفی و رضایت دادن شاکی، این حکم اجرا نشد و تغییر کرد.
اواخر سال ۱۳۸۹، محمود احمدینژاد، رییس دولت دهم در سفر خود به استان مرکزی، ناگهان از انتقال یک تیم فوتبال لیگ برتر ایران (نفت تهران) به این استان خبر داد، اما کسی گمان نمیکرد که اجرا نشدن این تصمیم، ۲۵ ضربه شلاق برای یک شهروند اراکی به همراه داشته باشد.
محمود شکرایه، کاریکاتوریست اراکی به بهانه این ماجراها کاریکاتوری از نماینده شهرشان در مجلس کشید. احمد لطفی آشتیانی، نماینده اراک که خیلی دلش میخواست شهرش یک تیم لیگ برتری داشته باشد علاقهمند بود که این تیم را از تهران ببرد. او که با حضور در پربینندهترین برنامه ورزشی تلویزیون ایران، ۹۰، به چهرهای شناخته شده تبدیل شد، پس از انتشار کاریکاتورش در یک نشریه محلی، از شکرایه شکایت کرد. نتیجه این شکایت، حکم ۲۵ ضربه شلاق برای کاریکاتوریست بود.
نماینده اراک اما پس از صدور این حکم با انتشار متنی شکایت خود را پس گرفت: «پیرو شکایت اینجانب از هفتهنامه امیر به دلیل امور ناروایی که در این نشریه به بنده نسبت داده شده بود، دادگاه محترم کاریکاتوریست این هفتهنامه را به تحمل ۲۵ ضربه شلاق محکوم کرده است. چون هدف من نفی روشهای غیر اخلاقی در نسبت دادن امور ناروا بوده نه انتشار کاریکاتور، بدین وسیله شکایت خود را نسبت به این هنرمند پس میگیرم.»
حکم صادر شده برای محمدرضا فتحی اما همچنان به قوت خود باقیست و تلاشها برای متوقف کردن روند صدور و اجرای این حکم که کرامت انسانی افراد را زیر پا میگذارد، تا به حال به نتیجه نرسیده است.
۳۰ خرداد ماه امسال، رییس کل دادگستری استان مرکزی درباره این حکم گفت که به دلیل وجود سه شاکی و جمع شدن احکام، در مجموع برای متهم ۴۴۴ ضربه شلاق در نظر گرفته شده است.
قاسم عبداللهی با اشاره به اعتراضهای صورت گرفته به این حکم در فضای مجازی و اینکه چرا باید در چنین مواردی برای متهم حکم شلاق صادر شود، گفته بود که ما همواره تابع قانون هستیم و نظر قاضی با توجه به شرایط پرونده این بوده که حکم شلاق صادر کند: «البته ممکن است که برای پرونده مورد نظر در دادگاه تجدید نظر مطابق قانون جزای نقدی تعیین شود.»
این مقام قضایی اجرای حکم شلاق را در برخی موارد از بین برنده دردهای «بزه دیده» (شاکی) دانسته و از اصلی حقوقی گفته که همه حقوقدانان آن را قبول دارند: «البته یک اصلی را تمام حقوقدانان قبول دارند و آن این است که مجازات برای مجرم باید به صورت شخصی باشد و بر دیگران تاثیری نداشته باشد. درست است که شلاق در افکار عمومی یک مجازات خشن است، اما در برخی از موارد حکم شلاق میتواند سبب از بین رفتن دردهای بزه دیده باشد.»
محمدرضا فتحی، وبلاگنویس و روزنامهنگار اهل ساوه است که به اتهام «نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی» در تابستان سال ٩٣ خانهاش تفتیش و خودش بازداشت و زندانی شد.
او با شکایت سه نفر از مدیران محلی به تحمل شش فقره شلاق (هر فقره ٧۴ ضربه) محکوم شده است.
فتحی در اعتراض به این حکم در متنی ۹ صفحهای اتهامهای وارد شده را رد کرده و گفته است که نوشتههایش در راستای دفاع از حقوق جامعه و کارشناسی مسائل اجتماعی و دفاع از بیتالمال بوده است.
صدور مجازات شلاق که خشن و غیرانسانی خوانده میشود، بر اساس احکام اسلام است و افراد، نهادها و سازمانهای فعال حقوق بشری نسبت به اجرای آن انتقاد جدی دارند.