کارگران شهرداری آزاد شهر در پی معوقات مزدی تجمع کردند

 

جمعی از کارگران خدماتی و فضای سبز شهرداری آزادشهر استان گلستان در اعتراض به بی‌توجه‌ای کارفرما در وصول مطالباتشان صبح روز گذشته مقابل ساختمان شهرداری این شهر تجمع کردند.

به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از ایلنا، این کارگران در خصوص علت برپایی این تجمع گفتند: حدود ۱۲۰ نفر هستیم که تحت مسئولیت یک شرکت پیمانکاری در سطح شهر آزاد شهر به جمع آوری زباله و رسیدگی به فضای سبز مشغولیم اما در نتیجه بی‌توجه‌ای مدیران این شرکت بابت ۳ماه مزد از کارفرما طلبکاریم.

به ادعای کارگران معترض شهرداری آزاد شهر مسئولان شهرداری آزاد شهر در پاسخ به اعتراض کارگران گفته اند که همه صورت وضعیت‌های مالی شرکت پیمانکاری را به موقع پرداخت می‌کنند واین پیمانکار است که در پرداخت مطالبات مزدی کارگران قصور می‌کند.

در همین رابطه یک فعال کارگری در استان گلستان می‌گویند: اعتراض یک روز کارگران خدماتی و فضای سبز شهرداری آزاد شهر باعث کند شدن روند جمع اوری زبال‌ها در برخی معابر سطح شهر آزاد شهر شده است.

به گفته این منابع جمع نشدن این زباله چهره بدی به شهر داده و بوی تعفن زبال‌ها در برخی معابربه سبب گرم بودن هوا به استشمام عابران می‌رسد.

24ماه تعلیق پرونده و بلاتکلیفی سهم زانیار و لقمان مرادی

با گذشت ۲۴ماه از تعلیق و عدم برگزاری دادگاه کیفری زانیار و لقمان مرادی، هنوز هیچ گونه اقدامی برای تشکیل این دادگاه صورت نگرفته است و این دو زندانی سیاسی همچنان در وضعیت بلاتکلیف به سر می برند.
آخرین جلسه دادگاه مرداد ماه سال ۱۳۹۳ در شعبه ۷۴ دادگاه کیفری تهران به ریاست قاضی عبداللهی تشکیل شده است که این دو زندانی به همراه وکیل پرونده آقای نیکبخت در دادگاه حضور پیدا کرده اما دادگاه مذکور به دلیل نقص پرونده برگزارنشده است. در همان سال قاضی عبداللهی با اشاره بر نقص پرونده آن را به شعبه بازپرسی تهران جهت تکمیل ارجاع می دهد و پرونده سه بار از شعبه بازپرسی تهران به شهر مریوان برای تکمیل و تحقیق بیشتر فرستاده و بدون هیچ گونه تغییر برگشت خورده است، بدان معنا که در مدت زمان تحقیق و تکمیل پرونده هیچ گونه مدرکی که اتهامات وارده را ثابت کند به دست نیامده است.
دادگاه کیفری استان تهران با تکیه بر اسناد موجود، به بیگناهی و ساختگی بودن پرونده پی برده اما با دخالت مستقیم وزارت اطلاعات پرونده تعلیق و این دو زندانی بیش از ۲۴ماه است که در وضعیت بلاتکلیف به سر می برند.
با استناد به اظهارات وکیل پرونده و با تکیه بر آنچه در پرونده دال بر بیگناهی این دو تن وجود دارد؛ وزارت اطلاعات برای آنکه پرونده سازی صورت گرفته مشخص نگردد ۲۴ماه از تشکیل دادگاه جلوگیری می کند. بازداشت؛ اتهام و محاکمه این دو زندانی توسط وزارت اطلاعات با پرونده سازی به دلیل کینه جویی از اقبال مرادی پدر زانیار صورت گرفته تا بتوانند از این طریق با گروگان گیری زانیار و لقمان، خانواده مرادی را بیشتر تحت فشار قرار دهند.
به گفته اقبال مرادی پدر زنیار، پرونده این دو تن توسط وزارت اطلاعات به صورت پیچیده ای گره خورده است و مسئولین از بلاتکلیفی و عدم تشکیل دادگاه سود می برند چرا که به روشنی می دانند با برگزاری دادگاه کیفری به دلیل آنکه هیچ مدرکی که ثابت کند اتهامات وارده به این دو زندانی صحت دارد وجود نداشته و بی گناهی این دو تن آشکار خواهد شد.
وکیل پرونده آقای نیکبخت نیز، در این خصوص عنوان کرده اند که اگر در دادگاه کیفری قتل اثبات نشود به استناد رأیی که دادگاه کیفری استان صادر می کند، می توان نسبت به حکم صادر شده دادگاه انقلاب درخواست اعاده دادرسی کرد.
لازم به یادآوری است که زانیار و لقمان مرادی هردو در سال ۱۳۸۸ به فاصله یک روز از هم به اتهام قتل پسر امام جمعه مریوان “سعدی شیرزادی” بازداشت و بنا بر اتهامات کذب از قبیل قتل مذکور، فساد فی العرض و محاربه از طریق عضویت در حزب کومله به اعدام محکوم شدند. این دو زندانی از زمان بازداشت تا کنون از داشتن حق ملاقات محروم بوده و تحت شدیدترین شکنجه و بازجویی ها مجبور به اعترافات تلویزیونی شده اند و بعد از آن با انتشار نامه ای اقدام به بی اعتباری اعترافات انجام شده که تحت شکنجه های شدید بوده است اقدام ورزیده اند. این دو زندانی در حالی به اتهام قتل محکوم شده اند که محاکم قضائی هیچ گونه مدرکی دال بر اثبات اتهامات مذکور نداشته و تنها از طریق شکنجه و اعترافات ویدئویی آنها را در دادگاه محکوم و حکم اعدام صادر کرده اند. جلوگیری از برگزاری دادگاه، شواهد و ابهامات موجود در پرونده گواهی بر بی گناهی این دو زندانی است. مسئولین قضایی و وزارت اطلاعات بیش از ۲۴ ماه است که پرونده این دو تن را در وضعیت بلاتکلیف قرار داده و هیچ نهاد، سازمان و شخصی هم پاسخگو نیست.

Sara Telaidars Foto.

عباس کیارستمی که برای ادامه درمان بیماری خود به فرانسه سفر کرده بود، در سن ۷۶ سالگی و در ماه تولدش درگذشت.

 

 

رادیو پارس_   به نقل از  ایسنا، این کارگردان سرشناس سینمای ایران که از اسفند سال ۹۴ تا اوایل اردیبهشت ۹۵ به دلیل انجام چند عمل جراحی در ناحیه روده در بیمارستان بستری شده بود و در ماه‌های اخیر هم چندین بار به بیمارستان مراجعه کرده بود، سرانجام بنا به تصمیم خودش هشتم تیر برای تکمیل مراحل درمان به پاریس رفت.

طبق پیگیری خبرنگار ایسنا از مسئولان خانه سینما این خبر تایید و اعلام شد که کیارستمی در بیمارستانی در پاریس از دنیا رفته است.

بنا بر این گزارش، پیکر کیارستمی قرار است به ایران منتقل شود.

کیارستمی در کارنامه‌ی فیلم‌سازی‌اش ساخت فیلم‌های کوتاه «نان و کوچه»، «زنگ تفریح»، «تجربه»، «دو راه حل برای یک مساله» و .. و فیلم‌های بلند «گزارش» ۱۳۵۶، «اولی‌ها» ۱۳۶۲، «خانه‌ی دوست کجاست؟» ۱۳۶۵، «مشق شب» ۱۳۶۶، «کلوزآپ، نمای نزدیک» ۱۳۶۸، «زندگی و دیگر هیچ» ۱۳۷۰، «زیر درختان زیتون» ۱۳۷۳، «طعم گیلاس» ۱۳۷۶، «باد ما را خواهد برد» ۱۳۷۷، «ABC آفریقا» ۱۳۷۹ را دارد.

جعفر عظیم زاده به شعبه چهار بازپرسی دادگستری شهرستان ساوه احضار شد

جعفر عظیم زاده

در حالی که تنها سه روز از آزادی موقت جعفر عظیم زاده می گذرد و وی بدنبال ۶۳ روز اعتصاب همچنان در شرایط جسمانی نامناسبی قرار دارد اول وقت صبح امروز به شعبه چهار بازپرسی دادگستری شهرستان ساوه احضار شد. بر اساس این احضاریه جعفر فردا صبح می باید در این شعبه بازپرسی حضور پیدا کند.

به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از اتحادیه آزاد کارگران، جعفر عظیم زاده اواخر اردیبهشت ماه سال گذشته در پی اعتصاب کارگران نورد و لوله صفا و دستگیری شاپور احسانی راد عضو هیات مدیره اتحادیه آزاد کارگران ایران، با حضور در دادگستری شهرستان ساوه پیگیر آزادی شاپور بود که توسط بازپرس شعبه اول بازپرسی دادگستری شهرستان ساوه در محل این شعبه دستگیر و بمدت ۲۰ روز در سلول انفرادی محبوس گردید و سپس با مصادیقی از قبیل کمک به اعتصاب کارگران نورد و لوله صفا، تشکیل اتحادیه آزاد کارگران ایران و راه اندازی سایت اتحاد(سایت اتحادیه آزاد کارگران ایران) به اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور و تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی متهم و با وثیقه یکصد میلیون تومانی آزاد شد.

این اتهامات واهی در حالی در اواخر اردیبهشت ماه سال ۹۴ در دادگستری شهرستان ساوه به جعفر وارد شد که وی دو ماه قبل از آن در اواخر اسفند ماه سال ۹۳، با همین اتهامات در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی محاکمه و به شش سال زندان محکوم شده بود و منتظر حکم دادگاه تجدید نظر بود که در ادامه با تایید حکم در شعبه ۵۴ دادگاه تجدید نظر در ۱۷ آبان ماه سال گذشته روانه زندان اوین شد.

احضار جعفر عظیم زاده به شعبه چهار بازپرسی دادگستری ساوه از زمان آغاز اعتصاب وی و اسماعیل عبدی در دهم اردیبهشت ماه سال جاری بطور مکرر با هدف وارد کردن فشار مضاعف بر وی و وادار کردن جعفر عظیم زاده به تمکین و سکوت صورت گرفته است.

بی تردید احضاریه جدید شعبه چهار بازپرسی دادگستری شهرستان ساوه نه تنها خللی در عزم جعفر عظیم زاده و ما کارگران برای دستیابی به مطالبات بر حق مان ایجاد نخواهد کرد بلکه بر عمق و دامنه اتحاد ما کارگران و کارگران و معلمان برای مقابله با وضعیت موجود خواهد افزود.

جعفر عظیم زاده، اسماعیل عبدی و محمود بهشتی لنگرودی پس از آزادی، اکنون در شرایطی قرار دارند که خطر بازگرداندن آنان با بهانه های واهی به زندان کاملا مرتفع نشده است از همین رو ما به نوبه خود در اتحادیه آزاد کارگران ایران با تاکید و اصرار بر تحقق خواست پایان دادن به امنیتی کردن اعتراضات صنفی کارگران و معلمان و برداشته شدن اتهامات امنیتی از پرونده های فعالین صنفی و مدنی اعلام میداریم در مقابل هر گونه اقدامی که منجر به بازگرداندن این عزیزان به زندان صورت بگیرد ایستادگی خواهیم کرد.

فردا پانزده تیر نود و پنج دادگاه تجدید نظر برگزار خواهد شد

از صفحه آتنا دائمی
علیرغم تمام تلاش هایمان برای به عقب انداختن جلسه دادگاه ، فردا برگزار خواهد شد…
دادگاه من، پدرم، امید علیشناس و دو هم پرونده ای دیگر به نامهای ئاسو رستمی و علی نوری!
تلاشمان برای به تعویق انداختن دادگاه به این دلیل بود که وکیل سابق بنده تنها چند روز مانده به دادگاه از پرونده کناره گیری کرد و وکیل جدید فرصت مطالعه پرونده را نداشت و متاسفانه مطالعه مطلوب بنا به رد درخواست تعیین جلسه ای دیگر صورت نگرفت…
من محکوم به چهارده سال حبس
امید علیشناس محکوم به ده سال حبس
پدرم محکوم به پرداخت جریمه نقدی
ئاسو رستمی و علی نوری محکوم به هفت سال حبس!! ممنونم از تمام حمایت ها و تماس هایی که امروز موجب دلگرمی ام شد…
به امید آزادی…

 

انتقال نرگس محمدی به بیمارستان و بازگشت به زندان

 نرگس محمدی مدافع حقوق بشر و زندانی بیمار در بند زنان زندان اوین در ششمین روز اعتصاب غذا در اعتراض به «عدم اجازه تماس تلفنی با فرزندانش» روز جاری به بیمارستان منتقل و دوباره به زندان بازگردانده شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، نرگس محمدی، نائب رییس کانون مدافعان حقوق بشر و زندانی بیمار بند زنان اوین که از روز هفتم تیر ماه ۱۳۹۵ اعلام اعتصاب غذا کرده و تاکنون دوبار دچار تشنج شده، صبح امروز به بیمارستان منتقل شد.
یک منبع نزدیک به خانم محمدی با اعلام این خبر در گفتگو با گزارشگر هرانا گفت: “این انتقال به بیمارستان احتمالا جهت چکاپ خون مربوط به بیماری آمبولی ریه ایشان بود که هر ماه در بیمارستان ایران‌مهر انجام می‌شود.”
این منبع هم‌چنین در مورد وضعیت عمومی خانم محمدی افزود: “از نظر جسمانی و وضع عمومی هم ایشان خیلی ضعیف و ناتوان شده به دلیل اعتصاب غذا.”
شایان ذکر است، خانم محمدی در حالی به تداوم اعتصاب غذایش ادامه می دهد که برای کنترل بیماری‌هایش نیاز به مصرف دارو داشته و تاکنون دوبار دچار تشنج شده است.
خانم محمدی با نگارش دل‌نوشته‌ای از چرایی اتخاذ تصمیم به اعتصاب غذا با بیان اینکه «خواسته‌ای جز امکان تماس تلفنی با فرزندانش ندارد»، گفته است که علی‌رغم میل و توان جسمی‌اش، راهی برایش نمانده است جز اینکه فریاد «مادر بودن» و دلتنگ بودنش را با اعتصاب غذا اعلام کند.
هم‌چنین روز دهم تیرماه معاون دادستان تهران در دیدار با نرگس محمدی در زندان اوین به او گفته بود مخالفت با تماس تلفنی شما از سوی مقامات امنیتی است.
این فعال حقوق بشر که به تازگی از سوی سازمان گزارشگران بدون مرز به عنوان “قهرمان آزادی اطلاع‌رسانی” مورد تقدیر قرار گرفته بود، در دادگاهی به ریاست قاضی صلواتی به ۱۶ سال زندان محکوم شد.
گفته می‌شود مشارکت در تاسیس کمپین لگام (کارزار لغو گام به گام اعدام) عمده‌ترین اتهام مورد استناد برای این حکم بوده است.
این فعال مدنی مبتلا به دو بیماری آمبولی ریه و فلج عضلانی است و به گفته پزشکان عوارض این دو بیماری در فضای زندان و محیط‌های تنش‌زا تشدید می‌شود.
او بارها در زندان دچار شوک عصبی شد و در حالی که با دستبند و پابند به تخت بسته شده بود در بیمارستان بستری شد.
شایان ذکر است، سازمان عفو بین الملل چندی پیش در بیانیه ای با عنوان «حکم ۱۶ سال حبس مدافع حقوق بشر با بیماری جدی نشان از سرکوب همه جانبه در ایران» شدیدا به محکومیت نرگس محمدی اعتراض کرد و آن را حمله همه جانبه به مدافعان حقوق بشر خواند. مدیر بخش خاورمیانه و شمال آفریقا در سازمان عفو بین الملل گفت مقامات ایران بایستی فورا و بدون قید و شرط او را آزاد و محکومیت وی را لغو کنند.

خانواده‌های روزنامه‌نگاران و فعالین سیاسی داخل و خارج از کشور پیامی را دریافت کردند که حاویِ تهدید و هراس و خواستار قطع هرگونه ارتباط با خارج از کشور شده است.

12963884_795451390588042_4326726076849710391_n

 

از روز پنج‌شنبه خانواده‌های روزنامه‌نگاران و فعالین سیاسی داخل و خارج از کشور پیامی را دریافت کردند که حاویِ تهدید و هراس و خواستار قطع هرگونه ارتباط با خارج از کشور شده است.

موجِ جدیدِ هراس‌افکنی که مشخصا از سوی وزارتِ اطلاعات و نهادهای امنیتی می‌باشد روز جمعه یازدهم تیرماه نیز ادامه داشته و این پیام دوباره برای آنها ارسال شده که موجی از نگرانی را در جامعه به وجود آورده است.

در این پیام که آن را به منزله‌ی آخرین «هشدارِ امنیتی» ذکر کرده‌اند قید شده که هرگونه ارتباط و همکاری با عناصرِ معاندِ خارج از کشور از طریقِ ایمیل و پورتال‌های امن و سایرِ وسایل ارتباطی جرم محسوب شده و پیگردِ قضایی به همراه خواهد داشت.

باید اشاره داشت که این اولین بار نیست که وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی دست به این اقدام می‌زند، در همین پیرو و بعد از اتفاقات سال هشتادوهشت پیامک‌های گسترده‌ای برای مردم ارسال می‌شد و از آنها طیِ درخواستی تهدیدآمیز ارتباط آنان با رسانه‌های بیگانه و همچنین شرکت در تجمعات را جرم و طبق قانون مجازات اسلامی قابل پیگرد ذکر کرده بود.

تفاوت پیامی که در دو روز گذشته ارسال شده با پیام‌های تهدیدآمیزِ سال 88 در این است که این پیام تنها به روزنامه‌نگاران و فعالان سیاسی و خانواده‌های آنها ارسال شده و به صورت عمومی نبوده که نشان از ایجاد فشار و خفقان بیشتر و ایجادِ فضای رعب و وحشت از سوی نهادهای امنیتیِ جمهوری اسلامی که برای مردم شناخته شده هستند ارسال شده است.

بیش از هشت سال از پلمب محل کسب یک شهروند بهایی می گذرد

بیش از هشت سال از پلمب محل کسب یک شهروند بهایی می گذرد (+گزارش کامل)
به گزارش خبرگزاری بهایی نیوز محل کسب یکی از شهروندان بهایی به نام پیام ولی پس از گذشت بیش از هشت سال همچنان با پلمب روبرو مانده است.
به گزارش مجموعه خبری بهایی نیوز پیام ولی با وجود پیگیری های متعددی جهت فک پلمب و نوشتن دادخواست و نامه به مسئولین مربوطه مدتی نیز بازداشت شد و محل کسب وی همچنان با پلمب روبرو است.
یک منبع نزدیک به این شهروند بهایی به مجموعه بهایی نیوز اعلام می کند که ” در ابتدای نیمه دوم سال ۱۳۸۷ که حدود ۶ عینک سازی در شهرستان نظراباد دارای کسب و کار بودند که ۵ عینک سازی متعلق به شهروندان بهائی و یکی از انها متعلق به شهروند مسلمان بود بیکباره اداره اماکن اقدام به پلمب ۴ عینک سازی متعلق به بهائیان نمود که پس از شکایت در دادسرای شهر نظراباد معلوم شد که پلمب طبق مصوبه شواری تامین شهرستان نظراباد صورت گرفته و اکثر کارمندان دولتی در شهر میگفتند که پلمب مغازها بخاطر اعتقادات مذهبی صورت گرفته و در ایران برای اولین بار در شهر نظراباد انجام گرفت تا بتوانند عکس العمل مردم و بهائیان را بررسی کنن تا بعدا بطور سیستماتیک در شهرهای دیگر ایران به نوبت انجام بدهند و از آنها خواستند که تمام تلاشمان را از مجاری قانونی انجام بدهند.” .
این منبع در ادامه تاکید می کند که ” در واقع برای پلمب کردن محل کسب نیاز به یک دستاویز بظاهر قانونی داشتند تا در ملاء عام نشان بدهند که پلمب بخاطر اعتقادات مذهبی نبوده است . پس از پلمب محل کسب به مدت یک هفته دوباره محل کسب ۴ شهروند بهایی توسط فرمانده کل نیروی انتظامی شهر نظراباد فک پلمب شد ولی بخاطر مخالفت ایشان با اداره اطلاعات متوجه شدیم که خلع لباس شدند و دوباره مغازها پلمب گردید “
این منبع مطلع درخصوص بازداشت آقای پیام ولی به خبرنگار بهایی نیوز اعلام می کند که ” پس از شکایت در دادسرای نظراباد و در ادامه در دیوان عدالت اداری آقای ولی به طور مرتب تهدید می شد که اگر به اقدامات قانونی ادامه دهد بازداشت خواهد شد که در ۱۲ بهمن ۱۳۸۸ با هجوم مامورین اداره اطلاعات کرج آقای ولی بازداشت شدند و بیش از دو ماه تحت بازجویی قرار گرفت که به اتهامات واهی اعتراف کند .
این منبع مطلع همچنین در خصوص آزادی با قرار وثیقه پیام ولی می گوید که” با گذاشتن ۵۰ میلیون سند بطور موقت ازاددشدند و چون بازپرس پرونده متوجه موضوع شده بود بعد از ۶ ماه اقدام به صدور منع تعقیب نسبت به اتهامات وارده(اقدام علیه امنیت ملی) کردند.
همچنین این منبع نزدیک اعلام می کند که ” پس از منع تعقیب گرفتن آقای پیام، محل کسب یکی از خویشاوندان ایشان نیز در کرج پلمب شد و پس از احظار به دادسرای انقلاب کرج بازداشت شد و به علت انکه بازپرس پرونده پیام وی حکم به برائت وی داده بود از کار دادرسی تعلیق شد.
بنابر این گزارش آقای ولی پس از بازداشت یکی از خویشاوندان خود یک نامه به رئیس قوه قضاعیه وقت با رونوشت به کل ادارات دولتی نوشت و در آن از بی کفایتی قوه قضائیه سخن به میان آورد و اینکه قوه قضائیه استقلال خود را از دست داده است. وی با اشاره به برکنار کردن یک قاضی بخاطر اینکه به یک شهروند بهائی برائت داده نوشت که “در واقع میخواهند یک پیامی به قضات دیگر بدهند که اگر انها هم چنین کاری بکنند به این عاقبت دچار خواهند شد .”
بازخورد نامه این شهروند بهایی بسیار گسترده شد و رئیس قوه قضائیه پس از گذشت یک هفته در کنگره قضات کل کشور اعلام کرد که ” بازجویان اطلاعات حتی حق اظهار نظر هم ندارند چه برسد که بخواهند قضات را تحت فشار بگذارند” . بازتاب صحبت های رئیس قوه قضائیه وقت در شبکه های تلویزیون و روزنامه ها گسترده شد و موجب آن شد که بازپرس مربوطه دو درجه ارتقاء پستی بگیرد.
این منبع مطلع به خبرنگار بهایی نیوز در ادامه می گوید که ” با وجودی انکه آقای ولی دارای پروانه کسب از اتحادیه صنفی بوده است و همین که از اسناد معلوم است برای انکه بهانه ای دست انها ندهد اقدام به استخدام اپتومتریست برای اخذ مجوزات لازمه از شبکه بهداشت بنام خودش نمود ولی اولین اپتومتریست را به اداره اماکن نظراباد احظار کردند و ایشان را تهدید کردن که از ادامه کار با بهائیان خودداری کند .سپس اقدام به استخدام اپتومتریست دیگری نمود ولی شبکه بهداشت از دادن مجوزات مربوطه خودداری کرد که این اقدام منجر به پلمب مانده محل کسب شد و آقای ولی در ملاقاتی که با رئیس شبکه بهداشت شهرستان نظراباد داشت، ایشان در نهایت بی رحمی به او گفت که بهائیان خونشان مباح است و برید خدا رو شکر کنید که در ایران نفس میکشید .”
خبرنگار مجموعه بهایی نیوز از این منبع مطلع جویا می شود که این پیگیری ها آیا به نتیجه ی نیز رسیده است که این منبع نزدیک می گوید :” پرونده در دیوان عدالت اداری طی ۸ سال گذشته بر طبق احکامی که ارسال شده است همیشه در جریان بوده و یکی از قضات دیوان عدالت حدود ۵ سال پیش به آقای پیام ولی گفت که وزارت اطلاعات پشت قضیه است و انها نمیتوانند کاری بکنند.”
خبرنگار بهایی نیوز در سوال دیگری نحوه امرار معاش این شهروند بهایی را از این منبع نزدیک جویا می شود که وی می گوید : “پس پلمب شدن محل کسب چون نیاز به درآمد به جهت امرار معاش داشتند به همراه همسرشان به پخش محصولات بهداشتی پرداختند که در واقع مشتریهای آنها متخصصین پوست و مو بودن که اداره اطلاعات برای آنکه فشار اقتصادی بیشتری وارد کند یکی از بهترین و مشهورترین متخصصین پوست و مو در کرج را احظار کردند و تهدید کردند که با پیام ولی کار نکند چون ایشان مشکل سیاسی داره و خیلی سریع خبر این اتفاق در پزشکان دیگر پخش شد و کمی در کار جدید اختلال ایجاد شد.”
خبرنگار بهایی نیوز در سوال دیگری از این منبع مطلع جویا می شود که ، آیا این فشارها تنها جنبه اقتصادی داشت یا فشارهای دیگری نیز روی داده است؟
بله در ۸ سال گذشته بارها به اداره اطلاعات کرج احظار شده اند و بارها تهدید شده اند که به جلسات امری مانند ضیافت نرود که در غیر این صورت دوباره دستگیر خواهد شد که همیشه به بازجوی اطلاعات گفته اند که اینگونه جلسات جزو احکام دینی ما است و نیازی به دستگیری نیست میتوانید همینجا بازداشت کنید چرا که پس از خروج از اینجا مستقیم به جلسات مربوطه خواهم رفت . که البته آقای ولی در اخرین احظار تلفنی توسط اداره اطلاعات از ان اداره شکایت کرد که انها حق احظار تلفنی را ندارند و احظار باید از مجاری قانونی و کتبی صورت بگیرد که حدود ۲ سال است که خبری از اطلاعات دیگر نیست. البته همانطور که گفتم در طول این ۸ سال بارها آقای ولی تهدید به مرگ خود و اعضای خانواده اش شده اند که البته یکبار پدر مسن او را به جهت تهدید سوار اتومبیلشان کردند و به بیابان بردند و بدون آنکه آسیبی بزنند دوبار برگرداندنشان تا به این صورت تهدیدشان را جدی نشان بدهند که البته یک پرونده دیگر آقای ولی بر علیه اداره اطلاعات بابت این موضوع در دادسرای نظراباد باز کردند که قابل ذکر که قبل از انکه این اتفاق را برای برخی از کارمندان دولتی شهر نظراباد توضیح بدهم انها حتی به رنگ اتومبیل هم اشاره کردند.
از این منبع مطلع در پایان جویا شدیم که این پیگیری ها در نهایت آیا نتیجه داده است یا خیر که این منبع نزدیک می گوید که “البته بسیار بودند از مسئولین در طول ۸ سال گذشته که ابراز همدردی میکردند و از ادامه این گونه تبعیضات بسیار متاسف بودند و در حال حاضر قبل از انکه پرونده را آقای ولی به مجلس بکشانند، میخواهند ماده ۷۹ دیوان عدالت اداری (تعارض اراء) اعمال کنند که مرجع رسیدگی این ماده به عهده ریاست کل دیوان عدالت اداری می باشد ولی قضات دیوان نظرشان این است که مستقیم پرونده به مجلس برود.
لازم به یادآوری است که برادر این شهروند بهایی به نام افشین ولی در تاریخ ۱۳۶۹/۰۳/۱۹ در روستای حسین آباد از توابع شهرستان نظرآباد بخاطر تعصبات کورکورانه کشته می شود.