افزایش امارمبارزات زنان زندانی سیاسی در کردستان

برخی اززنان زندانی سیاسی کُردستان در زندانهای ایران
در حالی روز هشت مارس روز جهانی زن را گرامی خواهیم داشت که حداقل هفت زن زندانی سیاسی کُرد در شش زندان مختلف در شرایطی بدی بسر می برند.شبکه ی حقوق بشر کردستان توانسته از طریق منابع موثق اطلاعاتی در خصوص اخرین وضعیت این زندانی سیاسی بدست بیاورد. زینب جلالیان که دارای سنگین ترین محکومیت در میان زنان زندانی سیاسی در ایران و سه زنداین دیگر به نامهای قدریه قادری ، گلناز اهنگ خوش و راضیه حکیمی هر چهار زندانی از کوچکترین حق هر زندانی برای معالجه و درمان محروم می باشند. البته امار زنان زندانی سیاسی کرد بیشتر از این چهار نفر است اما متاسفانه شبکه ی حقوق بشر کردستان نتواسته اطلاعی از دیگر زنان زندانی سیاسی کُرد کسب نماید.
زینب جلالیان – زندان خوی

زینب جلالیان زندانی سیاسی محکوم به حبس ابد در هشت امین سالگرد بازداشت خود بسر می برد وی در ماه دسامبر ۲۰۱۴ از کانون اصلاح و تربیت کرمانشاه به زندان خوی منتقل شد. او در طول چند سال گذشته دچار بیماری به نام ناخنک چشم شده و در طی این چند ساله تنها جهت معاینه چند بار به یکی از کلینکهای تخصصی در کرمانشاه منتقل شده و علی الرغم تشخیص دکتر متخصص چشم برای نیار انجام عمل جراحی اما به دلیل مخالفت دادستان و اداره اطلاعات کرمانشاه عملا درمان وی متوقف شده است و این سبب ایجاد مشکلات در بیناییش شده است. بعد از انتقال به زندان خوی نیز به دلایل امنیتی همچنان مسولین زندان از درمان ایشان سر باز می زنند و به دلیل امکانات بهداشتی محدود این زندان وضعیت وی نگران کننده شده است. ؛
همچنین در حدود سه هفته پیش دو تن از ماموران امنیتی به زندان خوی مراجعه کرده و با معرفی کردن خود به عنوان روزنامه نگار از زینب جلالیان خواسته اند که مصاحبه تصویری با انها انجام دهد ولی ایشان حاظر به انجام مصاحبه نشده و سپس این دو مامور امنیتی اقدام به تشویق و تهدید ایشان در صورت انجام یا عدم انجام مصاحبه کرده اند.
وضعیت ملاقات این زندانی بعد از انتقال به زندان خوی بهتر شده است و ایشان بعد از بیش از یه سال عدم ملاقات با خانواده هم اکنون امکان ملاقات پیدا کرده است و به دلیل نزدیکی محل سکونت خانواده نیز خانواده راحتر امکان انجام ملاقات را دارند چون قبلا برای انجام ملاقات خانواده ایشان که ساکن شهر ماکو هستند مجبور بودند از ماکو به شهر کرمانشاه که مسافتی طولانی می باشد، سفر بکنند.
علی الرغم درخواست مرخصی ایشان اما تاکنون به دلیل اینکه موافقت با اعزام مرخصی ایشان باید با استعلام از وزارت اطلاعات انجام بگیرد تاکنون مسولین زندان و دادگاه انقلاب با این درخواست موافقت نکرده اند.
زینب جلالیان ۳۲ ساله اهل روستای دیم قشلاق از توابع شهرستان ماکو ماه مارس سال ۲۰۰۸ در نزدیکی شهر کرمانشاه بازداشت شد. او به اتهام عضویت در حزب حیات آزاد کردستان از سوی دادگاه انقلاب کرمانشاه به اعدام محکوم شد و بعدا این حکم به حبس ابد کاهش پیدا کرد.
قدریه قادری – زندان یاسوج
قدریه قادری، زندانی سیاسی کُرد که در بند نسوان زندان مرکزی یاسوج نگهداری می‌شود به عفوت گوش، سردرد شدید و بی‌حسی یکی از دستانش مبتلا شده است. وی در طی سه ماه گذشته دو بار به بیمارستان خارج از زندان منتقل شده و هر بار به اجبار با دستبند و چادر وی را انتقال داده و این سبب اعتراض این زن زندانی شده است. پزشک متخصص برای تشخصی مریضی درخواست انجام ازمایش سی تی اسکن کرده ولی به بهانه ی خراپی دتسگاه تاکنون این ازمایش انجام نشده و مریضی ایشان همچنان ادامه دارد.
بعد از درخواست مرخصی این زندانی از سوی مسولین زندان و دادگاه یاسوچ موافقت شد و برای مرخصی وثیقه یک میلیارد تومانی تعیین شد و برای موافقت نهایی درخواست به اداره اطلاعات ارومیه ارسال شد ولی علی الرغم صدور
قدریه قادری پیش در زندان مرکزی ارومیه نگهداری می‌شد اما ۶ ژوییه سال ۲۰۱۳ به زندان یاسوج تبعید شد. قدریه قادری ۲۵ ساله شهروند کُرد در اواخر خردادماه سال ۹۰ در شهر ارومیه بازداشت شده و برای بیش از دو ماه در بازداشتگاه ستاد خبری اطلاعات نگهداری شده است. بازجویان اداره‌ اطلاعات برای گرفتن اعترافات وی را تحت شکنجه‌ روحی و فیزیکی قرار داده به طوریکه بعد از انتقال به زندان ارومیه برای دو هفته او قادر به غذا خوردن و حرکت نبوده است. بعدا دادگاه انقلاب ارومیه این زندانی سیاسی را به اتهام همکاری با پ ک ک به ۱۰سال زندان محکوم کرد و بعد از اعتراض پرونده در دادگاه تجدید نظر استان ، حکم به ۷ سال زندان کاهش پیدا کرد.
راضیه حکیمی
او در 25 اوت ۲۰۱۴ در یکی از روستاهای تابعه شهرستان ارومیه به همراه چند جوان دیگر کُرد توسط نیروهای حفاظت اطلاعات سپاه ارومیه بازداشت شده است. نیروهای سپاه پاسداران برای بازداشت این افراد اقدام به تیراندازی کرده که در نتیجه این تیراندازی راضیه حکیمی مورد اصابت گلوله قرار گرفته و زخمی شد. بعد از بازداشت نیروهای سپاه ارومیه به مدت دو روز او را به بیمارستان طالقانی در شهر ارومیه منتقل کرده و بعدا جهت بازجویی به بازداشگاه امنیتی سپاه در قرارگاه رمضان ارومیه منتقل شد و به مدت یک ماه به اتهام عضویت در پژاک مورد بازجویی قرار گرفت و بعدا با تفهیم اتهام محاربه به بند نسوان زندان مرکزی ارومیه منتقل شد.
بعد از انتقال به زندان مرکزی ارومیه نیز مسولین نسبت به معالجه ایشان بی توجهی کرده و به بهانه امنیتی بودن پرونده از اعزام ایشان به بیمارستان خودداری کرده و تنها با دادن مسکن اکتفا کرده و عفونت ناشی از زخم گلوله ها همچنان ادامه دارد.
مسولین سپاه در پرونده ایشان ادعا کرده اند که وی قصد ملحق شدن به پژاک را داشته است.
گلناز اهنگ خوش
او در اواخر ماه ژوین سال ۲۰۱۴ در نزدیکی روستای برده رش از توابع شهرستان ارومیه به همراه چند شهروند دیگر کُرد توسط نیروهای سپاه پاسداران بازداشت شد. نیروهای سپاه پاسداران بعد از اطلاع از حضور تعدادی از نیروهای پژاک در اطراف این روستا اقدام به محاصره منتطقه کرده و با این نیروها درگیر شدند. آهنگ خوش و چند شهروند دیگر نیز در منطقه نزدیک درگیری به بهانه قصد ملحق شده به پژاک توسط نیروهای سپاه بازداشت شدند. به دلیل توپباران متطقه گلناز اهنگ خوش با برخورد ترکش زخمی شده و در این حالت بازداشت شده است.
بعد از بازداشت نیروهای سپاه او را به بازداشتگاه امنیتی سپاه در ارومیه منتقل کرده و به مدت ۴۰ روز تحت بازجویی قرار داده اند و بعدا با تفهیم اتهام قصد ملحق شدن به پٰژاک و محاربه به بند نسوان زندان مرکزی ارومیه منتقل شد. در روز ۵ ژانویه ۲۰۱۵ به همراه ۱۵ شهروند دیگر کُرد به اتهام محاربه توسط شعبه یک دادگاه انقلاب ارومیه دادگاهی شده اند اما هنچنان حکمی صادر نشده است.
علاوه بر این زنان پیکار جو،عدالت خواه وآزاد اندیش
لاوین کریمی در زندان همدان در شرایطی سخت وتبعیدی به سر می برد.
هاجر پیری در زندان تبریز به صورت تبعیدی به سر می برد.
افسانه بایزیدی در زندان کرمان به صورت تبعیدی زندان می کشد.
وب سایت های حقوق بشری کوردستان ایران از جمله “مروفایتی” و “هاوار” دومین گزارش مستند، حاوی عکس و مشخصات و آخرین وضعیت 12 تن از زنان و دختران مبارز کورد را که در زندانهای رژیم ایران محبوس می باشند، منتشر کردند.
فعالان حقوق بشری کورد تاکید کردند، که سازمان های مدافع از حقوق بشر ایرانی و بین المللی تاکنون در مورد این زنان و دختران تحصیلکرده کورد گرفتار، در زندان های رژیم تهران، هیچگونه اطلاع رسانی نکرده اند.
متن گزارش بدین شرح است:
گزارشی از وضعیت 12 تن از زنان زندانی سیاسی کورد در زندانهای ایران
هاجر پیری و هشت سال و هفت ماه زندان بدون ملاقات: هاجر پیری، ۳۳ ساله و زندانی سیاسی کورد اهل نقده که اردیبهشت ماه سال۱۳۸۶ شمسی در شهرستان نقده از توابع استان ارومیه، توسط اطلاعات سپاه بازداشت شد و پس از گذشت دوماه بازداشت درشهر نقده به اطلاعات ارومیه منتقل شد.
هاجر پیری، مدت ۵ ماه در بازداشتگاه اطلاعات ارومیه تحت بازجویی و زیر شکنجه جسمی و روحی بوده و حدود ده روز نیز در سلول انفرادی نگهداری شده است. این زندانی سیاسی کورد، مهرماه سال1386 در شعبه ۱دادگاه انقلاب ارومیه به اتهام “عضویت در یکی از احزاب کورد مخالف نظام ” و “اقدام علیه امنیت ملی”، توسط قاضی حصاری به ۱۷سال حبس و تبعید به زندان کرمان محکوم شد.
هاجر پیری، زندانی سیاسی کورد، مدت هشت سال و هفت ماه از دوران 17 ساله حبس خود را در بند مربوط به زندانیان اشرار و موادمخدر دوران سپری می کند که خود امری خلاف قانون و برخلاف قوانین مربوط به زندانیان سیاسی است. بنا بر گزارشها وی در شرایط بد جسمی قرار دارد و از ناحیه قفسه سینه دچار مشکل حاد شده و عفونت شدید دارد.
اسرین امین زاده، فرزند بهالدین، ۲۴ساله و دانشجوی رشته حسابداری، مورخ 17 خرداد ماه 1395 شمسی توسط نیروهای امنیتی شهرستان مهاباد بازداشت شده است و علیرغم پیگیرهای مکرر خانواده اش تاکنون مکان بازداشت، علت بازداشت و وضعیت روحی و جسمانی وی نامشخص می باشد.
این دختر دانشجوی کورد در منزل پدری اش از سوی دو نفر از ماموران اطلاعات مهاباد و با داشتن مجوز قضایی دستگیر شده و به مکان نامعلومی منتقل شده است. پس از دستگیری اسرین امین زاده، خانواده وی به طور مداوم به مراکز امنیتی مراجعه نموده اند اما تاکنون هیچ نهادی جواب مثبتی نسبت به بازداشت این دختر دانشجو به آنها ارائه نداده است و اداره اطلاعات مهاباد نیز از برعهده گرفتن مسئولیت دستگیری وی امتناع نموده و علنا آنرا انکار می کند.
مریم مقدسی و شش سال زندان بدون حق مرخصی: مریم مقدسی، زندانی سیاسی کورد محبوس در زندان اوین کە از سال ١٣٨٩بازداشت شدە است، پس از گذشت ٦ سال از زمان بازداشت همچنان از داشتن حق مرخصی محروم می‌باشد. این زندانی سیاسی کورد که از سوی دستگاه قضایی رژیم ایران به تحمل ٩ سال حبس تعزیری محکوم شد طی چندسال گذشتە نیز از بیماری رنج بردە است. بنا به گزارش “هەنگاو”، مریم مقدسی سال ١٣٨٩ و پس از اعدام زندانی سیاسی کورد فرزاد کمانگر و تنی چند از فعالین سیاسی کە منجر بە اعتصابات گستردە در شهرهای کوردستان شدە بود بازداشت و بە “فعالیت و تبلیغ علیە نظام و همکاری با یکی از احزاب مخالف رژیم ایران” متهم شد. مریم مقدسی هم اکنون ششمین سال حبس خود را بدون مرخصی در زندان اوین تهران سپری می‌کند.
منیژه فاتحی دختر کورد اهل بوکان ۲۲ساله٬ فرزند بهمن که ۱۵اسفندماه سال گذشته توسط نیروهای اطلاعات بازداشت شد. یکی از اعضای خانواده فاتحی در بوکان به خبرنگار«مروفایتی»گفته است؛ از سوی یکی از ماموران اطلاعات به ما اطلاع دادند٬ منیژه ۱۹شهریور ماه سال جاری از بازداشتگاه اطلاعات مهاباد به تهران منتقل شده است ولی نمیدانیم که صحت دارد یا خیر.
این منبع در این باره افزود؛ در طول تمام مدت بازداشت تاکنون به تمام ارگانهای امنیتی-قضایی در بوکان٬ مهاباد٬ ارومیه و تهران رفتیم ولی هیچکدام نسبت به بازداشت منیژه پاسخگو نبوده اند و همچنان در بلاتکلیفی هستیم و به تهران رفتیم مسؤلان زندان اوین و بازداشتگاه ۲۰۹ این را رد کردند که او در تهران نگهداری شود. او ادامه داد؛ «مگر تاوان منیژه چه هست که ۱۹۸ روز میان زندگی و مرگ ایستاده است»٬ ما از هرگونه ملاقات با فرزندمان محروم هستیم و حدود یک ماه پیش بود که از اطلاعات به ما تلفن زد که فقط کمتر از ۵ دقیقه به او اجازه دادند٬ صحبت کنیم. اما هنوز هم نمیدانیم او کجاست.
افسانه بایزیدی، زندانی سیاسی و فعال دانشجوی کُرد که مدتی پیش جهت گذراندن ۴سال حکم و تبعید، به زندان مرکزی کرمان منتقل شده بود، بعد از درگیری با چند زندانی دیگر به انفرادی این زندان منتقل شده است. به گزارش کانون مدافعان حقوق بشر کردستان، این فعال دانشجوی کُرد بدستور شورای انضباطی زندان کرمان به علت درگیری به چند زندانی دیگر که به وی توهین و ناسزا گفته بودند، به مدت هفت روز به سلول انفرادی منتقل شده است. یک منبع مطلع در این باره به “کانون مدافعان حقوق بشر کردستان” گفته است که این زندانی سیاسی توسط شورای انضباطی زندان کرمان به علت درگیری با زندانیانی که به وی توهین و ناسزا گفتەاند٬ به سلول انفرادی زندان منتقل شد و این در حالیست که مسؤلین زندان کرمان از دیگر زندانیان حمایت کرده و خانم بایزیدی را به مدت ۷روز به سلول های انفرادی منتقل و ممنوع الملاقات کردەاند.
سودابه حسن خانی: ۳۱ساله مهندس کامپیوتر و اهل حلب از توابع شهرستان بیجار، این زندانی سیاسی خردادماه سال ۸۳ از سوی نیروهای امنیتی شهربیجار بازداشت شد و نزدیک به نه ماه در بازداشتگاه اطلاعات بیجار در بازداشت و بلاتکلیفی به سر برده و سرانجام ۱۴اسفندماه سال ۸۳ توسط دادگاه انقلاب بیجار به اتهام«جاسوسی با کشور بیگانه و فعالیت تبلیغی علیه نظام» به تحمل ۹سال حبس محکوم شد.
در حالیکه در پرونده خانم حسن خانی تبعید نداشته و تبعید ایشان به زندان کرمان پس از گذشت ۷ماه تحمل زندان در بیجار به کرمان منتقل شد و اینک نزدیک به یک سال است در زندان کرمان دوران محکومیت نه ساله خود را سپری می کند.
زینب جلالیان همچنان با خطر از دست دادن بینایی روبرو است و به علت سردی هوا و جلوگیری از عفونت بیشتر چشمانش، او برخی از روزها به هواخوری زندان نمیرود. پیشتر در روز چهارشنبه ۲۸ مهرماه ۱۳۹۵ شمسی، سازمان عفو بین‌الملل طی بیانیه‌ای اعلام کرده بود: “زینب جلالیان، زندانی محکوم‌ به حبس ابد، به دلیل ابتلا به بیماری ناخنک چشم در معرض خطر از دست دادن کامل بینایی اش قرار دارد و با این وجود مقامات قضایی ایران تاکنون با انتقال وی به مراکز درمانی مخالفت می‌نمایند. همچنین تاکنون تمامی درخواست‌ها جهت انتقال این زندان سیاسی به بیمارستان و انجام عمل جراحی، به دلیل خودداری وی از انجام اعترافات تلویزیونی رد شده است. مسئولین و مقامات قضائی، انتقال زینب جلالیان به بیمارستان را مشروط به انجام آزمایش باکرگی اعلام کرده‌اند.
کژال حسینی، زندانی سیاسی کورد در زندان اوین: « کژال حسینی»، ۲۸ساله، فرزند سالار و دانشجوی مقطع کارشناسی رشتە کامپیوتر دانشگاه تبریز که در تاریخ 6اردیبهشت ماه 1395 شمسی از سوی ماموران اطلاعات سپاه مهاباد بازداشت شد به بند 2 الف سپاه در زندان اوین منتقل شد است وی “روز شنبه 15 آبانماه 1395 شمسی، پس از 6 ماه دستگیری و شکنجه و بی اطلاعی، کژال اجازه داشته است تا تنها 6 دقیقه با خانواده اش صبحت نماید”.
لاوین کریمی زندانی سیاسی كورد و دانشجوی لیسانس مدیریت در زندان همدان دچار خونریزی معده شده است و مسئولان زندان از انتقال وی به بیمارستان خارج از زندان امتناع می کنند،این در حالیست كه‌ پزشكان زندان تاكید كرده‌اند كه‌ این زندانی باید فورا در خارج از زندان مداوا شود .
لاوین كریمی كه‌ از روز ٢٤ مراددماه ١٣٩٤ از سوی نیروهای اطلاعات سقز به‌ اتهام همكاری با یكی از احزاب كوردستانی بازداشت شده‌ است ، در دادگاهی ناعادلانه‌ به‌ ٥ سال و شش ماه حبس تعزیزی محكوم شد .
حكم این فعال سیاسی و دانشجوی ٢٦ ساله‌ كورد ، پس از اعتراض وكیل مدافعش از سوی دادگاه تجدید نظر به‌ ٣ سال حبس و تبعید به‌ زندان همدان تقلیل یافت .
مركز روژی كورد و مروفایتی پیشتر در گزارشی در باره‌ وضعیت لاوین كریمی نوشته‌ بود كه‌ ، این فعال سیاسی كورد در بازداشتگاه اطلاعات مورد شكنجه‌ شدید قرار گرفته‌ و بهمین دلیل اكنون از ناراحتی و خونریزی شدید معده‌ رنج میبرد . مسئولان زندان به‌ لاوین گفته‌اند كه‌ وزارت اطلاعات اجازه خروج ایشان را به خارج از زندان ، جهت درمان نمی دهد. لاوین كریمی هم اكنون دوران محكومیتش را در زندان همدان سپری می كند .
فریده خوشنام: ۳۲ساله اهل شهرستان تکاب و دارای لیسانس حقوق میباشد. این زندانی سیاسی هفتم مردادماه سال ۸۴ در شهرستان تکاب از سوی ماموران امنیتی در محل کارش بازداشت شد. خانم خوشنام نزدیک به ۵ماه در بازداشتگاه اطلاعات همان شهر تحت بازجویی و زیر شکنجه های جسمی و روحی بوده است که از ناحیه چشم دچارعارضه شدید چشم و پا درد شده است.
این زندانی سیاسی ۲۴بهمن ماه سال ۸۴ توسط شعبه ۲دادگاه انقلاب تکاب به اتهام « اقدام علیه امنیت کشور، از طریق ارتباط موثق با اطلاعات حکومت اقلیم کردستان» به تحمل ۱۴سال حبس ۸۰ضربه شلاق و تبعید به زندان کرمان محکوم شد.
خانم خوشنام در خردادماه سال جاری بدستور قاضی پرونده از زندان تکاب به زندان کرمان منتقل شد و هم اکنون دوران محکومیت چهارده ساله خود را می گذراند.
سحر فیضی: «سحر فیضی» ۲۴ساله رشته مدیریت بازرگانی دانشگاه تبریز٬ که ۲۳تیرماه سال جاری از سوی ماموران اطلاعات و به علت شرکت در ۲۲تیرماه سال جاری در اعتصاب عمومی کردستان٬ به مناسبت سالروز ترور دکتر عبدلرحمان قاسملو بازداشت شد. ماموران اطلاعاتی بدون داشتن مجوز قانونی با هجوم به خانه این دانشجوی سقزی، و ضمن تفتیش و بازرسی منزل٬ وسایل شخصی ایشان از قبیل؛ لب تاپ٬ گوشی تلفن همراه و چندین کتاب را ضبط کرده و نیروهای امنیتی که با ایجاد رعب و وحشت برای بازداشت «سحرفیضی» هجوم آورده و این دانشجوی کُرد نسبت به بازداشت غیر قانونی اش در مقابل نیروهای اطلاعات اعتراض کرده و ماموران با واکنش خانواده اش مواجه شدند. وی پس از 5 ماه با قید وثیقه 200 ملیون تومانی آزاد شده است و طی همین هفته جهت صدور حکم باید به دادگاه سقز مراجعه شود. حکم وی هنوز نامعلوم است.
سهیلا مینایی: ۲۷ساله اهل دیواندره ، خانم مینایی ۱۹مرداد سال گذشته توسط ماموران اطلاعات این شهر دستگیر شد پس از تحمل ۶ماه بازداشت و بلاتکلیفی در بازداشتگاه دیواندره که پرونده وی به دادگاه انقلاب سنندج موکول گردیده و در همان دادگاه به اتهام ارتباط با یکی از احزاب کُرد جمعا به ۳سال و یک روز زندان و تبعید به زندان کرمان محکوم شد و اینک مدت نه ماه از حبس باقیمانده خود را در زندان کرمان می گذراند.

وضعیت نامساعد امین افشار نادری در آستانه نهمین روز از اعتصاب غذا/ عدم واکنش مسئولین

امین افشار نادری، نوکیش مسیحی محبوس در بند ۴ زندان اوین که در اعتراض به بلاتکلیفی خود در اعتصاب غذا به سر می برد، هم اکنون در آستانه نهمین روز اعتصاب غذا در وضعیت نامساعدی قرار دارد.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، امین افشار نادری، نوکیش مسیحی از تاریخ ۱۶ بهمن در اعتراض به بلاتکلیفی خود دست به اعتصاب غذا زده و تاکنون مسئولین زندان نسبت به درخواست وی هیچ واکنشی نشان نداده اند.
در آخرین مراجعه این زندانی عقیدتی به بهداری، فشار خون او ده بر روی هفت اعلام شده و طی این مدت وی چهار کیلو کاهش وزن داشته است.
امین افشار نادری در روز جمعه پنجم شهریورماه سال جاری به همراه چهار تن دیگر از نوکیشان مسیحی، در یک باغ خصوصی در فیروزکوه به اتهام «عضویت در کلیسای خانگی» بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد. وی بعد از گذشت سه ماه و اتمام بازجویی به اندرزگاه چهار، سالن سه زندان اوین منتقل و تاکنون در این بند نگهداری شده است.

بازداشت و ضرب و شتم یک دانش آموز نوجوان اهوازی از سوی مأموران امنیتی

یک دانش‌آموز نوجوان اهوازی توسط نیروهای امنیتی، در منزلش بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، علی کعب عمیر طی روزهای گذشته ضمن مورد ضرب و شتم قرار گرفتن از سوی نیروهای امنیتی بازداشت شده است.
لازم به ذکر است، در هنگام بازداشت این نوجوان اهوازی، به علت خشونت مأموران امنیتی دست وی شکسته شد.
مأموران امنیتی در هنگام یورش به منزل کعب عمیر اقدام به ضبط دستگاه کامپیوتر وی و چند تلفن همراه که متعلق به خانواده بوده نیز نموده‌اند.
گفتنی است که علی کعب امیر دانش آموز سال سوم دبیرستان پیش‌تر به علت استفاده از پلاکارد و دست نوشته‌هایی در اعتراض به حضور نظامی ایران در جنگ سوریه، به اداره اطلاعات اهواز احضار شده بود. وی همچنین در تشکیل گروه‌هایی در اعتراض به انتقال آب کارون مشارکت نموده بود.

هوای سرد و شرایط دشوار زنان زندانی در زندان یاسوج

عدم توجه و رسیدگی مسئولین به «کانون اصلاح و تربیت مادوان یاسوج»، محبوسین زن این مرکز را در شرایط دشواری قرار داده است.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، از مهر ماه سال جاری، مسئولین زندان زنان یاسوج (کانون اصلاح و تربیت مادوان یاسوج)، محدودیت‌هایی، از جمله بستن آشپزخانه داخلی بند، بی‌کیفیت شدن غذاها، عدم تماس با خانواده‌ها، نبود امکانات گرمایشی و بهداشتی را بر این زندانیان اعمال نمودند.
یک منبع آگاه در این خصوص به شبکه حقوق بشر کردستان گفت: “بعد از کشته شدن سه سرباز از سوی یکی از سربازان این زندان و بعدا خودکشی این سرباز در ۲۷ مهرماه امسال که هنوز جزئیات و دلایل آن نامشخص است، مسئولین زندان اقدام به محدود کردن تماس‌های تلفنی زندانیان با خانواده‌ها کرده و اکنون هر هفته تنها چند دقیقه آن هم تحت کنترل شدید بخش حفاظت زندانیان حق تماس با خانواده وجود دارد. حدود یک ماه پیش نیز تنها آشپزخانه داخلی بند که برای پخت غذای شخصی از سوی زندانیان مورد استفاده قرار می‌گرفت، بدون دلیل خاصی بسته شد و با توجه به کمبود بودجه و بی کیفیت بودن غذای زندان، زندانیان مجبورند از کنسروهای فروشگاه آن هم به‌صورت سرد استفاده بکنند.”
به گفته‌ی این منبع: “به دلیل اینکه این زندان در ۱۵ کیلومتری شهر یاسوج و در بخش مادوان قرار دارد، از امکانات اولیه به نسبت دیگر زندان‌ها در زمستان محروم بوده و زندانیان به دلیل نبود امکانات گرمایشی در داخل بند،شب‌ها با پوشیدن چندین لباس گرم مجبورند بخوابند. پیش‌تر نیز در بهار و تابستان امسال به مدت چند ماه آب گرم حمام این زندان قطع بود و زندانیان مجبور بودند برای حمام در آشپزخانه این زندان آب گرم بکنند.”
این منبع در پایان افزود: “هفته پیش در بازدید مدیرکل زندان‌های استان کهگیلویه و بویراحمد از این زندان، زنان زندانی در خصوص مشکلات و امکانات گرمایشی این زندان با او صحبت کردند و ایشان نیز قول پیگیری فوری داد ولی تاکنون در این خصوص هیچ اقدامی صورت نگرفته است و با بارش برف و سرد شدن هوا، وضعیت زندانیان بسیار اسفبار شده است.

اتوبان‌خوابی؛ زندگی در حاشیه‌ای دور از دسترس

کارتن خواب، گور خواب و اتوبان خواب. این آخری اگر عمرش بیشتر از قبلی‌ها نباشد، کمتر نیست. سال‌هاست که نقاط کم رفت و آمد تهران به محل سکونت و شب خوابی بی‌خانمانان تبدیل شده‌است و چه جایی بهتر از حاشیه‌های اتوبان‌ها که از پیش با گارد ریل‌ها بسته شده‌اند و ماموران جمع‌آوری بی‌خانمان‌ها و معتادان «متجاهر» جرات و حوصله هجوم به این محل‌ها را ندارند و دست کم تا مدتی پناهگاهشان امن می‌ماند؟
اتوبان‌خواب‌ها تنها بخشی از تصویر تیره حاشیه نشینی در ایران هستند که به عنوان یک پدیده در حال گسترش با آمارهای تکان‌دهنده، مدت‌هاست که زنگ خطر را در زمینه آسیب‌های اجتماعی در ایران به صدا درآورده است. بهمن مشکینی مشاور وزیر کشور ایران پیش‌تر گفته  که ۱۱ میلیون حاشیه‌نشین و بیش از هفت میلیون ساکن مناطق بافت فرسوده در کشور وجود دارند که جمعاً ۱۸ میلیون حاشیه‌نشین را تشکیل می‌دهند.
بزرگراه‌ها: پناهگاه‌های استتارشده
۱۰ بزرگراه مهم تهران شامل بزرگراه‌های بابایی، چمران، حکیم، همت، محلاتی، مدرس، شیخ فضل‌الله نوری، نیایش، امام علی و آیت‌الله کاشانی بهترین مکان‌ها برای اتوبان‌خوابی هستند؛ حاشیه‌هایی خلوت و بدون تردد و بی‌صاحب. کسی در حاشیه این اتوبان‌ها زندگی نمی‌کند که نگران زشتی محل سکونت یا انتقال آسیب‌های اجتماعی به اهالی محل باشد. حاشیه‌ها را بوته‌ها و درختان استتار کرده‌اند و رانندگانی که به سرعت از اتوبان‌ها می‌گذرند، متوجه زندگی پنهان در آنها نمی‌شوند.
هرازگاهی اما این نظم و آرامش به هم می‌ریزد: پناهگاه را باید برای جمع‌کردن زباله و خرید مواد ترک کرد. باید از روی گاردیل‌ها به دل اتوبان پرید و از خیابان گذشت. اگر راننده بیخانمان ژنده‌پوش را نبیند، سرنوشت او مرگ است.
رانندگانی که از این اتوبان‌ها می‌گذرند، تجربه مواجهه با ساکنان اتوبان را در ساعت‌های آغازین روز و پایانی شب دارند اما اداره تصادفات راهنمایی و رانندگی آماری از کشته‌شدگان و آسیب‌دیدگان تصادف رانندگان با این افراد منتشر نکرده است. با این حال بر اساس برخی گزارش‌ها، تصادف رانندگان با بی‌خانمان‌هایی که از بزرگراه می‌گذرند،  پس از ترافیک و آلودگی هوا، سومین معضل جدی ترافیکی تهران محسوب می‌شود.
با اینکه سال‌ها از زندگی بی‌خانمان‌های تهران در حاشیه اتوبان‌ها، داخل جوهای سرپوشیده، زیر پل‌ها و داخل پارک‌ها می‌گذرد، اما به نظر می‌رسد ناهماهنگی میان دستگاه‌های اجرایی مانند شهرداری و نیروی انتظامی و اجرای طرح‌های ضربتی، عجولانه و کارشناسی نشده به گسترش این موضوع در نقاط مختلف شهر و افزوده شدن بر ابعاد آن کمک کرده است.
نگاه حاکمیت ایران به مسئله حاشیه نشینی و معتادان بیخانمان نگاهی همدلانه و مسئولانه نیست. نمونه‌اش نگاه ابوالفضل رضوی، معاون توسعه روستایی و مناطق محروم ریاست جمهوری که سال گذشته گفته بود: «زمانی که آفات حاشیه‌نشینی را بررسی می‌کنیم، متوجه می‌شویم که این مسئله جز هزینه برای این نظام، هیچ چیز دیگری در پی نداشته است.»
با همین نگاه است که اجرایی طرح‌هایی برای از میان برداشتن کسانی که به قول این مقام مسئول «نظم پذیر نیستند»، بر ابعاد ماجرا اضافه می‌کند.
انضباط گازانبری در شهر
از جمله طرح‌هایی که باعث پراکنده شدن بی‌خانمان‌ها و معتادان در نقاط مختلف شهر شده، اجرای طرحی است موسوم به «طرح انضباط شهری با مشارکت شهروندان» که اجرای آن از سال ۹۴ با بودجه ۲۵۰ میلیارد تومانی در منطقه ۱۲ تهران آغاز شده است.
این طرح در سه حوزه انضباط اجتماعی، انضباط کالبدی و انضباط ترافیکی به دنیال جمع آوری معتادان «متجاهر» و بی‌خانمانان، تغییر چهره شهر از طریق تخریب بافت فرسوده و اجرای مقررات راهنمایی و رانندگی است؛ تجربه‌ای که محمدباقر قالیباف شهردار تهران، پیش‌تر در زمانی که رییس پلیس تهران بود، آن را به شکلی دیگر در محله «خاک سفید» تهران آزموده بود. قالیباف که معتقد بود «در قسمت‌هایی از منطقه ۱۲ مانند محله هرندی جریان زندگی مختل شده است»، این بار تلاش کرد با رویکرد پلیسی آمیخته به فرهنگ، صورت مسئله را در منطقه ۱۲ تهران کاملاً پاک کند. اما حتی عملکرد او درباره محله خاک سفید محل این انتقاد است که با حمله به یک محله، پلمپ مراکز آسیب‌زا و دستگیری و اعدام یک عده، چه تعداد از ساکنان آن محله به جای بازپروری و دریافت کمک‌های اجتماعی، به زیر پل‌ها، داخل گورها و جوی‌ها نقل مکان کرده‌اند؟
با وجود این پرسش‌ها، به دنبال اجرای این طرح در منطقه ۱۲، محله هرندی تهران، معتادان بیخانمان «جمع‌آوری» شدند؛ اما نه همه که برخی از آنها.
معاون اجتماعی و فرهنگی شهردار تهران گفته بود «قرار نیست مواجهه با معتادان به شکلی صورت گیرد که آنها به مناطق هم‌جوار نقل مکان کنند یا در شهر پراکنده شوند، بلکه برنامه‌ریزی لازم برای انتقال آنها به کمپ‌های ترک اعتیاد و پس از آن مهارت آموزی برای کسب درآمد با همکاری دستگاه‌های ذی‌ربط صورت گرفته است»، اما این ادعا با افزایش تعداد معتادان پراکنده در شهر تأیید نمی‌شود.
به دنبال اجرای این طرح بوده که اعضای شورایاری مناطق ۱۰، ۱۱، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۶ و ۱۷ که در اطراف منطقه ۱۲ قرار دارند، در شورای شهر گزارش‌هایی از افزایش معتادان در این مناطق داده‌اند.
گرچه شهرداری تهران آمارهایی از اسکان دادن بی‌خانمانان در مراکز «بهاران» شهرداری تهران ارائه کرده و پنج هزار نفر را به عنوان ساکنان مراکز بهاران اعلام کرده اما برخی اعضای شورای شهر از جمله ابوالفضل قناعتی، عضو کمیسیون عمران و حمل‌ونقل شورای شهر تهران به روزنامه «دنیای اقتصاد» گفته‌اند که تعدادی از معتادان از این مراکز رفته‌اند و چون دیگر قادر به بازگشت به محله هرندی نبوده‌اند، دنبال محل‌های خلوت دیگر در شهر گشته‌اند و آنجا ساکن شده‌اند.
این حقیقت وقتی آشکارتر می‌شود که بدانیم ۱۵۰ هزار تا ۲۰۰ هزار نفر کارتن‌خواب در منطقه ١٢ تهران زندگی می‌کردند. آماری که عبادالله فتح‌الهی، رئیس سازمان نوسازی شهرداری تهران در گفت‌وگو با پایگاه خبری وزارت راه و شهرسازی در تاریخ ١١ آبان ١٣۹۴ اعلام کرده است.
با وجود مداخله چند گروه و سازمان در مسئله بی‌خانمانان، معلوم نیست که کدام، مسئولیت اصلی را در ساماندهی وضعیت آنها دارند. نیروی انتظامی، شهرداری یا بهزیستی؟ اینکه چه کسی بایدبرای آینده آنها را برنامه‌ریزی کند و امکانات رفاهی، ایجاد اشتغال و بازپروری برای آنها چقدر است، پاسخ روشنی ندارد.
اقبال شاکری، رئیس کمیته عمران شورای شهر تهران به «جهان اقتصاد» گفته که چون همه حلقه‌های سیستم مقابله با آسیب‌های اجتماعی با هم و به‌درستی کار نمی‌کنند، لطمه اقدامات جزیره‌ای شهر را مبتلا می‌کند.
به گفته شاکری، تاکنون ده‌ها جلسه مشترک میان مسئولان نیروی انتظامی، سازمان بهزیستی، مدیریت شهری و قوه قضاییه برگزار شده است و همه نهادها در جریان وضعیت هستند، اما از آنجاکه این چرخه به درستی نمی‌چرخد، در نتیجه مداخلات صرفاً جنبه مقطعی پیدا می‌کند و آن‌گونه که باید راهگشا نیست.
تا آن زمان که این چرخه درست بچرخد، بی‌خانمانان شهرهای بزرگ تهران جایی امن‌تر از حاشیه اتوبان‌ها نخواهند داشت.

حکم زندان برای راحله راحمی‌پور به دلیل پرسش از سرنوشت نوزاد مفقود شده برادرش در زندان اوین

راحله راحمی‌پور، خواهر حسین راحمی‎پور از فعالان سیاسی اعدام شده در سال ۱۳۶۳، گفت که به دلیل پیگیری‌ و جستجوی سرنوشت برادرزاده‌اش «گلرو» نوزادی که اوایل دهه شصت در زندان اوین مفقود شد، توسط دادگاه انقلاب تهران به دو سال زندان محکوم شده‎است.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران، خانم راحمی‌پور گفت شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی ابوالقاسم صلواتی طی حکمی او را به اتهاماتی مانند «تبلیغ علیه نظام، شرکت در تجمع‌های اعتراضی و دیدار با خانواده‌های زندانیان سیاسی و فعالین مدنی» به دو سال زندان محکوم کرده و این حکم روز یکشنبه سیزدهم بهمن ماه به وکیلش ابلاغ شده‎است. این حکم هنوز غیرقطعی و در مرحله بدوی است و پس از اعتراض خانم راحمی‌پور و وکلایش به دادگاه تجدیدنظر ارسال خواهد شد.
راحله راحمی‌پور از سال ۱۳۹۴ پرسش و جستجو درباره محل خاک‌سپاری برادر و سرنوشت برادرزاده‌اش «گلرو» را که در سال ۱۳۶۳ در زندان اوین ناپدید شده، با حضور در تجمع‌های مسالمت‌آمیز و در دست گرفتن تصویری از برادرش علنی کرد و همین جستجو به تشکیل پرونده قضایی برای او منجر شد.
به گفته خانم راحمی پور، برادرش حسین راحمی‌پور و همسر برادرش که باردار بود، در سال ۱۳۶۲ به اتهام عضویت در «سازمان راه کارگر» یکی از گروه‎های مخالف جمهوری اسلامی، بازداشت شدند، دختر آن‌ها به نام «گلرو» در زندان اوین به دنیا آمد و چند روز پس از تولد، مأموران زندان در فروردین ۱۳۶۳ «گلرو»ی نوزاد را از مادرش گرفتند تا برای انجام آزمایش به بهداری ببرند اما هیچ وقت او را بازنگردانده و به مادرش اعلام کردند که او مرده و با وجود درخواست‎های مادرش جنازه و یا محل دفن را نیز به خانواده‎اش نشان نداده اند.
پدر کودک، حسین راحمی پور، حدود شش ماه بعد از تولد «گلرو» در سال ۱۳۶۳ اعدام شد و مادرش نیز که به بیماری شدید قلبی مبتلا بوده، از زندان آزاد شد اما سرنوشت کودک طی تمام این سال‎ها مشخص نشده‎است. به گفته راحله راحمی‎پور، خانواده او مرگ «گلرو» را باور نکرده‎اند و مسئولین زندان اوین نیز هرگز مدرک یا نشانه‌ای از مرگ این نوزاد را به خانواده‎اش نشان نداده‎اند.
راحله راحمی‌پور گفت که ابوالقاسم صلواتی رئیس شعبه ۱۵ دادپاه انقلاب تهران به عنوان قاضی دادگاه طی حکمی وی را به دو سال زندان محکوم کرد اما «باز هم پاسخی درباره سرنوشت برادرزاده‎اش «گلرو» و همچنین محل دفن برادرش حسین راحمی‎پور ارائه نکرد.
راحله راحمی‎پور اواخر مردادماه ۱۳۹۵ پس از احضار به بازپرسی اوین، گفت: «بعد از اینکه من پیگیری برای موضوع گم شدن برادرزاده‎ام در اوین را شروع کردم و در چند تجمع مدنی حاضر شدم، مرتب به صورت تلفنی از طرف نیروهایی که می‎گفتند از طرف وزارت اطلاعات هستند دعوت به سکوت شدم و تلفنی احضار شدم، من هم نرفتم و گفتم من نمی‎دانم شما کی هستید و اصلا چرا باید احضار شوم و بدون احضاریه کتبی و رسمی نمی‎آیم، تا اینکه روز بیست و ششم مرداد(۹۵) از طرف دادسرای اوین رسما احضار شدم که باید ظرف پنج روز خودم را به دادسرا معرفی می‎کردم، اتهام دقیقی هم در احضاریه درج نشده بود و صرفا نوشته بودند برای رسیدگی به اتهامات مندرج در پرونده بیایید.»
خانم راحمی پور روز شنبه ۳۰ مرداد در دادسرای اوین حاضر شد و مورد بازپرسی قرار گرفت، او درباره موضوعات و اتهامات انتسابی، گفت: «شش ساعت بازپرسی شدم و گفتند بازپرسی کامل نشده و باید دوباره هم بیایید تا پرونده تکمیل شود، حضور در تجمعات با عکس برادرم، دیدار با فعالین مدنی و سیاسی و مصاحبه با رسانه‌ها، بخشی از اتهامات من است که هیچ کدام اصلا جرم نیستند، از من خواستند تعهد بدهم که این فعالیت‎ها را ادامه ندهم ولی من حاضر نشدم تعهد بدهم، من فقط از سرنوشت برادرزاده‎ام و محل دفن برادرم از آنان سئوال کرده‎ام و قصد ندارم تا گرفتن پاسخ کوتاه بیایم.»
راحله راحمی‎پور در سال‌های اخیر در بسیاری از تجمع‌های اعتراضی مدنی با پلاکاردی شرکت کرده که روی آن عکسی از برادرش حسین راحمی‎پور نصب شده و همچنین نوشته شده است: «برادرم را کشتید، با فرزندش چه کردید؟»، مسئولین قضایی و یا امنیتی جمهوری اسلامی تاکنون به این پرسش پاسخی نداده‎اند و در عوض راحله رحیمی‎پور را تحت پیگرد قضایی قرار داده و به دو سال زندان محکوم کرده‎اند.

صدور حکم حبس برای یک شاعر در اشنویه

شعبە ١٠١ دادگاه انقلاب اشنویه، مسعود آلانی، هنرمند و شاعر اهل این شهرستان را بە تحمل ٩ ماه حبس تعزیری محکوم کرده است.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، مسعود آلانی، هنرمند اهل اشنویه در پی خواندن یک شعر حماسی، به اتهام طرفداری از احزاب کرد به نه ماه حبس تعزیری محکوم شده است.
این شاعر و هنرمند در دی‌ماه سال جاری، در پی سرودن یک شعر در یک مراسم عروسی در روستای “دە شمس”، از سوی نیروهای اطلاعاتی بازداشت شدە بود.

معاون ستاد حقوق بشر قوه قضائیه: ما قصاص را اعدام تلقی نمی کنیم ؛ قصاص یک حکم اسلامی و قانونی است

عکس ‏‎Hadi Zareh‎‏
معاون بین الملل ستاد حقوق بشر قوه قضائیه با اشاره به این مطلب که قصاص را اعدام تلقی نمی‌کنیم قصاص یک حکم اسلامی و قانونی است گفت: عموماً ۹۳ درصد اعدام‌ها در ایران ناظر بر جرائم مرتبط با مواد مخدر است.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، غریب آبادی معاون بین‌الملل ستاد حقوق بشر در حاشیه بازدید ۲۴ نفر از سفرای کشورهای آسیایی، اروپایی و آفریقای از کانون اصلاح تربیت در گفت‌وگو با خبرنگار تسنیم بیان کرد: از ۳۰ سفیر کشورهای مختلف دعوت کنیم تا این سفرا از نزدیک کانون و نحوه دادرسی قضائی کشور ما را ملاحظه کنند و با قضات مربوطه بدون واسطه صحبت کنند.
غریب آبادی افزود: هدف اصلی از برگزاری این بازدید ارائه دستاوردها و تجربیات ما به کشورهای دیگر است و در جلسه امروز نیز مطرح کردیم که ما آمادگی کافی را در زمینه تبادل دادرسی عادلانه برای کودکان را باکشورهای دیگر داریم.
وی مطرح کرد: کشور ما آماج برخی از اتهامات در حوزه حقوق بشر است و در همین راستا هدف ما از دعوت سفرا این بود که این نکته روشن شود که اتهامات وارد شده به کشور ایران بی‌اساس است.
غریب آبادی گفت: نکته‌ای که باید اشاره شود این است که ما مجازات‌هایی که درباره سلب حیات در نظام حقوقی و جزایی داریم عموماً و به‌طور کلی ناظر بر سه دسته است یک دسته جرائم تروریستی یک دسته جرائم مرتبط با مواد مخدر و دسته دیگر هم بحث قصاص است که دستورات قبل نفس اتفاق می‌افتد.
وی افزود: ما قصاص را اعدام تلقی نمی‌کنیم قصاص یک حکم اسلامی و قانونی است اما در دو دسته دیگر قتل اعدام مطرح می‌شود.
معاون بین‌الملل ستاد حقوق بشر قوه قضائیه گفت: عموماً در ۹۳ درصد اعدام‌ها در ایران ناظر بر جرائم مرتبط با مواد مخدر است و در آن حد کمی هم که ناظر بر قصاص است سیاست دستگاه قضایی ایران این است که در واقع با کمک مؤسسات غیر دولتی زمینه را برای جلب رضایت خانواده مقتول فراهم کند.
این مقام قضایی توضیح داد: همان‌گونه که در قرآن کریم بر قصاص تاکید شده است بر بخشش هم تاکید وافری شده است و بخشش بر قصاص ترجیح داده شده است.
غریب آبادی گفت: هرچند قصاص یک حق خصوصی است و حق حاکمیت نیست ولی سیاست نظام قضایی ایران این است که تا جایی که امکان دارد در جهت جلب رضایت عمومی اولیای دم حرکت کند.

انتقال حمید بابایی از زندان رجایی شهر به بند ۲۰۹ زندان اوین

 

 

حمید بابایی، دانشجوی نخبه محبوس در زندان رجایی شهر به‌طور ناگهانی و به دلایل نامعلومی به سلول‌های انفرادی ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد.

حمید بابایی، زندانی سیاسی که پیش‌تر در بند ۴ سالن ۱۲ زندان رجایی شهر به صورت ممنوع‌الملاقات به سر می‌برد، اخیراً به بند ۲۰۹ زندان اوین انتقال یافته است. این انتقال در حالی صورت گرفته که چندی پیش وی از سوی مسئولین زندان رجایی شهر به پرونده‌سازی مجدد تهدید شده بود.

گفتنی است که حمید بابایی، دانشجوی دکترای فاینانس دانشگاه لیژ بلژیک، روز ۲۲ مرداد ١٣۹٢، اندکی پس از ورود به ایران برای دیدار خانواده توسط وزارت اطلاعات احضار و بازداشت شد. بازداشت او پس از آن صورت گرفت که حمید بابایی درخواست نیروهای امنیتی برای همکاری با وزارت اطلاعات و فعالیت در بلژیک را رد کرد. او بلافاصله پس از بازداشت به سلول انفرادى در زندان اوین منتقل شد، بابایى ٢٠ روز در انفرادى بند ٢۴٠ گذرانده و بعد از آن به بند ٢٠۹ منتقل و نهایتا بعد از تحمل ٣۵ روز انفرادى در تاریخ ٢۷ شهریورماه ۱۳۹۲ وارد بند ۳۵۰ زندان اوین شد. او طی مدت بازجویی امکان تماس با خانواده یا وکیلش را پیدا نکرد.

سپس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی، حمید بابایی را به اتهام «جاسوسی و ارتباط با دول متخاصم» به ۶ سال حبس تعزیری و ۴ سال حبس تعلیقی محکوم کرد و حکم صادره در شعبه ۵۴ دادگاه تجدیدنظر نیز تأیید شد. به گفته منبع مطلع این دادگاه بدوی کمتر از ۱۰ دقیقه طول کشیده و وکیل تسخیری حمید بابایی، سکوت کرده و هیچ دفاعی از او نکرده است، این وکیل تسخیری در اولین ملاقاتش با حمید بابایی در زندان اوین نیز از موکلش خواسته بود که اعتراف کند. بابایی در تمام مدت دادرسی اتهام وارده را رد کرده و گفته است که به دلیل عدم همکاری با نیروهای امنیتی، قربانی شده است.

حمید بابایی در مرداد ۱۳۹۳ در جریان انتقال گروهی زندانیان از بند ۳۵۰ به بند هفت و متعاقبا هشت انتقال یافت. او پس از اعتراض به شرایط بند هشت اواخر بهمن‌ماه ۱۳۹۳ به زندان رجایی شهر کرج تبعید شد. او در اواسط سال ۱۳۹۵ از بند زندانیان عادی زندان رجایی شهر به سالن ۱۲ و محل نگهداری زندانیان سیاسی-امنیتی منتقل شده است.

Bild könnte enthalten: 1 Person
Bild könnte enthalten: 4 Personen, Personen, die lachen, Brille und Text
Bild könnte enthalten: 1 Person, Text

اعمال فشار بر وثیقه گذاران رضا شهابی برای بازگشت وی به زندان

ریحانه انصاری نژاد، یکی از وثیقه گذاران رضا شهابی، از سوی دادسرای اوین برگه اخطاریه دریافت کرده است.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، دستگاه قضایی با صدور اخطاریه برای ریحانه انصاری نژاد، یکی از وثیقه گذاران رضا شهابی، قصد دارد این فعال کارگری را برای بازگشت به زندان تحت‌فشار قرار دهد.
بر اساس این اخطاریه، خانم انصاری نژاد می‌بایست ظرف مدت یک ماه آقای شهابی را به زندان معرفی کند و در غیر این صورت وثیقه گذاشته شده برای آزادی این فعال کارگری ضبط می‌شود.
رضا شهابی که در روز ۲۲ خرداد سال ۸۹ بازداشت و به شش سال زندان محکوم شده بود، به دلیل ضرب و شتم مأموران امنیتی در زمان بازداشت و بازجویی، در دوره محکومیت دو بار تحت عمل جراحی (گردن و کمر) قرار گرفت و به دلیل وضعیت جسمی بسیار وخیم، مسئولان قضایی با تأییدیه پزشکی قانونی و اخذ وثیقه سنگین با مرخصی استعلاجی نامبرده برای مدت باقی‌مانده حبس موافقت نموده بودند.
باوجود اینکه این فعال کارگری در تاریخ ۱۶/۲/۹۴ محکومیتش تمام شده و مسئولان قضایی پیش‌ازاین در مراجعات آقای شهابی به دادستانی به‌صورت شفاهی اعلام کرده بودند که محکومیت حبس شما پایان یافته است، تا به امروز از استرداد وثیقه هم خودداری کرده‌اند. ده است درحالی‌که وی هنوز از کار اخراج و تحت‌فشار برای بازگشت به زندان است.
علی‌رغم اینکه شهابی همچنان از عارضه گردن و کمر و بیماری‌های مختلف ناشی از اعتصابات غذا در دوره محکومیت رنج می‌برد، دادستانی در ماه‌های اخیر طی تماس‌های تلفنی با ایشان اعلام کرده که سه ماه از مرخصی مورد موافقت قرار نگرفته است و باید به زندان مراجعه نماید.
همچنین دادستانی با اخطار کتبی و تماس‌های تلفنی مکرر به وثیقه گذار از ایشان خواسته است که شهابی را تحویل زندان دهد در غیر اینصورت وثیقه را ضبط خواهد کرد.
  • ekhtariye