مادر گلرخ ایرایی از سوی ضابطین سپاه تهدید به « بازداشت » شد

طی روزهای اخیر طاهره ایرایی، مادر گلرخ ایرایی از سوی مأموران اطلاعات سپاه تهدید به بازداشت شده است
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، ضابطین سپاه طی تماسی با مادر گلرخ ایرایی ، وی را تهدید کردند که در صورت مصاحبه و یا هرگونه اطلاع‌ رسانی در خصوص وضعیت دخترش ، او را بازداشت خواهند کرد.
مادر این زندانی سیاسی محبوس در اوین پیش‌ تر در مصاحبه با رسانه‌ها از فشارهای مقامات بر فرزندش و همچنین آرش صادقی ابراز نگرانی کرده بود.
سوم آبان ماه سال گذشته، مأموران امنیتی با یورش به محل سکونت گلرخ ایرایی و شکستن درب منزل، این فعال حقوق بشر را به‌منظور اجرای حکم شش سال حبس تعزیری دستگیر کردند. این بازداشت درحالی صورت گرفت که خانم ایرایی تا آن زمان احضاریه‌ای جهت اجرای حکم حبس دریافت نکرده بود.
گلرخ ایرایی، متولد ۱۳۵۹ نخستین بار در تاریخ ۱۵ شهریورماه به همراه آرش صادقی، همسرش بازداشت و به دو اتهام توهین به مقدسات و تبلیغ علیه نظام محکوم به شش سال حبس شده است. طبق گفته آرش صادقی، در روز دادگاه گلرخ ایرایی در بیمارستان بستری بوده و مدارک پزشکی او را وکیلش، خانم زهرا مینویی، به دادگاه تحویل می‌دهد اما قاضی صلواتی بدون توجه به عدم حضور او و شنیدن دفاعیاتش حکم شش سال حبس را برای او غیابی صادر کرد و دادگاه تجدیدنظر هم این حکم را عیناً تائید کرد.

اتهام‌های قاضی کهریزک اعلام شد

Image result for ‫محکومیت حیدری‌فرد، یکی از قضات پرونده کهریزک‬‎
غلامحسین اسماعیلی رئیس دادگستری استان تهران به تشریح اتهامات یکی از قضات پرونده بازداشتگاه کهریزک پرداخت و تاکید کرد “این فرد دارای اتهامات متعددی مانند تصرفات غیرقانونی، استفاده غیرقانونی از اموال دولت، ارتشا، استفاده از سلاح و درگیری در حوزه‌های مختلف” است و همینطور دارای یک پرونده دیگر هم است که درحال بررسی است.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایلنا، غلامحسین اسماعیلی در پاسخ به این سوال که «حیدری‌فرد» یکی از قضات پرونده کهریزک دارای چه اتهاماتی بوده است که به ۱۵ سال حبس محکوم شده است؟ گفت: “این فرد دارای اتهامات متعددی مانند تصرفات غیرقانونی، استفاده غیرقانونی از اموال دولت، ارتشا، استفاده از سلاح و درگیری در حوزه‌های مختلف و… است و به همین اتهامات محکوم شده است”.
او ادامه داد: “البته این فرد دارای یک پرونده دیگر هم است که در حال بررسی است و چون اتهامات هنوز اثبات نشده است، من از بیان آن اتهامات معذورم”.
گفتنی است که پیشتر سخنگوی قوه قضاییه از محکومیت “علی اکبر حیدری‌فر“، یکی از سه مقام قضایی درگیر در پرونده کهریزک به ۱۵ سال حبس خبر داد.
علی‌اکبر حیدری‌فر (دادیار سابق دادسرای امنیت تهران)، به همراه سعید مرتضوی (دادستان سابق تهران) و حسن زارع دهنوی معروف به قاضی حداد (معاون سابق امنیت دادستان) نقش اصلی را در انتقال ده ها نفر از بازداشت شدگان اعتراضات انتخاباتی ۱۳۸۸ به بازداشتگاه کهریزک برعهده داشتند.
تنها چند روز پس از انتقال این بازداشت شدگان به کهریزک، محسن روح الامینی، امیر جوادی فر و محمد کامرانی بر اثر ضرب و جرح و بدرفتاری جان دادند. رامین قهرمانی و احمد نجاتی کارگر نیز، به فاصله کوتاهی پس از آزادی از کهریزک، بر اثر جراحات دوران بازداشت درگذشتند.

ناپدید شدن کودکان و قاچاق اعضای بدن آنها در تهران

• فاطمه دانشور عضو شورای اسلامی شهر تهران می گوید در بسیاری از موارد کودکان ناپدید می‌شوند و اعضای بدن آنها قاچاق می‌شود و بعد از مدت‌ها جسد برخی از آنها در بیابان‌ها بدون کلیه و چشم رها شده است …

 


اخبار روز: عضو شورای اسلامی شهر تهران روز شنبه ۱۰ تیر در گفتگو با خبرگزاری فارس به خرید و فروش باند بزرگ کودکان در تهران اشاره کرد و گفت:‌در بسیاری از موارد کودکان ناپدید می‌شوند و اعضای بدن آنها قاچاق می‌شود و بعد از مدت‌ها جسد برخی از آنها در بیابان‌ها بدون کلیه و چشم رها شده است.

فاطمه دانشور در پاسخ به این پرسش که خبری مبنی بر کامیون حمل کودکان کار در بزرگراه مدرس دیده شده است، گفت: در این خصوص بنده چیزی نشنیده‌ام و نمی‌دانم قضیه چیست.
وی به اجاره دادن کودکان اشاره کرد و گفت: خانواده‌ها کودکان خود را برای کار اجاره می‌دهند و شاید هفته‌ها بچه‌هایشان را نبینند آنها نگران هم نمی‌شوند و معتقدند که بالاخره باز می‌گردند.
دانشور با بیان اینکه بارها در خصوص فروش کودکان هشدار داده بودیم، گفت: در محلات پرخطر مانند هرندی کودکانی گم می‌شوند که والدین آنها حتی شکایت هم نمی‌کنند.
عضو شورای اسلامی شهر تهران با تأکید بر این موضوع که این افراد زندگی‌های خاصی دارند،‌گفت: والدین این کودکان نسبت به نبود بچه‌ها بی‌تفاوت هستند.
عضو شورای اسلامی شهر تهران با اشاره به اینکه فروش کودکان بسیار به چشم می‌خورد، گفت: اصولاً مادران باردار آسیب‌دیده که خارج از نکاح باردار شده‌اند، وقتی برای تولد فرزندانشان به بیمارستان‌ها مراجعه می‌کنند شناسنامه را به نام خودشان هم نمی‌گیرند و یک نام دیگر اعلام می‌کنند.
به گفته دانشور شناسنامه این اطفال نام پدر ندارد و مشخصات مادر نیز درست نیست.
وی هشدار داد که والدین به شدت مراقب کودکان خود باشند و در صورتی که کودکانشان ناپدید شد حتماً شکایت کنند.
عضو شورای اسلامی شهر تهران گفت: نهادهای نظارتی باید سلامت کودکانی که والدین آنها در محیط های پرخطر زندگی می کنند را برعهده بگیرند ون بسیار مشاهده شده که این والدین گاها کوچکترین حس مسئولیتی نسبت به فرزندانشان ندارند.

تکذیب رسمی خبر قاچاق اعضای بدن کودکان

در پی بازتاب گسترده خبرقاچاق کودکان در شبکه های اجتماعی، نیروی انتظامی و قضائی موضوع گم شدن و فروش اعضای بدن کودکان را تکذیب کردند و خانم دانشور نه به صراحت پیشین اما به طور ضمنی خبر گم شدن کودکان و عدم پیگیری برای یافتن آنها را تکرار کرد. همشهری آنلاین روز یکشنبه ۱۱ تیر در خبری زیر عنوان “درپشت پرده خبر قاچاق اعضای بدن کودکان” نوشت: در روزهای گذشته خبری در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی منتشر شد که نگرانی خیلی از خانواده‌ها را به همراه داشت؛ خبری مبنی بر وجود باندهای قاچاق اعضای بدن کودکان و اینکه اجساد این کودکان بی‌آنکه خانواده‌هایشان شکایتی مطرح کنند، در بیابان‌های اطراف شهر پیدا می‌شود.
خبر تکان‌دهنده بود و انتشار آن به نقل از یکی از اعضای شورای شهر تهران، موجی از نگرانی را به‌دنبال داشت.

اما حقیقت ماجرا چه بود و آیا چنین ادعایی حقیقت داشت؟دهم تیرماه، یکی از خبرگزاری‌ها گفت‌وگویی با عنوان «‌کودکان زیر تیغ اجاره و قاچاق اعضا» منتشر کرد که به سرعت در شبکه‌های اجتماعی دست به دست شد. در بخش‌هایی از این گفت‌وگو به نقل از فاطمه دانشور، عضو شورای شهر تهران آمده بود:
«‌در محله‌های پرخطر مانند هرندی کودکانی گم می‌شوند که والدین آنها حتی شکایت هم نمی‌کنند. ‌در بسیاری از موارد کودکان ناپدید می‌شوند و اعضای بدن آنها قاچاق شده و بعد از مدت‌ها جسد برخی از آنها در بیابان‌ها بدون کلیه و چشم رها می‌شود.»
انتشار این خبر در دیگر سایت‌ها و کانال‌های تلگرامی باعث واکنش نیروی انتظامی شد و پلیس آگاهی پایتخت اعلام کرد: در سال‌های اخیر هیچ گزارشی مبنی بر کشف جسد کودکان در بیابان‌های اطراف تهران نداشته‌ایم. این اظهارات قطعا کذب بوده و هیچ پرونده‌ای در سال‌های اخیر با چنین موضوعی در شهر تهران و در پلیس آگاهی پایتخت وجود نداشته است.»
از سوی دیگر، محمد شهریاری، سرپرست دادسرای جنایی تهران نیز روز گذشته در گفت‌وگو با همشهری گفت: اینکه گفته شده کودکان را به قتل می‌رسانند و بعد از برداشتن اعضای بدنشان، اجسادشان را در بیابان‌ها رها می‌کنند، از اساس کذب است. مگر پنهان کردن چنین مسئله‌ای از پلیس و دستگاه قضایی ممکن است؟
برفرض خانواده‌ها شکایت نکنند. آیا اقوام و بستگان آنها نیز ساکت می‌مانند و چیزی به پلیس نمی‌گویند؟ مگر اجساد این بچه‌ها مخفی می‌ماند و کشف نمی‌شود؟ پس چطور در سال‌های اخیر چنین ماجراهایی به ما گزارش نشده و جسدی پیدا نشده است؟ این در حالی است که دادسرای جنایی تهران و پلیس نسبت به جرایم علیه کودکان بسیار حساس‌اند و آنها را با جدیت پیگیری می‌کنند. انتشار این اخبار کذب، می‌تواند باعث تشویش اذهان عمومی شود.

اینکه ماجرا چه بود و خبر چطور منتشر شد، فاطمه دانشور، عضو شورای شهر تهران در گفت‌وگو با همشهری می‌گوید که اصلا چنین مطالبی را بیان نکرده است. وی در کانال تلگرامی خود نیز نوشت: خبرنگاری با من تماس گرفت و راجع به خبری درباره کودکان پرسید. گفتم راجع به خبر اظهارنظر نمی‌کنم ولی وضعیت و سلامت کودکانی که در خانواده‌های پر‌خطر زندگی می‌کنند نگران‌کننده است و باید برای آن چاره‌ای اندیشید.

هر از گاهی که گزارش‌های مددکاران موسسه خیریه مهرآفرین را می‌خوانم، به پرونده‌هایی برخورد می‌کنم که خانواده‌های آسیب دیده علاوه بر ابتلا به اعتیاد در محله‌های پر خطر نیز زندگی می‌کنند که محل تردد اشرار است و بنا بر گزارش‌های مددکاری این موسسه با خانواده‌هایی برخورد داشته‌ایم که کودکشان موقع بازی در کوچه گم شده و دیگر بازنگشته است و حتی شکایت نیز نکرده‌اند. یا پرونده‌های کودکان کار موسسه مهرآفرین را که می‌خوانم می‌بینم کودکانی به قصد کار یا موارد مشابه توسط عده‌ای از ایران خارج شده‌اند و خانواده بعد از ماه‌ها از وضعیت کودکان‌شان بی‌اطلاعند.
یا وقتی خبر قتل دختربچه ۷ساله و پیدا‌شدن جسدش در یک خرابه در کرمان را می‌خوانم به‌عنوان یک فعال اجتماعی نگران می‌شوم و به نکته هشدار دهنده‌ای می‌رسم؛ اینکه این کودکان از جایی دیگر باید تحت مراقبت قرار گیرند. با این حال رسانه‌ها استنباط‌های خود را نوشته‌اند و استنباط خود و نه گفته بنده را منتشر کرده‌اند. لذا با تکذیب این تیتر(کشف جسد بدون کلیه و چشم کودکان کار در حاشیه پایتخت)، این مطلب را نوشتم که گویای صحبت واقعی و درست من با رسانه است و دغدغه آن را دارم.
چهار ماه پیش فعالیت یکی از باند های قاچاق کودکان توسط خبرگزاری میزان رسانه ی نزدیک به قوه قضائیه گزارش شده بود و نیروهای انتظامی و قضائی در جریان بودند که کودکان خرید و فروش می شوند. خبرگزاری میزان در این گزارش به نقل از مددکار اجتماعی موسسه خیریه مهرآفرین نوشته بود: ثریا موردی بود که به موسسه خیریه مهرآفرین معرفی شد. او نوزاد خود را فروخته بود اما به سختی این موضوع را عنوان کرد. پس از اینکه اعتماد او جلب شد، آدرس خانه ای را به ما داد که ماه ها در آنجا زندگی می کرده است.
وی می افزاید: اعضای یک باند خرید و فروش نوزاد در این خانه فعالیت می کنند. طبق اطلاعاتی که به دست آورده ام، ماهیانه حدود ۱۵ الی ۲۰ نوزاد از سوی این باند، خرید و فروش می شوند.
این مددکار اجتماعی با اشاره به وضعیت سر دسته این باند می گوید: سردسته این باند خانمی ٣۵ و یا ٣۶ ساله است. او معتاد نیست و ظاهری بسیار موجه دارد. در این باند، پزشک و پرستار نیز حضور دارند اما نوزادان در بیمارستان متولد می شوند.
وی با بیان اینکه ” برای نوزادان این باند، مدارک شناسایی جعلی تهیه می شود” می گوید: پس از بررسی های صورت گرفته، مشخص شد که نوزادان پس از تولد در یکی از بیمارستان های جنوب شهر تهران، از بیمارستان خارج شده و پس از آن مدارک هویتی جعلی برای نوزادان تهیه می شود.
این مددکار اجتماعی با اشاره به دلایل اکثر زنان معتاد برای فروش نوزادان خود می گوید: زنی که معتاد است و سرپناهی نیز ندارد، راحت به هر کاری دست می زند. اکنون معضل اصلی، شخصی نیست که اقدام به فروش نوزاد خود می کند بلکه این دلال ها و واسطه های خرید و فروش کودکان هستند که باید شناسایی و مجازات شوند.

کودکان در کامیون حمل گوشت!

در باره ی خبر مربوط به دیده شدن کامیون حمل کودکان کار در بزرگراه مدرس که دانشور عضو شورای شهر تهران گفته در این خصوص بنده چیزی نشنیده‌ام و نمی‌دانم قضیه چیست، سلامت نیوز نوشته است:خبر، خلاصه و کوتاه اما تکان‌دهنده بود. در یک ماشین حمل گوشت کانتینردار نارنجی، وسط اتوبان مدرس باز شد و چیزی حدود ۵۰ کودک در این ماشین دیده شد. این را شاهد عینی ماجرا بازگو کرده و گفته که این بچه‌ها شبیه به کودکان کار بودند. در نهایت این ماشین، کودک دیگری را نیز سوار کرده و دوباره به راه افتاده است.

به گزارش سلامت نیوز، روزنامه قانون نوشت: باور کردنی نیست! اولین سوالی که در ذهن متبادر می‌شود این است که چرا ماشین حمل گوشت؟ شاهد عینی ماجرا که شماره پلاک این ماشین را نیز برداشته پس از تماس با اورژانس اجتماعی و پلیس ۱۱۰ با بی‌تفاوتی آن‌ها نسبت به دریافت شماره پلاک ماشین مواجه می‌شود و در نهایت این خبر را در اختیار رسانه‌ها قرار می‌دهد تا شاید منجر به پیگیری شود. اما آنچه در نهایت از پیگیری این ماجرا حاصل می‌شود، پاسکاری مسئولان و بی‌تفاوتی است. اغلب سعی می‌کنند خود را متعجب نشان دهند، بعد می‌گویند بعید می‌دانند چنین خبری صحت داشته باشد. در ادامه سوالات عجیب و غریبی در راستای کم اهمیت‌ترین جنبه‌های موضوع می‌پرسند و دست آخر یا موضوع را به مسئولان دیگر پاس می‌دهند یا قول سرسری برای پیگیری می‌دهند و تمام. اما یک نکته بین تمام این افراد مشترک است؛ اینکه هیچ کس واقعا از شنیدن این خبر متعجب یا نگران نمی‌شود. گویا که چنین اتفاقی هر روز در پایتخت در حال وقوع است و مسئولان طوری برخورد می کنند که گویی می‌خواهند بگویند: «خب! که چه؟! دنبال چه می گردید؟». مسلم است؛ دقیقا به دنبال اینکه این تعداد کودک در کامیون حمل گوشت چه می کنند؟ رد پای مافیای قاچاق داخلی کودکان کار در این موضوع به وضوح به چشم می‌خورد و کسی به روی خود نمی‌آورد. کودکانی که به طور حتم از کمترین حقوق انسانی بهره‌مند نیستند و برای کسی مهم نیست داخل این کانتینرها به آن‌ها چه می‌گذرد و قرار است به کجا بروند.

شمارش تعداد بچه ها؛ دغدغه مجلس!

اغلب کودکان کار دارای خانواده هستند و طبق آمارها بالغ بر ۹۰درصد این بچه‌ها در کنار خانواده زندگی می‌کنن. اما وضعیت کودکان کاری که هیچ خانواده‌ای ندارند بسیار وخیم است و همین کودکان اغلب در اختیار مافیای قاچاق قرار دارند. با کمیسیون اجتماعی مجلس نیز تماس می‌گیریم اما می‌گویند که بعید است چنین چیزی ممکن باشد. سلمان خدادادی که مدت کوتاهی است از سمت ریاست کمیسیون اجتماعی مجلس فارغ شده، آن زمان و در وقت فعالیت در این خصوص به «قانون» گفت که «تاکنون چنین موردی مشاهده نشده و حمل کودکان در کامیون حمل گوشت با منطق جور در نمی آید. اصلا چرا کامیون حمل گوشت؟ مگر نمی‌توانند این بچه ها را با اتوبوس جا به‌جا کنند؟! ».می‌گویم مساله اینجاست که به ذهن کسی نمی رسد در کامیون حمل گوشت، بچه ها حضور داشته باشند و به طور حتم این بچه ها به منظور خاصی در این کامیون بوده‌اند. خدادای تاکید کرد که این موضوع با منطق هماهنگ نیست و در پاسخ به «قانون» مبنی بر اینکه شماره پلاک این ماشین برداشته شده گفت: «شماره پلاک را بدهید، ارزیابی می کنیم که کجا بوده و چرا بوده. حتی می شود که منبع خبر را به مجلس دعوت کرد و موضوع را پیگیری کرد! ۵۰ نفر کودک کار در یک ماشین حمل گوشت، قطعا یک اتفاق سازماندهی شده است. اما چه طور شمرده اند که تعداد این بچه ها ۵۰ نفر بوده؟!». می‌گویم کسی تعداد را شمارش نکرده و این رقمی بوده که به چشم شاهد ماجرا آمده است. خدادادی می‌گوید که در صحت خبر شک دارد اما پیگیری خواهد کرد و با نیروی انتظامی در میان خواهد گذاشت!


۱۱۰؛ نیروی واکنش سریع!

برخورد پلیس ۱۱۰ اما قابل تامل است. تماس می‌گیریم و خبر را مطرح می‌کنیم و منتظر می‌مانیم که واکنش خاصی ببینیم. شخص پشت خط در واکنش به طرح موضوع قاچاق کودکان کار می گوید: «خب چیه؟ الان چی می خوای شما؟». بهت زده سکوت می کنم و بعد می گویم که چنین اتفاقی افتاده و با شما تماس گرفته‌ام که پیگیری کنید. این همه بچه در کامیون چه می‌کرده اند و الان کجا هستند؟ می‌پرسد که این را اعلام کرده بودید؟ می‌گویم که من نه اما شخص دیگری عنوان کرده و شما پیگیری نکرده‌اید. عصبانی می‌شود و می‌پرسد: «از کجا می‌دونی پیگیری نشده خانم؟» می‌گویم چون حتی شماره پلاک کامیون را از این شخص نگرفته‌اید. می‌خواهم شماره پلاک را به شما بدهم، پیگیری می‌کنید یا خیر؟ با همان لحن می‌گوید که تماس را به اداره آگاهی وصل می‌کند. اولین سوال اداره آگاهی این است: «بچه‌ها افغانی بودند؟» می گویم که شاید، نمی دانم! خودش تایید می کند که افغان بوده اند و می گوید که صبر کنم تا تماس را به اداره امنیت وصل کند. مامور اداره امنیت صحبت‌ها را می‌شنود. شماره پلاک را می‌گیرد و قطع می‌کند. همین و دیگرهیچ!

پاسکاری مسئولان؛ چرخه‌ای تکراری و فرساینده

بعد از مجلس و ۱۱۰، نوبت به سازمان بهزیستی به عنوان مسئول ساماندهی کودکان کار و خیابان می رسد. مدیر کل امور کودکان و نوجوانان سازمان بهزیستی را ظهر روز تعطیل از خواب بیدار می کنم و می‌گویم که موضوع مهمی است. می گوید موضوع مهم را بفرمایید و وقتی می شنود، می‌گوید که بعید است اما در صورتی که صحت داشته باشد باید با اورژانس اجتماعی تماس بگیرید نه با من. اورژانس اجتماعی مسئول پرداختن به این امور است. اما طی تماس با اورژانس اجتماعی زنی که تلفن را پاسخ می دهد با لحنی متحیر می‌گوید خانم چرا با ما تماس گرفته‌اید؟ مگر ما اداره آگاهی هستیم؟ می‌گویم که مدیر کل امور کودکان و نوجوانان سازمان بهزیستی مرا به شما ارجاع دادند. سوال عجیبی می‌پرسد: «ماشین مال کی بوده؟». نمی دانم باید خندید یا گریه کرد اما فقط می گویم که نمی دانم! می پرسد: «شما الان فقط شماره ماشین و رنگ رو دارین؟». پاسخ مثبتم را که می‌شنود پوزخند نامحسوسی می‌زند: « من متاسفم براتون عزیزم. ما از طریق شماره پلاک نمی‌تونیم کاری انجام بدیم». می گویم خب پس از چه طریقی می‌توانید؟ می گوید که موضوعی را به ما گزارش می‌کنند، آدرس می دهند وما مراجعه می کنیم. اما پیگیری از طریق شماره پلاک ممکن نیست. در کل از طریق بهزیستی این موضوع را به هیچ طریق نمی‌شود پیگیری کرد و فقط کار اداره آگاهی است. قطع می‌کنم! پاسکاری مسئولان، چرخه تکراری فرساینده‌ای است. رسیدن به پاسخ قطعی، پوشیدن کفش آهنی می‌خواهد و دویدن در مسیری که گرد است و تکراری؛ بی آنکه نقطه پایان داشته باشد. گفته اند که موضوع را پیگیری می کنند اما تا این لحظه که خبری نیست. بچه‌هایی که در آن ماشین حمل گوشت نارنجی جا به جا می‌شدند هم معلوم نیست که حال کجا هستند و چه می کنند. با ۱۱۰ که تماس می‌گیرم تا پیدا شدن ماشین را از طریق آگاهی پیگیری کنم، بارها پشت بوق قطع تماس می‌مانم. می‌گویند چند لحظه منتظر بمانید و بعد قطع می شود. می گویند به آگاهی وصل‌تان می کنم و بعد قطع می شود. دوباره می خواهند که صبر کنی و باز قطع می شود. خسته کننده و دردناک است. ما در چرخه تکرار، پوست می اندازیم و بچه ها در ماشین های کانتینر دار نارنجی بزرگ.

ابتلای ۶۹۰۰ نفر به « ام اس » استرس ناشی از بیکاری وضعیت بیماران را بدتر کرده‌ است

مدیرعامل انجمن ام‌اس از ابتلای ۶۹۰۰ نفر به این بیماری در یک سال گذشته در سراسر ایران خبر داد.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از ایلنا، عبدالحسین هوشمند ، مدیر عامل انجمن ام‌اس گفت که تا کنون ۶۳ هزار بیمار مبتلا به بیماری ام‌اس در سراسر کشور به عضویت انجمن ام‌اس در آمده‌اند. احتمالا حدود ۳۰ درصد از بیماران ام‌اس به دلایل مختلف عضو انجمن‌ها نشده‌اند. از میان کل بیماران ۱۸ هزار بیمار ام‌اس در تهران زندگی می‌کنند.
به گفته هوشمند در سال‌های اخیر مشکل دسترسی بیماران به دارو تا حدی برطرف شده است و بخشی از داروهای این بیماران که تولید داخل کشور هستند تحت پوشش صددرصدی بیمه‌ها هستند و سهم بیمار اندک است. اما در بخش داروهای خارجی این پوشش بیمه‌ای کامل نیست و سهمی که بیمار باید پرداخت کند هر ماه بیش از ۸۰۰ هزار تومان است.
هوشمند با با بیان اینکه توانبخشی فقط برای دو عضو بدن تحت پوشش بیمه قرار می‌گیرد گفت در بیماری ام‌اس چهار عضو بدن درگیر می‌شوند و نیاز به توانبخشی دارند.
مدیرعامل انجمن ام‌اس گفت: «انجام توانبخشی و فیزیوتراپی در منزل که نیاز شدید بیماران بستری در منزل است، پوشش بیمه‌ای ندارد و هزینه بالایی را به بیمار تحمیل می‌کند.»
هوشمند می‌گوید آب‌درمانی و استفاده از اماکن ورزشی که به بیماران توصیه می‌شود نیز هزینه بالایی برای بیماران ایجاد می‌کند.
او در ادامه می‌گوید: «بیشتر افراد بین ۲۰ تا ۴۰ سال به این بیماری مبتلا می‌شوند، سنی که افراد معمولا شاغل هستند. از این رو، یکی از مشکلاتی که این بیماران با آن درگیرند مشکل اشتغال است.»
به گفته هوشمند عدم امکان اشتغال و همزمان هزینه‌های بسیاری که به واسطه درمان و توانبخشی به بیماران و خانواده‌هایشان تحمیل می‌شود، استرس و ناامیدی بسیاری را برای این بیماران به همراه دارد که تشدیدکننده بیماری است.
هوشمند معتقد است بیماری ام‌اس باید در زمره بیماری‌های خاص قرار گیرد تا بیماران بتوانند هم از حمایت‌های بودجه‌ای کشور و هم از امکانات سازمان بهزیستی استفاده کنند.
به گفته او در سال‌های اخیر شیوع این بیماری افزایش یافته است. در تهران روزانه هشت نفر عضو انجمن ام‌اس می‌شوند.
هوشمند، سبک زندگی، دور بودن از ورزش و افزایش تنش‌ها و استرس‌ها و آلودگی محیط را عوامل تشدیدکننده این بیماری برشمرد.
ام‌اس (تصلب بافت چندگانه)  نوعی بیماری التهابی است که به سلول‌های عصبی مغز و نخاع آسیب می‌رساند. هنوز درمان قطعی برای این بیماری وجود ندارد. به گفته هوشمند داروها نیز تنها به کنترل علائم بیماری می‌پردازد و به بیمار کمک می‌کنند تا زندگی طبیعی داشته باشد. با این حال مصرف داروها اثرات جانبی بسیاری نیز به همراه دارند.

تعطیلی بزرگترین باغ پرندگان خاورمیانه

باغ پرندگان کرمانشاه با بی‌توجهی مسئولان استان و به‌ویژه استاندار کرمانشاه، تعطیل شد.
به گزارش تارنگار حقوق بشر رد ایران به نقل از میزان، امید قلیچی امروز یکشنبه ، از تعطیلی این باغ که بزرگترین باغ پرندگان خاورمیانه است به دلیل مشکلات مالی خبر داد.
وی در ادامه از عدم توجه مسئولان استان به این موضوع گلایه داشت و تاکید کرد: گلایه اصلی من به شخص استاندار بوده و با وجود دعوت‌های مکرر از مسئولان تا کنون هیچ مسئولی از باغ پرندگان بازدید نکرده است.
مدیر باغ پرندگان کرمانشاه، وسعت این باغ را ۲ هکتار اعلام و تصریح کرد: ۲ هزار قطعه پرنده در قالب ۷۰ گونه در این باغ بودند که متاسفانه هم‌اکنون به دلیل نبود امکانات آب و گاز، سرویس بهداشتی و عدم تامین خوراک و تغذیه پرندگان ۸۰ درصد آنها رابه صورت امانی در اختیار باغ پرندگان اصفهان قرار داده ایم.
وی ادامه داد: درسال‌های اول احداث بازدید کنندگان ۵۰ طاووس زیبا را می دیدند اما امروز تنها با ۲ طاووس روبرو هستند.
وی با گلایه از عدم همکاری مسئولان استان در این زمینه افزود: هم‌اکنون ساختمان پارک خزندگان و استخر تمساح نیز آماده است اما به دلیل نبود اعتبارات این بخش نیز دچار رکود شد.
مدیر باغ پرندگان کرمانشاه با بیان اینکه مالکیت بزرگترین باغ پرندگان خاور میانه کاملا خصوصی است، گفت: تاکنون هیچ حمایتی از طرف شهرداری و دیگر مسئولان استان از این پروژه نشده است.
وی یادآور شد: در سال‌های گذشته روزانه ۵۰۰ نفر بازدید کننده داشتیم اما هم اکنون آمار بازدید کنندگان در روز به ۲۰ نفر هم نمیرسد.
قلیچی ادامه داد: هم‌اکنون برای پر کردن آب استخر باغ پرندگان مجبورم هر ۱۵ روز ۵۰ تانکر آب با هزینه هر تانکر ۱۰۰هزار تومان خریداری کنم و شرایط برای ادامه کار دشوار است.
قلیچی کل تسهیلاتی که از بانک ملی برای باغ پرندگان گرفته شده است را ۴۰۰ میلیون تومان اعلام کرد و گفت: این تسهیلات با قرارداد ۵ ساله به ما تعلق گرفت اما به لحاظ مشکلاتی که برای سند داشتم مجبور شدم یک ساله تسهیلات را تصفیه کنم و این در حالی است که بالغ بر ۲ میلیارد تومان هزینه شخصی برای این پروژه کرده ام.
وی با اشاره به اشتغال ۱۵ کارگر در این باغ گفت: هم‌اکنون به دلیل نبود بودجه ۱۰نفر از آنان بیکار شده اند و فقط با ۵ کارگر و با امکانات کم مشغول کار هستیم.
قلیچی افزود: هم‌چنین برق تامینی باغ پرندگان از ترانس بوده و این به دلیل عدم همکاری مسئولان اتفاق افتاده است.

بازگرداندن آیت الله نکونام از بیمارستان به زندان

 نیمه شب ۹ تیرماه آیت الله محمدرضا نکونام روحانی منتقد بیمار که با استفاده از مرخصی استعلاجی در بیرون از زندان به سر می برد علیرغم مخالفت پزشکان، توسط نیروهای امنیتی از بیمارستانی که در تهران بستری بود به زندان ساحلی قم بازگردانده شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، نیمه شب ۹ تیرماه آیت الله محمدرضا نکونام در حالی که در بیمارستانی در تهران برای طی دوره درمان خود حضور داشت توسط نیروهای امنیتی و علرغم مخالفت پزشکان به زندان ساحلی قم بازگردانده شد.

آقای نکونام عصر روز ۱۱ خردادماه با موافقت دادگاه ویژه روحانیت به این مرخصی استعلاجی اعزام شده بود.

در ماه های اخیر پزشکی قانونی برای سومین بار رای به عدم توان تحمل حبس توسط این روحانی دربند داده بود.
لازم به یادآوری است آیت‌الله محمدرضا نکونام، روحانی منتقد متولد ۱۳۲۷، مورخ ۱۱ دی‌ماه ۱۳۹۳ پس از سخنان انتقاد آمیز در نفی «فیلترینگ و حرام خواندن اینترنت پرسرعت» با شکایت برخی از روحانیون بانفوذ در مراجع قضایی و امنیتی بازداشت و پرونده‌ای برای ایشان تشکیل شد.
محمدرضا نکونام با محکومیت ۵ سال حبس تعزیری علی‌رغم بیماری‌ و وضعیت نامناسب جسمی درحال حاضر در زندان ساحلی قم نگهداری می‌شود.
وی که یک تجربه سکته مغزی را در زندان پشت سر گذاشته از افزایش فشار و قند خون همراه با کاهش بینایی بعنوان تبعات این وضعیت پزشکی  رنج می برد. با این حال مسئولین این زندان در مواردی از ارائه داروهای تجویزی وی در زندان ممانعت به عمل آورده‌اند.

هرانا در گزارشی مفصل درباره این مجتهد شیعی زندانی و وضعیت پزشکی و پرونده ایشان اقدام به انتشار اسناد مربوطه نموده بود.

پیش از این نامه‌هایی از سوی شاگردان یا طلاب حوزه علمیه در حمایت از آقای نکونام منتتشر شده است از جمله نامه ۱۲۸ طلبه به جواد لاریجانی رئیس ستاد حقوق بشر قوه قضاییه و نامه بیش از ۳۰۰ تن از مدرسین و طلاب حوزه‌های علمیه.

عسل اسماعیل‌ زاده پس از تودیع وثیقه از زندان آزاد شد

همسر عسل اسماعیل‌زاده از آزادی همسرش با ارائه وثیقه ۳۰۰ میلیونی خبر داد.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از ایلنا، عسل اسماعیل‌ زاده عصر امروز با ارائه وثیقه ۳۰۰ میلیون تومانی از زندان آزاد شد.
به گفته سیف هنگام آزادی همسرش ، صحبتی در رابطه با اتهامات همسرش یا زمان احتمالی دادگاه نشده است.
روز ۲۹ خرداد ماه ، در پی مراجعه عسل اسماعیل زاده به همراه همسرش سعید سیف به دادسرای فرهنگ و رسانه ، قاضی پرونده دستور بازداشت این فعال رسانه‌ای را صادر کرده بود.
عسل اسماعیل‌زاده پیش‌تر نیز در تاریخ ۱۱ اردبیشهت ماه ۱۳۹۰ بازداشت شد و ۳۱ روز در سلول انفرادی بند ۲۰۹ زندان اوین بود و پس از ان با قرار وثیقه یک صد میلیون تومانی در تاریخ ۱۱ خرداد ماه به طور موقت آزاد شد.
خانم اسماعیل زاده در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی پیرعباسی به اتهام تبلیغ علیه نظام از طریق «شرکت در تجمعات غیرقانونی» به چهار ماه حبس تعزیری و هشت ماه حبس تعلیقی محکوم شد. او آذر ماه ۹۱ برای اجرای حکم خود به زندان رفت و اسفند ماه پس از طی حکم آزاد شد.
خانم اسماعیل زاده در زمان انتخابات ریاست جمهوری ۸۸، از اعضای ستاد میرحسین موسوی، یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری بود که اکنون در حبس خانگی به سر می برد.

برنامه روز يکشنبه 2 ماه ژوئيه 2017 برابر با 11 تيرماه 1396

پخش سخنانی از خمينی + پخش بخشی از مصاحبه مسيح علينژاد با آخوند زائری + شعرخوانی عالی پيام.

برای دانلود فاژل صوتی روی فلش کليک کنيد.

تداوم بلاتکلیفی جوانان نصیرآباد پس از ۳۰ ماه بازداشت

علیرغم گذشت بیش از ۳۰ ماه از بازداشت تعدادی از جوانان نصیرآباد، این بازداشت‌شدگان هم‌چنان به صورت بلاتکلیف به سر می‌برند.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، ۱۰ تن از این بازداشت‌‌شدگان علیرغم وعده‌های مسئولان قضایی، مبنی بر آزادی، همچنان به‌صورت بلاتکلیف در بازداشت به‌سر می برند.
کمپین فعالین بلوچ در این خصوص گزارش کرد؛ جوانان نصیرآباد بامداد ۱۴ دی ماه ۹۳ با یورش ماموران سپاه در خانه های خود در حالی که “خواب بودند” بازداشت شدند با گذشت ۳۰ ماه اما دادگاهی “غیر علنی و بدون اجازه حضور خانواده زندانیان”؛ تنها سه نفر از آنها به نام های نجیب رئیسی، عبدالستار بهرامزهی و امین رئیسی به طور مجزا به ترتیب در روزهای ۱۹، ۲۲ و ۲۳ اسفند سال گذشته در زاهدان برگزار شد.
مسئولین بارها به خانواده ها قول آزادی “زودهنگام” این بازداشت شدگان را داده اند اما گویا این قول مسئولان تنها برای ” عدم پیگیری رسانه ای وضعیت زندانیان” بوده است.
این زندانیان به اتهام “اقدام علیه امنیت ملی” محاکمه شده اند، و از جزئیات درج شده در پرونده آنها اطلاع دقیقی در دست نیست.
این جوانان در ملاقات با خانواده های خود گفته اند “برای اخذ اعتراف های دیکته شده مورد شکنجه” قرار گرفته اند.
گزارش ها همچنین از “سکته ناقص” یک ماه پیش ابوبکر ملازهی یکی از این بازداشت شده ها خبر می دهند اما علیرغم پیگیری خانواده و درخواست کتبی و شفاهی خود آقای ملازهی اجازه اعزام به بیمارستان پیدا نکرده است..