مولوی فضل الرحمن کوهی با تودیع وثیقه آزاد شد

روز جاری، مولوی فضل الرحمن کوهی، امام جمعه اهل سنت پشامگ، پس از تودیع وثیقه صد میلیون تومانی  به‌صورت موقت از اداره اطلاعات زاهدان آزاد شد.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، مولوی فضل الرحمن کوهی روز جاری ۲۲ فروردین ماه سال ۹۶  با تودیع  ۱۰۰ میلیون تومان وثیقه از بازداشتگاه وزارت اطلاعات آزاد شد.
گفتنی است؛ امام‌جمعه اهل سنت زاهدان به دلیل مخالفت با اعزام شهروندان سنی به سوریه، ۱۴ فروردین‌ماه دستگیر شد که این دستگیری در روز های گذشته اعتراض گسترده شهروندان بلوچ را به همراه داشته است.
در ویدیویی که در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده این روحانی سنی در آخرین سخنرانی خود پیش از دستگیری می‌گوید: «من از تریبون کوچک نماز جمعه از حق اهل سنت دفاع کردم. شما از طریق قانون حق خود را پیگیری کنید. اما راه مسلحانه خطاست. ما حق داریم انتقاد بکنیم و انتقاد حق قانونی ماست.»
این روحانی اهل سنت همچنین گفته بود که «هر عالم و مولوی که به سوریه برود او عالم و مولوی نیست، بلکه ظالم هست».

عفو بین‌الملل: بدون احتساب چین، ۵۵ درصد کل اعدام‌های جهان در ایران انجام شده است

سازمان عفو بین‌الملل در گزارش سالیانه خود با اعلام مجموعاً ۵۶۷ مورد اعدام در ایران عنوان داشته که بدون احتساب جمعیت چین، ۵۵ درصد کل اعدام‌های جهان در ایران انجام‌شده است.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، سازمان عفو بین‌الملل در گزارش سالیانه خود آورده که مجموعاً ۵۶۷ مورد اعدام با حکم دادگاه، در سال ۲۰۱۶ میلادی در ایران ثبت‌شده است.
این سازمان در بخشی از گزارش خود عنوان داشته که چنانچه کشور چین با ۱.۴ میلیارد نفر جمعیت را در آمار در نظر نگیریم، شمار اعدام‌ها با حکم قضایی در ایران، ۵۵ درصد کل موارد ثبت‌شده در جهان است.
شیارا سن‌جورجیو، از مشاوران سازمان عفو بین‌الملل، در مصاحبه با رادیو فردا اظهار کرده است که همچنان نگرانی‌های فزاینده‌ای در مورد «پنهان کردن» آمار واقعی اعدام‌ها از طرف دولت‌ها وجود دارد. به‌ویژه که آمار این سازمان فرا دولتی «احتمالاً هزاران مورد اعدام در چین را در برنمی‌گیرد؛ جایی که اطلاعات مربوط به احکام اعدام از اسناد محرمانه دولتی‌ست».
اعدام‌ها در چین همچنان بیشتر از مجموع تمام موارد دیگری است که در کشورهای دیگر ثبت‌شده است.
ایران؛ «اعدام دست‌کم دو متهم در سن نوجوانی و هشت زن»
سازمان عفو بین‌الملل می‌گوید دست‌کم ۳۳ مورد از اعدام‌های ثبت‌شده در ایران در سال ۲۰۱۶ میلادی در ملأ عام انجام شده است. دست‌کم دو متهم که در نوجوانی مرتکب جرم شده‌اند، و اعدام آن‌ها برخلاف میثاق‌ها و تعهدات بین‌المللی است، و هشت شهروند زن، نیز در میان اعدام‌شدگان سال گذشته میلادی هستند.
آنچه سازمان عفو بین‌المللی بر آن تأکید می‌کند این است که شمار بسیاری از احکام صادرشده‌ی اعدام در ایران، برای جرایمی صادر شده که از منظر «معیارهای بین‌المللی» به‌عنوان «جرائم خیلی جدی» به شمار نمی‌روند. «عفو بین‌الملل» می‌گوید بسیاری از احکام اعدام برای جرائم مرتبط با مواد مخدر یا اتهام‌های «مبهم» ازجمله «محاربه» صادرشده است.
سازمان ملل متحد، بارها خواستار توقف اجرای احکام اعدام به‌عنوان مجازات برای قاچاق مواد مخدر، چه در ایران و چه در کشورهای دیگر جهان، شده‌است. از منظر این نهاد جهانی، حکم اعدام تاثیری بر جرائم مربوط به مواد مخدر ندارد و جلوگیری از وقوع این جرائم، اساساً روش‌های دیگری را می‌طلبد.
مقام‌های قضائی ایران خود گفته‌اند «۹۰ درصد» موارد اعدام در ایران به جرائم مربوط به مواد مخدر بازمی‌گردد. محمدجواد لاریجانی، دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه ایران، چندی پیش اظهار داشت که پس از تقریباً چهل سال اعدام برای مواد مخدر، «نتیجه مطلوب از آن به دست نیامده‌است».
بااین‌همه مقام‌های ایران همچنان سخنان ضدونقیضی در مورد اعدام‌های مربوط به مواد مخدر بیان می‌کنند. برای نمونه خود دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائیه، که می‌گوید «ما در ایران بر اساس مسئولیت خودمان عمل می‌کنیم و آنها به‌جای این‌که از ما تقدیر کنند ما را تقبیح می‌کنند».
سازمان عفو بین‌الملل همچنین تأکید کرده است که خیلی از اعدام‌شدگان، «زیر شکنجه» به «جرائم» نسبت داده‌شده «اعتراف کرده‌اند» و مواردی وجود دارد که فرد به جرایمی که اساساً پس از بازداشت او رخ‌داده‌اند، اعتراف کرده‌است.
این نخستین بار نیست که مقام‌های قضایی ایران به صدور احکام اعدام بر پایه اعترافات زیر شکنجه متهم می‌شوند. مقام‌های ایرانی بارها «وقوع شکنجه» را رد کرده و در مواردی نیز این اتهام را در راستای «تخریب چهره نظام» توصیف کرده‌اند.
سازمان عفو بین‌الملل در سال گذشته گفته بود قوانین جدید ایران، با وجود آنکه اقرار تحت شکنجه را غیرقانونی توصیف می‌کنند، اما در آن‌ها به جزئیاتی پرداخته نشده و «شکنجه، به عنوان یک جنایت»، شرح و بسطی پیدا نکرده است.

حتی اگر سا قه‌هایمان را ساقط کنند ، بازهم ریشه می‌زنیم ؛ دلنوشته گلرخ ایرایی برای زینب جلالیان از زندان اوین

گلرخ ایرایی، فعال مدنی محبوس در زندان اوین، در نامه ای سرگشاده‌ای خطاب به زینب جلالیان، از شکنجه‌های روحی و جسمی که بر این زندانی محکوم به حبس ابد اعمال شده، سخن گفته و در بیان سرکوب و خفقان حاکم نوشته است: «تو نماد نسلی هستی که سرکوب و خفقان و ارتجاع و فاشیسم را نفس کشید و هنوز زنده است و همچنان امیدوار است به فردایی که مترسک‌ها کنار بروند و آزادی دامن بگستراند و طلیعه آفتاب آنچنان بدمد که دیگر یادآور ریسمان و چوبه دار و پاهای آویخته و پیکرهای معلق بین زمین و آسمان نباشد.»
متن نامه گلرخ ایرایی که برای انتشار در اختیار تارنگار حقوق بشر در ایران قرار گرفته است، در پی می‌آید:
گذشته تمام نمی‌شود. قلم‌ها شکسته می‌شوند و روایت‌ها نانوشته می‌مانند اما سینه‌ به‌ سینه پیش می‌آیند و به نسل‌ها هویت می‌بخشند.
تاریخ پر سنگلاخمان روایت درد بسیار در سینه دارد و ما نسل سوخته این دیار همچنان دوره می‌کنیم زخم‌هایی که بر پیکر پدرانمان بوده را.
زینب جانم (زینب جلالیان) بهار را به یاد یازدهمین بهاری که پشت میله‌های زندانی آغاز می‌کنم و به استقامتت فکر می‌کنم. به انفرادی‌های طولانی‌مدت و شکنجه‌های روحی و جسمی که تاب آورده‌ای.
به مرخصی‌های هرگز نرفته‌ات و به چشمان زیبایت که کینه‌توزانه از حق درمانشان محرومت کرده‌اند.
به ایستادگی‌ات فکر می‌کنم و هرگز سر خم نکردنت در برابر این حجم سنگینی که می‌خواست به زانو دربیاردت اما قوی‌ترت نمود.
تو نماد نسلی هستی که سرکوب و خفقان و ارتجاع و فاشیسم را نفس کشید و هنوز زنده است و همچنان امیدوار است به فردایی که مترسک‌ها کنار بروند و آزادی دامن بگستراند و طلیعه آفتاب آن‌چنان بدمد که دیگر یادآور ریسمان و چوبه دار و پاهای آویخته و پیکرهای معلق بین زمین و آسمان نباشد.
اگرچه سقوط کرده‌ایم در خود و به شعبده خو گرفته‌ایم و پشت نقاب‌هایی که بر صورتمان کشیده‌اند، دوره می‌کنیم شب و روز را، اگرچه ارتجاع هنوز بر ما می‌تازد و استبداد چون یوغی بر گردنمان سنگینی می‌کند، اگرچه کم‌اند زینب‌هایمان که این دنیای وارونه را تاب بیاورند و آزادگی را به جوهر جان بر صفحات تاریخ ثبت کنند، اما فردا بعید نیست. تو تکثیر می‌شوی و فصل پرواز کلاغ‌های سیاه می‌گذرد.
روزگار زیستن زیر ذره‌بین جهلشان و لحظه لحظه رصد شدن زندگی‌مان و تفتیش مغزهایمان و ورق زدن روزهایمان تمام خواهد شد. حق گرفتنی است و می‌ستانیمش و دیگر بیگانه نخواهیم بود در خانه‌ی پدری.
کودکی‌مان خاکستری بود و بوی خون می‌داد. هنوز در مشاممان تازه است و رد سرخی‌اش بر دامنه‌های توچال خیال را پرواز می‌دهد تا آن روزهای تلخ که چون تاولی بر سینه‌ی تاریخمان مانده است.
هر بار که به این تکه‌ی کوچک آسمان که سهم این روزهایم است، نگاه می‌کنم، به سهم تو از آسمان، در این سال‌ها که به بیش از یک دهه می‌رسد، می‌اندیشم. ما سهممان کم نبود اگر به بغضشان دریغمان نمی‌کردند.
بگذار به بندمان کشند زینب جانم. بگذار ترکه‌ی بیدادشان پیکرهایمان را درهم بریزد. بگذار سهممان از بودن، عشق و حتی چشمانمان، چون سهممان از آسمان از ما دریغ شود. ما ایستاده‌ایم بر حقانیت خود و آن حجم قطور از تاریخ را که آشفته و ترسان و ناتوان از ورق زدنش مانده‌اند را سنگین‌تر کنیم.
اینجا هربار که باد می‌وزد، داستان سعید (سلطان‌پور) در گوشمان زمزمه می‌شود. این تپه‌ها بیهوده به خون آن هزاران لاله‌ی عاشق گلگون نشده‌اند. جریان دارد خونشان، حتی اگر شقایق‌های روییده بر خاکشان را درو کنند و درو کنند و بازهم درو کنند.
بگذار بر چوبه‌های دار سجده برند و فکر کنند شهرام (احمدی) در سینه‌ی گورستانی بسیار دورتر از سرزمین مادری به خاک سپرده شد. آرزوهایش، استقامتش و حقانیتش در ما تکثیر می‌شود.
بگذار چون مریم (اکبری منفرد) کودکانمان را از آغوشمان بیرون کشند و نزدیک به یک دهه محروممان کنند از نوازش‌ها و لالایی‌های شبانه‌ی مادرانه، محروممان کنند از تماشای کودکمان در صف مدرسه. کودکی که پشت شیشه‌های کدر کابین ملاقات قد کشید و در سینه‌اش کتابی دارد از تاریخ ِ ما که بی زندگی روزگار بر ما گذشت.
بگذار بر خانه‌هایمان یورش بیاورند و بازهم رفقایمان را چون مجید اسدی که به‌تازگی پس از اتمام مدت حبسش آزاد شده بود، به ناکجاآباد ببرند. ما این بی‌خبری عبوس را تاب می‌آوریم و می‌مانیم. چراکه دستمان در دستان جعفر (عظیم زاده) است و عزممان با او که چون کوهی ایستاده، یکی است.
ما در جای درست تاریخ ایستاده‌ایم زینب جانم، حتی اگر تحریفمان کنند. بگذار پرچم ریا و تزویرشان به اهتزاز باشد. ما بیهوده تاب نمی‌آوریم. ما ذاتمان «هست» است و باورمان جاودانه، حتی اگر از میانه راه به تیشه کین، ساقه‌هایمان را ساقط کنند، بازهم ریشه می‌زنیم تا آیندگان، همان‌گونه که خود جوانه زدیم از بذر پیشینیان و آنکه نیست می‌شود این منجلابی است که تا خرخره‌هایمان بالا آمده، اما یارای خموش کردنمان را ندارد.
فردا از آن ماست و روز خوب‌تر فرداست.
برای زینب جلالیان – زندانی محکوم به حبس ابد
گلرخ ایرایی – بند زنان زندان اوین
فروردین ۹۶

ممانعت از آزادی مشروط محمدعلی منصوری علیرغم سپری کردن بیش از نه سال حبس

محمدعلی منصوری، زندانی سیاسی، در حال حاضر نهمین سال از دوران محکومیت خود را در بند چهار زندان رجایی شهر کرج محروم از حق مرخصی و آزادی مشروط سپری می‌کند.

به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، محمدعلی منصوری، زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر کرج، علیرغم گذراندن بیش از دوم سوم از دوران محکومیت خود و ابتلا به بیماری‌های متعدد، پس از گذشت نه سال حبس، همچنان از حق مرخصی و آزادی مشروط محروم است.

این در حالی است که در مورد محکومیت به حبس تعزیری، به استناد ماده ۵۸ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲، دادگاه صادرکننده حکم می‌تواند در مورد محکومان به حبس بیش از ده سال پس از تحمل نصف و در سایر موارد پس از تحمل یک‌سوم مدت مجازات به پیشنهاد دادستان یا قاضی اجرای احکام، حکم به آزادی مشروط را صادر کند.

گفتنی است که محمدعلی منصوری به اتهام قانون قدیمی محاربه به ۱۵ سال حبس محکوم شده و بااینکه این قانون دو سال پیش تغییر کرد، اما درخواست اعاده دادرسی هم تا کنون پذیرفته نشده است.

وی در طی نه سال حبس خود به بیماری هپاتیت از نوع B شده که در وضعیت معمول خطرناک نیست اما زمانی که به کسی منتقل شود می‌تواند خطرناک باشد. این زندانی سیاسی همچنین از نوعی بیماری گوارشی نیز رنج می‌برد اما مسئولین از صدور مرخصی درمانی برای وی خودداری می‌کنند.

محمدعلی منصوری در ۱۱ شهریور ۱۳۸۶ در تهران بازداشت و پس از ۷۷ روز حبس و بازجویی در سلول‌های انفرادی به بند عمومی زندان اوین منتقل شد. وی به اتهام محاربه از طریق هواداری از سازمان مجاهدین، تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ریاست قاضی صلواتی، به ۱۵ سال حبس تعزیری و تبعید محکوم شد که این حکم در مرحله تجدیدنظر نیز تأیید گردید.

این زندانی سیاسی هم‌اکنون در بند چهار سالن ۱۲ زندان رجایی شهر تحمل حبس می‌کند.

انتقال امیر امیرقلی از زندان اوین به زندان رجایی شهر

روز جاری امیر امیرقلی، زندانی سیاسی، از بند هشت زندان اوین به زندان رجایی شهر منتقل شد.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، امیر امیرقلی، فعال مدنی، امروز دوشنبه بیست و یکم فروردین‌ماه، در پی احضار به دایره اجرای احکام زندان اوین و به دستور مسئولین به زندان رجایی شهر کرج انتقال یافت.
گفتی است، مسئولان ابتدا قصد بر انتقال به بند ۳۵۰ را داشته‌اند اما در پی اعتراض این زندانی سیاسی دستور انتقال وی به رجایی شهر را صادر می‌کنند.
امیر امیرقلی پیش‌تر در دادگاه بدوی به ۲۱ سال حبس محکوم شده بود و در طی دادگاه تجدیدنظر به اتهام‌های «توهین به مقدسات»، «توهین به رهبری» و «تبلیغ علیه نظام» حکم وی به هشت سال حبس کاهش یافت.
ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی در مورد تعدد جرم مقرر می‌دارد که هرگاه عناوین ارتکابی بیشتر از سه جرم نباشد، رعایت حداکثر مجازات تعیینی اعمال می‌شود. بنابراین با این تجمیع، پنج سال از حکم این زندانی سیاسی قابل‌ اجرا می‌باشد.
دادگاه تجدیدنظر این زندانی سیاسی پس از ۱۹ ماه بلاتکلیفی در روز چهارشنبه ۱۳ مردادماه ۱۳۹۵برگزارشده بود.
امیر امیرقلی، فعال سیاسی، به دلیل حمایت از مردم «کوبانی» در تاریخ ۱۰ آذرماه سال ۱۳۹۳ بازداشت و در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی محاکمه شد.
این زندانی سیاسی پیش‌تر در سال ۸۷ به دلیل فعالیت‌های دانشجویی بازداشت و از دانشگاه اخراج شد.

بی‌خبری از وضعیت مجید اسدی پس از ۵۱ روز بازداشت

با گذشت نزدیک به دو ماه از دستگیری مجید اسدی، هیچ اطلاعی از وضعیت این زندانی سیاسی و فعال دانشجویی در دست نیست.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، مجید اسدی در سی‌ام بهمن‌ماه ۱۳۹۵ از سوی ماموران امنیتی بدون ارائه حکم، در خانه‌اش در شهر کرج دستگیر شده و پس از گذشت ۵۱ روز تاکنون از وضعیت و اتهام این فعال مدنی در زندان اوین اطلاعی به دست نیامده است.
یک منبع مطلع پیش‌تر در پنجم اسفندماه ۱۳۹۵ گفته بود که آقای اسدی پس از بازداشت در یک تماس تلفنی کوتاه به خانواده‌اش خبر داده که به زندان اوین منتقل شده ولی درباره این‌که در کدام «بند» این زندان نگهداری می‌شود و چه اتهاماتی به او وارد شده خبری نداده است.
این منبع همچنین خبر داد که مأموران پس از بازرسی محل زندگی مجید اسدی، تعدادی از وسایل خصوصی او را نیز ضبط کرده‌اند.
به گفته این منبع مطلع؛ مجید اسدی به دلیل سابقه ۴ سال زندان و اعتصاب غذا در بهار ۱۳۹۳ به مشکل دستگاه گوارشی مبتلا شده بود و عدم دسترسی به دارو یا کمبود امکانات پزشکی در زندان اوین ممکن است بیماری‌اش را تشدید کند.
مجید اسدی ۳۴ ساله، پیش‌تر به دلیل فعالیت سیاسی بازداشت شده بود. این فعال دانشجویی سابق دانشگاه علامه طباطبایی تهران نخستین بار ۱۳ تیرماه ۱۳۸۷ از سوی وزارت اطلاعات بازداشت و پس از حدود سه ماه با سپردن وثیقه آزاد شد. او در اسفندماه ۱۳۸۸ از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب، به ریاست قاضی صلواتی، به اتهام «اجتماع و تبانی برای اقدام علیه امنیت ملی» به چهارسال زندان محکوم شد. این حکم در دادگاه تجدیدنظر نیز تأیید شد و ۱۳ مهرماه ۱۳۹۰ این فعال دانشجویی برای تحمل حبس به بند ۳۵۰ اوین منتقل و نهایتاً ۱۸ خرداد ۱۳۹۴ با پایان دوران  محکومیتش آزاد شد.
طی ماه‌های اخیر چند تن از فعالان مدنی ازجمله فرزانه جلالی، مهرناز حقیقی، سپیده قولیان،  محمدحسن داوودی و پیام شکیبا در شهرهای مختلف بازداشت‌شده‌اند.
تعدادی از این فعالین پس از چند روز با قرار وثیقه آزاد شده‌اند اما برخی همچنان در بازداشت و  به‌صورت بلاتکلیف به سر می‌برند.
بازداشت فعالان مدنی و سیاسی در ایران از مواردی ست که طی سال‌های اخیر همواره موردانتقاد سازمان ملل و مدافعان حقوق بشر بوده است.

نامه اعتراضی زندانیان اهل سنت در واکنش به موج بازداشت و فشار بر علمای اهل سنت

شماری از زندانیان اهل سنت محبوس در زندان رجایی‌شهر کرج در نامه‌ای از افزایش فشار بر علمای اهل سنت ابراز نگرانی کرده و خواستار توقف این فشارها و آزادی « مولوی فضل‌الرحمان کوهی » شدند.
به گزاش تارنگار حقوق بشر در ایران، در ماه‌های گذشته دستگاه امنیتی و قضائی جمهوری اسلامی فشارها بر علمای اهل سنت ایران را تا اندازه زیادی افزایش داده است. تا جایی که مولانا عبدالحمید، امام جمعه اهل سنت زاهدان، در گفت‌وگویی از ممنوعیت سفرش به استان‌های دیگر خبر داده بود. در ۲۸ اسفندماه سال پیش نیز حسن امنیتی، حاکم شرع مردمی کردستان، به دادسرای روحانیت همدان احضار و تفهیم اتهام شد.
در ادامه روند افزایش فشارها بر اهل سنت، دوشنبه ۱۴ فروردین‌ماه مولوی فضل‌الرحمان کوهی، امام جمعه پشامگ شهرستان سرباز، پس از احضار به دادگاه ویژه روحانیت مشهد بازداشت شد. بازداشت این روحانی اهل سنت، اعتراض گسترده و چندروزه مردم این منطقه را به دنبال داشت.
متن نامه اعتراضی زندانیان اهل سنت که از سوی شبکه حقوق بشر کردستان منتشر شده، بدین شرح است:
فشار و خفقان و ظلم و جور چندین ساله حکومت جمهوری اسلامی ایران بر اهل سنت و اقلیت‌های قومی موضوع تازه‌ای نیست بلکه در طول چندساله بعد از انقلاب همواره علما و روشن‌فکران و آزادیخواهان را با ترور و اعدام و زندان از صحنه برداشته و حذف کرده‌اند و کسی که واقف به تاریخ باشد و صفحاتی از این تاریخ تاریک و سیاه حکومت جمهوری اسلامی ایران را نگاه کند به‌راحتی پی به این حقیقت مسلم می‌برد.
در تداوم این ظلمهای زنجیرهایی و در راستای در تنگنا قرار دادن و زندانی کردن علما و رهبران اهل سنت باوجود دنیای رسانه و عصر اینترنت اما از هیچ کاری که بتوانند دریغ نمی‌کنند و ابایی ندارند و از نمونه‌های خیلی بارز و برجسته می‌توان به ممنوعیت سفر مولانا عبدالحمید به استان‌های دیگر کشور و فراخواندن حاکم شرع کردستان کاک حسن امینی به دادگاه ویژه روحانیت در همدان و دستگیری مولوی فضل الرحمن کوهی امام جماعت پشامگ پس از احضارش به دادگاه ویژه روحانیت مشهد و سپس دستگیری ایشان توسط نیروهای امنیتی و اطلاعاتی اشاره کرد و خیلی نمونه‌ها و مثال‌هایی از این قبیل.
بنابراین ما زندانیان سیاسی عقیدتی اهل سنت زندان رجایی شهر کرج دفاع خود را از علمای اهل سنت اعلام می‌داریم و به وضعیت موجود معترض و خواهان برداشتن این فشارها و آزادی مولوی عبدالرحمن کوهی و سایر علما و داعیان زندانی اهل سنت هستیم و بر احقاق حقوق حقه‌ی جامعه اهل سنت و دیگر اقلیت‌های قومی تأکید می‌کنیم.

قامتم ایستاده ، قلبم پر درد و پر تپش ؛ دل‌ نوشته نرگس محمدی در پی اجرای حکم جدید زندانش

نرگس محمدی ، نائب رییس کانون مدافعان حقوق بشر در پی اجرای حکم جدید زندانش، با نگارش دل‌نوشته‌ای از روشنی راهی که انتخاب کرده، سخن گفته است.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، متن نامه نرگس محمدی که از سوی کانون مدافعان حقوق بشر منتشر شده، به شرح زیر است:
بوی بهار می‌آید. زمستانی سرد می‌رود و بهاری دل‌انگیز می‌رسد. حکم ۶ سال حبس من در این زمستان سرد در ۲۴ اسفند ۹۵ پایان پذیرفته و در همان لحظه آزادی، محکومیت ۱۶ساله از راه می‌رسد. لحظه پایان حکم پیشین قلاب به آغاز محکومیت جدید انداخته و زنجیره طویل حبس را محکم می‌کند. زنجیر به زنجیر می‌بندند. به خیال خودشان فرصتی حتی یک روزه برای تنفس آزادی نمی‌دهند.
عقل و دلباختگان قدرت، گمان می‌برند که کارکرد زندان پشیمان‌سازی و برگشت‌پذیری زندانی و ماحصل آن درد و رنج است. نمی‌توانند باور کنند که روی دیگر رنج ناشی از سلب آزادی از انسان آرمان‌خواه، بارور شدن باورهای او و محکم شدن اراده اوست و اینجاست که فرد زندانی، علی‌رغم باختن آزادی تنزل یافته انسان به بودن در خیابان و خانه، حلقه‌های مفقوده زندگی و انسان بودنش را می‌یابد و با رضایت، از آزادی کاذب چشم می‌پوشد و با آزادگی‌ایی که به ازای از دست دادن آزاد بودنش به دست آمده، آرام می‌گیرد.
به پیشواز بهار و نوشدن و آغاز محکومیتی دیگر می‌روم. آرام هستم. در این لحظه و در این مکان ترجیح می‌دهم به جای انسان بی‌اراده اسیر به ظاهر آزاد، انسان بااراده آزاد هرچند محکوم به اسارت در زندان‌ها باشم.
ترجیح می‌دهم به‌جای زن محروم از حقوق انسانی و تسلیم و سکوت پیشه‌کرده در مقابل انقیاد و سلطه، زن معترض، هرچند زندانی باشم.
ترجیح می‌دهم به‌جای مادر همنشین با دختر و پسر به خاکستر نشسته در فردای ایران، مادر ایستاده بر تضمین حقوق انسانی فرزندان فردای سرزمینم، هر چند محبوس در اوین باشم.
هر چند می‌دانم زنان و مردان سرزمینم در تقلای آزادی و عدالتند و در هر زمان و مکان، رنج این تلاش را متحملند و زندانیانی چون من، تنها قربانیان و هزینه‌پردازان دموکراسی و آزادی نیستیم.
در خیالم عقل و دل، آرام می‌کنم و در گوشه حیاط زندان می‌نشینم. ثانیه‌ای سپری نشده که صدای پرندگان سرمست از بوی بهار بی‌اختیار دلم را بی‌قرار پرندگان مهاجرم می‌کنند. گویی دل به دنبال بهانه است. لحظه‌ای نسیم بهاری، زمانی غنچه‌ها و جوانه‌های سرزده، روزی صدای دلنشین پرندگان و دمی ابر و بوی باران، بهانه یاد عزیزان سفر کرده‌ام می‌گردند و چشمانم تر و دلم خون می‌کنند.
آری یک روی این ره، صبر است و عزت و ایمان و روی دیگر آن، رنج است و عصیان.
راه روشن است،
ایمانم شعله ور، چشمانم پر اشک
قامتم ایستاده، قلبم پر درد و پرتپش
گام‌هایم استوار، دستانم پر انتظار
در انتظار صلح و آزادی و انسانیت.
نرگس محمدی
زندان اوین
بهار ۱۳۹۶

درخواست وثیقه صد میلیونی برای آزادی مولوی فضل الرحمن کوهی

 

مسئولین برای آزادی مولوی فضل الرحمن کوهی درخواست وثیقه صد میلیون تومان کرده اند.

به گزارش کمپین فعالین بلوچ، مسئولان قضایی و امنیتی برای آزادی مولوی فضل الرحمن کوهی درخواست وثیقه صد میلیون تومانی کرده اند.

بنابر گزارش های رسیده قرار است مولوی فضل الرحمن از بازداشت گاه وزارت اطلاعات مشهد به بازداشت گاه وزارت اطلاعات زاهدان منتقل شود.

این موضوع پس از آن است که دو روز متوالی علمای اهلسنت بلوچ و در راس آنها مولانا عبدالحمید با مسئولان امنیتی و قضایی به بحث و گفتگو نشستند.

گمان میرود درخواست وثیقه سنگین صد میلیون تومانی از مولوی کوهی که “هیچ توجیه محکمه پسند و قانونی” برای بازداشت او نیست بخاطر “کوتاه نیامدن” از مواضعی است که گرفته است.

مولوی کوهی امام.جمعه پشامگ از معترضین به اعزام جوانان اهلسنت به جنگ سوریه است که روز دوشنبه ۱۴ فروردین پس از احضار به دادگاه ویژه روحانیت بازداشت شد.

پس از بازداشت وی موجی از اعتراضات در سرباز و حومه به راه افتاد.