سعید ملک پور برای نهمین سال متوالی نوروز را در حبس می‌گذراند

سعید ملک پور، شهروند ایرانی با اقامت دائم کشور کانادا و از متهمان جرائم سایبری در زندان اوین، در نهمین سال از دوران محکومیت خود، به دلیل مخالفت ضابطین سپاه پاسداران از حق مرخصی نوروزی محروم است.
مریم ملک پور، خواهر این فعال سایبری زندانی که در کانادا زندگی می‌کند، در خصوص درخواست مرخصی برادرش به تارنگار حقوق بشر در ایران گفت: «درخواست مرخصی سعید به ضابطین سپاه پاسداران ارسال شده و آنان با این درخواست مخالفت کرده‌اند؛ همچنین دستگاه قضایی سعید را جزو دسته زندانیان امنیتی دانسته و به همین دلیل اعلام داشته که طبق ابلاغیه رییس قوه قضاییه به او مرخصی نوروزی تعلق نمی‌گیرد.»
خانم ملک پور که از چندین سال پیش از طریق دولت کانادا پیگیر پرونده برادرش است، در خصوص روند مکاتبات خود با این دولت به تارنگار حقوق بشر در ایران گفت: «در بهمن‌ماههمایشی در تورنتو کانادا برگزار شد که تعدادی از نمایندگان پارلمان کانادا و وکلای  بین‌المللی در آن درباره‌ی سعید سخنرانی و ازز وضعیت او ابراز نگرانی کردند؛ بعد از این همایش پیتر کنت [۱] و کولین کری [۲]، دو تن از نمایندگان پارلمان کانادا، وزیر امور خارجه این کشور را دربارهه وضعیت سعید مورد بازخواست قرار دادند و منشی وزیر امور خارجه در پاسخ گفت که این مسئله را پیگیری می‌کنند اما تابه‌حال حتی یک بیانیه هم از طرف دولت لیبرال کانادا برای آزادی سعید منتشر نشده است.»
مریم ملک پور در ادامه افزود: «تنها امید من و خانواده‌ام این است که دولت کانادا برای آزادی سعید کاری بکند. بعد از آزادی خانم هودفر بسیار امیدوار بودم که برای آزادی سعید هم از طرف دولت کانادا واکنشی به بنیم اما تاکنون هیچ اقدامی صورت نگرفته است.»
مریم ملک پور با تأکید بر اینکه برادرش همچنان در بند هشت زندان اوین در میان زندان جرائم خطرناک نگهداری می‌شود، به تارنگار حقوق بشر در ایران گفت: «بندی که سعید در آن نگهداری می‌شود، بسیار بند شلوغی است و برادرم سعی می‌کند که با کار چوب و معرق سرگرم شود؛ البته این وضعیت در گذشته بدتر بود؛ پیش‌تر به دلیل اینکه سعید جزو زندانیان امنیتی محسوب می‌شود، حتی اجازه رفت‌وآمد در بند و استفاده از امکانات بند را نداشت.»
“کارزار حمایت از سعید ملک پور” اخیراً پتیشنی برای آزادی وی تشکیل داده است؛ در اینپتیشن شهروندان کانادایی از نماینده محل سکونت خود در پارلمان کانادا می‌خواهند که  وضعیت این زندانی مقیم کانادا را در نشت‌های مقامات کانادایی پیگیری کنند و از نخست‌وزیر و وزیر امور خارجه این کشورر بخواهند که در ازسرگیری روابط دیپلماتیک بین ایران و کانادا برای آزادی سعید نیز اقدام شود.
همچنین وبلاگ EFF با ایجاد یک پتیشن برای سعید ملک پور از جاستین ترودو، نخست‌وزیر  کانادا، درخواست کرده است که در خصوص وضعیت این زندانی جرائم سایبری محبوس در زندان اوین اقدام کند.
در این پتیشن اشاره‌شده که دولت جدید جاستین ترودو متعهد به عادی‌سازی روابط بین کانادا و ایران گشته است و این مسئله می‌تواند یک فرصت مناسب برای استفاده از فشار دیپلماتیک برای آزادی سعید ملک پور باشد. این وبلاگ از همگان خواسته است تا با مشارکت در این پتیشن، از این حرکت پشتیبانی کنند.
سعید ملک‌پور، مهندس نرم‌افزار، در مهرماه سال ۱۳۸۷ پس از ورود به ایران در ارتباط با پرونده موسوم به مضلین ۲ مربوط به جرائم اینترنتی بازداشت و در دادگاهی به ریاست قاضی مقیسه به اتهام «مدیریت سایت‌های پورنوگرافی فارسی‌زبان»، «تبلیغ علیه نظام»، «توهین به مقدسات»، «توهین به رهبری»، «توهین به رئیس‌جمهور»، «ارتباط با گروه‌های معاند نظام و ارتباط با بیگانگان» و «اتهام مفسد فی‌الارض» به اعدام و هفت‌سال‌ونیم حبس تعزیری محکوم شد. این حکم در دی‌ماه سال ۱۳۹۰ در دیوان عالی کشور تأیید و در ۲۷ بهمن‌ماه سال ۱۳۹۰، برای اجرای احکام ارسال شد ولی بعداً با یک درجه تخفیف حکم اعدام به حبس ابد تبدیل گردید.
شایان‌ذکر است، سعید ملک‌پور طی نامه‌ای از درون زندان گفته است که از زمان بازداشت به مدت ۳۲۰ روز در حبس انفرادی، بدون ملاقات و دسترسی به کتاب و روزنامه به سر برده و در تمام این مدت زیر فشار و شکنجه شدید جسمی و روحی بوده است. وی در این نامه شرح شکنجه‌ها و نحوه اخذ اعترافات از خود را مفصل شرح داده و اعلام کرده که زیر شکنجه وادار به اعتراف علیه خود شده است.
گفتنی است بازجویان با فشار و نیز طرح این مسئله که فیلم‌های مصاحبه برای دریافت بودجه پروژه گرداب سپاه پاسداران است و وعده آزادی با وثیقه، او را راضی به اعتراف تلویزیونی کرده‌اند و پخش این اعترافات بدون پوشش صورت و در فاصله روز سوم تا هفتم درگذشت پدرش ضربه سختی به خانواده او وارد آورده است.

از کتک خوردن در ایران به دلیل بهایی بودن تا موفقیت در سیلیکان ولی

5558777t221_small.jpg
 پیام زمانی کارآفرین و سرمایه‌گذاری است که در امور خیریه و بشردوستانه نیز فعالیت‌های گسترده‌ای دارد. او بنیانگذار و مدیر شرکت «وان پلنت اپس» (One Planet Ops) است که مجموعه‌ای است از بیزنس‌های اینترنتی در امور ملک و زمین، نوسازی خانه، و صنایع خودرو. این شرکت در زمینه وسیعی از بیزنس‌های نوظهور نیز سرمایه‌ گذاری می‌کند از جمله تجارت الکترونیک، خودروهای خودگردان، و دیگر ابزارها و سامانه‌های خودکارسازی (اتوماسیون)؛ و به کارآفرینان مختلف خدمات مشاوره‌ای ارائه می‌دهد و امکان‌ها و فرصت‌های بی‌بدیلی را در اختیار فارغ‌التحیصلان قرار می‌دهد. این شرکت رسالت خود را در جهت حمایت از آرمان‌های بزرگ تجاری می‌داند که در عین حال به اخلاق در تجارت اهمیت می‌دهد؛ اخلاقی که به ارتقا جامعه کمک و دین خود را به آن ادا می‌کند. شرکت فلسفه خود را «ابداع + اراده» نامیده است.
زمانی از اوایل سال‌های دهه ۱۹۹۰ در «دره سیلیکون» زندگی کرده است. در ایران متولد شد، ولی در سال‌های نوجوانی به دلیل فشارهایی که بر جامعه بهاییان ایران وارد تحمیل می‌شد، عملاً مجبور به ترک وطن شد. اولین تجارب او به عنوان پناهنده‌ای که کشور خویش را ترک کرده نگاه کلی او را به زندگی، کار، و فعالیت‌های اجتماعی شکل داده است.
خودش این طور تعریف می‌کند: «۱۶ سالم بود که رفته بودیم اسلام‌آباد پاکستان. اولین کاری که سفارت آمریکا کرد این بود که وکیلی برای دفاع از من استخدام کرد تا بتوانم به آمریکا راه پیدا کنم. اشکم سرازیر شد وقتی فهمیدم از دست جنایت‌های حقوق بشری در کشور خودم فرار کرده‌ ام … و این‌جا کشوری است که من را اصلاً نمی‌شناسد ولی دلش می‌خواهد که از حقوق من دفاع کند تا بتوانم به آن راه پیدا کنم. وقتی رسیدم، با نهایت احترام با من برخورد کردند، و امکان رشد و ایجاد زندگی را برایم فراهم کردند».
پیام و همسرش، «گویا»، علاوه بر مدیریت شرکت «وان پلنت اپس»، از حامیان «مرکز عدالت طاهره» (Tahirih Justice Center) هستند که به امور زنان و دختران مهاجری می‌پردازد که از خشونت‌ها و آزارهای جنسیتی از کشور خود مهاجرت کرده اند. آن‌ها از حامیان و پشتیبانان «سازمان عدالت برای همه» نیز هستند که از حقوق سیاه‌پوستان آمریکا دفاع می‌کند که پس از «جنبش حقوق مدنی» متحمل سختی‌ها و اتهاماتِ بی‌اساسِ بسیاری شدند.
زمانی می‌گوید: «به نظر من، خیلی مهم است که مهاجرین، تاریخ این کشور را جدی بگیرند. من خودم از تاریخ آمریکا و نحوه شکل‌گیری این کشور، بهره‌های بسیاری برده ام. بخشی از جامعه آمریکا در نتیجه بی‌عدالتی‌هایی ساخته شده که در گذشته صورت گرفته است».
تجربه دلخراش
زمانی پیش از آنکه ایران را ترک کند، تبعیض‌های بسیار سختی را تجربه کرد؛ تبعیض‌هایی که محصول تلاش‌های مدام جمهوری اسلامی برای آزار بهاییان و ایجاد فشار بر‌ آن‌ها بوده است.
زمانی خود این طور تعریف می‌کند: « ۱۱ سالم که بود، از مدرسه اخراجم کردند. اغلب در مدرسه از من و دوست بهایی ام – در یک مدرسه ۴۰۰ یا ۵۰۰ نفری، فقط دو دانش‌آموز بهایی بود – می‌خواستند تا در نماز جماعت مدرسه شرکت کنیم. ما هم می‌گفتیم برای مسلمان‌ها نهایت احترام را قایل هستیم، ولی ما بهایی هستیم؛ نماز خودمان را داریم؛ بنابراین، راستش، معنی ندارد در نماز جماعت مسلمان‌ها شرکت کنیم».
یک روز، نمازی و دوستش متوجه شدند که روحانیِ مدرسه در خطبه‌های روزانه خود گفته بوده باید «از شر بچه‌های بهایی خلاص شد». پس از این ماجرا، مصیبت‌هایی بر سر زمانی آمد که عملاً مسیر زندگی او را شکل داد.
نمازی می‌گوید: «حدود ۱۱ تا از بچه‌ها بیرون مدرسه منتظر ما بودند. وقتی معلم‌ها و ناظم‌ها داشتند می‌رفتند، ازشان خواهش کردیم که ما را هم با خودشان ببرند، وگرنه خدا می‌داند چه بلایی سرمان می‌آمد … هیچ کدام‌شان هم البته به حرف ما گوش ندادند. حدود یک کیلومتر آن طرف مدرسه، بچه‌ها ما را حسابی کتک زدند، بهمان سنگ زدند، رومان تف کردند. خلاصه طوری که وقتی رسیدیم خانه، سر تا پای‌مان خونی بود. هیچ وقت نفهمیدم اصلاً چرا و چطور زنده ماندم».
بلافاصله، پدر و مادر زمانی ترتیبی می‌دهند تا فرزندشان از آن جا، یعنی هشتگرد، برود تهران، پیش خواهرش که حدود ۷۵ کیلومتر با آن جا فاصله داشت. «در تهران، چیزها تا حدی یکدست تر شده بود. بگذارید این طور بگویم: تا جایی که من فهمیدم، این طور نبود که حکومت بخشنامه مشخصی را به همه مدارس کشور فرستاده باشد. بنابراین، خیلی از این جور مسایل صرفاً به دلیل تصمیم مقامات محلی و استانداران پیش می‌آمد».
در سال ۱۹۹۳، یکی از مقامات رسمیِ سازمان ملل به سندی از حکومت ایران دست یافت که به سال ۱۹۹۱ مربوط می‌شد، که سیاست‌های کلی جمهوری اسلامی را در قبال بهاییان نشان می‌داد. این سند که به امضای رهبر جمهوری اسلامی رسیده بود صراحتاً از مقامات حکومتی می‌خواست تا مانع پیشرفت و گسترش جامعه بهاییان و نیز مانع حضور آن‌ها در دانشگاه‌های کشور شوند.
زمانی در این باره می‌گوید: «سال ۱۹۸۷، من را از طریق آدم‌پران‌ها فرستادند پاکستان. سفرِ سخت و پرخطری بود. این بار دومی بود که در زندگی‌ام توانستم واقعاً جان سالم به در ببرم».
از پدر و مادرش خداحافظی کرد، بی‌آنکه بداند آیا باز هم آن‌ها را خواهد دید یا نه. با افرادی که هیچ نمی‌شناخت‌شان، از راه کویر وارد پاکستان شد. یک سالی در پاکستان ماند و بعد روانه آمریکا شد. در حال حاضر، او و خانواده‌اش در آمریکا زندگی‌ می‌کنند.
ادای دین به جامعه
زمانی در آمریکا، در دانشگاه کالیفرنیا در دیویس، سم‌شناسی محیطی خواند. پس از اتمام تحصیلش، به تأسیس شرکت‌های تجاری روی‌ آورد، و این مصادف بود با ظهور تجارت‌های اینترنتی در سال‌های دهه ۱۹۹۰. از جمله شرکت‌هایی که زمانی به همراه برادرش تأسیس کرد می‌توان به autoweb.com اشاره کرد که در واقع، اولین پایگاه خرید اینترنتی ماشین بود. ولی همچنان که به بیزنس خود و گسترش آن ادامه می‌داد، متوجه شد که باید دین خود را به جامعه‌ای که نسبت به او آن همه لطف داشته ادا کند.
آن طور که خود می‌گوید، «کارآفرین شرکت «وان پلنت اپس» موظف بود قراردادی را امضا کند تا بخشی از منابع شرکت را – خواه منابع مالی، خواه منابع انسانی و یا هم از طریق ارائه خدمات و محصولات – به «ارتقای وضعیت جهان» اختصاص دهد».
شرکت «وان پلنت اپس» در سال، پنج روز به کارمندان خود تعطیلی می‌دهد که مصادف اند با روزهای مقدس بهاییان. کارمندان در این پنج روز که حقوق هم دریافت می‌کنند می‌توانند به جامعه و اصناف خود به هر شکلی که دوست دارند کمک کنند. به گفته زمانی، «می‌توانند در مدرسه بچه‌هایشان یا در محل‌های سرپرستی از بی‌خانمان‌ها، کارهای داوطلبانه انجام بدهند، یا مثلاً خون اهدا کنند؛ خلاصه هر کاری که دلشان بخواهد. ما معتقدیم که انسان باید از خودگذشتگی داشته باشد؛ باید تلاش کند تا جهان را جای بهتری برای زیستن کند، هر چقدر هم که سهم و تلاش‌اش کم و ناچیز باشد».
اما نظر پیام زمانی به عنوان یک ایرانی-آمریکایی نسبت به فرمان منع پرزیدنت ترامپ و مشاجره‌ها و نبردهای حقوقیِ پس از آن چه بوده؟ خودش این طور می‌گوید: «بهایی‌ها معتقد اند که وقتی بی‌عدالتی می‌بینید، باید طرف مظلوم را بگیرید، مهم نیست چه کسی است؛ باید مدافع عدالت باشید. وقتی ایالت واشنگتن [فرمان ترامپ] را با دادخواست قضایی به چالش کشید که در نهایت هم به دادگاه سان‌فرانسیسکو راه یافت، «مرکز عدالت طاهره» مشاوران بی‌طرفی را برای بررسی پرونده به دادگاه فرستاد».
زمانی از اتحاد و همبستگی مردم برای دفاع از حقوق کسانی که تحت‌الشعاع فرمان ترامپ قرار گرفته بودند سخت به وجد آمده بود، ولی در عین حال از بعضی واکنش‌هایی که در فیسبوک دریافت کرده بود عمیقاً متعجب شده بود. به گفته خودش، «مردم کلاً خیلی به ما محبت دارند و حمایت خود را نشان می‌دهند ولی خب، در عین حال، پیام‌هایی هم دریافت کردیم که می‌گفتند من باید برگردم ایران. من این‌جا در آمریکا خیلی‌ها را استخدام کرده ام و شغل‌های زیادی ایجاد ام. فقط هم شهروندیِ آمریکا را دارم و عمیقاً نگران وضعیت سلامت این کشور هستم. بنابراین، خیلی این جور پیام‌ها برایم مهم اند و آن‌ها را جدی می‌گیرم».
اتفاقات چند هفته اخیر در آمریکا نشان داد که بسیاری از ایرانی‌ها، از هر پیشینه‌ و تباری هم که باشند، از حقوق مهاجرین مسلمانانی که به آمریکا آمده‌ اند دفاع کردند. با این حال، ایرانیان کمی بودند که از حقوق بهاییان ایران دفاع کرده باشند. زمانی می‌گوید: «خیلی‌ها از حقوق برادران و خواهران مسلمان خود از این [هفت] کشور دفاع کردند. آرزوی من این بود که وقتی می‌بینیم چهل سال است که با بهاییان ایران این طور رفتار می‌شود – حتی امروز هم از حق تحصیل و تدریس در دانشگاه محروم اند – برادران و خواهران ایرانی مسلمان من که در خارج از ایران زندگی می‌کنند و هیچ دلیلی برای نگرانی از تبعاتش ندارند چیزی درباره مصیبت‌ها و مشکلات شهروندان بهایی کشورشان بگویند و حمایت خود را از آن‌ها اعلام کنند. آن‌ها در ایران مهاجر نیستند؛ شهروند ایران اند».
زمانی از اعضای هیأت امنای «مرکز عدالت طاهره» است، و همسرش نیز از رؤسای کمپینِ این سازمان در جهت فراهم کردن ۱۰ میلیون دلار برای گسترش خدمات مرکز است. زمانی به کارها و اقدامات این مرکز و نیز «سازمان عدالت برای همه» می‌بالد. هدف «سازمان عدالت برای همه» این است تا زخم‌هایی را که امروزه بر تن جامعه آمریکا است، از جمله نژادپرستی، مداوا کند. به گفته زمانی، «امیدوارم که بتوانیم نقشی کوچک در مهار شکاف‌ها و اختلاف‌های نژادی ایفا کنیم».
تمرکز «فول سیرکل لرنینگ»، یکی از زیرشاخه‌های غیرانتفاعی «وان پلنت اپس»، بر مسأله آموزش است؛ مسأله‌ای که در واقع یکی از عناصر کلیدی بهاییت را تشکیل می‌دهد. زمانی و همسرش وبسایت BahaiTeachings.org را درست کرده اند که مسائل و مشکلات بنیادین جامعه امروز را به بحث می‌گذارد و پیام‌های بهاییت را منتشر می‌کند. زمانی مدیر‌مسئول و سردبیر این وبسایت است.
به گفته زمانی، جامعه ایرانیانِ آمریکا خدمات مهم و عظیمی را در امور خیریه و بشردوستانه و فعالیت‌های اجتماعی انجام داده است. برای مثال به «مرکز عدالت پارس» اشاره می‌کند که توسط «بیتا دریاباری» تأسیس شده است. این مرکز بر مسأله ادغام جامعه ایرانی‌ها در آمریکا متمرکز است.
«وان پلنت اپس» همچنین مشتاق است تا برای کارآفرینان و شرکت‌هایی مثل «باترفلی» (Butterfleye)، که سرپرست‌اش فردی ایرانی-آمریکایی است، سرمایه گذاری کند. فعلاً زمانی منتظر مجوز وزارت خزانه‌داری آمریکا است تا او و همسرش بتوانند شرکتی غیرانتفاعی برای همکاری با جوانان ایرانی در داخل ایران تأسیس کنند. به گفته زمانی، احتمالاً حتی دولت ترامپ هم از این شرکت استقبال و حمایت خواهد کرد.
زمانی می‌گوید: «به نظر من، حتی می‌توانیم بگوییم که این شرکت احتمالاً می‌تواند برای حکومت آمریکا یک نمونه و مدل محسوب بشود. کسی چه می‌داند! اگر بتوانیم برای جوانان در کشور خودشان امکانات فراهم کنیم، اگر بتوانیم کمک‌شان کنیم تا زندگی بهتری برای خود ایجاد کنند، آن وقت شاید اصلاً کمتر بخواهند به آمریکا مهاجرت کنند».

فدراسیون بین‌المللی روزنامه‌نگاران بازداشت فعالان رسانه‌ای در ایران را محکوم کرد

فدراسیون بین‌المللی روزنامه‌نگاران به همراه انجمن صنفی روزنامه‌نگاران ایران، در بیانیه مشترکی، ‌بازداشت چند تن از روزنامه‌نگاران در روزهای اخیر را «به شدت» محکوم کرد.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران،‌ فدراسیون بین‌المللی روزنامه‌نگاران در این بیانیه با اشاره به نزدیک شدن زمان انتخابات ریاست جمهوری ایران در اردیبهشت ماه آمده است که «موج جدید برخورد با روزنامه‌نگاران در ایران آغاز شده و سرکوب رسانه‌ها و دستگیری فعالان رسانه ای رو به افزایش  است.»
پیش از این،‌ گزارش ها حاکی از آن بود که مراد ثقفی،‌ روزنامه‌نگار و مدیر مسئول مجله «گفت‌وگو»‌در روز ۲۵ اسفند سال گذشته در منزل خود بازداشت شده است.
به نوشته این بیانیه، آقای ثقفی تاکنون تنها یک تماس تلفنی با خانواده‌اش داشته و مدت زمان بازداشت وی نامشخص است. ضمن آنکه هنوز دلیل بازداشت وی اعلام نشده است.
همچنین هنگامه شهیدی روز ۱۹ اسفند در شهر مشهد از سوی دادسرای فرهنگ و رسانه و احسان مازندرانی روز ۲۲ اسفند در مقابل منزلش به دست ماموران حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت شد.
برخی گزارش ها حاکی از ضرب و شتم آقای مازندرانی به دست بازداشت کنندگانش بوده است.
این گزارش ها تاکنون از سوی مقام های جمهوری اسلامی ایران تایید یا تکذیب نشده است. در این میان، عباس جعفری دولت آبادی، دادستان تهران، دلیل بازداشت احسان مازندرانی را ادامه و اجرای کامل حکم او اعلام کرد. این در حالیست که وکیل مدافع و خانواده احسان مازندرانی گفته اند وی پس از پایان دوره محکومیتش آزاد شده بود.
آقای مازندرانی در آبان سال ۹۴ بازداشت و در ۲۳ بهمن سال جاری از زندان آزاد شده بود.
فدراسیون بین‌المللی روزنامه‌نگاران در بیانیه خود آورده است که این دو روزنامه‌نگار به علت بیماری در وضعیت جسمانی مناسبی به سر نمی‌برند.
در این بیانیه همچنین به بازداشت حدود ۱۰ تن از ادمین‌های کانال‌های خبری و اطلاع رسانی در تلگرام از سوی دادسرای فرهنگ و رسانه اشاره شده و آمده است:
محل بازداشت و اتهامات این افراد هنوز مشخص نشده و کانال‌های خبری آنان نیز پس از بازداشت تغییر نام پیدا کرده و یا حذف شده است.
فدراسیون بین‌المللی روزنامه‌نگاران در بیانیه خود «برخوردهای اخیر علیه آزادی رسانه‌ها در ایران» را همانند زمان اعتراض ها به نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ دانست و اشاره کرد که در آن زمان، حکومت ایران «جنگ تمام عیاری را علیه روزنامه‌نگاران به اجرا درآورد، روزنامه‌نگاران زیادی را بازداشت کرد و تعداد زیادی از وب‌سایت را نیز مسدود کرد.»
آنتونی بلانژه، دبیرکل فدراسیون بین‌المللی روزنامه‌نگاران، گفت که «به شدت، دستگیری همکاران مان در ایران و برخوردهای صورت گرفته با شهروند روزنامه‌نگاران در شبکه‌های اجتماعی که دیدگاه‌ها و نظراتشان را منتشر می‌کنند، محکوم می‌کنیم.»
وی با ابراز تاسف از اینکه «این روش حکومت ایران به روشی متداول در آستانه انتخابات‌ها» تبدیل شده است، ‌هدف از آن را متوقف کردن انتشار اطلاعات در عرصه عمومی ارزیابی کرد.
دبیرکل فدراسیون بین‌المللی روزنامه‌نگاران گفت: «آزادی بیان، سنگ زیرین هر نظام دموکراتیکی است و روزنامه‌نگاران باید بتوانند بدون ترس و ارعاب فعالیت کنند و شهروندان بتوانند به تمامی اطلاعات و اخبار آزادانه،‌به ویژه پیش از برگزاری انتخابات، دسترسی داشته باشند.»
پیش از این نیز سازمان گزارشگران بدون مرز روز ۲۳ اسفند در بیانیه ای با اشاره به بازداشت تعدادی از روزنامه نگاران در آستانه عید نوروز در ایران، «سرکوب و فشار بر روزنامه‌نگاران را محکوم کرده و خواستار آزادی بدون قید و شرط همه روزنامه‌نگاران و شهروندخبرنگاران زندانی شده بود.
این سازمان می گوید: جمهوری اسلامی ایران با ۳۰ روزنامه‌نگار و شهروند خبرنگار زندانی یکی از ۵ زندان بزرگ جهان برای فعالان رسانه‌ای است.
ایران همچنین در رده بندی جهانی آزادی مطبوعات گزارشگران بدون مرز،‌از میان ۱۸۰ کشور در رده ۱۶۹ قرار دارد.

آمار وارقام اعدام ها در سال ١٣٩٥.(٢٩٢نفراعدام

Bildergebnis für ‫احسان فتاحي‬‎
گردآورنده :احسان فتاحي
اعدام فروردين(١٦مرد،٢زن =١٨)
 در فروردين سال ٩٥ باید به اعدام دست‌کم ٧نفر محکوم به اعدام (قصاص) در زندان رجایی‌شهر کرج و همچنین اعدام ٧نفر زندانی شامل پنج مرد و دو زن در ارتباط با جرائم مواد مخدر در زندان مرکزی بیرجند و به دار آویخته شدن ٤نفر زندانی در زندان ارومیه اشاره کرد.یکی از موردتوجه‌ترین و بحث‌برانگیزترین گزارش‌ها در این زمینه اعدام رشید کوهی، متهم جرایم مواد مخدر بدون حق تجدید نظر بود.
در فروردین‌ماه ۹۵سال در کنار تمام اعدام‌های صورت گرفته، شاهد بخشش و نجات  محکومین به قصاص بودیم که نجات یک محکوم به اعدام پس از ۱۰ سال وآزادی ۸ زندانی محکوم به اعدام در استان گلستان ازجمله آنها بود.
اعدام ارديبهشت:(٢٣نفراعدام)
 در اردیبهشت‌ماه سال ۹۵ تعداد بی‌شماری از زندانیان نسبت به ماه گذشته اعدام شدند.  اعدام دراین ماه باید به اعدام ١نفر زندانی درملاعام در مازندران، اعدام ٨نفر زندانی درزندان مرکزی زاهدان، اجرای حکم اعدام دست‌کم ٤نفر زندانی در زندان قزلحصارکرج، اجرای حکم اعدام دست‌کم ٤نفر زندانی درزندان رجایی‌شهر و همچنین اعدام ٦نفر زندانی در زندان مرکزی ارومیه اشاره کرد.
یکی از مورد توجه‌ترین وبحث‌برانگیزترین گزارش‌ها دراین زمینه اعدام شش نفر مخفیانه درسال۹۳ درزندان یزد بود.
دراردیبهشت‌ماه۹۵ درکنار تمام اعدام‌های صورت گرفته شاهد بخشش و نجات محکومین به قصاص بودیم که گذشت و بخشش از قصاص یک متهم درتهران، بخشش پنج محکوم به اعدام در کرمان و ارومیه، رهایی نجوان ازاعدام و همچنین گذشت از قصاص یک دختر هجده ساله ازجمله آنها بود.
اعدام خرداد ماه (٢٠نفراعدام)
  درخرداد‌ماه سال  ۹۵تعداد قابل توجهی از زندانیان اعدام شدند.  دراین ماه باید به اعدام ١نفر زندانی در ملاء عام در کوار، اعدام ١نفر زندانی در ملاء عام در مازندران، ١نَفَر زندانی در ملاء عام در شیراز، اعدام ۱۱ زندانی در زندان رجایی شهر کرج، اعدام ٢نفر زندانی در ملاء عام در شیراز، اعدام دستکم ٤نَفَر زندانی در محوطه زندان مرکزی بندرعباس اشاره کرد.
درخرداد‌ماه ۹۵ در کنار تمام اعدام‌های صورت گرفته شاهد بخشش و نجات محکومین به قصاص بودیم که توقف حکم اعدام ۷ متهم موادمخدر بعد از احراز پشیمانی، رهایی ازچوبه دار یک کودک-مجرم پس ازهفده سال، رهایی از کابوس ۷ ساله طناب دار از جمله آن‌ها بود.
اعدام تيرماه (٢٥نفر اعدام)
 درتیر‌ماه سال ۹۵ تعداد قابل توجهی از زندانیان اعدام شدند. دراین ماه باید به دست‌کم ۹ نَفَر زندانی درزندان قزلحصار اعدام شدند، اعدام ٥نفر متهم جرائم مواد مخدر در زندان اراک، اعدام ٢نفر زندانی در رشت، گزارش تکمیلی؛ افزایش تعداد اعدام .شدگان رجایی شهر به ۶ نفر، ٣نفر زندانی در ندامتگاه کرج اعدام شدند اشاره کرد.
اعدام مرداد ماه (٣٦نفراعدام(
 درمرداد‌ ماه سال  ۹۵ تعداد قابل ‌توجهی از زندانیان اعدام شدند. در این ماه باید به تایید دست كم  ٢٥ نَفَر از زندانیان سنی مذهب  وهمچنين محمد عبدالهی و چند زندانی دیگر در ارومیه اعدام شدند، ٦نَفَر زندانی در زندان مرکزی ارومیه اعدام شدند، رضا سبزواری مامور سابق پلیس در مشهد اعدام شد، إجرائي اعدام شهرام اميري دانشمند هسته ايي واجرای حکم اعدام ٣نَفَر زندانی ‘پرونده حمیدیه’ در اهواز اشاره کرد..
اعدام شهريورماه (٣١نفراعدام)
در شهریورماه سال ۹۵ تعداد قابل‌توجهی از زندانیان اعدام شدند. ازاعدام در این ماه باید به اعدام ٧نفر زندانی در یزد، اعدام ٥نفر زندانی در هرمزگان، اعدام دست کم ۱۲ نَفَر زندانی در ندامتگاه کرج و اعدام ۷ نَفَر ملوان در زندان بندرعباس اشاره کرد..
اعدام مهر (٢٠نفر اعدام)
 در مهر‌ماه سال ۹۵ تعداد قابل‌توجهی از زندانیان اعدام شدند ،دراعدام در این ماه باید به اعدام ۸ نَفَر زندانی در زندان مرکزی ارومیه، ١نفر زندانی در ملاء عام در نیشابور اعدام شد،  اعدام  ۱۱ نفر در زندان رجایی‌شهر ، اعدام پرشمار زندانیان در قزل حصار کرج اشاره کرد.
اعدام آبان (٩نفراعدام)
 در آبان‌ماه سال ۹٥ تعداد قابل‌توجهی از زندانیان اعدام شدند ،در اعدام در این ماه باید به اعدام ۵ نَفَر زندانی در کرمان، دست‌کم اعدام  ٢نفر زندانی در زندان سلماس، اعدام ٢نفر زندانی در زندان پارسیلون خرم آباد، اشاره کرد.
 اعدام آذر ماه (١٦نفر اعدام )
در آذرماه ۹۵ تعداد قابل‌توجهی از زندانیان اعدام شدند ،در این ماه باید به اعدام ۱۰ زندانی در زندان رجایی شهر،دستکم ۶ زندانی در ندامتگاه مرکزی کرج اعدام شدند، اشاره کرد.
اعدام دي ماه (٢٥ اعدام ،١كودك= ٢٦اعدام))
 در دي ماه سال ۹۵ تعداد قابل‌توجهی از زندانیان اعدام شدند ،در این ماه باید به اعدام  دستکم  ۱۶ نَفَر زندانی در رجایی شهر و ندامتگاه کرج ، ٤نفر زندانی در مشهد اعدام شدند، اعدام ١نفر کودک-مجرم در کرمان، و اعدام دستکم ٣نفر زندانی در زندان مرکزی قزوین ودو نَفَر در ايلام اشاره کرد.
اعدام بهمن ماه (١٨نَفَراعدام)
 در بهمن ماه سال  ۹۵ تعداد قابل‌توجهی از زندانیان اعدام شدند. در این ماه باید به دستکم ۸ نَفَر زندانی در زندان رجایی شهر کرج اعدام شدند، اعدام ۷ نفرزندانی در زندان قم؛ دادرسی ناعادلانه دستکم ١نفر زندانی اعدام شده و ٢نفر زندانی در ملاء عام در بندرعباس اعدام شدند اشاره کرد.
اعدام اسفندماه (٥١نفراعدام)
در اسفندماه سال ٩٥تعدادفراوان و قابل توجهي از زندانيان اعدام شدند.در اين ماه بايد به دستكم٤ نفر زنداني در ديزل آباد كرمانشاه، ١نفربلوچ در شيراز و٦زنداني در بيرجند ، ١نفر زنداني در قروه،٦زنداني در زندان اروميه،١نَفَر زنداني در بندرعباس ٥نفر مرددرشاهرود،٢نفر زن درزندان مركزي رشت، ١نفر در همدان،٣زنداني در قزلحصاركرج، ١زنداني دربوئين الزهرا قزوين،٢زنداني در گرمسار سمنان، ٢نفردرزندان مركزي اروميه، ٢زنداني در محوطه زندان ساري،١زنداني در مراغه ،٥نفر بلوچ در زندان مركزي زاهدان و ١نفردر چابهار،١زنداني در ملأ عام در يزد،٣نفر زنداني در قزوين چوبين در،١نفر زنداني در سمنان،٢زنداني در عادل آباد شيراز.در طول اسفندماه اعدام شدند.
پي نوشت:
١: لازم به ذكر است تمامي اين آمارها طبق آمارها و گزارشات خبرگزاري هاي مختلف جمع آوري شده است از جمله خبرگزاري هرانا  وسازمان حقوق بشر ايران وبنياد برومند وإحسان فتاحي فقط آن را گردآوري نموده وتك تك لينك افرادهاي اعدامي در خبرگزاري هرانا و سازمان حقوق بشر موجود است.
٢: در هركدام از اين ماه ها با بخشش اعدام ومجازات از طرف والدين قصاص وموارد ديگري انجام شده است.
٣: همچنين احتمال ازاينكه اعدام هايي مخفيانه صورت گرفته باشد  دور از انتظار نيست و بعضي اخبار در اين مورد شايد درج نشده باشد و يا خود حكومت جمهوري اسلامي ايران إعلام نكرده باشد.
منابع
.بنیاد برومند، تارنگارتخصصی حقوق بشر درایران، عفو بین الملل، کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران، خبرگزاری هرانا کانون مدافعان حقوق بشر کردستان، کردپا، کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، رادیو کوردانه، آژانس خبری موکریان، سازمان حقوق بشر ایرانن، ماف نیوز، شبکه حقوق بشر کردستان، آسو روژهلات، روژی کورد، سنی نیوز، هنگاو، کوردستان میدا و کورد و کودستان، روژ نیوز، کانون حمایت از خانواده جان باختگان، بگونه، کانون مدافعان حقوق بشر در ایران، کمپین فعالین بلوچ، رادیو فردا، صدای آمریکا، بی بی سی فارسی، کیهان لندن، کیهان نوین، رادیو زمانه، رادیو فرهنگ، حزب کمونیست، گزارشگران بدون مرز، آزادی بیان، کمپین بین المللی نه به اعدام، ایران پیک، سایت میهن، زیتونه، دویچه وله، العربیه فارسی، جوانه ها، نه به زندان نه به اعدام،، سازمان حقوق بشر کردستان.آژانس خبر ایران، آزادی بیان، صدا نیوز، سازمان دیدبان حقوق بشر، تحلیل روز، سایت سویدوند وابسته به ژنو، خودنویس، دیدگاه، عرفان نیوز، خبرگزاری صدای مسیحیان، سحام نیوز، سحبانیوز، روژهلات تایمز، شورای شمس، زاگرس پوست، خبر گر، سایت راه کارگر، سایت ملیون ایران، خبر کلمه فارسی، کانال نور، وصال حق، کانال توحید، خبرنگاران آزاد کردستان، سایت بهانیوز، پژواک ایران، گُویا نیوز، سایت عصرآنارشیسم، جنگ خبر، همبستگی ملی، عصر نو، مجاهدین خلق، ایرانگولبال، خبر نامه ملی ایرانیان، فضوله محله، نشریه راوی، اسرائیل تایمز، رادیو اسرائیل، رادیو کوچک، کانال ایران فردا، رادیو فرانسه، رادیو پارس، کانال من و تو، بالاترین، برنامه تبلت، فضوله محله، کانون دفاع از حقوق بشر در ایران، وسایر وبلاگ و سایت و رسانه های دیگر.
٢٩اسفندماه ١٣٩٥شمسي(١٩مارچ ٢٠١٧ميلادي)
احسان فتاحي

فردِ مؤنّث حتّی از داشتنِ عکسی دراعلامیه‌ی ترحیمش محروم است!

Bildergebnis für ‫اعلامیه ی ترحیم‬‎

 

نوشته< هانا امیری

?نیمه‌یِ سنگین‌ترِ زمین?
(تأمّلی درباره‌ی مفهومِ ناکامی و امرِ جنسی)
۱. گاهی برخی واژه‌ها، بدل به استعاره شده و مخاطب با خوانشِ آن، معنایی جز آن‌چه در ظاهرِ واژه است را درمی‌یابد. به عنوان نمونه هنگامی که شاعر از “شیری که در میدانِ نبرد می‌جنگد” سخن می‌گوید، ما می‌فهمیم که او در واقع از فردی شجاع سخن می‌گوید که بی‌هراس به صفِ دشمن زده است. شیر؛ استعاره‌ای شده برای بیانِ شجاعت. حال، اگر ناگهان به ما خبر دهند که “در
تصادفی سهمگین، جوانی ناکام از دنیا رفت” چه برداشت‌هایی از این عبارت خواهیم داشت؟ تحلیل‌هایی که از این جمله استخراج می‌شود به شرحِ زیر خواهد بود:
در تصادفِ روی داده، یک فردِ مذکّر جانش را از دست داده است.
آن فردِ مذکّر، هنوز ازدواج نکرده بوده است.

گمان نمی‌کنم مناقشه‌ای در این دو تحلیلِ به دست آمده از جمله‌ی خبریِ بالا وجود داشته باشد. چرا که در جامعه‌ی ایرانیِ امروزِ ما، در هیچ‌ اعلامیه‌ی ترحیمی برای یک فردِ مؤنّث، به روشن‌سازی وضعیّت او پرداخته نمی‌شود. فردِ مؤنّث حتّی از داشتنِ عکسی دراعلامیه‌ی ترحیمش نیز عموماً محروم است و به جایِ تصویرِ او، عکسی از یک گل که باز هم استعاره‌ای است برای نمایاندنِ جنسیّتِ او، بهره برده می‌شود. همچنین دیده نشده (حدّاقل من ندیده
و نشنیده‌ام) که برایِ یک فردِ مؤنّث که جانش را از دست داده، وصفِ ناکام به کار گرفته شده باشد.
این موضوع، بیان‌گرِ دو تحلیلِ مهم است:

کامرواییِ مردان، در وقوعِ “ازدواجِ دائم” فهمیده شده است. گو اینکه با وقوعِ ازدواجِ دائم، مرد؛ سلطانِ بلامنازعی بر سرزمینی خواهد شد که زن، نام دارد و او مجاز و قادر خواهد بود تا هرگونه که خواست با آن زن، رفتار کند. نهادِ ازدواجِ دائم برایِ مردان، بستری آماده تلقّی شده برایِ ارضایِ کامرانی و کامروایی و حتّی اگر او همه‌گونه بهره‌مندی در زندگی را تجربه کرده
و امّا از این موضوع، متمتّع نشده باشد، همانا ناکام از دنیا رفته است.
فردِ مؤنّثی که جانش را از دست داده، هیچ‌گاه ناکام خوانده نمی‌شود، چرا که او اساساً ابزاری است برای رساندنِ مرد به کامروایی. کامکاریِ او
فاقدِ موضوعیّت است. زن در چنین محملی، طریقیّت داشته و صرفاً به عنوان یک ابزار نگریسته می‌شود. برای یک ابزارِ فاقدِ هویّت نیز چه تفاوتی می‌کند تصویرِ خودش را در اعلامیه‌ی ترحیمش بگذارند یا عکسی از یک گل یا
هر پدیده‌ی دیگر را؟ او “مستوره” است و “محجوب” و “مخفی”. بیهوده نبوده که چنین تخلّص‌هایی نیز به جبرِ تاریخی برای خویش برمی‌گزیده‌اند زنانِ نویسنده و شاعرِ قرن‌های گذشته.

۲. رعایتِ اصلِ کرامتِ ذاتی (Dignity) اقتضا می‌کند که حیثیّتِ هر فرد، محترم باشد. نگاهِ ابزاری به فرد، او را در بهره‌مندی از کرامت، دستخوشِ ناملایمت‌های فراوان خواهد ساخت. صدرِ اصل بیست و یکمِ قانونِ اساسیِ جمهوریِ اسلامیِ ایران مقرّر داشته که “دولت موظّف است حقوقِ زن را در تمامِ جهات با رعایتِ موازینِ اسلامی تضمین نماید…” نمی‌توان و نباید تفسیری از مفهومِ “موازینِ اسلام” ارائه داد که زن را بدل به ابزار کرده و او را از کرامتِ ذاتی‌اش تهی سازد. از جمله مواردِ مناقشه برانگیز در نظامِ حقوقیِ ایران، موضوعِ “تمکینِ جنسیِ زن” و همبستریِ او با شوهر است. نخست آن‌که باید توجّه داشت، ازدواج؛ قراردادی منعقده و مکانیکی میانِ زن و
مرد نیست که زن را یکباره و برایِ همیشه به تملّکِ مرد درآورد. باید کوشید تا این برداشتِ ارتدوکسیکال و متعصّبانه از نهاد ازدواج در جامعه‌ی ایرانی، تصحیح گردد. در موضوعِ خاصِ همبستریِ زن و مرد، باید این نکته را مورد توجّه قرار داد که وجودِ عنصرِ “رضایتِ طرفین” برای وقوعِ چنین امری، همواره و در هر مرتبه مورد نیاز است. “عدم رضایت”ِ یکی از طرفین، همبستریِ زوجین را بدل به مصداقِ “تجاوز” خواهد کرد. هم‌اکنون در بیش از ۱۰۴ کشورِ
دنیا، نزدیکیِ بدونِ رضایتِ زن توسّط همسر، جرم‌انگاری شده و امکانِ پیگیردِ قانونی دارد.
در حوزه‌ی عمومی؛ آن هنگام که قانون به انتها می‌رسد، اخلاق آغاز می‌شود. اگر هنوز ما در جامعه‌ی ایرانی، به دلایل و علل گوناگون، به محملِ قانونیِ مزبور نرسیده‌ایم، به جا و رواست که درباره‌ی “اخلاقی‌سازیِ نهاد خانواده و ازدواج” تامّل کرده و پاسخی برای موضوعِ مذکور بیابیم. بی‌گمان؛ عاقبت جوینده یابنده بوَد.

حمایت ۴۱ سازمان حقوق بشری از ادامه ماموریت گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران

امروز کمپین حقوق بشر در ایران به همراه ۴۰ سازمان حقوق بشری دیگر با انتشار بیانیه‌ای حمایت خود را از ادامه ماموریت گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران اعلام کردند. متن این بیانیه در زیر آمده است:

به: نمایندگان دائم کشورهای عضو شورای حقوق بشر

عالیجناب،

ما، امضاء کنندگان این نامه که گروهی فرا منطقه‌ای متشکل از سازمان‌های جامعه مدنی حقوق بشری هستیم، از حکومت شما خواستار حمایت از قطعنامه تمدید ماموریت گزارشگر ویژه در مورد وضعیت حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران در نشست سی و چهارم شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد هستیم. از زمان تصویب حکم انتصاب گزارشگر ویژه برای ایران، این حکم ابزاری حیاتی برای ارتقاء حقوق بشر در ایران بوده است. این حکم در روشن کردن وخامت وضعیت حقوق بشر در کشور و تشویق به گفتگوی داخلی در خصوص برخی قوانین و شیوه‌هایی که قوانین و موازین بین المللی حقوق بشر را نقض می‌کنند بسیار موثر بوده است. تنها از طریق توجه مداوم از سوی جامعه بین المللی این دستآوردهای اولیه می‌توانند به چنان اصلاحات قابل اندازه گیری در قوانین و روشهای قابل اندازه گیری تبدیل شوند که قادر به بهبود موثر وضعیت حقوق بشری شوند که ملت ایران با آن روبروهستند.

به رغم گشایش روابط دیپلماتیک و تجاری بین المللی از زمان اجرای توافق بین المللی برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در خصوص برنامه هسته‌ای ایران، امیدها نسبت به اینکه بهبود وضعیت حقوق بشر نیز در پی این توافق حاصل شود هنوز محقق نشده است. نگرانی‌های اصلی که توسط نهادهای معاهده، رویه‌های ویژه و دبیرکل سازمان ملل متحد مشخص شده‌اند هنوز مورد بررسی قرار نگرفته‌اند.  ایران با رویه‌های ویژه سازمان ملل متحد همکاری نکرده است و علیرغم صدور یک دعوتنامه دایمی به همه گزارشگران ویژه در سال ۲۰۰۲، از سال ۲۰۰۵ تا کنون برای دیدار از کشور هیچ ویزایی صادر نکرده است. بر این اساس، ضروری است که شورای حقوق بشرنسبت به وضعیت حقوق بشر در ایران به عنوان یک نگرانی با الویت بالا برخورد کند. علاوه بر این، چون انتخابات پارلمانی ایران اخیرا برگزار شده، و در ماه مه ۲۰۱۷ انتخابات ریاست جمهوری کشوربرگزار خواهد شد، اینک زمان بسیار مهمی برای جامعه بین المللی است که نگرانی‌های خود را به دولت ایران تاکید کند.

ایران بالاترین آمار سرانه اعدام در جهان را برای چندمین سال حفظ کرده است و به نقل از گزارشگر ویژه، حداقل ۵۳۰ نفررا در سال ۲۰۱۶ اعدام کرده است. تنها در ژانویه ۲۰۱۷، مقامات ایران دست کم ۷۲ نفر را اعدام کردند. اکثر این اعدام‌ها پس از محاکمه‌های ناعادلانه و به اتهامات جرایم مرتبط با مواد مخدرصورت گرفته که فاقد شرایط «جدی ترین جرایمی» که طبق قوانین بین المللی مجازات اعدام تنها به این گونه جرایم محدود شده است، بوده‌اند. برخی دیگر برای جرایم مبهمی مانند «محارب» اعدام شدند. طبق قوانین ایران، اقداماتی که اساسا نمی بایست جرم محسوب شوند، مانند زنا، ارتباط جنسی مرضی الطرفین همجنسگرایان و «توهین به پیامبر» (سب النبی) همچنان مستحق مجازات اعدام شناخته شده‌اند. در سال ۲۰۱۶، گزارشهایی نسبت به صدور حکم اعدام برای حداقل دو نفر به اتهام «سب النبی» منتشر شده است. ایران همچنان افرادی که در زمان ارتکاب جرم زیر ۱۸ سال داشته اند را اعدام میکند. طی دو سال گذشته، مقامات حداقل نه مجرم نوجوان، از جمله حداقل دو نفر را در ژانویه ۲۰۱۷، اعدام کرده‌اند.

شکنجه و سایر بدرفتاری ها با بازداشت شدگان، به ویژه در مرحله بازجویی، همچنان رایج است. مقامات به صورت سیستماتیک به تحقیق در مورد ادعاهای شکنجه و سایر بدرفتاری‌ها اقدام نمی‌کنند و قضات همچنان به استفاده از «اعترافات‌» به دست آمده تحت شکنجه برای محکوم کردن متهمان ادامه می‌دهند. مقامات غالبا مانع دسترسی زندانیان سیاسی به مراقبت‌های پزشکی کافی می‌شوند و این در بسیاری از موارد به عنوان یک ابزار عمدی مجازات علیه زندانیان استفاده می‌شود. مقامات قضایی همچنین به صدور و اجرای احکام شلاق، کور کردن، و قطع عضو ادامه می‌دهند.

مقامات ایران به شدت آزادی‌های بیان، تشکل و تجمع مسالمت آمیزرا محدود می‌کنند. این محدودیت‌ها شامل سانسور گسترده مطبوعات و اینترنت، جرم انگاری  بسیاری از اشکال بیان، اعمال محدودیت‌های خودسرانه بر جامعه مدنی و آزار و اذیت برخی اقلیت‌های مذهبی برای انجام فعالیت‌های مربوط به عبادت آنها می‌باشد. مقامات مرتبا از بازداشت‌های خودسرانه برای خفه کردن و مجازات مخالفان استفاده می‌کنند. کسانی که مورد هدف قرار گرفته‌اند شامل روزنامه نگاران، وکلا، فعالان سیاسى، فعالان دانشجویی، فعالان اتحادیه‌های کارگری، هنرمندان، وبلاگ‌نویسان و مدافعان حقوق بشر از جمله مدافعان حقوق زنان و فعالان حقوق دگرباشان جنسی که تنها حقوق حفاظت شده خود تحت قوانین بین‌المللی را اجرا کرده‌اند می‌باشند. در سال گذشته، تحت پوشش جرایم علیه امنیت ملی، دادگاه احکام زندانی که به طور فزاینده‌ای سنگین‌تر شده اند را بر این افراد برای فعالیت‌های مسالمت آمیز مانند انتقاد از کارنامه حقوق بشر ایران در رسانه‌های اجتماعی، ارتباط با مکانیسم‌های بین المللی حقوق بشر، یا سازماندهی امضای طومار تحمیل کرده است.

کنشگران اقلیت‌های قومی از جمله عرب‌ها، بلوچ ها، کردها و ترکهای آذربایجان، و اعضای اقلیت‌های مذهبی مانند بهاییان، مسیحیان پروتستان شامل نوکیشان مسیحی، مسلمانان اهل سنت، مسلمانان صوفی و پیروان آیین یارسان نیز با الگوهای مشابهی از بدرفتاری و محدودیت حقوق خود مواجه هستند. آنها همچنان با تبعیض تثبیت شده‌ای که شامل محدودیت در دسترسی آنان به آموزش، اشتغال، مسکن مناسب، مناصب سیاسی، و اجرای دیگر حقوق فرهنگی، مدنی و سیاسی آنهاست مواجه می‌باشند.

تبعیض سیستماتیک و خشونت علیه زنان و دختران در قانون و در عمل شایسته نگرانی جدی است. برای مثال، زنان از حقوق برابر با مردان در ازدواج، طلاق، حضانت، ارث، تماشای چندین نوع رقابت ورزشی در استادیوم ها، و محافظت از آسیب جنایی محرومند. زنان متاهل نمی‌توانند بدون کسب اجازه از شوهر خود گذرنامه بگیرند. علاوه بر این، یک مرد می‌تواند از دستیابی همسر خود به حرفه‌ای که وی آن را خلاف ارزش‌های خانوادگی یا نسبت به آبروی خود یا همسرش مضر بداند جلوگیری کند. سن قانونی ازدواج برای دختران ۱۳ سال است و پدران می‌توانند برای ازدواج دخترانشان حتی در سنین پایین‌تر نیز تقاضای مجوز کنند.

مقامات همواره از اتخاذ قوانینی که خشونت‌های جنسی و سایر خشونت‌های مبتنی بر جنسیت، از حمله ازدواج زودهنگام و اجباری، تجاوز زناشویی و خشونت خانگی را جرم انگاری کند ممانعت کرده‌اند. قوانین حجاب اجباری ماموران پلیس و سایر نیروهای امنیتی را نسبت به هدف قرار دادن زنان برای آزار، خشونت و حبس و همچنین ممانعت از برخورداری زنان از حقوق اقتصادی و اجتماعی شان شامل حقوق تحصیل، اشتغال و دسترسی به ورزش توانمند می‌سازد.

از سال ۲۰۱۴ تا کنون، مجلس ایران هشت لایحه را مورد بررسی قرارداده و پنج لایحه را تصویب کرده که حقوق زنان را از طریق محدود کردن دسترسی آنها به خدمات بهداشتی و تنظیم خانواده و اشتغال حتی بیش از پیش محدود کرده است.

در شش سال گذشته، اقدامات گزارشگر ویژه باعث شده تا شهروندان از داخل کشور خواستار اصلاحات، به ویژه در مورد احکام مجازات اعدام برای جرائم مربوط به مواد مخدر شوند. گزارشگر ویژه همچنین حمایت حیاتی برای فعالیت‌ها و حمایت از مدافعان حقوق بشر در ایران ارائه کرده و در تعدادی از موارد، باعث بهبود در رفتار با برخی بازداشت شدگان شده است.

تجدید حکم گزارشگر ویژه نشانه‌ای قوی به مقامات ایرانی ارسال می‌کند که نقض حقوق بشر و عدم پاسخگویی همچنان باعث نگرانی هم در سطح جهانی وهم برای شورا ست و این که جامعه بین المللی انتظار بهبودی معنی دار و ملموس در این زمینه را دارد.

با احترام،

  1. رویا برومند، مدیر اجرایی – بنیاد عبدالرحمن فروهر
  2. رابین فیلیپس، مدیر اجرایی – طرفداران حقوق بشر
  3. حسن نایب‌هاشم، نماینده به شورای حقوق بشر – همه حقوق بشر براى همه در ایران
  4. فیلیپ لوتر، مدیر تحقیق و حمایت خاورمیانه و شمال آفریقا – سازمان عفو بین الملل
  5. کامران اشتری، مدیر اجرایی – عرصه سوم
  6. منصور برجی – ماده ۱۸
  7. توماس هیوز، مدیر اجرایی – ماده ۱۹
  8. شاهین هلالی‌خیاوی، مدیر – انجمن حقوق بشر مردم آذربایجانی در ایران
  9. تیمور الیاسی، نماینده به سازمان ملل متحد – جمعیت حقوق بشر کردستان در ایران-ژنو (KMMK-G)
  10. منصور بی‌باک، مدیر – گروه حقوق بشر بلوچستان
  11. سیمین فهندژ، نماینده در سازمان ملل متحد – جامعه جهانی بهاییان
  12. جرمی اسمیت، مدیر دفتر ژنو – انستیتو مطالعات حقوق بشر قاهره (CIHRS)
  13. هادی قائمی، مدیر اجرایی – مرکز حقوق بشر در ایران (کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران سابق)
  14. شیرین عبادی، بنیانگزار و رییس – مرکز حامیان حقوق بشر
  15. ورونکا ییتس، مدیر – شبکه بین المللی حقوق کودک (CRIN)
  16. رناته بلوئم، نماینده اصلی به سازمان ملل متحد در ژنو – CIVICUS
  17. کورتنی رادچ، مدیربخش حمایت – کمیته حمایت از روزنامه نگاران
  18. جوآنا کوویتل، مدیر اجرایی – Conectas Direitos Humanos
  19. کلمنتاین د مونتجوی، مسئول بخش تحقیق و حمایت – پروژه مدافعان حقوق بشر دررشرق و شمال آفریقا
  20. رافائل چنویل-هازن، مدیر اجرایی – همه با هم علیه مجازات اعدام  (ECPM)
  21. ابراهیم العربی، مدیر اجرایی – سازمان حقوق بشر اهوازی اروپا
  22. آن هنا، مدیر سیاست و حمایت – آزادی از شکنجه
  23. خالد ابراهیم، مدیر – مرکز حقوق بشر خلیج (GCHR)
  24. کیوان رفیعی، مدیر – مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران
  25. سارا لی ویتسون، مدیر بخش خاورمیانه و شمال آفریقا – دیده بان حقوق بشر
  26. مانی مستوفی، مدیر – تاثیر بر ایران
  27. آندره دو پلسیس، رییس بخش برنامه و حمایت سازمان ملل متحد – انجمن بین المللی ایلگا
  28. تایسوک کوماتسو، هماهنگ کننده سازمان ملل متحد در بخش حمایت و معاون دبیر کل – جنبش بین المللی علیه همه اشکال تبعیض و نژادپرستی
  29. فیل لینچ، مدیر – خدمات بین المللی برای حقوق بشر
  30. ساقی قهرمان، رییس – سازمان دگرباشان جنسی ایران
  31. محمود امیری‌مقدم، مدیر اجرایی – سازمان حقوق بشر ایران
  32. باب تستو،مدیر اجرایی – مرکز اسناد حقوق بشر ایران
  33. شادی صدر، مدیر – عدالت برای ایران
  34. ربین رحمانی، مدیر در اروپا – شبکه حقوق بشر کردستان
  35. مارک لتیمر، مدیر اجرایی – گروه بین المللی حقوق اقلیت
  36. جسیکا استرن، مدیر اجرایی – اقدام آشکار بین المللی
  37. مهرانگیز کار، رییس هیات مدیره – بنیاد سیامک پورزند
  38. محمود عنایت، مدیر – رسانه کوچک
  39. فیروزه محمودی، مدیر اجرایی – اتحاد برای ایران
  40. الیزابت زیترین، رییس – ائتلاف جهانی علیه مجازات اعدام
  41. شادی امین، مسوول – شش رنگ: شبکه لزبین‌ها و ترنس‌جندرهای ایرانی

 

پیرو احضار کاک حسن امینی مفتی و حاکم شرع مردمی کردستان به دادسرای ویژه ی روحانیت همدان ٬ ایشان صبح روز شنبه ۲۸ / ۱۲ / ۱۳۹۵ در این دادسرا حضور یافتند.

دادستان محترم ویژه ی روحانیت همدان ٬ سه مورد اتهام با عناوین تبلیغ علیه نظام ٬٬ تشویش اذهان عمومی ٬ و ایجاد تفرقه میان شیعه و سنی را به ایشان تفهیم اتهام نمودند.
رییس شورای مجمع فقهی جمعی از علمای اهل سنت مناطق کرد نشین ٬٬ ضمن مردود دانستن اتهامات وارده ٬ به سؤالات مطرح شده پاسخ دادند.
در نهایت کاک حسن امینی بعد از یک و نیم ساعت٬ بدون صدور هیچ نوع قرار تأمینی از دادسرا خارج شدند.
یادآوری میشود نحوه ی رفتار و برخورد آقای بیگلری دادستان ویژه ی روحانیت همدان با کاک حسن امینی توأم با ادب و احترام کامل بوده است.
پایگاه اطلاع رسانی مکتب قرآن کردستان از تمامی مردم آزاده که به انحاء مختلف پیگیر سرانجام قضیه ی استاد کاک حسن امینی بودند ٬ نهایت قدردانی را به عمل آورده و برای همه آرزوی سربلندی و سعادت در دنیا و قیامت داریم.

Bild könnte enthalten: 1 Person

اشتغال دوباره سحر نوروز زاده، چراغ سبز ترامپ به جمهوری اسلامی است؟

 اگرچه سیاست خارجی ترامپ در رابطه با ایران و حکومت مذهبی آن هنوز در درست تدوین و ارزیابی است و درک محتوای آن موکول به حدس و گمان ناظران، این سیاست‌ها بدون تردید بیش از پیش متاثر از دکترین  «نخست آمریکا» خواهد بود و نه  ایران، اسرائیل و یا عربستان!

– پرسش این است که تریتا پارسی، در رابطه با سحر نوروززاده، اطلاعات تیم مذاکره کننده ایرانی را با خود به کاخ سفید می‌برده و یا اطلاعات خاص از سحر نوروززاده برای تیم ظریف دریافت می‌کرده؟

۲۷ اسفند ۱۳۹۵

رضا تقی‌زاده – دعوت رکس تیلرسن وزیر خارجه دولت ترامپ از سحر نوروززاده، چهره ایرانی خبرساز دولت اوباما، برای عضویت در تیم سیاست‌گذاری کشورهای خلیج فارس و اداره‌ی بخش ایران در آن وزارت‌خانه تصمیم قابل ملاحظه‌ای است که می‌تواند پیش‌بینی‌های گذشته پیرامون هدف‌ها و سمت و سوی سیاست خارجی دونالد ترامپ در رابطه با ایران را  تغییر دهد.

سیاست خارجی دولت ترامپ در رابطه با ایران همچنان مبهم و ارزیابی هدف‌ها و راهبردهای آن تنها متکی بر اظهارات رییس جمهوری تازه طی مناظره‌های انتخاباتی، و اظهارات و تحریرهای همکاران او بخصوص مایکل فلین است که هفته‌ها پیش پست حساس و تاثیرگذار مشاور ارشد امنیت ملی کاخ سفید را تنها چند هفته بعد از تصدی، بر سر ارتباط با سفیر روسیه ترک کرد.

بارزترین وجه مناسبات جاری کاخ سفید با حکومت اسلامی ایران، فقدان مناسبات است، و قطع کامل ارتباطات رسمی بین دو کشور که از تاریخ ۲۱ ژانویه سال جاری و روی کار آمدن ترامپ به جای اوباما تا کنون ادامه یافته.

با توجه به اهمیت ایران به عنوان یک قدرت منطقه‌ای، حساسیت توافق اتمی آمریکا با ایران و ضرورت همکاری دوجانبه برای اجرای مفاد آن، افزایش تنش‌های ناشی از نزدیک شدن شناور‌های نظامی سپاه به واحد‌های نیروی دریایی آمریکا مستقر در آب‌های خلیج فارس و تنگه هرمز، موضوع جنگ با داعش در عراق، و همچنین یافتن راه حل سیاسی برای سوریه، نیاز به وجود یک کانال مستقیم ارتباط دیپلماتیک بین واشنگتن و تهران در هر دو کشور احساس می‌شود.