نامه اعتراضی شیما بابایی به علی خامنه‌ای؛ “نمی‌توانم در مقابل ظلمی که به کشورم رفته است سکوت کنم

شیما بابایی، فعال مدنی و فرزند ابراهیم بابایی (زندانی سیاسی سابق)، در نامه‌ای خطاب به علی خامنه‌ای، ضمن اشاره به عدالتی‌ها و رنج های وارده از سوی حکومت جمهوری اسلامی بر خود و خانواده‌اش خواستار آن شده که انتخاباتی آزاد در ایران برگزار گردد. این فعال مدنی همچنین تأکید داشته است که باید فراهم شود تا مردم خودشان سرنوشت کشور را رقم بزنند.
متن این نامه که برای انتشار در اختیار تارنگار حقوق بشر در ایران قرار گرفته است، در پی می‌آید:
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت آقای علی خامنه‌ای رهبر خود منتسب جمهوری اسلامی!
من شیما بابایی فرزند ابراهیم یکی از مردم ایران هستم
سخنان شما را که شنیدم احساس کردم هیچ‌گاه در جامعه‌ای که ادعای رهبری آن را دارید زندگی نکرده و درک درستی از شرایط زندگی در آن را ندارید، لازم دیدم تنها قسمتی از سرگذشت خود را برایتان روایت کنم شاید درک بهتری از شرایط پیرامون به شما بدهم، هر چند قلم ناتوان است از بازگویی رنجی که در این ۳۸ سال بر من و خانواده‌ام و این مردم تحمیل شد!
پدر من در سن ۱۷ سالگی در اوایل دهه شصت تنها به دلیل نگهداری چند کتاب که در حکومت اسلامی جرم محسوب می‌شد به مدت یک سال تحت شدیدترین شکنجه‌های روحی و جسمی در زندان مرکزی شهر ساری محبوس بود!
پس از آزادی از زندان، کشور درگیر جنگی بود که نظام و رهبر سابق به مردم ایران تحمیل کرده بودند تصمیم گرفت برای دفاع از خاک میهن و هم‌وطنانش در لباس مقدس سربازی جلوی دشمن بایستد و البته که ایستاد، اما با پایی که در آن یک ترکش جا خوش کرده بود و اعصابی که دچار موج گرفتگی شد! در نهایت با ۴۵ درصد جانبازی برگشت!
جنگ بالاخره با نوشیدن جام زهری تمام شد..
اما آنچه از آن روزها به یادگار ماند کشوری ویران با آمار سرسام‌آور کشته‌شدگان و جانبازان و اسیران جنگی بود. با خانواده‌هایی که تا پایان عمر یا داغدار عزیز بودند یا پرستار و یا چشم‌به‌راه آزادی و برگشتشان..
پس از جنگ با مادرم ازدواج کرد و برای ادامه تحصیلی که در این سال‌ها از آن بازمانده بود به تهران مهاجرت کرد.
وی در دانشگاه علوم پزشکی تهران قبول شد و شروع به تحصیل کرد..
در حوادث غمگین سال ۷۸ درگیری‌های کوی دانشگاه در تمام صحنه‌ها همواره در کنار دوستان و مردمش حضور داشت، به یاد دارم زمانی را که با پدر و مادر و خواهرم در یکی از اعتراضات که برادران ارزشی موتورسوار شما (انصارحذب الله) با قمه و باتوم به جمعیت یورش می‌بردند، جمعیت دگرگون شد و همگی به سمت خانه‌ها دویدیم، درب خانه‌ها یکی پس از دیگری باز می‌شد و به مردم پناه می‌دادند!
هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم لحظه‌ای که من و پدرم از مادر و خواهرم ناخواسته جدا شدیم و در خانه‌ای دیگر پناه گرفتیم از فرط وحشت ضجه می‌زدم که مبادا عزیزان شما بلایی بر سر مادر و خواهر من که نمی‌دانستم کجا هستند بیاورند!
بگذریم..
من در جامعه اسلامی رشد کردم که شما و دوستانتان به مردم تحمیل کردید!
در جامعه‌ام همیشه برخورد ناشایست و تبعیض‌آمیزی با جنس خود دیدم! از حق پوشش که ابتدایی‌ترین حقوق انسانی است تا شخصی‌ترین احقاق انسانی‌ام!
ظلم‌هایی که یا به‌وسیله مأموران شما یا با پیاده‌سازی فرهنگی که شما به مردم تحمیل کردید صورت گرفت.
راستی شما چیزی از فقر میدانید؟ آیا تابه‌حال فشارهای تحریم را احساس کرده‌اید؟ آیا میدانید شما و دوستانتان در این ۳۸ سال چه بر سر ایران و ایرانی آورده‌اید؟
من مردمی را می‌شناختم که از اقلیت‌های مذهبی بودند و از اندک امکاناتی که ما داشتیم مثل حق تحصیل و کار هم محروم بودند و ما با تمام این محرومیت‌ها و محدودیت‌هایی که به خواست شما و اطرافیانتان به جامعه تحمیل شده بود زندگی کردیم و بزرگ شدیم..
اما هرگز با آن خو نگرفتیم!
مبارزه و تن ندادن به ذلت خصیصه بسیاری از مردم ماست، مردمی که هم‌اکنون بر سر مخالفت با شما به سرنوشت‌های غمگینی دچار شده‌اند!
پدرم که با مدرک دکتری فارغ‌التحصیل شده بود به کار و زندگی عادی خود ادامه داد تا که سال ۸۸ رسید و بقول شما فتنه آغاز شد!
پدرم همراه چند تن از دوستانش در اعتراضات مردمی شرکت کرد به اتهام اقدام علیه امنیت ملی دستگیر شد و به ۶ سال و ۹ ماه حبس تعزیری و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد!
مردی که در سال‌های جنگ نیمی از بدنش را در راه این مرزوبوم داده بود حال باید تازیانه‌های حکومت اسلامی شما را بر تن نحیف و رنجورش تحمل کند.
و این‌گونه بود که باز سایه شوم حکومت شما بر روی خانواده‌ی ما افتاد!
بماند که ۱۰ ماه بعد به رجایی شهر تبعید شد و درحالی‌که بیمار بود و نیاز شدید به درمان داشت به مدت یک ماه ناپدید شد..!
چه دلهره‌ها که نکشیدیم که مبادا مأمورانتان او را همانند سعید زینالی نابود کنند و بعد موجودیتش را منکر شوند!
نهایتاً بعد از یک ماه کابوس و دربه‌دری مطلع شدیم که پدرم را در سلول‌های مخوف انفرادی بند ۲۰۹ درحالی‌که در اعتصاب غذا بود قرنطینه کردند و تحت بازجویی و شکنجه قرارش دادند، سپس به بند عمومی ۳۵۰ زندان اوین منتقل شد و ثمره‌اش ۵ سال حبس تعلیقی و این بار تبعید به زندان بندرعباس تنها به دلیل اعتراض!
در تمامی آن سال‌ها که می‌توانستم او را تنها ماهی یک‌بار در آغوش بگیرم، در فضای ملاقاتی‌ها خانواده‌های زیادی را می‌دیدم که محکوم به تبعیض شده بودند یا از نظر عقاید و یا عملکرد. اتهام مشترک تمام آنها عمل و یا تفکر مخالف با شما و حکومتتان بود!
من در این سال‌ها با خانواده‌هایی آشنا شدم که همان عزیزان بسیجی شما، فرزندانشان را با گلوله در کف خیابان کشتند و یا در همان روز عاشورا با ماشین‌های نظامی که قرار بود امنیت مردم را فراهم کند از روی عزیزانشان رد شده بودند!
من با مادری آشنا شدم که دختر ۱۹ ساله‌اش به جرم دفاع از ناموس و شرفش بعد از ۷ سال زندان به دار عدالت اسلامی شما آویخته شده بود..
آه که چه داغ‌هایی داشتند..
دوستان عزیزتر از جانم هرکدام به جرم در دست داشتن قلم و اعتراض به این پیشرفت‌های دولت اسلامی شما هرکدام به بیش از ۱۰ سال زندان محکوم شدند!
راستی این عزیزان در آمارهای پیشرفت شما جایی داشتند؟
باوجود تمام این پیشرفت‌های شما که قلم از نوشتن آنها عاجز است، نتوانستم در مقابل ظلمی که به من و خانواده و دوستان و کشورم رفت سکوت کنم و به اعتراض برخاستم اما دیری نپایید که خودم را در کنار دوستان وجای پدرم در سلول‌های مخوف شما با شکنجه‌های روانی و بازجویی‌های طولانی‌مدت دیدم..
عزیزان شما همان‌گونه که مرحمت فرمودند و پدرم را با مدرک دکتری از حق کار محروم کردند، حال حق تحصیل را هم از فرزندش گرفتند و دیگر اجازه ندادند همانند بسیاری از دوستانم روی دانشگاه را ببینم!
هرچند وقت یک‌بار به‌صورت غیرقانونی مرا به دفترهای پیگیری‌شان که در سراسر تهران شعبه‌های زیادی دارد احضار می‌کنند و به بی‌احترامی و تهدید میهمانم می‌کنند!
این تنها قسمت کوتاهی از زندگی من بود که برایتان شرح دادم بنگرید که در این ۳۸ سال نظام مقدس شما چه بر من و هم‌وطنانم گذشت!
این مردم #قهرند و #آشتی هم نمی‌کنند ما هیچ‌گاه سر سازش با ظلم نداشته و نداریم!
آن آمارها و افتخارانتان تنها به درد خودتان و جمعیت پای منبر نشینتان می‌خورد!
مردم آگاهند, و توصیه‌ای برایتان دارم:
تا ایران دچار هرج‌ومرج و جنگ‌های داخلی نشده با همین #کارنامه_۳۸ ساله پر از افتخارتان از قدرت کناره‌گیری کنید و بستر را برای یک انتخابات آزاد مردمی فراهم کنید تا مردم خودشان سرنوشتشان را رقم بزنند..
ما هم قول می‌دهیم دادگاه‌های عادلانه و علنی برای تمامی آنهایی که در این چند دهه بر ایران و ایرانی تاختند برگزار کنیم، این تضمین را به شما می‌دهیم که در هیچ کجای ایران چوبه‌ی داری برپا نکنیم و تاریخ ننگین شما را تکرار نکنیم..!
پاینده ایران
شیما بابایی
فرزند ایران
دوم_اسفند_یکهزار و سیصد و نود و پنج
تهران

تداوم بازداشت ساسان بابایی و کاوه مرادی در اداره اطلاعات سنندج

ساسان بابایی و کاوه مرادی، دو شهروند کامیارانی، پس از گذشت ۱۸ روز از زمان بازداشت، همچنان به‌صورت بلاتکلیف در ستاد خبری اداره اطلاعات سنندج به سر می‌برند.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، ساسان بابایی و کاوه مرادی، دو شهروند کامیارانی، در اواسط بهمن‌ماه بازداشت و به بازداشتگاه ستاد خبری اداره اطلاعات سنندج منتقل‌شده‌اند و هر دو بدون حق ملاقات و تماس با خانواده در سلول‌های انفرادی این بازداشتگاه امنیتی نگهداری می‌شوند.
شبکه حقوق بشر کردستان گزارش کرد؛ روز یک شنبه ۱۷ بهمن‌ماه، نیروهای امنیتی در جاده کامیاران به مریوان، ساسان بایی، معلم و کوهنورد کُرد ساکن کامیاران را بازداشت و او را به منزلش شخصی‌اش منتقل کرده‌اند؛ بعد از تفتیش منزل، بیشتر وسایل شخصی وی شامل کتاب، دسته نوشته‌ها و لب تاب را با خود بردند.
روز بعد، دوشنبه ۱۸ بهمن‌ماه نیروهای امنیتی در درب ورودی ساختمان اداره آتش‌نشانی کامیاران، کاوه مرادی کارمند این اداره و مربی و نایب‌قهرمان رشته جودوی کشوری در سال ۷۹ را بازداشت و بعداً به همراه او به منزلش مراجعه کرده و بیشتر وسایل شخصی وی شامل لپ تاپ و رسیور ماهواره را نیز با خود بردند.

اظهار نگرانی مولانا عبدالحمید از ‘شایعه دستور تسریع اعدام زندانیان اهل سنت’

شیخ‌الاسلام مولانا عبدالحمید ضمن اظهار نگرانی در خصوص شایعه‌ منتشرشده در برخی رسانه‌ها مبنی بر “دستور محرمانه” رئیس قوه قضائیه جهت “تسریع” اعدام محکومین اهل ‌سنت در پرونده‌های مواد مخدر، به رهبر ایران نامه نوشت.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر امام‌جمعه اهل سنت زاهدان، مولانا عبدالحمید در این نامه با اشاره به انتشار این شایعه‌ در بعضی رسانه‌ها، خواستار «تدبیر حکیمانه و پدرانه» رهبر ایران در این خصوص شدند.

امام‌جمعه اهل سنت زاهدان در نامه‌‌ی مذکور، به «دغدغه و نگرانی اهل سنت» در این مورد اشاره و اعدام‌های اخیر چند شهروند اهل سنت در شهرهای مختلف کشور در خصوص پرونده مواد مخدر را از دلایل «تقویت احتمال صحت» دستور محرمانه رئیس قوه قضائیه دانست.

مولانا عبدالحمید در عین‌حال به رهبر ایران نوشت: «قطع نظر از صحت و سقم این نامه، شایعه مذکور در میان اهل سنت دغدغه و نگرانی ایجاد کرده است. لذا رسیدگی به این قضیه نیاز به تدبیر حکیمانه و پدرانه حضرتعالی دارد.»

سه زندانی سیاسی بعد از بیش از یکسال بلاتکلیفی آزاد شدند

سه زندانی سیاسی که به اتهام اقدام علیه امنیت ملی یک سال و دو ماه پیش بازداشت شده بودند، بعد از دریافت حکم شش ماه حبس، از زندان زاهدان آزاد شدند.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از کمپین فعالین بلوچ، عیسی آهورانی، انور بلوچی و عبدالوهاب حکیمی پس از ۱۴ ماه بلاتکلیفی روز پنجشنبه ۲۸ بهمن ماه از زندان زاهدان آزاد شدند.

این سه زندانی سیاسی بلوچ و هم پرونده بعد از یک سال دو ماه بلاتکلیفی هفته گذشته حکم ۶ ماه حبس دریافت کرده بودند که بخاطر گذراندن مدت یک سال و دو ماه در بلاتکلیفی جزو مدت زندان محسوب و آزاد شدند.

چهار تجمع اعتراضی در کشور برگزار شد

 در روز جاری حدود ۳۰۰ نفر از مجموع  کارگران شرکت کشتی سازی بحر گستر هرمز در بندرعباس، حدود ۵۰ نفر از رانندگان ماشین‌های استیجاری شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت‌تپه، حدود ۳۰۰ نفر  از اعضای تعاونی شش گانه مسکن کارکنان و کارگران واحد های پارس آرین و جمعی از رانندگان تاکسی‌های تلفنی در تجمعاتی اعتراضی خواستار رسیدگی به مطالبات خود شدند.
به گزارش خبرگزری هرانا به نقل از ایلنا، گروهی از کارگران شاغل در شرکت کشتی سازی بحر گستر هرمزدر بندر عباس، صبح امروز در اعتراض به دو ماه مطالبات مزدی معوقه در محوطه کارگاه تجمع کردند.
صبح امروز حدود ۳۰۰ نفر از مجموع  کارگران شرکت کشتی سازی بحر گستر هرمز که از شرکت های تابعه مجتمع کشتی سازی و صنایع فراساحل ایران (ایزوایکو)  می باشد صبح امروز دوشنبه (۲بهمن ماه) در محوطه کارگاه تجمع کرده اند.
تجمع کنندگان می‌گویند در حال حاضر تا حدود ۷۰۰ کارگر از طریق شرکت  بحر گستر هرمز در پروژه‌های کشتی‌سازی در استان هرمزگان مشغول کارند اما در عین حال هنوز بابت دوماه معوقات مزدی پرداخت نشده طلبکارند.
طبق اظهارات کارگران شاغل دراین واحد کشتی سازی، همسان با دستمزدشان، حق بیمه کارگران به تامین اجتماعی پرداخت نشده است، همچنین مطالباتی  نیز در ارتباط به دستمزد از سالها قبل وجود دارد.
به نقل از کارگرانی که در این اجتماعی صنفی شرکت داشته‌اند گفته می‌شود، علاوه بر دستمزد وبیمه پرداخت عیدی سال ۹۶ کارگران هنوزمشخص نیست.
این کارگران که خواهان وصول طلب مزدی خود هستند می‌گویند بخش عمده‌ای از مشکلات  مالی شرکت بحر گستر هرمز  که باعث تاخیر در پرداخت مطالبات مزدی وبیمه ای کارگران  وشرکت های زیر مجموعه آن  شده است ، وصول نشدن به موقع صورت  وضعیت های مالی آن از شرکت اصلی است.
 آن‌ها می‌گویند در آخرین پی گیری‌های که با کارفرما انجام دادیم هیچ پاسخ قاطعی از سوی کارفرما برای دریافت مطالباتمان نشنیدیم و به همین دلیل ناچار شدیم برای احقاق حقوق از دست رفته‌مان تجمع کنیم.

صبح امروز انجام شد: اعتراض رانندگان مجتمع هفت‌تپه بابت معوقات مزدی

به گزارش ایلنا، حدود ۵۰ نفر از رانندگان ماشین‌های استیجاری شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت‌تپه صبح امروز به ‌دلیل عدم دریافت ۷ ماه دستمزد، دست به اعتراض صنفی زدند.
در همین رابطه، یکی از کارگران راننده که نخواست نامش فاش شود گفت: “ما حدود ۵۰ راننده وانت بار در مجتمع نی شکر هفات تپه هستیم که بصورت مستقیم با کارفرما قرارداد کار داریم”.
او با بیان اینکه طبق قرار داد مدیریت شرکت باید هر ماهه مطالبات مزد ی ما را به همراه اجاره بهای خودرو ها پرداخت کند افزود: “به دلیل پرداخت نشدن این هزینه از سوی کارفرما امروز از جابجا کردن دیگر همکارانمان در سایر بخش‌های این مجتمع خودداری کردیم”.
ور در توضیح چرایی این اقدام اعتراضی گفت: “رانندگان معترض حتی پول بنزین مورد نیاز برای روشن کردن ماشین‌های خود نداشته و با قرض گرفتن از دیگران تاکنون به کار خود ادامه داده‌اند”.

صبح امروز انجام شد؛ تجمع اعضای تعاونی مسکن کارگران شش واحد خدماتی مقابل وزارت را

به گزارش ایلنا، صبح امروز حدود ۳۰۰ نفر از اعضای تعاونی شش گانه مسکن کارکنان وکارگران واحد های پارس آرین، صنایع معادن، شرکت باریت، نیروی هوایی، بیمارستان پارس وشرکت توسعه صادارات معادن به نمایندگی از ۲ هزارخانوار در مقابل ساختمان وزارت راه وشهرسازی تجمع کردند و خواستار ورود وزیر برای حل این مساله شدند.
از قرار معلوم، ۲۰۰۰ خانوارشاغل در این شش واحد صنعتی ومعدنی در سال ۶۹ با پرداخت مبلغ ۳۰۰ هزار تومان قطع زمینی را در منطقه سعادت آباد تهران برای ساخت مجتمع مسکونی خریداری کرده‌اند و پس از گذشت ۲۶ سال  اداره مسکن وشهر سازی به دلایل مختلفی اجازه ساخت وساز به اعضای این تعاونی را نمی‌دهد.
طبق گفته این شاکیان آنها سالهاست برای دریافت مجوز ساخت زمین های این پروژه پی گیری زیادی را در اداره مسکن وشهرسازی تهران انجام داده اند اما طی این مدت در جواب به آنها گفته شده است این زمینها به دلیل آنکه خارج از محدوده شهری  است اجازه ساخت ندارند.
معترضان در ادامه تاکید کردند؛ سال ۶۹ که ما زمینها را خریداری کرده بودیم داخل محدوده شهر تهران واقع شده بود ودر همین راستا جواز ساخت به زمینها همجوار داده می شد اما امروز که ارزش مالی زمینها زیاد شده به ما گفته شده که این زمینها از نقشه جامع شهرتهران خارج شده واجازه ساخت داده نمی‌شود.
طبق گفته کسانی که در این تجمع حضور داشتند، نزدیک به ۲۶ سال است که ۲ هزار خانواده درگیر این مساله هستند و در این مدت زمان طولانی کسی پاسخگوی مشکلاتشان نبوده است.
به گفته یکی از معترضان به‌دنبال تجمع امروز یکی از مسئولان وزارت راه وشهرسازی در جمع معترضان حاضر شد و به بهانه اینکه این زمینها خارج از محدوده شهرسازی است  امکان ساخت وساز را  غیر ممکن کرد.

تجمع اعتراضی رانندگان تاکسی به فعالیت اسنپ و تپسی

به گزارش تابناک، جمعی از رانندگان تاکسی‌های تلفنی ظهر امروز در اعتراض به فعالیت دو اپلیکیشن «اسنپ» و «تپسی» مقابل مجلس تجمع کردند.
رانندگان معترض تجمع کننده مقابل مجلس شورای اسلامی، فعالیت “اسنپ” و”تپسی” را غیرقانونی عنوان می‌کردند و خواستار رسیدگی مجلس به این موضوع و جمع آوری اسنپ و تپسی در سطح شهر بودند.
تجمع‌کنندگان با در دست داشتن پلاکاردهایی خواستار رسیدگی به نحوه فعالیت “اسنپ” و”تپسی” از سوی مجلس و دولت شدند.

تبعیدگاه مرگبار زندان رجایی شهر؛ خودکشی و خودزنی ۶ زندانی طی ۱۰ روز

 مسئولین زندان رجایی شهر کرج یکی از سالن های این زندان را با چینش تعمدی زندانی های خاص در کنار یکدیگر تبدیل به تبعیدگاهی مرگبار کرده اند و از آن برای در معرض خشونت قراردادن زندانیان سرکش استفاده می کنند. دست کم ۶ زندانی طی ۱۰ روز گذشته در پی این انتقال به این سالن دست به خودکشی یا خودزنی زده اند.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، سالن ۱۱ اندرزگاه ۴ زندان رجایی شهر کرج از مدتی پیش با نقش آفرینی مستقیم یوسف مردی (رییس حفاظت زندان) و محمد مردانی (رییس زندان رجایی شهر کرج) با دست چین کردن بافت جمعیتی سالن و در کنار هم گذاشتن تعمدی زندانیانی که به دلایل مختلفی با یکدیگر مشکل دارند تبدیل به محلی مرگبار برای زندانیان این زندان شده است.

زندانیانی که بصورت سازمان یافته در فعالیت های باندهای مافیایی زندان که بعضا توسط مسئولین  خود زندان مدیریت میشوند یا زندانیانی که در مقابل فعالیت های این باندها سرکشی می کنند برای برخورد به این سالن که مملو از زندانیانی است که با یکدیگر یا باندهای مافیایی رقیب در زندان مشکل دارند تبعید میشوند.

در زندانی چون زندان رجایی شهر کرج که در طبقه بندی سازمان زندانها بعنوان محل نگهداری زندانیان حرایم خشن تعریف شده، وجود محلی خاص و دربسته که زندانیان اساسا برای اعمال خشونت یا مورد خشونت قرار گرفتن اعزام میشود میتواند مرگبار باشد.
بر اساس گزارشات دریافتی هرانا، در طی ۱۰ روز گذشته دست کم ۲ زندانی به نامهای عبدالله نقدی و مسلم (نام خانوادگی نامعلوم) در پی انتقال به سالن مورد اشاره بوسیله پتو و لباس خودکشی کردند، این زندانیان هر چند در پی این اقدام جان خود را از دست ندادند با اینحال وضعیت عمومی مسلم، در بیمارستان وخیم گزارش می شود.
همچنین ۴ زندانی دیگر از جمله زندانی به نام مرتضی خاکباز و ۳ زندانی دیگر برای رهایی از شرایط سالن مرگبار مورد اشاره دست به خودزنی زدند.
این سالن بعنوان محلی دربسته که کمترین میزان تردد و ارتباط با سایر بندهای زندان را دارد در حال حاضر حدود ۳۰ زندانی را در خود جای داده است.

هرانا پیش تر در گزارشات متعددی به مسئله فعالیت باندهای تبهکار در زندان که از حمایت بعضی  مسئولیت این زندان برخوردارند پرداخته بود.

اعمال فشار بر رضا شاهینی در زندان گرگان؛ تداوم اعتصاب غذا و نگهداری در انفرادی

یک منبع آگاه به پرونده رضا (رابین) شاهینی، شهروند ایرانی– آمریکایی که با حکم سنگین ۹ سال حبس در زندان گرگان به سر می‎برد، گفت: «رضا شاهینی از روز چهارشنبه ۲۷۷ بهمن ماه در اعتراض به شرایطش دست به اعتصاب غذا(تر) زده است اما مسئولان پس از شروع اعتصاب او را به سلول انفرادی این زندان منتقل کرده‎اند.» به گفته این منبع رضا شاهینی در اعتراض به محرومیت از حقوق ابتدایی زندانی، توهین‌های ماموران زندان گرگان و حکم ناعادلانه اش دست به اعتصاب غذا زده است» و «چاره‌ای جز اعتصاب غذا نداشته تا بلکه به این شکل مسئولان صدای او را بشنوند و برای شرایطش کاری انجام دهند.»
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از کمپین بین المللی، رضا (رابین) شاهینی، متولد سال ۱۳۴۸ ساکن شهر سن دیگو در ایالت کالیفرنیای آمریکا است. او اواخر ماه می (اوائل خرداد ۹۵) برای دیدار با خانواده‌اش به ایران رفت و در حالیکه قرار بود ۲۰ جولای به آمریکا برگردد، در تاریخ ۱۱ جولای (۲۱ تیرماه ۱۳۹۵) بازداشت و با حکم دادگاه انقلاب گرگان به ۱۸ سال زندان محکوم شد که با توجه به ماده ۱۳۴ قانون مجازات اسلامی ۹ سال از این ۱۸ سال را برای اتهام «همکاری با دول متخاصم» باید تحمل کند اما هنوز دادگاه تجدید نظر برای رسیدگی اعتراض او به این حکم برگزار نشده‎است.
این منبع درباره دلایل و چگونگی آغاز اعتصاب غذای رضا شاهینی گفت: «شش روز پیش مسئولان زندان برای بازرسی وسایل زندانیان وارد بند شده‎اند. وقتی دفترچه خاطرات رضا را دیده‎اند او را مورد ضرب و شتم قرار داده و مورد توهین قرار داده‎اند. گفته‎اند فکر کرده‎ای اینجا هم آمریکاست که هر غلطی بخواهی بکنی. او را کتک زده‎اند و بعد دفترچه خاطراتش را با خودشان برده‎اند.»
این منبع ادامه داد: «اما فقط موضوع دفترچه خاطرات نیست. او حتی برعکس بقیه زندانیان نمی‌تواند از کتابخانه زندان کتاب قرض بگیرد. یک‎ماه پیش بعد از اینکه کتابی در حوزه تاریخ از کتابخانه زندان گرفته، از سوی مسئول عقیدتی زندان موارد سئوال و جواب قرار گرفته‎است. به او گفته شده که حق ندارد هر کتابی از کتابخانه بگیرد و اول باید از سوی مسئول عقیدتی زندان مورد بررسی قرار بگیرد. یک‎ماه است که دیگر رضا کتاب هم نمی‎گیرد چون می‎گوید به دردسر آن نمی‎ارزد. اینها حتی برای کتابی که با تایید خودشان در کتابخانه زندان هم قرار گرفته محدودیت قائل می شوند.»
به گفته این منبع آگاه «رضا شاهینی همچنین به حکم سنگین ۱۸ سال حبس خود اعتراض دارد. چندین اتهام به او زده‎اند که مبنای همگی آنها نوشته‎هایش در وبلاگ یا فیسبوکش بوده و با جمع این اتهامات او را به ۱۸ سال محکوم کرده‎اند. او معترض است که برای نوشته‎های شخصی چرا باید چنین حکم سنگینی داده‎شود و دفاعیات خودش و وکیلش هم مورد توجه دادگاه قرار نگیرد. او همچنین معترض است که چرا دادگاه تجدید نظرش هنوز برگزار نشده‎است. وکیلش هر بار برای پیگیری رفته با این جمله مواجه شده که هنوز پرونده در حال بررسی است.»
به گفته این منبع «متاسفانه رضا از سوی مسئولان زندان گرکان به دلیل اینکه در آمریکا زندگی می‎کرده مورد بی‎احترامی قرار می‎گیرد و او را در بند “اجنبی و جاسوس” صدا می‎کنند. رضا در زندان کاملا ایزوله و از نظر روحی ضعیف شده‎است.»
این منبع با اظهار اینکه رضا (رابین) شاهینی پس از شروع اعتصاب غذا از بند عمومی به سلول انفرادی زندان منتقل شده، گفت: «روز یکشنبه اول اسفند ماه پس از وخیم شدن حال جسمی به بهداری زندان منتقل شده و توانسته تماس کوتاهی با خانواده‎اش داشته باشد اما از روز یک شنبه اول اسفند ۹۵ اطلاعی از وضعیت او نداریم که آیا همچنان در بهداری است، به بند عمومی انتقال یافته یا مجددا به سلول انفرادی منتقل شده‎است. رضا دچار بیماری آسم است و به همین دلیل خانواده‎اش به شدت نگران وضعیت او هستند.»
آقای شاهینی سه ماه پس بازداشت در تاریخ ۱۱ جولای (۲۱ تیرماه ۱۳۹۵)، طی یک جلسه به تاریخ ۲۴ مهرماه ۱۳۹۵ در دادگاه کیفری و انقلاب مرکزی استان گلستان محاکمه شد. اتهامات او «همکاری با دول متخاصم از طریق همکاری با صدای آمریکا به عنوان بخشی از بدنه دولت متخاصم بر اساس ماده ۵۰۸ قانون مجازات اسلامی، فعالیت تبلیغی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران به نفع گروه‎ها و سازمان‎های مخالف نظام بر اساس ماده ۵۰۰ قانون مجازات اسلامی، عضویت در جمعیت یا شبه جمعیت‎های مخالف نظام از جمله سلطنت طلب‎ها و غیره، اغوا و تحریک مردم به قصد بر هم زدن امنیت کشور به موجب ماده ۵۱۲، توهین به آیت الله خمینی به عنوان بنیان گذار جمهوری اسلامی و مقام رهبری بر اساس ماده ۵۱۴ قانون تعزیرات» عنوان شده است.
بیشترین مجازات تعیین شده در این حکم برای رضا شاهینی ۹ سال زندان به اتهام «همکاری با دول متخاصم» است. این اتهام در حالی به این شهروند ایرانی-آمریکایی وارد شده که طبق سند رسمی وزارت امور خارجه که در ۲۳ آذر ماه ۱۳۹۲ منتشر شد ایران هیچ کشوری جز اسرائیل، را مصداق «کشور متخاصم» نمی‎داند.
پیشتر نیز یک منبع آگاه در چهارم آبان ماه سالجاری(۹۵) درباره مستندات اتهامات عنوان شده در پرونده رضا (رابین) شاهینی که منتهی به صدور چنین حکم سنگینی شده‎است، گفت: «تمام این اتهامات از نوشته‎ها و عکس‎های فیسبوک رضا، مصاحبه‎های سال‎ها پیش او با صدای آمریکا و چند مطلب منتشر شده او در دو سایت ایران‎گلوبال و خودنویس ساخته شده‎است. مثلا در فیسبوکش تصاویری از شادی‎های مردم در روزهای قبل از انتخابات ۸۸ و روزهای شروع اعتراضات منتشر کرده یا عکسی با رضا پهلوی، بنی صدر و اکبر گنجی در فیسبوکش منتشر شده بود، مثلا آقای گنجی یک‎بار به سن دیگو شهر محل زندگی او برای سخنرانی سفر کرده‎بود که رضا با او عکس یادگاری گرفت. اما رضا از سال ۲۰۱۱ دیگر هیچ فعالیتی نداشت و بعد از حرف‎های حسن روحانی فکر می‎کرد دیگر مشکلی نیست و می‎تواند برای ملاقات با خانواده اش برگردد.»
رضا (رابین) شاهینی شهروند ایرانی- آمریکایی تبار ۱۶ سال پیش از ایران به آمریکا مهاجرت کرد و در طی هفت سال گذشته به ایران سفری نداشت اما سال‎های پیش‎تر مکررا به ایران سفر کرده‎ بود و تا پیش از سفرش به ایران در تیر ماه سالجاری، آخرین بار در سال ۱۳۸۸ برای چند ماه در ایران بود.

برنامه روز يکشنبه 19 فوريه 2017 برابر با 1 اسفند ماه 1395

گفتگو با جناب هاشم خواستار از کانون صنفی معلمان + پخش سخنان محمد رفيع زاده دبير انجمن اسلامی دانشجويان خطاب به حسن روحانی.

برای دانلود فال صوتی روی فلش کليک کنيد.