شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران دو مرد را به اتهام “قتل” در دو پرونده جداگانه به اعدام محکوم کرد.
به گزارش خبرگزاری هرانا و به نقل از ایران مورخ ۱۶ اسفند ۱۳۹۶، نانوای ۷۲ ساله که از بابت پرونده مفتوحه مرگ همسر دومش از سال ۹۴ متهم به قتل بود، با وجود اصرار بر بیگناهیاش سرانجام در شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران به اعدام محکوم شد.
رسیدگی به این پرونده از ۲۲ تیر سال ۹۴ و با گزارش مرگ مشکوک زن خانهداری دریکی از محله های شمال غرب تهران، در دستور کار تیم جنایی قرار گرفت. چهار ماه از وقوع جنایت گذشته بود که سرانجام شوهر این زن در بازجویی کارآگاهان جنایی لب به اعتراف گشود و قتل را پذیرفت.
او گفت: “در درگیری با همسرم ضربهای به صورتش زدم که محکم به پایه مبل خورد. بعد از چند دقیقه فهمیدم دیگر نفس نمیکشد اما به هیچ عنوان قصد کشتن او را نداشتم”.
با این اعتراف، پرونده تکمیل و متهم برای محاکمه به شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی محسن زالی و با حضور دکتر ابراهیم اسلامی (مستشار دادگاه) انتقال یافت. در ابتدای جلسه اولیای دم خواستار اعدام عامل قتل شدند. وقتی نوبت به متهم رسید او در برابر قضات ایستاد و با رد اعترافهای قبلیاش گفت: “قتل را قبول ندارم. من همسرم را نکشتم و اگر پیشتر هم این اتهام را پذیرفتم تحت فشار بازجوییها بود”.
پس از پایان اظهارات متهم، قضات وارد شور شده و متهم را به اعدام محکوم کردند.
اعدام، مجازات قتل پدر دوست صمیمی
به گزارش جوان آنلاین مورخ ۱۸ اسفند ۱۳۹۶، پسری که در جریان یک درگیری، پدر دوست صمیمیاش را به قتل رسانده است به مرگ محکوم شد.
به گزارش خبرنگار ما، بیست و یکم بهمنسال۹۵، مأموران پلیس پایتخت از قتل مرد میانسالی به نام رضا در محله نازیآباد باخبر و راهی محل شدند. پسر مقتول که در محل حاضر بود به مأموران گفت: “من و یکی از دوستانم که امید نام دارد با هم اختلاف داشتیم. ساعتی قبل امید مقابل خانه ما آمد و بعد از کمی گفت و گو با هم درگیرشدیم. پدرم وقتی صدای درگیری را شنید برای میانجیگری وارد دعوا شد، اما امید روی پدرم چاقو کشید و یک ضربه به سینه پدرم زد که کشته شد”.
بعد از انتقال جسد به پزشکی قانونی، امید ۲۸ساله بازداشت شد. او با اعتراف به درگیری و قتل مرد میانسال در شرح حادثه گفت: “من و سپهر از سالها قبل با هم دوست بودیم و رفت و آمد داشتیم. از مدتی قبل تصمیم به ازدواج گرفتم و از سپهر خواستم مورد مناسبی را معرفی کند. او قبول کرد تا اینکه گفت دختری را برایم در نظر گرفته و قرار شد با او ملاقات کنیم. روز قرار وقتی آن دختر را دیدم از رفتار و ظاهرش خوشم نیامد و محل را ترک کردم. سپهر وقتی فهمید آن دختر نظرم را جلب نکرده ناراحت شد و گلایه کرد و گفت با این کار آبرویش را بردهام”.
متهم در ادامه گفت: “این گذشت تا اینکه روز حادثه مقابل خانه سپهر رفتم تا در این مورد با او صحبت کنم که حرفمان به مشاجره کشید و با هم درگیر شدیم. هنگام درگیری بود که پدر سپهر رسید و قصد میانجیگری داشت. من که به خاطر خوردن مشروب حال طبیعی نداشتم با پدر او هم درگیر شدم و با چاقو یک ضربه به سینهاش زدم”.
با اقرارهای متهم و بازسازی صحنه جرم، پرونده کامل و به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. متهم در اولین جلسه رسیدگی به پرونده بعد از درخواست اعدام از سوی اولیایدم در جایگاه ایستاد و بعد از شرح دوباره حادثه در آخرین دفاعش گفت: “باور کنید روز حادثه به خاطر خوردن مشروب حال طبیعی نداشتم، به همین دلیل دست به چاقو شدم. به سپهر اعتماد کرده بودم و به خاطر مشکلاتی که داشتم از او کمک خواستم، اما او کاری کرد که همه زندگی و جوانیام تباه شد”. متهم در پایان گفت: “به خاطر فوت پدرم به عنوان پیک موتوری، نانآور خانودهام بودم و مخارج مادر و سهخواهرانم به دوش من بود. حالا که در زندانم آنها شرایط خوبی ندارند. پشیمانم و از اولیایدم میخواهم مرا به خاطر خانوادهام ببخشند”.
در پایان هیئت قضایی بعد از شنیدن آخرین دفاع متهم، وارد شور شد و متهم را بنا به درخواست اولیایدم و با توجه به مدارک در پرونده به اعدام محکوم کرد.