بازداشت چهارده تن در اشنویه همزمان با آزادی یک تن دیگر

بازداشت دست‌کم ۱۴ تن از اهالی اشنویه، همزمان شد با آزادی یک شهروند دیگر با تودیع وثیقه. اتهام تمامی این افراد «همکاری با یکی از احزاب کُردی» بوده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل ازمرکز دموکراسی و حقوق بشر کردستان، روز جمعە ۶ بهمن ۱۳۹۶، نیروهای امنیتی در شهر اشنویه یک تن یک شهروند به نام «رزگار امینی» به اتهام «همکاری با یکی از احزاب کُردی» از سوی نیروهای امنیتی بازداشت شد.

رزگار امینی پیشتر نیز در اوایل مهر ۱۳۹۵ در شهر اشنویه بازداشت و پس از نزدیک به یک ماه بازجویی آزاد شده بود.

همزمان این نیروها در روستای «بیمضرتی» اشنویه، «محمد امین فضلی» ۵٠ سالە را بازداشت کردند. در نزدیکی روستای «سنگان» هم «محمد فرزاد» از اهالی بخش مرکزی اشنویه بازداشت شد.

در همان روز در روستای «خورشت» دو تن بە نامهای «محمد محمودتاش» و «حامد ظریفە» به اتهام «همکاری با یکی از احزاب کُردی» بازداشت و به محل نامعلومی منتقل شدند.

در خبری دیگر در نزدیکی روستای «رش‌گوند» دو تن به نامهای «منصور قادرزاده» و «محمد سوره» پس از توقف اتومبیل‌شان توسط نیروهای وزارت اطلاعات، بازداشت شدند.

همزمان نیروهای وزارت اطلاعات در روستای «نرزیوه» هم ٧ تن به نامهای «جمال نوبخت»، «عثمان نوبخت»، «عمر نوبخت»، «کمال نوبخت»، «ابوبکر نوبخت»، «فتاح علیکرد» و «مامند علیکرد» را به اتهام مشابهی بازداشت کردند.

از سوی دیگر از اشنویه گزارش شده است که «منوچهر حمیدزاده» از اهالی ارومیه، بعد از نزدیک به سه هفته بازجویی، با تودیع وثیقه آزاد شده است.

او روز سه‌شنبه ۱۲ دی، به هنگام بازگشت از منزل یکی از آشنایان خود در شهر اشنویه به اتهام «هواداری از احزاب کُردی» بازداشت شده بود.

اشنویه از شهرهای مرزی استان آذربایجان غربی است

در محله اکباتان تهران فردی به دلیل شعار نویسی دستگیر شد

به گفته معاونت اطلاعات حوزه ۱۲۱ صابر، بامداد دیروز یکی از افرادی که مبادرت به شعار نویسی درمحله اکباتان کرده بود دستگیر شد.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از سایت خبری اکباتان، معاونت اطلاعات حوزه بسیج ۱۲۱ صابر خبر از دستگیری جوانی داد که در محدوده شهرک اکباتان اقدام به شعارنویسی بوسیله اسپری های رنگی می کرد.

معاونت اطلاعات حوزه ۱۲۱ صابر ادعا کرد: “باتوجه به فعالیت های عده ای از افراد سودجو و خرابکار که با اسپری های رنگی در جهت تخریب زیباسازی معابر، تابلوها و خیابان های شهرک اکباتان تحرکاتی داشته و شعار نویسی هایی نیز بر علیه مسئولین انجام می دادند، برنامه ریزی گشت های اطلاعاتی ضابطین قضایی در اکباتان طی روزهای اخیر و رصد کامل محدوده های استحفاظی در دستور کار قرار گرفت”.

پس از تلاش های صورت گرفته در نهایت ساعت ۴:۳۰ بامداد روز جمعه مورخه ۹۶/۱۱/۶ ضابطین قضایی معاونت اطلاعات حوزه بسیج ١٢١صابر موفق شدند فرد جوان ٢٨ ساله ای را که با پوشاندن صورت خود و همراه داشتن چندین اسپری رنگ در حال شعار نویسی بود دستگیر نمایند.

معاونت اطلاعات حوزه بسیج در ادامه نیز افزوده است: “فرد دستگیر شده در بررسی های اولیه ضمن اقرار به چندین مورد تخریب تابلو و شعار نویسی، جهت سایر مراحل قانونی تحویل مراجع ذیصلاح گردیده است”.

در همین رابطه گفتنی است طی روزهای گذشته از ساعت ۱۸ عصر گشت های نامحسوس معاونت اطلاعات حوزه بسیح ۱۲۱ صابر در محدوده های تعیین شده آغاز و به طور مداوم تا ساعت ۶ صبح روز بعد ادامه داشته است.

بیانیه بیش از ۲۰۰ نفر از فعالان جنبش زنان در همراهی با اعتراض های خیابانی اخیر مردم ایران

بیش از ۲۰۰ تن از فعالان حنبش زنان ایران با انتشار بیانیه ای از اعتراضات سراسری اخیر ایران دفاع کرده و با انتقاد از «جریان‌هایی» که حرکت خیابانی مردم معترض، فعالان مدنی، کارگران، زنان و دانشجویان را «زمینه‌ساز خشونت» می‌دانند، تاکید کرده اند: «خشونت هیچ‌گاه از طرف فعالان و مردم اعمال نشده و این حاکمیت بوده است که هر نقد و اعتراضی را با خشونت پاسخ داده است.»

در این بیانیه که نسخه ای از آن در اختیار هرانا قرار گرفته نسبت به زنانه شدن فقر در سال‌های اخیر هشدار داده و آمده است: «جنبش زنان ایران پیش از این و در بیانیه‌ای که ۴ سال پیش منتشر کرد، نسبت به فرودستی بیش از پیش زنان اعتراض کرد و نسبت به فقیرتر شدن زنان هشدار داد. امروز حتی آمارهای رسمی نیز وقوع آنچه را که پیش‌بینی شد تائید می‌کند، چنان‌که در روندی حدودا ده ساله (۱۳۸۴ تا ۱۳۹۳) سالانه ۱۰۰ هزار زن شاغل از کار بیکار شده‌اند و فقط در یک سال یعنی در سال ۱۳۹۳ از هر سه زنی که در بخش خصوصی شاغل بوده و به مرخصی زایمان رفته، یک نفر نتوانسته به کار خود برگردد و اخراج شده است.»

امضاکنندگان این بیانیه با تاکید بر اینکه هر فعالیت مسالمت‌آمیزی در سالهای اخیر توسط نهادهای قدرت در ایران سرکوب شده، نوشته‌اند: «کارنامه جنبش‌های اجتماعی در سه دهه گذشته مملو است از تلاش برای فعالیت مدنی مسالمت‌آمیز که با پاسخی سخت و خشن مواجه شده است. تشکل‌یابی اصناف و نهادها و جنبش‌های مدنی با لغو مجوزهای اخذ شده و پلمپ دفاتر این نهادها و پیگرد قضایی اعضایش مواجه شده است. بارها و بارها دعوت به راهپیمایی‌های سکوت یا تجمع‌های آرام در پارک‌ها و فضاهای عمومی با هجوم و بازداشت و پرونده‌سازی پاسخ داده شده است و حق مردم در اعتراض به رسمیت شناخته نشده است.»
متن کامل بیانیه عینا در ادامه می آید:

در یک سال گذشته روزی نبوده که جایی در این کشور شاهد اعتراضات آرام مردمی نباشد؛ کارگران به جان آمده از حقوق‌های معوقه، معلمان، مالباختگان موسسات مالی، کولبرانی که آماج گلوله قرار گرفتند و… بارها و بارها با تجمع در خیابان، مقابل مجلس و ادارات دولتی یا محل کارشان تلاش کرده‌اند تا مشکلات خود را به گوش مسئولان برسانند. صدایی که شنیده نشد تا این روزها که تظاهرات سراسری در شهرها و روستاها صدای اعتراض مردم را به گوش همگان رساند. صدای مردمی در طلب حقوق‌شان که فعالان مدنی حوزه‌های مختلف همواره برای انعکاس آن تلاش کرده‌اند اما در خانه یا خیابان، حین تجمع یا نوشتن یادداشت و امضای بیانیه با خشونت مواجه شدند، همانطور که امروز مردم حاضر در خیابان با خشونت مواجه می‌شوند. فعالان مدنی سال‌هاست نسبت به عواقب سیاست های نادرست و عمیق‌تر شدن فقر، نابرابری و شکاف طبقاتی و افزایش فشار بر گروه‌های بزرگی از مردم هشدار می دهند. دغدغه حقوق معوقه کارگران و تعدیل نیروی کار در بخش دولتی و خصوصی، خصوصی‌سازی حتی در سطح بهداشت٬ آموزش و منابع طبیعی، به بیگاری گرفتن دانشجویان در طرح کارورزی، زنانه شدن فقر، حذف زنان از بازار کار، فشارهای ناشی از مهاجرت و حاشیه نشینی بر مردم و به ویژه زنان منبع نگرانی دایم آنها بوده است.

امروز زنان ایران نیز بیش از هر زمان دیگری با فقر و بیکاری دست و پنجه نرم می‌کنند. بعضی از آنان به واسطه درآمد زیر خط فقر خانواده‌هایشان و برخی به دلیل بیکاری گسترده‌ای که گریبان‌گیرشان شده است.

جنبش زنان ایران پیش از این و در بیانیه‌ای که ۴ سال پیش منتشر کرد نسبت به فرودستی بیش از پیش زنان اعتراض کرد و نسبت به فقیرتر شدن زنان هشدار داد. امروز حتی آمارهای رسمی نیز وقوع آنچه را که پیش‌بینی شد تائید می‌کند، چنانکه در روندی حدودا ده ساله (۱۳۸۴تا ۱۳۹۳) سالانه ۱۰۰ هزار زن شاغل از کار بیکار شده‌اند و فقط در یک سال یعنی در سال ۱۳۹۳ از هر سه زنی که در بخش خصوصی شاغل بوده و به مرخصی زایمان رفته، یک نفر نتوانسته به کار خود برگردد و اخراج شده است. از سوی دیگر گفته می‌شود جمعیت زنان سرپرست خانوار در ایران در یک بازه ۲۰ ساله (۱۳۷۰ تا ۱۳۹۰) رشدی ۵۵ درصدی داشته و این در حالی است که ۸۲ درصد زنان سرپرست خانوار بیکار هستند. علاوه بر آن افزایش آمار زنان تحصیل کرده نشان می‌دهد که آنان نیز از قربانیان اصلی بیکاری در کشور بوده‌اند و اگرچه زنان توانستند از سد دانشگاه‌ها با موانعی مثل بومی‌سازی یا حذف رشته‌های «مردانه» بگذرند، اما مدارک دانشگاه‌ها نیز مجوزی برای ورودشان به این بازار کار محدود نبوده است.

اکنون بسیاری مردم را دعوت به آرامش می‌کنند، راه‌های منطقی برای تغییر نشان می‌دهند، و حضور خیابانی را خطرناک و حساسیت‌برانگیز می‌خوانند و آن را دلیلی بر خشونت حکومت می‌دانند. اما کارنامه جنبش‌های اجتماعی در سه دهه گذشته مملو است از تلاش برای فعالیت مدنی مسالمت‌آمیز که با پاسخی سخت و خشن مواجه شده است. تشکل‌یابی اصناف و نهادها و جنبش‌های مدنی با لغو مجوزهای اخذ شده و پلمپ دفاتر این نهادها و پیگرد قضایی اعضایش مواجه شده است. بارها و بارها دعوت به راهپیمایی‌های سکوت یا تجمع‌های آرام در پارک‌ها و فضاهای عمومی با هجوم و بازداشت و پرونده‌سازی پاسخ داده شده است و حق مردم در اعتراض به رسمیت شناخته نشده است.

ما به عنوان جمعی از فعالان جنبش زنان ایران، از دعوت‌کنندگان به اعتراضات مسالمت‌آمیز و فعالیت قانونی می‌پرسیم، کجای تلاش برای اخذ امضا از مردم برای تغییر قوانین تبعیض‌آمیز غیرقانونی یا خشونت‌آمیز بود که صدها تن بازداشت شدند و صدها پرونده قضایی شکل گرفت؟ کجای کمپین انتخاباتی «تغییر چهره مردانه مجلس» غیرقانونی بود که پیش از فعالیت رسمی سرکوب شد؟ تحصن آرام کسانی که پشت درهای «آزادی» ماندند چرا با خشونت و بازداشت همراه شد؟

جنبش زنان ایران همواره تلاش کرده با آرامش و در بستر همین قوانین تنگ‌نظر اندک فضایی برای زیست زنان و مردان در برابری و به دور از تبعیض باز کند. اما فارغ از آنکه موضوع فعالیت آن چه بوده، همواره با سرکوب مواجه شده است.

ما کنشگران علیه تبعیض و نابرابری مسئولیت خود می‌دانیم که اجازه ندهیم بر تاریخ فعالیت‌های عاری از خشونت مردم خاک پاشیده شود و مردم مسئول خشونت‌هایی شناخته شوند که بر خودشان وارد می‌شود، وهمچون گذشته مسئولیت خود می‌دانیم که در خیابان و در فضای عمومی با همه گوناگونی این جنبش حاضر شویم و حقوق¬مان را مطالبه کنیم. همانگونه که مسئولیت حکومت را پاسخگویی به مطالبات بخش¬های مختلف مردم بدون تهدید و تبعیض و سرکوب می-دانیم، و در این مقطع مشخص خواستار آزادی تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی، آزادی حق تشکل و اجتماعات، و در ارتباط با زنان متوقف کردن سیاست¬هایی که به خانه¬نشین کردن زنان منجر می¬شود؛ برابری جنسیتی در حوزه کار و اشتغال؛ اجرای سیاست¬های حمایتی از زنان سرپرست خانوار؛ تغییر ساختارها و قوانین تبعیض¬آمیزی که به مثابه ابزار سرکوب اجتماعی و اقتصادی زنان هستیم.

اسامی امضا کنندگان

احترام شادفر، احسان احراری، احمد زاهدی لنگرودی، آزاده چهره ای، اصغر کیانی، اکبر مهدی، المیرا محمدی خواه، الناز انصاری، الناز براتی، الهام عابد عبادی ، الهام وطندوست،الهه امانی، الهه فراهانی، امیر شبنم پور، امیر یعقوبعلی، امین معظمی، آوین خویش کار، آذین رضاییان، آذررهسپار، آزاده بهکیش، آزاده خسروشاهی، آزاده فرامرزیها، آزاده مولوی، آلما بهمن پور، آمنه آستانه، آیدا پهلوان، آیدا سعادت، بابک سلطانی، باران قدرابادی، بنفشه جمالی، بهار فامیلی، بهاره جعفرى، بهاره منشی ، بهنام امینی، پرنیان نعمتی، پروانه اسانلو، پروانه یاوری مقدم، پروین ضرابی، پریسا کاکائی ، پویش عزیزالدین، توران پوری، ثمین چراغی، پرستو فروهر، پروین اردلان، پروین ذبیحی، جعفر مرتضوی، جلوه جواهری، حدید تقی یار، حسن ذاکری، حلیا فائزی پور، خدیجه مقدم، حماد شیبانی، دلارام علی، دنا دادبه، رضوان مقدم ، رفعت رازی، رها عسکری‌زاده، رویا مهرآسا، ریحانه جدیدفرد، زهرا رستگار، زهره ارزنی، زهره اسدپور، زهره زمانی، زهره معینی، زینب آژیراک، زینب بایزیدی، زینب پیغمبرزاده ، ژیلا داورپناه، ژینا مدرس گرجی، سارا حسینی ، سارا صحرانورد فرد، سالومه رحیمی، ساناز محسن‌پور، ساینا مقصودی، سپیده رحمتی، ستاره سجادی، سحر حاتمی لحاقی، سحر رضازاده، سحر سجادی، سحر محمدی، سعید آرامی، سعید سعبدفی، سعیده رجا، سمیر گرشاسبی، سمیه جعفری، سمیه رشیدی، سمیه نسیما، سوسن طهماسبی، سیما حسین زاده، سیمین فروهر، سیمین کاظمی، شبنم میری، شراره خانبلوکی، شقایق اقدامی، شکوه صبحی، شکیبا عسگرپور، شمیم شرافت، شهپر بامداد، شهلا فروزانفر، شهناز مداح، شهین نوائی، شیدا عسکری، شیما قوشه، صابره صادقی، صبری نجفی، صدیقه دامغانی، عذرا طبری، عشا مومنى، علیرضا خانبخشی، علی طایفی، غزال محسن پور، غزل اسبقی، فاطمه مسجدی، فائزه سبزواری، فائزه زارع، فتانه عبدالحسینی، فخری شادفر، فرحروز رنجبر، فرخنده جبارزادگان، فرخنده جعفری، فرزانه جلالی فر، فرزانه کمالی، فرشته ناجى حبیب زاده، فرناز تبریزی، فرنگیس بیات ، فریبا مخبر، فروغ رسولی، فروغ سمیع نیا، فریده یزدی، فیروزه مهاجر، کاوه کرمانشاهی، کیانا کریمى، کاوه صباغی، کیمیا مهدیپور، گلاله وطن دوست، لیلا أسدی، لیلا موری، مانا مشهدی، محسن هویدایی، محمد پورعبدالله، محمد حسین فوقانی، محمد رفیعی، محمدحسین عسگری، محبوبه حسین زاده، مریم حسین خواه، مریم رحمانی، مریم زندی، مریم امینی، مریم جعفریه، مریم رضایی، مریم روستا، مریم روستایی صفت، مریم قائم مقامی، مژده مردوخی، مسعوده میری، معصومه کمالی، ملاحت مداحی، ملوک عزیززاده، ملیحه جلیلوند، منصور اسانلو، منصوره بهکیش، منصوره شجاعی، منیژه ملاحاجی، منیژه نجم عراقی، مهرنوش میرسعیدی، مهسا جزینی، مهسا شهشهانی، مهشید پگاهى، مهناز پراکند، مینا الهی، مینا رفیعی، مینا کشاورز، مینا گلکار، مینا پاکدل، مینا پزنده، مهدی محمدی، مینا محبوبی، مهین سلطانی، میهن فرهنگیان، نازلی فرخی، ناهید جعفری، ناهید میرحاج، نجمه واحدی، نجیبه اسدپور، ندا سلطانی، ندا ناجی، نرگس رامین، نرگس صحرانوردفرد، نرگس طیبات، نسترن حمیدی، نسرین حسینى، نسرین بصیری، نسرین صفایی، نسرین مقدم، نسیم خسروی، نسیم فروردین ، نعیمه دوستدار، نفیسه محمدپور، نقی رشیدی، نگین بانک ، نوشین کشاورزنیا، نیره توحیدی، نیکى حائرى، نیلوفر فولادی، هادى فرزانه، هدا امینیان ، وحیده مولوی، آزاده پورزند، آزاده دواچی، آزاده رحیمی، اعظم بهرامی، اعظم خاتم، الهام هومین فر، بهداد بردبار، پروانه حسینی، پروین ذبیحی، پرستو فاطمی، پری کرملویی، پروین ضرابی، حامد ابراهیمی نژاد، حمید حمیدی؛ حمید سردارى، حمیده نظامی، روجا بندری، روحی شفیعی، رویا طلوعی، رویا کاشفی، رضوان مقدم، زارا امجدیان، زهرا واحدی، ز صادقی، زویا امین، ژیلا گلعنبر، سارا آرین مهر، ساغر غیاثی، سپیده سالاروند، سعید ولدبیگی،سمیه رشیدی، سمیه قدوسی، سحر دیناوند، سیما غیاثی، سیاوش عبقری، سعیده ابراهیمی، سلمازجعفری، سحر بیت مشعل، سیما رحیمیان، سودی فرخ نیا، شیرین عبادی، شری جوادیان، شهاب کولیوند، شهلا عبقری، شلیر شبلى، ش. درویش، شیوا نظرآهاری، شقایق وحیدی، صبرا رضایی، صدیقه پاک ضمیر، عبدی کلانتری، غزال مرادی، علی فتوتی، فرح کمانگر، فرشته بهجت، کاظم علمداری، گلبرگ باشی، لیلا سعادتی، لیلى محسنى، مارال فرخی، مرجان نقیه، مرمر مشفقی، مهرنوش احمدی، مهرک کمالی، مینا خانی، مهرزاد بروجردی، میترا صفارى، منیره کاظمى، محبوبه عباسقلی زاده، مینا آذریان، مریم واحدی، مینو حیدری، کایدان کیامان، متین یزدانی، میترا آذرم، نازنین سماواتى، نفیسه آزاد، ناهید مطیع، نریمان رحیمی، نگار انسان، نیلوفر انسان، نسرین حمیدی، نازی عظیما، نوشابه امیری، نیره توحیدی، هلیا حق، یاسمین گلشنی

تداوم بازجویی از فرشید تاج میری، دانشجوی دانشکده فنی همدان

فرشید تاجمیری دانشجوی دانشکده فنی همدان که درتاریخ ۹ دی‌ماه سال جاری توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود علیرغم انتقال از بازداشتگاه نهاد امنیتی به زندان مرکزی همدان مجددا جهت “بازجویی تکمیلی” به محل نامعلومی منتقل شد. علی‌رغم پیگیری خانواده تاجمیری برای کسب اطلاع از وضعیت فرزندشان اطلاع خاصی از سرنوشت او و جزییات پرونده این دانشجو به دست نیامده است.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، فرشید تاج‌میری که در تاریخ ۹ دی‌ماه بازداشت و پس از حدود ۲۰ روز به زندان منتقل شده بود تنها یک روز بعد از تماس کوتاهی که با خانواده اش داشت مجددا توسط نیروهای امنیتی از زندان به مکان نامعلومی منتقل شده است.
یک منبع آگاه در این خصوص به گزارشگر هرانا گفت: “فرشید پس از ۲۰ روز بازداشت تنها یکبار اجازه یافته با خانواده‌اش تماس بگیرد، تازه هفته آخر دیماه، طی تماس کوتاه فرشید بود که خانواده تاجمیری از شرایط دشوار او در زندان و وخامت جسمی اش مطلع شدند”.
این منبع در ادامه گفت: “با پیگری های مکرر، خانواده فرشید مطلع شدند که او روز ۳۰ دیماه یعنی کمتر از دو روز پس از انتقال به بند عمومی زندان مجددا توسط نیرو های امنیتی جهت تکمیل مراحل بازجویی به مکان نامعلومی منتقل شده است”.
علی‌رغم پیگیری های خانواده و نزدیکان آقای تاجمیری، تلاش آنان به نتیجه نرسیده و تا لحظه تنظیم این گزارش از دلایل بازداشت و سرنوشت این شهروند اطلاعی حاصل نشده است.

فرشید تاج میری دانشجوی ۱۸ ساله دانشکده فنی همدان است وی در روز ۹ دی‌ماه سال جاری بدلیل شرکت در تجمعات اعتراضی موسوم به اعترضات دی‌ماه، توسط نیرو های امنیتی بازداشت شد.

بی اطلاعی از وضعیت این دانشجو در حالی است که پیش از این مقامات وزارت علوم تحقیقات و فناوری از آزادی تمام دانشجویان بازداشتی سخن گفته بود.

با توجه به اخبار منتشر شده در مورد تفهیم اتهامات جدی مانند «محاربه» و «افساد فی‌الارض» به تعداد زیادی از بازداشت‌شده‌گان حوادث دی‌ماه در همدان تداوم نگهداری این دانشجو در بازداشت موجب نگرانی شدید خانواده‌ شده است.

ممانعت از برگزاری یک تجمع اعتراضی در سنندج

برگزاری تجمع اعتراضی جمعی از فعالین مدنی سنندج در واکنش به تحولات اخیر مناطق کردنشین سوریه با حضور گسترده نیرو های انتظامی و امنیتی این شهر لغو شد.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، از برگزاری تجمع اعتراضی ساکنین سنندج به دعوت جمعی از فعالان مدنی در واکنش به تحولات اخیر و جنگ در مناطق کردنشین سوریه که قرار بود روز جمعه در محل امامزاده پیرمحمد این شهر برگزار شود توسط ماموران انتظامی و امنیتی ممانعت بعمل آمد.
یک فعال مدنی ساکن سنندج در این خصوص به گزارشگر هرانا گفت: “نیروهای امنیتی و انتظامی با حضور گسترده خود در محل فراخوان از برگزاری تجمع ممانعت کردند”.

این منبع در ادامه گفت: “این تجمع به دعوت جمعی از فعالان مدنی قرار بود امروز جمعه ساعت ۱۰ صبح در محل امامزاده پیرمحمد سنندج برگزارشود”.

گزارش شده ازشب گذشته برخی فعالان مدنی از جمله اجلال قوامی، هاشم حسامی و صباح حسنی طی تماس های تلفنی از سوی نهادهای امنیتی برای عدم برگزاری این تجمع مورد تهدید و تحت فشار قرار گرفتند.

این تجمع در واکنش به عملیات کشور ترکیه در منطقه عفرین سوریه که منطقه ای کردنشین است قرار بود برگزار شود. کردهای ایران پیش از این نیز در تجمعاتی مانند تجمعات کوبانی نسب به تحولات منطقه ای که مناطق کردنشین کشورهای همسایه را تحت شعاع قرار می داد واکنش نشان داده بودند.

جزو آموزشی “مستندسازی نقض حقوق بشر و‌ گزارش نویسی به زبان ساده”

جزوه آموزشی “مستندسازی نقض حقوق بشر و گزارش نویسی به زبان ساده” یکی از محتواهای آموزشی تهیه شده و مورد استفاده در هرانا است. این جزوه به هدف به اشتراک گذاری تجربیات و آموزش کاربردی به زبان ساده به فعالان عرصه حقوق بشر ارائه می شد.

جزوه آموزشی پیش رو از جمله مواردی هست که مجموعه فعالان حقوق بشر برای ارائه در برنامه های آموزشی خود از آن بهره می برد.

جزوه پیش رو در دو بخش به نحوه شناسایی و مستندسازی نقض حقوق بشر و سپس تنظیم گزارشات خبری می پردازد.

مباحث مورد اشاره از مباحث تفضیلی است که به هدف کاربردی کردن آموزش ها خلاصه سازی و ساده سازی شده است.

در این جزوه علاوه بر تجربیات گروه، منجمله تیم کاری خبرگزاری هرانا از منابع معتبر دیگری نیز بهره برده شده است.

علاقمندان میتوانند با کلیک بر تصویر مقابل یا اینجا نسخه پی دی اف این جزوه را دانلود و استفاده کنند.

یک زندانی علیرغم قطع نخاع، بدون رسیدگی در زندان سراوان رها شده است

جاسم بلوچ زهی در اثر شلیک گلوله ماموران هنگام بازداشت قطع نخاع و از پایین تنه فلج شده با اینحال بدون رسیدگی پزشکی لازم در زندان سراوان نگه داری می شود.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از کمپین فعالین بلوچ، جاسم بلوچ زهی متولد ۱۳۷۵ اهل اسفند سراوان، آذر ماه ۱۳۹۶ پس از شلیک ماموران به صورت زخمی بازداشت شد.

یک منبع مطلع در اینباره گفت: “ماموران به ظن حمل مواد مخدر به جاسم ایست میدهند، و او نگه میدارد و از ماشین خارج می شود اما با اینکه چیزی به همراه نداشته به سمتش شلیک میکنند و ۳ گلوله به او اصابت میکند و در همین حال بازداشتش کرده و با خودشان می برند.”

وی افزود: “جاسم بخاطر اصابت گلوله قطع نخاع و فلج شده و حتی نمیتواند پایش را تکان دهد و در همین حالت در بخش ایزوله زندان سراوان نگهداری می شود، هیچ بالا سری ندارد و در زندان هم هیچ گونه آشنا و کسی ندارد که بهش رسیدگی کند و بخاطر ناتوانی حرکت برای احتیاجات شخصی پوشک می بندد اما توانایی جمع کردن همان را هم ندارد.”

این منبع توضیح داد: “خانواده چند بار به اقای محمدعزیزی پور و اقای عباس عزیزی دادستان مراجعه کردند که حداقل تا اتمام تحقیقات برایش سند صادر کرده و اجازه معالجه اش را بدهند، اما رئیس دادگستری و دادستان نپذیرفتند.”

این زندانی همچنان پس از دو ماه در شرایط “بسیار بدی” و بدور از رسیدگی تخصصی پزشکی در زندان نگه داری می شود.

سامان نسیم با تقلیل حکم از اعدام، بزودی آزاد می شود / گفتگو با وکیل

سامان نسیم، زندانی سیاسی که در سن ۱۶ سالگی بازداشت و در یک روند پرابهام قضایی به اعدام محکوم شده بود پس از سالها پیگیری حقوقی سرانجام حکم اعدامش به ۵ سال حبس تقلیل پیدا کرد. با توجه به مدت حضور آقای نسیم در زندان وکیل او می گوید این زندانی فردا آزاد خواهد شد. گفتگوی هرانا با وکیل سامان نسیم را در ادامه بخوانید.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، سامان نسیم نهایتا از اتهام محاربه و اقدام مسلحانه تبرئه و صرفا به اتهام عضویت در یک حزب مخالف نظام (پژاک) به تحمل پنج سال حبس تعزیری محکوم شد.

به گفته عزیز مژدهی، وکیل سامان نسیتم آخرین جلسه دادگاه سامان مورخ ۲ بهمن ماه در محل شعبه ۱۲ دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان غربی، در ارومیه برگزار شده بود. این حقوقدان تاکید کرد “با توجه به محکومیت آقای نسیم به تحمل ۵ سال حبس، در حالی که از ۶ سال و ۶ ماه قبل در زندان به سر می برند انتظار این است فردا با آغاز روز اداری موکلم از زندان ارومیه آزاد شود.”
گفتگوی هرانا با عزیز مژدهی، وکیل مدافع سامان نسیم را در ادامه بصورت کامل بخوانید:

آقای عزیز مژدهی آیا موکل شما روز شنبه آزاد خواهند شد؟

به امید خدا، فردا صبح به احتمال زیاد آزاد بشود، چون اتهامش از محاربه در واقع تقلیل پیدا کرد، مجازات اعدامش به صورت کامل، روز پنجشنبه نقض شد و از بین رفت.

شکر خدا تلاشها و پیگیری هایمان مثمر ثمر واقع شد، روز دوشنبه که آخرین جلسه محاکمه اش بود و نهایتا نظریه هیت چند نفره کارشناسان پزشکی قانونی در واقع واصل شده بود، چون کارشناس بدوی یا پزشک اولیه که ایشان رو معاینه کرد در

عزیز مژده ای، وکیل سامان نسیم

واقع نتوانسته بود اظهار نظر کند، که من اعتراض زدم و آنها هم نتوانسته بودند چیزی بنویسن و با قضات شعبه صحبت کردم و گفتم اینها آمدند و نظریه دو پهلویی دادند، به صورت دقیق اظهار نظر نکردند، از وقوع جرم مدت زمان زیادی سپری شده و با این کیفیت ما نمی توانیم اظهار نظر کنیم، من که اعتراض زده بودم و درواقع پرونده سامان را برده بودند هیئت پنچ نفره و پزشکان قانونی و روانشاسان پزشکی قانونی در واقع باهاش صحبت کرده بودند آخرین نظری که اینها داده بودن درواقع گفته بودند که رشد کمال عقلی آقای سامان نسیم در زمان وقوع جرم احراز نشده.

اینها درواقع مستلزمی شد برای دفاعیات بنده، از روز اول آمدم تمرکز کردم و دفاعیات ام را بر اساس این قسمت تنظیم کردم، نهایتا روز دوشنبه که اخرین جلسه دفاعش بود با اینکه در واقع به ایشان اتهام محاربه را تفهیم اتهام کردن و به عنوان آخرین دفاع از ایشان به همان اتهام طرح سئوال شد، ولی من روز پنج شنبه مطلع شدم فورا خودم را رساندم به دادگاه صادر کننده حکم و هم اجرای احکام زندان.

شکر خدا اتهامش کاملا ملغی شده، در واقع اتهاماش را تبدیل کردند به عضویت در گروه های معاند نظام و مجازات اعدامش را هم تبدیل کردند به پنچ سال حبس، با احتساب ایام بازداشت قبلی که قانونآ باید محاسبه بشه برایشان از بیست تیرماه ۱۳۹۰ که ایشان در واقع بازداشت شده، حدود بیش از شش سال سپری شده و با احتساب این مدت به امید خدا فردا من برم احتسابشو بگیرم انشالله باید فردا آزاد بشود.

آقای مژدهی کدام شعبه و کدام قاضی این حکم را تقلیل دادند؟

شعبه دوم دادگاه تجدید نظر استان آذربایجان غربی

ما که اعاده دادرسی کرده بودیم که سامان را برده بودند برای اجرای حکم، با احکام نامعلومی برده بودند، یک روز قبل از اجرای حکم در واقع اعاده دادرسی را قبول کردند، دیوان عالی کشور در واقع دستور توقف اجرای حکم را داد و حکم اجرا نشد.

بعدا ما متوجه شدیم که سامان را در واقع زمستان سال ۱۳۹۴ بود که برده بودند برای اجرای حکم در زندان زنجان، پنچ ماه ایشان در اونجا نگهداری می شده و یک روز قبل از اجرای حکم در واقع نامه اش می آید که حکم را متوقف کنید، حکم را اجرا نکنید، پرونده را دادند شعبه هم عرض دادگاه قبلی، دادگاه قبلی شعبه ۲ در دادگاه تجدید نظر بود، این شعبه جدید شعبه ۱۲ بود، شعبه ۱۲ دادگاه تجدید نظر استان آذربایجان غربی بود به عنوان شعبه هم عرض.

بیش از سه الی چهار جلسه در واقع محاکمه گذاشتن، من اعتراض زدم و نهایتا به این نتیجه رسیدن که اتهام سامان را از اتهام محاربه که مجازات سنگینی دارد -که اعدام بود-، به عضویت و مجازاتش به ۵ سال حبس تغییر یابد.

جناب مژدهی موکلتان کدام بند و کدام زندان هستند در حال حاضر و چه شرایطی دارند؟

من روز پنچ شنبه که بعد از که از زندان خارج شدم، ایشان هم بامن تماس گرفت، بندشو نمی دونم ولی در زندان مرکزی ارومیه هستند.

بعد از اینکه در زندان زنجان حکم را اجرا نکردند و پرونده را دادند شعبه هم عرض در شعبه ۱۲ دادگاه تجدید نظر استان آذربایجان غربی، سامان را از زندان زنجان به زندان ارومیه مجددآ منتقل کردند.

وضعیتش خوب است، اجرای احکام بهش ابلاغ کرده بود که در واقع حکم اعدامش لغو شده بود، شیرینی پخش کرده بودند و باور نمی کردند در زندان، با من تماس گرفت و گفت چی شده؟

من هم با صدای بلند گفتم سامان شکر خدا مجازاتت لغو شد و اعدامت منتفی شده، اصلا براش قابل باور نبود، بهش گفتم مطمئن باش، من خودم نامه را دیدم، رفتم با مدیر شعبه صحبت کردم و همان روز نامه را زدن اجرای احکام زندان که خدایی نکرده مجازات در مورد سامان اعمال نشود، مجازات اعدامش کاملا لغو شده.

آقای مژدهی مراحل اثبات رشد عقلی سامان چگونه بود و چطور برگزار شد؟

من استناد کردم به ماده ۹۱ قانون مجازات اسلامی سال ۱۳۹۲، در واقع تحت تصویب قانون مجازات اسلامی جدید به شمار ۷۳۷ در مورد کسانی که محکوم می شوند به مجازات حدی یا قصاص و افرادی که زیر ۱۸ سال هستند و رشد عقلیشون در آن زمان احراز نشده یا احراز نمی شود در واقع مجازات به نوع تعزیری تقلیل پیدا میکند. برای اثبات این موضوع میفرستند به پزشکی قانونی و روانپزشکی قانونی.

سامان در زمان دستگیری ۱۶ سال و هفت ماه سن داشته، من هم روز جلسه این را به قضات عرض کردم گفتم هیت حاکمه جناب قاضی در واقع سامان در زمان دستگیری و قبل از دستگیری هیچگونه اطلاعاتی نداشته، تخصصی نداشته، کمتر از ۴ و ۵ ابتدایی سواد دارد، در منطقه محرومی زندگی میکند در شهرستان مریوان، یکی از روستاهای دور افتاده مرزی به دور از هرگونه امکانات، بدون هرگونه تخصص و اطلاعات سیاسی و اجتماعی، فرهنگی و در واقع در آن گروه هم شش ماه فقط عضویت داشته است. بیشتر از شش ماه نگذشته بوده که ایشان در درگیری در کوههای سردشت بازداشت می شوند، با این اوصاف مشخصا ماده ۹۱ شامل حال سامان با توجه به صغر سن می شود.

من در خواست کردم ملاک را زمان وقوع جرم قرار بدهند که سامان رشد عقلی لازمه در قبال اتهام مطروحه را نداشته است.

هیت پزشکی قانونی نوشته بود بعدا طی صحبتها و انجام ازمایشات، رشد عقلی سامان نسیم به دلیل صغر سن در زمان دستگیری احراز نشده است. این موضوع در دادگاه به ما خیلی کمک کرد.

از روز اول دفاعم از سامان رو این موضوع تاکید داشتم و هنوز این قانون جدید نیامده بود که خدارا شکر به ما خیلی کمک کرد. این رای که تصویب شد برای سامان معجزه شد.

آن زمان این ها رو قبول نمی کردن و در دیوان مطرح نشد. حتی دفاعیاتم رد شده بود آن زمان. اعتراضات بسیاری داشتم و همانطور که اشاره کردم شکر خدا نتیجه به ثمر نشت.

جناب مژدهی آقای نسیم اتهامات دیگری دارد آیا یا فقط همین پرونده بوده؟

فقط همین اتهام هستش.

پس با این حساب ایشان به آزادی دست پیدا میکنند در روزهای آینده؟

۱۰۰ در صد، اتهام محاربه مجازات اعدامش لغو شده، باطل شده و از بین رفته به صورت کامل.

من رفتم زندان در سیستم اجرای احکام چک کردم، مسئول اجرای احکام گفت در زندان ما ۲ سال و خورده ای سابقه دارد، گفتم ایشان از بیست تیرماه ۱۳۹۰ بازداشت بوده، قانونا باید برای ایشان محاسبه بشود.

گفتند اون در اختیار ما نیست باید بروید دادگاه، مجدد برگشتم دادگاه قضات حضور نداشتند و قرار شد فردا اول وقت بروم و صحبت کنم.

هنوز ابلاغ نشده و خودم این را در اجرای احکام دیدم. قطعا آزاد می شود به امید خدا.

آقای عزیز مژدهی کدام قاضی این حکم را نقض کرد؟

شعبه ۱۲ دادگاه تجدید نظر استان آذربایجان غربی قاضی رسیدگی کننده جناب اقای عرب باقی بودند. قاضی شعبه یک هم آقایی با نام عظیمی بودند.

از وقتی که در اختیار هرانا گذاشتید سپاسگذاریم

لازم به یادآوری است سامان نسیم کودک مجرم متولد ۲۶ آذر ۱۳۷۲ در فروردین‌ماه سال ۹۲ در حالی که در زمان بازداشت کمتر از ۱۷ سال سن داشت توسط دادگاه انقلاب مهاباد، به اتهام محاربه و فساد فی الارض از طریق اقدام مسلحانه و عضویت در یکی از احزاب اپوزیسیون کرد به اعدام محکوم شد که این حکم اعدام نهایتا توسط دیوان عالی کشور در آذرماه سال ۹۲ تأیید شد.

سامان نسیم هیچ‌گونه دسترسی به وکیل خود در طول تحقیقات اولیه نداشته و به وی اجازه داشتن وکیل داده نشد. او می‌گوید در طول مدت بازداشت شکنجه شده؛ که این شکنجه‌ها شامل کشیدن ناخن‌های دست و پا و برای چندین ساعت بصورت وارونه آویزان شدن بوده است.

علی خالدی، وکیل مدافع سابق سامان نسیم پیشتر عنوان کرده بود، دیوان عالی کشور اعاده دادرسی سامان را که به اتهام محاربه و عضویت در یکی احزاب اپوزیسیون کرد محکوم شده است، پذیرفته است و پرونده وی مورد رسیدگی مجدد قرار خواهد گرفت.

دختر قربانی اسیدپاشی اصفهان: ۳سال از درد و عذاب اسیدپاشی به صورتم می گذرد اما هنوز کسی دستگیر نشده

بینایی سهیلا جورکش، یکی ازقربانیان اسیدپاشی‌های اصفهان در حال بهبودی است اما با وجود بازگشت بخشی از بینایی چشم چپ، هنوز نمی‌توان به طور قطعی تأیید کرد که این بینایی ثابت می‌ماند.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایران، «سهیلا» اواخر سال ۹۵ برای جراحی چشم چپ خود و پس‌از تحمل مشقات فراوان به شهر بوستون امریکا سفر کرد. طبق اظهارات او و خانواده‌اش در این مدت با وجود درخواست‌های مکرر برای کمک مالی، مبلغی که برای این کار به آنها اختصاص داده شده برای هزینه‌های درمان کافی نیست.قربانی اسیدپاشی درباره آخرین وضعیت درمان چشم چپ خود گفت: «هشت ماه است که در امریکا اقامت داریم و در این مدت با روش جراحی نوین که برای نخستین بار مجوز آن از طرف سازمان غذا وداروی امریکا صادر شد، توانستم قسمتی از بینایی چشم چپم را به دست آورم.

بعد از عمل جراحی اول، چشمم خونریزی کرد و مجبور شدم عمل دیگری انجام دهم. پزشکان از اینکه می‌توانند این جراحی را روی بیماران دیگر نیز انجام دهند بسیار خوشحال هستند، اما با توجه به اینکه این جراحی برای نخستین بار است که انجام می‌شود نتیجه آن قابل پیش‌بینی نیست و چشمی که جراحی شده نیاز به مراقبت‌های زیادی دارد. هنوز در حال گذراندن دوره درمان هستم و پزشک زمان بازگشتم به ایران را مشخص نکرده است. دید من فعلاً باید تثبیت شود و از عینک استفاده کنم. البته تا امروز بجز جراحی روی چشم چپ، هیچ اقدامی برای جراحی زیبایی انجام نشده است. من نخستین نفری بودم که این جراحی را انجام دادم و در عین حال باید معاینات به صورت مداوم انجام شود.

چشم من در حال حاضر نیاز به مراقبت زیاد و داروهای ساختنی دارد. در طول این سه سال با تمام رنجی که کشیدم توانستم با استقامت بجنگم و بینایی چشمم را به دست آورم. در این مدت نیز هزینه کمی به ما پرداخت کردند که پاسخگوی نیازهای ما نیست؛ من بینایی‌ام را به سختی به دست آورده‌ام، کمک کنید این بینایی را نگهدارم. با توجه به ادامه روند درمان، همچنان نیاز به همراهی مسئولان و درخواست رسیدگی به مشکلاتم را دارم. امید دارم که بینایی‌ام رو به بهبودی رود، چون دیگر طاقت نابینایی ندارم.

او با تشکر از مسئولانی که طی این مدت او را همراهی کردند، به ایسنا گفت: در ملاقاتی که با رئیس جمهوری داشتم گفتم آرزو می‌کنم دیگر چنین اتفاقاتی تکرار نشود و به جای بی‌عدالتی، خشم و خشونت، عشق، مهربانی، عدالت، برابری و صلح دنیا را فراگیرد و مسئولان نیز مشکلات من را پشت گوش نیندازند. در این مدت علاوه بر دیدار رئیس جمهوری، شنیدن خبر عروسی خانم مرضیه ابراهیمی نیز برای من بسیار خوشحال‌کننده بود.جورکش ادامه داد: با وجود انسان‌هایی که من را نا امید می‌کردند، به لطف خدا و پدر و مادرم و دعای مردم، بینایی چشمم را به دست آوردم. امیدواریم مبلغی در نظر گرفته شود تا مشکل ما حل شود و من رنج کمتری برای تأمین هزینه‌های درمان بکشم.

وی در پایان ضمن ابراز تشکر از رئیس جمهوری، خانم مولاوردی، وزیران بهداشت و امور خارجه درراستای همراهی‌هایشان با وی طی این مدت گفت: من دوباره موفق شدم اسید و اسید پاش را شکست دهم؛ سه سال از اتفاق زنجیره‌ای اسیدپاشی اصفهان که در آن به صورت ناجوانمردانه در حال رانندگی به‌صورتم اسیدپاشیده شد می‌گذرد، اما هنوز هیچ کسی را دستگیر نکرده‌اند. من هنوز جواب سؤالم را نگرفته‌ام که به چه جرمی باید تا این اندازه درد بکشم و با چنگ و دندان بینایی ام را به‌دست آورم؟

تداوم بازداشت؛ گزارشی از آخرین وضعیت مهندسین نیروگاه همدان

جواد اشرفی و امین اشرفی از مهندسین نیروگاه همدان که مورخ ۲۱ دی‌ماه سال جاری توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بودند علیرغم اعلام پایان بازجویی و انتقال از بازداشتگاه امنیتی به زندان همدان، مجددا طی روزهای اخیر تحت عنوان “تکمیل مراحل بازجویی” به محلی نامعلوم منتقل شدند. نزدیکان این افراد می گویند آنها برای بیان اقرارهای غیر واقعی تحت فشار هستند. علی‌رغم گذشت ۱۴ روز از بازداشت این افراد کماکان از وضعیت حقوقی این دو مهندس نیروگاه از جمله دلایل بازداشت آنان هیچگونه اطلاعی حاصل نشده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، با گذشت ۱۴ روز از بازداشت دو مهندس همدانی کماکان از وضعیت این افراد اطلاعی در دست نیست.
جواد اشرفی و امین اشرفی دو مهندس همدانی که در تاریخ ۲۱ دی‌ماه سال جاری توسط نیروهای امنیتی در محل کار خود بازداشت شدند، پس از روزها بازجویی هفته گذشته به بند عمومی زندان همدان منتقل شده‌ بودند.

یک منبع نزدیک به خانواده این افراد به گزارشگر هرانا گفت: “این دو پس از روز ها بازجویی و تحمل شکنجه های روحی که بعضا با ضرب و شتم نیز همراه بوده طی تماسی کوتاه با خانواده از فشار بازجویان جهت بیان اعترافات احباری غیرواقعی سخن گفتند”.
این منبع مطلع در ادامه گفت: “تنها چند روز پس از اینکه از بازداشتگاه به زندان منتقل شده بودند مجددا در همین هفته جاری توسط نهاد نامعلومی به بهانه بازجویی تکمیلی، به محل نامعلومی منتقل شدند”.

به گفته این منبع نزدیک به جواد و امین اشرفی “در این مدت خانواده‌های این دو زندانی هر روز به زندان و دادگاه مراجعه کرده‌اند اما پاسخی به آنها داده نشده است، تنها یک‌بار که موفق به ملاقات با یکی از قضات دادگاه انقلاب شده‌اند به آنها گفته شده که هرکس بیگناه بود را آزاد کرده‌ایم ولی پرونده‌ی این دو نفر سنگین است و با آنها کار داریم “.

با توجه به اخبار منتشر شده در مورد تفهیم اتهامات جدی مانند «محاربه» و «افساد فی‌الارض» به تعداد زیادی از بازداشت‌شده‌گان حوادث دی‌ماه در همدان این اظهارات قاضی دادگاه انقلاب موجب نگرانی شدید خانواده‌ها شده است.
با توجه به اینکه نهاد بازداشت کننده این افراد مشخص نیست، پیگیری های مکرر خانواده این افراد در مراجعه روزانه به دادگستری تاکنون ادامه داشته است هر چند کماکان نتیجه ای در پی نیاورده است.

نزدیکان این دو مهندس همدانی می گویند جواد و امین اشرفی دو مهندس همدانی بدلیل فقر مالی و وضعیت بد اقتصادی تنها منبع درآمد و تکیه‌گاه خانواده شان هستند.

گزارش شده مادر جواد اشرفی از ناراحتی قلبی رنج می‌برد و در غیاب وضعیت فرزندش به سبب ناراحتی چندین بار با وخامت جدی حال روبرو شده است.

در خصوص بازداشت این دو مهندس همدانی پیش تر هرانا گزارش کرده بود “صبح روز پنج‌شنبه مورخ ۲۱ دی‌ماه این دو مهندس نیروگاه ساعت ۸ صبح در محل کار خود بدون ارائه حکم یا توضیحی در مورد دلیل دستگیری، توسط نیرو های امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شدند”.