“انتخاب!” گذشته از نتایجی که شرکت کردن یا شرکت نکردن در “انتخابات” بهمراه دارد؛

این جالب است که کسانی که تمام عمر خود را به بی عملی و بی تفاوتی در برابر همه چیز می گذرانند تصور می کنند که می شود با دو، سه هفته پیگیری برای انتخاباتی چهارساله و با یک رای می شود کل کشور را اصلاح کرد و به بقیه می گویند شرکت نکردن در انتخابات یعنی انفعال و بی عملی!
خیر! بی عملی یعنی بیست و چهار ساعت شبانه روز و هفت روز هفته هر زور و هر فسادی را نگاه کنید و خود نیز با آن همراه شوید و بگویید “به من چه” و بهانه بیاورید که “کاری از دستتان بر نمی آید” و بعد تصور کنید که می توان در دو هفته، همه چیز چهارسال قبل و بعد را جبران کرد.
در این میان تبلیغات جریانات و افرادی برجسته شده است که بارها از احساسات جوانان برای پیشبرد اهداف خود سوءاستفاده کرده اند و سپس جوانانی را که خود به میدان کشیده بودند در میانه راه رها کرده و بر خلاف شعارهایشان تغییر مسیر داده اند. کسانی که به چیزی بجز قدرت فکر نمی کنند و البته نسل جدید و جوانان ایران دیگر کمترین رغبتی به هیچکدام آنها ندارند.

*
مشخص است که “مشکل” چیز دیگریست. ما فقط به بخشی از این مجموعه اعتراض نداریم؛ به کل آن معترضیم.
ما به بی عملی و بی تفاوتی مردم نسبت به همه چیز، معترضیم. به محرومیت و محدودیت و فقر و بی سوادی سیستماتیک، و به انتخاب بین بد و بدتر معترضیم. به عادی بودن دروغ و دزدی و ظلم در میان مردم، معترضیم. به جنگ طلبی هایی که بزودی تمام کشور را در خود می بلعند، معترضیم.

کسی که افراط می کند تا تفریط نکند، نخواهد مرد. ما نه به تندروهای به ظاهر هم فکر و راه حل های انقلابیشان امید داریم و نه از تندروهای سمت دیگر و فتواهای خونینشان می ترسیم. ما به تندروی در هر جبهه ای و به جبهه ها و جبهه گیری های نمایشی معترضیم.
اعتراض و تغییر، از بی تفاوت نبودن شروع می شوند، از اقدام و از علم و آگاهی تا امید به آینده و زندگی…
اینجا جایی است که باید انتخاب کرد: بین همراه شدن با ظلم و فساد و نداری و یا اقدام برای تغییر آنچه نباید باشد.

*
انتخاب سیاستمداران از طریق رای گیری یعنی ایجاد دموکراسی سیاسی که با توجه به وضعیت فعلی، در بهترین حالت می تواند به پیشرفت هایی محدود ختم شود و به هیچ وجه ضمانتی بر بهبود شرایط و پیشرفت های ملموس اجتماعی و اقتصادی نیست.
در یک بازه زمانی چهار ساله — با توجه به شرایط و محدودیت ها و عملکردی که مردم و فعالین حوزه های مختلف و خود حاکمیت داشته و دارند — تقریبا هیچ امکانی برای یک سیاستمدار وجود ندارد تا به گسترش آزادی های اجتماعی و بهبود اقتصاد و فرهنگی که مشکلاتی ریشه ای دارند، بپردازد. وعده های محال در مورد برطرف کردن مشکلات عمده مردم در زمانی کوتاه، تنها از دهان دروغ گویانی خارج می شود که خود عامل این مشکلات هستند.

سعید حسین زاده موحد ۹۶/۲/۹