شعبه دوازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران مردی را به صد ضربه شلاق و دوسال تبعید به منطقه دور افتاده و بد آب و هوا محکوم کرد. کنوانسیون بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی صراحتا استفاده از مجازاتهای تحقیر آمیز و نافی کرامت انسانی مانند شلاق را ممنوع کرده است.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از جوان آنلاین، مرد فریبکار که متهم است پس از فریب دختر نوجوان به او تعرض کردهاست به شلاق و تبعید محکوم شد.
آذرماه امسال دختر ۱۴سالهای به نام مهتاب با مراجعه به اداره پلیس پایتخت از مرد جوانی شکایت کرد و گفت: «چند سال قبل پدر و مادرم از هم جدا شدند و من و خواهر کوچکترم با مادرم زندگی میکردیم. مادرم برای تأمین مخارج زندگی ناچار بود سرکار برود به همین دلیل او هر روز خواهرم را به مهد میبرد و من هم بعد از مدرسه تنها بودم. خانهمان نزدیک پارک بود به همین دلیل گاهی عصرها برای تفریح به آنجا میرفتم تا اینکه در پارک با نادر آشنا شدم. او میگفت ۲۵سال دارد و مجرد است. سپس قول ازدواج داد و از من خواست در غیاب مادرم به خانهمان بیاید تا بیشتر با هم آشنا شویم. من که به او اعتماد کرده بودم قبول کردم و نادر را به خانهمان دعوت کردم. او چند بار به خانهمان آمد تا اینکه آخرین بار مرا آزار داد و بدون توجه به التماسهایم… چند روز از حادثه گذشته بود که ماجرا را برای مادرم تعریف کردم و حالا از او شکایت دارم. »
با طرح این شکایت نادر تحت تعقیب قرار گرفت و بعد از چند روز شناسایی و بازداشت شد.
او در بازجوییها جرمش را انکار کرد، اما بعد از تأیید ادعای دختر نوجوان از سوی کارشناسان پزشکی قانونی بالاخره لب به اعتراف گشود و روانه زندان شد.
پرونده بعد از صدور کیفرخواست و کامل شدن تحقیقات به شعبه دوازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی تولیت و مستشار ملکی فرستاده شد.
در اولین جلسه رسیدگی به پرونده، متهم در جلسه حاضر شد و شاکی بعد از طرح شکایت خود در حالیکه به شدت گریه میکرد، گفت: «وقتی با نادر آشنا شدم فکر میکردم مجرد است و قصد ازدواج دارد، اما بعدها فهمیدم او صاحب همسر و یک فرزند است. آنجا بود که متوجه شدم همه حرفها و قولهای او وعده دروغ بود. من دختری کم، سن و سال بودم و او از این موضوع و تنهاییهای من سوءاستفاده کرد و مرا فریب داد. حالا از او شکایت دارم و میخواهم مجازات شود.» سپس متهم در جایگاه قرار گرفت و در دفاع از خود گفت: «درست است که صاحب همسر و فرزند بودم، اما همیشه با هم قهر بودیم و همسرم توجهی به من نداشت و به حال و روزم رسیدگی نمیکرد. به همین خاطر قصد داشتم او را طلاق بدهم.»
متهم در ادامه گفت: «به خاطر مشکلات و کمبودهایی که در زندگی داشتم باعث شد به بیراهه بروم. آنجا بود که مهتاب را در پارک دیدم و وسوسه شدم به او پیشنهاد دوستی بدهم. مهتاب هم دختری تنها بود و کمبود محبت داشت به همین دلیل قبول کرد و چند بار در غیاب مادرش به خانه آنها رفتم، اما آخرین بار شیطان مرا وسوسه کرد و… »
متهم در ادامه گفت: «وقتی فهمیدم مهتاب دختری تنهاست دلم برایش سوخت و فکر میکردم اگر به او بگویم زن و بچه دارم ناراحت میشود و رابطهاش را با من قطع میکند. حالا پشیمانم و از شاکی و هیئت قضائی تقاضای تخفیف در مجازاتم را دارم.»
در پایان جلسه هیئت قضائی، متهم را پس از شور به ۱۰۰ضربه شلاق و دوسال تبعید به منطقه دور افتاده و بد آب و هوا محکوم کرد.
لازم به ذکر است که کنوانسیون بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی صراحتا استفاده از مجازاتهای تحقیر آمیز و نافی کرامت انسانی مانند شلاق را ممنوع کرده است.
Facebook
Twitter
Google+