سکان کشتی طوفان زده و بلا دیده ایران همچنان بدست گروهی ستمکار و سرکوبگر است که به تازگی سرمست از باده توافق با قدرتهای جهانی برای بقا و ماندگاریش ، اهرم های فشار مانند دستگاه قضایی و نهادهای امنیتی و انتظامیش را بجان زندانیان دربند و مبارزان و فعالان مدنی و صنفی انداخته و تلاش می کند با ایجاد فضای سنگین رعب و وحشت ، همگان را به سکوت وادارد .
بانو نرگس محمدی فعال مدنی زنان و زندانی سیاسی این روزها بشدت بیمار است و حکومت اجازه درمان و آزادیش را نمی دهد ، حکم اعدام محمدعلی طاهری را بارها رسانه ای میکنند تا براحتی جانش رابگیرند ، اسماعیل عبدی دبیرکل کانون صنفی معلمان را با اتهام پوچ راهی زندان می کنند ، رسول بداقی زندانی سیاسی و معلم فعال صنفی را پس از ۶ سال زندان که پایان یافته همچنان دربند نگه داشته تا پرونده جدیدی برایش بگشایند ، دو آتنا دو شیر دخت مبارز میهن را به جرم روشنگری و فعالیت مدنی به زندانهای طولانی محکوم کردند .
وکلای آگاه و دلسوزی چون دکتر سلطانی و سیف زاده را به جرم وکالت زندانیان سیاسی و کارگری در زندان نگه داشته تا درس عبرت برای همکارانشان باشند . بساط اعدام نیز هر روز در زندانها برپاست . رکود اقتصادی سایه سنگینش را بر سر مردم رنج دیده انداخته و فریاد همگان را به آسمان برده است .
خشکسالی و کم آبی نیز در سراسر میهن بیداد می کند ، محیط زیست ایران می رود تا بر اثر نادانی و بی لیاقتی حاکمان دستار بر سر و سرسپردگان فرومایه آنها تبدیل به محیط مرگ و نابودی گردد .
و ما با دیدن این همه نابسامانی و پلشتی همچنان در انتظار معجزه ایم . میلیونها ایرانی خارج نشین همراه با ما که در درون کشوریم با وجود این همه رسانه و ابزار پیشرفته بازیچه گروه اندکی میهن فروش جنایتکار و چپاوگر حاکم بر سرنوشت ایران شده و در این سو آنسوی مرزها بر سر هم میزنیم و فقط ادعا داریم ، یادمان رفته که صاحب و وارث کشوری با تمدن چند هزار سال و فرهنگ پویا و ماندگارش و تاریخی همه سرفرازی و پایداری هستیم .
اگر جانی داریم برای ایران است ، بیش از این زیر بار ننگ زندگی همراه با ستم و بیداد نرویم ، رستم ، کیخسرو ، سورنا ، کورش ، زرتشت ، فردوسی ، خیام و … افسانه نیستند روح و روان و جان میهن و مردمی به نام ایران هستند که امروز چشم به ما دوخته . برای آزادی و آبادی ابران همگی برپا . اینجا ایران ، شهرستان ، من برپایم ……..