میثاق جهانی در حمایت از همه افراد علیه ناپدید کردن اجباری «بازداشت، دستگیری، ربودن یا هر شکل دیگر محروم کردن از آزادی از سوی ماموران دولت یا اشخاص یا گروههایی که با مجوز، حمایت، رضایت و یا عدم مخالفت دولت، انجام میشود» را ممنوع کرده است.
به گزارش رادیو فرهنگ به نقل از سازمان غیر دولتی «سودویند» در همین راستا اولین رویداد جانبی نهاد غیر دولتی سودویند در حاشیه سی امین نشست شورای حقوق بشر سازمان ملل در ارتباط با بازداشتهای خودسرانه و برده داری نوین در جمهوری اسلامی ایران برگزار شد.
اولین سخنران این رویداد که در مقر سازمان ملل در شهر ژنو برگزار شد، «دایان علایی» نماینده جامعه جهانی بهاییان در سازمان ملل بود. او در ابتدای سخنرانی خود از سازمان غیز دولتی «سودویند» بخاطر این دعوت که از ایشان به عمل آمده بود، قدردانی کرد.
سخن گوی جامعه بهاییان در ابتدای سخنرانی خود گفت: متاسفانه دستگیریهای خودسرانه برای بهاییان در ایران مسئلهای نیست کهگاه گاهی اتفاق بیفتد، تمام دستگیری و شکنجههایی که برای جامعهٔ بهایی رخ میدهد، در ایران خودسرانه است.
از سال ۲۰۰۵ بیش از ۸۲۰ مورد دستگیری بهاییان صورت گرفته است. در جمهوری اسلامی ایران ۷۴ تن بهایی درزندان بسر میبرند. علت دستگیریها و شکنجههای این افراد تنها باورهای مذهبی آن هاست.
نماینده «جامعه جهانی بهاییان در مقر سازمان ملل در ژنو» افزود: اتهاماتی که در پرونده بهاییان ثبت میشود، اتهام اقدام علیه امنیت ملی است که اتهام سنگینی تلقی میشود. یکی دیگر از اتهامات مطرح شده به بهاییان توهین به مقدسات وهمچنین جاسوسی و همکاری با دولت متخاصم بخصوص اسراییل است. دولت جمهوری اسلامی ایران حتی ارائه گزارش در خصوص نقض حقوق بشر در ایران را نیز جاسوسی تلقی میکند. تمام این دستگیریها نقص حقوق بشر است.
دیگر دستگیر شدگان در این جامعه افرادی هستند که به علت همکاری با مؤسسه آموزش عالی بهاییان «در زندان به سر میبرند که در واقع به این معنی است که این افراد میکوشند تا به افرادی که نمیتوانند به دلیل باورهای خود در دانشگاهها ادامه تحصیل دهند خدمات آموزشی و پرورشی ارائه میدهند.
دومین سخنران «نیماپور یعقوب» فعال حقوق بشر ایرانی سخرانی خود را در ارتباط با اعمال محدودیتهای درمانی، اعدام تدریجی زندانیان سیاسی در ایران ارائه کرد.
این دانشجوی زندانی سابق در ابتدای سخنان خود گفت: در شرایطی صدها زندانی سیاسی در زندانهای ایران محبوس هستند که بسیاری از آنان اغلب به دلیل شکنجههای روحی و جسمی و شرایط نامساعد زندان از بیماریهایی خطرناک رنج میبرند.
او در ادامه افزود: رویکرد جمهوری اسلامی در مقابل این مساله، گروگان گرفتن سلامت زندانیان سیاسی در مقابل تبعیت آنان از خواستههای نظام است. در حقیقت نظام، زندانیان را بین انتخاب سلامت خود و زیستن از یک سو و خفت و خواری از سوی دیگر تحت فشار قرار میدهد. روندی که در بسیاری موارد به مرگ زندانیان سیاسی منجر شده است.
یکی از زندانهایی که شمار زیادی از زندانیان سیاسی را در خود جای داده است، زندان رجاییشهر کرج است. این زندان در حقیقت تبعیدگاه بسیاری از زندانیان سیاسی بوده و در مواردی نیز به قتلگاه آنان تبدیل شده است.
پور یعقوب با اشاره به اینکه اسامی افرادی نظیر «افشین اسانلو»، «علیرضا کرمیخیرآبادی»، «مهدی زانیه»، «منصور رادپور»، «امیر حسین حشمتساران» و «پیام اسلامی» گفت: در تمامی موارد فوق نیز علت فوت توسط بهداری زندان سکته مغزی و یا قلبی تشخیص داده شده است.
آخرین قربانی این جنایات سازمانیافته، شاهرخ زمانی است که روز ۲۲ شهریور ماه توسط همبنداناش در زندان رجاییشهر کرج در حالی در اتاقاش پیدا شد که ساعاتی پیش از آنجان خود را از دست داده بود.
وی همچنین اضافه کرد: شاهرخ زمانی پیش از بازداشت و در خارج از زندان یک لحظه آرام و قرار نداشت و با روحیه سرشار خود همگان را به پیوستن به صفوف مبارزه دعوت میکرد، همواره لبخندی دلنشین بر لب داشت و یک لحظه نیز در ضرورت تغییر نظام موجود در ایران تردید نکرد. هنگامی که از کارگران سخن میگفت، میشد به وضوح دید که دردی جانکاه روحاش را میخراشد، هنگامی که از مصائب جامعه ایران مانند کلیهفروشی برای امرار معاش حرف میزد، خشمی بینهایت در چشماناش موج میزد.
وی بارها و در نامههای متعدد به نهادهای حقوق بشری از زندان رجاییشهر کرج به عنوان «قتلگاه» نام برده و تصریح کرده بود که زندانیان در این زندان در معرض مرگ تدریجی قرار دارند. خود وی در حالی که از مهر ماه ۱۳۹۳ در نوبت آزمایشام آر آی بود، هرگز برای این آزمایش به خارج از زندان اعزام نشد، در حالی که از بیهوشیهای لحظهای رنج میبرد.
تمامی این واقعیتها نشان از آن دارد که شاهرخ زمانی به طور تدریجی اعدام شده و مسولیت جان وی بر عهده مقامات جمهوری اسلامی است.
سومین سخنران این برنامه «سهیلا هادیپور» بود. ایشان فعال حقوق زنان است و همچنین در زمینه حمایت از پناهجویان به صورت داوطلبانه با سازمان عفو بین الملل در آلمان همکاری میکند و در مورد «برخوردها و احکام فراقانونی برای حذف دگراندیشان در ایران» سخنرانی نمود.
او سخنان خود را با این سخنان آغاز کرد: ۳۶ سال است که نفوذ، دخالت و اقتدار روز افرزون نیروهای امنیتی و سپاه پاسداران و همچنین برخی از روحانیون در بخشهای مختلف سیاسی و اقتصادی و اجتماعی کشور به ویژه قوه قضایی عرصه را به مردم ایران تنگ کرده است. ایجاد تفرقه، تبعیض و تفتیش عقاید و دستگیریهای خوسرانه واجرای احکام فراقانونی شکنجه قصاص واعدام کارنامه ۳۶ ساله حاکمیت ایران است.
او همچنین بازداشت کارگران، معلمان، پرستار، دانشجو، روزنامه نگاران، وکلا، قضات، مدافعان حقوق کودک وزنان، نخبگان و شاعرانی که خواهان برابری عدالت و خواهان حقوق از دست رفته خود و دیگران است را از دیگر نمونههای بارز خفقان و نقض حقوق بشر در ایران دانست.
وی افزود: قرار گرفتن موضوع حقوق بشر در ایران در راس مذاکره هااست پیش از آنکه دیر شود. براساس گزارش سازمان غیر دولتی ایرانیان مقیم خارج از کشور توافق هسته فرصتی برای انعکاس دادن مسائل حقوق بشر در ایران است.
این فعال حقوق زنان با اشاره به پرونده محمد علی طاهری در ادامه گفت: تاکنون بسیاری از سازمان جهانی مدافع حقوق بشر خواهان لغوحکم اعدام وآزادی فوری محمدعلی طاهری شدند. ازجمله میتوان از گزارشگر ویژه سازمان ملل احمدشهید نامبرد او میگوید پرونده آقای طاهری نقاط مبهم بسیارفراوانی دارد. به همین دلیل با استاندارهای بین المللی به هیچ وجه هم خوانی ندارد. در حقیقت جرایم ادعایی در حقوق بین اللمل حکم اعدام نیست.
«پویان سوداگری» فعال دانشجویی که در سال ۱۳۹۰ دستگیر و پس از ۵ ماه انفرادی در زندان اوین با قرار و ثیقه آزاد و در دادگاه انقلاب به ۱۶ سال زندان و تبعید محکوم شد، دیگر سخنران این رویداد جانبی بود و در ارتباط با موضوع «سخنرانی در رابطه دستگیری والدین و تاثیر آن بر کودکان» سخن گفت.
این فعال دانشجویی در آغاز سخنرانی خود گفت: یکی ازموضوعاتی که در حوزه حقوق بشر، بسیار کم به آن پرداخته شده و به دلایلی که میتوان حدس زد در داخل ایران امکان چندانی برای مطالعه عمیق علمی یا پژوهش میدانی و دانشگاهی روی آن وجود ندارد، تاثیر زندانی شدن یا اعدام والدین یا اعضای درجه یک خانواده بر روی کودکان است.
او ادامه داد: طبق اعلام خبرگزاری تسنیم در ۲۰ خرداد ۱۳۹۴ حدود ۱۵۰ هزار زندانی متاهل که هم اکنون دوران محکومیت خود را در زندانها ی جمهوری اسلامی میگذارنند.
به گفته مدیر عامل انجمن خیریه حمایت از زندانیان کودکان این زندانیان جدای از حدود ۴۲۷ کودکی هستند که همراه با مادران خود در زندانها زندگی میکنند و به صورت روزمره و دایمی در معرض انواع آسیبها و مشکلاتی قرار دارند که عموم زندانیان بزرگسال با آنها مواجهاند.
دستگیری یا بازداشت یک فرد در ایران که در اینجا بحث ما بیشتر روی زندانیان سیاسی متمرکز است، معمولا بسته به اهمیت فرد، پس از یک دوره کوتاه یا بلند تعقیب و مراقبت صورت میگیرد. برای افزودن بر شوک حاصل از دستگیری و ضربه نخستین ناشی از آن، این دستگیریها به صورت ناگهانی و با خشونت و هجوم به خانه، محل کار یا در مسیر تردد فرد صورت میگیرد.
دوره دوم پس از دستگیری، دوره بیخبری از فرد دستگیر شده است که بسته به کیفیت رابطه کودک با وی، تاثیرات خردکنندهای روی روح و روان او برجای میگذارد. در این دوره دیگر اعضای خانواده بسته به سن و سال و میزان تحمل کودک واقعیات را برای وی بیان میکنند. بیقراری، گوشه گیری و بهانه جویی از شایعترین اختلالاتی است که در این دوره در رفتار کودک مشاهده میشود.
این زندانی سیاسی سابق افزود: درحاکمیت نظام جمهوری اسلامی، متهمان سیاسی بازداشت شده، تا مدتهای طولانی- که گاه تا چند سال نیز میرسد- از برقراری ارتباط با خانوادهشان محرومند. درموارد متعددی حداقل در روزها و ماههای نخست دستگیری، بستگان فرد دستگیر شده از اینکه او در کجا نگهداری میشود یا حتی در بازداشت کدام نهاد یا سازمان امنیتی است و حتی اینکه عزیزشان زنده است یا نه، بیخبر نگهداشته میشوند.
سخنران دیگر این رویداد «رضا امیری» فعال حقوق بشر بود که در ارتباط با «بازداشتهای خودسرانه در ایران» نکاتی را مطرح کرد. او با طرح این سوال صحبتهای خود را شروع کرد که بازداشت خودسرانه چیست؟ مفهوم بازداشت خودسرانه وسیعتر از بازداشت غیر قانونی است. بر اساس استانداردهای بین المللی بازداشت خودسرانه علاوه بر موارد بازداشت غیر قانونی، موارد بازداشت بر خلاف عدالت را هم شامل میشود. بازداشتهایی که سواستفاده از قانون و قدرت قضایی هم صورت بگیرد مشمول بازداشتهای خودسرانه است آنچه که در ایران در سالهای گذشته اتفاق افتاده است هنوز هم ادامه دارد نه تنها زیر پا گذاشتن استانداردهای بین المللی است بلکه قوانین خود جمهوری اسلامی هم زیرپا گذاشته میشود، نمونه اخیر و آشکار آن، تبرئه قاضی مرتضوی در پرونده کهریزک بود که نقض آشکار ماده ۵۷۵ قانون مجازات اسلامی است.
این فعال حقوق بشر افزود: دستگیری جمعی روزنامه نگاران و اعضای تشکل سیاسی، تعطیلی روزنامهها و بستن دفاتر تشکلهای دانشجویی، تشکلهای کارگری، معلمان و قطع صدای اعتراض آنان، در سالهای گذشته پیوسته اتفاق افتاده است. هدف از این گونه بازداشتهای جمعی خاموش کردن فریادها در برابر سیاستهای غلط و ادامه سلطه سیاسی گروهی خاص که تعلق نظری و عملی به شخص رهبری دارند، بر اقشار مختلف مردم میباشد با خاموش کردن صدای اعتراض بدیهی است که آنان با خیال آسوده تری به چپاول منابع اقتصادی مردم مشغول خواهند ماند.
آنچه که اشاره شد تنها بخشی از مواردی است که نظام حاکم با بهره از قوه قهریه خود در مواجه با مخالفان سیاسی و فکری خود اعمال میکند، سطح رعایت حقوق شهروندی در مساله حبس و بازداشت و سایر رفتارهای قضایی، در مواردی دیگر بسیار نازلتر از آنچه ذکر شد هم میباشد. قوه قضائیه وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران نه تنها توجهی به میثاقهای بین المللی ندارند و به صورت علنی هم مسئولان آنها در مواردی اعلام کردهاند، بلکه به قوانین مصوب خود جمهوری اسلامی هم کاملا بی اعتنا است، این عامل باعث میشود تا وضعیت، بیش از حد تصور برای شهروندان غیر قابل پیش بینی شود و پیوسته شهروندان در وضعیت غیر قابل پیش بینی و سرنوشت نامعلوم در ازای فعألیت اجتماعی خود قرار بگیرند.
آخرین سخنران لیلا سعادتی روزنامه نگار و فعال حقوق بشر است که در زمینه آسیبهای اجتماعی مواد مخدر زنان و مهاجران فعالیت میکند.
موضوع او بحث در ارتباط با زنان و کودکان زیر ۲۰ سال و برده داری نوین بود.
لیلا سعادتی در ابتدای سخنرانی خود گفت: سوء مصرف مواد مخدر و همچنین خرید و فروش آن در یک جامعه، تبعات متعدد و فراوانی در پی دارد اما یکی از آسیبها و تبعاتی که برای بخشی از جامعه جبران ناپذیر است، شکل جدید و معاصری از برده داری، سوء استفاده و فحشا است که کودکان، نوجوانان و زنان قربانیان آن محسوب میشوند.
طبق آمارهای رسمی ۹ درصد جمعیت معتادان کشور را زنان تشکیل میدهند و باز هم طبق آمارها تعداد زیادی از کودکان کار درگیر مواد و ایدز هستند.
او ادامه داد واقعیت این است که وضعیت دختران و پسران زیر ۲۰ سال در کشور اسفناک است. ایران هیچ پروتکل و برنامهای درباره پیشگیری، درمان و محافظت از دختران و پسران زیر ۲۰ سال ندارد. همه مادههای قانونی و برنامههای موجود مربوط به افراد بالای ۲۰ سال است. برای همین کمپها و شلترهایی که معتادان را پذیرش میکنند، از پذیرفتن افراد زیر ۲۰ سال خودداری میکنند و اگر هم این افراد را پذیرش کنند فقط برای چند روز است دوباره آنها به پارکها و محیطهای پرخطر بر میگردند.
این فعال در حوزه آسیبهای اجتماعی افزود: مسئولان کشور باید در ابتدا پروتکل و برنامهای برای کمک و درمان اعتیاد دختران و پسران زیر ۲۰ سال تنظیم کنند. ان جیای اوها آماده همکاری با دولت در این زمینه هستند. همچنین باید پناهگاهها و شلترهای مخصوص برای آنها ایجاد شود و بعد از آنکه آنها اعتیاد خود را ترک کردند مورد حمایتهای قانونی و بلند مدت قرار بگیرند که دوباره به پارکها و مناطق پرخطر بر نگردند. تا زمانیکه ایران برنامهای برای این گروه از معتادان ندارد، همچنان فضا را برای مافیای مواد مخدر و مافیای کودکان کار و همچنین شوهران و پدران معتاد امن میکند که دختران و پسران نوجوان را مورد سوء استفاده و فحشا قرار دهند.