Reza Amiri
پدر و پسری که 3 سال و نیم در بازداشتگاه وزارت اطلاعات و قرنطینه زندان مرکزیرنج کشیدند.
بخاطر گناه نکرده.
بخاطر کینه ماموران امنیتی و تکمیل پروژه ای سخیف.
سه سال و نیم زندگیشان را از آنها گرفتند و شکنجه ها به روح و جسمشان کشیدند و بدون اعتراف به اشتباهشان، مجبور شدند آزادشان کنند. اما برای هر کدام وثیقه ای سنگین گرفتند که زندگی پس از آزادی ظاهریشان را هم نابود کنند.
ای شرمت باد ای حاجی داوود، ای شهریاری، ای ماه گلی، ای مامور مخفی وزارت اطلاعات و سپاهی که نمی شناسمت ولی می دانم آن پشت سر نشسته و نقشه می کشی. ولی هست کسی که نقشه ها را باطل می کند که هیچ، به خودت بر می گرداند.
پدر و پسری که 3 سال و نیم در بازداشتگاه وزارت اطلاعات و قرنطینه زندان مرکزیرنج کشیدند.
بخاطر گناه نکرده.
بخاطر کینه ماموران امنیتی و تکمیل پروژه ای سخیف.
سه سال و نیم زندگیشان را از آنها گرفتند و شکنجه ها به روح و جسمشان کشیدند و بدون اعتراف به اشتباهشان، مجبور شدند آزادشان کنند. اما برای هر کدام وثیقه ای سنگین گرفتند که زندگی پس از آزادی ظاهریشان را هم نابود کنند.
ای شرمت باد ای حاجی داوود، ای شهریاری، ای ماه گلی، ای مامور مخفی وزارت اطلاعات و سپاهی که نمی شناسمت ولی می دانم آن پشت سر نشسته و نقشه می کشی. ولی هست کسی که نقشه ها را باطل می کند که هیچ، به خودت بر می گرداند.
ما بیداریم و بیداری می آفرینیم و از همه زندانیان و مظلومان دیگرمان هم دفاع می کنیم.