نوشته شده توسط فعال بلوچ
حادثه ای که شاید به باد فراموشی سپرده شود.
شب گذشته اتفاقا سری به دایی آباد زدیم. نامی آشنا برای همه اما آمیخته با رنج و ستم بویژه در روزهای اخیر.
در هفته جاری باران شدیدی شروع به باریدن کرد، مردم بی ادعای “دایی آباد” پیش بینی نمی کردند چه فاجعه ای در انتظارشان است، لحظاتی بعد بود که کوچه پس کوچه های “دایی آباد” به سیلاب های تندی تبدیل شدند.
مردمان بی ادعا و دور از رفاه باید با مصیبتی دیگر دست و پنجه نرم کنند.این بار “سیل زده گی” و متعاقبا “آوارگي”
شاید این ضرب المثل را شنیده باشید که “هیچ عاقلی خانه خود را در مسیر سیل نمی سازد” اما ظاهرا این ضرب المثل در شرایط و وضعيتي که مردم دایی آباد در آن بسر می برند، معنای خود را از دست می دهد.
فقر و ناداری شاید دلیلی باشد برای اینکه مردم فراموش شده دایی آباد, در مسیر سیل و جریان احتمالی رود، و حریم آن، خانه بسازند “این ریسک پذیری بالآخره خطر آفرین شد.” سیل در چند دقیقه اکثر خانه ها را در نوردید و آب خروشان وارد خانه ها شد.
یکی پس از دیگری به اجبار و با دلی آزرده و ناخواسته خانه های شان را ترک می کنند.
چهره هاي زنان و کودکانی که نظاره مي كنند فروریختن تدریجی دیوارهای منزل و وارد شدن آب در خانه ای که شب گذشته را با آرامی در آن سپری نموده اند، بسیار غم انگیز و تلخ است.
این اتفاق برای مردمی که سرپناه خود را از دست می دهند “فاجعه ای” را رقم می زند و با تمام ناگواری ها اتفاق می افتد.
آری !
برای مردمی که تمام وسایل و خانه های شان بر اثر سیل، صدمه دیده است “فاجعه” محسوب می شود. اما در ادامه’ این داستان، غم انگیزتر می شود؛ مردمان آواره از زندگی در انتظار کمک های هم نوعان خود هستند و و به امید دادرسی و بازدید افراد و شخصیت های ذی نفوذ و نهادهای مسئول، حساب، باز کرده اند.
ظاهرا این امید تحقق چندانی نیافت و به جز از مسئولیت پذیری برخی از علمای جوان منطقه و نهادهای مردمی، توجه ویژه ای صورت نگرفته است. مردمی که سیل، خانه و کاشانه شان را تخریب و یا نیمه تخریب نموده قطعا مستحق یک بازدید کوتاه و سرزده، که ترتیب اثر موثر و فعالی به آن داده می شد، هستند. ساکنان منطقه، آمار تلفات احتمالی را بیش از پانصد خانه عنوان می کردند. و شاید ابعاد این حادثه خیلی بیشتر از این حرف ها باشد.
“خانه هایی که به کلی ویران شده و یا خسارت دیده اند.” زندگی و اثاثیه بسیاری از خانواده ها از دست رفته و طعمه جریان تند آب شده است.
خودم با چشمانم خیمه های را دیدم که کنار مسجد نصب شده بودند و خانواده های چند نفره ای در آن ها زندگی می کردند.
امام جماعت مسجد می گفت : خانه های شان به کلی ویران شده اند و این ها ناچار در این سرپناه موقت و نا امن پناه آورده اند.
هوا کمی سرد بود و با خود مي انديشيدم روزهاي از زمستان سرد خبر مي دهند
فرزندان و کودکان این خانواده ها چگونه می توانند در این سردی و مشکلات زندگی دوام بیارند و چه آینداي در انتظار این خانواده هايي (که همه چیزشان را از دست داده اند) هست. “هر گز فکر نمی کروم عمق فاجعه تا این حد باشد” و گلایه میکنم از “رسانه هایی مستقل اهل سنت” که از کمترین پوششی دریغ فرموده اند، رسانه های که در ادعا متعلق به مردم هستند و رنج و سختی های مردم را بازتاب می دهند.
کارمندی که می تواند روی صندلی نرم و با نوشیدن قهوه ای چند کلمات شکسته ای در رابطه با ابن جریان بنویسد و در اطلاع رسانی مشکلات این مردم ، نقش آفرینی کند…..”اما ظاهرا همه بی خیال این موضوع شده اند.”
تدین و ایمان شان سبب شده بود تا هنوز سپاسگذار خدا باشند و از نبود تلفات جانی بیش از قبل متوجه خدا باشند.
وقتی زندگی بر اساس دین تنظیم گردد، در فراز و نشیب ها و دشواری ها به زندگی انسان نظم و تعادل می بخشد و کمک میکند از شرایط بحرانی موجود گذاری آسان و راحت داشته باشند.
سیلاب های اخیر تلفات مالی زیادی را در این منطقه از خود بر جا گذاشته بود. اما باز هم سپاس خداوند را به جا می آورم که این اتفاق، در شب و در غفلت مردم منطقه رخ نداد که در آن وضعیت مسلما خانواده های زیادی به داغ عزیزان شان می نشستند.
هنوز هم مردم آسیب دیده “دایی آباد” منتظر کمک ها و یاری رساندن مردم مومن و متدین زاهدان هستند.
عبدالحکیم نارویی