شغالان بیشه از شیران گرفتند
سگان پست ایران را گرفتند
به نام دین به خاک ُ خون کشیدند
جفا کردند و ایمان را گرفتند
قدومِ نحس شان سرما به ما داد
ز ما شوقِ بهاران را گرفتند
گلستان ها مبدل شد به خشکی
شکوهِ آن دیاران را گرفتند
خدا را مثلِ ما بازیچه کردند
پلنگِ تیز دندان را گرفتند
زنان را بهرِ شهوت صیغه کردند
به جرمِ عشق مردان را گرفتند
وطن سی سال شد مانند غربت
برادر جان ز ما نان را گرفتند
چنان ما را شکست این زندگانی
برادر جان ز ما جان را گرفتند
به مانند خران در گل اسیریم
ز ما قانونِ انسان را گرفتند
غم و اندوه شد در خانه مهمان
ز ما شادیِ آسان را گرفتند
شده یک آرزو فریادُ شورش
که رستم های ایران را گرفتند
شده در آسمان پرواز ممنوع
توان و خونِ یاران را گرفتند
بیا ای هم وطن هنگامِ جنگ است
شکوهِ سرزمینت را گرفتند
سکوتت یک خیانت هست بر خویش
زمینِ نازنینت را گرفتند