انتقال امیرحسین محمدی فر و ساناز اله یاری به بازداشتگاه اداره اطلاعات اهواز

امیرحسین محمدی فر و ساناز اله یاری که در تاریخ ۲۰ دی ماه در منزل پدری خود بازداشت شده بودند به بازداشتگاه اطلاعات اهواز منتقل شدند.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، امیرحسین محمدی‌فر و ساناز اله‌یاری به بازداشتگاه اطلاعات اهواز منتقل شده‌اند.

امیرحسین محمدی‌فر و ساناز اله‌یاری  در یک نشریه دانشجویی به نام گام با هم همکاری می‌کردند اما مشخص نیست تا چه حد این بازداشت‌ها مرتبط با این نشریه و همکاری این افراد است.

این دو عضو نشریه گام ساعت ۹ شب ۲۰ دی‌ماه در منزل پدری خود توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده بودند.

امیرحسین محمدی فر، سردبیر و ساناز اله‌یاری، عضو هیئت تحریریه نشریه گام هستند و طی ماه‌های اخیر در حمایت از کارگران و به ویژه تجمعات اعتراضی کارگران شرکت ملی فولاد اهواز و مجتمع کشت و صنعت نیشکر هفت‌تپه در این نشریه مطالبی نوشته بودند.

لازم به یادآوری است که پیشتر نیز در تاریخ ۱۳ آذرماه، عسل محمدی یکی دیگر از اعضای تحریریه این نشریه توسط نیروهای امنیتی و در منزل شخصی در تهران بازداشت و به بازداشتگاه اداره اطلاعات اهواز منتقل شده بود. وی نهایتا در روز ۱۵ دی‌ماه با قرار وثیقه و تا پایان مراحل دادرسی آزاد شده بود.

بازداشت دو شهروند توسط نیروهای امنیتی در خوزستان

صبح امروز دو شهروند ساکن اهواز توسط نیروهای امنیتی بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شدند.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، امروز یکشنبه ۲۳ دی‌ماه ۱۳۹۷ دو شهروند اهل و ساکن اهواز توسط نیروهای وزارت اطلاعات بازداشت شدند.

هویت این شهروندان “سامی صگوری، ۳۱ ساله، متاهل و دارای سه فرزند و عبدالقادر دلفی از اهالی کوی علوی” توسط هرانا احراز شده است.

تا لحظه تنظیم این گزارش هیچ اطلاعی درباره دلیل بازداشت، وضعیت و محل نگهداری این شهروندان در دست نیست.

لازم به یادآوری است که در روز ۲۰ دی‌ماه یک شهروند دیگر به نام “فواد سالمی” در اهواز بازداشت شده بود. در تاریخ ۱۴ دی‌ماه نیز دو شهروند به نام‌های “خلیل خسرجی” و “هاشم عفری” توسط مأموران امنیتی در استان خوزستان بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شده بودند.

برنامه روز يکشنبه 13 ماه ژانويه 2019 برابر با 23 دی ماه 1397

گفتگو با جناب حسن اعتمادی و جناب صالح زاده در مورد شرايط سياسی فعلی و نقش اپوزيسيون ايران.

برای دانلود فايل صوتی روی فلش کليک کنيد.

واکنش ها به مرگ زن جوان متهم کننده سلمان خدادادی به تجاوز جنسی/ تکذیب ها و اسناد

پیکر زهرا نویدپور، دختری که نماینده مجلس ملکان را به تجاوز جنسی متهم کرده بود و در میانه یک روند حقوقی قرار داشت روز یکشنبه ۱۶ دی ماه در منزل مادری خود در شهر ملکان پیدا شد. گمانه‌ها در مورد نحوه جان باختن او متعدد است؛ بنابراین تا زمان اعلام نظر پزشکی قانونی نمی‌توان علت فوت او را مشخص شده دانست. واکنش‌هایی که انتظار می‌رفت حداقل در زمان پیگیری‌های مکرر زهرا نویدپور مشاهده شود، پس از مرگ او اتفاق افتاد و پس از بازتاب گسترده این اتفاق، در نهایت برخی نمایندگان و بعضا مسئولین میان رده را وادار به اظهار نظر کرد.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز یکشنبه ۱۶ دی‌ماه ۹۷، پیکر زهرا نویدپور، متهم کننده سلمان خدادادی، نماینده مجلس به آزار و تجاوز جنسی در منزل مادری خود پیدا شد.

علیرغم اینکه زهرا نویدپور طی ماه‌های اخیر با ارائه اسناد، از طریق نهادهای قضایی، شورای نگهبان، نمایندگان دیگر مجلس و هیئت نظارت بر رفتار نمایندگان پیگیر شکایت خود علیه سلمان خدادادی شده بود، این سلسله اقدامات پس از مرگ او توسط برخی از این مسئولین و نهادها کتمان شده است.

از روز یکشنبه و همزمان با انتشار خبر فوت مشکوک زهرا نویدپور و گمانه‌زنی‌ها در ارتباط با دلیل مرگ وی، برخی مسئولین، به دلیل فشاری که بازتاب گسترده این خبر در پی داشت، وادار به واکنش‌ نسبت به این موضوع شدند؛ واکنش‌هایی که نقش نوشدارویی تاریخ گذشته بعد از مرگ زهرا نویدپور را دارند.

علیرغم پیگیری‌های جدی و مکرر زهرا نویدپور و انتشار اسناد ادعایی وی از طریق هرانا و در پی آن رسانه‌های دیگر و حتی واکنش برخی رسانه‌های داخلی نسبت به این موضوع، تعدادی از مسئولین نسبت به آن اظهار بی‌اطلاعی کرده‌اند.

نایب رئیس کمیسیون اصل نود و رئیس کمیته فرهنگی اجتماعی این کمیسیون

محمدرضا امیرحسن‌خانی نماینده فردوس در مجلس، نایب رئیس کمیسیون اصل نود و رئیس کمیته فرهنگی اجتماعی این کمیسیون با اشاره به اینکه تاکنون شکایتی در این رابطه به بنده تحویل داده نشده گفته است: “چنانچه شکایتی در رابطه با این نماینده به کمیسیون اصل نود واصل شود، حتما آن را بررسی می‌کنیم. ممکن است رسیدگی به پرونده در محدوده صلاحیت کاری ما نباشد، اما این به معنای عدم بررسی نیست و چنانچه در صورتی که این موضوع یا هر موضوع و هر پرونده دیگری در محدوده صلاحیت کاری ما در کمیسیون نباشد، پس از بررسی‌ها اعلام می‌کنیم که ادامه کار این پرونده باید در قوه قضائیه پیگیری شود”.

عضو هیات نظارت بر رفتار نمایندگان مجلس شورای اسلامی

علیرضا سلیمی نماینده محلات و عضو هیات نظارت بر رفتار نمایندگان مجلس شورای اسلامی نیز گفته است: “تا این لحظه گزارشی در این خصوص به ما داده نشده و در حد همان مطالبی است که در فضای مجازی منتشر شده است. حال اگر گزارشی دال بر این موارد بدست ما برسد بررسی خواهیم کرد تا به صحت و سقم این موضوع پی ببریم”.

این عضو هیات نظارت بر رفتار نمایندگان مجلس ادامه داد: “هر کس که مستنداتی در خصوص نماینده ملکان دارد می‌تواند به هیات نظارت ارائه کند و این کمک بزرگی به بررسی‌ها و تصمیم‌گیری ما خواهد کرد و مردم بدانند کلیه اطلاعات محرمانه خواهد ماند”.

وی با ادعای اینکه در این‌گونه موارد هیات نظارت با وسواس و حساسیت مسائل را پیگیری می‌کند گفت: “به هر حال ما هم باید اسنادی را داشته باشیم تا بتوانیم به صورت دقیق موضوع را دنبال کنیم”.

سلیمی در خاتمه مدعی شد قطعا و بدون شک ما مساله سلمان خدادادی نماینده ملکان در مجلس را در هیات نظارت بر رفتار نمایندگان پیگیری خواهیم کرد و از شخص خدادادی هم سوال خواهیم کرد که اصل موضوع چیست؛ بنابراین طی نشست بعدی هیات نظارت ما این مساله را مطرح خواهیم کرد و ضمن آن از سلمان خدادادی توضیح می‌خواهیم؛ بنابراین اگر چنین موضوعی صحت نداشته باشد با مجلس بازی شده است و اگر هم صحت داشته باشد که در هر صورت اقدامات لازم و جدی صورت خواهد گرفت.

در ادامه تصاویری از متن گفتگوهای زهرا نویدپور با نمایندگان مجلس نیز می‌آید؛

روح‌الله حسینیان شعبه ۱۳ بررسی اعتبارنامه‌‌های نمایندگان مجلس هشتم

رئیس شعبه ۱۳ بررسی اعتبارنامه‌‌های نمایندگان مجلس هشتم که اعتبارنامه سلمان خدادادی را رد کرده بود، دلیل رد این اعتبارنامه در این شعبه را بازگو نمی‌‌کند و می‌گوید: درست نیست ما وارد حوزه خصوصی افراد شویم. نه شرع، نه قانون و نه عرف چنین اجازه‌ای به ما نمی‌دهد.

روح‌الله حسینیان در پاسخ به این سؤال که دلیل رد اعتبارنامه سلمان خدادی، نماینده ملکان در شعبه ۱۳ بررسی اعتبارنامه نمایندگان مجلس هشتم چه بود، اظهار می‌کند: اینکه درست نیست و این مسأله ورود به حوزه خصوصی افراد است که نه شرع این اجازه را به ما می‌دهد، نه قانون و نه عرف. من در کار غیرشرعی دخالت نمی‌کنم.

او اضافه می‌کند: اینها مسائل خصوصی افراد است که هنوز نه چیزی ثابت شده و نه معلوم هست که چه بوده. اسلام به ما اجازه دخالت نمی‌دهد و من به آن وارد نمی‌شوم. من راجع به این مسائل صحبت نمی‌کنم.

اعتبارنامه سلمان خدادادی، نماینده‌ای که نامش با مرگ مشکوک زهرا نویدپور، بار دیگر بر زبان‌ها افتاده است، برای تایید شدن در مجلس هشتم با دردسر جدی مواجه شده بود.

شعبه ۱۳ بررسی اعتبارنامه‌های نمایندگان به ریاست روح‌الله حسینیان اعتبارنامه او را رد کرده بود. فاطمه آلیا یکی از نمایندگان جدی در عدم تایید اعتبارنامه نماینده ملکان به دلیل اتهامات اخلاقی بود. با این حال، اعتبارنامه خدادادی بعد از دو ماه و با پادرمیانی ریش‌سفیدان مجلس و به سفارش  تایید شد. سلمان خدادادی همچنین در انتخابات مجلس نهم نیز رد صلاحیت شد.

بی توجهی و یا ادعای بی اطلاعی برخی نمایندگان مجلس نسبت به این موضوع در حالی صورت می‌گیرد که تصاویری از متن گفتگوهای مدعی قربانی تجاوز با نمایندگان مجلس پیشتر توسط هرانا منتشر شده بود؛ هر چند این تصاویر متن کامل گفتگوها را روایت نمی‌کند اما مشخصا نشان می‌دهد که فرد قربانی برای استیفای حقوق خود به تمام افراد مسئول و نهادهایی که تصور می‌کرد، می‌خواهند در این دادخواهی او را یاری کنند مراجعه کرده است.

پیشتر این قربانی در جریان پیگیری شکایات خود طی تماسی با محمود صادقی نماینده مردم تهران در مجلس از ایشان به جهت پیگیری این موضوع درخواست کمک کرده بود که آقای صادقی از این قربانی خواسته بود که موضوع را با کمیسیون نظارت بر رفتار نمایندگان مطرح کند.

این درحالی است که پس از انتشار فایل صوتی گفتگوی سلمان خدادادی با یکی از قربانیان آزار جنسی در گزارش هرانا پروانه سلحشوری رییس فراکسیون زنان در مجلس و جمالی نوبندگانی سخنگوی کمیسیون نظارت بر رفتار نمایندگان در گفتگویی که مورخ ۲ مرداد ماه سال جاری با اعتماد آنلاین داشته گفته‌ بود که هیچ شکایتی علیه نماینده مجلس مذکور به دست ما نرسیده است و در صورت وجود شکایت علیه این نماینده و اثبات اینکه اسناد موجود مربوط به این نماینده است شکایت می‌کنیم.

طی تماسی که این قربانی با پروانه سلحشوری داشته و پس از دریافت بخشی از اسناد و مدارک، ایشان قول پیگیری موضوع و اصلاح گفتگویشان با اعتماد آنلاین را داده‌اند؛ ولی با این وجود پس از گذشت چند هفته گفته‌اند که دیگر در فراکسیون زنان نیستند و خبری از پیگیری موضوع توسط خانم سلحشوری و کمیسیون نظارت بر رفتار نمایندگان نیز نبوده و پاسخی از سوی آنها داده نشده بود.

علی‌رغم پیگیری‌ها و تماس‌های مکرر این قربانی با کمیسیون نظارت بر رفتار نمایندگان که “علی مطهری” و “مسعود پزشکیان” به عنوان نائب رئیس مجلس ریاست آن را بر عهده دارند آخرین پاسخ این بوده که به گفته «ریاست کمیسیون» این مجموعه هیچ دخالتی در ارتباط با این موضوع نخواهد کرد و قربانی را به ارتباط مجدد و رفع مشکلات با خود سلمان خدادادی و پیگیری نکردن موضوع تشویق کرده بود.

علیرغم اطلاع «علی لاریجانی به عنوان رئیس مجلس»، «علی مطهری و مسعود پزشکیان به عنوان نائب رئیسان مجلس و رئیس کمیسیون نظارت بر رفتار نمایندگان و اعضای این کمیسیون»، «پروانه سلحشوری و دیگر اعضای فراکسیون زنان مجلس» و دیگر نمایندگان مجلس شورای اسلامی از جمله «الیاس حضرتی و محمود صادقی» و همچنین «حراست مجلس شورای اسلامی»، «اطلاعات سپاه ملکان»، «اداره اطلاعات شهرستان ملکان»، «دادگستری و دادستان شهر ملکان»، «شورای نگهبان» و بسیاری نهادها و ارگان‌های دیگر از جزئیات این موضوع، نه‌تنها هیچ واکنشی از سمت هیچ فرد و نهادی در این باره دیده نشد، بلکه سلمان خدادادی در کنار سمت نماینده مجلس مردم ملکان و ریاست کمیسیون اجتماعی مجلس، از تاریخ ۱ مردادماه سال جاری برای مدت ۴ سال دیگر به عنوان رئیس هیئت قایقرانی استان تهران نیز انتخاب شده بود.

اکبر اعلمی، نماینده سابق مجلس شورای اسلامی

از سوی دیگر اکبر اعلمی، نماینده سابق مجلس شورای اسلامی با انتشار یادداشتی در این خصوص نوشته است: “این زن جوان در زمان حیات خود مدعی تجاوز رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس به خود بوده و حتی از او شکایت کرده بوده است؛ با این حال شکایت او به قوه قضاییه، هیأت نظارت بر رفتار نمایندگان و حتی شورای نگهبان به جایی نرسیده است و او اقدام به خودکشی کرده است. حتی اگر اعلام شود که این خانم خودکشی کرده است، با توجه به نامه نگاری ها و اظهارات وی که در قالب فایل های صوتی و تصویری منتشر شده است، باید انگیزه و دلایلی که یک دختر ۲۸ ساله را وادار به خودکشی می‌کند، مشخص و به افکار عمومی اعلام شود”.

دادستانی شهرستان ملکان

دو روز بعد از انتشار خبر مرگ زهرا نویدپور دادستانی شهرستان ملکان طی بیانیه‌ای اعلام کرد که علت مرگ او «در ظاهر» خودکشی بوده است.

مهدی علیمرادی گفته بود: «دو روز قبل دختر جوانی به نام زهرا نویدپور در ملکان خودکشی کرده و این موضوع محرز شده است. در ظاهر خودکشی صورت گرفته و برای مشخص شدن جزئیات و دلایل این موضوع جسد متوفی به پزشکی قانونی اعزام شده تا بررسی‌های دقیق و علمی روی جسد متوفی انجام شود».

لازم به یادآوری است که مهدی علیمرادی دادستان ملکان پیشتر در تاریخ ۱۵ مرداد شکایت زهرا نویدپور را رد و همانطور که در پی می آید اعلام کرده بود که این نهاد امکان و صلاحیت رسیدگی به این پرونده را ندارد:

“در خصوص اتهام آقای سلمان خدادادی دائر بر تجاوز آزار اذیت و شکنجه روحی، تهدید، توهین، موضوع شکایت خانم زهرا نویدپور صرف‌نظر از صحت و سقم موضوع، نظر به این که متشاکی علیه، نماینده مجلس شورای اسلامی می‌باشد و حسب مفاد ماده ۳۰۷ قانون آئین دادرسی کیفری رسیدگی به جرائم نمایندگان مجلس بر صلاحیت دادگاه های کیفری تهران میباشد، لذا این دادسرا عدم صلاحیت خود را به شایستگی و اعتبار دادگاه کیفری تهران صادر و اعلام می‌نماید”.

دادستان عمومی و انقلاب شهرستان ملکان

مهدی علی مرادی”

نامه چند تشکل‌ اسلامی دانشجویی

تشکل‌های اسلامی دانشجویان چهار دانشگاه ایران خواستار رسیدگی به «مساله اخلاقی منتسب به یکی از نمایندگان» شده‌اند. اخیرا مرگ مشکوک زن جوانی خبرساز شد که شکایت کرده بود سلمان خدادادی، نماینده ملکان، به او تجاوز کرده است.

“جامعه اسلامی دانشجویان” دانشگاه‌های تبریز، آزاد تبریز، شهید مدنی آذربایجان و صنعتی سهند در نامه خود از علی لاریجانی خواسته‌اند که «مساله اخلاقی منتسب به یک نماینده را مورد بررسی قرار داده و صحت یا عدم صحت آن را به افکار عمومی گزارش دهد».

در بخشی از این نامه که رونوشت آن به هیات نظارت بر رفتار نمایندگان و مجمع نمایندگان استان آذربایجان شرقی نیز ارسال شده آمده است: “مجلسی که نتواند بر اعضای خود نظارت کند، نمی‌تواند داعیه‌دار نظارت بر دستگاه‌های اجرایی و مجریان قانون باشد اما مصیبت بزرگ‌تر اینکه، این اقدامات تبدیل به امری متعارف و عادی شود و مجلس، بی‌تفاوت از کنار آن رد شود”.

دفتر نمایندگی بیمه ایران در میدان ولیعصر تهران، متعلق به سلمان خدادادی

در بخشی از فایل صوتی مکالمه سلمان خدادادی که در آن به تهدید و تطمیع زهرا نویدپور پرداخته بود و توسط این قربانی آزار جنسی جهت انتشار در اختیار هرانا قرار گرفته بود، این نماینده مجلس به زهرا نویدپور می‌گوید “چه لزومی داشت که به حراست مجلس ماجرای دفتر ولیعصر را بگویی؟” و از وی می‌خواهد که تمام گفته‌هایش را تکذیب کند و می‌گوید راه به جایی نخواهد برد.

خبرنگار سایت خبری رویداد ۲۴، روز چهارشنبه برای بررسی این موضوع با سلمان خدادادی تماس گرفته و پرسیده بود که آیا شما دفتری در خیابان ولیعصر دارید؟ و او پاسخ داده بود «اصلا دفتری در خیابان ولیعصر ندارد.» این در حالی است که علاوه بر فایل گفت‌وگوی سلمان خدادادی با زهرا نویدپور، اطلاعات سایت بیمه مرکزی نیز نشان می‌دهد دفتر بیمه ایران در میدان ولیعصر متعلق سلمان خدادادی است.

شرکت بیمه ایران، کد نمایندگی در شرکت: ۲۰۲۰۳، نام و نام خانوادگی: سلمان خدادادی، تاریخ شروع فعالیت: ۲۰ اسفند ۱۳۹۲، وضعیت: فعال، نشانی: تهران، میدان ولی عصر، مجتمع تجاری ایرانیان، طبقه دوم، واحد ۳، تلفن : ۸۸۹۲۸۹۱۷، طول جغرافیایی: ۵۱.۴۰۷۵ و عرض جغرافیایی ۳۵.۷۱۰۴.

این اطلاعات دقیق شرکتی است که زهرا نویدپور گفته بود در آن محل مورد تجاوز این نماینده مجلس قرار گرفته و در کنار باقی اسناد واضح، وجود این دفتر نیز توسط نماینده مجلس انکار می‌شود.

خبرنگار رویداد ۲۴ در تماس با این دفتر بیمه از طریق کارکنان آن محل مطلع شده است که دفتر متعلق به سلمان خدادادی است و خودش نیز روز گذشته در آن محل حضور داشته است.

در تماسی مجدد این خبرگزاری با سلمان خدادادی وی منکر وجود این دفتر و همچنین شناختن فردی به نام زهرا نویدپور شده است.

پس از انتشار گزارش دادستانی و تایید مرگ زهرا نویدپور و تماس مجدد با سلمان خدادادی، وی گفته است که ممکن است دفتر به نام او باشد ولی به آنجا رفت و آمد نمی‌کند.

خبرگزاری رویداد ۲۴ گفته است به جز فایل صوتی که مدتی پیش منتشر شده بود، فایل تصویری نیز منتشر شد که در آن زهرا نویدپور مدعی شده دو نفر از نزدیکان سلمان خدادادی او را تهدید کرده‌اند. این افراد با اسامی «کمال.خ» و «مسعود.ه» معرفی شده بودند. سلمان خدادادی اما گفته این افراد را اصلا نمی‌شناسد.

در گفتگویی که پیشتر زهرا نویدپور با گزارشگر هرانا داشته از تهدید توسط دو شخص مذکور خبر داده و اسامی و نسبت آنان با سلمان خدادادی را بازگو کرده بود.

دو شخصی که سلمان خدادادی مدعی شده است آنها را نمی‌شناسد:

“مسعود هاشم پور؛ مدیر کل امور حقوقی شهرداری تبریز و خواهر زاده سلمان خدادادی” و “کمال خوش پیمان؛ سرپرست حراست سازمان جهاد کشاورزی آذربایجان شرقی و از نزدیکترین دوستان سلمان خدادادی” است.

در مجموع مدارک و گفت‌وگوهایی که هرانا از خانم نویدپور داشت، وی از قصد خود برای پیگیری حقوقی و احقاق حقوق خود سخن گفته بود. از سوی دیگر وی به تهدید مکرر خود توسط متهم (نماینده مجلس) و عوامل او اشاره کرده بود و اساسا به همین دلیل نامه‌ای به قاضی پرونده نوشته بود و مدعی شده بود که “امنیت جانی ندارد”. او از قاضی بابایی بر اساس دست‌نوشته‌ای که پیشتر توسط هرانا منتشر شده بود تقاضای تامین امنیت خود را کرده بود.

زهرا نویدپور ۲۸ ساله اهل ملکان پس از طرح شکایت به شورای نگهبان، حراست مجلس و کمیسیون نظارت بر رفتار نمایندگان به دادگاه ملکان نیز مراجعه کرده و طرح شکایت کرده بود علی‌رغم وعده دادستانی مبنی بر پیگیری پرونده، در تاریخ ۱۵ مردادماه با رد شکایت از طرف دادستانی و عدم رسیدگی به شکایت روبرو شده بود.

سلمان خدادادی کیست؟

آن‌طور که “در صحن” نقل کرده است، سلمان خدادادی متولد ۱۳۴۱ است. دوره جوانی جذب دستگاه اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی شد و در جریان اعدام های دهه شصت از عناصر اداره اطلاعات آذربایجان شرقی بود و پس از یک دهه فعالیت در اداره اطلاعات با حمایت جامعه روحانیت مبارز، برای انتخابات دوره چهارم مجلس از حوزه انتخابیه بناب و ملکان اعلام نامزدی کرد و پس از ناکامی در ورود به مجلس چهارم به عنوان مدیرکل اداره اطلاعات اردبیل و پس از آن به عنوان فرمانده سپاه ملکان به فعالیت‌های خود ادامه داد.

خدادادی پس از یک دوره ناکامی در ورود به مجلس در سال ۱۳۷۴ بار دیگر برای نمایندگی مجلس ثبت‌نام کرد و این بار توانست به عنوان نماینده بناب و ملکان انتخاب شود؛ اما صحت انتخابات توسط مردم بناب زیر سوال رفت و اعتراضات مردم به درگیری مسلحانه و کشته شدن تعدادی از متعرضان منجر شد. مردم بناب معتقد بودند که به نامزدی از شهر ملکان رای نداده و نمی‌توانند صحت انتخابات را تایید کنند. در نهایت به عنوان عضوی از بدنه وزارت اطلاعات علی فلاحیان وارد مجلس پنجم شد.

سلمان خدادادی در خردادماه ۱۳۸۷ همزمان با پایان عمر مجلس هفتم از سوی دادگاهی در تهران احضار و پس از بازپرسی به اتهام ‏فساد اخلاقی و ارتباط نامشروع بازداشت شد. قرار بازداشت او پس از مواجهه حضوری با دو زن که از او شکایت کرده بودند ‏صادر شد. اما در ۷ خرداد با وثیقه ۱۵۰ میلیونی آزاد و بلافاصله در مجلس حاضر شد و سوگند نمایندگی خورد و پرونده او بسته شد.

در مجلس اصلاح‌طلب ششم،‌ بدون داشتن سابقه‌ای در حوزه درمانی به کمیسیون بهداشت و درمان رفت و پس از آن برای بار سوم نیز وارد مجلس شد، اما در مجلس هفتم به اتهام تجاوز به منشی خود و یکی از دختران مراجعه کننده به دفتر نمایندگان بازداشت و راهی زندان اوین شد. خبری که از سوی مقام‌های آن زمان قوه قضاییه و رئیس مجلس هفتم تایید شد. وی در حالی راهی زندان شد که موفق شده بود آراء لازم برای ورود به مجلس هشتم را جلب کند؛ اما این بار با مسئله رد اعتبارنامه‌اش توسط نمایندگان مجلس هشتم روبرو شد.

فاطمه آلیا و فاطمه رهبر دو تن از نمایندگان زن مجلس هشتم که در جریان فساد اخلاقی این نماینده مجلس بودند ابطال اعتبارنامه‌اش را خواستار شدند. سرانجام اعتبارنامه خدادادی در شعبه مربوطه رد شد ولی در جریان رسیدگی به پرونده‌اش در صحن مجلس،‌ به دستور علی لاریجانی،‌ جلسه مجلس غیر علنی شد و پس از جلسه غیر علنی، و در حالی که تعدادی از مردم ملکان در مقابل مجلس تجمع کرده و خواستار اخراج او از مجلس بودند، نمایندگان به اعتبارنامه خدادادی رای مثبت دادند.

خدادادی پیش از تایید اعتبارنامه‌اش با پیش‌بینی اینکه اعتبارنامه‌اش تایید می‌شود، گفته بود: “مراحل پرونده در شعبه بازپرسی به اتمام رسیده و منتظر تشکیل دادگاه هستم؛ لذا در مورد پرونده قضایی‌ام تا به حال سخنی نگفته‌ام و مصاحبه نخواهم کرد و معتقدم این مسائل باید در دستگاه قضایی پیگیری شود و اگر حرفی بزنم که برخی از انقلاب رنجیده خاطر شوند آب به آسیاب دشمن ریختن است و موجب خشنودی دشمنان و رادیوهای بیگانه می‌شود”.

در انتخابات مجلس نهم،‌ نام سلمان خدادادی در فهرست رد صلاحیت شدگان قرار گرفت و از ورود به مجلس نهم محروم شد؛ اما از آنجا که در مجلس پنجم در کمیسیون امنیت ملی حضور داشت و رابطه نزدیکی با حسن روحانی (رئیس‌جمهور فعلی ایران) و جمع دیگری از اعضای کابینه روحانی داشت و به دلیل حمایت از حسن روحانی در انتخابات سال ۱۳۹۲، پس از انتخابات به عنوان گزینه اصلی استانداری بوشهر مطرح شد، ولی به دلایل نامعلوم روحانی از این تصمیم منصرف شد تا خدادادی به عنوان مشاور ظریف “وزیر امور خارجه” منصوب شود.

دو سال بعد،‌ خدادادی مجددا برای نمایندگی مجلس ثبت‌نام کرد و باز هم صلاحیت او برای انتخابات دهمین دوره مجلس توسط هیئت نظارت رد شد ولی با لابی‌ای در شورای نگهبان تایید صلاحیت شد و موفق شد راهی مجلس دهم شود. او در این انتخابات از حمایت لیست امید نیز برخوردار بود و نهایتا ریاست کمیسیون اجتماعی مجلس دهم را نیز از آن خود کند.

سلمان خدادادی که در مجلس پنجم دانشجوی مدیریت بود. در طول نمایندگی موفق شد در رشته علوم سیاسی فوق لیسانس و در رشته روابط بین‌الملل دکترایش را اخذ کند و علاوه بر نمایندگی مجلس در دانشگاه تدریس کند.

سوابق اجرایی و مدیریتی

▫نماینده ملکان و رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس دهم
▫رئیس هیئت قایقرانی استان تهران
▫مشاور وزیر امور خارجه دولت حسن روحانی
▫نایب رئیس کمیسیون شوراهای مجلس هشتم
▫عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس هفتم
▫عضو کمیسیون بهداشت و درمان مجلس ششم
▫عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس پنجم
▫فرمانده سپاه ملکان
▫مدیرکل اطلاعات اردبیل
▫معاون مدیرکل اطلاعات آذربایجان شرقی

گزارشات پیشین هرانا در همین رابطه:

نماینده مجلس برای چندمین بار متهم به تجاوز جنسی شد؛ مصونیت نامحدود برای سلمان خدادادی

 تهدید و تطمیع قربانی آزار جنسی توسط رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس / فایل صدا

پرونده سلمان خدادادی؛ دادگاه ملکان شکایت قربانی جنسی علیه نماینده مجلس را نپذیرفت / اسناد

جسد زن جوان متهم کننده نماینده مجلس به “تجاوز جنسی” پیدا شد

نصرالله لشنی به اعتصاب غذای خود پایان داد

نصرالله لشنی، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین که از روز یکشنبه ۱۶ دیماه در اعتراض به رفتار غیرقانونی مسئولین زندان و ممانعت از ملاقات وی با مادرش دست به اعتصاب غذا زده بود، بعدازظهر امروز به اعتصاب خود پایان داد. این فعال سیاسی در تاریخ ۵ دی‌ماه در سالن ملاقات در حضور همسر و فرزند ۸ ساله خود از سوی مامورین زندان مورد توهین و ضرب و شتم قرار گرفته بود. وی در تاریخ ۱۹ دیماه طی نامه‌ای سرگشاده با تشریح دلایل اعتصاب خود و ضرورت این اقدام گفته بود “اعتصاب غذا کردم اما هیچ مطالبه و خواسته‌ای ندارم، فقط یک روش برای اعتراض به رفتاری است که با مادرم شده است”.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، نصرالله لشنی، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین از ساعت ۱۶ امروز جمعه ۲۱ دی‌ماه ۹۷، به اعتصاب غذای خود پایان داد.

نصرالله لشنی، فعال سیاسی محبوس در زندان اوین، در نامه ای سرگشاده که متن کامل آن پیشتر توسط هرانا منتشر شد، ضمن اعلام این موضوع که اعتصابش برای طرح مطالبه ای از مسئولین نبوده، تاکید کرده بود “اعتصاب غذا کردم تا فرزندم، پاره تنم، سامیارم بیاموزد که حرمت مادرش را نگاه دارد و از جان خویش برای او درگذرد تا به ارباب اوین و اعوان و انصارش هشدار دهم که مادران این خاک حرمت دارند و گرامی اند حتی اگر مادر دشمنتان باشد”.

این زندانی پس از اینکه روز چهارشنبه ۵ دی‌ماه در سالن ملاقات و در حضور فرزندش مورد بدرفتاری و ضرب و شتم قرار گرفت و همینطور زمانی که رفتار سلیقه‌ای مسئولین زندان اوین مانع ملاقات او با مادرش شد، روز دوشنبه ۱۷ دی‌ماه طی یادداشتی اعلام کرده بود، از شب یکشنبه دست به اعتصاب غذا زده است.

لازم به یادآوری است نصرالله لشنی در سال ۹۳ در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی به اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور و تبلیغ علیه نظام به شش سال حبس و دو سال محرومیت از فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی محکوم شد. این حکم در دادگاه تجدیدنظر توسط قاضی زرگر نیز تایید شد.

آقای لشنی در تاریخ ۴ خردادماه ۹۵ به همراه همسرش به دایره اجرای احکام زندان اوین مراجعه کرده و جهت تحمل دوران محکومیت ۶ ساله خود بازداشت و به بند عمومی آن زندان منتقل شد..

این فعال ملی مذهبی پیشتر در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۹۲ بازداشت شده بود، بعد از دو ماه انفرادی و اتمام بازجویی، با قرار وثیقه آزاد شد.

شایان معنوی، دانشجوی بهایی از دانشگاه اخراج شد

 شایان معنوی، دانشجوی ترم ۳ رشته عمران در دانشگاه آزاد واحد شهر قدس، به دلیل بهایی بودن از دانشگاه اخراج و از ادامه تحصیل محروم شد. با وجود محرومیت شهروندان بهایی از تحصیل در دانشگاه‌ها، برخی از این شهروندان گاها موفق به ورود به دانشگاه شده و پس از مدتی به بهانه‌های مختلف توسط مسئولین از ادامه تحصیل محروم می‌مانند.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، یک دانشجوی بهایی به نام شایان معنوی، به دلیل بهایی بودن از دانشگاه آزاد واحد شهر قدس اخراج شد.

یک منبع نزدیک به خانواده این شهروند بهایی به گزارشگر هرانا گفت: “شایان معنوی جزو معدود دانشجویان بهایی بود که امکان ورود به دانشگاه را یافته بود؛ پس از سه ترم تحصیل در رشته عمران در تاریخ ۲۶ آذرماه و پیش از امتحانات پرتال او در سایت دانشگاه بسته شده و پس از پیگیری‌های فراوان روز گذشته مسئولین دانشگاه به وی گفته‌اند که به دلیل بهایی بودن از دانشگاه اخراج شده است”.

با وجود محرومیت شهروندان بهایی از تحصیل در دانشگاه‌ها، برخی از این شهروندان گاها موفق به ورود به دانشگاه شده و پس از مدتی به بهانه‌های مختلف توسط مسئولین از ادامه تحصیل محروم می‌مانند. هرانا پیشتر نیز در گزارش‌هایی خبر از اخراج دانشجویان بهایی در شهرهای مختلف کشور داده است.

لازم به ذکر است در روزهای اخیر همزمان با آغاز امتحانات پایان ترم موج جدیدی از اخراج دانشجویان بهایی از دانشگاه ها شروع شده است.

روز چهارشنبه ۱۹ دی‌ماه ۹۷، بدیع صفاجو، دانشجوی بهایی ترم هفت مهندسی شیمی، به دلیل بهایی بودن از واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اخراج و از ادامه تحصیل محروم شده بود. همچنین روز شنبه نیز یک دانشجوی بهایی دیگر به نام سما نظیفی نیز در جلسه امتحان از دانشگاه آزاد واحد شهریار اخراج و از ادامه تحصیل محروم شده بود.

علیرغم نص صریح قانون، طبق مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی ایران، بهائیان علاوه بر محرومیت از اشتغال در اماکن دولتی، از تحصیلات دانشگاهی نیز محروم هستند.

هر ساله گزارشات زیادی از محروم شدن شهروندان بهایی از ادامه تحصیل در دانشگاه‌های ایران منتشر می‌شود. این موضوع حتی افرادی را که در آستانه فارغ‌التحصیلی هستند را نیز در بر می‌گیرد.

هرانا در آبان ماه امسال گزارش مفصلی از فشار بر جامعه بهایی و بازداشت شهروندان باورمند به این آیین منتشر کرده بود. بر اساس این گزارش شهروندان بهایی در شهرهای مختلف کشور از ابتدای سال جاری تا تاریخ ۲۸ آبان ماه سال جاری با موج جدیدی از فشار و نقض آشکار حقوق بشر روبه‌رو بوده‌اند. محروم شدن دست کم ۵۸ تن از دانشجویان بهایی طی کنکور سراسری سال جاری از ادامه تحصیل، اخراج حداقل ۱۱ دانشجوی بهایی در مقاطع مختلف از دانشگاه‌ها، ممانعت از فعالیت اقتصادی و اخراج دستکم ۶ تن از شهروندان بهایی از محل کار شخصی یا شرکت‌های خصوصی، احضار و بازداشت ۷۲ تن از شهروندان بهایی توسط نیروهای امنیتی، محکومیت ۲۴ شهروند بهایی به تحمل ۴۶ سال حبس و ۹ سال تبعید، ارائه گسترده محصولات اصطلاحاً فرهنگی و رسانه‌ای در راستای بهایی‌ستیزی، پلمب شدن و تداوم پلمب محل کسب بسیاری از شهروندان بهایی، تخریب قبور و ممانعت از دفن شهروندان بهایی در آرامستان‌های بهاییان در شهرهای مختلف تنها قسمتی از افزایش فشار بر شهروندان این جامعه از ابتدای سال جاری تا روز ۲۸ آبان‌ماه بوده است.

شهروندان بهایی در ایران از آزادی‌های مرتبط به باورهای دینی محروم هستند، این محرومیت سیستماتیک در حالی است که طبق ماده ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۱۸ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی هر شخصی حق دارد از آزادی دین و تغییر دین با اعتقاد و همچنین آزادی اظهار آن به طور فردی یا جمعی و به طور علنی یا در خفا برخوردار باشد.

بر اساس منابع غیررسمی در ایران بیش از سیصد هزار نفر بهایی وجود دارد اما قانون اساسی ایران فقط اسلام، مسیحیت، یهودیت و زرتشتی گری را به رسمیت شناخته و مذهب بهاییان را به رسمیت نمی‌شناسد. به همین دلیل طی سالیان گذشته همواره حقوق بهائیان در ایران به صورت سیستماتیک نقض شده است.

تایید حکم حبس و تبعید محمد مهدوی فر در دادگاه تجدیدنظر

روز گذشته حکم دادگاه تجدیدنظر بخش اول پرونده محمد مهدوی‌فر، فعال مدنی محبوس در زندان اصفهان به سعید غلامیان، وکیل وی ابلاغ شد، بر این اساس حکم ۴ سال و نیم حبس و ۴ سال تبعید به شهرستان سرباز که توسط شعبه اول دادگاه انقلاب آران و بیدگل صادر شده بود عینا تایید شد. حکم هشت ماه حبس بخش دوم پرونده این فعال مدنی نیز که توسط شعبه ۱۰۱ کیفری دو دادگستری آران و بیدگل صادر شده در مهرماه سال جاری عینا تایید شده بود. محمد مهدوی در حال حاضر جهت تحمل مدت محکومیت ۲ ساله خود به خاطر بک پرونده دیگر در زندان اصفهان به سر می برد.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، روز ۱۰ دی‌ماه ۱۳۹۷، جلسه تجدید نظر بخش اول پرونده محمد مهدوی‌فر در دادگاه تجدیدنظر استان اصفهان برگزار شد و رای آن روز گذشته به سعید غلامیان، وکیل این فعال مدنی ابلاغ شد. بر اساس این رای حکم صادره توسط دادگاه بدوی عینان تایید شد.

سعید غلامیان، وکیل محمد مهدوی فر با تایید این خبر به گزارشگر هرانا گفت: “روز ۱۰ دی‌ماه جلسه تجدیدنظر خواهی آقای مهدوی‌فر در دادگاه تجدیدنظر اصفهان در خصوص حکم ۴ سال و نیم حبس و ۴ سال تبعید به شهرستان سرباز از بابت اتهامات “توهین به رهبری” و “تبلیغ علیه نظام” برگزار و روز گذشته رای آن مبنی بر تایید حکم دادگاه بدوی به من ابلاغ شد”.

جلسه دادگاه رسیدگی به اعتراض محمد مهدوی‌فر به حکم صادره در بخش دوم این پرونده نیز در ۲۵ مهرماه در شعبه ۷ دادگاه تجدیدنظر استان اصفهان برگزار و در پی آن حکم ۸ ماه جبس به اتهام “معاونت در نشر اکاذیب” عینا تایید شد بود.

لازم به ذکر است که این فعال مدنی پیش‌تر در تاریخ ۹ مهرماه سال جاری، در بخش نخست این پرونده توسط شعبه اول دادگاه انقلاب آران و بیدگل به اتهام “توهین به رهبری” و “تبلیغ علیه نظام” به ۴ سال و نیم حبس تعزیری و ۴ سال تبعید به شهرستان سرباز و تاریخ ۷ مرداد‌ماه سال جاری، در بخش دوم این پرونده توسط شعبه ۱۰۱ کیفری دو دادگستری آران و بیدگل به اتهام “معاونت در نشر اکاذیب” به تحمل هشت ماه حبس و محکوم شده بود.

گفتنی است این فعال مدنی که در حال سپری کردن محکومیت خود در زندان مرکزی اصفهان است، در اسفندماه سال گذشته در پرونده‌ای با وکالت سعید غلامیان، توسط دادگاه کیفری شهرستان آران و بیدگل به اتهام “نشر اکاذیب به قصد تشویش اذهان عمومی” و “ارتباط با دول بیگانه” به تحمل دو سال حبس تعزیری و پرداخت ۴۰ میلیون ریال جریمه نقدی محکوم شده بود، محکومیت وی در شعبه ۱۶ دادگاه تجدید نظر اصفهان عیناً تائید شد.

محمد مهدوی فر در زندان اصفهان بدون در نظر گرفتن اصل تفکیک جرائم در بند عمومی و در کنار زندانیان معتاد به مواد مخدر نگهداری می‌شود

این فعال مدنی پیش‌تر در تاریخ ۲۴ دی‌ماه سال گذشته توسط نیروهای امنیتی در مشهد بازداشت و جهت تحمل مدت محکومیت خود به زندان مرکزی اصفهان  منتقل شد.

لازم به یادآوری است محمد مهدوی‌فر در سال ۹۳ پس از سرودن یک مثنوی ۳۲ بیتی به نام “الفبا” و خواندن آن در انجمن‌های ادبی شهر کاشان، توسط شعبه دو بازپرسی آران و بیدگل (به نیابت از شعبه هم‌عرض بازپرسی در کاشان) مورد بازجویی قرار گرفت.

آقای مهدوی‌فر از بابت پرونده مفتوحه در سال ۹۴ در شعبه ۱۰۵ کیفری دو دادگستری کاشان محاکمه و به اتهام «نشر اکاذیب» به ۱ سال و نیم حبس محکوم شد.

نهایتاً، شعبه بیست‌وسوم دادگاه تجدیدنظر استان اصفهان به ریاست حمیدرضا امانی حکم ۱ سال و نیم حبس وی را از طریق اصلاح اتهام از «نشر اکاذیب» به «فعالیت تبلیغی علیه نظام» به ده ماه حبس تقلیل و با «رعایت بند ب از ماده ۳۳ قانون وصول» مجازات وی را به ۳۰ میلیون ریال جزای نقدی تبدیل کرد.

همان‌طور که اشاره شد مهدوی‌فر کمی بعد مورخ دوشنبه ۲۹ شهریورماه ۱۳۹۵، در منزل شخصی‌اش توسط مأموران اداره اطلاعات بازداشت و به سلول‌های انفرادی زندان اصفهان، تحت مدیریت وزارت اطلاعات منتقل شده بود که پس از تحمل حدود ۴۵ روز بازداشت از زندان مرکزی اصفهان آزاد شده بود.

بیست وکیل دادگستری خطاب به روحانی؛ مانع نقض حقوق لقمان وحید و دیگر قربانیان مین شوید/ اسناد

“لقمان وحید” کولبر اهل شین آباد پیرانشهر اسفندماه سال گذشته در اثر انفجار مین یک چشم و یک پایش را از دست داده است. این کولبر شین آبادی از بیمه درمانی بهره مند نیست و خود نیز قادر به تامین هزینه سنگین درمان نبوده است. علاوه بر این وی اخیرا جهت اجرای حکم جریمه خسارت وارد شده با انفجار مین به شعبه اول اجرای احکام کیفری پیرانشهر احضار شده است. ۲۰ وکیل دادگستری با انتشار نامه‌ای سرگشاده به حسن روحانی خواستار رسیدگی فوری و جدی به وضعیت لقمان وحید و قربانیان دیگر مین شدند. در بخشی از این نامه تاکید شده است “با ملاحظه وضعیت دردناک لقمان وحید، به عنوان نمونه ای از واقعیت تلخ قربانیان مین های زمینی در ایران، تا کی باید شاهد پایمال شدن حقوق انسانی آنها باشیم؟”.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، ۲۰ وکیل دادگستری با انتشار نامه‌ای سرگشاده به حسن روحانی، خواستار رسیدگی فوری و جدی به وضعیت لقمان وحید و قربانیان دیگر مین شدند.

لقمان وحید، کولبر قربانی مین، از پرداخت هزینه‌های عمل جراحی پا ناتوان است؛ چرا که هیچ بیمه حمایتی یا پوشش اجتماعی شامل حال او نمی‌شود با این حال شعبه دوم بازپرسی دادسرای نظامی استان آذربایجان غربی نیز در مردادماه سال جاری رای بر عدم پرداخت دیه به لقمان وحید در ارتباط با شکایت وی علیه نیروهای مرزبانی و سپاه شهرستان پیرانشهر داده است.

از طرف دیگر در تاریخ ۱۵ دی‌ماه، لقمان وحید، جهت اجرای حکم جریمه نقدی بابت خسارت وارده بر اثر انفجار مین به شعبه یک اجرای احکام کیفری پبرانشهر احضار شده است.

حسین احمدی نیاز در این خصوص به گزارشگر هرانا گفت: “در حالی که در دادنامه صادره توسط شعبه دوم بازپرسی دادسرای نظامی استان آذربایجان غربی دلیل رد شکایت لقمان وحید و عدم پرداخت دیه به او عدم امکان اثبات انفجار مین عنوان شده است، در اقدامی متناقض در حکمی دیگر توسط دادگاهی در پیرانشهر به پرداخت خسارت ناشی از انفجار مین به مبلغ ۱۵ میلیون تومان محکوم شده است”.

به گفته این وکیل دادگستری، علت اثبات ادعای لقمان وحید در ارتباط با انفجار مین وضعیت جسمی او پس از این انفجار است و دلیلی بالاتر از این برای اثبات این ادعا نمی‌تواند وجود داشته باشد.

این کولبر ۳۰ ساله اهل شین آباد پیرانشهر اسفندماه سال گذشته در اثر انفجار مین یک چشم و یک پایش را از دست داده است.

۲۰ وکیل دادگستری با نوشتن نامه ای سرگشاده خطاب به رئیس جمهور خواستار استیفای حقوق این شهروند آسیب دیده شدند و همینطور تقاضای توجه به وضعیت سایر قربانیان مین را مطرحر کدند، متن کامل این نامه در ادامه می آید:

“با ملاحظه وضعیت دردناک لقمان وحید، به عنوان نمونه ای از واقعیت تلخ قربانیان مین های زمینی در ایران، تا کی باید شاهد پایمال شدن حقوق انسانی آنها باشیم؟

جناب آقای حسن روحانی
ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران

با سلام
احتراماً با استناد به اصول سوم، هشتم، نوزدهم، بیست و دوم، سی و چهارم، سی و پنجم، یکصد و سیزده و یکصد و بیست و یکم قانون اساسی، مبانی و مقررات منشور حقوق شهروندی و قوانین عادی کشور به استحضار میرساند:

“اغلب شهروندان شریف مناطق جنگی و مرزی مخصوصاً مناطق کورد نشین ایران در چهل سال گذشته از وجود مینهای زمینی در رنج و عذاب بوده اند به نحوی که هر از چندگاه انفجار مین موجب مرگ یا مصدومیت همیشگی قربانی بوده است. این سلاح مرگبار جزو سلاح های جنگی در اختیار دولت هاست که مسولیت جمع آوری، نگهداری، پاکسازی، استفاده و کاربرد آن بر عهده حکومت با رعایت مقررات و استاندارد های است؛ اگرچه کنوانسیون بین المللی اوتاوا استفاده از آن را بطور کامل منع کرده است. همچنین حفاظت از جان و مال انسانها در مناطق آلوده به این سلاح نیز جزو تکالیف اصلی دولت است اما کثرت مین های زمینی و قربانیان آن، ضعف قانون، فقدان اراده لازم در مقامات دولتی در اجرای همین قانون ضعیف، تبعیضات موجود در کمیسون های ماده ٢ قانون مربوطه، روند غیر حقوقی تشکیل پرونده رسیدگی، عدم مراعات قانون و فقدان اراده ی لازم در حمایت از قربانیان مین های زمینی در برخورداری از حقوق قانونی خود و ….نسبت به قربانیان مینهای زمینی موجب ظلم، ستم، تبعیض، رنج و فلاکت آنها شده است به نحو که آقای لقمان وحید از کولبران ستمدیده شین آباد پیرانشهر هنگام کولبری در داخل خاک ایران بر روی یکی از مینها که فاقد هر نوع علامت و نشان هشداردهنده و مخصوص بوده رفته و انفجار آن باعث قطع دست و پا و نابینایی مشارالیه شده که شوربختانه نه تنها از حقوق یک قربانی مین محروم شده و در کمال تعجب شعبه … دادسرای نظامی استان آذربایجانغربی در رسیدگی به شکایت ایشان از نهاد و ارگان نظامی که مین را در محل کاشته است شکایت را مردود اعلام و حکم بر عدم پرداخت دیه به قربانی مین داده است. این در حالی است که وحید لقمان شهروندی بوده که در فقر و بیکاری فزاینده در مناطق کوردنشین که محصول سیاستهای تبعیضآمیز در این مناطق است مجبور به کولبری بوده و اساساً کولبران قاچاقچی محسوب نمی شوند، مضاف بر اینکه طبق قواعد حقوقی و قانون مجازات اسلامی، نهاد نظامی که مین را کاشته ملزم و مکلف با پرداخت دیه صدمات وارده به او و کمیسیون ماده ٢ مستقر در فرماندار هم ملزم به پذیرش پرونده مشارالیه است.
حال با تقدیم اسناد و مدارک مثبته آقای لقمان وحید از حضرتعالی وفق اصول فوق الذکر قانون اساسی و قوانین و مقرّرات جاری کشور درخواست رسیدگی فوری به وضعیت ایشان را داشته و مانع تضییع حقوق بیشتر ویی شوید و اجازه فرمایید این قربانی مین که بشدت مصدوم گردیده از خدمات درمانی برای بهبودی برخوردار و حسب اصل ١٢٧ قانون اساسی با تعیین نماینده ویژه، بطور جدی و شرافتمندانه به موضوع رسیدگی و به داد قربانیان مینها زمینی و آقای لقمان وحید برسید.
جناب ریس جمهور
شما سوگند وفاداری و اجرای قانون اساسی را یاد کرده اید لذا مانع نقض حقوق انسانی ،قانونی و شرعی قربانیان مین های زمینی از جمله این شهروند ستمدیده شوید.

با احترام مجدد
١- حسین احمدی نیاز
٢- یوسف مولایی
٣- نعمت احمدی
۴-مصطفی ترک همدانی
۵-قاسم شعله سعدی
۶- محمد علی جداری فروغی
٧-محمد مصطفایی
٨-علیرضا دقیقی
٩-هوشمند رحیمی
١٠-احسن حسن پور
١١- مسعود اختری تهرانی
١٢-قهرمان کریمی
١٣-جبار مبارکی
-١۴-علی امیری
١۵-عبدالله جهان بین
١۶-علی افروز
١٧-کوروش امینی
١٨-بهرام اردهالی
١٩-مژده گرجی
٢٠- لیلا محمدی”.

نامه ای از سعید ماسوری؛ زندان، مترادف کشتار انسانیت و آزادگی است

سعید ماسوری، از قدیمی ترین زندانیان سیاسی ایران که اکنون در زندان رجایی شهر کرج به سر می برد، روز جاری به بهانه نوزدهمین سال حبس خود طی نامه ای سرگشاده از وضعیت زندانیان و فلسفه وجود زندان که در این سالها شاهدش بوده و تجربه کرده سخن گفته است. در بخشی از این نامه آمده که “در ایران امروز اما وضعیت اسفبار زندانها و نقض فاحش ابتدایی ترین حقوق انسانها به درجه ای غیر قابل اصلاح و وحشتناکی رسیده و از آنجایی که هیچ راه حل اصلاحی در ان وجود ندارد چاره را در ایزوله کردن،محدود کردن شدید و منع کامل ارتباط زندانیان با دنیای بیرون یافته اند”.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، سعید ماسوری زندانی سیاسی محبوس در زندان رجایی شهر کرج پس از سپری کردن نزدیک به دو دهه در زندان و زیست مشترک با زندانیان دیگر از برخورد با زندانیان و شرایط زندان ها و فلسفه و کارکرد زندان در حکومت ایران گفته است.

متن کامل این نامه در ادامه می‌آید:

“به بهانه ۱۹ دی ماه، نوزدهمین سال زندانم

زندان طلسم ترس و وحشت،حاکمیت ترس،کشتن انگیزه ها،خاموش کردن صداها و ضد هرگونه حرکت و جنبش است و این مدلول اصیل لفظ زندان است در حاکمیت جور…

۱۹ سال است که در هر هفته چند روز را شاهد کشتن و اعدام و قتل عام جوانان این سرزمین بوده و هستم و نزدیکترین این فجایع اعدام نزدیکترین عزیزانم (چه به لحاظ عاطفی و چه از نظر سلول و بند و زندان) یعنی زانیار و لقمان مرادی سرفرازان کرد هموطنم بود. و یا شاهد فشار و محرومیت و ارعاب هر روزه زندانیان و خانواده های آنها بوده ام. از تهدید و دستگیری و آزار و اذیت تا گروگانگیری از آن‎ها و وادار کردنشان به سکوت در مورد آنچه که بر سر عزیزان زندانیشان می‌آورند.

طلسم ارعابی زندان نه فقط شکنجه و انفرادی و اعدام که عدم تعین و بلاتکلیف نگه داشتن دائمی زندانیان و پیوسته در معرض کینه توزی و انتقام نگه داشتن آنهاست تا جایی که متهم همانطور که بی هیچ دلیل و مدرکی دستگیر میشود، می‌تواند بی هیچ دلیل و یا به هر بهانه ای (از جمله مصلحت نظام) مورد اذیت و آزار، شکنجه و انفرادی و محرومیت از همه چیز قرار گیرد. و حتی اعدام…!!! این‌را ۱۹سال است بی وقفه و بی استثنا چه در حاکمیت اصولگرا، چه اصلاح طلب و اعتدالی تجربه کرده‌ام.

از خاطرات زندان برای من جز خاطرات زندان تقریبا چیزی باقی نمانده و آنچه باقی مانده هم اغلب در ارتباط با زندان است، روزهای فوت و تولد عزیزان، به مدرسه رفتن و دانشگاه، فارغ التحصیل و ازدواج شان را هم اگر شنیده‌ام تنها با شماره سلول و بند و زندان به خاطر می‌آورم…!!!.

زندان در ایران فعلی و تحت این حاکمیت مترادف کشتار نه فقط انسانها که مفهوم انسانیت و آزادگی است و میخواهد که همه چیز را در منجلاب ضد انسانی و تاریکی خود فرو برد. از این‌رو آن را طلسم میخوانم که همچون بختکی نحس آنرا بر سر همه مردم و جوانان این میهن فرا گسترانیده‌اند تا کسی را یارای کمترین تحرک و اعتراض نباشد و صرف تصور آن هر انگیزه واقعی، جنبشی و حرکتی را قفل و طلسم کرده و در خود فرو بلعد و همین کارکرد زندان بود که از دست رفتن آن برای حکومت زمانی مورد اعتراض به اصطلاح اصلاح طلبانی چون محسن آرمین قرار گرفت که «با دستگیری‌های فله ای کارکرد این بختک و طلسم از دست میرود» (منظورش ترس از ۲۰۹ بود). آری ایشان نگران دستگیری‌های خودسرانه و فله ای نبود، بلکه نگران از دست رفتن کارکرد آن بود و یا دیگر استاد و به اصطلاح روشنفکر اصلاح طلب میگوید: «اینها را دیگر چرا(منظورش کارگران هفت تپه و فولاد بود)دستگیر و زندانی و شکنجه میکنید؟؟» که مفهوم مخالف حرفش این است که بقیه مردم را میتوان دستگیر و زندانی و شکنجه کرد!!! طریقت آن ایرادی ندارد…موضوعیت را رعایت کنید!!! این هم تراوشات یک مغز اندیشنده است که احتمالا جدا از بدن و در یک حفره مغزی می اندیشد نه در بدن و در واقعیت اجتماعی موجود!!

داستان این سرزمین که تبدیل به مزرعه و کشتگاه زندانها شده البته سر دراز دارد. همیشه این مردم ستمدیده را در مقابل خود مورد سوال قرار میدادم که با این اوضاع که شما را مورد بدترین عذابها، تعدیات و تجاوزات قرار میدهند و فرزندانتان را میکشند چه میکنید؟؟؟

حتی اگر بخواهند کاری کنند ان طلسم و بختک زندان و اعدام را چگونه پس بزنند؟؟؟

طرفه آن که توسط عمله و اکله روشنفکر و ایادی فرهنگیشان،خشونت طلب قلمداد میشوند و به کمک عوامل کشتار و زندان و اعدام بر علیه آنها کیفرخواست محارب، مفسد، منافق و اغتشاشگر و… تدوین میکنند و در زندان بدارشان می آویزند (و یا در کشتار سفید، یا بیماری و سکته و…یا خودکشی شان میکنند) و بعد عزیزان بازمانده شان را روزها جلوی درب زندان منتظر اعدام و تحویل اجسادشان نگه میدارند نهایتا هم تحویل نمی‌دهند و اجساد را از زندان به محلی برده و دفن میکنند و باز تا مدتها محل دفن را به خانواده‌ها اعلام نمی‌کنند.

این همه و فرجامی اینچنینی به تمامی در کلمه زندان مستتر و محفوظ است و شاید به همین خاطر کلمه و کارکرد زندان مترادف با تضمین بقا حکومتهای مستبد و سقوط و در هم پیچیدن آن نمایانگر و سنبل نابودی سیستمی ظالمانه و مستبد است. درست به همین دلیل و به عنوان نمونه سقوط و فتح زندان باستیل (در ۱۴ژوئیه ۱۷۸۹) نماینده انقلاب کبیر فرانسه و روز ملی فرانسه است و نه آن‌همه تحولات دیگر. هر چند به روایت تاریخ زندانیان زندان باستیل حتی به ۱۰ نفر هم نمی‌رسید.

در ایران امروز اما وضعیت اسفبار زندانها و نقض فاحش ابتدایی‌ترین حقوق انسانها به درجه ای غیر قابل اصلاح و وحشتناکی رسیده و از آنجایی‌که هیچ راه حل اصلاحی در آن وجود ندارد چاره را در ایزوله کردن، محدود کردن شدید و منع کامل ارتباط زندانیان با دنیای بیرون یافته‌اند و من نیز تنها میخواستم به بهانه شروع نوزدهمین سال زندانم نه جزئیات شرایط (که پیشتر در چند نوبت آنها را نوشته ام) که اینبار فلسفه و کارکرد زندان را بویژه در شرایط فعلی یادآوری کنم و در انتها با اقتباسی از آنتوان گرامشی متذکر شوم که بیان و افشای آنچه که در زندان میگذرد (چه توسط زندانی و چه خانواده او) نه تنها یک وظیفه و واجب عینی است (به عقیده من) بلکه هر افشاگری،خود به تنهایی یک دادخواست یا کیفرخواستی است علیه نظام استبدادی، در تمامیت آن و ذی‌صلاح‌ترین مرجع رسیدگی و قضاوت هم، البته خود مردم میهنمان هستند.در حال حاضر و در آینده ای دورتر هم، تاریخ به قضاوت خواهد نشست. حاکمان و ایادی آنها همه این واقعیتهای تلخ و ضد انسانی را، البته افترا و نشر اکاذیب و شایعه سازی و سیاه نمایی و غیره قلمداد خواهند کرد که طبعا انتظاری هم غیر از این نمی‌رود. اگر مرجعی برای رسیدگی وجود داشت و به جای اینهمه مهره های حلقه بگوش و مجیزگو عنصری از مسئولیت و پاسخگویی امکان پدید آمدن داشت نه شرایط استبدادی بود و نه زندانها و زندانیان در این وضعیت.

سعید ماسوری / چهارشنبه ۱۹ دی ۹۷ / زندان گوهردشت کرج”.

در مورد نویسنده این نامه گفتنی است، دکتر سعید ماسوری، متولد ۱۳۴۴ است. وی به منظور ادامه تحصیل در کشور نروژ به سر می‌بُرد تا اینکه در اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۸۰ به خانواده سعید اطلاع دادند که سعید در حین بازگشت به ایران توسط مأموران وزارت اطلاعات در شهرستان دزفول دستگیر شده است.

آقای ماسوری از زمان دستگیری مدت ۱۴ ماه را در سلول انفرادی اداره اطلاعات اهواز سپری کرد و پس از آن به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد.

این زندانی سیاسی در سال ۱۳۸۱ و در دادگاه انقلاب تهران به اعدام محکوم شد ولی در نهایت حکم وی به حبس ابد تقلیل پیدا کرد.

وی در حال حاضر در بند زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر کرج هجدهمین سال حبس خود را سپری می‌کند.

گزارش مشترک چهار نهاد مدافع حقوق بشر؛ ۳۰۰ کشته و زخمی / گزارش یکساله عملکرد قوای نظامی در مناطق مرزی

مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، مرکر دموکراسی و حقوق بشر کردستان، کمپین فعالین بلوچ و سازمان فعالان حقوق بشر ترکمن صحرا بعنوان چهار نهاد مدافع حقوق بشر در گزارش مشترک پیش رو به بررسی عملکرد یکساله نیروهای نظامی و تلفات وارده به شهروندان به خصوص در نقاط مرزی کشور پرداخته اند. بر اساس این گزارش دست کم ۳۰۰ شهروند در ۱۱ استان کشور بصورت مستقیم یا غیرمستقیم بواسطه عمل قوای نظامی دچار حادثه شدند. عمده این حادثه دیدگان و جان باختگان از کولبرهای مناطق غربی کشور و گازوئیل کش های منطقه بلوچستان در جنوب شرقی کشور و همینطور قربانیان مین بوده اند.

متن کامل گزارش چهار نهاد مدافع حقوق بشر در رابطه با نقض قوانین به کارگیری سلاح و عملکرد قوای نظامی (ویژه سال ۲۰۱۸ میلادی) را در بصورت کامل در ادامه بخوانید:

در سایه تبعیض سیستماتیک در مناطق مرزی و همینطور ضعف و دیده بانی جامعه مدنی شکل منظمی از نقض حقوق بشر در این جغرافیا خودنمایی می کند که عمدتا در ارتباط با عملکرد قوای نظامی و بخصوص نقض قوانین به کارگیری سلاح تعریف می شود.

بصورت ساده مناطق کردنشین غرب کشور و مناطق بلوچ نشین جنوب شرقی کشور شاهد وقوع پرتعدادی از این نوع عملکرد قوای نظامی کشور هستند.

فایل پی دی اف گزارش را دانلود

در کردستان پدیده ای زاییده عدم توسعه یافتگی اقتصادی تحت عنوان کولبری (کارگر یا باربر مرزی) شکل گرفته است و در منطقه جنوب سیستان و بلوچستان درست به همین دلیل پدیده گازوئیل کشی را شاهد هستیم. در منطقه نخست بیشترین تلفات شهروندان به دست نیروهای نظامی در موضوع کولبران دیده میشود و در منطقه دوم بیشتر تیراندازی های بی ضابطه به هر کس که ظن حمل کالا یا سوخت قاچاق به او می رود صورت گرفته است.

گزارش پیش رو به موضوع نقض قوانین به کارگیری سلاح بصورت مستقیم و غیرمستقیم توسط قوای نظامی کشور می پردازد. نقطه مشترک این گزارش عدم پیگیرد عاملان و آمران آنها است. مسئله ای که بی شک به تداوم این روند کمک می کند. این گزارش همچنین به بررسی سایر گزارشات از جمله قربانیان مین و انفجار مهمات جنگی که آن هم در حوزه فعالیت نیروهای نظامی دسته بندی می شود می پردازد.

مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، مرکر دموکراسی و حقوق بشر کردستان، کمپین فعالین بلوچ و سازمان فعالان حقوق بشر ترکمن صحرا چهار نهاد مدافع حقوق بشر، اطلاعات مورد استفاده این گزارش را حسب حوزه کاری خود گردآوری و به هدف تشکیل یک تصویر واحد از وضعیت مرگ و قتل شهروندان غیرنظامی در ایران در این گزارش مشترک جمع بندی آماری کرده اند.

بنا بر گزارشات پیش رو طی سال ۲۰۱۸ (۱ ژانویه ۲۰۱۸ تا ۲۰ دسامبر ۲۰۱۸) حداقل ۱۴۲ گزارش در این حوزه منتشر شده است، بر اساس این گزارشات دست کم ۳۰۰ شهروند بر اساس عملکرد مستقیم یا غیرمستقیم قوای نظامی کشور دچار سانحه شدند. این تعداد فارغ از شهروندانی است که در پی حضور در اعتراضات در مواجه با نیروهای نظامی قرار گرفتند یا اساسا تعقیب قضایی در مورد آنها وجود داشته است.

هر چند مجموع گزارشات فوق حاصل گردآوری اطلاعات از ۱۱ استان کشور است با اینحال عمده وقایع در مناطق کردنشین آذربایجان غربی، بلوچستان (مناطق جنوبی استان سیستان و بلوچستان) و استان کردستان رخ داده است.

بر اساس گزارشات گردآوری شده، در طی یکسال میلادی گذشته دست کم ۷ کولبر بر اثر سرمازدگی و بهمن، ۵ تن بر اثر سقوط از ارتفاع، ۱ تن بر اثر ایست قلبی ناشی از شرایط کار جان باختند، حداقل ۱۰۰ راس اسب یا حیوان بارکش کولبران نیز توسط نیروهای مرزبانی کشته شد.

در همین دوره ۱ تن بر اثر انفجار مهمات باقی مانده از جنگ کشته و ۴ تن به همین دلیل زخمی شدند، ۲ تن بر اثر پرتاب سنگ توسط نیروی انتظامی که موجب واژگون شدن خودرو شد جان باختند، ۱ تن تعمدا توسط خودروی نیروی انتظامی زیر گرفته شد، ۱ چوپان نیز توسط نیروهای مرزی زخمی شد.

در همین دوره ۴۴ تن بواسطه انفجار مین زخمی شدند، ۱۳ تن بر اثر انفجار مین جان خود را از دست دادند. ۴۸ کولبر به دلیل عملکرد نیروهای نظامی و عمدتا بر اثر تیراندازی کشته شدند و ۱۰۴ کولبر نیز به همین شیوه زخمی شدند. ۳۷ شهروند غیر کولبر در استانهای مرزی به دلیل نقض قانون به کارگیری سلاح توسط نیروهای نظامی کشته شدند و ۳۲ تن نیز به همین شیوه زخمی شدند.

برای درک بهتر نقشه پراکندگی گزارشگری به تصویر ذیل بنگرید


سهم استانهای مختلف تشکیل دهنده این گزارش را بر اساس تعداد گزارشات مخابره شده از منطقه از مجموع حوادث روی داده به شرح نمودار دایره ای ذیل بر اساس درصد مشاهده نمایید.


مناطقی که در ۱۱ استان مورد اشاره محل وقوع حوادث بوده اند بر اساس تعدد تکرار به شرح نمودار ذیل درصد بندی می شوند

در موارد متعددی که برخلاف انفجار مین، حوادث، یا انفجار مهمات جنگی قدیمی عاملیت یا آمریت نیروی نظامی مشخص بود مسئولیت حداقل ۶۱ درصد از تلفات وارده به شهروندان مناطق مرزی به شرح پیش رو مستند شده است:

علیرغم دشواری های فراوان و مخاطرات پیش روی سازمانهای غیردولتی برای گزارشگری از مناطق پرخطر مرزی، ۸۵ درصد گزارشات مورد استناد این گزارش توسط رسانه های مستقل و گروههای مدافع حقوق بشرگردآوری شده است. رسانه ها یا نهادهای دولتی تنها ۱۵ درصد از این گزارشات را منتشر کرده اند.

هرچند گزارش فوق به صورت برجسته حاصل تلاش گسترده مدافعان جسور حقـوق بشـر در ایران اسـت که در راه تحقـق بـاورهای انسـان دوستانه خود متحمل هزینه می‌شوند، با این حال به دلایل روشنی منجمله عدم اجازه فعالیت به سـازمان‌های حقـوق بشـری توسـط دولت ایران و نیز ممانعت حکومت از گردش آزاد اطلاعات بدیهی ست علیرغم دقت بالا از سویی عاری از خطا نباشـد و از سـوی دیگر بـه تنهایی بازتاب دهنده وضعیت کامل تلفات شهروندان بواسطه عملکرد قوای نظامی در سایه عدم مجازات خاطیان محسـوب نشـود، بـا این حـال گزارش پیش رو را بـه همت ۴ نهاد مدافع حقوق بشر به جرات بـاید یکی از دقـیق‌ترین، جامع‌ترین و مستند‌ترین گزارشات نقض حقوق بشر در ایران در نوع خود دانست که امید است دستمایه فعالیت بهتر سازمان‌ها و مدافعان حقـوق بشـر از طریق درک بهتر وضعیت حقوق بشر در ایران، چالش‌ها و فرصت‌های پیش روی آن قرار بگیرد.

فایل پی دی اف گزارش را دانلود کنید

 

گزارش مشترک چهار نهاد مدافع حقوق بشر – نسخه اول منتشره در ۳ ژانویه ۲۰۱۹:
? مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران ? کمپین فعالین بلوچ
? مرکز دموکراسی و حقوق بشر کردستان ? سازمان فعالان حقوق بشر ترکمن صحرا