گفتگو با جناب جواد صنم راد درمورد شرايط اقتصادی در ايران وارزش دلار.
برای دانلود فايل صوتی روی فلش کليک کنيد.
گفتگو با جناب جواد صنم راد درمورد شرايط اقتصادی در ايران وارزش دلار.
برای دانلود فايل صوتی روی فلش کليک کنيد.
گفتگو با جناب زارع در مورد نقض حقوق بشر در ايران و گفتگو با جناب جواد صنم راد در مورد شرايط اقتصادی و ارزش دلار در ايران.
برای دانلود فايل صوتی روی فلش کليک کنيد.
منطقه عسلویه از نظر قوانین زیست محیطی ناسالم است و بیش از ۲۰ آلاینده از نظر غلظت و اثرات بهداشتی در این منطقه شناسایی شده و اجازه زندگی سالم به خانوادهها را نمیدهد. اکنون نزدیک به دو هزار کارگر شاغل در بخشهای مختلف این منطقه، طبق بخشنامه وزارت نفت باید به زودی در عسلویه ساکن شوند. یکی از کارگران شاغل در این منطقه میگوید “همسر من کارمند رسمی است؛ الآن باید چه کار کنیم؛ یا باید خودم کارم را اینجا رها کنم یا همسرم کارش را رها کند؛ آخر چطور؟ دو نفر کار میکنیم هزینههای زندگی را نمیتوانیم تأمین کنیم؛ قرار باشد یک نفر کار کند، چطور میشود امورات زندگیمان بگذرد؟ تازه همه مشکلات که فقط مادی نیست؛ زندگی در عسلویه؛ آخر چطور، با چه امکاناتی”.
به گزارش خبرگزاری هرانا، به نقل از ایلنا، مشکلات و دغدغههای نیروی کار این روزها بیشمار است؛ دغدغههایی که به شماره نمیآید؛ از گرانی همه چیز گرفته تا احتمال تعدیل و بیکاری قریبالوقوع؛ حال در این وانفسا اگر قرار باشد همهی ساختار و شرایط شغلیات هم، بهیکباره تغییر کند، دیگر نور علینور است.
«فریاد کمکخواهی و مساعدت طلبی ما از لابلای دود و گاز عسلویه حضور شما تقدیم میشود» این بخشی از دردنامهی کارکنان منطقه ویژه عسلویه است. آنهایی که گیر افتادهاند و «مجبورند» یا کار را کامل رها کنند یا خانوادهشان را بیاورند عسلویه و همانجا ساکن شوند.
ساکن شدن در عسلویهای که مشکلات بسیار دارد، به همین سادگیها نیست. همان عسلویهای که مردادماه امسال، عیسی کلانتری (معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان محیط زیست کشور) دربارهاش گفت: هیچکس نمیتواند ۴۸ ساعت در عسلویه زندگی کند و از نظر قوانین زیست محیطی همین «امروز» باید عسلویه تعطیل شود؛ همان عسلویهای که کارگران آن میگویند وقتی قرار شد رئیس جمهور برای بازدید به منطقه بیاید، به خاطر شدت آلودگی، یک روز کامل، «فلرها» را خاموش کردند تا کسی درنیابد که ما کارگران هر روز چه میزان آلودگی را استنشاق میکنیم! و همان عسلویهای که آبان ماه سال گذشته، سرپرست مدیریت بهداشت، ایمنی و محیط زیستِ شرکت ملی پتروشیمی در گزارش دقیق خود که پس از سه سال نمونهبرداری و بررسی کامل، منتشر شد، اینگونه آورد: بیش از ۲۰ آلاینده از نظر غلظت و اثرات بهداشتی مهم ازجمله بنزن، تولوئن، اتیل بنزن، زایلن (BTEX)، استایرن، هگزان نرمال، ۱.۳- بوتادین، متانول، آمونیاک، اتیلن گلایکول، اتیلن اکساید و… شناسایی شده است که در این میان بنزن، به عنوان یک آلاینده مهم و سرطانزا، در هوای کلیه شرکتها، کریدورها ومحلهای اسکان کارکنان در کل منطقه وجود داشته است.
این کارشناس مسئول، ضمن هشدار در مورد آلوده بودن شدید محیط، راهکارهایی ارائه داده ازجمله جابجایی کمپها و محلهای اسکان کارکنان از منطقه صنعتی و آلوده و تغییر شیفتهای کاری موجود (اقماری ۱-۲، دو هفته کاری و یک هفته استراحت) به سیستم ۲-۲ و ۱-۱ برای کاهش مواجهه و افزایش توان بازسازی بدن در برابر سموم؛ حالا جالب اینجاست که بدون توجه به این توصیههای ایمنی، نه تنها قصد ندارند درصد مواجهه کارکنان با آلودگی محیط را کاهش دهند بلکه میخواهند خانوادههای آنها را نیز به همین محیط آلوده بکشانند؛ این مصیبت جدیدیست که تازه آغاز شده است
همه چیز از بخشنامه وزارت نفت شروع شد؛ در بهمن ماه ۹۶، با دستور وزیر نفت و موافقت شورای اداری و استخدامی صنعت نفت، اجرای طرح حذف فعالیتهای اقماری در صنعت نفت و تبدیلِ «کار اقماری» به «نوبت کاری» یا «روزکار» در تمامی شرکتهای اصلی و فرعی تابعه وزارت نفت (به استثنای کارکنان شاغل در سکوها و جزایر) ابلاغ شد.
بر اساس این ابلاغیه، همه کارکنان اقماری زیرمجموعه صنعت نفت، یعنی همه کسانی که بر اساس قانون ۱۴ روز کار و ۱۴ روز تعطیلات یا مشابه آن کار میکردهاند، از این به بعد بایستی در محل کار خود ساکن شوند. البته مقرر شده که به همه آنها وام خرید و یا اجاره مسکن بدون بهره به صورت ۱۲ ساله و با کسر از حقوق در قالب اقساط به میزان ۵۰ میلیون تومان داده شود که این امتیاز حداقلی، هیچ مشکلی از کارکنان پیمانکاری عسلویه حل نمیکند.
نزدیک به دو هزار کارگر پیمانکاری در بخشهای مختلف منطقه ویژه اقتصادی پارس مشغول به کار هستند؛ از حراست و اجرائیات گرفته تا کارگران پیمانکاری خدمات و نگهداری؛ حتی به کارکنان رسمی و قرارداد مستقیم هم گفته شده که بایستی به زودی در عسلویه ساکن شوند؛ در شرایطی که عسلویه نه از امکانات زیستی کافی برخوردار است و نه آلودگیهای محیطی آن اجازه زندگی سالم به خانوادهها را میدهد؛ اجرای ابلاغیه نفت برای کارگران این منطقه به شدت مشکلساز شده است.
کارگران پیمانکاری عسلویه که پیش از این نیز مشکلات بسیاری داشتند، این روزها درگیر نگرانی مضاعفی شدهاند که به نظر نمیرسد راهکاری حداقل در کوتاه مدت برای آن وجود داشته باشد؛ این کارگران که همیشه از تأخیر در پرداخت دستمزدها و شرایط بد غذا و کمپهای اقامتی انتقاد داشتهاند، حالا درگیر معضلی هستند که قرار است مثل یک «چاه بیانتها» همه زندگی آنها را در خود ببلعد: چگونه خانوادههایمان را بیاوریم و در عسلویه ساکن شویم؟!
پای درد دلهای چند نفر از این کارگران مینشینیم؛ کارگرانی که نمیخواهند نام خانوادگیشان در این گزارش ذکر شود؛ چراکه پیمانکاریاند و در معرض خطر بیکاری و قرارداد همهشان نیز اول آبان تمام میشود:
علی، یکی از کارگران پیمانکاری منطقه ویژه پارس، میگوید: “حذف طرح اقماری و اسکان در عسلویه، آنهم به صورت ناگهانی، حتی خانوادههای ما را هم نگران کرده است؛ مخصوصاً اینکه قرارداد همه ما کارگران پیمانکاری منطقه ویژه، تا اول آبان است و بعد از آن باید «قرارداد روزکار» ببندیم و دیگر اقماری نباشیم”.
روابط عمومی منطقه ویژه اعلام کرده که بخشنامهای خاص نیروهای اقماری صادر نشده ولی ما نیز از «دستورات عالی» وزارت نفت تبعیت میکنیم. او منظور از این اظهارات را همان «اسکان اجباری» نیروها میداند و میگوید: “منظورشان این است که هیچ «بخشنامه داخلی» نداریم اما دستورات وزارت نفت برایشان لازمالاجراست”.
وی به تشریح مشکلات خود و همکارانش میپردازد: “همکاران ما از همه جا هستند؛ از رشت؛ از اردبیل؛ از تهران و اصفهان. ما از سراسر کشور نیرو داریم. همسر من کارمند رسمیست؛ الان باید چه کار کنیم؛ یا باید خودم کارم را اینجا رها کنم یا همسرم کارش را رها کند؛ آخر چطور؟ دو نفر کار میکنیم هزینههای زندگی را نمیتوانیم تأمین کنیم؛ قرار باشد یک نفر کار کند، چطور میشود امورات زندگی را گرداند؟ تازه همه مشکلات که فقط مادی نیست؛ زندگی در عسلویه؛ آخر چطور، با چه امکاناتی؟!”
محمد که یک کارگر پیمانکاری تبریزی است، دردهای مشابهی دارد: “قراردادهای ما از نوع «اقماری» است؛ یعنی یکسری آیتمها و مزایای خاص دارد مثل ۱۴ روز کار و ۱۴ روز استراحت، یا مزایای مزدیِ مخصوص کار اقماری که شامل هزینه ایاب و ذهاب هم میشود؛ کمپهای کارگری هم برای سکونت داریم؛ حالا قرار است این قراردادها به قرارداد «روزکار» با آیتمهای خاص خودش تبدیل شود؛ یعنی ساکن عسلویه شویم و مثل کارگران ساکن با ما رفتار شود؛ دیگر از تعطیلی ۱۴ روزه، کمپ و مزایای اقماری خبری نیست”.
او به مشکلات خودش برمیگردد: “همه زندگیام را سرجمع کردم با هزار قرض و قوله توانستهام در شهر خودم صاحب یک آپارتمان نقلی بشوم؛ چطور آن را رها کنم و خانواده را بیاورم عسلویه؟! ضمن اینکه در همین عسلویه کرایه خانهها با غرب تهران برابری میکند؛ شما حداقل ماهی دو میلیون تومان برای اجاره یک پارتمان باید بپردازید! تازه مسکن مناسب به اندازه همه نیست؛ شما فرض کنید بخواهند همه کمپها را تعطیل کنند و کارگران به همراه خانوادههایشان در محدوده شهر ساکن شوند؛ آیا خانه مناسب به اندازه دو هزار خانواده هست؟! به نظر میرسد فکر هیچ جا را نکردهاند و فقط دست گذاشتهاند روی نیروی کار اقماری و میگویند اقماری تعطیل!”
او ادامه میدهد: “اینها میگویند میخواهیم خانوادهها کنار هم باشند؛ اما کو امکانات! نه مدرسه درستی نه بیمارستان تخصصی! اول زیرساختها را بچینند بعد مردم را «بهزور» بکوچانند! آخر اینکه رسمش نیست!”
و در نهایت، احمد که یک کارگر پیمانکارِ مشهدی است و همسرش هم یک مهندس عمران و شاغل در یکی شرکت خصوصی شهر مشهد است، میگوید: “نمیشود از همسرم بخواهم که کارش را رها کند؛ او یک کارگر قراردادیست؛ نه امکان انتقالی دارد و نه میتواند کارش را رها کند؛ همین الان هم زندگیمان لنگ میزند؛ چه برسد به اینکه بخواهد درآمدمان نصف شود؛ از اینها گذشته آیا میشود از یک زن تحصیلکردهی ساکن کلانشهر بخواهم بیاید عسلویه خانهداری کند؟!”
احمد فرزند مدرسهای هم دارد؛ او میگوید: “قراردادهای ما اول آبان تمام میشود؛ مگر میشود اول آبان، بچهای که یک ماه است مدرسه میرود را از مدرسه گرفت و آورد عسلویه؟ اصلاً کدام مدرسه مناسبی اینجا هست که فرزندم را بیاورم؟!”
او در پاسخ به “چه میخواهی بکنی”؛ میگوید: “هیچ؛ یا کارمان را رها می کنیم و بیکار میشویم یا اینکه بعد تعطیلی کمپها، با چند نفر از همکاران میرویم خانه مجردی کرایه میکنیم؛ شما حساب کنید زندگی در کمپ بیشتر آسیب اجتماعی دارد یا در خانه مجردی؟! آخر یکی از بهانهها این است که میخواهند با «طرح اسکان» از اعتیاد و آسیبهای اجتماعی جلوگیری کنند اما چطور با ترویج خانه مجردی؟!”
احمد در پایان صحبتهایش میگوید: “میخواهند سیستم ۱۴ روز کار، ۱۴ روز مرخصی را تعطیل کنند؛ وقتی مرخصی نداشته باشیم که برویم خانوادههایمان را ببینیم؛ خودش یک آسیب بزرگ است؛ آیا فکر اینها را کردهاند؟!”
کارگران پیمانکاری پارس جنوبی، بارها به همه مقامات نامه نوشتهاند؛ به نمایندگان مجلس؛ به امام جمعه؛ به همه مسئولان؛ اما انگار قرار نیست چیزی عوض شود. در یکی از این نامههای متعددِ آنها آمده است:
“اینجا عسلویه است. جایی که نفس کشیدن در آن دشوار است اما ما نیروهای پیمانکاری و قراردادی در این مکان کار میکنیم تا برای خانواده و فرزندانمان امرار معاش مهیا کنیم. بعد از بیست سال کار کردن در این محیط آلوده به صورت تردد اقماری یا همان ۱۴-۱۴، سقف حقوق ما چهار میلیون است؛ آقای وزیر محترمِ نفت که حتی حاضر نیست یک روز در این محیط، شب را سپری کند دستور ساکن شدن این نیروهای بینوا را صادر نموده؛ این در حالی است که اکثر مسئولان انسان دوست و حتی معاون ریس جمهور اعلام نمودهاند که عسلویه بایستی تخلیه گردد. جان ما هیچ؛ فرزندانمان چه گناهی کردهاند که بایستی در این محیط آلوده بدون هیچ امکانات زیرساختی اعم از مدرسه، بیمارستان و پارک بازی سپری کنند؟! آیا حاضرید فرزند خودتان چنین جایی زندگی کند؟! آیا میدانید اجاره یک منزل صد متری در جم و عسلویه ماهی دو میلیون شده؟! میدانید در عمل هیچ خانوادهای اینجا ساکن نمیشود و در نهایت هر چند نفر یک خانه اجاره میکنند و باعث فساد اخلاقی در این مناطق میشود؟ میدانید باعث جدایی خانوادهها و طلاق میشوید؟!”
با دفتر منابع انسانی منطقه ویژه اقتصادی پارس تماس میگیریم؛ دغدغه کارگران در رابطه با ممنوعیت کار اقماری را مطرح میکنیم؛ آنها خبر را تائید میکنند؛ میگویند صحت دارد؛ کار اقماری برچیده میشود.
منابع انسانی منطقه ویژه میگوید: “دست ما نیست؛ بخشنامهی بالادستی وزارت نفت است و برای ما هم لازمالاجرا.”
پس “مشکلات کارگران چه میشود”؛ میگویند: “نمیدانیم؛ کارگان ناراحتیهایی دارند اما دیگر به ما اجازه نمیدهند قرارداد اقماری ببندیم؛ دیگر از اول آبان، نه؛ نمیگذارند؛ نه برای کارکنان پیمانکاری و نه حتی برای قراردادمستقیمها و رسمیها.
عسلویه اعتیاد زیاد است؛ آمار ناهنجاریها بالاست؛ اما از اول آبان شاید اوضاع بدتر شود چون انتقال خانوادهها به شهری مثل عسلویه تقریباً ناممکن است؛ بنابراین شاید خیلیها کارشان را رها کنند و از خیرِ همین حداکثر چهار میلیون هم بگذرند و به خیل بیکاران شهرهای بزرگ اضافه شوند؛ یا اینکه دور از خانواده و بدون چهارده روز مرخصی و هزینه ایاب و ذهاب، بمانند در خانه مجردیهای عسلویه؛ پس بدون تردید اوضاع آسیبهای اجتماعی در عسلویه بدتر میشود.
قاضی یکی از شعبات دادگاههای عمومی استان یزد برای یکی از متخلفین از قوانین و مقررات استاندارد، حکم جایگزین صادر کرد. این متهم به دلیل جوان بودن و نداشتن سابقه کیفری، از سوی قاضی به تهیه و توزیع رایگان کتاب به منظور ارتقاء سطح فرهنگ عمومی جامعه محکوم شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایسنا، این حکم جایگزین در خصوص تولیدکننده جوانی بود که مبادرت به تولید بدون علامت استاندارد ملی ایران کرده بود.
تولیدکننده مذکور علیرغم پیگیریها و تذکرات داده شده به فعالیت خود ادامه داده بود که طبق قانون مربوطه به شش ماه حبس تعزیری محکوم شد ولی به دلیل جوان بودن متهم و نداشتن سابقه کیفری، از سوی قاضی به تهیه و توزیع رایگان کتاب به منظور ارتقاء سطح فرهنگ عمومی جامعه و تعلیق مدت زمان حبس شد.
بر اساس قانون جدید سازمان ملی استاندارد ایران و پیرو مجازاتهای تبعی، در این گونه موارد با نظر قاضی، مجازاتهای اصلی مصرح در قانون مربوطه انجام نمیشود و مجازاتهای جایگزین به این شکل به منظور تنبیه متخلف اعمال میشود.
بر پایه این گزارش، متخلف ضمن انجام تعهدات خویش، موظف و ملزم هست در اسرع وقت نسبت به دریافت پروانه کاربرد علامت استاندارد ملی ایران اقدام کند و بدیهی است طی این مدت اجازه تولید انبوه ندارد و در حد نمونهبرداری و انجام آزمون، مجاز به ادامه کار است .
گفتنی است با تصویب قانون مجازات اسلامی جدید در فصل نهم آن به مجازاتهای جایگزین اشاره شده است.
بر اساس این قانون قضات میتوانند با توجه به شرایط متهم و داشتن برخی شروط از مجازاتهای جایگزین حبس استفاده کنند؛ به عنوان مثال یکی از شروط اجرای این قانون رضایت داشتن فرد محکوم است.
یک قاضی از بازداشت و انتقال به زندان ۳ شهروند تهرانی با اتهام «خالکوبی و تتوی نمادهای شیطان پرستی و مستهجن روی بدن پسران و دختران جوان» خبر داد و از آن با عنوان «انهدام باند» یاد کرد.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از مرصاد، قاضی منصوری اظهار کرد: “با توجه به گسترش تبلیغات فعالیت این باند در شبکه های اجتماعی و وصول برخی گزارش ها، اقدامات اطلاعاتی برای بررسی بیشتر این موضوع در دستور کار قرار گرفت”.
وی مدعی شد: “پس از چند ماه کار اطلاعاتی مشخص شد ۳ عضو اصلی این باند با اجاره یک واحد مسکونی اقدام به تبلیغات فعالیت غیرقانونی و مجرمانه خود در فضای مجازی کرده و دختران و پسران را به این واحد دعوت کرده و اقدام به انجام تتو روی بدن آنها با تصاویر غیراخلاقی، نمادهای شیطان پرستی، نمادهای فرهنگ غربی و مبتذل می کردند”.
این قاضی با بیان اینکه ۳ متهم اصلی این پرونده با قرار بازداشت روانه زندان شده اند ادعا کرد: “در برخی موارد، این متهمان اقدام به برقراری روابط نامشروع با دختران و زنان کرده بودند”.
وی در پایان با بیان اینکه این پرونده مجتمع قضایی ناحیه یک شمیران تحت رسیدگی است، گفت: “دادستانی با اینگونه فعالیت ها که مصداق فعل حرام و گسترش فرهنگ ابتذال و بی بندوباری است قاطعانه برخورد می کند”.
رضا فرخی، از بازداشتشدگان اعتراضات سراسری سراسری دیماه که پیشتر توسط شعبه ۲ دادگاه انقلاب تبریز به اتهام “اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت ملی” به ۷ ماه حبس تعزیری محکوم شده بود، روز پنجشنبه ۵ مهرماه به صورت مشروط از زندان تبریز آزاد شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، رضا فرخی، از بازداشت شدگان اعتراضات سراسری دیماه سال گذشته، پس از سپری کردن بیش از یک سوم از دوران محکومیت خود، روز پنجشنبه ۵ مهرماه ۱۳۹۷ به صورت مشروط از زندان تبریز آزاد شد.
آقای فرخی روز شنبه ۱۶ تیرماه ۱۳۹۷، برای گذراندن دوران محکومیت خود به زندان تبریز منتقل شده بودند.
این افراد به علت حضور در تجمعات دیماه سال گذشته در تاریخ ۱۱ دیماه ۱۳۹۶ توسط مأموران امنیتی همراه با ضرب و شتم بازداشت و بعد از یک روز به دادسرای تبریز منتقل شدند و پس از آن به بند قرنطینه زندان تبریز محبوس شده بودند و پس از گذشت ۲۵ روز به طور موقت هر یک با قرار وثیقه صد میلیون تومانی تا زمان برگزاری دادگاه آزاد شدند.
پیشتر یک منبع نزدیک به این شهروندان در این خصوص به گزارشگر هرانا گفت: “این افراد یک روز در اداره اطلاعات مورد بازجویی همراه با توهین و ضرب و شتم قرار گرفتند؛ آقای فرخی به دلیل دادن فراخوان شرکت در تجمعات اعتراضی در فضای مجازی و حضور در محل اعتراضات دیماه در میدان ساعت تبریز بازداشت شده بود”.
رحمانی فضلی، وزیر کشور در آخرین گفتگوی خود در این باره اذعان کرد: “اعتراضات دیماه ۹۶ در ۱۰۰ شهر ایران روی داد که این اعتراضات در ۴۰ شهر به خشونت کشیده شد”.
اسماعیل عبدی و محمود بهشتی، دو تن از معلمان محبوس در زندان اوین روز جمعه ۱۳ مهرماه با نگارش نامهای سرگشاده روز جهانی معلم را به تمام معلمان تبریک گفته و نوشتند که “داشتن تشکل مستقل از دولت و احزاب دولتی، حق اعتراض و اعتصاب و آزادی بیان که از حقوق اولیه معلمان و همه مزدبگیران است سالهاست توسط همه دولتهای نظام جمهوری اسلامی پایمال شده است”.
به گزارش خبرگزاری هرانا، به نقل از حقوق معلم و کارگر، روز جمعه ۱۳ مهرماه اسماعیل عبدی و محمود بهشتی لنگرودی، دو تن از معلمان محبوس در زندان اوین طی نامهای سرگشاده روز جهانی معلم را به تمام معلمان ایران و جهان تبریک گفتند.
این معلمان دربند در این نامه ضمن تبریک روز معلم از مشکلات معلمان در ایران نوشته و اتحاد معلمان و تشکلهای متفاوت معلمان سرتاسر جهان، برای رسیدن به آموزش و پرورشی مستقل و آزاد را امری مهم و ضروری دانستند.
“از زندان اوین، پنجم اکتبر روز جهانی معلم را به همه معلمان جهان تبریک میگوییم.
پنجم اکتبر روز جهانی معلم، روز اتحاد و همبستگی معلمان برای آموزش و پرورش انسانی، برابر و رایگان برای همه است.
معلمان در اکثر نقاط دنیا این روز را درحالی جشن میگیرند که در بخشهای دیگر دنیا معلمان عدالتخواه به بند کشیده شدهاند. فعالان صنفی معلمان و کارگران ایران حق برگزاری مجامع و تجمع آزاد و مستقل را ندارند و هرگونه تلاشی در این راستا با خطر اخراج از کار، تهدید، بازداشت و زندانی شدن مواجه است.
معلمان ایران در تلاش هستند مانع توسعه پولىسازی آموزش شوند. خواسته آنها ارائه امکانات آموزش رایگان و کیفى براى همه کودکان است ولی دولتمردان، با سیاست خصوصیسازی آموزش و پرورش و با تعرض به سفره اقشار کم درآمد، بیش از پیش به تعداد کودکان کار و دختران تارک تحصیل مىافزایند.
مراکز رسمی اعلام کردهاند که در سال تحصیلی ۹۸-۱۳۹۷ با کمبود نزدیک به ۳۰۰ هزار معلم مواجه هستند و این در حالی است که حقوقهای معوقه، معلمان حقالتدریس، پیمانی و دائمی را در فشار بسیار زیاد اقتصادی قرار داده است.
معلمان حق التدریس در بسیاری موارد تا ششماه حقوق دریافت نمیکنند. اضافهکاری معلمان تا ماهها پرداخت نمیشود. صندوق ذخیره فرهنگیان که با هزینه خود معلمان درست شده است در خدمت منافع جناحها درآمده است.
بخش قابل توجهی از دانشآموزان ایران در شرایط نا امن و غیر استاندارد و کمترین امکانات به کلاسهای درس میروند و در طی سالهای اخیر تعدادی از دانشآموزان و معلمان به دلیل فقدان شرایط ایمنی کار، جان خود را از دست دادهاند.
داشتن تشکل مستقل از دولت و احزاب دولتی، حق اعتراض و اعتصاب و آزادی بیان که از حقوق اولیه معلمان و همه مزدبگیران است سالهاست توسط همه دولتهای متعدد در نظام جمهوری اسلامی پایمال شده است.
تعداد کودکان کار و خیابانی طبق آمارهای رسمی به بیش از یک میلیون و هفتصد هزار نفر میرسد. جای این کودکان در کلاس درس است.
با وجود اینکه آموزش زبان مادری به عنوان یک کتاب مستقل در مناطق مختلف کشور حق گویشوران سایر زبانهاست ولی آنان از این مهم محرومند.
خواسته معلمان ایران، استقلال نظام آموزشى، جلوگیری از تبدیل آموزش و پرورش به بنگاه اقتصادی و سپردن این مهم صرفاً به صاحبنظران امر آموزش است.
پشتیبانی تشکلها و اتحادیههای صنفی و به طور کلی تمام معلمان جهان از خواستهها و مطالبات معلمان و دانشآموزان ایران، ضرورتی غیر قابل انکار است. همبستگی قاطعانه و منسجم شما با جامعه بزرگ فرهنگیان ایران و انعکاس دردها و رنجهایشان میتواند کمک بزرگی برای برداشتن قدمهایی محکم و ساختن جامعهای مرفه، فرهیخته، آزاد، برابر و صلحطلب باشد.
معلمان زندانی چشم به راه همبستگی و پشتیبانی همکاران خود در سرتاسر کره زمین هستند.
اتحاد معلمان و تشکلهای متفاوت معلمان سرتاسر جهان، برای رسیدن به آموزش و پرورشی مستقل و آزاد، امری مهم و ضروری است.
دست همگی شما را از درون زندان معروف اوین به گرمی میفشاریم و از همه شما برای حمایتهای بیدریغتان نهایت تشکر را داریم.
زنده باد همبستگی همه معلمان جهان
اسماعیل عبدی
محمود بهشتی لنگرودی
زندان اوین
۱۳ مهر ماه ۱۳۹۷ برابر با ۵ ماه اکتبر ۲۰۱۸”
در رابطه با نویسندگان این نامه گفتنی است، اسماعیل عبدی، دبیر کانون صنفی معلمان و دبیر ریاضی است که به اتهام تبلیغ علیه نظام، اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی به ۶ سال حبس محکوم شده و از آبان سال ۹۵ در زندان به سر میبرد.
محمود بهشتی لنگرودی نیز سخنگوی کانون صنفی معلمان است که نخستین بار سال ۸۳ به مدت یک ماه بازداشت بود.
دستگیری بعدی وی به اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی در ۲۳ اسفند سال ۸۵ اتفاق افتاد. اواسط فروردین سال ۸۶ حکم ۴ سال حبس او به مدت ۵ سال تعلیق شد.وی سال ۸۹ مجدد به مدت دو ماه دیگر به همان اتهام اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی و به موجب حکم شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ۵ سال حبس تعزیری محکوم شد. او ۹۴ نیز بازداشت شد و شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب مجدد بهشتی لنگرودی را به ۵ سال حبس محکوم کرد که در نهایت شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر استان تهران مجموع این احکام را تجمیع کرد و به ۵ سال حبس قابل اجرا تبدیل شد.
حسین تاج وکیل این معلمان در تاریخ ۷ مهرماه از تایید اولیه درخواست آزادی مشروط موکلانش و ارجاع این درخواست به دادستانی تهران خبر داد.
حکم محکومیت سهند معالی، فعال ترک (آذربایجانی) که پیشتر به صورت غیابی توسط دادگاه انقلاب شهرستان سراب به تحمل ۱۰ ماه حبس تعزیری محکوم شده بود، پس از رد درخواست واخواهی در دادگاه بدوی تایید شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، حکم محکومیت سهند معالی، فعال ترک (آذربایجانی) اهل سراب که در آستانه گردهمایی سالانه قلعه بابک بازداشت و با تودیع وثیقه آزاد شده بود، در دادگاه بدوی تایید شد.
گفتنی است، این فعال ترک (آذربایجانی) پیشتر به صورت غیابی توسط دادگاه انقلاب شهرستان سراب به ریاست قاضی مهدی شمس به اتهام “فعالیت تبلیغی علیه نظام از طریق پخش اعلامیه در تبلیغ گروههای قومگرا به منظور دعوت به تجمع در قلعه بابک” به تحمل ۱۰ ماه حبس تعزیری با احتساب ایام بازداشت قبلی محکوم شده بود.
سهند معالی پیش از این نیز در تیرماه سال ۹۲ به اتهام “فعالیت تبلیغی علیه نظام به تحمل یک سال حبس تعزیری محکوم شده بود.
در تاریخ ۱۲ تیرماه ۱۳۹۱ نیز نیروهای امنیتی با مراجعه به منزل سهند معالی اقدام به بازداشت و تفتیش منزل پدری ایشان کردند. همچنین وی را مجبور به بازکردن مغازهاش در بازار کرده و پس از تفتیش کامل، کامپیوتر و وسایل شخصی نامبرده را ضبط کردند.
مدیرکل پزشکی قانونی مازندران از کودک آزاری و قتل دختر ۴ ساله قائمشهری خبر داد.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، عباسی مدیرکل پزشکی قانونی مازندران با تایید خبری مبنی بر قتل کودک قائمشهری گفت: “دیروز خبر مرگ دختر ۴ ساله در این شهرستان بر اثر ضرب و شتم به پلیس ۱۱۰ و پزشکی قانونی این شهرستان اطلاع داده شد”.
وی افزود: “یک گروه از کارشناسان پزشکی قانونی شهرستان برای پیگیری و علت مرگ به منطقه اعزام شدند”.
مدیرکل پزشکی قانونی مازندران گفت: “شواهد اولیه از جسد این کودک حکایت از کودک آزاری دارد و به دستور مقام قضایی جنازه جهت تعیین علت اصلی مرگ و انجام آزمایشات لازم تخصصی به سردخانه پزشکی قانونی قائمشهر انتقال پیدا کرد”.
عباسی افزود: “پرونده برای رسیدگی به دادگستری استان ارسال شد”.
کودک آزاری انواع مختلفی از قبیل: “جنسی، جسمی، عاطفی، غفلت و سهلانگاری، آزار تحصیلی و اینترنتی دارد که بر اساس آمار جمعیت ایران؛ ۲۰ درصد جمعیت را کودکان تشکیل میدهند که ۱۲ درصد مورد کودک آزاری قرار گرفتند”.
به گفته کارشناسان سازمان بهزیستی ۸۰ درصد کودک آزاریها توسط والدین انجام میشود، کودک آزاری در سن زیر ۶ سال بیشتر جسمی و در سن زیر ۱۲ سال جنسی و غفلت و سهل انگاری است.
شهرستان قائمشهر یکی از شهرستانهای استان مازندران است.
پخش مجموعه «۱۳ شمالی» که هر شنبه در شبکه نمایش خانگی انجام میشد، تا رفع ابهامات و اعمال اصلاحات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اجازه پخش نخواهد داشت.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از خبرآنلاین، رضا جاپلقی، تهیهکننده سریال «۱۳ شمالی» با اعلام اینکه ابهاماتی برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در ارتباط با پخش این مسابقه بهوجود آمده است، از توقف توزیع این مسابقه در شبکه نمایش خانگی خبر داد.
تهیه کننده «۱۳ شمالی» درباره توقیف این مجموعه گفت: «سریال «۱۳ شمالی» توقیف شده است و باید به ابهامات وزارت ارشاد پاسخگو باشیم و پس از رفع ابهامات به وجود آمده، سریال مجدد پخش خواهد شد.»
در این راستا، قسمت هفتم مسابقه «۱۳ شمالی» شنبه آینده پخش نخواهد شد.
پخش سریال «۱۳ شمالی» برعهده شرکت تصویر دنیای هنر است و حمید گودرزی داور این مسابقه و کامبیز دیرباز، محمدرضا هدایتی، امیرحسین آرمان، هادی کاظمی، سحر قریشی، لیلا اوتادی، سمانه پاکدل و بهاره افشاری هم شرکتکنندگان مسابقهاند.
لازم به یادآوری است که پیشتر نیز حسین پارسایی مدیرکل دفتر نمایش خانگی درباره ادامه سریال «ممنوعه» به کارگردانی امیر پورکیان گفته بود که “تا اعمال اصلاحات لازم برای پیشگیری از سوء تعبیر در مخاطبان و اقشار مختلف جامعه به این سریال اجازه نشر داده نخواهد شد”. وی در حالی خبر از توقف توزیع قسمتهای بعدی «ممنوعه» داده که پیش از این در گفتوگویی عنوان کرده بود که آنچه در این اثر میگذرد، همان خواسته مبارکی است که همه مسؤولان فرهنگی به آن توجه دارند.