نهمین روز اعتصاب؛ گزارشی از وضعیت یک کودک-مجرم محکوم به اعدام

محمد صالحی کودک-مجرم محکوم به اعدام در زندان مهاباد در اعتراض به کارشکنی مسولین زندان در روند تبدیل حکم از نه روز گذشته دست به اعتصاب غذا زده است. این زندانی که در سلول انفرادی زندان مهاباد نگهداری می‌شود به دلیل پایان ندادن به اعتصاب غذای خود مورد ضرب و شتم ماموران قرار گرفته است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، محمد صالحی فرزند خدر(خضر) از اهالی شهرستان سردشت کودک متهم به قتل است که در سن ۱۷ سالگی به قتل متهم و سپس به اعدام محکوم شده است.

این زندانی علی‌رغم توافق با اولیای دم و تامین مبلغ دیه حکمش به دایره اجرای احکام زندان ابلاغ شده است.

اولیای دم در قبال پرداخت مبلغی پول برای پرونده آقای صالحی رضایت دادند ولی قضات دادگاه به دلایل نامعلومی به پرونده این کودک مجرم رسیدگی نکرده و دستوری برای تغییر حکم نداده اند..
این زندانی به عدم رسیدگی روند حقوقی خود از ۹ روز گذشته دست به اعتصاب غذا زده و از همان موقع به سلول انفرادی زندان مهاباد منتقل شده است.

یک منبع آگاه در خصوص این کودک متهم به قتل به گزارشگر هرانا گفت: “این زندانی نزدیک به ۱۸ ماه است در زندان نگهداری می‌شود و اکنون حدودا ۱۹ سال سن دارد و متهم به قتل است که هم اکنون ۹ روز است در اعتصاب در سلول انفرادی به سر می برد”.

وی در ادامه افزود “وی در سلول انفرادی توسط ماموران زندان بدلیل امتناع از پایان دادن به اعتصاب غذا مورد ضرب و شتم قرار گرفته است”.

لازم به توضیح است قوانین ایران سن مجازات کیفری کودکان را ۱۵ سال برای پسران و ۹سال برای دختران می‌داند. این درحالی است که کنوانسونهای بین‌المللی اعدام افراد کمتر از ۱۸ سال را منع می کنند.

مجازات کودکان در ایران و از جمله صدور حکم اعدام برای آنان در موارد مختلف از جمله درگیری و قتل، قاچاق مواد مخدر و… همواره یکی از چالش‌های مهم نقض حقوق بشر در ایران بوده‌است.

این اقدام ایران با تعهدات کشور در چارچوب میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی و کنوانسیون حقوق کودک در تضاد است.
Facebook
Twitter
Google+

احضار دستکم ده نفر از بازنشستگان سال ۹۵ به پاسگاه هفت تپه با شکایت کارفرما

دستکم ده نفر از بازنشستگان سال گذشته شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه هفت تپه، با شکایت کارفرما به پاسگاه هفت تپه احضار شدند.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه، دستکم ده نفر از بازنشستگان سال ۹۵ هفت تپه، با شکایت کارفرما به پاسگاه هفت تپه احضار شدند.

به گغته این نهاد در پی تداوم اعتصاب و تجمع اعتراضی کارگران شرکت نیشکر هفت تپه روز سه شنبه ۱۵ اسفند ماه تعدادی زیادی از کارگران از جمله (حسن ال کثیر، امیر ال کثیر، مجید امیری)، و ۸ نفر دیگر از کارگران از طریق تماس تلفنی به اداره اطلاعات شوش احضار شده اند.

پیش از این رمضان علیپور و رحیم بسحاق از فعالین کارگری و اعضای سندیکای کارگران شرکت نیشکر هفت تپه نیزبه شعبه سوم دادیاری دادگستری شوش احضار شده یودند.

احضار کارگران شرکت نیشکر هفت تپه در حالی صورت می‌گیرد که طی ماه‌های گذشته صدها کارگر معترض در شرکت نیشکر هفت تپه نسبت به معوقات مزدی خود تجمع اعتراضی برگزار کرده بودند و علی‌رغم تعهد مسئولین اعم از فرمانداری، اداره کار و کارفرمای مجتمع نامبرده هنوز هیچ اقدام موثری جهت رفع مشکلات و رسیدگی به خواسته‌های معترضان صورت نگرفته است.

در تجمع روز گذشته کارگران نیشکر هفت‌تپه اسماعیل بخشی به نمایندگی از کارگران اعلام کرده که “تحقق خواستهای ما نیازی به مذاکره ندارد و این فقط جهانگیری معاون رئیس جمهور است که به عنوان مسئول واگذاری شرکت به بخش خصوصی باید بیاید و پاسخگوی ما کارگران باشد. او همچنین با اشاره به اختلافات میان سهامداران شرکت و عدم توانمندی آنان در اداره شرکت بدلیل عدم آشنائی آنان با صنعت نیشکر، بر توانمندی کارگران برای اداره شرکت تاکید گذاشت”.

هرانا پیش از این در تاریخ ۲۷ دی‌ماه سال جاری در گزارشی از حمله افراد ناشناس به اسماعیل بخشی از نمایندگان کارگران شرکت نیشکر هفت‌تپه خبر داده بود.

این حادثه شامگاه روز دوشنبه ۲۵ دی ماه حوالی ساعت پنج و سی دقیقه، زمانی رخ داد که وی به همراه سایر همکارانش از کارخانه نیشکر هفت تپه در شهر شوش راهی منزلش در شهر دزفول بود و لحظاتی بعد از پیاده شدن مورد حمله افراد نا‌شناس قرار گرفته بود.

از قرار معلوم در اثر این حادثه، وی از ناحیه کتف دچار آسیب شده است.

گفتنی است که سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه طی بیانیه ای برخوردهای خشونت آمیز با کارگران را محکوم و خواهان پرداخت دستمزد ناچیز و مطالبات معوق کارگران شد. این تشکل کاگری گفت که گردهمایی، اعتراض و اعتصاب را حق همه کارگران می داند و قویا اعلام می کند، هیچ کارگری را نباید به این دلیل اخراج، احضار، بازداشت و یا مورد تعقیب قرار داد. چهارده تن از کارگران شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه به دلیل اعتصابات و اعتراضات چندین روزه کارگران این کارخانه به عدم پرداخت حقوق به مراجع انتظامی و قضایی احضار شده اند.

همچنین در روزهای گذشته بیش از ده تن از کارگران گروه ملی صنعتی فولاد اهواز نیز به دلیل اعتصابات و اعتراضات پیوسته به عدم پرداخت حقوق شان شبانه توسط نیروی انتظامی بازداشت شدند.

اعتصاب غذای گلرخ ایرایی پس از ۳۵ روز همچنان ادامه دارد

گلرخ ایرایی کنشگر مدنی محبوس در زندان قرچک ورامین پس از ۳۵ روز همچنان در اعتصاب غذای اعتراضی به سر می‌برد و شرایط جسمانی مناسبی ندارد؛ این زندانی که همراه با آتنا دائمی در قرنطینه زندان قرچک نگهداری می شود با افت فشار شدید و کاهش وزن روبرو شده است، طی روزهای گذشته یک بار به او سرم تزریق کردند و در سرم به او آمپول ضد تهوع تزریق شده ولی از زمان تزریق سرم تاکنون ماهیچه‌های پای او مدام سفت می‌شوند و ورم می‌کنند، دکتر بهداری درباره‌ی شرایط انقباض پاهای گلرخ به او گفته این شرایط بسیار خطرناک است و ممکن است این اتفاق به یک‌باره برای قلبش رخ دهد و باید هر چه زودتر وضعیتش پیگیری شود؛ این دو زندانی در وضعیتی شبیه به انفرادی نگهداری می‌شوند، نه می‌توانند از قرنطینه خارج شوند، نه کسی اجازه‌ی ملاقات با آنها را دارد؛ این دو زندانی از حدود دو هفته پیش تنها به صورت غیرمنظم و سلیقه‌ای از سوی مسئولین اجازه تماس با خانواده پیدا کرده‌اند.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، گلرخ ایرایی که از ۱۴ بهمن ۹۶ در اعتراض به نقض قانون تفکیک جرائم و تبعید غیرقانونی از بند نسوان زندان اوین به زندان قرچک ورامین به اعتصاب غذا دست زده بود کماکان پس از گذشت ۳۵ روز به این اعتصاب غذا ادامه می‌دهد. خانم ایرایی علیرغم طرح درخواست های مکرر برای پایان غذایش اعلام کرده است که “تنها در صورت بازگشتمان به اوین اعتصاب خود را خواهم شکست”.

خانم ایرایی مدت ۶ روز از این اعتصاب را به همراه آتنا دائمی در اعتصاب خشک (خودداری از نوشیدن مایعات) به سر برده بود.

یک منبع مطلع از وضعیت این دو زندانی، در گفت‌وگو با گزارشگر هرانا در این باره گفت: “وضعیت این دو زندانی همچنان مثل قبل و شبیه به انفرادی است، نه می‌توانند از قرنطینه خارج شوند، نه کسی اجازه‌ی ملاقات با آنها را دارد. وضعیت گلرخ اصلا خوب نیست و طی روزهای گذشته با افت شدید فشار مواجه شده و با اجبار به او سرم تزریق کردند. در سرم به او آمپول ضد تهوع داده‌اند احتمالا برای خنثی کردن واکنش های دستگاه گوارش به نوشیدن آب.
از زمان تزریق سرم تاکنون ماهیچه‌های پای گلرخ مدام سفت می‌شوند و ورم می‌کنند، بارها به “رستمی” و “حاج مرادی” مسئولان زندان قرچک نامه دادند ولی آنها هم گفتند دستور انتقال شما از طرف آقای جعفری دولت‌آبادی، دادستان تهران است و از دست ما کاری ساخته نیست و باید به دولت‌آبادی نامه بدهید، آنها هم تاکنون دو نامه برای آقای دولت‌آبادی فرستاده‌اند ولی هیچ پاسخی نداده‌اند و گلرخ هم گفته تنها در صورت بازگشتمان به اوین اعتصاب خود را خواهد شکست”.
این منبع مطلع درباره‌ی وضعیت جسمی گلرخ ایرایی افزود: “دکتر بهداری درباره‌ی شرایط انقباض پاهای گلرخ به او گفته این شرایط بسیار خطرناک است و ممکن است این اتفاق به یک‌باره برای قلبش رخ دهد و باید هر چه زودتر وضعیتش پیگیری شود، در صورتی که تاکنون هیچ‌یک از مسئولان اهمیتی به وضع جسمی و سلامتی گلرخ نداده‌اند و نسبت به بازگشت او به اوین اقدامی صورت نداده و حتی پیگیری نکرده‌اند و هرلحظه ممکن است اتفاق ناخوشایندی برایش بیفتد”.

لازم به یادآوری است این دو فعال مدنی از تاریخ ۱۴ بهمن ماه دست به اعتصاب غذای اعتراضی در پی تبعید خود به زندان قرچک زدند، در تاریخ ۲۶ بهمن ماه جمعی از کنشگران مدنی زن، با انتشار نامه‌ای سرگشاده از این دو فعال حقوق بشر خواسته بودند برای حفظ “سلامتی” خود به اعتصاب پایان دهند، هر چند این درخواست مورد قبول خانم دائمی واقع شد اما خانم ایرایی پس از این درخواست ضرفا اعتصاب خود را از اعتصاب خشک به اعتصاب تر (نوشیدن مایعات علیرغم خودداری از خوردن غذا) تغییر داد.

گلرخ ابراهیمی ایرایی، مدافع حقوق بشر زندانی در تاریخ ۱۵ شهریور ۱۳۹۳ به همراه همسرش (آرش صادقی) بازداشت شد؛ وی سپس در اردیبهشت‌ماه سال ۹۴ به اتهام توهین به مقدسات و تبلیغ علیه نظام در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شد که این حکم در در شعبه ۵۴ دادگاه تجدیدنظر بدون حضور وی تایید شد.

خانم ایرایی، ۳ آبان ماه ۱۳۹۵ بدون دریافت احضاریه کتبی توسط ماموران امنیتی جهت اجرای حکم به زندان اوین منتقل شده بود.

این فعال حقوق بشر با استناد به داستانی منتشر نشده در نقد سنگسار و با درنظرگرفتن سنگسار به عنوان مقدسات به توهین به مقدسات متهم شد. از دیگر مصادیق اتهامی وی میتوان به کشف حجاب و ترویج بی حجابی از طریق گذاشتن عکس‌های بدون روسری در کنار همسرش در فیسبوک، مخالفت با حکم قصاص، امضای بیانیه‌هایی در مخالفت با مجازات اعدام، شرکت در تجمعات حمایت از زندانیان سیاسی و دیدار با زندانیان سیاسی اشاره کرد.
خانم ابراهیمی ایرایی که پیش‌تر از بیماری دشواری رنج می‌برد بدون طی کامل دوره درمان راهی زندان شد و هم‌اکنون نیازمند رسیدگی پزشکی است.

گلرخ ایرایی به همراه آتنا دائمی در روز ۴ بهمن‌ماه سال جاری توام با ضرب و شتم از بند نسوان زندان اوین به زندان قرچک ورامین تبعید شدند.

او در حال حاضر مشغول گذراندن محکومیت خود در زندان است. با احتساب کاهش حبس به مناسبت عید نوروز، حکم او از ۶۰ ماه به ۳۰ ماه کاهش یافت.

تجمع اعتراضی زنان به خشونت کشیده شد؛ بازداشت پرتعداد حاضرین

صبح امروز مورخ ۱۷ اسفند تجمع اعتراضی زنان در مقابل وزارت کار به خشونت کشیده شد. بسیاری از تجمع کنندگان پیش از رسیدن به محل تجمع در برابر وزارت کار با ضرب و شتم، خشونت و دستگیری مواجه شدند. ماموران از قبل آماده بودند تا پیش از شکل گرفتن هر تجمعی افراد را پراکنده و بازداشت کنند. تعداد بازداشت شدگان دهها تن برآورد می شود.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، تجمع فعالان حقوق زن که بر اساس فراخوان‌های پیشین آنان قرار بود امروز همزمان با روز جهانی زن مقابل ساختمان وزارت کار برگزار شود با مداخله نیروهای انتظامی و امنیتی به خشونت کشیده شد.

تجمع خانواده های بازداشت شدگان در محل بازداشتگاه وزرا

منابع خبری آمار بازداشت شدگان را تا کنون ۸۴ نفر (۵٩ زن و ٢۵ مرد) اعلام کرده اند با اینحال تا زمان تنظیم این گزارش صرفا اسامی بعضی از بازداشت شدگان از جمله دو روزنامه نگار احراز شده است از جمله “بنفشه جمالی، زهره اسدپور، مهرداد فلاحی، پرستو الهیاری، آزاده بهکیش، آذر گیلانی، پیمان چهرازی، علی سالم، بهار اصلانی، جواد عباسی توللی، سودابه رخش، شهلا انتصاری، کاوه رستم‌خانی”. گفته می‌شود ماموران زن پلیس و لباس‌ شخصی‌ها نیز در برخورد با تجمع‌کنندگان نقش داشته و برخی از آنان را کتک زده‌اند.

به گفته شاهدان عینی، بازداشت شدگان به کلانتری‌های گیشا، وزرا و همینطور مقر  پلیس امنیت ۱۳۷ نصر منتقل شده‌اند.

برگزارکنندگان تجمع هشت مارس پیش‌تر در بیانیه‌ای به شرایط نامناسب اشتغال زنان در ایران پرداخته و گفته بودند “زنان عمدتا و به ناچار نیروی کار مشاغل غیررسمی را تشکیل می‌دهند و با اشتغال در کارگاه‌های کوچک و یا دستفروشی و … از حداقل‌های قانون کار نیز بی‌بهره‌اند.”

آنها خواهان رفع تبعیض جنسیتی در بازار کار شده و درخواست‌هایی چون “دستمزد برابر با مردان، افزایش حداقل دستمزد زنان کارگر و ملزم کردن کارفرمایان بخش خصوصی به اعطای حق مرخصی زایمان به زنان و تضمین بازگشت زنان به کار پس از پایان دوره مرخصی زایمان” را مطرح کردند.

به گفته شاهدان عینی، در تجمعات کوچک و پراکنده‌ای که امروز در فضای امنیتی امکان بروز یافت، تجمع کنندگان علاوه بر خواندن “سرود ای زن حضور زندگی”، شعارهایی در همین رابطه دادند که می‌توان به شعارهای “حق ما برابری کار تو ستمگری، آزادی برابری عدالت جنستی، نان کار آزادی، زنان کار آزادی، پوشش اختیاری​” اشاره کرد.

دلنوشته عبدالفتاح سلطانی به یاد محمد حبیبی و سایر معلمان دربند

عبدالفتاح سلطانی وکیل و زندانی سیاسی که هفتمین سال حبس خود را در زندان اوین سپری می‌کند دلنوشته‌ای به یاد محمد حبیبی و سایر معلمان در بند نوشت و از رسالت معلمان و مشکلات این کار گفت.

به گزارش خبرگزاری هرانا، “عبدالفتاح سلطانی”، وکیل دادگستری، دلنوشته‌ای را در اختیار انصاف نیوز قرار داد که در پی می‌آید:

“به یاد محمد حبیبی و سایر معلمان در بند.

فلک به مردم نادان دهد زمام مراد / تو اهل فضلی و دانش همین گناهت بس

من معلمم و معلمی رسالتی بس سنگین و گناهی بس بزرگ است.!! گناهم روشنگری، حق طلبی، عدالت خواهی و زنده نگه داشتن هر ارزشی که بر تارک انسانیت می‌درخشد؛ از این‌رو حق دارند که مرا برنتابند، اسیرم کنند یا شلاق زنند و چون مسیح به صلیبم کشند؛ یا چون حلاج به دار آویزند و یا چون سقراط جام شوکرانم دهند.
از نخستین روز مسیح وار صلیب بر دوش کشیدم و طناب دار را بافته و بر گردن انداختم. به فرزندان میهنم آموختم تا حق را از باطل، عدل را از ظلم، روا را از ناروا، راست را از دروغ، کس را از ناکس، مردمان را از نامردمان تمیز دهند؛ این همه برای مکافاتم بس نیست؟!!

هریک از این پیامدها می‌تواند موجبات محکومیت به مرگم را فراهم نماید. آری از همان روز نخست می‌دانستم که معلمی شغل پیام‌آوران است و پیام‌آوران در طول تاریخ به دست جزم‌اندیشان بی‌شکیب سخت کیفر دیده‌اند.

عبدالفتاح سلطانی، وکیلی که خاطرات دوران معلمی را هرگز از یاد نمی‌برد.

۱۷ اسفند ۹۶ بازداشتگاه اوین”

لازم به ذکر است، عبدالفتاح سلطانی از وکلای مدافع حقوق بشر ۱۹ شهریورماه ۱۳۹۰ بازداشت شد و به دلیل پذیرفتن جایزه حقوق بشر نورنبرگ آلمان، مصاحبه با رسانه‌ها درباره پرونده موکلانش و مشارکت در تاسیس کانون مدافعان حقوق بشر به ۱۸ سال حبس تعزیری و ۲۰ سال محرومیت از وکالت محکوم شد که این حکم در دادگاه تجدید نظر به ۱۳سال حبس تقلیل یافت سپس با اعمال قانون تجمیع جرائم و اعمال ماده ۱۳۴ حکم ۱۳ سال حبس تعزیری وی به ۱۰ سال کاهش یافت. همچنین محرومیت وی از وکالت نیز به دو سال کاهش یافته است.

وی در طی دوران حبس به دلیل شرایط نامناسب زندان، سوء تغذیه و عدم دسترسی به آب شرب مناسب دچار شکستگی دندان و کم خونی، فشارهای عصبی و بیماری حاد کولیت عصبی و نوسان فشار خون شده است.

یک هفته بی‌خبری از وضعیت بیش از ۱۰ درویش زندانی

بیش از ۱۰ درویش گنابادی بازداشت شده در حوادث اخیر که در زندان فشافویه نگهداری می‌شوند، جهت ادامه تحقیقات و تکمیل پرونده از هفته گذشته به مکان نامعلومی منتقل شدند و کماکان هیچ اطلاعی از وضعیت آنان در دست نیست. به گفته دراویش زندانی که موفق شدند با خانواده خود تماس بگیرند تعداد دراویش مفقود احتمالا بیش از این تعداد باشد.

به گزارش خبرگزاری هرانا و به نقل از کمیته پیگیری دراویش زندانی، از وضعیت و محل نگهداری بیش از ۱۰ درویش گنابادی بازداشت‌شده در حوادث گلستان هفتم که در زندان فشافویه نگهداری و برای ادامه تحقیقات و تکمیل پرونده به مکان نامعلومی منتقل شده‌اند هیچ اطلاعی در دست نیست.
“امین صفاری”، “مصطفی صفاری”، “هادی دهنوی”، “کسری نوری”، “فرامرز مانگریگ”، “صالح‌الدین مرادی”، “رضا انتصاری”، “محمد کریمایی”، “کیانوش عباس‌زاده”، “مصطفی عبدی” و “محمد شریفی‌مقدم”؛ دراویش زندانی‌ای هستند که از هفته‌ی گذشته به مکان نامشخصی منتقل و هیچ اطلاعی از وضعیت آنان در دست نیست. به گفته‌ی دراویش زندانی که موفق شدند با خانواده‌ی خود تماس تلفنی داشته باشند؛ تعداد دراویش مفقود بیش از این تعداد گزارش شده است.

با توجه به اخبار روزهای گذشته درباره‌ی انتقال دراویش زندانی محبوس در زندان فشافویه به‌صورت گروه‌های ۵ تا ۱۰ نفره به مکان نامعلوم و بی‌خبری از آنان طی روزهای گذشته و اخبار منتشرشده در رابطه با ارسال پرونده‌ اتهامی چندین درویش بازداشت‌شده به دادسرای جنایی و دادگاه انقلاب، نگرانی‌ها در مورد پرونده‌سازی و گرفتن اعترافات اجباری در بازجویی‌ها دو چندان شده و عدم پاسخگویی سیستم قضایی و سازمان زندان‌ها در رابطه با دراویش زندانی، نگرانی خانواده‌ها را دو چندان کرده است.
لازم به ذکر است که محمد راجی یکی از دراویش گنابادی بازداشت‌شده در حوادث گلستان هفتم، در اثر ضربات وارده حین بازجویی در بازداشتگاه پلیس کشته شده است. آقای راجی دارای ۵ فرزند است که در حال حاضر یکی از پسران ایشان به نام محمدعلی راجی که در حوادث گلستان هفتم بازداشت شده بود نیز در زندان فشافویه در بازداشت به‌سر می‌برد.

تذکر نماینده مجلس و درخواست بررسی عوارض پارازیت‌ها بر سلامتی مردم شهر شیراز

علی اکبری، نماینده مردم شیراز در مجلس اعلام کرد که خواستار بررسی عوارض پارازیت‌ها بر مردم شیراز شده و به دولت به خاطر ارسال پارازیت تذکر داده است. حیدر عالیشوندی فرماندار شیراز نیز در پاسخ گفته است که “موضوعات غیرعلمی نیازمند پیگیری نیست و بر اساس مطالعات جامع موارد نگران کننده‌ای در این رابطه وجود ندارد.”

به گزارش خبرگزاری هرانا و به نقل از خبر جنوب، یک نماینده مردم شیراز در مجلس اعلام کرد به دولت به خاطر ارسال پارازیت تذکر داده و خواستار بررسی عوارض پارازیت‌ها بر سلامتی مردم شهر شیراز شده است.

علی اکبری گفته مردم شیراز «نگران» عوارض ناشی از پارازیت‌ها در این شهر هستند.

آقای اکبری افزود: “مردم خواستار رسیدگی به این موضوع هستند و مسئولین استان فارس در خصوص نگرانی مردم هم باید احساس مسئولیت کرده و پاسخگو باشند”.

وی اضافه کرد: “نباید سلامت و بهداشت مردم با وجود امواج پارازیت در سطح شیراز به خطر بیفتد”.

این عضو کمیسیون کشاورزی آب و منابع طبیعی مجلس همچنین از تذکر کتبی خود به دولت در خصوص پیگیری موضوع امواج پارازیت در شیراز خبر داده است.

اکبری افزود: “از مرکز پژوهش‌های مجلس خواستم که مساله پارازیت‌ها را به صورت تخصصی مورد مطالعه و تحقیق قرار دهند و نتیجه را به نمایندگان اعلام کنند”.

اکبری در پاسخ به این سوال که آیا “ارتباطی بین شیوع سردردها در میان مردم شیراز با پدیده امواج پارازیت ها وجود دارد؟” هم گفته “به محض دریافت اطلاعاتی در این مورد اطلاع رسانی خواهیم کرد”.
حیدر عالیشوندی٬ فرماندار شیراز در پاسخ به این پرسش که “آیا قداماتی در مورد میزان امواج پارازیت و تاثیرگذاری آن بر سلامت مردم انجام شده” گفته: “موضوعات غیرعلمی نیازمند پیگیری نیست”.

عالیشوندی افزود: “میزان این امواج خارج از استانداردهای معمول نیست و بر اساس مطالعات جامع موارد نگران کننده‌ای در این رابطه وجود ندارد”.

وی اضافه کرد: “این میزان امواج پارازیت در سطح شیراز به طور مستمر در حال ارزیابی است و مردم اطمینان داشته باشند که میزان آن با استانداردها مطابقت دارد”.
Facebook
Twitter
Google+

بازداشت دو شهروند در پیرانشهر توسط نیروهای امنیتی

در فاصله یک هفته دو شهروند در شهرستان پیرانشهر توسط نیروهای وزارت اطلاعات بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شدند. اتهام این افراد “همکاری با یکی از احزاب کردی” بوده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا و به نقل از مرکز دموکراسی و حقوق بشر کردستان، روز دوشنبه ۱۴ اسفند ۱۳۹۶، یک شهروند پیرانشهری به نام «مامش محمدپور» از سوی نیروهای امنیتی اداره‌ی اطلاعات بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.

وی که در نزدیکی ترمینال این شهرستان بازداشت گردیده، به «همکاری با یکی از احزاب کُردی» متهم شده است. او پیش از این در سال ۱۳۹۵ هم یک بار دیگر در رابطه با برگزاری تجمعاتی در محکومیت کشتار کولبران بازداشت و به مدت یک هفته مورد بازجویی قرار گرفته بود‌.

در همین شهرستان در روز سه‌شنبه ۸ اسفند، یک تن دیگر به نام «محمد پتایشی» ۵۴ ساله فرزند محمدکریم با اتهام مشابهی بازداشت و جهت بازجویی به محل نامعلومی منتقل گردید.

این افراد از هنگام بازداشت، موفق به برقراری تماس با خانواده‌شان نشده‌اند.

شهرستان پیرانشهر یکی از شهرستانهای استان آذربایجان غربی در شمال غربی ایران است.

تداوم بی خبری؛ نگرانی از وضعیت دو روحانی اهل سنت ترکمن

از سرنوشت دو روحانی اهل سنت ترکمن به نام های “جمال الدین آدی‌زاده” و “عبدالغفار بندی” که در تاریخ ۳۰ بهمن‌ماه سال جاری، توسط ماموران وزارت اطلاعات استان گلستان بازداشت شدند، علی‌رغم گذشت ۱۵ روز و پیگیری نزدیکان و خانواده کماکان هیچ اطلاعی حاصل نشده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از فعالان حقوق بشر ترکمن صحرا، پس از گذشت ۱۵ روز تداوم بی خبری از وضعیت دو روحانی اهل سنت به نام های “جمال الدین آدی‌زاده” و “عبدالغفار بندی” همچنان ادامه دارد.

این دو روحانی که از اهالی شهرستان کلاله هستند بعداز ظهر یکشنبه ۲۹ بهمن‌ماه سال جاری توسط پرسنل وزارت اطلاعات استان گلستان بازداشت و پس از تفتیش کامل منازل و ضبط وسایل شخصی به مکان نامعلومی منتقل شدند.

جمال الدین آدی‌زاده فرزند قربان ساکن روستای قوجمز از توابع شهرستان کلاله است. در زمان بازداشت، منزل و محل کار آقای آدی‌زاده مورد تفتیش قرار گرفته و وسایل وی از جمله فلش مموری، هارد اکسترنال و کتاب های وی توسط نیرو های امنیتی ضبط شده است.

عبدالغفار بندی دیگر روحانی بازداشت شده ساکن روستای اورجنلی از توابع شهرستان کلاله است.

در خصوص آقای بندی یک منبع نزدیک به خانواده وی به توهرا گفته بود “ماموران امنیتی به عبدالغفار هشدار ایست داد ولی او توجهی نکرد، مردم با مداخله آنی با ماموران امنیتی درگیر شدند و ماموران با شلیک تیر هوایی هسته تشکیل شده را بهم زدند و عبدالغفار را با ضرب و شتم به مکان نامعلومی منتقل کردند”.

از اتهامات و دلایل بازداشت این افراد اطلاعی در دست نیست و تنها در زمان بازداشت به نزدیکان این دو روحانی گفته شده که برای پیگیری وضعیت حقوقی‌شان به دادگاه ویژه روحانیت شهرستان گرگان مراجعه کنند ولی کماکان با گذشت ۱۵ روز هیج گونه اطلاعی از وضعیت این افراد حاصل نشده است.

شهرستان کلاله یکی از شهرستان های استان گلستان است، جمعیت این شهرستان در سال ۸۵ برابر با ۱۵۳۲۶۱ بوده است.

مجروحیت دو کولبر در مناطق مرزی

روز گذشته، دو کولبر در مناطق مرزی مجروح شدند که یکی از آن‌ها در اثر سقوط از ارتفاع دچار جراحت شدید شد و کولبر دیگر در پی شلیک نیروهای مرزبانی از ناحیه پشت دچار مصدومیت شده‌است. گفتنی است که طی هفته گذشته ۵ کولبر در مناطق مرزی در اثر مواجه شدن با مخاطرات طبیعی و شلیک نیروهای مرزبانی کشته و یا زخمی شده‌اند.

به گزارش خبرگزاری هرانا و به نقل از مرکز دموکراسی و حقوق بشر کردستان، روز ۱۵ اسفند ۱۳۹۶، یک کولبر به نام «رسول ملا وسو» از اهالی روستای ورده از توابع شهرستان سردشت از ارتفاعات کانی‌زرد در دهستان بریاجی سقوط کرد.

او که از ناحیه‌ی کمر دچار جراحت گردیده، بە بیمارستان انتقال یافته و وضعیت عمومی‌اش نگران کنندە گزارش شدە است.
اخیرا در پی بستن معابر کولبری و تشدید تدابیر امنیتی در مرزها، بسیاری از کولبران مجبور می‌شوند از نقاط دیگری عبور کنند و در نتیجه گرفتار برف و کولاک شده و یا با مخاطرات دیگری مانند سقوط از ارتفاع روبرو می‌شوند.

همزمان در مناطق مرزی خوی، یک کولبر به نام «ابراهیم شاکری» در پی شلیک نیروهای مرزبانی از ناحیه‌ی پشت دچار مصدومیت شده و جهت رسیدگی پزشکی به بیمارستانی در ارومیه منتقل گردیده است.

با احتساب جراحت این دو کولبر، طی دو هفته‌ی گذشته ۵ کولبر در مناطق مرزی قربانی شده‌اند که از این شمار، دو تن در اثر مواجه‌شدن با مخاطرات طبیعی و سه تن دیگر هم در اثر شلیک نیروهای مرزبانی کشته و یا زخمی شده‌اند‌.