بیش از دو ماه از فاجعه زلزله کرمانشاه میگذرد. این روزها برای مردم کرمانشاه لبریز از غم و رنج از دست دادن عزیزان و داراییشان وامید و تلاش برای بازگشت مجدد به زندگی است. زلزله یا هر بلای طبیعی دیگر تأثیر متفاوتی بر زنان و مردان می گذارد. زنان به دلیل مسائل بیولوژیکی و تفاوت های روانی و اجتماعی و هنجارهای فرهنگی رایج، نسبت به مردان آسیب پذیرترند. احساس ناامنی، ترس، نداشتن سرپناه امن و تمیز، وضعیت ناسالم بهداشتی، تجربه زندگی در چادر، پرستاری و مراقبت از همسر و فرزندان و والدین مصدوم، از دست دادن دارایی یا پس انداز و بسیاری تجارب دیگر در بیشتر زنان زلزله زدهی کرمانشاه وجو دارد که اثرات ناشی از آن تا مدت ها در روحیه و رفتارشان باقی خواهد ماند. با این حال به دلیل خصلت از خودگذشتگی مادرانه، در این شرایط بحرانی نیز اولویت را به همسر و فرزندان خود می دهند.
عفو بین الملل: پس از هزار روز حبس ناعادلانه، مقامات ایران باید نرگس محمدی را آزاد کنند
عفو بین الملل در هزارمین روز حبس ناعادلانه نرگس محمدی، زندانی عقیدتی و نائب رئیس کانون مدافعان حقوق بشر، گفت که حبس نرگس محمدی بیعدالتی آشکار است و عظم مقامات را برای سرکوب کسانی که در حمایت از حقوق بشر فعالیت میکنند به نمایش میگذارد.
در ادامه متن بیانیه سازمان عفو بین الملل را بخوانید؛
مقامات ایران باید فورا و بدون قید و شرط نرگس محمدی را آزاد کنند و به سوء استفاده از نظام کیفری برای آزار و اذیت مدافعان حقوق بشر پایان دهند. آنها باید به جای پروندهسازیهای امنیتی علیه مدافعان حقوق بشر، خواستههای به حق مدافعان در رابطه با لغو مجازات اعدام، ممنوعیت شکنجه، رعایت اصول دادرسی منصفانه، رفع تبعیض و خشونت علیه زنان و اقلیتها و احترام به آزادی بیان، عقیده و تجمعات مسالمتآمیز را در دستور کار خود قرار دهند.
نرگس محمدی در اردیبهشت ۱۳۹۵توسط دادگاه انقلاب تهران به ۱۶ سال زندان محکوم شد که ۱۰ سال از آن به دلیل فعالیت او در کمپین گام به گام تا لغو مجازات اعدام (لگام) بوده است. دادگاه همکاری او با این کمپین مسالمت آمیز را مصداق اتهام «تشکیل جمعیت با هدف برهم زدن امنیت کشور» اعلام کرد. نرگس محمدی اظهار داشته که در جلسه محاکمه، قاضی برخوردی خصومتآمیز و مغرضانه نسبت به وی داشته و به طرزی بیپرده و آشکارا از اتهامات وارده به او از سوی مقامات وزارت اطلاعات دفاع کرده است. او همچنین اظهار داشته که قاضی او را به واسطه فعالیتهایش علیه مجازات اعدام، به تلاش برای تغییر احکام الهی متهم کرده است.
همچنین ۶ سال دیگر از محکومیت نرگس محمدی به اتهام «اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور» و «تبلیغ علیه نظام» بوده است که اساس آنها نیز فعالیتهای مسالمت آمیز حقوق بشری وی است، از جمله مصاحبه با رسانهها درباره موارد نقض حقوق بشر، شرکت در تجمعات مسالمتآمیز مقابل زندان جهت حمایت از خانوادههای زندانیان محکوم به اعدام، ارتباط با دیگر فعالان حقوق بشر منجمله شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل، مشارکت در اعتراضات مسالمتآمیز علیه اسیدپاشی و ملاقات با کاترین اشتون در سال ۱۳۹۲. شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر استان تهران حکم ۱۶ سال زندان نرگس محمدی را در مهرماه ۱۳۹۵ تأیید کرد.
درخواست اعاده دادرسی او در اردیبهشتماه ۱۳۹۶ توسط دیوان عالی کشور رد شد.
بیانیهی مشترک لیلی رشیدی و پورآذری در رابطه با “ممنوعیت اجرا” در تئاتر ایران
لیلی رشیدی و حمید پورآذری میزبان و مدیر بخش خارج از صحنه (آف استیج) جشنوارهی تئاتر فجر، متنی را منتشر کردند.
به گزارش خبرگزاری هرانا، در این متن که در اختیار ایسنا با عنوان «دستان همه ما آلوده است» قرار گرفته آمده است: «سالهاست که تئاتر ایران شاهد ممنوعیتهای بیجا و نظارتهای غیر اصولی است. امسال هم در جشنوارهای که با شعار گفتگو برپا شده از اجرای یک اثر نمایشی جلوگیری شد تا یادمان بیاید که در این شرایط اندیشیدن و استقامت در مسیر الزامی است.
ما سوال داریم…
میخواهیم بپرسیم که چه اتفاقی میافتد که رئیس مرکز هنرهای نمایشی کشور ۳۰ شب از اجرای یک اثر حمایت میکند و در جایی دیگر ناگزیر به حذف میشود؟ نهادی که این حکم را صادر کرده کجای تئاتر ایران است؟ چرا مسئولیت این اتفاق را نمیپذیرد؟
وقتی در جشن گفت و گو “ممنوعیت اجرا” رخ میدهد، باید مسائل شخصی را کنار گذاشت و به جای ماهی گرفتن از آب گل آلود، خواستهها را بیان کرد و از فرصت گفتوگو استفاده کرد.
به این فکر کنیم که تئاتر ایران چگونه در سالهای بعد از انقلاب حفظ شد و چه زحماتی برای آن کشیده شد. حرف بزنیم و شفافیت را طلب کنیم، خواستههایمان را مدون کنیم و سوال کنیم و برای رسیدن به جواب مناسب ایستادگی کنیم تا به ما توضیح دهند… تا به ما بگویند که ارتباط مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی با این بگیر و ببندها چیست؟ نهاد مسئول کجاست؟ مصداق ممیزی چیست ؟
ما میخواهیم مسئولانه عمل کنیم. اکنون اگر سکوت کنیم مسئولیم. اگر شتاب زده هم عمل کنیم مسئولیم. کسی که تئاتر را تحریم میکند به اندازه کسی که تئاتر را توقیف میکند مسئول است. کنار هم باستیم که دست همه ما در حال و هوای این روزهای تئاتر ایران آلوده است.
فرصت را مغتنم بشماریم، حرف بزنیم و خواستههایمان را مدون کنیم و تا گرفتن نتیجه مطلوب ایستادگی کنیم.»
Facebook
Twitter
Google+
سرگردانی ۲۴ ساله یک کارگر از کار افتاده برای گرفتن دیه
ایرج برهانزئی (کارگر سرویسکار بافت بلوچ) خیلی زود، در عصر یک روز بهاری سال ۷۲، از کارافتاده شد. هنوز پنج سال از استخدامش نگذشته بود که تیغِ تیز دستگاه ریسندگی، انگشتان شستِ دو دستش را قطع کرد. بعد از این همه سال، هنوز تکلیف دیهای که باید بابت نقص عضو او پرداخت شود نامشخص است.
به گزارش هرانا به نقل از ایلنا، از این حادثه بیش از بیست و چهار سال میگذرد. همان زمان کمیسیون پزشکی سازمان تامین اجتماعی، آسیبدیدگی برهانزئی را ۷۰ درصد تعیین کرد و درنتیجه او سالهاست که هر ماه به عنوان از کارافتاده کلی، مستمری کامل دریافت میکند؛ اما بعد از این همه سال، هنوز تکلیف دیهای که باید بابت نقص عضو او پرداخت شود نامشخص است. نه پزشک معالج و نه کارفرما هیچکدام در دادگاه مقصر شناخته نشدهاند و برای همین برهانزئی سالهاست که هرچند وقت یکبار، برای روشن شدن وضعیت خسارتش از پیرانشهرِ سیستان و بلوچستان به تهران میآید و دستخالی بازمیگردد.
به گفته خودش، بعد از حادثه، کارفرما او را برای درمان به بیمارستانی در تهران اعزام و دستکم برای مدت چهار ماه بستری میکند. پزشک معالج تصمیم میگیرد، عضلاتِ یکی از انگشتان پایِ او را به جای شستِ قطع شده دست پیوند بزند و برای همین برهانزئی را چند نوبت، روانه اتاقِعمل میکند؛ اما نتیجه این پیوند به هیچ وجه رضایتبخش نیست. در نهایت برهانزئی بعد از آنکه یکی از انگشتان پای خود را نیز از دست میدهد، از بیمارستان مرخص و ناتوانتر از قبل روانه شهرستان میشود.
برای او که پدرِ چهار فرزند است، منبع درآمدی غیر از مستمری از کارافتادگی وجود ندارد و در مقابل خبری هم از پرداخت دیه نیست. برای همین این کارگر سابق بافتبلوچ در پاییز ۷۲، به واسطه کارفرمای وقتش، در سازمان نظام پزشکی، شکایتی را علیه پزشک معالج مطرح میکند که پس از بیست و چهار سال، هنوز پاسخ روشنی به آن داده نشده است.
خودش میگوید: هر بار که برای پیگیری به شرکت میرفتم، میگفتند هنوز اتفاقی نیفتاده و خودمان خبرت میکنیم. همینطوری خیلی سال گذشت. در تهران هم خیلی جاها بود که برای پیگیری رفتم، مثل دفتر نماینده مجلس و رئیسجمهور و… اما هیچکدام کمکی به من نکردند. برای همین در سال ۹۳ در دادگستری، شکایتی را علیه کارفرمای وقت مطرح کردم؛ اما در نهایت دادگاه کارفرما را از اتهام رعایت نشدن نکات ایمنی کار تبرئه کرد.
حادثهای که بیست و چهار سال پیش برای ایرج برهانزئی در بافت بلوچ اتفاق افتاد، ماجرایی است که کارگران قدیمی بافت بلوچ ممکن است هرازگاهی راجع به آن صحبت کنند، برای همین اعضای جوانِ شورای اسلامی کار این واحد صنعتی در پاسخ به ایلنا وقوع آن را به صورت ضمنی تایید میکنند؛ اما تاکید دارند که به دلیل بیاطلاعی از جزئیات ماجرا، فعلا نمیتوانند در مورد آن حرف بیشتری بزنند.
اخذ استشهاد از شهود حادثه، رسیدن به حقیقت را آسان میکند
سرگردانی بیست و چهار ساله برهانزئی، ممکن است برای خیلیها یک گرفتاری شخصی باشد؛ اما هیچ کس نمیتواند تضمین کند که مشابه این سرگردانی برای کارگرانِ دیگر اتفاق نیفتد.
ابوالفضل اشرف منصوری (رئیس کانون مسئولان ایمنی و بهداشت کار کشور) میگوید: در مواردی نظیر حادثهای که برای این کارگر بافت بلوچ اتفاق افتاده، مطابق قوانین اگر شخص حادثه دیده، رضایت نداده باشد، میتواند تا هر زمان که لازم باشد، پیگیر مطالبات خود شود؛ اصولا این موارد مشمول مرور زمان نخواهد شد.
این کارشناس ایمنی محیط کار در عین حال یادآور میشود: در چنین مواردی، حسابِ قصور پزشکی از حسابِ قصور کارفرمایی جداست. به بیان دیگر کارفرمای بافت بلوچ را تنها میتوان در قبال آسیبی که به انگشتان دست رسیده، بازخواست کرد؛ اما از پزشک معالج میشود به خاطر اقدامی که باعث آسیب دیدن دیگر عضوهای بدن شده است، بازخواست کرد.
رئیس کانون مسئولان ایمنی و بهداشت کار کشور در عین حال افزود: بعد از وقوع حوادث کار، بهتر است کارشناسان ایمنی هرچه سریعتر استشهادی را از افراد حاضر در محل اخذ کنند. تجربه نشان داده که هرچه زمان بیشتری از وقوع حادثه بگذرد، تفاوت میان اظهارات شهود بیشتر میشود و همین امر؛ رسیدن به حقیقت را دشوار میکند. این استشهاد اگر به موقع اخذ شود، میتواند از حجم مشکلات بکاهد.
وی ادامه میدهد: فرد حادثهدیده نیز باید پس از درمان اولیه برای شکایت از کارفرمای خود اقدام کند. مدیران کارگاه نیز موظفند ظرف ۷۲ ساعت حادثه را رسما به اداره کار و سازمان تامین اجتماعی گزارش کنند. از اینجا به بعد دیگر وظیفه بازرسان اداره کار و کارشناسان رسمی دادگستری است که براساس مستندات موجود، مقصران احتمالی را شناسایی و میزان قصور هرکدام را مشخص کنند.
زندانی کردن همسر در کمپ ترک اعتیاد به دلیل استفاده از تلگرام
زن ایرانی مقیم سوئد زمانی که برای دیدار خانوادهاش به تهران بازگشت قربانی توطئه شوهرش شد، او ۱۸ روز با دستور شوهرش در حالی که معتاد نبود به عنوان یک معتاد در کمپ ترک اعتیاد به اجبار نگهداری شد. وی در این مدت مضروب شد و همینطور مجبور شد داروهای ترک اعتیاد را همچون سایر ساکنین کمپ استفاده کند.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از جامجم، روزهای پایانی هفته گذشته زنی جوان با حضور در شعبه هشتم دادسرای جنایی تهران از شوهرش به اتهام آدم ربایی و حبس غیرقانونی درکمپ شکایت کرد. با دستور بازپرس رضوانی، تحقیقات ماموران اداره یازدهم پلیس آگاهی دراین باره آغاز شد.
شاکی به افسر تحقیق گفت: “من و همسرم چند سال بود در سوئد زندگی میکردیم. در این سالها چند بار برای دیدار خانواده و اقوامم به تهران آمدیم. دو ماه پیش به خاطر خانوادهام به تهران بازگشتیم و قرار شد برای مدتی نزد آنها بمانیم. شرایط خوب پیش میرفت تا این که شوهرم متوجه شد من عضو گروههای تلگرامی که دوستانم و خانوادهام بودند، شدهام و به این بهانه بنای ناسازگاری گذاشت. هر چه به او میگفتم گروههای تلگرامی که عضو آن هستم هیچ مشکلی ندارند، توجهی به حرفهایم نمیکرد. همین باعث اختلاف و درگیریمان شد”.
وی ادامه داد: “اخلاق و رفتار شوهرم یکباره تغییر کرد و به حضورم در گروههای تلگرامی اعتراض میکرد. بنابراین برای این که مشکلی برای زندگیام پیش نیاید، سعی کردم حضور کمتری در گروههای تلگرامی داشته باشم و حتی از برخی گروهها نیز انصراف دادم، اما ناسازگاری شوهرم ادامه داشت و به عناوین مختلف مدام بهانه میگرفت. یک روز او مرا سوار خودرویش کرد و به بهانه خرید از خانه بیرون برد. اما به جای بردن من به مرکز خرید در مقابل یک مرکز کمپ ترک اعتیاد توقف کرد. تلفنی با مردی غریبه حرف زد. بعد هم سه مرد و زن که از کارکنان همان کمپ بودند از آنجا خارج شد و نزد ما آمدند”.
وی ادامه داد: “شوهرم ازآنها خواست مرا به داخل کمپ ببرند و خودش هم با سوار شدن به خودرویش فریاد زد این زن معتاد را با خود ببرید و تا حالش خوب نشده به من تحویل ندهید و بعد بسرعت از آنجا دور شد. هر چه فریاد زدم اشتباه میکنید و من معتاد نیستم و نمیخواهم در این کمپ بستری شوم، بیفایده بود. آنها کتکم زدند و به زور مرا به داخل کمپ که مخصوص زنان معتاد بود، منتقل کردند. چند بار در حیاط کمپ از دست آنها فرار کردم و به سمت در خروجی رفتم تا بتوانم فرار کنم که نشد. کتکم زدندو به زورمرا به داخل ساختمان کمپ بردند. در اتاقی مرا حبس کردند. در آنجا زنان و دختران زیادی بودندکه برای ترک اعتیاد به آنجا آمده بودند. صدای ناله و فریادهایشان را میشنیدم. بعد مرا که گریه میکردم به داخل اتاقی انداختند. آنها مرا در آن اتاق ۱۸ روز زندانی کردند. مدام کتکم میزدند و میگفتند تو معتاد هستی و باید ترک کنی”.
شاکی ادامه داد: “آنها به زور قرصهایی را به من میدادند. هر چه میگفتم معتاد نیستم و این قرصها را به من ندهید بیفایده بود. در این ۱۸ روز با من مثل یک معتاد برخورد میکردند و حرفهایم توجهی نمیکردند. روز نوزدهم، یکی از نگهبانهای اتاقم در را باز کرد و مرا که بسیار بدحال شده بودم از اتاق بیرون آورد. بعد به من گفت دستور از شوهرت رسیده که تو را مرخص کنیم. هاج و واج مانده بودم و باورم نمیشد آزاد شدهام. زن نگهبان و چند نفر دیگر مرا سوار ماشین کرده و در یکی از محلههای تهران رها کردند. خانوادهام با دیدن من شوکه شده بودند. زمانی که من ماجرای ۱۸ روز اسارتم در کمپ را برایشان تعریف کردم باورشان نمیشد. آنها به من گفتند شوهرم به آنها گفته کاری برایشان پیش آمده و میخواهند به سوئد بروند و از آنجا با ما تماس میگیرند. اما دیگر خبری از وی نشده است”.
با شکایت وی، تحقیقات پلیسی ادامه پیدا کرد تا این که معلوم شد از شوهر وی خبری نیست. در تحقیقات بعدی ماموران کمپ مورد نظر را شناسایی کردند و با تحقیق از مسئولان آنجا معلوم شد آنها از طریق شوهر شاکی وی را در کمپ بستری کردهاند. بعد از ۱۸ روز نیز با خواست شوهرش وی را از کمپ خارج کردهاند تا شوهرش از او در خانه نگهداری کند.
با جمعبندی این اطلاعات، تحقیقات برای رازگشایی از ابعاد این پرونده در حالی ادامه دارد که پلیس در تعقیب شوهر این زن است.
رها کوچولو؛ قربانی کودک آزاری مرگبار
زن جوان در ارتباط با کودک آزاری مرگبار دختر سه ساله همسرش بازداشت شد. متهم درحالی منکر کودک آزاری است که شاهد ده ساله ماجرا او را به عنوان قاتل خواهرش معرفی کرده است.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از جام جم، اوایل دی امسال یکی از مسئولان درمانگاهی در شهریار با پلیس تماس گرفت و از مرگ مشکوک دختری سه ساله به نام رها خبر داد.
ماموران با حضور در آنجا و تحقیقات از مسئولان درمانگاه متوجه شدند زنی جوان این کودک را در حالی که بی هوش بوده به درمانگاه آورده اما به رغم تلاش پزشکان موفق به نجات وی نشده اند. روی بدن این کودک آثار گازگرفتگی، خراشیدگی و کبودی وجود داشت که به نظر می رسید وی مورد کودک آزاری قرار گرفته و مرگ او مشکوک است.
در این مرحله با هماهنگی قضایی جسد دختر سه ساله به پزشکی قانونی منتقل شد.
پرونده ای در شعبه ششم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب شهریار تشکیل شد و با دستور قضایی تحقیقات برای رازگشایی از مرگ این کودک در اختیار کار آگاهان اداره جرایم جنایی پلیس آگاهی غرب استان تهران قرار گرفت.
ماموران برای روشن شدن ابعاد این پرونده والدین دختر فوت شده را برای تحقیقات به پلیس آگاهی احضار کردند.
پدر رها به افسر تحقیق گفت: “من از همسرم جدا شده ام و علاوه بر رها پسری ده ساله دارم. بیش از دو سال است که با زن جوانی آشنا شده و با هم ازدواج کرده ایم و او نگهداری از دو فرزندم را برعهده گرفته است. همسرم با بچه هایم بخوبی رفتار می کرد و کتکشان نمی زد. آثار خراش و کبودی روی بدن دخترم بابت این بود که هنگام بازی با دوستانش یا شیطنت در خانه روی زمین یا پله ها می افتاد و آسیب می دید. همسرم با او و برادرش بدرفتاری نمی کرد. روز حادثه زمانی که به خانه آمدم همسرم نبود. به تلفن همراهش زنگ زدم که گفت دخترم هنگام پایین آمدن از پله ها تعادلش را از دست داده و زمین خورده است. سراسیمه به درمانگاه رفتم و همسرم و دخترم را در آنجا یافتم. رها به دلیل شدت صدمات فوت کرده بود و از کسی شکایت ندارم”.
با توجه به گفته های این مرد، ماموران به تحقیق از نامادری کودک فوت شده پرداختند که وی به افسر تحقیق گفت: “آن روز در حال نظافت خانه بودم که صدای افتادن رها را شنیدم. سراسیمه سمتش رفتم که بی هوش شده بود. او را به درمانگاه بردم اما دخترک به دلیل شدت صدمات فوت کرد”.
ماموران در مرحله بعدی به تحقیق از برادر ده ساله رها پرداختندکه او بشدت ترسیده بود و حرف نمی زد. او از نامادری اش می ترسید و بدرستی نمی توانست حرفی بزند. همین رفتار او باعث شد ماموران بیشتر به ماجرا شک کنند و احتمال دهند مرگ دختر خردسال بر اثر حادثه نبوده است.
این درحالی بود که ماموران به تحقیق از همسایه های خانواده رها پرداختند که آنها اطلاعات جدیدی را در اختیار پلیس قرار دادند.
با تحقیق از همسایه ها معلوم شد نامادری این کودک، رها و برادر ده ساله اش را به دفعات کتک می زده و دست و پای آنها را با سیخ داغ می سوازنده یا بدن آن دو را گاز می گرفته که آثار کبودی روی بدن این دو کودک همیشه دیده می شده است. بارها صدای گریه و کمک خواهی کودک فوت شده و برادرش را شنیده اند.
در حالی که تحقیقات ادامه داشت چند روز پیش کارشناسان پزشکی قانونی نظر دادند دختر سه ساله براثر ضربه ای که به سرش اصابت کرده است فوت شده و آثار ضرب و جرح ناشی از کودک آزاری روی بدن وی وجود دارد. همین باعث شد نامادری رها به عنوان مظنون در قتل او بازداشت شود.
این زن همچنان در جریان تحقیقات مدعی بود دخترخوانده اش از روی پله افتاده و فوت شده و نقشی در مرگ او نداشته است.
در حالی که این زن همچنان منکر این جنایت است، ماموران دوباره به تحقیق از برادر ده ساله رها پرداختندکه او به افسر تحقیق گفت: “نامادری مان همیشه من و خواهرم را اذیت می کرد و کتک می زد. دست و پایمان را می سوزاند. اگر شیطنت می کردیم، دستمان را گاز می گرفت. ماجرا را به پدرم می گفتیم که حرف هایمان را باور نمی کرد و حرف های نامادری مان را می پذیرفت. روز حادثه به خاطر آلودگی هوا، مدرسه تعطیل شد و من در خانه نزد خواهرم بودم. من و خواهرم در حال بازی بودیم که کتکمان زد چرا در خانه بازی می کنیم و از شیطنت هایمان خسته شده است. نامادری ام خواهرم را کتک زد و محکم به زمین کوبید که سر او به زمین خورد. من هم گریه کردم ، نامادری ام عصبانی تر شد و مرا هم کتک زد. بعد خواهرم را با خودش به درمانگاه برد و با آمدن پدرم وانمود کرد خواهرم از پله افتاده و مرده است. مرا ترساند که نباید ماجرا را برای کسی بگویم زیرا همان بلا را برسرم می آورد”.
با ثبت گفته های شاهد کوچک ماجرا رسیدگی به پرونده وارد مرحله جدیدی شد و تحقیقات از نامادری در ارتباط با مرگ رها ادامه دارد.
برنامه روز دوشنبه 29 ژانويه 2018 برابر با 9 بهمن ماه 1396
برای دانلود فايل صوتی روی فلش کليک کنيد.
روزنامه آسیا مجرم شناخته شد
دبیر هیئت منصفه دادگاه مطبوعات گفت که روزنامه آسیا بابت اتهام “نشر مطالب خلاف واقع” مجرم شناخته شد که هیئت منصفه متهمان را مستحق تخفیف دانست.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، علی اکبر کسائیان دبیر هیئت منصفه دادگاه مطبوعات اظهار کرد: “وکیل شاکی با حضور در دادگاه از مدیر مسئول خبرگزاری تسنیم و مدیر مسئول سایت صراط نیوز و آقای (ع.غ) بابت افترا و نشر مطالب خلاف واقع اعلام رضایت کرد”.
وی افزود: “سردبیر و نویسنده مقاله روزنامه ورزشی گل به اتهام توهین و نشر مطالب خلاف واقع با اکثریت آرا مجرم شناخته نشدند”.
دبیر هیئت منصفه دادگاه مطبوعات گفت: “مدیر مسئول و نویسنده مقالهروزنامه آسیا به اتهام نشر مطالب خلاف واقع و توهین بود که در مورد توهین با اکثریت آرا مجرم شناخته نشد اما بابت اتهام نشر مطالب خلاف واقع مجرم شناخته شد، ضمنا هیئت منصفه با اکثریت آرا متهمان را مستحق تخفیف دانست”.
کسائیان گفت: “پرونده های مطبوعاتی در شعبه ۹ دادگاه کیفری یک استان به ریاست قاضی محمدی کشکولی مورد رسیدگی قرار گرفت”.
آمریکا از آزادی موقت «باقر نمازی» استقبال کرد
سخنگوی وزارت خارجه آمریکا با تائید آزاد موقت «باقر نمازی»، از این امر استقبال کرد. «جیرد جنسر» وکیل باقر نمازی اعلام کرد که وی برای انجام درمان و آزمایشهای پزشکی، مرخصی درمانی ۴ روزه دریافت کرده است.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از فارس، «هیثر نوئرت» سخنگوی وزارت خارجه آمریکا روز یکشنبه از آزادی موقت «باقر نمازی» زندانی امنیتی، استقبال کرد.
نوئرت در توییتر نوشت: «از آزادی باقر نمازی به دلیل افت وضعیت سلامت او استقبال میکنیم، اما متذکر میشویم که آزادی او صرفا موقت است. ما آزادی فوری و کامل خانواده نمازی، از جمله پسر او سیامک و همچنین دیگر آمریکاییهایی را که ناعادلانه توسط حکومت ایران بازداشت شدهاند، خواستار هستیم.»
«جیرد جنسر» وکیل باقر نمازی امروز اعلام کرد که وی برای انجام درمان و آزمایشهای پزشکی، مرخصی درمانی ۴ روزه دریافت کرده است.
باقر نمازی از مقامات حکومت پهلوی بوده که پس از انقلاب هم فعالیتهای گستردهای در زمینه شبکهسازی داخل ایران داشته است. وی سال ۲۰۱۶ به اتهامات امنیتی بازداشت و به زندان محکوم شد.
سه تجمع اعتراضی برگزار شد
طی روزهای گذشته، کارگزاران صندوق بیمه کشاورزی استانهای مختلف، کارگران کارخانه «کیان کُرد» ملایر و بیش از صد کارگر کارخانه کاشی نیلوی اصفهان در تجمعاتی اعتراضی خواستار رسیدگی به مطالبات خود شدند.
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایلنا مورخ ۱۳۹۶/۱۱/۰۳، کارگزاران صندوق بیمه کشاورزی که از استانهای مختلف به تهران آمدهاند، پس از برگزاری تجمع مقابل سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور، مقابل مجلس شورای اسلامی و پس از آن نیز مقابل ساختمان امور استخدامی تجمع کردند.
معترضان میگویند: “رایزنیهایی با نمایندگان مجلس انجام دادیم و احتمال دارد طرح جذب کارگزاران صندوق بیمه کشاورزی که پیش از این در کمیسیون اجتماعی رای آورده بود، فردا در صحن علنی مجلس مطرح شود”.
به گفته یکی از نمایندگان معترضان، این امیدواری به وجود آمده که پس از سالها سرگردانی، مشکل جذب کارگزاران حل شود و آنها بتوانند تا حدودی از امنیت شغلی بهرهمند شوند.
سومین هفته از تجمعات صنفی کارگران «کیان کُرد»
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایلنا مورخ ۱۳۹۶/۱۱/۰۷، سومین هفته از تجمعات اعتراضی کارخانه«کیان کُرد» ملایر آغاز شد.
صبح روز (۷ بهمن ماه) سومین هفته از تجمع کارگران کارخانه «کیان کُرد» ملایر در اعتراض به خلف وعده کارفرما برای پرداخت معوقات مزدی آغاز شد.
از قرار معلوم، امروز برای چندمین بار در ۱۴ روز گذشته، تعدادی از کارگران مقابل ساختمان کارخانه تجمع کردند.
معترضان در هفته گذشته؛ یک ماه از حقوق معوقه خود در سال جاری را دریافت کردند. همچنین کارفرما از پرداخت تدریجی معوقات خبر داده است.
کارگران معترض«کیان کُرد» مدعی هستند بابت دستکم ۵ ماه، دستمزد و عیدی سالهای ۹۵ و ۹۶ از کارفرمای خود طلبکارند. این کارگران از روز (۲۳ دی ماه) مقابل کارخانه تجمع کردهاند.
تجمع کارگران کارخانه کاشی نیلو
به گزارش صداوسیما مورخ ۱۳۹۶/۱۱/۰۸، کارگران کارخانه کاشی نیلو در اعتراض به دریافت مطالبات معوقه خود مقابل استانداری اصفهان تجمع کردند.
بیش از صد کارگر کارخانه کاشی نیلوی اصفهان که چندین ماه است حقوقی دریافت نکردهاند امروز با در دست داشتن پلاکارد و بنرهایی خواستار پرداخت مطالبات چندین ماهه خود شدند.
کارخانه کاشی نیلو اصفهان با ۳۹ سال سابقه تولید و کسب عنوان صادرکننده نمونه کشور این روزها درگیر مشکلاتی است.
عضو شورای اسلامی صنایع کاشی اصفهان گفت: “متاسفانه تا کنون مشکلات کارگران حل نشده و با توجه به تسهیلات کلانی که سهامداران بابت حل مشکلات کارگری و رونق تولید از بانکها دریافت کردند ،متاسفانه مرکز هزینه این تسهیلات مشخص نیست و خارج از شرکت هزینه شده است”.
امروز برای چندمین بار است که کارگران کارخانه کاشی نیلوی اصفهان که مدتهاست با مشکل مالی روبرو است و حقوق کارگران خود را پرداخت نکرده در مقابل استانداری اصفهان تجمع میکنند.