مصاحبه روز يکشنبه 3 ماه دسامبر 2017 با جناب غلام عسگری

گفتگو با جناب غلام عسگری در مورد شرايط  بحرانی رژيم در شکست در يمن و دادگاه رضا ضراب.

برای دانلود فايل صوتی روی فلش کليک کنيد.

برنامه روز يکشنبه 3 ماه دسامبر 2017 برابر با 12 آذر ماه 1396

گفتگو با جناب غلام عسگری فعال حقوق کاری در مورد شرايط  روز ايران و بحران جنگ يمن و دادگاه رضا ضراب.

برای دانلود فايل صوتی روی فلش کليک کنيد.

جواد لاريجاني: فتنه 88 یک کودتای تمام عیار بود علیه دموکراسی و باید برای همیشه ریشه کن شود

جواد لاریجانی دبیر ستاد حقوق بشر قوه قضائيه در مصاحبه ای با خبرگزاری میزان درباره حصر مدعی شد:

?بحث اصلی در رابطه با محصورین بحث فتنه 88 است. این ها کسانی بودند که در فتنه 88 نقش کلیدی را داشتند. شورش کردند و همه اجانب و دشمنان ما خوشحال شدند، از نخست وزیر رژیم صهیونیستی تا منافقین دستبند سبز به دست بستند.

?این حرکت قبل از هدف قرار دادن اسلامیت نظام یک کودتای تمام عیار علیه دموكراسي بود.این مساله در هر جای دنیا اتفاق می افتاد عواقب تندی داشت.

?چیزی که امروز در قالب بزرگ کردن حصر مطرح میشود این است که بحث فتنه بلا اشکال است. من میگویم جریان فتنه یک خیانت بزرگ به مردم و کشور بود و نه تنها نباید فراموش شود بلکه باید برای همیشه ریشه کن شود و دیگر در کشور ما هیچ عنصر سیاسی جرات نکند برای رسیدن به مقاصدش به فتنه روی آورد.

اختلاس کلان ۱۲۳ میلیارد تومانی

سرار اختلاس کلان ۱۲۳ میلیارد تومانی «مرتضی» را بده، ویلای لوکس در فرمانیه بگیر؛ انتشار بخشی از زوایای پرونده اختلاس «فاضل خداداد» و «محسن رفیقدوست» برای نخستین بار (بخش 2)

?بر اساس این گزارش، صبح روز اول آذرماه سال ۱۳۷۴، زمانی‌که «فاضل خداداد» برای اجرای حکم اعدام به سمت جوخه دار می‌رفت، متوجه خیانت برادران رفیقدوست برای «وعده پوچ آزادی» شد. وی همان‌جا درخواست دیدار با محسنی اژه‌ای را برای «بیان حقایقی که تا کنون بیان نکرده» کرد که این درخواست با موافقت محسنی اژه‌ای، قاضی پرونده قرار گرفت. بدین‌ترتیب «فاضل خداداد» پیش از اعدام خود، اسرار پشت پرده فسادهای کلان مالی در بنیاد مستضعفان را در برابر دوربین افشا کرد.

?فیلم نیم ساعته این اعترافات بنا به درخواست «فاضل خداد» قرار بود توسط «محسنی اژه‌ای» به اطلاع رهبری برسد که با تبانی میان محسن رفیقدوست و محسنی اژه‌ای، این فیلم هیچ‌گاه به روئیت رهبری نرسید، اما اژه‌ای نسخه‌ای از فیلم «اعترافات فاضل خداداد» را در ازای یک «منزل ویلایی در فرمانیه تهران» با محسن رفیقدوست معامله کرد.

?«ویلای فرمانیه» اهداء شده به محسنی اژه‌ای، جزو اموال بنیاد مستضعفان بود که سند آن به نام محسنی اژه‌ای انتقال یافت، و پس از این اتفاق به ناگاه رابطه محسنی اژه‌ای با محسن رفیقدوست بسیار صمیمی گردید.

?بر اساس گزارش منبع خبری «در تی وی»، در فساد مالی کلان دیگر، «محسن رفیقدوست» در جریان یکی از سفرهای خود به کشور آلمان، علاوه بر قرارداد خرید تسلیحات نظامی برای کشور، قرارداد خرید ۶۰۰ دستگاه «ب. ام. و» را با اخذ تخفیفات مناسب برای بنیاد مستضعفان عقد کرد. این خودروها به دلیل این‌که برای یکی از زیرمجموعه‌های بیت رهبری بود، از پرداخت عوارض و حقوق گمرکی معاف و اسناد همگی آنان به نام بنیاد مستضعفان صادر شد.

?پس از چندی در اقدامی خلاف قانون، اسناد تمامی این خودروها به نام «جواد و محسن رفیقدوست» انتقال یافت و در اختلاسی آشکار، تمامی این خودروها به مجلس شورای اسلامی فروخته شد و مبالغ مربوطه به حساب‌های شخصی این افراد واریز گردید.

?جالب آن‌جاست که «مرتضی رفیق دوست» هنگامی‌که به علت اختلاس ۱۲۳ میلیارد تومانی در زندان بود، برای برادرش «محسن رفیقدوست» پیام داد: «حواستون باشه، من از ماجرای ۶۰۰دستگاه ب ام و چیزی به بازجوها نگفته‌ام!»

نامه ای از گلرخ ایرایی؛ صدای قربانیان دهه ۶۰ باشیم

 در پی پذیرش شکایت مریم اکبری منفرد توسط گروه کاری ناپدیدشدگان قهری سازمان ملل درباره رسیدگی به پرونده برادر و خواهرش که در کشتار سال ۶۷ اعدام شده اند، گلرخ ابراهیمی ایرایی فعال حقوق بشر محبوس در بند زنان زندان اوین طی نامه ای سرگشاده ضمن ابراز همدردی با مریم اکبری منفرد این اقدام را گامی مثبت و مقدمه ای برای دادگاهی ناقضان حقوق بشر خواند، همچنین در این نامه از خانواده قربانیان خواست همچون مریم اکبری منفرد به عنوان شاکی خصوصی نسبت به وضعیت عزیزانشان اقدام کنند.
به گزارش هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، دادخواهی مریم اکبری منفرد درباره قتل اعضای خانواده اش که از فعالان سیاسی بودند سرانجام با پذیرش شکایت او توسط گروه کاری ناپدیدشدگان قهری سازمان ملل به موفقیت رسید.
این مسئله تحولی روشن در امر پیگیری عاملان قتل عام های زندانیان سیاسی در دهه شصت در ایران محسوب می شود.

گلرخ ابراهیم ایرایی کنشگر مدنی محبوس در زندان اوین در واکنش به موفقیت مریم اکبری منفرد، هم بندی خود نامه ای نوشته است که به نقل از هرانا عینا در ادامه می آید:

فشار بر بانیان و مسببین جنایت دهه ۶۰ با اعلام شکایت رسمی از جانب خانواده های جانباختگان راه آزادی و ثبت اسامی آن عزیزان در نهادها و سازمان های بین المللی.
این کار پیشتر توسط مریم اکبری منفرد، زندانی سیاسی و از خانواده جانباختگان قتل عام های دهه ۶۰ انجام شد. قسمتی از جامعه دهه۶۰ را به یاد می آورند و برخی آن را شنیده اند، اما مریم آن روزها را زندگی کرده است.
او تاریخ چهل ساله این حاکمیت اسلامی را ورق نزده، بلکه تاریخ با او و خانواده اش و بسیار یکسان چون او ورق خورده است و حالا در برابرمان ایستاده است، در برابر ما که بار سنگین سرگذشت مریم هایش را نه تاب به دوش کشیدن نداریم و نه همت همراهی کردن.
کمتر از چهار دهه پیش در میان شور و هیجان انقلابی ها، آنان که سر در پی قدرت داشتند با لگد زدن به آرمان های فرزندان این خاک بر کرسی این حکومت تکیه زدند و تاری تنیدند گرد خود برای تثبیت پایه های حاکمیت نو پای خود کامشان.
به پاسخ آری یا خیری هزاران نفر را راهی جوخه های آتش و چوب های دار کردند و جنازه های بی جان و بعضا نیمه جانشان را تلمبار برهم در کامیون هایی که خون چکان راهی سیاهی شب بودند به مقصد گورهای دسته جمعی وبی نام و نشان روانه کردند و به خیال خود وجود نام و یادشان را از هستی و اذهان وحشت زده ی مردمان مبهوت و ناگریز آن روزگار زدودند.
وحالا این زخم چرکین که هرکز التیام نیافته و نخواهد یافت این درد مشترک که آرام نگیرد مگر زمانی که گفتنی ها گفته شود و پاسخی قانع کننده جای آنکارها و توجیه هات را بگیرد همچنان خار در چشم آنانی است که این سنگین ترین و شرم آورترین افتضاح حضورشان را یارای پاسخگویی ندارند و به تلاش ماله کشان اپوزیسیون نمایشان قصد گذر کردن از آن را دارند و غافل از آینده که تاریخ زنده است و فرزندانی خواهد داشت که روایت کنند لحظه لحظه آن را.
مریم یک نفر نیست.
او هزاران تنی است که اعضای خانواده یشان را از دست داده اند، به تیرباران یا آویخته بر دار، در درگیری های خیابانی یا زیر شکنجه و در یک کلام به بغض و کین خودکامگانی که این بنای استبداد را پایه ریزی نموده اند.

امروز مریم دادخواه خانواده ایست که از دم تیغ گذرانده اند اما یادشان باقیست و به تاروپود تاریخ پیوستند.

سه برادر و یک خواهر مریم در آن روزها به قرار زیر در راه آزادی وطن جان باختند.
عبدالرضا اکبری منفرد در سن ۱۷ سالگی در سال ۱۳۵۹ بازداشت و با آنکه محکوم به سه سال حبس بود پس از گذراندن سه سال انفرادی در زندان گوهردشت و پس از آن در بندهای عمومی، نهایتا در سال ۱۳۶۷ اعدام گردید.
برادر دیگر مریم، علیرضا اکبری منفرد در سن ۲۰ سالگی در تاریخ ۱۷ شهریور ۱۳۶۰ دستگیر و در ۲۸ شهریور همان سال (۶۰) تیرباران شد.
در مراسم سوگواری علیرضا در پی حمله ماموران به منزلشان و بازداشت مهمانان و عزاداران و انتقال آنان به زندان اوین و کمیته مشترک مادر ایشان خانم گرجی شیری پور نیز بازداشت و پس از تحمل ۵ ماه حبس آزاد شد.
اما رقیه ۲۳ ساله که به همراه مادر بازداشت شده بود، پس ازتحمل ماه ها بازجویی و محکومیت به ۸ سال حبس در سال ۶۷ و حدود یک سال پیش از اتمام حکم اعدام شد.
در سال ۱۳۶۲ برادر دیگر به نام غلامرضا اکبری منفرد در سن ۲۵ سالگی بازداشت و دو سال بعد در آبان ۶۴ درحالی که هرگز دادگاهی برای او تشکیل نشده و حکمی به او ابلاغ نگردیده بود، در پی شکنجه های بسیار در زندان اوین از شدت جراحات وارده جان باخت.
فاطمه، صدیقه و حمیدرضا، اعضای دیگر این خانواده مجبور به ترک وطن شدند و برادر دیگر به نام رضا اکبری منفرد هم اکنون در سن ۶۴ سالگی درحالیکه محکوم به ۵ سال و نیم می باشد در زندان گوهردشت کرج به بند کشیده شده است.
و اما مریم که نیمه شب عاشورای ۸۸ در منزل توسط ماموران وزارت اطلاعات بازداشت شد پس از گذراندن انفرادی و حبس در بند ۲۰۹ اطلاعات و زندان های گوهردشت کرج، قرچک ورامین، متادون اوین و حالا در بند زنان اوین، بی وقفه و بدون حتی یک روز مرخصی هشتمین سال حبس خود را سپری می کند و نه تنها ناملایمات زندگی و دوری از خانواده خللی در ایستادگی اش ایجاد نکرده بلکه دادخواه جور و ستمی است که بر خانواده اش رفته و تمام قد ایستاده است تا داد خویش بستاند از او که این بیداد را بر عزیزترین جوانان این خاک روا داشته و به جای برپا کردن عدل و داد، گورهای دسته جمعی به پا نمودو چون توان ایستادن و پذیرفتن خودکرده ی بی تدبیری اش را نداشت پنهان نمود خود را پشت انکاری و دروغی که هر روز بیش از پیش آشکار میشود و برملا می کند آن راز دردآلود کهنه را.
مریم اکبری منفرد در ۲۷ مهر ۱۳۹۵ متن شکواییه خود را برای قوه قضایه جمهوری اسلای ایران ارسال نمود و ضمن اشاره به اعدام عبدالرضا و رقیه، با عنوان شاکی خصوصی پیگیر رسیدگی به چرایی اعدام خانواده اش و خواهان پاسخگویی آن که بر مسند قدرت تکیه زده اند، شد.
کمتر از یک سال پیش در فوریه ۲۰۱۷ متن شکواییه به سازمان ملل و به گروه ناپدیدشدگان قهری ارسال شد و در ۱۱ آبان ۱۳۹۶ اسامی این دو عزیز از دست رفته از ایران توسط سازمان ملل و گروه ناپدیدشدگان قهری به ثبت جهانی رسید.
همانطور که شاهدان زنده روایت کرده اند هزاران نفر در آن سالها به اشکال مختلف به قتل رسیده اند سکوت ناشی از وحشت و سرکوب های آن سالها و پس از آن بی تفاوتی جامعه و عدم پیگیری خانواده ها موجب شد تا بر پرونده های آن عزیزان گرد فراموشی پاشیده شود.
بودند در این سالها بسیاری که دغدغه خون به ناحق ریخته شده ی جانباختگان را داشتند و پیگیر سرنوشتشان بودند دادگاه های بسیاری تشکیل و اسامی کشته شدگان به کرات اعلام و ثبت شده اما آنچه لازم است حضور خانواده هاست، با عنوان شاکی خصوصی.
تا همچون مریم مستقیما پیگیر پرونده کشته شدگان خانوادیشان شوند.
عدم واکنش و همراهی ما و سکوت تمامی کسانی که روایتی در سینه دارند این امکان را فراهم میکند تا با سرپوش گذاشتن بر وقایع پیش آمده و برملا نشدن حقیقت، شرایط ایجاد اتفاق هولناک دیگری رقم زده شود.
تاریخ وارانه جلوه داده شود و نه توان پیگیر چرایی رخ دادن چنین جنایاتی در عصر و سرزمینمان شد.
به جاست که صدایی باشیم برای بلندتر شنیده شدن صدای آنانی که فریادشان سالهاست بر آسمان این شهرخفته طنین انداز است و اعلام کنیم ما همه یک دادخواه هستیم بر جنایات خونین دهه ۶۰.
تا بدانند ناچارند به پاسخگویی.
اگرچه سخت است ایستادن در پیشگاه خلق و اعتراف به جنایاتی که در آن سهیم بوده اند اما یقینا تنها راه پیش رو همین خواهد بود.
به امید فردایی که مهر و سکوت شکسته، ناگفته ها گفته و احقاق حق بیگناهان در خون خفته از همه ی احضاب و گروه ها با هر اندیشه و باوری میسر شود.
گلرخ ابراهیم ایرایی
بند زنان زندان اوین
آبان ۹۶

در مورد نویسنده این نامه لازم به توضیح است گلرخ  ابراهیمی ایرایی، مدافع حقوق بشر و همسر آرش صادقی (دیگر فعال حقوق بشر دربند) است که در تاریخ ۱۵ شهریور ۱۳۹۳ بازداشت شد. سپس در اردیبهشت ماه ۹۴ به اتهام توهین به مقدسات و تبلیغ  علیه نظام  در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شد که این حکم در در شعبه ۵۴ دادگاه تجدیدنظر بدون حضور وی تایید شد.

خانم  ابراهیم ایرایی، ۳ آبان ماه ۱۳۹۵ بدون دریافت احضاریه کتبی توسط ماموران امنیتی جهت اجرای حکم ۶ سال حبس تعزیری بازداشت و به زندان اوین منتقل شد.
این فعال حقوق بشر با استناد به داستانی منتشر نشده در نقد سنگسار و با درنظرگرفتن سنگسار به عنوان مقدسات به توهین به مقدسات متهم شد. از دیگر مصادیق اتهامی وی میتوان به کشف حجاب و ترویج بی حجابی از طریق گذاشتن عکس های بدون روسری در کنار همسرش در فیسبوک، مخالفت با حکم قصاص، امضای بیانیه هایی در مخالفت با مجازات اعدام، شرکت در تجمعات حمایت از زندانیان سیاسی و دیدار با زندانیان سیاسی اشاره کرد.
خانم ایرایی که پیش تر از بیماری دشواری رنج می برد بدون طی کامل دوره درمان راهی زندان شد و هم اکنون نیازمند رسیدگی پزشکی است.
او در حال حاضر مشغول گذراندن محکومیت خود در بند نسوان زندان اوین است. با احتساب کاهش حبس به مناسبت عید نوروز، حکم او از ۶۰ ماه به ۳۰ ماه کاهش یافت.

انتقال حداقل ۱۰ زندانی در رجایی شهر کرج جهت اجرای حکم اعدام

دست کم ۱۰ زندانی محکوم به اعدام جهت اجرای حکم به سلولهای انفرادی زندان رجایی شهر کرج منتقل شدند. این زندانیان اکثرآ از بابت قتل به اعدام محکوم شده اند. احتمال افزایش تعداد منتقل شدگان وجود دارد.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، امروز سه شنبه ۷ آذر ۱۳۹۶، دست کم ۱۰ تن از زندانیان محبوس در اندرزگاه های مختلف زندان رجایی شهر کرج جهت اجرای حکم اعدام به سلول های انفرادی منتقل شدند.
هرانا تاکنون موفق به احراز هویت ۷ تن از منتقل شدگان شده است و تلاش برای احراز کامل هویت ها ادامه دارد.
اتهام اکثر منتقل شدگان قتل عمد گزارش شده است.
گفته میشود احتمال دارد بر تعداد منتقل شدگان افزوده شود و در صورت عدم رضایت اولیای دم احکام اعدام آنان طی روزهای آتی بصورت گروهی به اجرا درآید.
لازم به ذکر است بنابرگزارش سالانه سازمان عفو بین الملل ایران به تناسب سرانه جمعیت و میزان اعدام رتبه نخست اعدام شهروندان خود در دنیا را دارد.
مرکز آمار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران هم در گزارش سالانه خود اعلام کرده بود بیش از ۶٠ درصد اعدام های صورت گرفته در ایران توسط دولت یا نهاد قضایی اطلاع رسانی نمیشوند که اصطلاحا آن را اعدام “مخفیانه” می خوانند.

معوقات مزدی و ترس از تعدیل؛ کارکنان پایگاه‌های بهداشت اصفهان تجمع کردند

صبح امروز (شنبه، چهارم آذرماه) جمعی از کارکنان پایگاه‌های بهداشت استان اصفهان در اعتراض به مطالبات مزدی پرداخت نشده خود مقابل دانشگاه علوم پزشکی اصفهان تجمع کردند.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از ایلنا، در این تجمع که مقابل دانشگاه علوم پزشکی اصفهان برگزار شد، حدود دویست نفر از این کارکنان شرکت داشتند.
تجمع کنندگان که به‌صورت پیمانکاری در پایگاه‌های بهداشت شهرستان‌های مختلف استان اصفهان مشغول به کارند، می‌گویند دست‌کم در سه ماه گذشته مطالبات مزدی آنها پرداخت نشده است.
این افراد که بیشتر دارای مدارک کاردانی و کارشناسی در رشته‌های مامایی و بهداشت هستند از سال ۹۴ زیر نظر دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در نقاط مختلف شهرستان‌های اصفهان به ارائه خدمات بهداشتی و درمانی گروه‌های مختلف جمعیتی مشغولند.
به گفته یکی از معترضان از اردیبشهت‌ماه سال جاری، همزمان با جابجایی پیمانکار، مزایای مزدی آنها به نسبت سالهای قبل کاهش چشمگیری پیدا کرد و در مرحله بعدی از نیمه تابستان، در پرداخت مزایای مزدی آنها تاخیرهایی اتفاق می‌افتد که تا به امروز ادامه داشته است.
وی افزود: «همزمان با پایان مدت قرارداد، زمزمه‌هایی در مورد تعدیل شماری از افرادی که در این مراکز مشغول کارند، شنیده می‌شود.»
در همین باره مدیران یکی از شرکت‌های پیمانکاری که کارفرمای بخشی از معترضین است و در اجرای طرح تحول سلامت با دانشگاه علوم پزشکی اصفهان همکاری می‌کند گفت: «این مشکل در تمامی شهرستان‌های استان اصفهان عمومیت دارد. در همه شهرستان‌ها کارکنان، معوقات مزدی دارند.»

گزارشی از آخرین وضعیت رامین حسین پناهی، در بازداشتگاه اطلاعات سپاه

خبرگزاری هرانا – رامین حسین پناهی، زندانی سیاسی که ابتدای تیرماه سال جاری توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود به تازگی از بازداشتگاه وزارت اطلاعات به سپاه پاسداران تحویل داده شده و پرونده او به شعبه اول دادگاه انقلاب ارجاع شده است. آقای حسین پناهی در چهارمین ماه بازداشت برای اولین بار اجازه ملاقات با خانواده خود را یافت.
به گزارش هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، فعال سیاسی رامین حسین پناهی که اول تیرماه سال جاری توسط نیروهای امنیتی حوالی شهر سنندج به صورت زخمی بازداشت شده بود با گذشت چندین ماه از بازداشت و گردش پرونده کماکان به زندان منتقل نشده است.

امجد حسین پناهی، برادر رامین در این خصوص به گزارشگر هرانا گفت:”اداره اطلاعات سنندج رامین را تحویل اطلاعات سپاه داده و هم اکنون در بازداشتگاه اطلاعات سپاه بسر میبرد و از طرفی پرونده وی در شعبه اول دادگاه انقلاب شهر سنندج به ریاست  قاضی سعیدی مفتوح است با اینحال تلاش خانواده برای استخدام وکیل تاکنون با کارشکنی های مسئولان قضایی-امنیتی راه به جایی نبرده است.”

این منبع مطلع در ادامه گفت:”رامین بە محاربه از طریق اقدام علیە امنیت ملی و عضویت در کوملە متهم شده است.”
پیشتر در ۹ تیرماه ، سازمان عفو بین الملل که مقر آن در لندن است با انتشار بیانیه ای، بازداشت رامین حسین پناهی و چهار عضو خانواده اش را به مثابه ” ناپدید شدن اجباری” خواند و خواستار آشکارا شدن سرنوشت و محل نگهداری آنان و همچنین شفاف سازی در رابطه با وضعیت رامین حسین پناهی که پس از واقعه سنندج بصورت زخمی بازداشت شده است شد. این سازمان از مقامات ایرانی خواست هر چه سریعتر به آزادی سایر افرادی که صرفا بخاطر نسبت خانوادگی با رامین حسین پناهی بازداشت شده اند اقدام کند.

خانواده حسین پناهی نیز در همین رابطه در تظلم خواهی خود به گزارشگر حقوق بشر سازمان ملل، خانم اسما جهانگیر نامه ای نوشتند.

لازم به یادآوری هرانا پیشتر گزارش کرده بود روز جمعه مورخ اول تیرماه نیروهای سپاه پاسداران یک فعال سیاسی به نام رامین حسین پناهی را در حوالی سنندج به ضرب گلوله زخمی و دستگیر کردند.
پس از واقعه روز جمعه در سنندج نیروهای امنیتی به بازداشت تعدادی از اقوام رامین حسین پناهی پرداختند از جمله در همان روز واقعه، ۱ تیرماه ۱۳۹۶، زبیر، احمد و افشین حسین پناهی، برادر رامین در منزل شخصی خود بازداشت شد.
مورخ ۳  آبان ماه آخرین جلسه دادرسی به اتهامات احمد، زبیر و افشین حسین پناهی، سه متهم یک پرونده که نسبت خویشاوندی با یکدیگر دارند در محل شعبه یکم دادگاه انقلاب سنندج به ریاست قاضی سعیدی برگزار شد.در این جلسه زبیر و احمد حسین پناهی به ترتیب به تحمل ۶ و ۵ سال حبس محکوم شدند. افشین حسین پناهی دیگر متهم این پرونده نیز به تحمل ۸ سال و نیم زندان محکوم شد.
پیش تر امجد حسین پناهی، برادر افشین حسین پناهی در این رابطه به گزارشگر هرانا گفته بود “هر سه این افراد متهم به تبلیغ علیه نظام و همکاری با گروههای کرد مخالف نظام از طریق مشارکت در برگزاری مراسم عید نوروز شدند.”

بازداشت فعالان سنی مذهب در استان گلستان

طی دو ماه گذشته دست کم دو تن از فعالان اهل سنت از سوی اداره اطلاعات استان گلستان بازداشت شدند.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، نیروهای امنیتی وزارت اطلاعات حاج محمد رحیمی و سعید محمدی، دو تن از شهروندان اهل سنت ترکمن را دستگیر کرده اند.
حاج محمد رحیمی فرزند مولام ساکن کلاله بیش از ۵۵ روز است که در بازداشت اداره اطلاعات استان گلستان به سر می برد.
یک منبع مطلع به فعالان حقوق بشر ترکمن صحرا گفت: «محمد رحیمی فرد آرامی است و در یک رنگ فروشی در کلاله شاگردی میکرد ۵۵ روز قبل توسط اداره اطلاعات استان گلستان بازداشت و به اطلاعات گرگان منتقل شد.»
این منبع مطلع در ادامه گفت: «این طلبه ترکمن در هنگام بازجویی تحت شکنجه روحی و فیزیکی قرار گرفته و طی ۱۵ روز گذشته ابتدا به دادگستری گنبد سپس به زندان گنبد منتقل شده است.»
علی در ادامه سخنان خود افزود: «معاون دادستان گنبد با نام محمد تاجیک بازپرس پرونده اش است و برای این طلبه ترکمن وثیقه ی ۵۰ میلیون تومانی صادر کرده ولی همچنان با وجود تامین وثیقه توسط خانواده اش معاون دادستان هنوز برای آزادی اش اقدامی اش نکرده و بازپرس وثیقه را قبول نمیکند.»
منبع نزدیک به خانواده رحیمی اضافه کرد: «این طلبه ترکمن در بدو ورود به زندان توسط مسئولین زندان مورد توهین و ضرب و شتم قرار گرفته است.»
به گفته این منبع مطلع «وی در اتاق ۳ قرنطینه زندان گنبد در کنار قاچاقچیان و متهمان به درگیری در فضایی بسیار آلوده نگهداری میشود.»
همچنین گزارش شده پس از دستگیری محمد رحیمی یک فعال مذهبی دیگر با نام سعید محمدی حدود یک ماه قبل توسط ماموران اطلاعات استان گلستان دستگیر شده است.
یک منبع مطلع در این خصوص به توهرا گفت: «سعید طلبه حوزه علمیه و یک فعال مذهبی اهل سنت است یکماه است توسط اطلاعات دستگیر و به اطلاعات گرگان برده شد.»
این منبع مطلع در ادامه افزود: «سعید محمدی تاکنون هیچگونه موارد افراط گری دینی و یا سابقه کیفری نداشته است.»
گفتنی است تا هنگام تهیه این گزارش از وضعیت سعید محمدی اطلاعی در دست نیست.