احضار پنج شهروند مسیحی به دادگاه انقلاب تهران و اداره اطلاعات کرج

روز جاری یوسف ندرخانی، کشیش کلیسای رشت، به همراه سه تن از اعضای کلیسای رشت طی احضاریه قبلی، به شعبه شش دادگاه انقلاب تهران احضار شدند از سویی دیگر امین خاکی کشیش کلیسای کرج نیز به اداره اطلاعات کرج احضار شد.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، امروز چهارشنبه ۲۴ خرداد ماه ، یوسف ندرخانی ، زمان فدایی ، محمدرضا امیدی و محمدعلی مسیب‌ زاده به اتهام « اقدام علیه امنیت ملی » به دادگاه انقلاب تهران احضار شدند.
کشیش یوسف ندر خانی به همراه سه تن از مسیحیان کلیسای رشت صبح روز جاری در شعبه ششم دادگاه انقلاب تهران ، به ریاست قاضی احمدزاده ، با اتهام « تبلیغ علیه نظام » محاکمه شدند.
همچنین امین خاکی، کشیش کلیسای کرج که به تازگی از زندان آزاد شده بود طبق احضاریه صادره از سوی اداره وزارت اطلاعات کرج، باید تا ساعت ۱۱ صبح امروز در محل این اداره حضور پیدا می کرد.
گفتنی است در تاریخ ۱۸ اردیبهشت‌ماه سال جاری، کشیش یوسف ندرخانی، محمدعلی مسیب زاده معروف به یاسر، محمدرضا امیدی معروف به یوهان و زمان فدائی معروف به صاحب، در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب شهر تهران به ریاست قاضی احمدزاده محاکمه شدند.
لازم به ذکر است که قاضی پرونده بر اساس اتهام  حکم بر ممنوع‌الخروجی آنها صادر کرده و اعلام کرده بود ممکن است هرکدام از آنها به ۱۰ سال حبس محکوم شوند.
این شهروندان مسیحی ۲۴ اردیبهشت‌ماه سال ۹۵ در مراسم کلیسایی در رشت از سوی مأموران وزارت اطلاعات بازداشت و هرکدام با قرار وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی آزاد گشتند.

میترا نوری جهت اجرای یکسال و شش ماه حکم روانه زندان شد

امروز ۲۴ خردادماه، میترا نوری، شهروند بهایی ساکن شهرستان گرگان جهت اجرای حکم حبس خود راهی زندان شد.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، امروز مصادف با ۲۴ خرداد ماه سال جاری، میترا نوری ، شهروند بهایی که پیشتر با حکم یک سال و نیم زندان مواجه شده بود، جهت اجرای حکم ، خود را به زندان معرفی کرد.
این در حالیست که ماموران امنیتی وزارت اطلاعات روز سه‌ شنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۶در دو شهر گرگان و شاهین شهر دستکم ۹ تن از شهروندان بهایی را بازداشت و به زندان منتقل کردند.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از بهایی نیوز،  روز گذشته ۷ شهروند بهایی در شهر گرگان در استان گلستان و دو تن از شهروندان بهایی در شاهین شهر استان اصفهان توسط ماموران امنیتی وزارت اطلاعات بازداشت شده اند .
مژده ظهوری، فرحناز تبیانیان، مریم دهقانی یزدلی، هوشمند دهقانی یزدلی، شیدا قدوسی، پونه ثنائی و نازی تحقیقی در شهر گرگان و فریده عبدی و نوشین سالکیان دو شهروند بهایی ساکن شاهین شهر می باشند که پس از بازداشت به زندان منتقل شده اند.
بنابر این گزارش، مژده ظهوری، فرحناز تبیانیان، مریم دهقانی یزدلی، هوشمند دهقانی یزدلی توسط ماموران امنیتی در منازلشان بازداشت شدند و شیدا قدوسی، پونه ثنائی و نازی تحقیقی پس از احضار از طریق تلفن خود را به اداره اطلاعات و پس از آن جهت اجرای حکم به زندان معرفی کردند.
همچنین فریده عبدی و نوشین سالکیان نیز پس از احضار از سوی دادسرای شهر شاهین شهر در استان اصفهان و بازجویی دو ساعته در دادسرا به زندان دولت آباد منتقل شدند.
به گفته یک منبع مطلع فریده عبدی و نوشین سالکیان در تاریخ بیست و یکم خرداد ماه ابلاغیه دریافت کرده بودند که صبح امروز به دادسرا مراجعه می کنند و به آنان گفته می شود که پرونده آنان نزد اطلاعات است و اگر کاری داشتند تماس خواهند گرفت که پس از یک ساعت با آنان تماس گرفته می شود و به شعبه یک داسرای شاهین شهر مراجعه می کنند که پس از دو ساعت بازجویی به زندان دولت آباد که زندان زنان نیز می باشد منتقل می شوند.
این هفت شهروندان بهایی پیشتر در تاریخ ۲۶ مهر ماه سال ۱۳۹۱ به صورت دسته جمعی بازداشت شدند و با احکام سنگین ١١سال، ۹ سال و ۶ سال زندان روبرو بودند.
همچنین براساس گزارشهای خبرگزاری بهایی نیوز درخصوص بازداشت شدگان اخیر در گرگان منتشر کرده است، مژده ظهوری همسر فرهاد فهندژ یکی از زندانیان بهایی در رجایی شهر می باشد که پس از گذشت نزدیک به چهار سال دوران محکومیت ده ساله خود را در این زندان می گذراند. فرهاد فهندژ به همراه پنج شهروند بهایی دیگر در مهرماه ۱۳۹۱ در گرگان بازداشت و در زندان رجایی شهر دوران تبعید در زندان خود را می گذراند.
همچنین فرحناز تبیانیان همسر فرهمندثنایی یکی دیگر از زندان تبعیدی از گرگان در زندان رجایی شهر می باشد که وی نیز دوران محکومیت خود را در زندان رجایی شهر می گذراند و پونه ثنائی نیز خواهر فرهمند ثنائی می باشد.
لازم به یادآوری است که هوشمند دهقانی یزدلی و مریم دهقانی یزدلی خواهر و برادر می باشند که هر دو توسط ماموران امنیتی بازداشت شده ند.
کاملیا بیدلیان شهروند بهایی ساکن مینودشت گنبد در استان گلستان نیز در تاریخ چهارشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۶ جهت اجرای حکم یک سال و شش ماه خود به زندان منتقل شد و همچنین همسر وی نوید معلم توسط ماموران امنیتی در تاریخ ‌شنبه ۲۲اسفند ۱۳۹۵ مقابل محل کسب خود توسط ماموران امنیتی استان گلستان بازداشت و به زندان منتقل شده است.
پیشتر ۲۲ شهروند بهایی در استان گلستان در دادگاه اول به ۱۹۳ سال زندان محکوم شدند که پس از اعلام حکم دادگاه تجدید نظر فرح تبیانیان، پونه ثنایی، مونا امری حصاری، بهنام حسنی، پریسا شهیدی، مژده ظهوری، پریوش شجاعی، هنا عقیقیان( گرگان)، شهره صمیمی( مینودشت)، بیتا هدایتی، وثاق سنایی و هنا کوشکباغی( گنبد کاووس) به ۱ سال و ۹ ماه زندان روفیا پاکزادان، سودابه مهدی نژاد، میترا نوری، شیوا روحانی، هوشمند دهقان، مریم دهقان، نازی تحقیقی ( گرگان) کاملیا بیدلیان و نوید معلم (مینودشت) هر کدام به ۱ سال و شش ماه زندان محکوم شدند . همچنین تینا موهبتی که پیشتر به یک سال و نه ماه زندان محکوم شده بود حکم وی ابطال و به جریمه نقدی سه میلیون تومانی محکوم شده است. همچنان حکم دادگاه تجدید نظر شهنام جذبانی(مینودشت) و شیدا قدوسی(گرگان) که هر کدام به ١١سال زندان محکوم شده اند ابلاغ نشده است.
همچنان تعدادی دیگر از شهروندان بهایی در استان گرگان نیز به احتمال بسیار طی یکی دو روز آینده به زندان معرفی خواهند شد.

ممانعت مقامات قضایی از اعزام حمید بابایی ، دانشجوی نخبه به مرخصی

مقامات قضایی و مسئولان زندان رجایی شهر کرج، از اعزام حمید بابایی، دانشجوی نخبه ایرانی که در آستانه پنجمین سال از دوران محکومیت خود به سر می‌برد به مرخصی خودداری می‌نمایند.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، صبح امروز چهارشنبه ، ۲۴ خرداد ماه ، در پی تماسی از دادستانی مبنی بر موافقت با اعزام حمید بابایی به مرخصی ، خانواده این زندانی به زندان مراجعه کردند ، ساعت ۱۵ نیز منشی دادستانی طی تماسی با خانواده اعلام می‌کند که نامه مرخصی حمید بابایی به زندان فکس شده است و در ساعت ۱۵: ۳۰ در تماسی مجدد اعلام می‌کنند که اجازه مرخصی منتفی شده است.
تارنگار حقوق بشر در ایران پیش‌تر نیز گزارش کرده بود؛ حمید بابایی  از درد در ناحیه قفسه سینه رنج می‌برد اما مسئولان زندان رجایی شهر به او گفته‌اند که تنها در صورت وخامت حالش او را به بیمارستان اعزام خواهند کرد؛ این در حالی است که این زندانی سیاسی از مدتها پیش از درد قفسه سینه رنج می‌برد و بهداری زندان نیز معاینه‌ی وی خودداری می‌کند.
حمید بابایی دانشجوی رشته فاینانس در مقطع دکتری رشته فاینانس دانشگاه لی یژ بلژیک، به اتهام «ارتباط با دول متخاصم» زندانی شده است و تا کنونې وزارت اطلاعات با مرخصی و آزادی مشروط او موافقت نکرده و دیوان عالی کشور نیز اعتراض و فرجام‌خواهی او را رد کرده است.
به استناد ماده ۵۸ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲، در مورد محکومیت به حبس تعزیری، دادگاه صادر کننده حکم می‌تواند در مورد محکومان به حبس بیش از ده سال پس از تحمل نصف و در سایر موارد پس از تحمل یک سوم مدت مجازات به پیشنهاد دادستان یا قاضی اجرای احکام، حکم به آزادی مشروط را صادرکند. حمید بابایی به ۶ سال حبس تعزیری محکوم شده و با توجه به گذراندن سه سال و نیم (بیش از یک سوم حبس) امکان استفاده از آزادی مشروط را دارد.
حمید بابایی، روز ۲۲ مرداد ١٣۹٢، اندکی پس از ورود به ایران برای دیدار خانواده توسط وزارت اطلاعات احضار و بازداشت شد. به گفته یک منبع مطلع بازداشت او پس از آن صورت گرفت که حمید بابایی درخواست نیروهای امنیتی برای همکاری با وزارت اطلاعات و فعالیت در بلژیک را رد کرد. او بلافاصله پس از بازداشت به سلول انفرادى در زندان اوین منتقل شد، بابایى ٢٠ روز در انفرادى بند ٢۴٠ گذرانده و بعد از آن به بند ٢٠۹ منتقل و نهایتا بعد از تحمل ٣۵ روز انفرادى در تاریخ ٢۷ شهریورماه ۱۳۹۲ وارد بند ۳۵۰ زندان اوین شد. او طی مدت بازجویی امکان تماس با خانواده یا وکیلش را پیدا نکرد.
شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی، حمید بابایی را به اتهام «جاسوسی و ارتباط با دول متخاصم» به ۶ سال حبس تعزیری و ۴ سال حبس تعلیقی محکوم کرد و حکم صادره در شعبه ۵۴ دادگاه تجدیدنظر نیز تأیید شد. به گفته منبع مطلع این دادگاه بدوی کمتر از ۱۰ دقیقه طول کشیده و وکیل تسخیری حمید بابایی، سکوت کرده و هیچ دفاعی از او نکرده است، این وکیل تسخیری در اولین ملاقاتش با حمید بابایی در زندان اوین نیز از موکلش خواسته بود که اعتراف کند. بابایی در تمام مدت دادرسی اتهام وارده را رد کرده و گفته است که به دلیل عدم همکاری با نیروهای امنیتی، قربانی شده است.
گفتنی است از نظر حقوقی نیز این اتهام در حالی به حمید بابایی وارد شده که بر اساس اعلام مراجع رسمی کشور، اتهام همکاری با دول متخاصم، مصداق خارجی نداشته و ایران در حال حاضر با هیچ کشوری در تخاصم نیست. وکیل امید کوکبی که پرونده ای مشابه حمید بابایی دارد، با استعلام از وزارت امور خارجه، دیوان عالی کشور را متقاعد کرده بود که وزارت امور خارجه نیز آمریکا را از نگاه قانونی، دولت متخاصم با ایران نمی‌داند و به این ترتیب دولت بلژیک را نیز نمی توان دولت متخاصم با ایران تلقی کرد.
حمید بابایی در نامه‌ای از زندان به همسرش با اشاره به بازگشتشان به ایران و احضار از سوی وزارت اطلاعات، نوشت: «… تصور نمی‌کردم آن لحظه، آخرین باری باشد که در کنار همدیگر هستیم و ورودم به داخل اطلاعات، شروع سناریویی تلخ برای هر دومان باشد. سرگذشتی تلخ که به هیچ‌وجه نه تو و نه من مستحق آن نبودیم، … ای کاش بر نمی‌گشتیم و این تراژدی دردناک برای‌مان پیش نمی‌آمد و همین تصویر تکراری آسمان ایران را از ورای سیم‌ خاردار‌ها نمی‌دیدم.»
کبری پارساجو، همسر حمید بابایی نیز در مهرماه ۱۳۹۳ به دلیل اطلاع رسانی و مصاحبه با رسانه ها درباره وضعیت همسرش، بازداشت و محاکمه شد و به شش ماه حبس تعلیقی محکوم شد.
حمید بابایى متاهل، متولد ٢٠ آذر ١٣۶٢ در شهرستان تکاب واقع در استان آذربایجان غربى است. او در سال ١٣٨۵ در رشته ریاضى از دانشگاه صنعتى شریف فارغ التحصیل شد و همان سال براى ادامه تحصیل در مقطع کارشناسى ارشد رشته مهندسى صنایع وارد دانشگاه علم وصنعت ایران شد. وی موفق شده است که در سال ١٣٨۷ با معدل ١٨، از این دانشگاه فارغ التحصیل شود و دانش آموخته ممتاز مقطع کارشناسى ارشد شناخته شود.
بازداشت و محکومیت حمید بابایی به زندان، با اعتراضات گسترده دانشجویان و فعالان حقوق بشر در بلژیک مواجه شد. سازمان عفو بین الملل، دانشجویان دانشگاه آزاد بروکسل و ایرانیان ساکن بلژیک، طی تظاهراتی در برابر سفارت ایران، خواهان آزادی حمید بابایی، از زندان جمهوری اسلامی شدند. دو دانشگاه در بلژیک، با انتشار بیانیه‌ای، خواهان تجدید دادرسی و آزادی فوری این دانشجوی ایرانی دانشگاه لیژ بلژیک شده‌ بودند. بسیاری از دوستان و همکلاسی‌هایی حمید بابایی در گردهمایی‌هایی به ویژه در بلژیک برای ایجاد آگاهی دربارهٔ شرایط او و کمک به آزادی اش شرکت کرده‌اند.
حمید بابایی در مرداد ۱۳۹۳ در جریان انتقال گروهی زندانیان از بند ۳۵۰ به بند هفت و متعاقبا هشت انتقال یافت. او پس از اعتراض به شرایط بند هشت اواخر بهمن‌ماه ۱۳۹۳ به زندان رجایی شهر کرج تبعید شد. او در اواسط سال ۱۳۹۵ از بند زندانیان عادی زندان رجایی شهر به سالن ۱۲ و محل نگهداری زندانیان سیاسی-امنیتی منتقل شده است.

رجایی شهر؛ زندانیان سیاسی از رفتن به هواخوری محروم گردیدند

رجایی شهر؛ زندانیان سیاسی از رفتن به هواخوری محروم گردیدند

روز گذشته، زندانیان سیاسی سالن ۱۲ زندان رجایی شهر کرج به دستور مسئولان این زندان از رفتن به هواخوری محروم شدند.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، روز یکشنبه ۲۱ خرداد ماه مسئولان زندان رجایی شهر کرج از رفتن زندانیان سیاسی سالن ۱۲ به هوا خوری ممانعت به عمل آوردند که ابن اقدام اعتراض زندانیان سیاسی را در پی داشته است.
لازم به یادآوری است؛ سالن ۱۲ زندان رجایی شهر کرج فاقد هر نوع روزنه هوا بوده و پنجره سلول‌های بند با ورق آهن و سیمان پوشیده شده است، که این امر باعث افزایش سردردهای مزمن، اختلال در دستگاه تنفسی و دیگر مشکلات پزشکی برای زندانیان شده است

جلوگیری از خروج رضا شهابی و داود رضوی در فرودگاه امام خمینی

جلوگیری از خروج رضا شهابی و داود رضوی در فرودگاه امام خمینی

صبح امروز دوشنبه ۲۲ خرداد ماه، نیروهای امنیتی مستقر در فرودگاه امام خمینی از خروج  رضا شهابی و داود رضوی که جهت شرکت در صد و ششمین اجلاس سازمان جهانی کار به مقصد ژنو در حال حرکت بودند، جلوگیری نمودند.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، صبح روز جاری رضا شهابی و داود رضوی از اعضای هیات مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی که به دعوت سندیکاهای کارگری فرانسه در حال خروج از ایران بودند که در فرودگاه امام خمینی  با اعلام اینکه شما “ممنوع الخروج” هستید از سفر آنها جلوگیری شد.
در همین حال رادیو زمانه در گزارشی اعلام کرد اما حسن سعیدی به عنوان نماینده سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران امکان سفر به ژنو را پیدا کرد.
رضا شهابی، فعال کارگری در خرداد ماه سال ۸۹ در شعبه‌ ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی ابوالقاسم صلواتی به شش سال زندان و پنج سال محرومیت از فعالیت سندیکایی محکوم شد. ضرب و شتم‌های صورت گرفته از سوی مأموران امنیتی هنگام بازداشت و در طول دوران بازجویی این فعال کارگری باعث شد تا او به آسیب‌های نخاعی دچار شود.
او بخشی از دوران محکومیت خود را در بند ۳۵۰ زندان اوین گذراند و به سبب بیماری و درد شدید ستون فقرات و گردن، چند مرتبه در بیمارستان‌های تهران بستری شد. این در حالی بود که احتمال فلج‌ شدن او می‌رفت.
رضا شهابی از جمله زندانیان سیاسی‌ای بود که در حمله به بند ۳۵۰ زندان اوین باز مورد ضرب و شتم قرار گرفت و پس از آن از زندان اوین به زندان رجایی‌شهر کرج منتقل شد.
این فعال کارگری به دلیل ضعف و بدحالی ناشی از ۵۰ روز اعتصاب غذا و نیاز فوری به انجام جراحی در ناحیه گردن و ستون فقرات، مدتی در بخش مغز و اعصاب بیمارستان هزار تختخوابی تهران بستری بود.
به گفته سندیکای کارگران شرکت واحد، محکومیت رضا شهابی در تاریخ ۱۶ ازدیبهشت ۹۴ تمام شده و مسئولان قضایی هم در مراجعه‌های مکرر او به دادستانی به صورت شفاهی به او اعلام کرده اند که محکومیت حبسش پایان یافته اما تا از استرداد وثیقه خودداری می کنند.

افزایش سرکوب اهل سنت پس از حملات تروریستی تهران؛ نگرانی از اعدام‌های گسترده

در پی حملات تروریستی در تهران، گزارش‌هایی از سوء رفتار و تشدید برخوردهای خشونت‌آمیز با اهل‌سنت گزارش شده که موجب افزایش نگرانی فعالان حقوق بشر در خصوص اعدام‌های گروهی گردیده است.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، پس از حملات تروریستی در تهران، گزارشات گوناگونی از برخوردهای سرکوبگرانه و سوءرفتار سیستماتیک علیه جامعه اهل سنت در ایران گزارش شده است.
سازمان حقوق بشر ایران طی گزارشی ضمن محکوم کردن عملیات تروریستی هفته گذشته تهران که به گفته منابع رسمی منجر به کشته شدن ۱۷ تن از شهروندان شد، نسبت به هر گونه اعمال غیر قانونی از جمله شکنجه، اعتراف گیری اجباری و اعدام هشدار داد و خواستار محاکمه افراد متهم به تروریسم در دادگاه‌هایی عادلانه و علنی شد. سازمان حقوق بشر ایران تاکید می‌کند که اعدام‌های بی رویه، سرکوب و برخوردهای غیر قانونی توسط  نهادهای امنیتی در مناطق اتنیکی تنها به رشد خشونت و افراط گرایی بیشتر می‌انجامد.
شایان ذکر است که بیشتر افرادی که در ایران با اتهامات واهی محاربه و افساد فی‌الارض اعدام می‌شوند متعلق به مناطق اتنیکی هستند. در تابستان گذشته ۲۵ زندانی سنی مذهب کرد که  پس از محاکمه‌های چند دقیقه‌ای توسط دادگاه‌های انقلاب به اعدام محکوم شده بودند در زندان رجایی شهر کرج اعدام شدند.
پس از حملات صبح چهارشنبه ۱۷ خرداد ماه در تهران گزارشات گوناگونی از سوء رفتارهای سیستماتیک و خودسرانه علیه اهل‌سنت در مناطق مختلف ایران گزارش شده است.
روز جمعه سایت رسمی وزارت اطلاعات در طی بیانیه‌ای خبر از بازداشت ۴۲ نفر در استان‌های  کرمانشاه، کردستان، آذربایجان غربی و تهران داد و مدعی شد این افراد “از عناصر گروهک وهابی داعش متشکل از تیم‌های عملیاتی و همچنین سرپل‌های ارتباطی و تدارکاتی به همراه مقادیری اسناد و مدارک و تجهیزات عملیات تروریستی” بوده‌اند که قبل از هرگونه اقدامی شناسایی و دستگیر شده‌اند.
گفتنی است، برخی آمارهای غیررسمی و تأیید نشده حکایت از بازداشت بیش از ۸۰ نفر در مناطق اتنیکی غربی ایران دارد که در تمام این موارد به نظر می‌رسد این افراد به دلیل مظنونیت به داشتن رابطه با دولت اسلامی (داعش) بازداشت شده باشند.
تارنگار حقوق بشر در ایران نیز طی گزارشی از زندان مرکزی سنندج نوشت: مسئولان زندان مرکزی سنندج پس از حملات تروریستی تهران، زندانیان سنی مذهب محبوس در این زندان را فارغ از نوع اتهام آنان، تحت‌فشار و اذیت و آزار قرار داده و گاها اقدام به ضرب و شتم و توهین به آنان نموده‌اند.
در استان سیستان و بلوچستان نیز اخبار نگران کننده‌ای مبنی بر سوء رفتارهای سپاه پاسداران شنیده می‌شود. “حبیب الله سربازی” فعال مدنی بلوچ در این خصوص به سازمان حقوق بشر ایران گفت: “پس از حملات تهران سپاه پاسداران در مناطق مرزی بدون دلیل راه‌ها را می‌بندد و مردم و رهگذران را اذیت می‌کنند. این در حالی است که داعش هیچ گونه پایگاهی در بین مردم بلوچ نداشته و جز در موارد بسیار نادر نتوانسته در بلوچستان یارگیری نماید.”
لازم به یادآوری است، سایت‌های رسمی روز چهارشنبه ۱۷ خرداد ماه عکس مردی را منتشر کردند  که روی زمین نشسته بود و گفته می‌شد یکی از مظنونان حمله پس از بازداشت است. با این حال در اخبار تکمیلی مسئولان تنها بازداشت زنده یک زن را تأیید کردند و از سرنوشت این مرد هیچ گونه خبری منتشر نشد.

روز جهانی مبارزه با کار کودکان و بی توجهی ها به کودکان کار در ایران

به بهانه و مناسبت دوازدهم ژوئن (۲۲خرداد امسال) که به عنوان روز جهانی مبارزه با کار کودک شناخته می شود، گزارشی از سوی سازمان بین المللی کار منتشر شده که از کاهش تعداد کودکان کار در جهان به میزان یک سوم خبر می دهد. این در حالی است که در منطقه ای همچون خاورمیانه که برخی کشورهای آن از بی ثباتی سیاسی رنج می برند و برخی کشورها همچون سوریه و یمن درگیر جنگ هستند، کودکان در شرایط و وضعیت دشواری به سر می برند.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران به نقل از رادیو زمانه، بر اساس آماری که به مناسبت روز جهانی مبارزه با کار کودکان منتشر شده ، شمار کودکان کار از سال ۲۰۰۰ میلادی تا امروز (در طول ۱۷سال گذشته) کاهش یافته و از ۲۴۶ میلیون نفر به ۱۶۸ میلیون نفر رسیده است: کاهشی به میزان یک سوم.
گزارش سازمان بین المللی کار اما نشان می دهد بیش از ۸۵ میلیون کودک کار در جهان (نیمی از جمعیت کودکان کار) در شرایطی بسیار دشوار روزگار می گذرانند. کمتر از ۱۷۱ میلیون نفر از این کودکان در منطقه آسیا زندگی می کنند و این منطقه همچنان بیشترین شمار کودکان کار را در میان مناطق مختلف جهان در خود جای داده است.
تخمین زده می شود که ۷۸ میلیون  یا ۹.۳ درصد از کودکان کار جهان در آسیا زندگی می کنند.
از سوی دیگر بیشترین حوادث هنگام کار برای کودکان کار در منطقه صحرای آفریقا رخ می دهد.
بر اساس آمار سازمان بین المللی کار ۵۹ میلیون کودک در این منطقه روزگار می گذرانند.
رجوع به آمارهای این سازمان نشان می دهد ۱۳میلیون کودک کار (۸.۸ درصد) در کشورهای آمریکای لاتین و ۹.۲ میلیون نفر (۸.۴ درصد) در منطقه خاورمیانه هستند.
عمده کودکان کار (۹۸میلیون نفر معادل ۵۹ درصد) در بخش کشاورزی فعالیت دارند و به عنوان نیروی کار ارزان (و در مواردی رایگان) در این بخش به کار گرفته می شوند.
به این عدد و رقم ها باید ۵۴ میلیون کودک کار در بخش خدمات و ۱۲میلیون کودک کار در در بخش صنعت را هم اضافه کرد که به شکل غیررسمی در این حوزه ها فعالیت دارند.
این گزارش همچنین نسبتی از شمار کودکان کار دختر و پسر ارائه کرده که بر اساس آن از سال ۲۰۰۰ تاکنون میزان کار دختران ۴۰ درصد و پسران ۲۵ درصد کاهش یافته است.

آمار مبهم کودکان کار در ایران

با وجود ارائه این آمار از سوی سازمان جهانی کار، مراجع رسمی و حکومتی در ایران آمار دقیقی از شمار  و عده کودکان کار در شهرها و استان های مختلف کشور ارائه نمی‌ کنند.
از سوی دیگر دولت و رسانه‌های رسمی معمولاً در تلاش هستند تا سرنوشت این کودکان را با عملکرد گروه‌های بزرگ مافیایی گره بزنند. این در حالی است که بر اساس برخی گزارش و آمارهای موجود از منابع رسمی و غیر رسمی ، کودکان کار در ایران اغلب دارای خانواده هستند. آنها بیشتر برای امرار معاش  خواهران و برادران کوچک‌ تر خود یا پدر و مادر بیکار یا معتادشان مجبور به ترک تحصیل و کار کردن می شوند.
یک بخش از آمارهای مربوط به کودکان کار از همین محل ( خروج کودکان از چرخه تحصیل ) استخراج می شود. این آمار البته تناقض هایی دارد و گاهی چندان دقیق نیست.
ندا افروغ، جامعه‌شناس، پیش از این در تحلیل این رویکرد آماری به کودکان کار در جمهوری اسلامی به زمانه گفته است در ارائه آمار کودکان کار در ایران چند گروه را نباید فراموش کرد: «کودکانی که همزمان با تحصیل، کار می‌کنند. کودکانی که فقط در تابستان کار می‌ کنند و کودکان پناهجو یا پناهنده افغانستانی.»
این جامعه شناس همچنین گفته است: «آمارهای غیر رسمی حاکی از این است که بیش از ۵۵ درصد کودکان کار در ایران افغانستانی‌ ها هستند. با احتساب کودکان افغانستانی دسته بزرگی از کودکان کار به آمار افزوده می‌شود که بی‌ توجهی دولت به این آمار، خصوصاً به آمار کودکان افغانستانی، باعث می‌شود برنامه‌های دولتی کارآمد نباشند و در پایان نیز خروجی واقع‌گرایانه‌ای نداشته باشند.»
سازمان آمار و سرشماری ایران پیش از این اعلام کرده است ۳۰ درصد کودکان کار دارای سابقه محکومیت هستند و ۴۰ درصد آن‌ها دارای والدین کم‌سواد و بی‌سوادند.
همین سازمان گزارش داده است هر چه میزان تحصیلات والدین بالاتر می‌رود، از تعداد کودکان کار در خانواده کاسته می‌شود.
ندا افروغ اما اصلی‌ترین دلایل به وجود آمدن شرایط کار کودکان در ایران را به ترتیب فقر اقتصادی، ناتوانی خانواده در انطباق با شیوه‌های زندگی شهرهای بزرگ، ناامن بودن محله‌های حاشیه شهر، دسترسی نداشتن نهادهای اجتماعی به همه مناطق حومه و عدم نظارت سازمان‌های وابسته به دولت دانسته است.
او معتقد است کمبود فرصت‌های شغلی، وجود اختلافات خانوادگی و نبود احساس آرامش و امنیت در خانواده از دیگر عوامل زمینه‌ساز کار کودک هستند.
موضوع کار کودکان در ایران سال هاست به عنوان یک معضل اجتماعی مطرح می شود اما گوش دولت بدهکار نیست و برنامه ریزی کلان، دقیق و موثری برای خارج کردن کودکان از گردونه کار انجام نمی شود.
از سوی دیگر فرهنگ عرفی در ایران کار کودک را در مواردی تقدیس می کند. به‌خصوص در روستاها، همراهی کردن فرزندان با خانواده برای «برداشتن باری از روی دوش والدین» توصیه و تکریم می شود. به این ترتیب همکاری‌ کردن کودکان در کار کشاورزی و دامداری، موضوعی عادی است و حتی رسانه‌های حامی ایدئولوژی رسمی جمهوری اسلامی هم مدام با تاکید بر «زحمتکش» بودن کودک روستایی، در تقویت و بازتولید این فرهنگ اصرار دارند.
حضور قدرتمند و همه‌ گیر چنین فرهنگی باعث دشوارتر شدن مبارزه با کار کودک و لغو آن در ایران می شود.
همچنین کودکان کار در رسانه های رسمی اغلب به قربانیان فقدان نهاد خانواده و نه قربانیان فقر معرفی می شوند.
تلویزیون رسمی جمهوری اسلامی هم در برنامه های مختلف، کودکان کار را بچه هایی محروم از «سایه پدر یا مادر یا هر دو» معرفی می کند که در باندها و گروه‌های مافیایی و افراد سوءاستفاده‌ کننده و کلاش گرفتار شده اند.
در چنین شرایطی آیا روز جهانی مبارزه با کار کودکان به اندازه کافی برای دیده شدن این وضعیت و توجه مردم به کودکان کار، نتیجه بخش هست؟