حکم اعدام سینا دهقان به اتهام توهین به پیامبر اسلام از سوی دیوان عالی تأیید شد

دیوان عالی کشور اوایل بهمن ماه ۱۳۹۵ حکم اعدام سینا دهقان، جوان ۲۱ ساله زندانی در اراک را که به اتهام سب النبی (توهین به پیامبر اسلام) در شعبه اول دادگاه کیفری اراک صادر شده بود، عینا تایید کرده است.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، حکم اعدام سینا دهقان، جوان ۲۱ ساله زندانی در اراک به اتهام سب النبی در دیوان عالی کشور تایید شده است. یک منبع مطلع به کمپین بین المللی گفته که سینا دهقان در هیچ یک از مراحل بازجویی، بازپرسی و دادگاه دسترسی به وکیل انتخابی نداشته و وکیل تسخیری که از طرف دادگاه انتخاب شده نیز به خوبی از او دفاع نکرده و درباره اطلاع‌رسانی نسبت به وضعیت موکلش نیز کوتاهی کرده است.
سینا دهقان به دلیل نوشتن مطالب انتقادی در شبکه اجتماعی لاین در ۲۹ مهرماه ۱۳۹۴ در آخرین روزهای خدمت سربازی‌اش در پادگانی در تهران، از سوی سپاه پاسداران بازداشت و به زندان اراک منتقل شد و همچنان زیر سایه اعدام در این زندان نگهداری می‌شوند.
منبع مطلع همچنین گفت که نیروهای امنیتی و قضایی نسبت به عواقب منفی اطلاع‌رسانی به خانواده سینا دهقانی هشدار داده‌اند و با هشدار و قول آزادی آن‌ها را به سکوت وادار کرده‌اند: «به خانواده قول داده‌اند که اگر سر و صدا نکنید امکان شکستن حکم و آزادی بیشتر است و رسانه‌ای شدن به ضرر سینا است و متاسفانه آنها هم باور کرده‌اند و نه تنها خودشان اطلاع‌رسانی نمی‌کنند، بلکه مانع اطلاع‌رسانه‌ای دوستان سینا هم می‌شوند.»
طبق ماده ۲۶۲ قانون مجازات اسلامی اگر شخصی به پیامبر اسلام توهین کند مجازاتش اعدام خواهد بود اما ماده بعدی، ماده۲۶۴ به صراحت می‌گوید اگر متهم در دادگاه صرفا ادعا کند که حرف‌های توهین آمیز را بر اساس عصبانیت، نقل قول یا سهو قلم و سهو زده است، حکم اعدام او به مجازات ۷۴ ضربه شلاق تبدیل می‌شود.
منبع مطلع ضمن شرح چگونگی بازداشت سینا دهقان گفت که او بارها ابراز پشیمانی و توبه کرده است: «سال ۱۳۹۴ وقتی سینا ۱۹ ساله و سرباز بوده، کمپینی در شبکه لاین برای سه روز به راه انداخته، در این کمپین ظاهرا مطالبی خلاف دین اسلام و قرآن منتشر می شده اما سینا پس از دستگیری گریه کرده، بارها گفته اشتباه کردم و توبه می کنم. هر کسی در این دنیا اشتباه می کند. او هم در سن ۱۹ سالگی اشتباهی مرتکب شده، تنبیه هم حدی دارد. یک اشتباه سزوار مرگ نیست. اکنون یک سال است که او در بندی با مجرمان خطرناک به سر می برد و با اعدام هم مواجه است.»
این منبع درباره نحوه دستگیری سینا دهقان گفت: «سینا سرباز و دژبان پادگان بود، چهار روز مانده بود دوران سربازش تمام شود که ماموران حفاظت امنیت اراک به پادگان رفته و او را همانجا دستگیر کردند. بعد او را به خانه اش بردند و خانه را تفتیش کردند. سینا همانجا مرتب گفته که اشتباه کرده و توبه می کند. ماموران به خانواده اش گفتند که فقط او را برای چند سوال و جواب می برند و چند روز بعد آزاد می شود اما الان نزدیک یکسال است که در زندان مانده است. سینا پدربزرگش شهید گمنام جنگ ایران و عراق است. آیا این ها به حساب نمی آید؟»
سینا دهقان در شعبه یک دادگاه کیفری اراک به اتهام سب النبی به اعدام و به اتهام توهین به رهبری به ۱۶ ماه حبس محکوم شد. این اتهامات به دلیل راه اندازی یک کمپین و نوشتن مطالبی در شبکه اجتماعی «لاین» است. در این کمپین آنلاین مطالبی در مخالفت با اسلام، قرآن و تصاویری از قران سوخته منتشر شده است. دو متهم دیگر این پرونده سحرالیاسی اهل تهران و محمد نوری اهل اراک هستند.
این منبع در پاسخ به این سوال که آیا سینا دهقان اتهامش را پذیرفته است به کمپین گفت: «متاسفانه در بازجویی‌ها به او گفته اند که اگر زیر برگه ها را امضاء کنی و اتهامات را بپذیری و بعد توبه نامه بنویسی، بخشوده و آزاد می شوی. سینا هم از سر بچه گی هر چه خواستند امضاء کرده و اتهام را به گردن گرفته است. اما بعد برایش حکم اعدام صادر کردند. خودش بعدتر گفته من همه اینها را امضاء کردم به امید اینکه آزاد شوم. ظاهرا از او اعتراف تلویزیونی هم گرفته اند.»
این منبع درباره وضعیت این زندانی گفت: «سینا اجازه تماس تلفنی و ملاقات دارد. خانواده اش هر هفته طی این یکسال از تهران به اراک برای ملاقات او رفته‌اند. او را متاسفانه به اراک بردند چون هم پرونده ای دیگرش محمد نوری ساکن اراک بود و در واقع ماموران سپاه از طریق تلفن و اینترنت محمد، سینا را پیدا کردند. سینا وضعیت روحی مناسبی ندارد، افسرده است و مرتب گریه می کند و در بندی است که زندانیان با جرم‌های مواد مخدر، قتل و قاچاق نگهداری می‌شوند. پسر ۱۹ ساله ای که هیچ وقت خلافی نکرده یک مرتبه زندگیش تغییر کرد. مدتی پیش هم بندی هایش گونه اش را شکسته بودند.»
دو متهم دیگر این پرونده به نام های سحر الیاسی، اهل تهران و محمد نوری، اهل اراک هستند. سحر الیاسی نیز در تاریخ ۲۹ مهرماه ۱۳۹۴ در خیابان تجریش دستگیر شد و پس از یک روز بودن در زندان اوین به زندان مرکزی اراک منتقل شد. خانم الیاسی و محمد نوری با اتهام مشابه توهین به رهبری در دادگاه انقلاب اراک به ۱۶ ماه حبس محکوم شدند، اما محمد نوری به اتهام سب النبی مانند سینا دهقان در شعبه یک دادگاه کیفری اراک به اعدام محکوم شد و خانم الیاسی به اتهام توهین به مقدسات به هفت سال حبس محکوم شد که بعدا در اسفند ماه ۱۳۹۴ در دادگاه تجدیدنظر به سه سال حبس کاهش یافت.
منبع مطلع درباره وضعیت محمد نوری و اینکه آیا حکم او نیز در دیوان عالی کشور تایید شده یا خیر، ابراز بی اطلاعی کرد.

پیام نوروزی وحید صیادی‌نصیری، زندانی سیاسی محروم از مرخصی در زندان اوین

وحید صیادی‌نصیری، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین که از حق مرخصی نوروزی محروم است، در پیامی از داخل زندان، ضمن تبریک ایام نوروز، عنوان داشته است “امیدوارم روزی برسد که هیچ زندانی سیاسی و عقیدتی در کشورمان نداشته باشیم و همه انسان‌ها از هر تبار و با هر باوری در کنار هم با سازش و آرامش زندگی کنند.”
متن کامل این پیام نوروزی که برای انتشار در اختیار تارنگار حقوق بشر در ایران قرار گرفته است، در پی می‌آید:
“اورمزد روز از ماه فروردین را در حالی به سرور می‌نشینیم که جدا از تمام جذابیت‌ها و زیبایی‌های دلپذیری که فصل بهار دارد، جمشید پادشاه ایرانی، عدل و داد را برای توده مردم به ارمغان آورد و در پیکار با دیوان و سیاهان به پیروزی رسید و مردمان به شکرانه‌اش چنین زیبا به سرور و پای‌کوبی می‌نشینند.
سالی که گذشت با تمام امیدها و آرمان‌هایی که در دل و چان پروراندیم، سال خوبی نبود؛ چراکه در اثر ناشایستگی حاکمان شاهد از دست دادن هم‌وطنان آتش‌نشان و سیل ویرانگر در اقصار نقاط کشور و وضعیت ناگوارو روزافزون معیشتی هم‌وطنانمان بودیم که این نیز به بس نوبه خود به الام ما افزود.
از فره ایزدی برای تمام ایرانیان رحمت، برکت و شادمانی خواستارم.
نوروز در فرهنگ ما ایرانیان نماد نوزایی، نور و زندگی است و به ما نوید عشق و امید می‌دهد و می‌گوید پلیدی و تاریکی با همه سختی‌هایش رفتنی است.
با خردورزی که در مردم فرهیخته و پاک آیین آریا قوم می‌شناسم، امیدوارم با تلاش توده مردم، کشورمان به آن نقطه بایستنی و شایسته که در تاریخ سراغ داریم، برسد و نام ایران و ایرانی بر عرصه گیتی فروزان بماند.
درنهایت امیدوارم روزی برسد که هیچ زندانی سیاسی و عقیدتی در کشورمان نداشته باشیم و نظاره‌گر اجرای نسخ صریح قانون و آزادی بیان و عقیده که از ابتدایی‌ترین حقوق هر انسانی هست در میهنمان که نامش یادآور منشور حقوق بشر کوروش کبیر است، باشیم، تا همه انسان‌ها از هر تبار و با هر باوری در کنار هم با سازش و آرامش زندگی کنند.
پاینده ایران
وحید صیادی‌نصیری

نگاهی آماری به جلوه هایی از نقض حقوق بشر در ایران در سالی که گذشت

 سال ٩۵ در حالی به پایان رسید که نقض پرشمار حقوق بشر در ایران کماکان با نظم مشخصی بخصوص از سوی دستگاههای قضایی، امنیتی و انتظامی ادامه یافت.
بر اساس داده های ثبت شده در مرکز آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران در سالی که گذشت (۹۴-۹۵) ۴۱۱۱ شهروند در ایران بصورت انفرادی به دلایل عقیدتی، سیاسی یا امنیتی بازداشت شدند.
علاوه بر مورد فوق، تعداد ۱۱۳ شهروند طی بازداشت های دسته جمعی بازداشت شدند که ۳۵ تن از آنان را هواداران عرفان حلقه تشکیل می دادند.
۲۹ شهروند تحت عنوان نفوذی، جاسوس یا مرتبط با داعش دستگیر شدند. ۵۵۷ شهروند تحت عنوان هنجارشکن به دلیل اقداماتی چون بدحجابی، روزه خواری و امثالهم بازداشت شدند. ۷۱۴ تن به دلیل فعالیت در شبکه های مجازی بازداشت شدند، ۱۵۳ تن دیگر به دلیل فعالیت در زمینه مدلینگ بازداشت شدند.
۲۳۱ شهروند به دلیل حضور در تجمعات صنفی یا اعتراضی دستگیر شدند، ۱۰ شهروند به دلیل مشارکت در تولید تجهیزات دریافت ماهواره و ۳ نفر دیگر به دلیل اقدام به خالکوبی از باب هنجارشکنی بازداشت شدند و نهایتا ۸ دختر که تلاش داشتند برای تماشای مسابقه فوتبال وارد ورزشگاه شوند بازداشت شدند.
علاوه بر ۲۲۲۹ مورد بازداشت فوق در سال ۹۵، دست کم ۱۵۱۶ شهروند دیگر به دلیل حضور در مهمانی های شبانه یا مختلط خصوصی عمدتا توسط نیروی انتظامی دستگیر شدند. این دستگیری ها در حالی است که  ورود به حریم خصوصی شهروندان و تفحص در شیوه زندگی آنان مغایر با قانون و اصول پذیرفته شده حقوق بشری است
حسن روحانی، رییس جمهور ایران در اوایل سال گذشته ۱۳۹۵ گفته بود: «حق نداریم در زندگی خصوصی و عمومی مردم دخالت کنیم.» او همچنین گفته بود: «آزادی مردم با آیین نامه و سلیقه افراد و برخی دستگاه ها نمی تواند محدود شود و آزادی مردم به غیر از قانون با هیچ چیز دیگری محدود نمی شود و حتی دولت و قوه قضاییه هم نمی توانند مردم را محدود کنند و فقط قانون می تواند چارچوب هایی در این زمینه داشته باشد.»
از سوی دیگر دادگاههای عمومی و انقلاب در سراسر کشور ۲۴۴ شهروند را به دلیل فعالیت های سیاسی یا مدنی محاکمه کردند که طی این محاکمات جمعا ۷۹۰ سال حبس تعزیری و ۱۴ سال حبس تعلیقی برای متهمان صادر شد، همینطور برای ۳۷ متهم نیز بعضا علاوه بر حبس جریمه های نقدی صادر شد که رقم کلی آن بالغ بر ۱۶۰,۹۱۳,۵۹۹,۶۰۰ ریال برآورد می شود.

نسخه پی دی اف گزارش را دانلود کنید

در ادامه باید به افزایش صدور احکام “وحشیانه” و غیر انسانی در سال گذشته اشاره کرد، مجازات هایی که با روح حقوق بشر و کرامت انسانی فاصله ای آشکار دارند. از جمله این موارد قطع دست ۳ زندانی و صدور حکم قطع دست برای ۱۱ نفر دیگر را میتوان بر شمرد. از دیگر موارد این رسته باید به ۱ مورد اجرای حکم کور کردن چشم و صدور ۶ مورد حکم کور کردن چشم و البته صدور ۲ حکم جنجالی سنگسار که حتی با بخشنامه های صادر شده قوه قضاییه برای عدم صدور این گونه مجازات ها مغایرت دارد اشاره کرد.

از خیل انبوه گزارشات باید به صدور حکم ۱۱۷۱۸ ضربه شلاق برای شهروندان ایرانی در دادگاههای مختلف سراسر کشور اشاره کرد. مجازات شلاق نیز چون موارد فوق جزو مجازات های غیرانسانی بر اساس معاهدات حقوق بشری شناخته میشود.

در سال ۹۵، زنان ایرانی نیز همچون سایر اقشار سال دشواری را تجربه کردند، علاوه بر نواقص قانونی و عدم تضمین برابری های جنسی در صحنه اجتماع و قانون باید به ثبت ۳۳۹۰۱ مورد گزارش خشونت خانگی علیه زنان اشاره کرد، در همین سال ۲۱ زن مورد اسیدپاشی قرار گرفتند، ۱۲ زن در اعتراض به وضعیت خود دست به خودسوزی زدند، ۵۴ مورد گزارش از اعمال تبعیض های جنسی در صحنه اجتماع از جمله مشاغل ثبت گردید و نیز ۴۰ زن قربانی قتل های ناموسی توسط خانواده های خود شدند.

در دسته ای متفاوت در طول سال ۱۳۹۵، گزارش قتل ۲۴ کولبر (باربر مرزی) و زخمی شدن ۱۷ تن آنان توسط نیروهای مرزبانی و انتظامی ثبت شد، عمدتا این تلفات انسانی در مناطق کردنشین گزارش شده است با اینحال سیستان و بلوچستان و نیز مرزهای آبی چون هرمزگان و خزر نیز از این تلفات بی امان نماند.
علاوه بر افرادی که هویت آنان بعنوان کولبر روشن شده، دست کم ۱۰۰ شهروند دیگر ایرانی طی کمین های نیروهای انتظامی یا نقض قوانین به کارگیری سلاح بر اساس خطای نیروی انسانی، به خصوص در استان سیستان و بلوچستان به قتل رسیدند. قتل هایی که تقریبا هیچ یک به محاکمه عاملین نظامی یا امنیتی آنان منجر نشد.
در کنار قتل هایی که بصورت مشخص بر اثر تیراندازی نیروهای انتظامی صورت گرفت، دست کم ۳۵ شهروند به واسطه انفجار مین در مناطق مختلف کشور جان خود را از دست دادند همینطور ۱۲۱ تن دیگر زخمی شدند. عمده این مین ها بازمانده از زمان جنگ است که دولت ایران مسئولیت مشخصی در خنثی کردن آنان یا محصور کردن مناطق آلوده به هدف ایجاد امنیت شهروندان و حفظ جان آنان را دارد.

مانند تمام دهه های اخیر پس از انقلاب ۵۷، اعدام در ایران از برجسته ترین جلوه های نقض حقوق بشر محسوب می شود. در سال ۹۵ دست کم ۶۰۱ شهروند اعدام شدند و ۱۵۷ تن دیگر به اعدام محکوم شدند. از جمله اعدام شدگان باید به اعدام ۴ کودک-مجرم اشاره کرد و همینطور به محل اجرای ۳۸ حکم اعدام که در ملاعام بوده است.

قطعا آمارهای ارائه شده نمیتواند آینه تمام نمای وضعیت حقوق بشر در ایران محسوب شود زیرا دولت ایران به سازمان های مستقل مدافع حقوق بشر اجازه فعالیت آزادانه و دسترسی به منابع لازم را نمی دهد بنابراین این گزارشات را باید حداقل تعریف وضعیت حقوق بشر دانست که صرفا توسط نهادهای مدنی منجمله هرانا گزارش شده اند و بواسط نهاد آمار این تشکل گردآوری و ثبت شده اند.
در صورت تمایل برای کسب اطلاعات بیشتر به گزارش سالانه میلادی این سازمان که اخیرا منتشر شده مراجعه نمایید. شما میتوانید اسلایدهای گزارش پیش رو را نیز بصورت پی دی اف 

نامه مریم اکبری منفرد به خانواده اش در هشتمین نوروز در زندان؛ زمان تغییر و دگرگونی است

 مریم اکبری منفرد زندانی سیاسی محبوس در بند نسوان (زنان) زندان اوین، در دلنوشته ای خطاب به خانواده اش در مورد هشتمین نوروز در زندان سخن گفته است. او در قسمتی از نامه اش درباره نوروز در پشت میله های زندان می گوید “زمانی که دلتنگ هستم و به دوری و فراق فکر می کنم، اینکه به کدامین گناه هشت سال ما را از هم جدا کرده اند. یک چیز و تنها یک چیز به من امید و آرامش می دهد و آن چشم امیدبخش پایان ظلم و استقرار آزادی است.”

متن کامل این نامه را به نقل از هرانا در ادامه بخوانید؛

“این روزها ایرانیان در سراسر جهان در حال جشن گرفتن برای فرا رسیدن نوروز هستند.
در حیاط اوین ایستاده ام، احساس می کنم نسیم در جانم می وزد.
آغاز فصلی نو، گذر از روزهای سرد و یخ زده زمستان و ورود به روزهای بهاری و سبز. بهار سنبل تغییر و دگرگونی است.
نوروز ۹۶، هشتمین نوروز می باشد که کنار هم نیستیم.
بهار آمده از روزهای برفی گذر کرده و عطر دل انگیز خود را در فضا گسترده، با آمدن بهار، حس و حال من نیز دگرگون می شود و بیشتر فراق جدایی را احساس می کنم.
تمام بهاران زندگی ام سراسر فراق و جدایی بوده، اما در تمام بهاران علیرغم تلاش حاکمیت اسلامی برای برهم زدن شادی و سرزندگی ام، نوروز را با امید به فردایی بهتر با عطر بنفشه آغاز کردم. با ماهی قرمز تنگ بلورین سنگینی بار سال را بر زمین نهاده ام و روزهای نو را آغاز کردم. زمانی که دلتنگ هستم و به دوری و فراق فکر می کنم، اینکه به کدامین گناه هشت سال ما را از هم جدا کرده اند. یک چیز و تنها یک چیز به من امید و آرامش می دهد و آن چشم امیدبخش پایان ظلم و استقرار آزادی است.

تمام این روزها و سالها را با یاد شما سپری کردم. با یاد خاطرات زیبای کودکی تان که طولی نکشید در کنارتان بودن و رویای روزهای پیش رو.

هنوز هم طنین زیبای اولین گریه تان در گوشم هست. شیرینی اولین لحظه در آغوش گرفتن تان را احساس می کنم و لذت اولین گام هایتان را با تمام وجود لمس می کنم.
گرچه این خاطرات برایمان طولی نپایید، سالهایی که نهال وجودتان باید به من تکیه میکرد تا قد بکشد، اما طوفان روزگار قبل از آنکه باید، تن ظریفتان را آماج قرار داد.
در تمام این سال ها چه روزهایی خسته و آشفته از راه مدرسه به دیدنم آمدید و بعد از ساعت ها انتظار پشت دیوارهای سنگی، طعم خستگی را چشیدید. تفریح و سرگرمی شما زندان بود و میله های آهنی و تونل طولانی گوهر دشت و اوین و قرچک ورامین.
و در بین این خستگی ها، آموختیدید، دریافتید شدت عداوت و ظلم و ظقاوت و بی عدالتی را، و من بزرگ شدن تان را از پشت شیشه های زخیم و غبار آلود نگرستیم.
نمی دانم تجربه این طوفان ها بر شما چه خواهد کرد. تجربه زندان، تجربه کابین های شیشه ای همراه میله های آهنی، ولی به یقین ایمان دارم، همانطور که آمدن بهار این نوید را با خود دارد که زمان تغییر و دگرگونی است، زمان نو شدن، زمان دور ریختن سیاهی هاست و تابیدن خورشید.
زمان پس زدن زمستان کشورمان فرا خواهد رسید، بهار آزادی کشورمان خواهد رسید، شاید به تاخیر بیافتد، اما متوقف نخواهد شد.

اینجا در اوین شاهد نشانه های این بهار هستیم. جوانه های بهار در اوین لحظه ای آشکار می شود که در دقایق روحانی افطار ماه صیام، عزیزان مسلمان و عزیزان بهایی همگی فارق از هر دین و مذهب و مرام به گرد یک سفره می نشینیم و برای روزهای روشن پیش رو دعا می خوانیم.

لحظه ای که برای اتفاقات خوب و زیبای یکدیگر همگی جشن می گیریم و می خندیم. لحظه ای که برای اتفاقات ناگوار آن دیگری با هم اشک می ریزیم.
آری بوی بهار را در اوین لمس می کنم و ایمان دارم شاخ و برگ این بهار روزی که زیبا رشد خواهد کرد و تمامی میهن عزیزمان را در بر خواهد گرفت.
واژه های منجمد به واژه های بسیار دل انگیز بدل خواهد شد. مثل گل سرخ. بعد از این هر چیز معنای خاص خودش را خواهد داشت و زندگی مان گرم می شود به معنای وقعی. از پشت میله های سرد به قلب های گرم شما تکیه می کنم و آرزوهای سبز بهاری را برای شما در بهترین فصل سال می فرستم.

بیایید ۵ نفری با هم فارق از این جدایی، فاصله ها را با عطر بنفشه از بین ببریم و با آواز گنجشک ها سیراب شویم و با قلبی از بهار ایستاده، با سبزی سبزه سفره هفت سین، با ماهی تنگ بلورین سال ۱۳۹۶ را آغاز کنیم.

از رنج ها و تیره روزی ها گذر کنیم، دهان تاریک سرما را ببندیم و در جاده های زندگی شاد باشیم. شاد هستیم که روزهای تاریک را پشت سر می گذاریم و آفتابی که هرگز بر بام ما نمی تابید، شروع به تابیدن خواهد کرد و یخ ها ذوب خواهند شد و درخشش آبها را خواهین دید.
بهار آزادی در راه است، بهار آزادی با نغمه قناری ها خواهد آمد. بهار می آید، با بوی سوسن و سنبل، با رقص برگ نارنج بر آب های زلال و دگربار لبان خسته و عبوس هم میهنانم به خنده گشوده خواهد شد و دستان مشتاق محبت دراز خواهد شد.
بهار خواهد آمد از سیم خاردار عبور خواهد کرد و به سرزمینمان فرود خواهد آمد.
زمستان قصه ای کسالت بار و بلند است
اما به پایان خواهد رسید
طاقت بیاورید
ستاره گرگ افول خواهد کرد
ابر دور خواهد شد
باد خواهد خوابید
طاقت بیاورید
برف ها آب می شوند و دوباره
خرگوش های سفیدمان را پیدا خواهیم کرد.
مریم اکبری منفرد
زندان اوین

سعید جوکار؛ بیستمین ماه حبس و محرومیت از حق مرخصی

سعید جوکار، فعال حقوق بشر و وبلاگ نویس که در بیستمین ماه حبس خود به سر می‌برد، تاکنون از حق مرخصی محروم بوده است.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران، سعید جوکار، فعال حقوق بشر که به تحمل ۲۴ ماه حبس محکوم است، علیرغم سپری کردن بیست ماه حبس تاکنون به مرخصی اعزام نشده و در حال حاضر برای دومین سال متوالی نوروز را در زندان اوین می‌گذراند.
گفتنی است، مقامات قضایی و ضابطین سپاه با درخواست آزادی مشروط سعید جوکار پس از گذشت بیش از نیمی از دوران محکومیت، مخالفت به عمل می‌آورند.
طبق قانون مجازات اسلامی زندانیان می‌توانند بعد از تحمل یک‌سوم از حبس خود از امکان آزادی مشروط استفاده کنند که این شرایط برای این فعال حقوق بشر به دلیل دخالت‌های غیرقانونی بازجویان به تأخیر افتاده است.
سعید جوکار، متولد ۱۳۶۶، فعال حقوق بشر و از هم‌پرونده‌ای‌های امید علی‌شناس، آتنا دائمی، آتنا فرقدانی و آرش صادقی در هفتم شهریورماه سال ۹۴ بازداشت و به بند دو الف سپاه پاسداران منتقل شد.
او پس از یک ماه بازجویی در انفرادی دو الف از سوی قاضی مقیسه به تحمل ۲۴ ماه حبس تعزیری محکوم و به بند ۸ زندان اوین منتقل گشت.
عمده فعالیت‌های این زندانی سیاسی و فعال حقوق بشر مخالفت با حکم اعدام در ملاعام به دلیل ترویج خشونت در جامعه است. وی فعالیت‌هایش را از طریق وبلاگ‌نویسی و تهیه طرح‌ها و پوسترهای گرافیکی و انتشار آن‌ها در فضای مجازی انجام داده است.
پدر سعید از فرماندهان بازنشسته سپاه و جانباز جنگ تحمیلی است.

سعید ملک پور برای نهمین سال متوالی نوروز را در حبس می‌گذراند

سعید ملک پور، شهروند ایرانی با اقامت دائم کشور کانادا و از متهمان جرائم سایبری در زندان اوین، در نهمین سال از دوران محکومیت خود، به دلیل مخالفت ضابطین سپاه پاسداران از حق مرخصی نوروزی محروم است.
مریم ملک پور، خواهر این فعال سایبری زندانی که در کانادا زندگی می‌کند، در خصوص درخواست مرخصی برادرش به تارنگار حقوق بشر در ایران گفت: «درخواست مرخصی سعید به ضابطین سپاه پاسداران ارسال شده و آنان با این درخواست مخالفت کرده‌اند؛ همچنین دستگاه قضایی سعید را جزو دسته زندانیان امنیتی دانسته و به همین دلیل اعلام داشته که طبق ابلاغیه رییس قوه قضاییه به او مرخصی نوروزی تعلق نمی‌گیرد.»
خانم ملک پور که از چندین سال پیش از طریق دولت کانادا پیگیر پرونده برادرش است، در خصوص روند مکاتبات خود با این دولت به تارنگار حقوق بشر در ایران گفت: «در بهمن‌ماههمایشی در تورنتو کانادا برگزار شد که تعدادی از نمایندگان پارلمان کانادا و وکلای  بین‌المللی در آن درباره‌ی سعید سخنرانی و ازز وضعیت او ابراز نگرانی کردند؛ بعد از این همایش پیتر کنت [۱] و کولین کری [۲]، دو تن از نمایندگان پارلمان کانادا، وزیر امور خارجه این کشور را دربارهه وضعیت سعید مورد بازخواست قرار دادند و منشی وزیر امور خارجه در پاسخ گفت که این مسئله را پیگیری می‌کنند اما تابه‌حال حتی یک بیانیه هم از طرف دولت لیبرال کانادا برای آزادی سعید منتشر نشده است.»
مریم ملک پور در ادامه افزود: «تنها امید من و خانواده‌ام این است که دولت کانادا برای آزادی سعید کاری بکند. بعد از آزادی خانم هودفر بسیار امیدوار بودم که برای آزادی سعید هم از طرف دولت کانادا واکنشی به بنیم اما تاکنون هیچ اقدامی صورت نگرفته است.»
مریم ملک پور با تأکید بر اینکه برادرش همچنان در بند هشت زندان اوین در میان زندان جرائم خطرناک نگهداری می‌شود، به تارنگار حقوق بشر در ایران گفت: «بندی که سعید در آن نگهداری می‌شود، بسیار بند شلوغی است و برادرم سعی می‌کند که با کار چوب و معرق سرگرم شود؛ البته این وضعیت در گذشته بدتر بود؛ پیش‌تر به دلیل اینکه سعید جزو زندانیان امنیتی محسوب می‌شود، حتی اجازه رفت‌وآمد در بند و استفاده از امکانات بند را نداشت.»
“کارزار حمایت از سعید ملک پور” اخیراً پتیشنی برای آزادی وی تشکیل داده است؛ در اینپتیشن شهروندان کانادایی از نماینده محل سکونت خود در پارلمان کانادا می‌خواهند که  وضعیت این زندانی مقیم کانادا را در نشت‌های مقامات کانادایی پیگیری کنند و از نخست‌وزیر و وزیر امور خارجه این کشورر بخواهند که در ازسرگیری روابط دیپلماتیک بین ایران و کانادا برای آزادی سعید نیز اقدام شود.
همچنین وبلاگ EFF با ایجاد یک پتیشن برای سعید ملک پور از جاستین ترودو، نخست‌وزیر  کانادا، درخواست کرده است که در خصوص وضعیت این زندانی جرائم سایبری محبوس در زندان اوین اقدام کند.
در این پتیشن اشاره‌شده که دولت جدید جاستین ترودو متعهد به عادی‌سازی روابط بین کانادا و ایران گشته است و این مسئله می‌تواند یک فرصت مناسب برای استفاده از فشار دیپلماتیک برای آزادی سعید ملک پور باشد. این وبلاگ از همگان خواسته است تا با مشارکت در این پتیشن، از این حرکت پشتیبانی کنند.
سعید ملک‌پور، مهندس نرم‌افزار، در مهرماه سال ۱۳۸۷ پس از ورود به ایران در ارتباط با پرونده موسوم به مضلین ۲ مربوط به جرائم اینترنتی بازداشت و در دادگاهی به ریاست قاضی مقیسه به اتهام «مدیریت سایت‌های پورنوگرافی فارسی‌زبان»، «تبلیغ علیه نظام»، «توهین به مقدسات»، «توهین به رهبری»، «توهین به رئیس‌جمهور»، «ارتباط با گروه‌های معاند نظام و ارتباط با بیگانگان» و «اتهام مفسد فی‌الارض» به اعدام و هفت‌سال‌ونیم حبس تعزیری محکوم شد. این حکم در دی‌ماه سال ۱۳۹۰ در دیوان عالی کشور تأیید و در ۲۷ بهمن‌ماه سال ۱۳۹۰، برای اجرای احکام ارسال شد ولی بعداً با یک درجه تخفیف حکم اعدام به حبس ابد تبدیل گردید.
شایان‌ذکر است، سعید ملک‌پور طی نامه‌ای از درون زندان گفته است که از زمان بازداشت به مدت ۳۲۰ روز در حبس انفرادی، بدون ملاقات و دسترسی به کتاب و روزنامه به سر برده و در تمام این مدت زیر فشار و شکنجه شدید جسمی و روحی بوده است. وی در این نامه شرح شکنجه‌ها و نحوه اخذ اعترافات از خود را مفصل شرح داده و اعلام کرده که زیر شکنجه وادار به اعتراف علیه خود شده است.
گفتنی است بازجویان با فشار و نیز طرح این مسئله که فیلم‌های مصاحبه برای دریافت بودجه پروژه گرداب سپاه پاسداران است و وعده آزادی با وثیقه، او را راضی به اعتراف تلویزیونی کرده‌اند و پخش این اعترافات بدون پوشش صورت و در فاصله روز سوم تا هفتم درگذشت پدرش ضربه سختی به خانواده او وارد آورده است.

از کتک خوردن در ایران به دلیل بهایی بودن تا موفقیت در سیلیکان ولی

5558777t221_small.jpg
 پیام زمانی کارآفرین و سرمایه‌گذاری است که در امور خیریه و بشردوستانه نیز فعالیت‌های گسترده‌ای دارد. او بنیانگذار و مدیر شرکت «وان پلنت اپس» (One Planet Ops) است که مجموعه‌ای است از بیزنس‌های اینترنتی در امور ملک و زمین، نوسازی خانه، و صنایع خودرو. این شرکت در زمینه وسیعی از بیزنس‌های نوظهور نیز سرمایه‌ گذاری می‌کند از جمله تجارت الکترونیک، خودروهای خودگردان، و دیگر ابزارها و سامانه‌های خودکارسازی (اتوماسیون)؛ و به کارآفرینان مختلف خدمات مشاوره‌ای ارائه می‌دهد و امکان‌ها و فرصت‌های بی‌بدیلی را در اختیار فارغ‌التحیصلان قرار می‌دهد. این شرکت رسالت خود را در جهت حمایت از آرمان‌های بزرگ تجاری می‌داند که در عین حال به اخلاق در تجارت اهمیت می‌دهد؛ اخلاقی که به ارتقا جامعه کمک و دین خود را به آن ادا می‌کند. شرکت فلسفه خود را «ابداع + اراده» نامیده است.
زمانی از اوایل سال‌های دهه ۱۹۹۰ در «دره سیلیکون» زندگی کرده است. در ایران متولد شد، ولی در سال‌های نوجوانی به دلیل فشارهایی که بر جامعه بهاییان ایران وارد تحمیل می‌شد، عملاً مجبور به ترک وطن شد. اولین تجارب او به عنوان پناهنده‌ای که کشور خویش را ترک کرده نگاه کلی او را به زندگی، کار، و فعالیت‌های اجتماعی شکل داده است.
خودش این طور تعریف می‌کند: «۱۶ سالم بود که رفته بودیم اسلام‌آباد پاکستان. اولین کاری که سفارت آمریکا کرد این بود که وکیلی برای دفاع از من استخدام کرد تا بتوانم به آمریکا راه پیدا کنم. اشکم سرازیر شد وقتی فهمیدم از دست جنایت‌های حقوق بشری در کشور خودم فرار کرده‌ ام … و این‌جا کشوری است که من را اصلاً نمی‌شناسد ولی دلش می‌خواهد که از حقوق من دفاع کند تا بتوانم به آن راه پیدا کنم. وقتی رسیدم، با نهایت احترام با من برخورد کردند، و امکان رشد و ایجاد زندگی را برایم فراهم کردند».
پیام و همسرش، «گویا»، علاوه بر مدیریت شرکت «وان پلنت اپس»، از حامیان «مرکز عدالت طاهره» (Tahirih Justice Center) هستند که به امور زنان و دختران مهاجری می‌پردازد که از خشونت‌ها و آزارهای جنسیتی از کشور خود مهاجرت کرده اند. آن‌ها از حامیان و پشتیبانان «سازمان عدالت برای همه» نیز هستند که از حقوق سیاه‌پوستان آمریکا دفاع می‌کند که پس از «جنبش حقوق مدنی» متحمل سختی‌ها و اتهاماتِ بی‌اساسِ بسیاری شدند.
زمانی می‌گوید: «به نظر من، خیلی مهم است که مهاجرین، تاریخ این کشور را جدی بگیرند. من خودم از تاریخ آمریکا و نحوه شکل‌گیری این کشور، بهره‌های بسیاری برده ام. بخشی از جامعه آمریکا در نتیجه بی‌عدالتی‌هایی ساخته شده که در گذشته صورت گرفته است».
تجربه دلخراش
زمانی پیش از آنکه ایران را ترک کند، تبعیض‌های بسیار سختی را تجربه کرد؛ تبعیض‌هایی که محصول تلاش‌های مدام جمهوری اسلامی برای آزار بهاییان و ایجاد فشار بر‌ آن‌ها بوده است.
زمانی خود این طور تعریف می‌کند: « ۱۱ سالم که بود، از مدرسه اخراجم کردند. اغلب در مدرسه از من و دوست بهایی ام – در یک مدرسه ۴۰۰ یا ۵۰۰ نفری، فقط دو دانش‌آموز بهایی بود – می‌خواستند تا در نماز جماعت مدرسه شرکت کنیم. ما هم می‌گفتیم برای مسلمان‌ها نهایت احترام را قایل هستیم، ولی ما بهایی هستیم؛ نماز خودمان را داریم؛ بنابراین، راستش، معنی ندارد در نماز جماعت مسلمان‌ها شرکت کنیم».
یک روز، نمازی و دوستش متوجه شدند که روحانیِ مدرسه در خطبه‌های روزانه خود گفته بوده باید «از شر بچه‌های بهایی خلاص شد». پس از این ماجرا، مصیبت‌هایی بر سر زمانی آمد که عملاً مسیر زندگی او را شکل داد.
نمازی می‌گوید: «حدود ۱۱ تا از بچه‌ها بیرون مدرسه منتظر ما بودند. وقتی معلم‌ها و ناظم‌ها داشتند می‌رفتند، ازشان خواهش کردیم که ما را هم با خودشان ببرند، وگرنه خدا می‌داند چه بلایی سرمان می‌آمد … هیچ کدام‌شان هم البته به حرف ما گوش ندادند. حدود یک کیلومتر آن طرف مدرسه، بچه‌ها ما را حسابی کتک زدند، بهمان سنگ زدند، رومان تف کردند. خلاصه طوری که وقتی رسیدیم خانه، سر تا پای‌مان خونی بود. هیچ وقت نفهمیدم اصلاً چرا و چطور زنده ماندم».
بلافاصله، پدر و مادر زمانی ترتیبی می‌دهند تا فرزندشان از آن جا، یعنی هشتگرد، برود تهران، پیش خواهرش که حدود ۷۵ کیلومتر با آن جا فاصله داشت. «در تهران، چیزها تا حدی یکدست تر شده بود. بگذارید این طور بگویم: تا جایی که من فهمیدم، این طور نبود که حکومت بخشنامه مشخصی را به همه مدارس کشور فرستاده باشد. بنابراین، خیلی از این جور مسایل صرفاً به دلیل تصمیم مقامات محلی و استانداران پیش می‌آمد».
در سال ۱۹۹۳، یکی از مقامات رسمیِ سازمان ملل به سندی از حکومت ایران دست یافت که به سال ۱۹۹۱ مربوط می‌شد، که سیاست‌های کلی جمهوری اسلامی را در قبال بهاییان نشان می‌داد. این سند که به امضای رهبر جمهوری اسلامی رسیده بود صراحتاً از مقامات حکومتی می‌خواست تا مانع پیشرفت و گسترش جامعه بهاییان و نیز مانع حضور آن‌ها در دانشگاه‌های کشور شوند.
زمانی در این باره می‌گوید: «سال ۱۹۸۷، من را از طریق آدم‌پران‌ها فرستادند پاکستان. سفرِ سخت و پرخطری بود. این بار دومی بود که در زندگی‌ام توانستم واقعاً جان سالم به در ببرم».
از پدر و مادرش خداحافظی کرد، بی‌آنکه بداند آیا باز هم آن‌ها را خواهد دید یا نه. با افرادی که هیچ نمی‌شناخت‌شان، از راه کویر وارد پاکستان شد. یک سالی در پاکستان ماند و بعد روانه آمریکا شد. در حال حاضر، او و خانواده‌اش در آمریکا زندگی‌ می‌کنند.
ادای دین به جامعه
زمانی در آمریکا، در دانشگاه کالیفرنیا در دیویس، سم‌شناسی محیطی خواند. پس از اتمام تحصیلش، به تأسیس شرکت‌های تجاری روی‌ آورد، و این مصادف بود با ظهور تجارت‌های اینترنتی در سال‌های دهه ۱۹۹۰. از جمله شرکت‌هایی که زمانی به همراه برادرش تأسیس کرد می‌توان به autoweb.com اشاره کرد که در واقع، اولین پایگاه خرید اینترنتی ماشین بود. ولی همچنان که به بیزنس خود و گسترش آن ادامه می‌داد، متوجه شد که باید دین خود را به جامعه‌ای که نسبت به او آن همه لطف داشته ادا کند.
آن طور که خود می‌گوید، «کارآفرین شرکت «وان پلنت اپس» موظف بود قراردادی را امضا کند تا بخشی از منابع شرکت را – خواه منابع مالی، خواه منابع انسانی و یا هم از طریق ارائه خدمات و محصولات – به «ارتقای وضعیت جهان» اختصاص دهد».
شرکت «وان پلنت اپس» در سال، پنج روز به کارمندان خود تعطیلی می‌دهد که مصادف اند با روزهای مقدس بهاییان. کارمندان در این پنج روز که حقوق هم دریافت می‌کنند می‌توانند به جامعه و اصناف خود به هر شکلی که دوست دارند کمک کنند. به گفته زمانی، «می‌توانند در مدرسه بچه‌هایشان یا در محل‌های سرپرستی از بی‌خانمان‌ها، کارهای داوطلبانه انجام بدهند، یا مثلاً خون اهدا کنند؛ خلاصه هر کاری که دلشان بخواهد. ما معتقدیم که انسان باید از خودگذشتگی داشته باشد؛ باید تلاش کند تا جهان را جای بهتری برای زیستن کند، هر چقدر هم که سهم و تلاش‌اش کم و ناچیز باشد».
اما نظر پیام زمانی به عنوان یک ایرانی-آمریکایی نسبت به فرمان منع پرزیدنت ترامپ و مشاجره‌ها و نبردهای حقوقیِ پس از آن چه بوده؟ خودش این طور می‌گوید: «بهایی‌ها معتقد اند که وقتی بی‌عدالتی می‌بینید، باید طرف مظلوم را بگیرید، مهم نیست چه کسی است؛ باید مدافع عدالت باشید. وقتی ایالت واشنگتن [فرمان ترامپ] را با دادخواست قضایی به چالش کشید که در نهایت هم به دادگاه سان‌فرانسیسکو راه یافت، «مرکز عدالت طاهره» مشاوران بی‌طرفی را برای بررسی پرونده به دادگاه فرستاد».
زمانی از اتحاد و همبستگی مردم برای دفاع از حقوق کسانی که تحت‌الشعاع فرمان ترامپ قرار گرفته بودند سخت به وجد آمده بود، ولی در عین حال از بعضی واکنش‌هایی که در فیسبوک دریافت کرده بود عمیقاً متعجب شده بود. به گفته خودش، «مردم کلاً خیلی به ما محبت دارند و حمایت خود را نشان می‌دهند ولی خب، در عین حال، پیام‌هایی هم دریافت کردیم که می‌گفتند من باید برگردم ایران. من این‌جا در آمریکا خیلی‌ها را استخدام کرده ام و شغل‌های زیادی ایجاد ام. فقط هم شهروندیِ آمریکا را دارم و عمیقاً نگران وضعیت سلامت این کشور هستم. بنابراین، خیلی این جور پیام‌ها برایم مهم اند و آن‌ها را جدی می‌گیرم».
اتفاقات چند هفته اخیر در آمریکا نشان داد که بسیاری از ایرانی‌ها، از هر پیشینه‌ و تباری هم که باشند، از حقوق مهاجرین مسلمانانی که به آمریکا آمده‌ اند دفاع کردند. با این حال، ایرانیان کمی بودند که از حقوق بهاییان ایران دفاع کرده باشند. زمانی می‌گوید: «خیلی‌ها از حقوق برادران و خواهران مسلمان خود از این [هفت] کشور دفاع کردند. آرزوی من این بود که وقتی می‌بینیم چهل سال است که با بهاییان ایران این طور رفتار می‌شود – حتی امروز هم از حق تحصیل و تدریس در دانشگاه محروم اند – برادران و خواهران ایرانی مسلمان من که در خارج از ایران زندگی می‌کنند و هیچ دلیلی برای نگرانی از تبعاتش ندارند چیزی درباره مصیبت‌ها و مشکلات شهروندان بهایی کشورشان بگویند و حمایت خود را از آن‌ها اعلام کنند. آن‌ها در ایران مهاجر نیستند؛ شهروند ایران اند».
زمانی از اعضای هیأت امنای «مرکز عدالت طاهره» است، و همسرش نیز از رؤسای کمپینِ این سازمان در جهت فراهم کردن ۱۰ میلیون دلار برای گسترش خدمات مرکز است. زمانی به کارها و اقدامات این مرکز و نیز «سازمان عدالت برای همه» می‌بالد. هدف «سازمان عدالت برای همه» این است تا زخم‌هایی را که امروزه بر تن جامعه آمریکا است، از جمله نژادپرستی، مداوا کند. به گفته زمانی، «امیدوارم که بتوانیم نقشی کوچک در مهار شکاف‌ها و اختلاف‌های نژادی ایفا کنیم».
تمرکز «فول سیرکل لرنینگ»، یکی از زیرشاخه‌های غیرانتفاعی «وان پلنت اپس»، بر مسأله آموزش است؛ مسأله‌ای که در واقع یکی از عناصر کلیدی بهاییت را تشکیل می‌دهد. زمانی و همسرش وبسایت BahaiTeachings.org را درست کرده اند که مسائل و مشکلات بنیادین جامعه امروز را به بحث می‌گذارد و پیام‌های بهاییت را منتشر می‌کند. زمانی مدیر‌مسئول و سردبیر این وبسایت است.
به گفته زمانی، جامعه ایرانیانِ آمریکا خدمات مهم و عظیمی را در امور خیریه و بشردوستانه و فعالیت‌های اجتماعی انجام داده است. برای مثال به «مرکز عدالت پارس» اشاره می‌کند که توسط «بیتا دریاباری» تأسیس شده است. این مرکز بر مسأله ادغام جامعه ایرانی‌ها در آمریکا متمرکز است.
«وان پلنت اپس» همچنین مشتاق است تا برای کارآفرینان و شرکت‌هایی مثل «باترفلی» (Butterfleye)، که سرپرست‌اش فردی ایرانی-آمریکایی است، سرمایه گذاری کند. فعلاً زمانی منتظر مجوز وزارت خزانه‌داری آمریکا است تا او و همسرش بتوانند شرکتی غیرانتفاعی برای همکاری با جوانان ایرانی در داخل ایران تأسیس کنند. به گفته زمانی، احتمالاً حتی دولت ترامپ هم از این شرکت استقبال و حمایت خواهد کرد.
زمانی می‌گوید: «به نظر من، حتی می‌توانیم بگوییم که این شرکت احتمالاً می‌تواند برای حکومت آمریکا یک نمونه و مدل محسوب بشود. کسی چه می‌داند! اگر بتوانیم برای جوانان در کشور خودشان امکانات فراهم کنیم، اگر بتوانیم کمک‌شان کنیم تا زندگی بهتری برای خود ایجاد کنند، آن وقت شاید اصلاً کمتر بخواهند به آمریکا مهاجرت کنند».

فدراسیون بین‌المللی روزنامه‌نگاران بازداشت فعالان رسانه‌ای در ایران را محکوم کرد

فدراسیون بین‌المللی روزنامه‌نگاران به همراه انجمن صنفی روزنامه‌نگاران ایران، در بیانیه مشترکی، ‌بازداشت چند تن از روزنامه‌نگاران در روزهای اخیر را «به شدت» محکوم کرد.
به گزارش تارنگار حقوق بشر در ایران،‌ فدراسیون بین‌المللی روزنامه‌نگاران در این بیانیه با اشاره به نزدیک شدن زمان انتخابات ریاست جمهوری ایران در اردیبهشت ماه آمده است که «موج جدید برخورد با روزنامه‌نگاران در ایران آغاز شده و سرکوب رسانه‌ها و دستگیری فعالان رسانه ای رو به افزایش  است.»
پیش از این،‌ گزارش ها حاکی از آن بود که مراد ثقفی،‌ روزنامه‌نگار و مدیر مسئول مجله «گفت‌وگو»‌در روز ۲۵ اسفند سال گذشته در منزل خود بازداشت شده است.
به نوشته این بیانیه، آقای ثقفی تاکنون تنها یک تماس تلفنی با خانواده‌اش داشته و مدت زمان بازداشت وی نامشخص است. ضمن آنکه هنوز دلیل بازداشت وی اعلام نشده است.
همچنین هنگامه شهیدی روز ۱۹ اسفند در شهر مشهد از سوی دادسرای فرهنگ و رسانه و احسان مازندرانی روز ۲۲ اسفند در مقابل منزلش به دست ماموران حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت شد.
برخی گزارش ها حاکی از ضرب و شتم آقای مازندرانی به دست بازداشت کنندگانش بوده است.
این گزارش ها تاکنون از سوی مقام های جمهوری اسلامی ایران تایید یا تکذیب نشده است. در این میان، عباس جعفری دولت آبادی، دادستان تهران، دلیل بازداشت احسان مازندرانی را ادامه و اجرای کامل حکم او اعلام کرد. این در حالیست که وکیل مدافع و خانواده احسان مازندرانی گفته اند وی پس از پایان دوره محکومیتش آزاد شده بود.
آقای مازندرانی در آبان سال ۹۴ بازداشت و در ۲۳ بهمن سال جاری از زندان آزاد شده بود.
فدراسیون بین‌المللی روزنامه‌نگاران در بیانیه خود آورده است که این دو روزنامه‌نگار به علت بیماری در وضعیت جسمانی مناسبی به سر نمی‌برند.
در این بیانیه همچنین به بازداشت حدود ۱۰ تن از ادمین‌های کانال‌های خبری و اطلاع رسانی در تلگرام از سوی دادسرای فرهنگ و رسانه اشاره شده و آمده است:
محل بازداشت و اتهامات این افراد هنوز مشخص نشده و کانال‌های خبری آنان نیز پس از بازداشت تغییر نام پیدا کرده و یا حذف شده است.
فدراسیون بین‌المللی روزنامه‌نگاران در بیانیه خود «برخوردهای اخیر علیه آزادی رسانه‌ها در ایران» را همانند زمان اعتراض ها به نتایج انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ دانست و اشاره کرد که در آن زمان، حکومت ایران «جنگ تمام عیاری را علیه روزنامه‌نگاران به اجرا درآورد، روزنامه‌نگاران زیادی را بازداشت کرد و تعداد زیادی از وب‌سایت را نیز مسدود کرد.»
آنتونی بلانژه، دبیرکل فدراسیون بین‌المللی روزنامه‌نگاران، گفت که «به شدت، دستگیری همکاران مان در ایران و برخوردهای صورت گرفته با شهروند روزنامه‌نگاران در شبکه‌های اجتماعی که دیدگاه‌ها و نظراتشان را منتشر می‌کنند، محکوم می‌کنیم.»
وی با ابراز تاسف از اینکه «این روش حکومت ایران به روشی متداول در آستانه انتخابات‌ها» تبدیل شده است، ‌هدف از آن را متوقف کردن انتشار اطلاعات در عرصه عمومی ارزیابی کرد.
دبیرکل فدراسیون بین‌المللی روزنامه‌نگاران گفت: «آزادی بیان، سنگ زیرین هر نظام دموکراتیکی است و روزنامه‌نگاران باید بتوانند بدون ترس و ارعاب فعالیت کنند و شهروندان بتوانند به تمامی اطلاعات و اخبار آزادانه،‌به ویژه پیش از برگزاری انتخابات، دسترسی داشته باشند.»
پیش از این نیز سازمان گزارشگران بدون مرز روز ۲۳ اسفند در بیانیه ای با اشاره به بازداشت تعدادی از روزنامه نگاران در آستانه عید نوروز در ایران، «سرکوب و فشار بر روزنامه‌نگاران را محکوم کرده و خواستار آزادی بدون قید و شرط همه روزنامه‌نگاران و شهروندخبرنگاران زندانی شده بود.
این سازمان می گوید: جمهوری اسلامی ایران با ۳۰ روزنامه‌نگار و شهروند خبرنگار زندانی یکی از ۵ زندان بزرگ جهان برای فعالان رسانه‌ای است.
ایران همچنین در رده بندی جهانی آزادی مطبوعات گزارشگران بدون مرز،‌از میان ۱۸۰ کشور در رده ۱۶۹ قرار دارد.

آمار وارقام اعدام ها در سال ١٣٩٥.(٢٩٢نفراعدام

Bildergebnis für ‫احسان فتاحي‬‎
گردآورنده :احسان فتاحي
اعدام فروردين(١٦مرد،٢زن =١٨)
 در فروردين سال ٩٥ باید به اعدام دست‌کم ٧نفر محکوم به اعدام (قصاص) در زندان رجایی‌شهر کرج و همچنین اعدام ٧نفر زندانی شامل پنج مرد و دو زن در ارتباط با جرائم مواد مخدر در زندان مرکزی بیرجند و به دار آویخته شدن ٤نفر زندانی در زندان ارومیه اشاره کرد.یکی از موردتوجه‌ترین و بحث‌برانگیزترین گزارش‌ها در این زمینه اعدام رشید کوهی، متهم جرایم مواد مخدر بدون حق تجدید نظر بود.
در فروردین‌ماه ۹۵سال در کنار تمام اعدام‌های صورت گرفته، شاهد بخشش و نجات  محکومین به قصاص بودیم که نجات یک محکوم به اعدام پس از ۱۰ سال وآزادی ۸ زندانی محکوم به اعدام در استان گلستان ازجمله آنها بود.
اعدام ارديبهشت:(٢٣نفراعدام)
 در اردیبهشت‌ماه سال ۹۵ تعداد بی‌شماری از زندانیان نسبت به ماه گذشته اعدام شدند.  اعدام دراین ماه باید به اعدام ١نفر زندانی درملاعام در مازندران، اعدام ٨نفر زندانی درزندان مرکزی زاهدان، اجرای حکم اعدام دست‌کم ٤نفر زندانی در زندان قزلحصارکرج، اجرای حکم اعدام دست‌کم ٤نفر زندانی درزندان رجایی‌شهر و همچنین اعدام ٦نفر زندانی در زندان مرکزی ارومیه اشاره کرد.
یکی از مورد توجه‌ترین وبحث‌برانگیزترین گزارش‌ها دراین زمینه اعدام شش نفر مخفیانه درسال۹۳ درزندان یزد بود.
دراردیبهشت‌ماه۹۵ درکنار تمام اعدام‌های صورت گرفته شاهد بخشش و نجات محکومین به قصاص بودیم که گذشت و بخشش از قصاص یک متهم درتهران، بخشش پنج محکوم به اعدام در کرمان و ارومیه، رهایی نجوان ازاعدام و همچنین گذشت از قصاص یک دختر هجده ساله ازجمله آنها بود.
اعدام خرداد ماه (٢٠نفراعدام)
  درخرداد‌ماه سال  ۹۵تعداد قابل توجهی از زندانیان اعدام شدند.  دراین ماه باید به اعدام ١نفر زندانی در ملاء عام در کوار، اعدام ١نفر زندانی در ملاء عام در مازندران، ١نَفَر زندانی در ملاء عام در شیراز، اعدام ۱۱ زندانی در زندان رجایی شهر کرج، اعدام ٢نفر زندانی در ملاء عام در شیراز، اعدام دستکم ٤نَفَر زندانی در محوطه زندان مرکزی بندرعباس اشاره کرد.
درخرداد‌ماه ۹۵ در کنار تمام اعدام‌های صورت گرفته شاهد بخشش و نجات محکومین به قصاص بودیم که توقف حکم اعدام ۷ متهم موادمخدر بعد از احراز پشیمانی، رهایی ازچوبه دار یک کودک-مجرم پس ازهفده سال، رهایی از کابوس ۷ ساله طناب دار از جمله آن‌ها بود.
اعدام تيرماه (٢٥نفر اعدام)
 درتیر‌ماه سال ۹۵ تعداد قابل توجهی از زندانیان اعدام شدند. دراین ماه باید به دست‌کم ۹ نَفَر زندانی درزندان قزلحصار اعدام شدند، اعدام ٥نفر متهم جرائم مواد مخدر در زندان اراک، اعدام ٢نفر زندانی در رشت، گزارش تکمیلی؛ افزایش تعداد اعدام .شدگان رجایی شهر به ۶ نفر، ٣نفر زندانی در ندامتگاه کرج اعدام شدند اشاره کرد.
اعدام مرداد ماه (٣٦نفراعدام(
 درمرداد‌ ماه سال  ۹۵ تعداد قابل ‌توجهی از زندانیان اعدام شدند. در این ماه باید به تایید دست كم  ٢٥ نَفَر از زندانیان سنی مذهب  وهمچنين محمد عبدالهی و چند زندانی دیگر در ارومیه اعدام شدند، ٦نَفَر زندانی در زندان مرکزی ارومیه اعدام شدند، رضا سبزواری مامور سابق پلیس در مشهد اعدام شد، إجرائي اعدام شهرام اميري دانشمند هسته ايي واجرای حکم اعدام ٣نَفَر زندانی ‘پرونده حمیدیه’ در اهواز اشاره کرد..
اعدام شهريورماه (٣١نفراعدام)
در شهریورماه سال ۹۵ تعداد قابل‌توجهی از زندانیان اعدام شدند. ازاعدام در این ماه باید به اعدام ٧نفر زندانی در یزد، اعدام ٥نفر زندانی در هرمزگان، اعدام دست کم ۱۲ نَفَر زندانی در ندامتگاه کرج و اعدام ۷ نَفَر ملوان در زندان بندرعباس اشاره کرد..
اعدام مهر (٢٠نفر اعدام)
 در مهر‌ماه سال ۹۵ تعداد قابل‌توجهی از زندانیان اعدام شدند ،دراعدام در این ماه باید به اعدام ۸ نَفَر زندانی در زندان مرکزی ارومیه، ١نفر زندانی در ملاء عام در نیشابور اعدام شد،  اعدام  ۱۱ نفر در زندان رجایی‌شهر ، اعدام پرشمار زندانیان در قزل حصار کرج اشاره کرد.
اعدام آبان (٩نفراعدام)
 در آبان‌ماه سال ۹٥ تعداد قابل‌توجهی از زندانیان اعدام شدند ،در اعدام در این ماه باید به اعدام ۵ نَفَر زندانی در کرمان، دست‌کم اعدام  ٢نفر زندانی در زندان سلماس، اعدام ٢نفر زندانی در زندان پارسیلون خرم آباد، اشاره کرد.
 اعدام آذر ماه (١٦نفر اعدام )
در آذرماه ۹۵ تعداد قابل‌توجهی از زندانیان اعدام شدند ،در این ماه باید به اعدام ۱۰ زندانی در زندان رجایی شهر،دستکم ۶ زندانی در ندامتگاه مرکزی کرج اعدام شدند، اشاره کرد.
اعدام دي ماه (٢٥ اعدام ،١كودك= ٢٦اعدام))
 در دي ماه سال ۹۵ تعداد قابل‌توجهی از زندانیان اعدام شدند ،در این ماه باید به اعدام  دستکم  ۱۶ نَفَر زندانی در رجایی شهر و ندامتگاه کرج ، ٤نفر زندانی در مشهد اعدام شدند، اعدام ١نفر کودک-مجرم در کرمان، و اعدام دستکم ٣نفر زندانی در زندان مرکزی قزوین ودو نَفَر در ايلام اشاره کرد.
اعدام بهمن ماه (١٨نَفَراعدام)
 در بهمن ماه سال  ۹۵ تعداد قابل‌توجهی از زندانیان اعدام شدند. در این ماه باید به دستکم ۸ نَفَر زندانی در زندان رجایی شهر کرج اعدام شدند، اعدام ۷ نفرزندانی در زندان قم؛ دادرسی ناعادلانه دستکم ١نفر زندانی اعدام شده و ٢نفر زندانی در ملاء عام در بندرعباس اعدام شدند اشاره کرد.
اعدام اسفندماه (٥١نفراعدام)
در اسفندماه سال ٩٥تعدادفراوان و قابل توجهي از زندانيان اعدام شدند.در اين ماه بايد به دستكم٤ نفر زنداني در ديزل آباد كرمانشاه، ١نفربلوچ در شيراز و٦زنداني در بيرجند ، ١نفر زنداني در قروه،٦زنداني در زندان اروميه،١نَفَر زنداني در بندرعباس ٥نفر مرددرشاهرود،٢نفر زن درزندان مركزي رشت، ١نفر در همدان،٣زنداني در قزلحصاركرج، ١زنداني دربوئين الزهرا قزوين،٢زنداني در گرمسار سمنان، ٢نفردرزندان مركزي اروميه، ٢زنداني در محوطه زندان ساري،١زنداني در مراغه ،٥نفر بلوچ در زندان مركزي زاهدان و ١نفردر چابهار،١زنداني در ملأ عام در يزد،٣نفر زنداني در قزوين چوبين در،١نفر زنداني در سمنان،٢زنداني در عادل آباد شيراز.در طول اسفندماه اعدام شدند.
پي نوشت:
١: لازم به ذكر است تمامي اين آمارها طبق آمارها و گزارشات خبرگزاري هاي مختلف جمع آوري شده است از جمله خبرگزاري هرانا  وسازمان حقوق بشر ايران وبنياد برومند وإحسان فتاحي فقط آن را گردآوري نموده وتك تك لينك افرادهاي اعدامي در خبرگزاري هرانا و سازمان حقوق بشر موجود است.
٢: در هركدام از اين ماه ها با بخشش اعدام ومجازات از طرف والدين قصاص وموارد ديگري انجام شده است.
٣: همچنين احتمال ازاينكه اعدام هايي مخفيانه صورت گرفته باشد  دور از انتظار نيست و بعضي اخبار در اين مورد شايد درج نشده باشد و يا خود حكومت جمهوري اسلامي ايران إعلام نكرده باشد.
منابع
.بنیاد برومند، تارنگارتخصصی حقوق بشر درایران، عفو بین الملل، کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران، خبرگزاری هرانا کانون مدافعان حقوق بشر کردستان، کردپا، کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، رادیو کوردانه، آژانس خبری موکریان، سازمان حقوق بشر ایرانن، ماف نیوز، شبکه حقوق بشر کردستان، آسو روژهلات، روژی کورد، سنی نیوز، هنگاو، کوردستان میدا و کورد و کودستان، روژ نیوز، کانون حمایت از خانواده جان باختگان، بگونه، کانون مدافعان حقوق بشر در ایران، کمپین فعالین بلوچ، رادیو فردا، صدای آمریکا، بی بی سی فارسی، کیهان لندن، کیهان نوین، رادیو زمانه، رادیو فرهنگ، حزب کمونیست، گزارشگران بدون مرز، آزادی بیان، کمپین بین المللی نه به اعدام، ایران پیک، سایت میهن، زیتونه، دویچه وله، العربیه فارسی، جوانه ها، نه به زندان نه به اعدام،، سازمان حقوق بشر کردستان.آژانس خبر ایران، آزادی بیان، صدا نیوز، سازمان دیدبان حقوق بشر، تحلیل روز، سایت سویدوند وابسته به ژنو، خودنویس، دیدگاه، عرفان نیوز، خبرگزاری صدای مسیحیان، سحام نیوز، سحبانیوز، روژهلات تایمز، شورای شمس، زاگرس پوست، خبر گر، سایت راه کارگر، سایت ملیون ایران، خبر کلمه فارسی، کانال نور، وصال حق، کانال توحید، خبرنگاران آزاد کردستان، سایت بهانیوز، پژواک ایران، گُویا نیوز، سایت عصرآنارشیسم، جنگ خبر، همبستگی ملی، عصر نو، مجاهدین خلق، ایرانگولبال، خبر نامه ملی ایرانیان، فضوله محله، نشریه راوی، اسرائیل تایمز، رادیو اسرائیل، رادیو کوچک، کانال ایران فردا، رادیو فرانسه، رادیو پارس، کانال من و تو، بالاترین، برنامه تبلت، فضوله محله، کانون دفاع از حقوق بشر در ایران، وسایر وبلاگ و سایت و رسانه های دیگر.
٢٩اسفندماه ١٣٩٥شمسي(١٩مارچ ٢٠١٧ميلادي)
احسان فتاحي

فردِ مؤنّث حتّی از داشتنِ عکسی دراعلامیه‌ی ترحیمش محروم است!

Bildergebnis für ‫اعلامیه ی ترحیم‬‎

 

نوشته< هانا امیری

?نیمه‌یِ سنگین‌ترِ زمین?
(تأمّلی درباره‌ی مفهومِ ناکامی و امرِ جنسی)
۱. گاهی برخی واژه‌ها، بدل به استعاره شده و مخاطب با خوانشِ آن، معنایی جز آن‌چه در ظاهرِ واژه است را درمی‌یابد. به عنوان نمونه هنگامی که شاعر از “شیری که در میدانِ نبرد می‌جنگد” سخن می‌گوید، ما می‌فهمیم که او در واقع از فردی شجاع سخن می‌گوید که بی‌هراس به صفِ دشمن زده است. شیر؛ استعاره‌ای شده برای بیانِ شجاعت. حال، اگر ناگهان به ما خبر دهند که “در
تصادفی سهمگین، جوانی ناکام از دنیا رفت” چه برداشت‌هایی از این عبارت خواهیم داشت؟ تحلیل‌هایی که از این جمله استخراج می‌شود به شرحِ زیر خواهد بود:
در تصادفِ روی داده، یک فردِ مذکّر جانش را از دست داده است.
آن فردِ مذکّر، هنوز ازدواج نکرده بوده است.

گمان نمی‌کنم مناقشه‌ای در این دو تحلیلِ به دست آمده از جمله‌ی خبریِ بالا وجود داشته باشد. چرا که در جامعه‌ی ایرانیِ امروزِ ما، در هیچ‌ اعلامیه‌ی ترحیمی برای یک فردِ مؤنّث، به روشن‌سازی وضعیّت او پرداخته نمی‌شود. فردِ مؤنّث حتّی از داشتنِ عکسی دراعلامیه‌ی ترحیمش نیز عموماً محروم است و به جایِ تصویرِ او، عکسی از یک گل که باز هم استعاره‌ای است برای نمایاندنِ جنسیّتِ او، بهره برده می‌شود. همچنین دیده نشده (حدّاقل من ندیده
و نشنیده‌ام) که برایِ یک فردِ مؤنّث که جانش را از دست داده، وصفِ ناکام به کار گرفته شده باشد.
این موضوع، بیان‌گرِ دو تحلیلِ مهم است:

کامرواییِ مردان، در وقوعِ “ازدواجِ دائم” فهمیده شده است. گو اینکه با وقوعِ ازدواجِ دائم، مرد؛ سلطانِ بلامنازعی بر سرزمینی خواهد شد که زن، نام دارد و او مجاز و قادر خواهد بود تا هرگونه که خواست با آن زن، رفتار کند. نهادِ ازدواجِ دائم برایِ مردان، بستری آماده تلقّی شده برایِ ارضایِ کامرانی و کامروایی و حتّی اگر او همه‌گونه بهره‌مندی در زندگی را تجربه کرده
و امّا از این موضوع، متمتّع نشده باشد، همانا ناکام از دنیا رفته است.
فردِ مؤنّثی که جانش را از دست داده، هیچ‌گاه ناکام خوانده نمی‌شود، چرا که او اساساً ابزاری است برای رساندنِ مرد به کامروایی. کامکاریِ او
فاقدِ موضوعیّت است. زن در چنین محملی، طریقیّت داشته و صرفاً به عنوان یک ابزار نگریسته می‌شود. برای یک ابزارِ فاقدِ هویّت نیز چه تفاوتی می‌کند تصویرِ خودش را در اعلامیه‌ی ترحیمش بگذارند یا عکسی از یک گل یا
هر پدیده‌ی دیگر را؟ او “مستوره” است و “محجوب” و “مخفی”. بیهوده نبوده که چنین تخلّص‌هایی نیز به جبرِ تاریخی برای خویش برمی‌گزیده‌اند زنانِ نویسنده و شاعرِ قرن‌های گذشته.

۲. رعایتِ اصلِ کرامتِ ذاتی (Dignity) اقتضا می‌کند که حیثیّتِ هر فرد، محترم باشد. نگاهِ ابزاری به فرد، او را در بهره‌مندی از کرامت، دستخوشِ ناملایمت‌های فراوان خواهد ساخت. صدرِ اصل بیست و یکمِ قانونِ اساسیِ جمهوریِ اسلامیِ ایران مقرّر داشته که “دولت موظّف است حقوقِ زن را در تمامِ جهات با رعایتِ موازینِ اسلامی تضمین نماید…” نمی‌توان و نباید تفسیری از مفهومِ “موازینِ اسلام” ارائه داد که زن را بدل به ابزار کرده و او را از کرامتِ ذاتی‌اش تهی سازد. از جمله مواردِ مناقشه برانگیز در نظامِ حقوقیِ ایران، موضوعِ “تمکینِ جنسیِ زن” و همبستریِ او با شوهر است. نخست آن‌که باید توجّه داشت، ازدواج؛ قراردادی منعقده و مکانیکی میانِ زن و
مرد نیست که زن را یکباره و برایِ همیشه به تملّکِ مرد درآورد. باید کوشید تا این برداشتِ ارتدوکسیکال و متعصّبانه از نهاد ازدواج در جامعه‌ی ایرانی، تصحیح گردد. در موضوعِ خاصِ همبستریِ زن و مرد، باید این نکته را مورد توجّه قرار داد که وجودِ عنصرِ “رضایتِ طرفین” برای وقوعِ چنین امری، همواره و در هر مرتبه مورد نیاز است. “عدم رضایت”ِ یکی از طرفین، همبستریِ زوجین را بدل به مصداقِ “تجاوز” خواهد کرد. هم‌اکنون در بیش از ۱۰۴ کشورِ
دنیا، نزدیکیِ بدونِ رضایتِ زن توسّط همسر، جرم‌انگاری شده و امکانِ پیگیردِ قانونی دارد.
در حوزه‌ی عمومی؛ آن هنگام که قانون به انتها می‌رسد، اخلاق آغاز می‌شود. اگر هنوز ما در جامعه‌ی ایرانی، به دلایل و علل گوناگون، به محملِ قانونیِ مزبور نرسیده‌ایم، به جا و رواست که درباره‌ی “اخلاقی‌سازیِ نهاد خانواده و ازدواج” تامّل کرده و پاسخی برای موضوعِ مذکور بیابیم. بی‌گمان؛ عاقبت جوینده یابنده بوَد.