خشونت علیه زندانیان در رجایی‌شهر؛ زندانی سوری پس از ضرب‌وشتم به کما رفت

Reza AmiriReza Amiri
رادیو پارس–  رمضان احمد کمال، زندانی کرد سوریه که قرار بود جهت درمان بیماری به بیمارستان اعزام شود، پس از ضرب و شتم از سوی زندانبانان بیهوش شد و به کما رفت. این اتفاق روز چهارشنبه افتاد و وی پس از پنج روز، در بیمارستان “امام خمینی” به هوش آمد.بنا به اطلاع منابع هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، شدت ضرب و شتم به حدی بوده که به بیهوشی این زندانی منجر شده و بیمارستان ساسان، بر خلاف قرار قبلی، از پذیرش وی خودداری کرد و متعاقبا در “بیمارستان امام‌خمینی” بستری شد.

بهمن احمدی امویی، روزنامه‌نگار و هم‌بندی سابق آقای احمد کمال، روز پنج‌شنبه با اعلام خبر بیهوشی وی، در صفحه‌ی شخصی‌اش نوشت: “او از دیروز بعد از ظهر (چهارشنبه ۹ دی ماه) و تا الان که این این چند خط را می نویسم در بیهوشی قرار دارد. به شدت ضعیف شده و به گفته دکتری که ابتدا او را در بیمارستان ساسان مداوا کرده ، علائم حیاتی اش خوب است اما سطح هوشیاری اش به شدت پائین است.”

آقای رمضان کمال پس از هوشیاری گفته است که از سوی پاسیارها و زندانبانان مورد ضرب و شتم قرار گرفته است، تعدادی از زندانیان زندان رجایی‌شهر کرج نیز این موضوع را تأیید کرده‌اند.

پیش از این نیز موارد مختلفی از اعمال خشونت و ضرب و شتم زندانیان در زندان رجایی‌شهر کرج گزارش شده است. چندی پیش نیز مسئولین زندان رجایی شهر، با فرستادن چند زندانی امنیتیِ در حالِ اعتصاب به بندهای جرائم خطرناک، زندانیان عادی را تحریک کرده بودند که با تهدید و ضرب و شتم اعتصاب غذای آنان را بشکنند.

رمضان احمد کمال، سال ۸۷ بازداشت شد. هنگام بازداشت با پنج گلوله زخمی شد و بازوی دست راستش با اصابت گلوله به شدت آسیب دید.

عدم درمان جدی این زندانی سیاسی باعث شد که ماهیچه های دست او تحلیل رفته و زخم دچار عفونت شدید شود.

رمضان احمد کمال، از اهالی کوبانی سوریه که به اتهام عضویت در حزب کارگران کردستان ترکیه به ده سال حبس محکوم شده است، طی این مدت در زندان های مهاباد، قزوین، اوین و رجایی شهر زندانی بوده است.

جهاد در کلن! حمله چند صد مرد عرب به زنان آلمانی. این موضوع روز در اروپا است، اروپایی که با مشکل پناه‌جویی گسترده مواجه شده است. پناهجویان اکثرا عرب هستند

.

پیش‌زمینه عکس، صحن جلوی ایستگاه مرکزی شهر کلن (آلمان) است، جایی که جوانان عرب به زنان یورش برده‌اند.

پیش‌زمینه عکس، صحن جلوی ایستگاه مرکزی شهر کلن (آلمان) است، جایی که جوانان عرب به زنان یورش برده‌اند.

عده‌ زیادی مرد (می‌گویند ۱۰۰۰ نفر!) که گمان می‌رود همه عرب بود‌ه‌اند، در شب تحویل سال نوی میلادی در کلن و چند شهر دیگر آلمان، در محل‌های اجتماع برای جشن، به صورتی سازمان‌یافته به آزار جنسی زنان و غارت اموال آنان پرداخته‌اند. تعرض بسیار گسترده بوده و بنا بر نوشته‌های رسانه‌های مختلف مردم آلمان را برآشفته کرده است. حق دارند برآشفته شوند. به ویژه آنانی برآشفته شده‌اند که به استقبال پناهجویان می‌رفته‌اند، به آنان خوش‌آمد می‌گفته‌اند، علیه نژادپرستی ایستاده‌اند و گفته‌اند آلمان و اروپا می‌تواند و باید پناهنده بیشتری بپذیرد.

مشخص نیست که اوباش از میان پناهندگان جدید باشند. شاهدان گفته‌اند که آلمانی خوب صحبت می‌کرده‌اند. اما پناهنده هم که باشند، چیزی در اصل قضیه تغییر نمی‌کند.

هم پناهنده، هم متجاوز. اینها با هم تعارضی ندارند. وقتی پای مرد مسلمان در میان باشد که از بچگی در گوشش خوانده باشند که خدا با اوست و پشت رجولیت‌اش هم ایستاده، و از طرف دیگر دشمنی وجود دارد به اسم غرب و غرب‌زده که همه زنانشان فاحشه هستند و خدا مقرر کرده که او بر آنان پیروز شود، وقتی هم که از سر بدبختی به غرب پناه می‌برد، می‌تواند فکر کند که خدا فرصت خوبی به بنده‌اش داده تا در مملکت فرنگ قدرت اسلام را آشکار سازد.

بزرگترین فلاکت مسلمانان این است که نمی‌دانند تا چه حد مفلوک شده‌اند؛ و جالب است که هر چه مفلوک‌تر می‌شوند بیشتر به حقانیت دینشان می‌چسبند و متعصب‌تر می‌شوند. اکنون در سرتاسر بلاد اسلام جنگ و بحران وجود دارد. با یکدیگر نمی‌سازند و به خون هم تشنه‌اند. اما هر یک از دیگری مسلمان‌تر است.

اسلام بیمار است، بدجوری بیمار است، بیماری‌ای که با جنون همراه است. مشکل بزرگ این دین، خودخواهی نهفته در آن است که به رهبران و پیروانش هم منتقل می‌شود. آنها نمی‌توانند بحران‌زدگی دین را تشخیص دهند و چاره‌‌ای پیدا کنند. رهبران فکر می‌کنند که همه چیز را باید با قدرت حل کرد. عطش قدرت عقل را از اسلام سیاسی دور کرده و وقتی عقل وجود نداشته باشد، مظهر دین یا کهریزک و اوین می‌شود، یا تروریسم داعش، یا شمشمیر جلادان سعودی و یا رجولیت اوباش در کلن.

فرزاد مرادی نیا به بیمارستان اعزام شد

رادیو پارس–   ـ فرزاد مرادی نیا از فعالین کارگری، روز ۱۶ دی ماه، جهت انجام معاینات پزشکی به بیمارستان توحید سنندج منتقل شده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از کمیته هماهنگی، بنا بر این گزارش قرار است که این فعال کارگری و از اعضای کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری، روز پنج شنبه ۱۷ دی ماه تحت عمل جراحی قرار گیرد.

مقامات امنیتی علیرغم آگاهی از بیماری و وضعیت بد جسمانی این فعال کارگری، او را به ۳ سال حبس محکوم نموده و در مرداد ماه امسال جهت گذراندن محکومیت به زندان انتقال دادند.

وی از لحاظ جسمی بسیار ضعیف شده و در شرایط نامناسبی است و از بیماری دستگاه گوارش رنج می برد و بودن در زندان باعث تشدید بیماری وی می شود.

لازم به ذکر است که فرزاد مرادی نیا در آذر ماه سال ۹۳ توسط اداره اطلاعات دستگیر شده و بعد از یک ماه بازداشت با قرار وثیقه آزاد شده و سپس در شعبه یک دادگاه انقلاب توسط قاضی سعیدی محاکمه و به ۳ سال حبس تعزیری محکوم گردید.

این فعال کارگری در تاریخ ۳ مرداد ۹۴ علیرغم بیماری دستگاه گوارش و شرایط بد جسمی جهت تحمل این حکم، به زندان مرکزی سنندج منتقل گردید.

روحانی : اعدام پاسخ انتقاد نیست

 جالبه   این حرف از زبان شخصی‌ زده می‌شه که اعدام‌ها از زمان شروع ریاست جمهوری ‌اش افزایش داشته و در این میان افرادی هم به خاطر عقیده اعدام شدن نمونه محسن امیر اصلانی و یا افرادی که به خاطر انتقاد در زندان  هستند با احکام طولانی‌ مدت

رییس جمهوری ایران در واکنش به قطع مناسبات دیپلماتیک عربستان با حکومت اسلامی ایران گفت که این اقدام ریاض نمی تواند بر اعدام شیخ نمر، روحانی شیعه سعودی سرپوش، بگذارد. رییس جمهوری ایران در جای دیگری از سخنانش افزود که اعدام و سربریدن پاسخ انتقاد نیست. او ابراز امیدواری کرد که کشورهای اروپایی نسبت به آنچه وی نقض آشکار حقوق بشر توسط دولت عربستان نامید از خود واکنش در خور نشان بدهند.

در اظهاراتی جداگانه، محمدباقر نوبخت، سخنگوی دولت حسن روحانی حمله به سفارتخانه و کنسولگری عربستان را در ایران که به بروز بحران در مناسبات ریاض و تهران منجر شد، اقدامی “نکوهش بار و مشکوک” توصیف کرد که به گفتۀ او “از نظر شرعی و قانونی غیرقابل توجیه است.” وی همچنین گفت که “دستگاه قضایی ایران با قدرت در حال پی گیری موضوع است و با حمله کنندگان و متخلفان برخورد خواهد کرد.”

اگر چه رییس جمهوری ایران با اشاره به کشته شدن شیخ نمر گفت که “اعدام پاسخ انتقاد نیست”، اما، جمهوری اسلامی ایران به نسبت جمعیت دارای بیشترین شمار اعدام ها در جهان است و هزاران تن از منتقدان و دگراندیشان سیاسی و مذهبی در زندان های این کشور به سر می برند و محاکمات آنان سی و هفت سال پس از انقلاب اسلامی همچنان توسط دادگاه های انقلاب پشت درهای بسته و بدون رعایت ابتدایی ترین حقوق زندانی صورت می پذیرد.

نماینده مسیحیان ارامنه شمال کشور: کسی به‌دلیل اعتقادات شخصی دستگیر نمی شود

Reza AmiriReza Amiri
 حالا باز خوبه که قبول داره که دستگیر میکنند قطعا  ایشون هم باید از رفتار حاکمیت دفاع کنه وگرنه هم خودش و هم جامعه ارامنه به مشکل میخورند

رادیو پارس–    نماینده مسیحیان ارامنه شمال کشور، پیرامون دستگیری نوکیشان مسیحی، گفته است که در کشور ما دستگیری‌ها بر اساس جرم مشخص حقوقی و قضایی اتفاق می افتد و اگر این اعتقادات شخصی منجر به جرم نشود، دستگیری را بدنبال نخواهد داشت.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از جارپرس، کارن خانلری نماینده مسیحیان ارامنه شمال کشور پیرامون دستگیری ۹ مسیحی در شیراز در روز کریسمس، ابراز بی اطلاعی کرد و عنوان داشت: “اگر این دستگیری در پنجم دی ماه صورت گرفته است باید بگویم که ما روز ولادت عیسی مسیح یا روز کریسمس را پانزدهم دی ماه می دانیم و این دستگیر شدگان به احتمال یقین از مسیحیان ارامنه نبوده اند و فکر نمی کنم که آن ها به جامعه ارامنه مرتبط باشند”.

خانلری در پاسخ به اینکه طبق آیه ای از قرآن در پذیرش دین اجباری نیست و هدایت از گمراهی مشخص شده است و با توجه به این موضوع، دستگیری ها از کجا سرچشمه می گیرد، گفت: “نمی توانم این موضوع را از دیدگاه شرعی شما تفسیر کنم، اما می توانم نظر شخصی خودم را داشته باشم، از دیدگاه کلیسای ارمنی، ما ارامنه به یک نوع مذهب خاصی از مسیحیت اعتقاد داریم”.

وی ادامه داد: “بر اساس آموزه های کلیساهای ارامنه، تبشیر برای خداناشناسان است، یعنی ما وظیفه داریم افرادی که موجودیت خدا را انکار می کنند به ملکوت الهی تبشیر کنیم؛ از این دیدگاه مسلمانان خداشناس هستند و ما دلیلی نمی بینیم که افرادی که خدا را می شناسند و خداترس هستند را به ملکوت الهی بشارت دهیم و این امر با آموزه های کلیسایی ارامنه مطابقت نمی کند”.

نماینده مسیحیان ارامنه شمال کشور واژه “نوکیشان مسیحی” را یک واژه نادرست دانست و اظهار کرد: “اگر منظور از نوکیشان افرادی هستند که مسلمان بودند و بعدا مسیحی شده اند، این مسئله شخصی است. ما چنین تبلیغ و تبشیری در ایران نداریم، چرا که ایرانیان مسلمان هستند و یا به یکی از ادیان الهی مانند یهودی، زرتشتی، آشوری و غیره معتقد هستند”.

خانلری تصریح کرد: “اگر جمعیت زیادی از ایرانیان بودائیسم وجود داشت، تبشیر معنا پیدا می کرد”.

وی با بیان اینکه حدود ۹۸ درصد ارامنه در کشور پیرو کلیسای ارمنی و یا همان کلیسای گریگوری هستند و ۲ درصد نیز پیروان کلیسای کاتولیک ارمنی و کلیسای انجیلی ارامنه هستند، گفت: “این مذاهبی است که در کشور به رسمیت شناخته می شود و بر اساس اطلاع دقیق مسوولین کشوری این کلیساها فعالیت می کنند. آشوری ها هم همین مذاهب را دارند”.

کارن خانلری در ادامه پیرامون دستگیری نوکیشان مسیحی در کشور گفت: “در کشور ما دستگیری ها بر اساس یک جرم مشخص حقوقی و قضایی اتفاق می افتد، من ندیدم که کسی را بر اساس اعتقادات شخصی دستگیر کنند که چرا شما همچین اعتقادی دارید؟ اگر این اعتقادات شخصی منجر به یک جرم نشود دستگیری را بدنبال نخواهد داشت”.

وی افزود: “آن ها ممکن است که از نوکیشان باشند و در مراسم کریسمس دستگیر شده باشند اما هیچ کدام دلیل بر آن نیست که بخاطر اعتقادشان دستگیر شده باشند، شاید آن ها مشخصا یک جرمی را مرتکب شدند”.

نماینده مسیحیان ارامنه شمال کشور عنوان داشت: “فرقه های مختلف مسیحی کلیساهای میسیونری نظرات دیگری دارند ، آن ها تبشیر را جایز می دانند و حتی برخی فرق مسیحیان سعی می کنند ارامنه گریگوری را به مذهبشان معتقد کنند و یا سعی دارند آشوریان پیرو کلیسای ارتدکس را به مذهب خود در آورند”.

وی در پایان تصریح کرد: “برای آن ها هیچ محدودیتی درمورد اینکه افراد چه دین و مذهبی دارند و چقدر خدا ترس هستند مهم نیست و آن ها تبشیر خود را انجام می دهند که بنده با این روش موافق نیستم”.

سی روز اعتصاب غذا سهم دو زندانی سیاسی

به گزارش اخبار اقلیت های مذهبی در ایران: روز چهارشنبه ۱۶ دی ماه ۱۳۹۴رژنگ داوودی و افشین بایمانی دو زندانی سیاسی که در بندهای عمومی نگهداری می‌شوند در آستانه سی و یکمین روز اعتصاب غذای خشک و نامحدود قرار دارند.

افشین بایمانی و ارژنگ داوودی دو تن از زندانیان سیاسی زندان رجایی شهر کرج با وجود بیماری‌های متعدد و وخامت وضعیت جسمانی اعلام کرده‌اند که از خواسته‌های قانونی خود نخواهند گذشت و به اعتصاب غذای خود ادامه خواهند داد.

ارژنگ داوودی ضمن اعلام آنکه اعتصاب غذای خود را نشکسته است ابراز کرد که مردانی رئیس زندان قصد داشته با وعده و وعیدهای دروغین او را مجبور به شکستن اعتصاب غذا کند اما او تا نرسیدن به خواسته‌اش دست از اعتصاب غذا برنخواهد داشت.

داوودی در ادامه افزود: همچنان در بند۱۰ زندان رجایی شهر موسوم به بند زندانیان عادی نگهداری می‌شود و به همین دلیل و تا انتقال به بند زندانیان سیاسی به اعتراض خود ادامه خواهد داد و خبرهایی که مبنی بر شکستن اعتصاب غذای وی به بیرون انتقال و منتشر شده است کذب بوده و تنها برای فریب افکار عمومی و شایعه سازی است.

لذا تمامی عزیزانی که تا به امروز پیگیر این موضوع بوده و ما را تنها نگذاشته‌اند بدانند که من و افشین بایمانی همچنان بر سر خواسته‌های خود هستیم.

شش ماه بازداشت و بلاتکلیفی؛ نامه‌ی شکوفه آذر از زندان اوین

Reza AmiriReza amiri
رادیو پارس–  شکوفه آذر ماسوله، فعال مدنی زندانی، در نامه‌ای از زندان اوین و ضمن تشریح وضعیتش، نوشته است که پس از شش ماه بازداشت، نه خود موفق به دیدار با وکیل شده و نه وکیلش موفق به مطالعه‌ی پرونده شده است. خانم آذر ضمن اعتراض به اتهامات و روند قضایی طی‌شده، نوشته است که به دلیل از دست دادن اعضای درجه‌ی یک خانواده، طی این مدت از هر گونه ملاقاتی نیز محروم بوده است.

متن نامه‌ی شکوفه آذر را که در اختیار هرانا قرار گرفته است، در ادامه می‌خوانید:

“اینجانب شکوفه آذر ماسوله با نام مستعار پریسا آزادی، دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی بین الملل با رتبه سه رقمی در کارشناسی ارشد، در تاریخ ۱۸/۳/۹۴ و دقیقا در شب امتحان پایان ترم، توسط مامورین وزارت اطلاعات، بدون حکم قانونی و بدون ذکر دلائل بازداشت، ارائه حکم بازداشت و تفتیش منزل و بدون اطلاع به اقوام بازداشت و به بند ۲۰۹ اوین منتقل شدم.

بیش از دو هفته در بند ۲۰۹ اوین تحت فشار بازجویی قرار گرفتم و بعد از آن به بند نسوان زندان اوین منتقل گردیدم و تا ۶۹ روز بعد حتی تفهیم اتهام با ذکر دلایل اتهامی نشدم که این روند طبق اصل ۳۲ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، قوانین بین المللی و قوانین حقوق بشری غیرقانونی است. (در صورت بازداشت موضوع اتهام باید با ذکر دلائل بلافاصله کتبا به متهم ابلاغ و تفهیم شود و حداکثر مدت ۲۴ ساعت پرونده مقدماتی به مراجع صالحه قضایی ارسال و مقدمات محاکمه در اسرع وقت فراهم گردد.)

در تاریخ ۲۴/۵/۹۴ در شعبه ۶ دادسرای شهید مقدس تفهیم اتهام شدم و عنوان فعالیت تبلیغی علیه نظام در پرونده ام درج شد. همچنین بازپرس عنوان مجرمانه اقدام علیه امنیت ملی از طریق تجمع و تبانی و شرکت در تجمعات غیرقانونی را نیز به موارد اتهامی اضافه نمود. وی برای من وثیقه ۷۰۰ میلیون ریالی تعیین نمود که بعدا تبدیل به کفالت یک میلیارد ریالی شد.

در طی این مدت یعنی تا مدت شش ماه پس از تاریخ بازداشت به دلیل از دست دادن خانواده درجه یک (فوت پدر و مادر و تک فرزند بودن) از ملاقات محروم بوده و حتی اجازه تماس تلفنی مستمر با اقوام برای پیگیری روند پرونده و مشاوره با وکیل و تماس تلفنی با وکیل را نیز نداشته ام. نهایتا هر دو ماه یکبار تماس تلفنی با اقوام بعد از نامه نگاریهای اداری متعدد به مسئولین بند نسوان، اجرای احکام و … انجام می گرفته است. و این یعنی عملا مدت ۶ ماه است که تقریبا هیچ گونه تماسی با خارج از زندان ندارم.

این در حالیست که تاکنون چندین بار طبق نامه های متعدد به مسئولین زندان درخواست ملاقات با وکیل و تعیین تکلیف وضعیت ام را نموده ام که هیچگونه اقدام موثری در این خصوص حتی اجازه تماس دوره ای با خانواده و یا وکیل به دلیل نداشتن ملاقات انجام نشده است.

در تاریخ ۷/۹/۹۴ جهت برگزاری محاکمه به دادگاه انقلاب اعزام شدم. برخی از اتهامات مطروحه به این شرح است: ۱- اخلال و آشوب و شرکت در تجمعات غیرقانونی ۲- فعالیت تبلیغی علیه نظام و غیره … . این در حالی است که از داشتن وکیل در دادگاه محروم بودم و بدون مطالعه پرونده پیش از برگزاری جلسه دادگاه در این محاکمه شرکت کرده ام که به دلیل انتساب اتهامات ناروا و بی اساس که حتی در بازجویی و بازپرسی و در سایر مراحل تحقیقات مقدماتی عنوان نشده بود و عدم حضور وکیل، از حق دفاع مشروع و قانونی از خود محروم شدم.

اینجانب بعد از دیدن کیفرخواست به حدی شوکه شدم که از همان شب در بند نسوان به بهداری فرستاده شدم که پرونده آن نیز موجود است. مجددا در تاریخ ۲۵/۹/۹۴ به دادگاه انقلاب شعبه ۲۶ اعزام شدم و به دلیل نداشتن وکیل اعلام نمودم که از خود دفاعی نخواهم کرد و باید با وکیل معرفی شده از سوی اینجانب قبل از دادگاه ملاقات داشته باشم که تا کنون این امر محقق نشده است. با توجه به این مسئله که این اتهامات را کاملا تکذیب می کنم و به همین دلیل نیز هیچگونه دفاعیه ای در جلسه دادگاه تا زمان حضور وکیل که حداقل شرط دادرسی عادلانه است ارائه نخواهم کرد.

سال گذشته و در روزهای ماه آذر مشغول آماده کردن خود برای امتحانات میان ترم ارشد و ارائه موضوع دفاعیه پایان نامه کارشناسی ارشد و برنامه ریزی برای سالهای آینده و ادامه تحصیل و رویاپردازی برای آزمون دکترا بودم و امسال با ناباوری با کیفرخواست کاملا ناعادلانه و بند نسوان و آینده نامشخص تحصیلی و شغلی ام می نگرم.

من با ده سال سابقه کار در شرکتی خصوصی و معتبر با سمت مدیر تضمین کیفیت قطعات خودرو وابسته به سایپا، پارس خودرو و زامیاد و بعد از سالها تلاش برای قبولی در کنکور کارشناسی ارشد و با میانگین نمرات در سطح عالی در طول ترم و بدون هیچگونه سابقه کیفری تاکنون، امروز دو ترم دانشگاه را از دست داده و متهم به شرکت در تجمعات غیرقانونی هستم. عملی که با توجه به اصل ۲۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی فعالیتی کاملا قانونی، مدنی و اجتماعی محسوب می شود.

اینجانب در اعتراض به اتهامات مطرح شده در کیفرخواست و نداشتن وکیل تاکنون در تمامی مراحل دادرسی حتی در جلسه رسیدگی به اتهامات که در واقع به نوعی توهین و تحقیر تلقی می شود و هیچگونه ادله قانونی برای آن وجود ندارد و همچنین روند ناعادلانه و قطع هرگونه ارتباط با خارج از زندان به مدت بیش از شش ماه بلاتکلیفی برای احقاق حقوق خود ناگزیر به استفاده از سایر طرق اعتراض و دادخواهی خواهم شد که تاکنون نه تنها از این طرق استفاده نکرده ام بلکه هیچ گونه اعتراض علنی و شفاف سازی در ارتباط با شرایطم نداشته ام و این عادلانه نخواهد بود.”

ریحانه‌ حاج‌ابرهیم دباغ؛ تداوم مشکلات پزشکی در هفتمین سال حبس

 رادیو پارس–   ریحانه حاج‌ابراهیم دباغ، زندانی سیاسی که به تازگی وارد هفتمین سال حبس شده است، با وجود بیماری همچنان از درمان مناسب و مرخصی محروم است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، ریحانه حاج ابراهیم دباغ، زندانی سیاسی محبوس در بند زنان زندان اوین، به بیماری کولیت روده و ناراحتی پا مبتلا است و با گذشت شش سال از بازداشت، همچنان از مرخصی محروم است.

خانم دباغ دو هفته پیش برای بررسی و درمان بیماری‌ها به بیمارستان مدرس تهران واقع در محله سعادت‌آباد اعزام شده و آزمایشات مربوطه بر وی انجام شده است.

گفتنی است که دادستانی سال گذشته برای اعزام وی به مرخصی وثیقه ای ملکی معادل ۹۰۰ میلیون تومان درخواست کرده بود که به دلیل عدم توان تامین وثیقه وی هنوز به مرخصی نیامده است.

لازم به ذکر است که به وی اعلام شده که با توجه به اتهام انتسابی وی، ایشان مشمول ماده ۱۳۴ نشده و عفو نیز شامل حالش نمی شود.

ریحانه حاج ابراهیم دباغ در عاشورای سال ۸۸ به اتهام ارتباط با گروه مجاهدین خلق دستگیر و در دادگاه نخست به ریاست صلواتی، رئیس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شد. حکم این زندانی سیاسی پس از آن در مرحله تجدیدنظر به ۱۵ سال زندان کاهش یافت.

عیسی سحرخیز اعلام اعتصاب غذا کرده است

 رادیو پارس– فرزند عیسی سحرخیز روزنامه‌نگار زندانی می‌گوید که پدرش در اعتراض به پایان مهلت قانونی بازداشت و تا زمان تبدیل قرار بازداشت به وثیقه و یا رسیدگی به پرونده دست به اعتصاب غذا زده است.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، خبر را مهدی سحرخیز فرزند این روزنامه نگار اعلام کرده است. وی پیشتر نیز در گفتگویی با هرانا گفته بود که چنانچه تا دوازدهم دیماه پرونده پدرش به دادگاه ارسال نشود و یا قرار بازداشت به وثیقه تبدیل نشود، مجددا اعتصاب غذا را از سر خواهد گرفت.

عیسی سحرخیز که دو ماه از بازداشتش می‌گذرد، طی این مدت در زندان اوین از دسترسی به وکیل محروم بوده است، وی اولین تماس تلفنی اش را با خانواده، چهل روز پس از بازداشت انجام داده و بعد از آن نیز فقط یک بار با خانواده اش ملاقات داشته است.

اگرچه تا کنون عناوین مختلفی نظیر “تبلیغ علیه نظام”، “توهین به رهبری” و “اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی” به عنوان اتهامات این روزنامه نگار ذکر شده ولی گفته می شود که با گذشت دو ماه، هنوز پرونده وی به مراجع قضایی ارسال نشده است.

عیسی سحرخیز در تاریخ ۱۱ آبان ماه در منزلش با حکم شعبه دوازده دادسرای تهران و از سوی ماموران لباس شخصی سپاه پاسداران، پس از بارزسی منزل و ضبط وسائل شخصی و ابزار کارش بازداشت شد.

وی یکی از چهره‌های شناخته‌ شده مطبوعات ایران است که پیش از این نیز بازداشت و زندانی شده است. مدیر نشریه توقیف شده آفتاب، در تاریخ ١١ تیرماه ١٣٨٨ نیز بازداشت و در شهریور ماه همان سال از سوی شعبه ١۵ دادگاه انقلاب تهران به سه سال زندان برای “فعالیت تبلیغی علیه نظام” محکوم شد، وی همچنین در تاریخ ١۴ مرداد ماه ١٣٩٠ برای فعالیت‌های مطبوعاتی پیش از دوران بازداشت اخیرش، به دوسال زندان محکوم شده بود.

عیسی سحرخیز که در زندان رجایی شهر زندانی بود، از بیمارهای متعددی رنج می‌برد و از چندین ماه پیش از آزاد شدن در ۱۶ مهرماه ۱۳۹۱، در بیمارستانی در تهران بستری شده بود.

پس از آزادی و با وجود ممنوعیت کار، وی با نوشتن مقالات و تحلیل هایی به نقش و مدیریت رهبر جمهوری اسلامی انتقاد کرد. وی مطالب خود را در صفحه فیس بوک و یا در برخی رسانه‌های آنلاین از جمله روزآنلاین منتشر می‌کرد.

به گزارش نشریات تندرو، بازداشت عیسی سحرخیز و چند تن دیگر از روزنامه نگاران از جمله “احسان مازندرانی”، “آفرین چیت ساز” و “سامان صفرزایی”، در چارچوب پروژه امنیتی به عنوان مقابله با نفوذ انجام شده است که پس از یکی از سخنرانی های آقای خامنه ای درباره راه های نفوذ “دشمن” و لزوم مقابله با آن در سطح رسانه ها مطرح شد.

دادستان قزوین به برگزارکنندگان اردوهای دانشجویی هشدار داد

 رادیو پارس–  دادستان عمومی و انقلاب قزوین، در نامه‌ای به روسای دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی استان هشدار داد تا در برگزاری اردوها و برنامه‌های فرهنگی “ارزش‌ها و معیارهای جامعه اسلامی” را رعایت کنند.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از دادگستری کل استان قزوین، اسماعیل صادقی نیارکی دراین‌باره به بخشی از سخنان آقای خامنه‌ای استناد کرده که گفته بود: “برخی کار فرهنگی را با کنسرت و اردوهای مختلط اشتباه گرفته‌اند و برای توجیه کار غلط خود می‌گویند، دانشجویان باید شاد باشند، شاد بودن برای هر محیطی خوب است، اما به چه قیمتی؟ به قیمت برگزاری مراسم و اردوهای مختلط؟ مگر غربی‌ها از اختلاط چه بهره‌ای جز جنایات کنونی جنسی برده‌اند که ما به دنبال پیروی از همان شیوه‌ها هستیم.”

دادستان قزوین گفته است که “با توجه به دغدغه رهبری” طی نامه‌ای رسمی به روسای دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی استان تذکر داده‌شده تا نسبت به برگزاری برنامه‌های فرهنگی بر اساس چارچوب‌های دین، شرعی و قانونی دقت لازم را داشته باشند.