زندانیان سیاسی بند ۴ زندان رجاییشهرکرج که در اعتراض به حضور دو زندانی با سابقهی شرارت در این بند دست به اعتصاب غذا زدهاند تاکید میکنند که مایل به انتشار علنی نام این دو زندانی نیستند، زیرا که آنها را نیز قربانی سیاستهای مدیریت زندان جهت کنترل زندانیان میدانند.
به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی به نقل از کلمه، در سومین روز اعتصاب غذای پنج زندانیان سیاسی سالن ۱۲ بند ۴ زندان رجاییشهر و در پی اعتراض آنان به عدم امنیت جسمی و روانی در این سالن، تاکنون مقامات زندان کوچکترین اقدامی در این زمینه انجام ندادهاند.
روز شنبه ۷ آذر ماه سال جاری دو تن از زندانیان سالن ۱۲ بند ۴ زندان رجایی شهر که سابقه درگیری و شرارت دارند، پس از تهدید و ارعاب گروهی از زندانیان، با چاقو به آنها حمله کرده و آنان را مورد ضرب و شتم قرار دادند.
طی روزهای اخیر و پس از این ماجرا، فعالان سیاسی اجتماعی و زندانیان سیاسی سابق زندان رجاییشهر و اوین ضمن همدردی با اعتصابکنندگان غذا از آنها خواسته اند تا نام ضاربان خود را افشا کنند. با وجود این به نظر میرسد معترضان اساسا اعتراضشان متوجه ضاربان نیست بلکه آنها معترض به مدیریت سازمان زندانها و زندان رجاییشهر را به واسطه ایجاد ناامنی و تحمیل فشارهای متعدد بر زندانیان سیاسی عقیدتی و سوءاستفاده از ضعفهای برخی زندانیان هستند.
زندانیان معترض زندان رجاییشهر و حتی ضاربان آنان نیز خود به نوعی قربانیان ظلم و بی عدالتی نظام قضا از یک سو و مدیریت غیر اخلاقی زندان از سوی دیگر هستند.
زندانیان در اعتصاب معتقدند که اگر زندانیان بند ۳۵۰ زندان اوین ناچار شدند جهت حفظ و تامین امنیت جسمی و روانی خود و در اعتراض به تهدیدات و تحرکات عدهای از همکاران سابق دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی که به جرم جاسوسی به آنجا منتقل شده بودند، دست به اعتراض زنند و خواستار اخراج آنان از بند ۳۵۰ شوند، زندانیان اعتصابی رجاییشهر نیز جز تامین امنیت و آرامش در سالن ۱۲ بند ۴ خواسته دیگری ندارند.
آنها تاکید میکنند مدیریت زندان با حمایت، پشتیبانی و تحریک برخی زندانیان دارای نقطه ضعف و بریده و تطمیع آنان تلاش دارد با ناامن کردن غیررسمی فضای بند سیاسی فشار بر زندانیان سیاسی را تشدید و به این روش بند سیاسی زندان را مدیریت کند.
بنا بر این منطق و همینطور حفظ آبروی خانواده بیگناه ضاربان، اعتصابکنندگان زندان رجاییشهر تاکید کردهاند که تمایلی به انتشار نام ضاربان ندارند و هرگز اعتراض خود را به رفتار زشت و غیر قابل دفاع دو یا چند زندانی یا کشمکشهای شخصی تقلیل نمیدهند، بلکه آنان خواستار توقف رویههای جاری مدیریت زندان و تهدیدهای مستقیم و غیر مستقیم، آشکار و پنهان علیه جسم و روان و امنیت خود و همبندیانشان هستند.
همچنین اعتصابکنندگان «سعید مدنی»، «سعید رضویفقیه»، «کامران ایازی»، «بهزاد عربگل» و «جعفر اقدامی» تاکید کردهاند تا انتقال قطعی ضاربان از سالن ۱۲ بند ۴ و تامین امنیتشان به اعتصاب غذا ادامه خواهند داد.
بر اساس این گزارش حال جسمی «سعید رضویفقیه» که یکی از مضروبان حملهی روز شنبه است، نامساعد بوده و با توجه به سابقه دو عمل جراحی قلب و گزارشهای پزشکی قانونی مبنی بر بحرانی بودن و وخامت حال این زندانی سیاسی و تهیه نشدن داروهای تجویز شده برای وی، مخاطرات بیشتری او را تهدید میکند.
همدردی چهار زندانی سیاسی پس از وقایع اخیر پاریس با مردم فرانسه
رادیو پارس _
«سعید شیرزاد»، «زانیار مرادی»، «لقمان مرادی » و «هوشنگ رضایی» چهار تن از زندانیان سیاسی محبوس در در زندان رجایی شهر کرج طی نامەای سرگشاده همدردی خود را جهت وقایع رخ داده اخیر با مردم فرانسه اعلام کردند.
به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، این زندانیان سیاسی ضمن اعلام همدردی با مردم فرانسه، کشتار و اقدام ترویستی را اعلام جنگ نه به مردم فرانسه بلکه اعلام جنگ به بشریت دانستەاند.
این زندانیان سیاسی در بخش دیگری از نامه خود نوشتەاند:«ما زندانیان سیاسی زندان گوهردشت از جوامع بین المللی که در قبال این اقدام تروریستی سکوت نکرده اند می خواهیم که در قبال اعمال تروریستی در دیگر نقاط جهان ربودن و به بردگی گرفتن زنان و دختران در آفریقا ٬عراق ٬سوریه حملات حملات تروریستی لبنان، ترکیه و کشتار چند صد هزار نفر از مردم سوریه توسط تروریستهای داعش و دیگر گروههای تروریستی سکوت نکنند.»
«سعید شیرزاد» یکی از امضا کنندگان این نامه در ۱۲ خردادماه ۱۳۹۳، در محل کار خود در پالایشگاه «تبریز» بازداشت و ابتدا به زندان «اوین» منتقل شد و پس از مدتی به دلیل اعتراض و پیگیری مشکلات صنفی زندانیان، با وجود عدم برگزاری دادگاه و بازداشت موقت به زندان «رجایی شهر کرج» تبعید شد.
این فعال مدنی که ۲۱ شهریورماه ۱۳۹۴، در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران محاکمه شده بود، در دادگاه بدوی به ۵ سال زندان محکوم شده است.
این فعال حقوق کودکان در زمینه آموزش کودکان کار و خیابان که بخشی از اتهاماتش نیز “کمک به مشکلات آموزشی کودکان زندانیان سیاسی” است، نخستین بار در ۴۲ مردادماه ۱۳۹۱، زمانى که براى امداد و کمکرسانى به مردم زلزلهزده «آذربایجان شرقى» به «اهر» رفته بود، بازداشت و پس از گذراندن ۲۰ روز با قید کفالت از زندان آزاد شده بود.
«زانیار» و «لقمان مرادی» دیگر امضا کنندگان این نامه، در پنجم مهرماه ۲۴۹۹ به اتهام قتل فرزند امام جمعهی شهر مریوان و همکاری با حزب کومله از سوی نیروهای امنیتی بازداشت و در دیماه سال ۲۴۹۰ از سوی قاضی صلواتی در شعبهی ۲۵ دادگاه انقلاب تهران به اتهام «محاربه و مفسدفیالارض» به اعدام محکوم شدند.
پس از اعتراض این دو زندانی سیاسی کُرد به احکام صادره ، در تاریخ ۱۹ تیر ۱۴۹۰، از سوی دیوان عالی کشور این حکم تائید و پس از گذشت یک روز به دایره اجرای احکام زندانی رجایی شهر کرج ابلاغ شد.
یکی دیگر از امضا کنندگان این نامه «هوشنگ رضایی» اهل شهر نهاوند در ۲۹ خرداد ماه ۱۴۹۹، در تهران از سوی نیروهای وزارت اطلاعات بازداشت و به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد.
نامبرده پس ازتحمل شکنجه های جسمی و روانی در اردیبهشت ماه ۱۴۹۱، پس ازنزدیک به یک سال و نیم حبس در بندهای ۲۰۹ و ۴۵۰ زندان اوین، اوایل اردیبهشت به زندان رجایی شهر کرج منتقل شد.
این زندانی سیاسی به اتهام «محاربه از طریق عضویت در کومله» از سوی شعبه ۲۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی «ابولقاسم صلواتی » به اعدام محکوم شده است.
حکم اعدام این زندانی سیاسی طی دو سال گذشته از سوی دیوان عالی کشور تائید، و در حال حاضر درخواست اعاده دادرسی شده است، اما به علت قطعیت یافتن رای دادگاه بدوی تا کنون به این درخواست پاسخی داده نشده و همچنان خطز اجرای حکم وجود دارد.
متن کامل این نامه که در اختیار «کانون مدافعان حقوق بشر کردستان» قرار گرفته است، در پی می آید.
با خبر شدیم که در یک سری حملات تروریستی در پاریس بیش از ۱۳۰ نفر کشته و بیش از۳۵۰ نفر زخمی شده اند که حال برخی از آنان نیز وخیم گزارش شده است.
ما زندانیان سیاسی زندان گوهردشت از جوامع بین المللی که در قبال این اقدام تروریستی سکوت نکرده اند می خواهیم که در قبال اعمال تروریستی در دیگر نقاط جهان ربودن و به بردگی گرفتن زنان و دختران در آفریقا ٬عراق ٬سوریه حملات حملات تروریستی لبنان، ترکیه و کشتار چند صد هزار نفر از مردم سوریه توسط تروریستهای داعش و دیگر گروههای تروریستی سکوت نکنند و همچنین از مردم فرانسه ٬آلمان و دیگر کشورهای اروپایی که این روزها ناخواسته پذیرای میلیونی مهاجران هستند که به دلیل جنگهای خانمانسوز برای در امان بودن جانشان و به امید داشتن زندگی بهتر ٬ناخواسته مجبور به مهاجرت گشته اند٬می خواهیم که این اقدامات تروریستی را از پناهجویان جدا دانسته که آنان نیز سالهاست قربانی تروریست ها هستند.
ما زندانیان سیاسی زندان گوهردشت این اقدام تروریستی را که مصداق بارز جنایت علیه بشریت می باشد و آن را اعلان جنگ نه به مردم فرانسه بلکه اعلان جنگ به بشریت می دانیم٬ضمن اعلان همدردی با مردم فرانسه و از جمله خانوادهی کشته شدگان و آرزوی بهبودی مجروحین این حادثه تروریستی را داریم.
سعید شیرزاد – زانیار مرادی – لقمان مرادی – هوشنگ رضایی
یغما گلرویی بازداشت شد
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایلنا، روز گذشته دوشنبه ۹ آذر، یغما گلرویی، شاعر و ترانه سرا با هجوم نیروهای امنیتی به منزل و پس از بازرسی و تفتیش بازداشت و به مکان نامعلومی انتقال داده شد.
لازم به ذکر است که هنوز علت این دستگیری و نهاد بازداشت کننده وی مشخص نیست و اخباری از وضعیت این شاعر منتشر نشده است.
کتاب “من رویایی دارم” این شاعر و ترانهسرا، سال۹۳ در تهران رونمایی و بسیار پرفروش شد.
بی خبری خانواده 2 بازداشتی اهل سنت از وضعیت فرزندانشان
خانواده مولوی امان الله بلوچی و حافظ عبدالرحیم کوهی پس از دوازده روز بازداشت همچنان از وضعیت و محل نگهداری فرزندانشان بی خبرند.
به گزارش کمپین فعالین بلوچ، خانواده مولوی امان الله بلوچی فرزند حبیب الله و حافظ عبدالرحیم کوهی فرزند ابراهیم دو روحانی و فعال اهل سنت که در 28 آبان توسط وزارت اطلاعات بازداشت شدند تاکنون از وضعیت و محل نگهداری فرزندانشان بی خبرند.
یکی از بستگان این دو روحانی به فعالین بلوچ گفت: هر بار که برای ملاقات و اطلاع از وضعیت و پیگیری پرونده عزیزانمان مراجعه می کنیم به بهانه های مختلف ما را رد می کنند و جوابی به ما نمی دهند.
این افراد تا کنون با خانواده خود هیچ تماس تلفنی، ملاقات نداشته اند و خانواده از محل دقیق نگهداری آنها اظهار بی اطلاعی می کنند.
از علت بازداشت و اتهامات این دو روحانی اهل سنت هم اطلاعی در دست نیست.
تعدادی از زندانیان سیاسی به بازرسی زندان رجاییشهر فراخوانده شدند
هاشم زینالی: در زندان سپاه گفتند سرنوشت سعید را پی گیری نکن
پدر سعید زینالی با وثیقه ۵۰ میلیون تومانی از زندان آزاد شد، هاشم زینالی روز گذشته ساعاتی بعد از آزادی به روز گفت که در بند ۲ الف سپاه زندانی بوده و از او خواسته اند سرنوشت فرزندش را که ۱۷ سال پیش بازداشت شده پی گیری نکند.
بازجویان بازداشتگاه سپاه به آقای زینالی گفته اند که خانواده او سپاه را زیر سوال برده و اگر به پی گیری ادامه دهند آنها را بازداشت خواهند کرد.
سعید زینالی ۲۳ تیرماه ۷۸ و تنها ۵ روز پس از واقعه کوی دانشگاه تهران، در منزل شخصی اش بازداشت شد. از آن تاریخ تاکنون، جز یک تماس تلفنی کوتاه، هیچ خبری از این فارغ التحصیل کامپیوتر دانشگاه تهران در دست نیست.
خانواده سعید زینالی طی ۱۶ سال گذشته از نهادهای مختلف پی گیر سرنوشت فرزندشان بوده اما تاکنون پاسخ درستی دریافت نکرده اند.
هاشم زینالی که روز شنبه، ۳۰ ابان ماه مقابل زندان اوین بازداشت شد او هنگام بازداشت مورد ضرب و شتم قرار گرفت و اکرم نقابی، همسر او پیشتر به روز گفته بود که او را کتک زده اند. آقای زینالی خود توضیح می دهد: موقعی که مرا گرفتند بردند کلانتری ولنجک و بعد بردند اوین. موقعی که گرفتند من سوار نمی شدم با خشونت سوار کردند هول می دادند توی سرم می زدند می کشیدند توی صورتم زدند و دندان مصنوعی ام از دهانم افتاد زمین و بعد زیر چرخ ماشین شکست.
از او سوال می کنم که بقیه بازداشت شدگان را به بند ۸ منتقل کرده بودند شما کجا بودید و از شما چه می خواستند؟ می گوید: من بند ۲ الف سپاه در زندان اوین بودم و
می گفتند پی گیری نکنید و دنبال سعید را نگیرید. می گفتند پی گیری نکن سپاه از پسرت خبری ندارد. می گفتند بگو سپاه نبرده. گفتم من بگویم سپاه نبرده کشته نشده و.. مردم چه می گویند؟ می گویند پسرت پسرت کجاست؟ می گویند پسرت آب شده رفته زیر زمین؟ گفتم به ما نماینده مجلس آن موقع گفته، معاون دادستان، آقای سالارکیا گفته، دانشجویان تحکیم گفته اند آقای موسوی که نماینده بود زنگ زد رفتیم و وکالت دادیم پی گیری کنند و.. یکی دو نفر که نبوده اند حالا بگوییم نه پسر ما را نبرده اند؟ خب پسر ما کجاست؟ گفتند ۱۷ سال گذشته دنبال چی هستید؟ دولت را زیر سوال برده اید، سپاه را زیر سوال برده اید. گفتم خانم من بوده مادر خانم ام بوده آمده اند بچه مرا از خانه برده اند. گفتند تو نوشته ای که رفته باشگاه و برنگشته و همین را بگو. گفتم من کجا نوشته ام. پرونده آوردند ۲ هزار صفحه نشستند ورق زدند یک کلمه پیدا کنند که من نوشته باشم رفته باشگاه. پیدانکردند. گفتم من چنین چیزی ننوشته ام من نوشته ام که آمده اند خانه و برده اند.
پدر سعید زینالی می افزاید: گفتم اگر حقوق مرا بدهید باشد پی گیری نمی کنم سکوت می کنم اما من نمی توانم مادرش را ساکت کنم جواب مادرش را باید بدهید. گفتم من ۲۸ سال وزارت صنایع بیمه داده ام. بعد مرا بیکار کردند و گفتند باید بازخرید کنی و.. هرچه من گفتم گفتند دروغ است دروغ است دروغ است.و بعد گفتند پی گیری نکنید.
هاشم زینالی، کارمند وزارت صنایع بود و از او سوال میکنم که چطور شما را بیکار کردند و چه کسانی شما را مجبور کردند بازخرید کنید؟ توضیح می دهد: سال ۸۱ حراست مرا بردند گفتند این اقایان از امنیت آمده اند و می گویند اگر از اینجا نروی تو را می برند زندان، چون پسرت با نظام جور نیست. یک ماه مرا از کار بیکار کردند بعد از یک ماه که پی گیری کردم. وقت گرفتم دفتر وزیر گفتند تقاضای بازخریدی بده. تقاضای بازخریدی دادم با ۲۸ سال سابقه بازخرید شدم و ۶ میلیون پول به من دادند و تمام. در زندان گفتند چرا تقاضای بازخریدی دادی گفتم به من گفتند اگر ندهی می بریمت زندان. کدام آدم عاقلی ۲۸ سال سابقه را می فروشد آخر مگر شدنی است؟ نماینده دارایی گفت این خلاف است ۲۸ سال نمی تواند بازخرید کند. اما به من گفتند نکنی می بریم زندان.
پدر سعید زینالی سپس می گوید که او را تهدید کرده اند در صورت پی گیری سرنوشت فرزندشان، اعضای خانواده اش را بازداشت می کنند: گفته اند اگر پی گیری کنید می گیریم می آوریم اینجا. گفتم مادر است و حق دارد او می خواهد بداند من نمی توانم به او بگویم پی گیری نکن.گفتم من ساکت می شوم به شرطی که یک مورد حداقل مشکل ما را حل کنید بگوییم بابا آدم خوبی هم هستید.
او سپس اشاره می کند که در تمام این سالها همیشه در سکوت پی گیری کرده: من حرف نمی زدم سکوت می کردم من زحمتکش این مملکت بودم ۸ سال جبهه و جنگ بودم برای این مملکت، وزارت صنایع بارها و بارها تشویق نامه و تقدیرنامه گرفتم. خدمت کردم به مملکتم و هی گفتم درست می شود به خانواده مدام می گفتم درست می شود اما مرا شرمنده خانواده ام هم کردند. حالا بعد از ۱۷ سال که پی گیری کردیم سوال کردیم و جواب ندادند می خواهند ۱۷ سال را ظرف ساعت و چند روز، آن هم با زندان و تهدید جمع کنند. گفتم خیلی دیر آمدید ۱۷ سال هرکجا رفتیم به در بسته خوردیم و.. در نهایت هم حرف شان فقط این بود که شما دروغ می گویید. همه چیز دروغ است.
هاشم زینالی، پدر سعید زینالی، روز شنبه در جریان تجمع در مقابل زندان اوین بازداشت شد. او به اتفاق مادر سعید زینالی روزهای شنبه مقابل زندان اوین و روزهای دوشنبه مقابل ساختمان دنا در خیابان گاندی تهران به تحصن جمعی از فعالان سیاسی و خانواده های زندانیان سیاسی می پیوست با پلاکاردی که روی آن نوشته شده بود سعید زینالی کجا است.
پیش از این و ۱۷ مهرماه ۸۹ مادر و بهناز، خواهر سعید زینالی بازداشت شده بودند.
استمداد یک زندانی سیاسی بلوچ از مقامات سازمان ملل
نوشته شده توسط فعال بلوچ
وحید هوت زندانی سیاسی در نامهی سرگشادهای از زندان زاهدان اعلام کرده که بازجویان وزارت اطلاعات با کابل ضخیم و در مقابل خانوادهاش او را مورد ضرب و شتم قرار دادهاند.
به گزارش کمپین فعالین بلوچ به نقل از کردپا، این زندانی ٢٩ ساله از بیخوابیهای طولانی مدت، بستن به تخت و نیز انگشت گذاشتن اجباری بر برگههای بازجویی خبر داده و عنوان میکند که از مقامات عالی سازمان ملل متحد خواستار رسیدگی به وضعیت موجود و پایان دادن به شرایط غیرانسانی و آزادیام هستم.
وی در اردیبهشتماه ٩٢ در شهر چابهار استان سیستان و بلوچستان به اتهام “همکاری با گروههای مخالف” بازداشت و بعد از بارها حضور در دادگاه سرانجام به ٢٠ سال حبس محکوم شده است.
متن نامهی وحید هوت به کمیسر عالی حقوق بشر و گزارشگر ویژه حقوقبشر سازمان ملل که در اختیار آژانس خبررسانی کُردپا میباشد، درپی میآید:
اینجانب وحید هوت معروف به حمید متولد ۱۳۶۵فرزند پیرمحمد که به اتهام همکاری با گروههای مخالف در تاریخ ۱۱اردیبهشتماه ۱۳۹۲در چابهار دستگیر شدم. پس از ۲روز بازداشت در ادارهی اطلاعات چابهار مرا به ادارهی اطلاعات زاهدان منتقل کردند.
بنده که از هیچ چیز خبر نداشتم از من بازجویی کردند و یکی از دستگیرشدگان دیگر به نام زبیر هود را آوردند و بعد ملک محمد میاندوست معروف به فرید را آوردند و بعد اعظم باهو و علیم بلوچی. بنده یک مسافرکش معمولی بودم که “برای امرار معاش” مسافرکشی میکردم .آن دو نفر به بنده مبلغ ۲۰هزار تومان کرایه دادند. در بین آن دو نفر با زبیر در ارتباط بودم. و من با آنها نه ارتباطی داشتم و نه آشنایی.
بعد از بازجوییهای اولیه مرا بردند داخل یک سلول تاریک با چشمهای بسته. هر روز مرا شکنجههای مختلف میکردند. از جمله دشنامهای خانوادگی، با کابلهای ضخیم و کلفت شروع به زدن میکردند. بیخوابیهای طولانی مدت، بستن به تخت که معروف به تخت معجزه است. شکنجه با بستن به این تخت چندین مورد تکرار شد. با کابل کف پاهایم را به قدری زدند، که تا حالا پاهایم متورم و عفونت دارد. بعد از آن بردند به داخل اتاق شماره ۲که داخل آن یک صندلی آهنی بود. زیر آن آتش روشن بود مرا لخت کردند و روی آن صندلی نشاندند. بعد از این شکنجه مرا بردند داخل اتاق ۳که داخل آن کلاه برقی معروف به کلاه جادویی است و یک چنگکی بود که آویزان میکردند. کلاه را گذاشتند روی سر من، من دیگر طاقت نیاوردم و گفتم هر چه شما بگویید من قبول میکنم. و بعد چند برگه آوردند و گفتند اینها را انگشت بزن. در حالی که چشمان بنده بسته بودند و بدون اینکه بدانم چه چیزی نوشتهاند مجبور شدم که انگشت بزنم.
در این ۴۵روز که در سلول انفرادی بودم از هیچ امکانات بهداشتی برخوردار نبودم بعد از ۴۵روز مرا به دادگاه انقلاب بردند شعبه ۶پیش بازپرس آقای میرشاهی. من به او گفتم اینها همه دروغ و کذب هستند. دوباره مرا بردند به ادارهی اطلاعات بعد از ۲روز من را بردند زندان و بعد از ۱ماه دوباره مرا بردند به اداره اطلاعات دوباره همان ضرب و شتم و شکنجهها، ۲۵روز مرا نگهداشتند و دوباره مرا بردند زندان. ۲روز در زندان بودم که دوباره مرا بردند به اطلاعات. به مدت۱۵روز مرا نگهداشتند با شکنجههای مختلف و شب و روز بازجویی میکردند.
شایان ذکر است که در مدت بازجوییها چشمان من بسته بودند.
بعد از مدتی مرا بردند دادگاه انقلاب شعبه ۱پیش آقای مه گلی، و دوباره مرا آوردند زندان ۹بار مرا بردند دادگاه. پیش مه گلی. تا اینکه در اسفند ماه ۹۳به من۱۵سال زندان و مبلغ ۵۵میلیون جریمه داد. من اعتراض کردم به رأی دادگاه تا حالا جواب آن نیامده است.
بعد از ۱ماه دوباره بردند دادگاه انقلاب شعبه ۱۰۱پیش آقای خسروی به اتهام نگهداری مهمات ۱۰سال زندان به من دادند و ۳سال برای خروج از مرز مجموعا۱۳سال زندان میشود. بعد از مدتی از این ۱۳سال ۸سال عفو خوردم. و الان ۲۰سال حبس دارم و مدتی است که در زندان زاهدان جور گناه نکرده را میکشم.
از شما مقامات عالی سازمان ملل متحد خواستارم که به موضوع بنده رسیدگی شود خواسته من این است که برای پایان دادن به شرایط غیرانسانی و آزادی من اقدام نمایید.
زندانی سیاسی وحید هوت
مصاحبه با گلشن فتحی روز 30 نوامبر 2015
گفتگو با گلشن فتحی فعال حقوق اقليت های مذهبی در ايران.
برای دانلود فايل صوتی روی فلش کليک کنيد.
برنامه روز دوشنبه 30 نوامبر 2015 برابر با 9 آذرماه 1394
گفتگو با گلشن فتحی فعال حقوق اقليت های مذهبی در ايران.
برای دانلو فايل صوتی روی فلش کليک کنيد.
چشم رای دهندگان به روحانی روشن: منع نوازندگی زنان
به گزارش خبرگزاری ایسنا، منع نوازندگی زنان باعث شد اجرای ارکستر سمفونیک تهران در مجموعهی ورزشی آزادی لغوشود. نیمی از نوازندگان این ارکستر را زنان تشکیل میدهند.
این در حالی است که علی رهبری، رهبر ارکستر سمفونیک تهران اعلام کرده بود که قرار است، ارکسترش در افتتاحیهی رقابتهای کشتی باشگاههای جهان اجرا داشته باشد و علاوه بر اجرای سرود جمهوری اسلامی ایران، قطعهی «ای ایران» و «علمدار» را در این مراسم اجرا کند.
علی رهبری به ایسنا گفت: «دلیل اصلی لغو این اجرا، خیلی ساده بود؛ ما به مجموعهی ورزشی آزادی دعوت شدیم و آنجا همهچیز برای اجرا آماده بود. صندلیها را برای نوازندگان چیده بودند و همهچیز خوب بهنظر میرسید، اما وقتی ۱۵ دقیقه به اجرا زمان مانده بود و ما داشتیم برای اجرای سرود رسمی کشور آماده میشدیم، یکدفعه اعلام کردند که زنان نباید روی صحنه ساز بزنند.»
رهبر ارکستر سمفونی تهران ادامه داد: «من از این اتفاق ناراحت شدم و گفتم امکان ندارد این اهانت را بپذیرم یا همه با هم اجرا میکنیم یا سالن را ترک میکنیم. بعد عدهای رفتند که رایزنی کنند تا این مشکل حل شود. در نهایت هم گفتند، اصلا نمیشود، خانمها ساز بزنند. من هم پاسخ دادم، اصلا اجرا نمیکنیم. نوازندگان زن قرار بود، سرود رسمی کشور را اجرا کنند و این برخورد با آنها خجالتآور بود. قرار نبود، زنان کار خاصی انجام دهند، فقط چند قطعهی مشخص را اجرا میکردند. چرا نباید آنها بتوانند سرود رسمی کشورشان را اجرا کنند؟ بارها گفتهام، من هم در این کشور بزرگ شدهام و خط قرمزها را خیلی بهتر از دیگران میشناسم، اما تا وقتی ارکستر را هدایت میکنم، اجازهی چنین برخوردی را نخواهم داد. آنها خودشان ما را دعوت و در عین حال، به ما بیاحترامی کردند.»
از زمان آمدن دولت روحانی، آزادی فعالیت بسیاری از هنرمندان کاسته شده است. به تازگی، منیژه حکمت که یکی از دستاندرکاران جمعآوری طومار هنرمندان برای رای به روحانی بود گفت: «به ۹۲برگردم به روحانی رای نخواهم داد.»