ظریف و طنز تلخ حقوق بشر

محمدجواد ظریف، وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران، دو قطعنامه ای را که به تازگی در کمیته سوم مجمع عمومی ملل متحد در حوزه حقوق بشر تصویب شده، «از طنزهای تلخ روزگار» توصیف کرده است.

این مکتوب به قطعنامه ای که ناظر به محکومیت مداخله خارجی در سوریه است، و داوری آقای ظریف در مورد آن نمی‌پردازد؛ مضمون این یادداشت، نقد ارزیابی وزیر خارجه در مورد قطعنامه مربوط به «وضع حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران» است.

این نخستین بار نیست که وزیر خارجه دولت روحانی در مواجهه با انتقاد رسانه‌ها یا نهادهای بین المللی از وضع حقوق بشر در ایران، به تحریف حقیقت، و تکذیب واقعیت وضع ناگوار حقوق بشر در جمهوری اسلامی همت می‌گمارد. اردیبهشت ماه گذشته نیز او در مصاحبه ای مدعی شد: «ما درایران هیچ کسی را به خاطر عقیده اش زندانی نمی‌کنیم… کسانی که دست به جرم می‌زنند، کسانی که قوانین کشور را زیر پا می‌گذارند، نمی‌توانند پشت عنوان هایی مانند روزنامه نگار یا فعال سیاسی پنهان شوند.»

این سخنان ظریف با واکنش های انتقادی بسیاری از روزنامه نگاران مستقل و فعالان حقوق بشر همراه شد. وزیر خارجه اما به هر علت و دلیل (ازجمله جایگاه رسمی در ساختار سیاسی قدرت یا نزدیکی به نفر نخست نظام سیاسی)، همچنان در حوزه حقوق بشر، بر راهی می‌رود که وجهی از آن شامل توجیه است و سمتی از آن واجد تحریف و فرا‌تر، تخفیف نقد‌ها و پرسش‌ها. چنانکه در همین اظهارنظر اخیرش، ظریف گزارشهای دبیرکل و گزارشگر ویژه سازمان ملل، و در‌‌نهایت قطعنامه صادرشده را «طنز تلخ» توصیف می‌کند.

قطعنامه چه می‌گوید؟

قطعنامه ای که پنجشنبه گذشته (۲۸ آبان ماه ۱۳۹۴) با ۷۶ رای موافق، ۳۸ رای مخالف و ۶۸ رای ممتنع کشورهای عضو سازمان ملل به تصویب رسید، هرچند کوشیده با پاره ای از تغییرات رخ داده در ساختار سیاسی قدرت در ایران پس از رییس جمهور شدن روحانی همدلانه و مثبت مواجه شود، اما به گونه ای اجتناب ناپذیر، تداوم نقض حقوق بشر در ایران را مورد اشاره قرار داده است.

به عنوان نمونه، در قطعنامه مزبور از موارد زیر استقبال شده است:

ـ وعده های روحانی در حوزه حقوق زنان و اقوام آزادی بیان و عقیده
ـ برخی اصلاحات حقوقی و قانونی
ـ حمایتهای دولت از آسیب دیدگان خشونت های خانگی، و تلاش دولت برای کاستن از خشونت علیه زنان
ـ ارتقاء و بهبود وضع آموزش زبان مادری
اما همزمان به فهرستی از موارد نقض حقوق بشر اشاره، و درباره آنها ابراز نگرانی شده است؛ ازجمله:
ـ شمار احکام اعدام، اعدام در ملأ عمومی، و نیز اعدام افراد کمتر از ۱۸ سال
ـ بدرفتاری و اعمال خشونت علیه زندانیان و متهمان
ـ عدم رعایت استانداردهای لازم برای محاکمه منصفانه
ـ بازداشته ای غیرقانونی
ـ عدم رسیدگی پزشکی کافی به زندانیان
ـ تداوم حبس خانگی رهبران جنبش سبز
ـ تحدید و تهدید روزنامه نگاران و فعالان سیاسی و کنشگران مدنی و صنفی و مدافعان حقوق بشر
ـ محدودیت و تبعیض برای اقلیتهای دینی و آیینی
ـ عدم رسیدگی به اتهام های بانیان و عاملان حوادث پس از انتخابات ۱۳۸۸
ـ ابهام در کیفیت برگزاری انتخابات مجلس در سال ۱۳۹۴، و فراهم آمدن امکان نظارت های مستقل بر آن

طنز تلخ چیست و کجاست؟

محمدجواد ظریف از «طنز تلخ روزگار» در قطعنامه حقوق بشری اخیر می‌گوید؛ اما معلوم نیست کدام بخش از فهرست مورد نقد و پرسش و اعتراض احمد شهید و سازمان ملل، موجب چنین ارزیابی شده و داوری توأم با تحریف و تخفیف وزیر خارجه جمهوری اسلامی را رقم زده است.

آیا ظریف موارد زیر را نقض حقوق بشر نمی‌داند:

ـ سپری شدن افزون بر ۱۷۴۰ روز از حبس موسوی و کروبی و رهنورد در حبس خانگی، و تداوم محدودیت‌ها علیه آنان؛

ـ سرکوب روزنامه نگاران (ازجمله: بازداشت عیسی سحرخیز، هادی حیدری، و سه روزنامه نگار دیگر)؛

ـ اعمال محدودیت و فشار بر دراویش، اهل سنت، بهایی‌ها و دیگر صاحبان مذاهب و عقاید و قرائت‌ها (صدور حکم اعدام برای محمدعلی طاهری، نمونه مشهور است)؛

ـ عدم رسیدگی کافی به بیماری زندانیان، به ویژه متهمان سیاسی (جان باختن شاهرخ زمانی در زندان، یا عدم توجه کافی به وضع نرگس محمدی، ناصر هاشمی، سراج میردامادی، امید کوکبی، ارژنگ داوودی و سعید رضوی فقیه، تنها تعدادی از موارد معروف هستند)؛

ـ صدور احکام قضایی سنگین در دادگاه های غیرعلنی و غیرصالح توسط قضات دادگاه انقلاب (مانند: ۱۱ سال و نیم زندان و ۹۹ ضربه شلاق برای فاطمه اختصاری، و ۹ سال حبس و ۹۹ ضربه شلاق برای سیدمهدی موسوی، دو شاعر پست مدرن؛ ۹ سال حبس برای محمود صالحی، فعال کارگری؛ ۱۲ سال حبس برای علی شریعتی، فعال سیاسی حامی جنبش سبز؛ و ۱۵ سال زندان برای آرش صادقی، فعال دانشجویی)؛

ـ بازداشت فعالان سیاسی بدون طی مراحل قانونی (که در ماههای گذشته، پرشمار بوده است)؛

ـ عدم رسیدگی به شکایت فعالان سیاسی و مدنی از بانیان و عاملان کودتای انتخاباتی ۱۳۸۸ (بی اعتنایی به شکایت مصطفی تاجزاده، تنها یک شاهد مشهور است)؛

ـ فقدان شرایط رقابت آزاد و سالم برای انتخابات مجلس (به عنوان نمونه: حمله به جلسات سخنرانی اصلاح طلبان)؛ اعمال نظارت استصوابی در انتخابات مجلس؛ و بی اعتنایی حاکمان به درخواست نظارت نهادهای مستقل ملی و بین المللی بر روند انتخابات؛ و…

موارد فهرست شده در بالا، یک به یک، بخش اندک و گوشه ای از شواهد نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی است. وضعی که توسط دیپلمات برجسته جمهوری اسلامی نفی می‌شود و مورد طعن و انتقاد قرار می‌گیرد.

عدم رعایت حقوق بشر در دیگر کشورهای منطقه (ازجمله در عربستان) و جهان، دلیل موجه و موجبی برای گریز حاکمان جمهوری اسلامی از پاسخگویی به موارد فاحش نقض حقوق بشر در ایران محسوب نمی‌شود.

تلاش ظریف برای تحقق برجام و نیل به تفاهم با غرب در موضوع انرژی اتمی، موضوعی است، و داوری غیرمنصفانه و ارزیابی دور از واقع وی از وضع حقوق بشر در ایران، مقوله ای دیگر.

شاید دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی از غرب انتظار داشته باشد که به خاطر امتیاز دادن تهران در موضوع انرژی هسته ای، غرب نیز در موضوع حقوق بشر، سختگیری نکند؛ اما ظریف نمی‌تواند از کنشگران جامعه مدنی ایران نیز توقع داشته باشد که به خاطر توافق اتمی، چشم بر نقض حقوق بشر ببندند و سکوت پیشه کنند.

«طنز تلخ» اگر هست ـ که هست ـ نه در قطعنامه حقوق بشری اخیر، که در تحریف حقیقت و تخفیف واقعیت توسط وزیر خارجه دولت اعتدالگر است.

نامه زندانی سیاسی امید علیشناس به مادر زندانیش در شرایط اعتصاب غذا

مادر عزیزم شنیدم که در اعتراض به زندانی بودن من به همراه عده ای از هموطنان عزیز که ستم را بر نمی تابند در جلوی زندان اوین در یک اجتماع مسالمت امیز خواستار ازادیه ما شده ای.اما این جماعت سرکوبگر بیرحم حرمت عواطف مادرانه ات را شکستند و به دستان نازنینت دستبند زده و به جرم دفاع از فرزند به اسارت برده اند.اکنون بیش از یکسال از حبس ظالمانه ای که به خاطر فعالیت های حقوق بشری و حمایت از کودکان کار برایم صادر شده میگدرد؛ حبس بخاطر فعالیت در راه درستی که به ان معتقد بودم و هستم و برای ازادیهایی که ارزو داشتم تا شاید فردایی بهتر رقم زده شود.مادر عزیزم حبس در سلول انفرادی تحمل فشار بازجویی تهدید و توهین و شکنجه های روانی تحمل شرایط غیر انسانی بازداشت و زندان برایم قابل تحمل بوده و هست .انچه برایم قابل تحمل نیست اعتصاب غذای توست ! ابتدا از من پنهانش میکردند ولی از وقتی شنیدم، بیقرار و پریشانم.گویا اینان از نابودیه پاکان ابایی ندارند .انگاه که تدبیرشان دستگیریه مادران زندانیان سیاسی است دیگر چه کسی در امان است ؟ اینان از به بند کشیدن مادران ازادیخواه شادمان میشوند .اعتصاب غذا برایم دشوار است اما نه بخاطر گرسنگی که به دلیل بیخبری از حال تو و نگرانی از سلامتیت ! دلم گرفته است، نیازمند گرمای حضور تو هستم .به اعتصاب غذایت پایان بده تا ادامه این راه برایم هموارتر شود .بگذار در زیر بار این همه ظلم با اطمینان از سلامتیت جان تازه ای در رگهایم جاری شود .مادر عزیزم همانطور که به طلوع افتاب فردایمان ایمان داریم میدانم که این مهر مادری و این رنج بی پایان بی ثمر نخواهد بود و روزی فرا میرسد که دیگر هیچ فرزندی برای ابراز عقیده اش زندانی شود و نه هیچ مادری برای دفاع از فرزندش.
فدای تو امید

مرگ یک زندانی اهوازی در زندان شیبان

رادیو پارس     – یک زندانی اهوازی به دلایل نامعلومی در زندان شیبان اهواز درگذشت.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران امروز محمد حمادی فرزند عوده، ۳۵ ساله و از اهالی کوی گلستان شهر اهواز، زندانی محبوس در زندان شیبان (مجتمع حرفه اموزی اهواز) به دلایلی نامعلوم درگذشت.

بنا بر همین گزارش، این زندانی پس از وخامت وضعیت در زندان به بهداری ملاثانی منتقل شد و پس از آن به این خانواده خبر داده شد که محمد حمادی به دلیل سکته مغزی درگذشته است.

یکی از اعضای خانواده حمادی به خبرنگار هرانا گفت که کادر بیمارستان اعلام کرده اند که محمد حمادی پیش از انتقال به بیمارستان فوت شده بود.

محمد حمادی در سال ۲۰۰۸ توسط اداره اطلاعات اهواز بازداشت و پس از دو سال آزاد وی شود. وی پس از شش ماه توسط دادگاه انقلاب اهواز به ده سال و هفت ماه حبس محکوم می شود.

عضو خانواده حمادی در ارتباط با اتهام وی به هرانا می گوید که او به دلیل فعالیت های قومی و مدنی خود توسط دادگاه انقلاب اهواز محاکمه و محکوم شده است.

کریم دحیمی، فعال حقوق بشر اهوازی در ارتباط با دوران زندان محمد حمادی می گوید: “دوران محکومیت محمد حمادی بیشتر در زندان سپیدار بوده اما مدتی قبل او را به یک زندان جدیدی بین ویس و شهر ملاثانی در ۲۵ کیلومتری شهر اهواز معروف به زندان شیبان( مجتمع حرفه آموزی اهواز) منتقل می شود. ”

لازم به ذکر است که پیکر محمد حمادی هنوز به خانواده وی تحویل داده نشده است.

در خیالم دنیای قشنگ داشتم

dein ProfilbildReza Amiri

برای نوشتن  نمی‌دانم ز کجا  شروع کنم

دیگه چیزی نمونده تا با نوشتن رو کنم
رهایی چه خوب است گر‌ باشد
مرام و انسانیّت چه خوب است گر‌ باشد
در خیالم دنیای قشنگ داشتم
در رویا،کجا تصویر جنگ داشتم؟
گرفته دلم چنان که گویی آخر دنیاست
ز خدا که نشسته در حال تماشاست
در خیالم دنیای قشنگ داشتم
از برای کودکان تصور جهانی‌ رنگا رنگ داشتم
چقد دلهامان بود پاک
کجا بود این همه جوان خفته در خاک
عاشقی هامان  چه زیبا بود
دوست داشتن محض،بی‌ ریا بود
انگار درختان هم شاد نیستند
به گمانم آنها هم نگران محیط زیستند
رضا امیری

صدور حکم دو سال حبس تعزیری برای افسانه بایزیدی دانشجوی بوکانی

«افسانه بایزیدی» دانشجوی زندانی، در دادگاه «انقلاب مهاباد» به تحمل دو سال حبس تعزیری محکوم شد. گفته شده او پس از محاکمه و صدور حکم همچنان در بازداشتگاه «اطلاعات سپاه بوکان» به سر می‌برد.

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، «افسانه بایزیدی» دانشجو و فعال مدنی روز سه‌شنبه ۳ آذرماه ۱۳۹۴، توسط شعبه یک دادگاه «انقلاب مهاباد» به ریاست قاضی «جوادی کیا»، به اتهام «تبلیغ علیه نظام» و «توهین به رهبر انقلاب» محاکمه و به تحمل دو سال حبس تعزیری در «زندان کرمانشاه» محکوم شد.

یک منبع مطلع از وضعیت این دانشجوی کُرد زندانی گفته: “او در دادگاه از داشتن وکیل محروم بود و وکیل تسخیری برایش در نظر گرفته شد. خانم بایزیدی اتهامات انتسابی را رد کرد و هیچ‌کدام را نپذیرفت. او در خصوص حکم صادره اعتراض کرد.”

براساس این گزارش این دانشجوی بوکانی پس از صدور حکم، مجددا به بازداشتگاه «اطلاعات سپاه بوکان» منتقل شده و تاکنون به «زندان کرمانشاه» منتقل نشده است.

گفته شده «آمنه درویشی» مادر «افسانه بایزیدی» در جریان دادگاهی فرزندش، “مداوما گریه کرده و از ظلم و بی عدالتی که بر فرزندش رفته صحبت کرده است.”
افسانه بایزیدی» در خردادماه ۱۳۹۴، از «دانشگاه مراغه» اخراج شد. اخراج او در حالی صورت گرفت که “این فعال مدنی در «دانشگاه بوکان» مشغول به تحصیل بوده است و به دلیل فعالیت‌ها و اعتراضات مداوم وی در «وزارت علوم تهران» به «دانشگاه پیام نور مراغه» منتقل شد و در نهایت فعالیت‌های او به اخراجش از دانشگاه انجامید.”

«افسانه بایزیدی» از سوی نیروهای امنیتی «اطلاعات سپاه بوکان»، در ۱۶ مهرماه ۱۳۹۴، بازداشت شد.

این فعال مدنی پیش‌تر نیز در ۵ تیرماه ۱۳۹۳، از سوی نیروهای اطلاعاتی در شهر بوکان بازداشت شد. او همچنین در آبان‌ماه ۱۳۹۲، به اتهام «همکاری با یکی از احزاب کُرد مخالف حکومت» بازداشت شده و سپس با تودیع وثیقه‌ای به مبلغ ١٠٠ میلیون تومان از زندان آزاد و به تحمل دو سال حبس تعلیقی محکوم شده بود.

ختنه دختربچه بوکانی را راهی بیمارستان کرد

 رادیو پارس    _ دختربچه بوکانی پس از انجام عمل “ختنه” دچار خونریزی و روانه بیمارستان شد.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، سحر شکری پنج ساله فرزند یحیی، بعد از ظهر پنجشنبه پنجم آذر ماه، پس از انجام عمل ختنه، دچار خونریزی و راهی بیمارستان شد. وضعیت وی “نامناسب” گزارش شده است.

به گفته منابع هرانا مادر این کودک در مقابل پرسش دلیل اصرار والدین بر انجام ختنه، گفته است که مطابق شرع اسلام عمل کرده اند.

ختنه به بریدن بخشی از آلت تناسلی اطلاق می شود که ممکن است به شکل های مختلفی صورت بگیرد. اگرچه ختنه دختران در ایران چندان رایج نیست ولی گفته می شود که در بعضی از مناطق پیرامونی و حاشیه ای همچنان وجود دارد، مسئله ای که مورد انتقاد فعالین حقوق زنان و کودکان قرار گرفته است.

بازداشت سردبیر هفته‌نامه ندای جامعه در کرمانشاه

    رادیو پارس   _ سردبیر هفته‌نامه “ندای جامعه” کرمانشاه پس از احضار به اطلاعات سپاه این شهر، بازداشت شد.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از موکریان، فرهاد جهان بیگی (میران بازانی) سردبیر هفته‌نامه “ندای جامعه” کرمانشاه پس از احضار به اطلاعات سپاه این شهر بازداشت شد.

گفتنی است که تاکنون از سرنوشت وی پس از احضار به اطلاعات سپاه و بازداشت، اطلاع دقیقی در دسترس نیست.

وی نه روز پیش به اطلاعات سپاه کرمانشاه مراجعه و پس از بازجویی بازداشت شده است.

ابراز نگرانی آتیلا علی‌شناس از ادامه اعتصاب غذای همسر و پسرش در زندان

26 نوامبر 2015 – 05 آذر 1394

آتیلا علی‌شناس

آتیلا علی‌شناس، همسر سیمین عیوض زاده و پدر امید علی‌شناس امروز پنج شنبه ۵ آذرماه با ابراز نگرانی نسبت به ادامه اعتصاب این دو زندانی گفت: “همسرم از همان روز اول بازداشت از اوین به زندان قرچک ورامین منتقل شده است که در اعتراض به بازداشت در اعتصاب غذا است.”

آقای علی‌شناس در گفتگو با بی‌بی‌سی فارسی با اشاره به تماسی که امروز با خانم عیوض زاده (همسرش) داشته، گفت: مسئولان زندان {قرچک} امروز به بازداشت شدگان گفتند که روز شنبه (۷ آذرماه) با سپردن کفالت آزاد خواهند شد، بنابراین اعتصابشان را بشکنند و در این صورت آنها نیز از گزارش اعتصاب آنها در زندان خودداری خواهند کرد. اما اعتصاب کنندگان با رد این خواسته گفتند که تا زمان آزادی به اعتصاب غذا ادامه می‌دهند.”

آقای علی‌شناس با اشاره به اینکه فرزندش، امید علی‌شناس نیز در اعتراض به بازداشت مادرش دست به اعتصاب غذا زده است، گفت: “اتهام او {همسرم} تجمع غیر قانونی در حمایت از حلقه عرفان است. در حالی که همسر من هیچ ارتباطی با حلقه عرفان ندارد و تنها در اعتراض به وضعیت فرزندمان به مقابل زندان اوین رفته بود.”

سیمین عیوض زاده، مادر امید علی‌شناس که بازداشت و به زندان قرچک منتقل شده است

به گفته آقای علی‌شناس تمامی زنان بازداشت شده تجمع روز شنبه، ۳۰ آبان، از زندان اوین به زندان قرچک فرستاده شدند.

امید علی‌شناس، فعال مدنی، به اتهام “اجتماع و تبانی و فعالیت تبلیغی بر ضد کشور و توهین به رهبری” به ۱۰ سال زندان محکوم شده است و محکومیتش را در زندان اوین می‌گذراند.

شنبه این هفته، ۳۰ آبان، در تجمع اعتراضی مقابل زندان اوین تعدادی از معترضان بازداشت شدند و از آن زمان تاکنون در بازداشت هستند.

محمد نوری زاد، نویسنده منتقد، که در مقابل زندان اوین حضور داشته، در فیسبوک خود به بازداشت شماری از معترضان از جمله مادر امید علی‌شناس و پدر سعید زینالی و هم‌چنین تعدادی از شاگردان محمدعلی طاهری، رهبر حلقه عرفان، اشاره کرده بود.

سونیا احمدی، یک بهایی زندانی در وکیل‌آباد مشهد

در آخرین روزهای آبان ماه امسال، خبرهایی درباره تشدید فشارهای اقتصادی و قضایی بر شهروندان بهایی در ایران منتشر شد که بازداشت هم‌زمان ۲۰ شهروند بهایی در شهرهای تهران، مشهد و اصفهان، و تعطیل کردن بیش از ۳۰ محل کسب بهاییان در ساری، قائم‌شهر، تنکابن، متل قو، کرمان و رفسنجان، از جمله این اخبار بودند.

bahaeian-Maghazeh

در همین زمینه: بازداشت ۱۶ بهایی و پلمپ ۱۵ واحد صنفی بهاییان

پس از این بازداشت‌ها، پدیده ثابتی، سخنگوی جامعه بهایی در لندن، اعلام کرد که هم‌اکنون ۷۹ شهروند بهایی در ایران، زندانی هستند.

گروه «یاران ایران» و «استادان و افراد مرتبط با دانشگاه مجازی بهاییان»، شناخته شده‌ترین زندانیان بهایی هستند، اما تعداد زیادی از زندانیان عقیدتی (بهایی)، در زندان‌های رجایی‌شهر و اوین و همین‌طور زندان‌های دیگر شهرستان‌های ایران، با اتهام‌هایی نظیر تبلیغ مذهبی یا عضویت و فعالیت در تشکیلات مذهبی بهایی در حبس هستند.

یکی از این زندانیان، سونیا احمدی ۵۲ ساله است که بیش از سه سال از دوران محکومیت پنج ساله‌اش را در زندان وکیل‌آباد مشهد پشت سر گذاشته است.

او و همسرش، پسری به نام «ورقا» دارند که در دوران زندان مادر، از نوجوانی به جوانی رسیده است.

این مادر زندانی پیش از این هم در فاصله سال‌های ۱۳۷۸ تا ۱۳۸۱ که فرزندش کودکی بیش نبوده است، به اتهام پیروی از آیین بهایی به مدت دو سال و نیم زندانی بوده است.

بند پنج و زنان زندانی

بند پنج زنان در زندان وکیل‌آباد مشهد به زندانیان عقیدتی اختصاص دارد. این زندانیان که همگی شهروندان بهایی هستند، در اتاق بسیار کوچکی در انتهای سالن زندان زنان در حبس هستند. سالنی که پیش‌ از این‌ها انبار زندان بوده است.

zendan-mashhad

یکی از فعالان بهایی مشهد درباره وضعیت این زنان زندانی و سونیا احمدی به رادیو زمانه می‌گوید: «مسئولان زندان رفتار تبعیض‌آمیزی با زنان بهایی زندانی دارند. زندانیان بهایی تنها یک ساعت (صبح‌ها) حق استفاده از سالن ورزش را دارند و بعدازظهرها هم به مدت یک ساعت و نیم اجازه خروج از اتاق را دارند. آن‌ها در باقی ساعت‌های شبانه‌روز در اتاق‌شان هستند، در به رویشان بسته است و فقط یک دریچه آهنی به عنوان پنجره، رابط ایشان با محیط خارج است.»

او در ادامه می‌گوید: «دیگر زندانیان حق صحبت یا سلام و احوال‌پرسی کردن با زندانیان بهایی ندارند و  اگر چنین کاری کنند مواخذه می‌شوند. حتی زمانی که زندانیان عقیدتی به هواخوری و سالن ورزش می‌روند، دیگر زندانیان از محوطه خارج می‌شوند.»

سونیا احمدی در حال حاضر همراه دو خواهر بهایی به نام‌های نیکا و نوا خلوصی، در بند زنان زندان وکیل‌آباد مشهد نگهداری می‌شود.

خواهران خلوصی

با توجه به دستگیری‌های اخیر بهاییان اما ممکن است پنج زن بهایی دیگر هم به جمع آن‌ها اضافه شوند. این پنج نفر در مشهد بازداشت شده‌اند که اگر آزاد نشوند، از بازداشتگاه اداره اطلاعات به بند پنج عقیدتی منتقل خواهند شد.

اتهام: بهایی کردن یک مسلمان

به گزارش سرویس خبری جامعه بهایی، سونیا احمدی همراه فرد بهایی دیگری به نام «قنواتی»، در ۱۱ آبان ماه سال ۱۳۸۸ هجری خورشیدی، جداگانه در مشهد بازداشت می‌شوند.

سونیا احمدی در ابتدا به اتهام جذب آقای قنواتی به بهاییت دستگیر می‌شود اما بعد‌تر عضویت در تشکیلات بهایی هم به اتهام‌های او اضافه می‌شود.

یک منبع مطلع درباره بازداشت سونیا احمدی به رادیو زمانه می‌گوید: «قنواتی پیش از انقلاب بهایی شده بود و بعد از انقلاب بر اثر فشارهای اقتصادی و اجتماعی بر بهاییان ایران، مسلمان شد. او در سال ۸۸، دوباره بهایی شده بود و هنگام شرکت در یک جلسه مذهبی مختص بهاییان به نام ضیافت ۱۹ روزه، دستگیر شد. خانم احمدی در آن جلسه حضور نداشت اما همان شب در خانه‌اش بازداشت شد. به همین دلیل، اساسا اتهام تبلیغ و بهایی کردن یک فرد مسلمان توسط سونیا بی‌مورد است چون آقای قنواتی از سال‌ها قبل با دیانت بهایی آشنا بود و بهایی شدن او به سونیا احمدی ربطی ندارد. عضویت در تشکیلات مذهبی هم در مورد همه بهاییان صدق می‌کند و طبق این قانون همه بهاییان ایران و جهان، متهم به آن هستند»

سونیا احمدیسونیا احمدی پس از چهار ماه حبس موقت به قید وثیقه آزاد می‌شود، اما اواخر سال ۸۹، همراه هشت شهروند بهایی و نه شهروند مسلمان، محاکمه و طبق حکم دادگاه انقلاب مشهد در تاریخ ۹ مهر ماه سال ۱۳۹۰، با استناد به مواد قانونی ۴۹۹ و ۵۰۰ به پنج سال حبس تعزیری محکوم شد.

این حکم عینا در دادگاه تجدید نظر تایید شد و او در شهریور ماه ۱۳۹۱، برای اجرای محکومیت راهی زندان وکیل‌آباد شد.

یکی از نزدیکان سونیا احمدی در مورد وضعیت کنونی او به رادیو زمانه می‌گوید: «سونیا حدود ۴۰ ماه از دوران حبس خود را گذرانده اما مسئولان زندان به این بهانه که پرونده در‌ اختیار اداره اطلاعات است و آن‌ها باید اجازه مرخصی بدهند، تاکنون او را از حق مرخصی محروم کرده‌اند. همچنین با آن‌که سونیا بیش از نیمی از دوران محکومیتش را گذرانده، با آزادی مشروط او موافقت نمی‌شود چون در اواخر دهه ۷۰ که زندانی بوده است، یک بار از این قانون استفاده کرده و دیگر نمی‌تواند از آن استفاده کند. نکته اما اینجاست که سونیا نمی‌دانسته پیش‌تر از این قانون استفاده کرده است»

او در ادامه می‌گوید: «سونیا در دی ماه سال ۹۲، به طور ناگهانی با وعده آزادی کامل وزارت اطلاعات، از زندان وکیل‌آباد مشهد آزاد شد. پس از آزادی، همراه همسر و فرزندش به سروسامان دادن زندگی پرداخت و دنبال کار گشت، اما اواخر نوروز ۹۳ در حالی‌که زندگی‌اش به روال عادی برگشته بود، ناگهان با تماس تلفنی برای گذراندن باقی‌مانده حبس احضار شد و در ۲۱ فروردین ماه، بار دیگر خودش را به زندان وکیل‌آباد مشهد معرفی کرد.»

یکی از دوستان این زندانی بهایی، او را این‌‌طور توصیف می‌کند: «سونیا احمدی، فردی آرام و صبور ولی با روحیه قوی و بالاست. او در همه ملاقات‌ها، خانواده‌اش را به آرامش و محبت به هموطنان توصیه می‌کند و با این حال او روزهای طولانی زندان را به امید آزادی یا مرخصی کوتاه مدت، می‌گذراند.»