بازداشت چند ساعته و ممانعت از حضور آرش صادقی و گلرخ ایرایی در مراسم سالگرد مرگ فرحناز درگاهی مادر آرش

«آرش صادقی» زندانی سیاسی سابق به همراه «گلرخ ایرایی» همسرش جهت جلوگیری از شرکت در مراسم پنجمین سالگرد مرگ مادرش صبح روز جاری جمعه ۸ آبان ماه از سوی مامورین امنیتی بازداشت و پس از گذشت چند ساعت آزاد شدند.

به گزارش کمپین دفاع از زندانیان سیاسی و مدنی، در پی پنجمین سالگرد زنده یاد «فرحناز درگاهی» مادر «آرش صادقی» زندانی سیاسی سابق که در پی یورش ماموران امنیتی به منزل در ساعت چهار صبح، جهت بازداشت «آرش صادقی» عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه علامه، دچار حمله قلبی شد و پس از چهار روز دربیمارستان فوت کرد صبح روز جاری جمعه ۸ آبان ماه «آرش صادقی» و «گلرخ ایرایی» به علت جلوگیری شرکت درمراسم از سوی ماموران امنیتی بازداشت و پس از گذشت چند ساعت آزاد شدند.
این مراسم ساعت ۱۱ صبح روز جاری جمعه ۸ آبان ماه ۱۳۹۴ در کنار آرامگاه «فرحناز درگاهی» واقع در بهشت زهرا قطعه ۳۱۱ _ ردیف ۱۱۹ _ شماره ۲۳ بدون حضور «آرش صادقی» و «گلرخ ایرایی» به علت بازداشت، از سوی تنی چند از فعالین سیاسی و مدنی، خانواده های جانباختگان اعتراضات مردمی ۱۳۸۸،خانواده های زندانیان سیاسی و مدنی برگزار شد.
«آرش صادقی» دانشجوی اخراجی کارشناسی ارشد فلسفه دانشگاه علامه و عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی آن دانشگاه پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ بازداشت و پس گذشت حدود یک سال و نیم جهت مرخصی به منزل باز می گردد، اما پس از گذشت چند روز بدون ارائه هیچگونه احضار نامه ای برای بازداشت و یا تماس تلفنی از سوی ضابطین قضایی، مامورین امنیتی حهت بازداشت مجدد آرش در ساعت چهار صبح به منزل مسکونی آنها یورش برده، که همین مسئله منجر به حمله قلبی و فوت مادر آرش پس از گذشت چهار روز در بیمارستان می شود.
«آرش صادقی» پس از آزادی مجددا در ۱۵شهریورماه ۱۳۹۳، از سوی «قرارگاه ثارالله اطلاعات سپاه» بازداشت شد، او از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی «صلواتی» به تحمل ۱۵سال حبس محکوم شد، این حکم با اعمال ۴ سال حبس تعلیقی پیشین «آرش صادقی» مربوط به باقیمانده حکم سال ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۰ که از سوی قاضی «پیرعباس» صادر شده بود، از سوی قاضی «ابوالقاسم صلواتی» به ۱۹ سال حبس افزایش یافت.
همچنین «گلرخ ایرایی» همسر «آرش صادقی» نیز که به دلیل جراحی و وخامت حال جسمی، ناتوان از حضور در دادگاه، جهت دفاع آخر بود، به صورت غیابی در شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی «صلواتی» مورد محاکمه قرار گرفت و به تحمل ۶ سال حبس محکوم شد.
پیش‌تر «آرش صادقی» به مدت ۷ ماه در انفرادی دو الف سپاه در بازداشت موقت بوده است. حکم او در حالی ابلاغ شده که در همه مراحل محاکمه، مجاز به داشتن وکیل نبوده و قاضی « ابولقاسم صلواتی» به «پیمان عطار» و «امیر رئیسیان» وکلای او اجازه مطالعه پرونده را نداده است.

FAALAN-MADANI-KAMPAIN.INFO_1-696x4641همزمان از دیگر اعضای این پرونده «نوید کامران» و «بهنام موسیوند» نیز هر کدام به تحمل ۱۸ماه حبس محکوم شدند.
اتهامات و مجازات تعیین شده در حکم صادره این چهار فعال مدنی در پی می‌آید.
آرش صادقی
اجتماع و تبانی علیه نظام ۷ سال و نیم حبس
توهین به بنیان گذار جمهوری اسلامی، ۳ سال حبس
تشکیل گروه، ۳ سال حبس
تبلیغ علیه نظام، ۱۸ ماه حبس
حبس تعلیقی پیشین، ۴ سال و نیم حبس
گلرخ ایرایی
توهین به مقدسات، ۵ سال حبس
تبلیغ علیه نظام، ۱ سال حبس
بهنام موسیوند و نوید کامران
تبلیغ علیه نظام، هر کدام ۱۸ ماه حبس

سه هفته بازداشت و بی خبری از وضعیت محمد کریمی

رادیو پارس  – با گذشته بیش از سه هفته از بازداشت محمد کریمی، از فعالین مدنی و شرکت کنندگان در تجمعات مدنی تهران، هنوز از نهاد بازداشت کننده و وضعیت وی خبری در دست نیست.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، با گذشت بیش از سه هفته از بازداشت محمد کریمی، از فعالین مدنی و شرکت کنندگان در تجمعات مدنی در تهران، تا کنون از نهاد بازداشت کننده، اتهامات وی و وضعیت او در بازداشت خبری در دست نیست.

بنا بر همین گزارش، پس از پیگیری های خانواده آقای کریمی در نهادهای قضایی و امنیتی، تنها پاسخ این نهادها به خانواده این فعال مدنی این بوده است که “شما نباید بیایید. بروید تا خودمان وضعیت او را مشخص کنیم و بعد تماس میگیرم.”

محمد کریمی پس از بازداشت خود در تنها تماس با خانواده اش از حضور در زندان اوین خبر داده است.

محمد کریمی روز سه شنبه سیزدهم مهرماه در کوچه منتهی به منزلش، بازداشت شد، به گفته مطلعین مامورین همچنین پس از ضبط کلید منزل، بدون هماهنگی با خانواده وارد شده و اقدام به تفتیش و بردن وسایل وی با خود کرده اند.

محمد کریمی از جمله مشارکت کنندگان فعال در تجمعات مدنی و مسالمت آمیز تهران از جمله تجمعات مقابل ساختمان دنا و کانون وکلای دادگستری بوده است.

از اتهامات و دلایل بازداشت این فعال مدنی اطلاعات دقیق بیشتری در دست نیست و نحوه بازداشت و برخورد ماموران هنگام دستگیری وی “خشن” توصیف شده است.

مولانا گرگیج: “کسی حق ندارد مزدور اجانب شود

نوشته شده توسط  فعال بلوچجمعه, 08 آبان 1394 14:02

مولانا محمد حسین گرگیج امام جمعه اهل سنت آزاد شهر در ضمن سخنان خود در خطبه ی نماز جمعه این هفته که به مذاکرات اخیر سوریه و بشار اسد اشاره کرد گفت: “هیچ عالم ربانی و حقانی فتوای مسلمان کشی صادر نمی کند”

به گزارش کمپین فعالین بلوچ وی افزود: “اقوام و مذاهب ایرانی باید اصالت خود را حفظ کنند و کسی حق ندارد مزدور اجانب شود”

مولانا گرگیج در ادامه گفت: “فتوای مولانا عبدالعزیز ملازاده همچنان پابرجاست”

به نظر می رسد اشاره ایشان به فتوای تاریخی مولانا عبدالعزیز در اواخر حکومت پهلوی است؛ هنگامی که محمد رضا شاه قصد داشت بلوچها را برای سرکوب اعتراضات عشائر لر مخالف با شاه بسیج کند، که مولانا عبدالعزیز ملازاده رهبر وقت اهل سنت بلوچستان فتوای حرمت مشارکت در این جنگ را صادر کرده و کسانی که در این جنگ کشته شوند را “جهنمی” دانست.

در هفته های گذشته گزارشهایی از تلاش سپاه پاسداران برای سربازگیری از روستائیان فقیر بلوچ جنوب استان سیستان و بلوچستان برای جنگ در سوریه منتشر شده که باعث نگرانی مردم و علما شده است.

عفو بین الملل اعلام کرد؛ میلاد عظیمی در خطر اعدام است

رادیو پارس   _   سازمان عفو بین الملل طی بیانیه ای اعلام کرده است که میلاد عظیمی به اتهام قتل مردی در ۱۷ سالگی در خطر اعدام قرار دارد.

به گزارش خبرگزاری هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، سازمان عفو بین الملل در این بیانیه گفته است که محاکمه ی میلاد عظیمی به شدت غیرمنصفانه و برپایه اقرار زیر شکنجه انجام شده است.

طبق این بیانیه میلاد عظیمی در اوایل سال ۱۳۹۴ از سوی شعبه ۳ دادگاه انقلاب اسلامی استان کرمانشاه به اتهام قتل مردی با چاقو در یک نزاع دسته جمعی در سال ۱۳۹۲، به “قصاص” محکوم شد، وی نقش داشتن در ضربه چاقوی منجر به مرگ را رد کرده است.

دادگاه در حکم خود اذعان کرده است که میلاد عظیمی در زمان ارتکاب جرم زیر ۱۸ سال بوده ولی گفته است که هیچ شکی در رشد عقلی و بلوغ و درک ماهیت جرم و خطر چاقو از سوی وی وجود ندارد. دادگاه همچنین اذعان کرده است که وی قصد قبلی برای قتل نداشته ولی گفته است که از ماهیت مرگبار عمل ارتکابی آگاه بوده است.

حکم وی در تابستان سال جاری از سوی شعبه ۱۷ دیوان عالی کشور تایید شد و میلاد عظیمی با توجه به تغییراتی در قانون جدید مجازات اسلامی سال ۱۳۹۲ درخواست اعاده دادرسی کرده که گفته می شود این درخواست از سوی دیوان عالی رد شده است، با تایید احتمالی حکم از سوی رئیس دیوان عالی کشور مطابق قوانین، خانواده مقتول می توانند هر زمانی برای اجرای حکم تقاضا کنند.

میلاد عظیمی در بیستم آذرماه ۱۳۹۲ دستگیر و به مدت ۱۵ روز در پلیس اگاهی کرمانشاه بازداشت بود، گفته شده است که وی طی این مدت تحت آزار و شکنجه هایی از جمله شلاق برای اعتراف به قتل بوده است. وی طی این مدت به وکیل دسترسی نداشته و تنها شش روز پس از بازداشت اجازه یافته با خانواده اش ملاقات کند.

وی حین بازپرسی و دادگاه اعترافات خود را رد کرده است با این عنوان که زیر شکنجه مجبور به اقرار شده است، با این وجود به نظر نمی رسد هیچ گونه تحقیقات و بازرسی درباره ادعاهای وی صورت گرفته است.

خلاصه‌ای از موارد نقض حقوق بشر در ایران در نهمین گزارش احمد شهید

«احمد شهید»، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران، روز سه‌شنبه ۲۷ اکتبر ۲۰۱۵ (۵ آبان ۱۳۹۴) ، نهمین گزارش خود را در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران به هفتادمین مجمع عمومی ملل متحد ارایه کرد. گزارش کامل را در اینجا بخوانید (انگلیسی).

خلاصه‌ای غیرجامع از این گزارش را در پی می‌خوانید؛

– افزایش شمار اعدام‌ها: سرانه اعدام در ایران از هر کشور دیگری در دنیا بالاتر است. روند افزایش از سال ۲۰۰۵ آغاز شده و در سال ۲۰۱۴ با ۷۵۳ اعدام به اوج رسیده است. در هفت ماه نخست ۲۰۱۵، دست‌کم ۶۹۴ نفر، از جمله ۱۰ زن و یک نوجوان اعدام شده‌اند و دست‌کم ۳۳ مورد اعدام در انظار عمومی اجرا شده است. اگر روند کنونی اعدام‌ها ادامه یابد، شمار اعدام‌شده‌ها تا آخر سال ۲۰۱۵ به ۱،۰۰۰ تن می‌رسد. دست‌کم ۶۹ درصد اعدام‌ها در نیمه اول سال ۲۰۱۵ به مواد مخدر مربوط بوده است.

– مجازات‌های ظالمانه: از جمله خارج کردن چشم یا کور کردن به عنوان قصاص اجرا شده است.

– سرکوب آزادی‌ اندیشه و بیان و حقوق مدنی و محدودیت‌ها برای تجمع و ایجاد تشکل‌های مستقل صنفی ادامه دارد. اقدامات سپاه پاسداران و پلیس سایبری ایران در احضار، بازجویی و بازداشت روزنامه‌نگاران، نویسندگان، فعالان شبکه‌های اجتماعی و مدافعان حقوق بشر ادامه یافته است. در ماه آوریل سال ۲۰۱۵ دست‌کم ۴۶ روزنامه‌نگار و فعال رسانه‌های اجتماعی در ایران یا در بازداشت به‌سر می‌بردند یا برای آنها حکم‌هایی صادر شده‌ بود. از آن تاریخ تنها تعداد کمی از این افراد از حبس آزاد شده‌اند.

– طی ۱۵ روز نخست ماه رمضان بیش از ۴۸۰ نفر در ایران به خاطر روزه‌خواری شلاق خورده‌اند.

– دست‌کم ۲۳۳ اعتراض کارگری از ماه مارس ۲۰۱۴ تا مارس ۲۰۱۵ رخ داده و دست‌کم ۲۳۰ نفر بازداشت شده‌اند.

– قوانین ناقض حق آزادی بیان، حق تشکل و حق گردهمایی مسالمت‌آمیز و محدودیت‌ها بر آزادی بیان، و نداشتن دسترسی به دادرسی عادلانه ادامه دارند.

– احکام سنگینی علیه اشخاصی صادر می‌شود که از حق آزادی بیان خود استفاده کرده اند. این احکام به اتهام‌هایی چون «بلیغ علیه نظام»، «توهین به چهره‌های سیاسی و مذهبی» و «اقدام علیه امنیت ملی» صادر شده‌اند.

– تبعیض‌ها علیه اقلیت‌های دینی و قومی در برخورداری از حقوق مدنی، سیاسی یا اقتصادی ادامه دارد. اقلیت‌های دینی از جمله بهاییان، نوکیشان مسیحی، و دراویش نعمت‌اللهی گنابادی با تبعیض و محدودیت‌های گسترده‌ای روبرو هستند و ده‌ها تن از پیروان این اقلیت‌ها همچنان در زندان به سر می‌برند.

– نقض حقوق زنان رایج است. طرح‌هایی در دست بررسی است که حقوق زنان را، برای مثال در زمینه اشتغال، محدود کنند و به اجازه شوهر واگذارند. در زمینه حقوق برابر زن و مرد، ایران از میان ۱۴۲ کشور در پنج درصد آخر جدول قرار دارد.

انتظارات از حکومت جمهوری اسلامی در مسایل حقوق بشری

رادیو بین‌المللی فرانسه گفتگویی در باره‌ی آخرین گزارش احمد شهید، با «عبدالکریم لاهیجی»، رئیس فدراسیون بین‌المللی جامعه‌های حقوق بشر، انجام داده است. این گفتگو را اینجا بشنوید:

گزارش «رادیو بین‌المللی فرانسه»: «بر اساس گزارش احمد شهید، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران، فشار آوردن کشورهای غربی به ایران، در مسایل حقوق بشری، می‌تواند این کشور را وادار به آوردن تغییراتی در این زمینه کند.»

«جمهوری اسلامی ایران برای اولین بار، درباره‌ی حقوق بشر وارد گفتگو با سازمان ملل شده است و در مورد وضعیت حقوق بشر در این کشور پاسخ مفصلی داده است. این درحالی است که از آغاز سال تاکنون، در ایران حدود ۸۰۰ نفر اعدام شده‌اند و احتمالا تا پایان سال، این رقم به هزار نفر خواهد رسید.»

«عبدالکریم لاهیجی، رئیس فدراسیون بین المللی جامعه‌های حقوق بشر، در گفتگو با بخش فارسی رادیو بین‌المللی فرانسه می‌گوید که با در نظر داشت اینکه با تحریم‌های غربی، ایران ناگزیر شد که با کشورهای عضو دائمی شورای امنیت سازمان ملل به اضافه‌ی آلمان به گفتگو بنشیند، ما امیدواریم که جمهوری اسلامی توجه داشته باشد که نفس تعیین یک گزارشگر ویژه از سوی شورای حقوق بشر درباره‌ی وضعیت حقوق بشر در ایران، یک مساله‌ی اساسی است و نشان می‌دهد که وخامت وضع حقوق بشر در ایران تا چه حدی است.»

«در ادامه آقای لاهیجی از جزئیات این مشکل می‌گوید و اینکه یکی از پیشنهادات این است که مسوولین جمهوری اسلامی از اعدام قاچاقچیان مواد مخدر خودداری کنند؛ با این کار می‌شود از ۷۰ درصد موارد اعدام جلوگیری کرد، ولی وضعیت زندانیان سیاسی هم بسیار بد است و باید به همه‌ی این مسایل توجه شود.»

سومین سالگرد بزرگ مرد شهید راه آزادی ستار بهشتی در روز پنجشنبه 7 آبان 1394 در شهر رباط کریم به همراه جمعی از فعالان مدنی و سیاسی برگزارشد

Reza Amiri
به گزارش رادیو پارس -سومین سالگرد بزرگ مرد شهید راه آزادی ستار بهشتی در روز پنجشنبه 7 آبان 1394 در شهر رباط کریم به همراه جمعی از فعالان مدنی و سیاسی برگزارشد
به گفته منبع آگاهی که در این مراسم حضور داشت در آغاز حاضران به منزل ستار بهشتی رفته و در آنجا در طی مراسمی مادر ستار بهشتی و خواهر
ستار بهشتی سخنانی را ایراد کردند و شعرهای در وصف ستار بهشتی خوانده شد و پس از آن بر سر مزار ستار بهشتی رفتند
به گفته این منبع بر سر مزار ستار ماموران اطلاعاتی به طور نامحسوس حضور داشتند و باز هم به گفته این منبع در پایین مزار ستار گوری
کنده بودند از طرف ماموران حکومت تا با این وسیله حضور مردم را بر سر قبر ستار کم رنگ کنند و تا حاضران نتوانند برای ادای احترام بر مزار ستار بنشینند
و در پایان مراسم با خواندن سرود یار دبستانی مراسم را به پایان رساندند.
رضا امیری

واکنش مقامات قضایی ایران به گزارش تازه احمد شهید

رادیو پارس    _معاون ستاد حقوق بشر قوه قضائیه ایران ضمن تائید گفته‌های احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد درباره دیدار با مقام‌های ایرانی، این گفت‌وگوها را موضوع تازه‌ای ندانست. او در عین حال از شهید خواست تا از “تکرار اتهامات بی‌اساس” پرهیز کند.

به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از ایرنا، کاظم غریب‌آبادی، معاون حقوق بشر قوه قضاییه جمهوری اسلامی، شامگاه سه‌شنبه، پنجم آبان، در عین حال “اذعان” به “برگزاری نشست‌های توجیهی” از سوی ایران را “اقدامی جدید” از سوی احمد شهید توصیف کرد.

وی اعلام کرد که “گفت‌وگوی کارشناسی با مقامات دفتر کمیسر عالی و گزارشگر ویژه” در حاشیه اجلاس‌های شورای حقوق بشر و “از جمله” اجلاس سی‌ام این شورا در شهریورماه انجام شده است.

به گفته آقای غریب‌آبادی، در این گفت‌وگوها “انتقادات جدی” طرف ایرانی نسبت به عملکرد و رویه کاری احمد شهید و مواردی چون “حمایت وی از مجرمان و گروه‌های تروریستی و استفاده از منابع غیرموثق” مطرح شده است.

وی همکاری با “مکانیسم‌های بین‌المللی حقوق بشری” را “یکی از وجوه راهبرد حقوق بشری” جمهوری اسلامی دانست و تاکید کرد که “ایران همواره به مکاتبات و گزارش‌های مرتبط با مکانیسم‌های حقوق بشری از جمله گزارشگران ویژه و ادعاها و اتهامات حقوق بشری علیه خود پاسخ‌های مستدل و تفصیلی ارائه کرده است”.

احمد شهید، گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد درباره حقوق بشر در ایران، روز دوشنبه گفته بود که ماه گذشته میلادی موفق شده “برای نخستین بار” در ژنو سوئیس با تعدادی از اعضای دستگاه‌های امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی ملاقات کند.

به گفته گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد، “پاسخ” این افراد به گزارش کنونی وی درباره حقوق بشر در ایران “اساسی‌ترین پاسخ در چهار و نیم سال گذشته” بوده است.

در همین حال معاون ستاد حقوق بشر قوه قضائیه با اشاره به پاسخگویی کامل به ادعاهای آقای شهید خواستار آن شد که گزارشگر ویژه سازمان ملل مهر پایانی بر ادعاها و اتهامات بی‌اساس خود علیه جمهوری اسلامی ایران بزند و از تکرار آنها پرهیز نماید.

گفته‌های آقای غریب‌آبادی در حالی بیان شده است که بر اساس گزارش روز سه‌شنبه احمد شهید به مجمع عمومی ملل متحد، جمهوری اسلامی ایران بین ژانویه تا سپتامبر ۲۰۱۵ از میان ۱۵ تلاش برای مکاتبه که گزارشگر حقوق بشر سازمان ملل با مقامات ایرانی داشته تنها به یک مورد پاسخ داده است.

معاون ستاد حقوق بشر قوه قضائیه ایران در بخش دیگری از سخنان خود کشورهای غربی و نهادهای بین‌المللی را متهم کرد که سعی در جوسازی علیه ایران در ارتباط با مجازات‌های مرتبط با جرایم مواد مخدر دارند.

گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور حقوق بشر در ایران روز سه‌شنبه، پنجم آبان، در گزارش خود به مجمع عمومی ملل متحد از جمله از شمار فزاینده اعدام در ایران، ادامه محدودیت‌ها برای آزادی بیان، و فشار بر اقلیت‌های مذهبی و قومی و تبعیض علیه زنان انتقاد کرده بود.

به نوشته این گزارش تازه، کشورهای عضو سازمان ملل در دوره اخیر ۲۹۱ پیشنهاد اصلاحی به ایران داده‌اند که بر پایه گزارش جدید احمد شهید، ایران ۱۳۰ مورد را پذیرفته‌ است.

مسئله حق و حقوق زنان با ۵۷ مورد پیشنهاد اصلاحی بیشترین درصد این پیشنهادها را به خود اختصاص داده است.

مقامات جمهوری اسلامی تاکنون گفته‌های گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد درباره پذیرش این پیشنهادها را تکذیب نکرده‌اند و معاون ستاد حقوق بشر قوه قضائیه ایراننیز در سخنان روز سه‌شنبه خود اشاره‌ای به این بخش از گزارش آقای شهید نکرده است.

رنج نامه یک فعال مدنی-دانشجوی کُرد به احمد شهید گزارشگر ویژه سازمان ملل

«سیروان حسین پناهی» فعال مدنی- دانشجوی و از زندانیان سیاسی سابق در زندان سنندج در نامەای سرگشاده خطاب به آقای احمد شهید گزارشگر ویژه سازمان ملل از رنج ها و فشارهای وزارت اطلاعات علیه خود می نویسد»
این فعال مدنی کُرد در بخشی از نامه خود می نویسد، من در سن ۱۶ سالگی برای اولین بار بازداشت و مورد شکنجه قرار گرفتم، وی خطاب به گزارشگر ویژه نویسد: جناب آقای احمد شهید این نامه تنها گوشه خیلی کوتاه از شکنجه و رنج های یک جوان کرد است که در بازداشتگاهای وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی کشیده است.

متن کامل نامه به شرح زیر می باشد:

رو به جناب احمد شهید گزارشگر ویژه سازمان ملل
جناب آقای احمد شهید این نامه تنها گوشه خیلی کوتاه از شکنجه و رنج های یک جوان کرد است که در بازداشتگاهای وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی کشیده است.
“جناب آقای احمد شهید گزارشگر ویژه سازمان ملل برای رسیدگی به وضعیت حقوق بشر در ایران”
سال ۱۳۸۳ در حالی که من سوم راهنمایی بودم، با پنج نفر از دوستانم به علت خواندن سرود کردی در مدرسه توسط نیروهای اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت شدیم، و بعد از دو روز ما به اداره اطلاعات دهگلان و از انجا به اطلاعات شهر قروه منتقل کردند.
در آن زمان هر پنج نفر ما زیر ۱۶ سال سن داشتیم و تا به آن وقت حتی از پولیس هم میترسیدیم، وقتی اسم اطلاعات به گوشمان میخورد سراپای بدنمان می لرزید. ولی برای اولین بار در سنی کم با ماموران اطلاعات و سر از بازداشتگاه اطلاعات درآوردیم، آنجا ما را در اتاقی بازجوی کردند و بعد از پرسیدن چند سوال و کمی شکنجه جسمی، ما را به یک سلول انفرادی فرستادند که قدیم انبار سیمان و کچ بود. شب که شد برای شکنجه روحی عقربی را در سلولی که من در آنجا قرار داشتم، رها کردند و برای اینکه از ترس فریاد بزنم و بروم پیش بازجو و اعتراف به چیزهای که نکرده بودم و اینکه آنها ازم میخواستند برایشان اعتراف کنم. اعتراف به چیزی اصلا برام نامفهوم و نا آشنا بود.
در آن سلول تاریک و تنگ به زور و با هزار ترس خوابم برد، که ناگهان از درد نیش عقرب بیدار شدم دیدم سلول تاریکه ولی احساس کردم چیزی نیشم زد بعد از ده دقیقه تمام بدنم درد گرفت و داشتم از حال میرفتم دیگه من فریاد زدم و از نگهبان سلول کمک خواستم اونم گفت چی شده گفتم چیزی نیشم زده فکر کنم عقرب بود، نگهبان هم که معلوم شد ماجرا را میدانست، گفت اره اون عقربه اگه میخواهی از دستش نجات پیدا کنی باید بری پیش مسئول اطلاعات و اعتراف کنید.
ولی من که کاری نکرده بودم و نمی خواستم هم به کاری نکرده اعتراف کنم، برای همین تن به خواسته های آنها ندادم و نرفتم، که بعد از چند دقیقه سر گیجه ای شدیدی گفته بودم خیلی درد داشتم تا حدی که از حال رفتم وقتی به هوش اومدم دیدم بیمارستان هستم و روی تخت دراز کشیدم و پدر و مادرم بالای سرم نشته بودند و دست من با دستبند به تخت بیمارستان بسته شده بود.
پدرم ازم خواست که هر چی دیدم بگویم و اعتراف بکنم و تا نجات پیدا کنم منم به پدرم گفتم هیچ کاری نکردم تا اعترافی بکنم فقط جرم من این بوده که به زبان کردی سرودی خوانده بودم.
۲ روز بیمارستان بودم بعد دوباره من را به سلول اطلاعات برگرداندن و چند روزی که آنجا استراحت کردم حالم بهتر شده بود، دوباره من را به اتاق شکنجه بردن و ۵۰ ضربه شلاق بهم زدند و شکنجه زیر کف پاهام و دوباره برگردانده شدم به سلول انفرادی که نه پتوی و نه هیچ چیزی که بتونم خودم را گرم نگه دارم.
من ۱۶ روز در اداره اطلاعات قروه بودم بعدا با گذاشتن وثیقه ۱۰ میلون تومانی آزاد شدم. _ چند سالی گذشت من درس خواندم و تابستانها پیش پدرم توی مرغ داری کار میکردیم یک روز غروب نشسته بودیم دیدیم ۴ ماشین پولیس و سپاه که همگی مصلح و اسلحه بدست ریختند توی اتاق خوابمان و بعد از بازداشت من، تمامی وسایل شخصی من و پدرم را هم ظبط کردند.
در ماشین پارچه ای سیاهی روی سرم کرده بودند و با مشت و لگد بر سرم می کوبیدند و تا ماشین به شهر قروه و اداره اطلاعات رسید، مرا مورد ضرب و شتم قرار دادند.
مرا به زیر زمینی که برام آشنا بود و بعدا فهمیدم بازداشتگاه وزارت اطلاعات قروه هستش و در آنجا چند لباس شخصی ریختند سرم و تا حد مرگ مرا را کتک زندند ، بعد بازجوی شروع شد و ازم میپرسیدند شما با کدام یک از گروکهای( منظور همان احزاب کرد) کردی همکاری داری و فعالیت سیاسی میکنید ، منم میگفتم من فعالیت دانشجوی میکنم و کاری به کار گروهکهای کردی ندارم، که بعد از آن مورد شدید ترین شکنجه ها قرار گرفتم ، من چند تا خالکوبی روی بدنم داشتم، که همه را با سوزن داغ شده پاک کردن و بعدا روی بدنم با اتو بخاری میمالیدند، من چند دفعه از هوش رفتم، که هر بار اب میریختند سرم و دوباره شروع میکردند به کتک کاری و شکنجه، که نوع شکنجه چند روز ادامه داشت. بعدا از ۱۰ روز از اداره اطلاعات من را به دادگاه انقلاب سنندج منتقل و در دادگاهی ۵ دقیقه ای من محکوم به ۵ ماه زندان شدم، که بعد از گذارندن دوران حکم زندانم در زندان سنندج ازاد شدم .
سال ۱۳۹۲ بود من دانشجوی رشته تجربی بودم مدتی بود به خانه ی پدریم در روستای قروچای از توابع شهرستان دهگلان نمیرفتم تا از طرف نیروهای اطلاعاتی دچار مشکل نشوم. تا اینکه مادرم مریض شده بود و من بر گشتم به مادرم سر بزنم شب توی خانه ی خودمون خوابیده بودم

که ناگهان صدای در اومد، پدرم رفت در را باز کرد دیدم صدای فریاد پدرم توی حیاط خانه پیچید، و داد زد چکار میکنید چی میخواهید، نزیک به ۵۰ تن از نیرویهای اطلاعاتی با چند ماشین پولیس و امنیتی ریختند سرمان و من و پدرم را بازداشت کردند، باز ما را به اداره اطلاعات شهر قروه کردند و با همان شیوه قبلی، شب که ما در یک سلول انفرادی قرار دادند در آنجا روی سرمان ریختند که من که فریاد میکشیدم که چی شده چی از جانمان میخواهید پدرم را نزنید اون مریض و ناتوانه ، ولی انگار گوششان بدهکاری این حرفها نبود و تا حد مرگ مار کتک کاری کردند، بعد اون شب من را بردند اتاق بازجوی و حلق اویزم کردند توی اتاق دستام از فشار داشت از بدنم جدا میشد هرچی داد و فریاد میزدم کسی جواب نمیداد ۳ ساعتی اویزان سقف بودم ، بعد افتابه اب را اوردند میگفتند میبندیم به زکرت، من خیلی ترسیده بودم و ازشون میخواستم من را بیارند پایین، من بیگناه هستم، ولی کسی جوابم را نمیداد و هی من را کتک کاری میکردند تا اینکه از هوش رفتم، و وقتی بهوش اومدم دیدم گوشه اتاق افتاده م ، زمستان بود خیلی سرد بود اتاق هیچ پتوی نداشت چند روزی که موندم مریض شدم، خیلی حالم بد بود، بعد دوباره من را برای بازجوی بردند و دوباره کتک کاری تا اینکه در حین شکنجه یکیشون با پا زدند توی پام و دچار مشکل بزرگی شدم و دستهایم از چند ناحیه شکتند در این حال شکنجه روحی هم میدادند خیلی سخت گذشت، به مدت ۴۰ روز من اداره اطلاعات بودم تا اینکه برای دادگهای به سنندج منتقل شدم و در دادگاه انقلاب و شعبه یکم به ریاست قاضی بابائی ، بدونه اینکه ازم مدرک و یا اصلا من گناهی کرده باشم به یک زندان تعضیری و ۵ سال تعلیقی محکوم شدم.
آقای احمد شهید این تنها یک گوشه از دردهای یک فعال مدنی و فعال دانشجوی که در این کشور می خواهد در چهارچوب این قانون فعالیت و به مردمش خدمت کند.
امیدوارم صدای من و امثال مرا بشنوید.
با تشکر
سیروان حسین پناهی
فعال مدنی / دانشجوی

ایران از نقش‌آفرینی در سوریه چه می‌خواهد؟

ایران آشکارتر از پیش به سطوح حضور خود در سوریه و حمایت از رژیم اسد اذعان می‌کند. بین این آشکارسازی و توافق اتمی رابطه‌ معناداری وجود دارد. آیا منطقه آبستن ماجراجویی‌های جدیدی است؟

19April-syria (2)

ورود روسیه به صحنه جنگ داخلی سوریه، هم‌زمان بود با اعلام شکست پنتاگون در توانمندسازی مخالفان میانه‌روی اسد. این ورود معادلات قدرت را در سوریه تغییر داد تا آنجا که اسد برای نخستین مرتبه از زمان شروع بحران، پایش را از سوریه بیرون گذاشت

مقامات جمهوری اسلامی که تا چندی قبل، حمایت‌های خود را در لفاف فعالیت‌های مستشاری و لجستیکی می‌پوشاندند، آشکارتر در باره سوریه سخن می‌گویند. بین این آشکارسازی و توافق اتمی، رابطه‌ای معنادار وجود دارد. جمهوری اسلامی به دنبال اهرم دیگری برای قدرت‌نمایی در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی است. می‌تواند علاوه بر عرض اندام در برابر عربستان و ترکیه، با کارت روسیه نیز بازی کند. در سطح داخلی نیز رویکردش در سوریه یا منطقه، موجب اتصال جناح‌های رقیب سیاسی است و نه اسباب چالش.

سوریه برای جمهوری اسلامی ارزشی استراتژیک دارد. حسین سلامی، جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران صراحتا می‌گوید کار ما تضمین استحکام سیاسی، روانی، اقتصادی و نظامی سوریه است. او پنهان نمی‌کند که امنیت ملی سوریه و جمهوری اسلامی به یکدیگر گره خورده‌اند.

دعوت از ایران برای شرکت در اجلاس بین‌المللی سوریه و متقاعد شدن آمریکا یا عربستان برای مذاکره با ایران بر سر سوریه پیام‌هایی نهفته دارد. جان برنان، مدیر سازمان سیا گفت روسیه می‌داند اسد رفتنی است اما عملیات نظامی در سوریه را به قصد نشان دادن دامنه نفوذ خود پیش از شروع گفت‌وگوهای دیپلماتیک شروع کرد. آیا در مورد جمهوری اسلامی نیز چنین است؟

زورآزمایی قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای بر سر بشار اسد نیست، بحث بر سر خود سوریه به عنوان یک آوردگاه است.

ستیز روسیه و ناتو، ستیز شیعه و سنی، قدرت‌طلبی ترکیه، برآمد رادیکال بنیادگرایی سنی، و ستیز با کردها … همه در بحران سوریه ترکیب شده‌اند. آیا خطر این که جنگ داخلی در سوریه به یک جنگ “جهانی” در چارچوبی منطقه‌ای تبدیل شود بالاست؟

جمهوری اسلامی ایران یک پای ثابت این معرکه است. احتمال می‌رود که خبرهای درگیر بودن دولت ایران در ستیز سوریه به خبرهایی چون کشته شدن “مستشاران” سپاه پاسداران در سوریه محدود نماند.

آیا ممکن است در رابطه با ایران، “پرونده سوریه” جای “پرونده اتمی” را بگیرد؛ یعنی موضوع به محور تنشی تبدیل شود که فشارهای سیاسی و اقتصادی تازه‌ای را بر کشور تحمیل کند و در ضمن محملی شود برای قدرت‌گیری بیشتر نظامیان؟

رادیو زمانه از شماری تحلیلگران، کنشگران، روزنامه‌نگاران و فعالان سیاسی دعوت کرده که در بحث پیرامون شرایط منطقه شرکت کنند. پرسش این است که وضعیت منطقه چیست، جمهوری اسلامی در قبال بحران منطقه جه مسئولیتی دارد و چه هشدارهایی باید به افکار عمومی ایران داد.

شیرین عبادی- حقوقدان و فعال حقوق بشر

ebadi shirin وقتی‌ به نقشه خاورمیانه نگاه می‌‌کنم قدرت ایران، توان نظامی، وسعت خاک، تکنولوژی مدرن و منابع غنی زیر زمینی‌ آن را تبدیل به یکی‌ از بزرگترین و قوی‌ترین کشور‌های منطقه کرده است. متاسفانه ایران از قدرت خود نه برای بهبود وضعیت مردمش بلکه در راه اهداف سیاسی و صدور انقلابش سو استفاده می‌‌کند.

ایران با نفوذی که در شیعیان عراق دارد می‌‌توانست در سر و سامان دادن اوضاع این کشور کمک کند و در نتیجه داعش موفق نمی‌‌شد یک شب چند شهر مهم عراق را تصرف کند. اما در عراق چه اتفاقی افتاد؟ نوری مالکی تبدیل به عروسکی در دست حاکمان جمهوری اسلامی شد و از آنجایی که هدف صدور انقلاب بود قسمتی‌ از مردم یعنی سنی ها، نادیده گرفته شدند و به همین دلیل پس از حمله داعش تعداد زیادی از ارتش عرق فوراً تسلیم شد. ایران به باز سازی ارتش عراق کمک نکرد بلکه فقط دوستان خود را یاری کرد

در سوریه اگر پشتیبانی و حمایت بی‌ دریغ حکومت ایران نبود بشار اسد ظرف چند ماه سقوط کرده بود و مردم پیروز می‌‌شدند اما دخالت ایران موجب کشتار مردم و جنگ داخلی‌ شد و در خلا قدرت سیاسی داعش زمینه را برای رشد خود مهیا دید

در یمن آشتی ملی‌ می‌‌رفت که کشور را به آرامش برساند که ناگهان شیعیان حوثی پایتخت را گرفتند و رئیس جمهور به عربستان فرار کرد و عربستان سعودی نیز بی‌ رحمانه به کشتار مردم غیر نظامی پرداخت. تعدادی از اعضای خنواده عبدالمالک حوثی رهبر شیعیان در ایران پناهنده هستند و خود او نیز قبلا سالها در ایران بسر می‌‌برد

هم‌چنین در بحرین خانواده رهبر شیعیان که به حبس ابد محکوم شده یعنی الخواجه در ایران بسر می‌‌برند و همین امر سؤظن حکومت بحرین را بر انگیخته که نارضایتی مردم ناشی‌ از دخالت‌های ایران است. با این ترتیب می‌‌بینیم در بسیاری از حوادث ناگواری که در چند سال اخیر رخ داده ایران به نوعی _ مستقیم یا غیر مستقیم_ دخالت دارد.

ایران پس از انقلاب ۱۹۷۹ سر فصل مبارزات سیاسی خود را صدور انقلاب اعلام کرد و جاه طلبی سیاسی ایران حاکمان وقت را به بیراهه‌ ای کشاند که به جای ایجاد رفاه برای ایرانیان مبادرت به ارسال اسلحه و نیرو و صرف میلیارد‌ها دلار در کشور‌های اسلامی می‌‌کرد با این انگیزه که ایران تبدیل به رهبر جهان اسلام شود

از سوی دیگر همین رویا در سر حاکمان عربستان سعودی نیز بود و رقابت‌های سیاسی و نظامی دو حکومت غیر دموکراتیک ایران و عربستان منطقه را به آتش کشاند. روسیه و چین به حمایت از ایران و اسرائیل و آمریکا به حمایت از عربستان سعودی پای در میدان مبارزه گذاشتند و جنگ‌های نیابتی شروع شد که نتیجه آن‌ کشتار صد‌ها هزار مردم بی‌ گناه، ویرانی بسیاری از آثار باستانی و ظهور تروریسم در منطقه شده است و البته در قبال کشتار مردم بی‌‌گناه فروش روز افزون اسلحه باعث شد که سود سرشاری نصیب شرکت‌های بزرگ شود

مشکل بزرگ آنجاست که وقتی‌ آتش جنگ زبانه می‌‌کشد نمی‌‌توان آسوده سر راحت به بالین گذاشت زیرا هر لحظه امکان سرایت خطر وجود دارد و این چیزی است که حتی برخی از دولتمردان جمهوری اسلامی مانند هاشمی رفسنجانی عنوان کرده‌اند. بنا بر این ایران وارد قمار بدی شده و بهتر است هر چه زودتر به آن‌ خاتمه دهد. منابع ملی‌ و همچنین پول هایی که در اثر تفاهم هسته‌ای آزاد می‌‌شوند باید صرف رفاه مردم و اموری از قبیل احداث مدارس و بیمارستان  شود. از راهی‌ که رفته شده بایستی‌ هر چه زودتر برگشت و به قول معروف “جلوی ضرر را از هر کجا بگیری منفعت است.”

علی کشتگر – تحلیلگر سیاسی

Keshtgarآنچه در سوریه و عراق می گذرد، پیامد عوامل گوناگون بین‌المللی و منطقه‌ای است. مهم‌ترین عامل بین‌المللی این وضعیت، حمله نظامی آمریکا به عراق و در نتیجه نابودی حکومت و زیر ساخت‌های سیاسی این کشور است. مهم‌ترین عامل منطقه‌ای این شرایط نیز جمهوری اسلامی است.

برآمد داعش بدون نارضایتی و وحشت مردم سنی مذهب عراق از روی کار آمدن یک جمهوری اسلامی شیعه که نسبت به آنان تبعیض اعمال کند غیرممکن بود. دخالت مستقیم جمهوری اسلامی برای روی کار آوردن حکومتی شبیه به خود در عراق، مردم سنی مذهب را آماده استقبال و حمایت از جریانات بنیادگرای سلفی و تکفیری کرد. آنگاه رقبای منطقه‌ای جمهوری اسلامی و سوداگران جنگ و جنگ افزار نیز وارد عمل شدند و با حمایت تسلیحاتی و مالی از این جریانات شرایط وخیم کنونی پدید آمد.

در سوریه نیز نقش مخرب جمهوری اسلامی در آغاز بحران سیاسی این کشور انکارشدنی نیست. چهار سال پیش وقتی جنبش موسوم به بهار عربی به سوریه رسید مطالبه مردم چیزی بیش از آزادی انتخابات و آزادی احزاب سیاسی نبود. منتها دیکتاتوری خانواده اسد با حمایت مالی و تسلیحاتی جمهوری اسلامی و به بهانه دخالت خارجی راه سرکوب و قلع و قمع جریانات میانه رو و اصلاح‌طلب را برگزید و در نتیجه جریانات دموکراسی خواه به حاشیه رانده شدند و رادیکالیسم تکفیری جایگزین آنان شد.

عربستان، امیرنشین های خلیج فارس و ترکیه نیز بر اساس ملاحظات ژئوپولتیک خاص خود به حمایت آشکار و یا پنهانی از این جریانات پرداختند و سرنوشت شوم کنونی را برای سوریه رقم زدند. عوامل متعدد دیگری از جمله فقر و بیکاری و بی آیندگی جوانان محروم حومه شهرهای بزرگ اروپا (به ویژه فرانسه) که به جریانات بنیادگرای اسلامی می‌گروند، حمایت یکجانبه غرب به ویژه ایالات متحده از زورگویی و زیاده‌خواهی اسرائیل و تحقیر و سرکوب دائم اعراب فلسطین، تضاد منافع قدرت‌های بزرگ جهانی در منطقه‌ای که نیمی از ذخایر شناخته شده نفت و گاز جهان را در دل خود دارد هریک به سهم خود در توسعه مداوم بنیادگرایی اسلامی و وخامت بحران کنونی سوریه و عراق اثرات انکارناپذیر دارند. حالا پرسش اساسی این است که بالاخره این شرایط خطرناک پدید آمده به کجا می انجامد؟ راه برون رفت از آن کدام است؟

من در شگفتم که چگونه قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس که در ترساندن جمعیت سنی سوریه و عراق و پیدایش وضع موجود نقش موثری ایفا کرده، این روزها در نقش ناجی سوریه و عراق ظاهر شده و برخی از اذهان ساده و سطحی نیز به او دخیل بسته‌اند. بی تردید ادامه دخالت ایران در سوریه و عراق وضع را از آنچه امروز هست بدتر می کند و می‌تواند بحران را به درون مرزهای ایران بکشاند. کما این که دخالت عربستان در سوریه و عراق نیز اوضاع را وخیم تر می کند. رقابت و دخالت نظامی قدرت بزرگ جهانی نیز در نهایت همان پیامدهایی دارد که در گذشته و در سایر کشورهای منطقه شاهد بوده‌ایم، ضمن آن که خطر فرامنطقه‌ای شدن جنگ را نیز به همراه دارد.

چشم‌انداز خاورمیانه تاریک و نگران‌کننده است. شاید تنها راه برون رفت از بحرانی که خطر فروپاشی کشورهای خاورمیانه و حتی بروز یک جنگ جهانی را به همراه دارد، گردن گذاشتن همه کشورهای درگیر و ذی‌نفع به یک راه حل معقول از کانال سازمان ملل متحد باشد. امری که به‌خاطر منافع کوتاه مدت سوداگران جنگ و محاسبات کوته‌بینانه بازیگران منطقه‌ای و جهانی تقریبا غیرممکن است.

فریدا آفاری – روزنامه‌نگار

frieda-afaryاغلب تحلیلگران منطقه اذعان دارند که حملات هوایی روسیه و تقویت حضور نظامی جمهوری اسلامی ایران در حمایت از رژیم بشار اسد در سوریه عمدتا معطوف به مناطق تحت کنترل اپوزیسیون میانه‌رو و نه مناطق تحت کنترل داعش بوده است. آمریکا و اروپا نیز تلویحا حضور نظامی روسیه و ایران را در سوریه پذیرفته‌اند. از سویی دیگر هدف مذاکرات اخیر اتحادیه  اروپا با دولت ترکیه توافقی است که درهای اروپا را به روی آوارگان سوری خواهد بست و آنها را وادار خواهد کرد که در سوریه بمانند و بمیرند یا در اردوگاه‌های آوارگان در ترکیه، لبنان، اردن، عراق و مصر در شرایطی اسفناک مرگی تدریجی را تجربه کنند. با در نظر گرفتن مقیاس گسترده این بحران انسانی که بزرگ‌ترین بحران پناهندگی بعد از جنگ جهانی دوم است، آیا بهتر نیست آن را یک هولوکاست بنامیم؟

در این میان، برخی از فعالان و روشنفکران ایرانی با به راه انداختن صفحه فیسبوکی “برای سوریه” یا  Sorry Syria آشکارا مخالفت خود را با دخالت نظامی دولت ایران در سوریه اعلام کرده‌اند و حمایت جمهوری اسلامی از رژیم اسد را یک عامل اصلی در سرکوب انقلاب مردمی سال ۲۰۱۱ و تقویت بنیاد گرایی مذهبی در سوریه و بحران در منطقه می‌دانند. اما بسیاری از فعالان و روشنفکران ایرانی تلویحا یا آشکارا از رژیم اسد پشتیبانی و ادعا می‌کنند که ادامه رژیم اسد مانع رشد داعش خواهد شد. آنها استدلال می‌کنند که این رژیم “گزینه بهتر” است چون به سبب سکولار بودن ظرفیت بیشتری برای اصلاح‌پذیری دارد.

به نظرم این استدلال غیر منطقی و غیر انسانی است. نخست آن که بخش اعظم بیش از ۲۵۰ هزار سوری که از سال ۲۰۱۱ تا به حال در سوریه کشته شده‌اند به دست رژیم اسد و به سبب بمب‌های بشکه‌ای ارتش او به قتل رسیده‌اند. بخش اعظم آوارگان سوری نیز که شامل ۷.۶ میلیون داخل سوریه و بیش از چهار میلیون خارج سوریه می‌شوند از مناطقی گریخته‌اند که تحت کنترل نیروهای بشار اسد است.  رژیم اسد از لحاظ شقاوت و مهارت در اداره یک ماشین آدم کشی، شکنجه و تجاوز نه فقط کم‌تر از داعش نیست بلکه با آلمان نازی مقایسه شده. فراموش نکنیم که رژیم اسد مانند رژیم صدام حسین از گاز شیمیایی علیه مخالفانش استفاده کرده . این رژیم به هیچ یک از اصلاحات پیشنهاد شده از سوی اپوزیسیون میانه‌رو تن نداده. برای مثال در شهر زبدانی با جمعیتی سنی و مسیحی، محلی که مقاومت شدید مردم علیه حملات نظامی رژیم و نیروهای سپاه پاسداران آنها را در تابستان ۲۰۱۵ وادار به مذاکره با اپوزیسیون کرد، آتش‌بسی که اعلام شده بود به سرعت از سوی ارتش اسد و سپاه پاسداران نقض شد.

دوم، رژیم اسد و داعش از یک دیگر تغذیه می کنند. بسیاری منابع تاکید می‌کنند که جنایت‌های دولت اسد یکی از عوامل اصلی منجر به ظهور و رشد داعش بوده. دگراندیشان چپ سوری مانند یاسین الحاج صالح خاطر نشان می‌کنند که دولت بشار اسد هنگام رودررو شدن با انقلابی مردمی عمدا به رشد سازمان‌ها و نیروهای بنیادگرای سنی کمک کرد تا جنبش دمکراتیک و انسان دوست مردم را سرکوب کند و حتی در تابستان ۲۰۱۳ هنگام بمباران مردم بیگناه شهر رقه، شهری که مرکز فرماندهی داعش در آن قرار دارد ، عمدا از حمله به ساختمان مقر داعش خودداری کرد. رژیم اسد با ادامه  یک حکومت انحصار طلب شیعی بر اکثریتی سنی هرچه بیشتر هیزم به آتش سنی های بنیادگرای مذهبی و دستگاه ابر تروریستی داعش خواهد ریخت.

لازم است به مردم ایران هشدار داد که ادامه رژیم اسد –چه با اسد و چه بدون اسد– همانا ادامه رشد داعش و استفاده فزاینده دولت‌های منطقه از جمله ترکیه و عربستان سعودی از گفتمان‌های ناسیونالیستی برای سرکوب هرگونه اپوزیسیون دمکراتیک در خاورمیانه خواهد بود.

این استدلال که باید بین رژیم اسد و داعش، رژیم اسد را به عنوان “گزینه بهتر” انتخاب کنیم، ما را با سیاست‌های امپریالیستی دولت‌های روسیه، ایران، اسرائیل، آمریکا، اروپا و چین هم‌سو می‌کند. اگر خود را مدافع حقوق بشر می‌دانیم باید همواره علیه رژیم اسد و داعش موضع بگیریم، از عدالت اجتماعی دفاع کنیم و در جستجوی راه‌های ایجاد اتحاد بین ترقی خواهان سوری و ایرانی از جمله کردها باشیم.

جلیل روشندل – استاد علوم سیاسی

Roshandelجنگ در سوریه رسماً شروع شده است. روسیه، ایران عراق، و خود سوریه عملاً در گیر این جنگ هستند. حتی گزارش‌های تائید نشده حاکی از این هستند که گروه‌هایی از ارتش کوبا نیز در این جنگ درگیرند و البته آنچه نیاز به تائید ندارد درگیری حزب الله لبنان است که نه به نمایندگی از شیعیان لبنان بلکه به نمایندگی از ایران و با حمایت مالی و تسلیحاتی ایران در سوریه می‌جنگد. گروه‌های دیگری هم هستند که با پول و کمک دولت‌های خارجی دیگری در داخل سوریه می‌جنگند.

از طرف دیگر ایران پای ثابت عرصه جنگی شده است که با آن مرز جغرافیایی مشترکی هم ندارد و با هر معیاری به آن نگاه کنید جنگ تلخ و بیهوده‌ای بیش نیست. هدف از این جنگ در درجه اول کسب مشروعیت برای بشار اسد از طریق نابود کردن مخالفان سیاسی اوست. در کنار این هدف روسیه مایل است هر قدر که ممکن باشد عناصروابسته به گروه به اصطلاح “حکومت اسلامی” [داعش] را نابود کند چرا که هزاران نفر ازاعضای این گروه از آدم‌کشان مسلمان روسی تبار هستند و به احتمال زیاد هدف بعدی عملیات آنان مناطق مسلمان نشین روسیه و یا کشورهای همجوار آسیای مرکزی خواهد بود.

می‌توان ادعا کرد که مرز منافع ملی بی‌کرانه است وهمین قضیه مداخله ایران را در سوریه توجیه می‌کند. اما باید پرسید: کدام منافع؟ منافع کدام ملت؟

هیچ یک از این دو جوابی ندارد. منافع ملی معمولاً با تهدید به آن منافع هم سنگ است. مثلاً بدون اینکه وارد بحث چرایی جنگ ایران و عراق شویم، تهدید عراق به منافع ملی ایران در دهه ۱۹۸۰ نزدیکی ایران به سوریه را به نوعی توجیه می‌کرد و ایران برای اینکه دوستی سوریه را بخرد تا یک کشور عربی زبان در جهان عرب سنگ ایران را بر سینه بزند هزینه گزافی پرداخت کرد. امروز تحمل چندین برابر همان هزینه در قبال سوریه فقط برای اینکه پلی که سوریه به ایران عرضه می‌کند باز بماند تا ایران به لبنان برسد و ازآن طریق امنیت کشورچهارمی (اسرائیل) را تهدید کند با هیچ منطقی قابل توجیه نیست. هیچ مسئولیتی مشارکت ایران را در این نبرد موجه نمی‌کند و این جنگی است که به خوبی و با برکناری بشار اسد می‌تواند از نظرسیاسی مدیریت شود.

ایران از زمان رسیدن به توافق هسته‌ای با غرب به جای احترام بیشتر به حقوق بشر و رعایت حقوق شهروندان در داخل و گره گشایی و تعامل با نظام بین‌الملل، به سمت معکوس یعنی سرکوب بیشتر در داخل و مانع تراشی در سطح بین‌المللی پیش رفته است. حمایت از رژیم بشار اسد در سوریه بخش عمده‌ای از سپرده‌های آزاد شده و دستاوردهای ناشی از لغو تحریم‌های تحمیلی را به مرداب تسلیحاتی مسکو خواهد ریخت. عملاً پول‌هایی که امید می‌رفت خرج مبارزه با بیکاری، رکود و تورم شود می‌تواند به کام سیری‌ناپذیر ماشین جنگی روسیه جاری گردد و منافع ملی کرملین را تامین کند.

لازم است مردم آگاهانه حقوق اجتماعی و سیاسی خود را مطالبه کنند. دموکراسی بدون پیگیری مردم وجود خارجی پیدا نمی‌کند و سوء استفاده از باورهای مذهبی مردم ساده‌ترین راه برای تحت‌الشعاع قرار دادن دموکراسی است. مردم حق دارند خواهان شفافیت کامل در پروسه تصمیم‌گیری و اجرای مسایل مربوط به منافع ملی و سیاست خارجی باشند و نه اینکه فقط به مجالس عزاداری “مستشاران” کشته شده در راه اهداف مسکو و دمشق دعوت شوند.

الاهه بقراط – روزنامه‌نگار

elahe Boghratنمی‌دانم درگیری‌های سیاسی و کشتار و تخریب و آوارگی به چه حدی باید برسد و یا اساسا چه معیاری وجود دارد که بر اساس آن سیاستمداران و رسانه‌ها اعلام کنند جنگی تمام‌عیار در منطقه در جریان است!

بیش از سی سال جنگ در افغانستان به موضوع «طالبان» و «القاعده» که زاییده سیاست‌ها و عملکرد روسیه (هم‌چنین شوروی) و آمریکا هستند، کاهش یافت. الان هم جنگ در سوریه به موضوع حکومت بشار اسد و «داعش» کاهش داده می‌شود که آنها هم دست پرورده بازیگران بین‌المللی هستند. کشورهای قدرتمند و هم‌چنین حکومت‌های منطقه مانند رژیم ایران، سعودی‌ها، ترکیه نمی‌خواهند نقش خود را به عنوان یکی از علل وضعیت فاجعه‌بار منطقه ببینند بعد می‌خواهند مانند منجی و یابندگان «راه‌حل سیاسی» به میدان بیایند و کسی هم به روی خودش نیاورد! متأسفانه این وضعیت سیاست بین‌المللی، و با تأسف بیشتر، جریان اصلیِ رسانه‌های بین‌المللی است

در موضوع مسئولیت ایران در بحران، باید از رژیم ایران حرف زد و نه از «ایران». گفته می‌شود که رژیم ایران خودش جزء بحران منطقه است. من نیز همین عقیده را دارم. سلطه‌جویی و توسعه‌طلبی رژیم ایران نه برای تسلط بر خاک کشورهای دیگر بلکه با هدف گسترش جمعیت شیعه در منطقه و هم‌چنین جهان، بخشی از همان استراتژی قدیمی «صدور انقلاب اسلامی» است. اسلامی که رژیم ایران آن را در مذهب شیعه و ایدیولوژی حکومتی خود خلاصه می‌کند و رویای یک واتیکان شیعه را در خاورمیانه در سر می‌پروراند. بیهوده نیست که به ولی فقیه‌شان می‌گویند «رهبر مسلمین جهان» بدون اینکه به بی‌پایه بودن این ادعا و متفاوت بودن زمینه‌های تاریخی این دو دین بیندیشند.

این که این استراتژی به دلیل فرقه‌های مختلف اسلامی و هم‌چنین قدرتمندی کشورهای سُنّی و عرب محکوم به شکست است یک موضوع تاریخی است که هنوز خیلی مانده تا دفترش بسته شود. اما اینکه این استراتژی از همان فوریه سال ۱۹۷۹ بستر رشد بنیادگرایی اسلامی را فراهم آورد و یکی از علل وضعیت کنونی است، یک واقعیت خونبار و پرهزینه است. جمهوری اسلامی چه از نظر سیاسی (یک حکومت بسته و گروهی) و چه از نظر قومی و نژادی (به هر حال در یک کشور غیرعرب حکومت می‌کند) و چه از نظر مذهبی (شیعه جعفری اثنی عشری) در میان خود مسلمانان در اقلیت محض قرار دارد. حتی بخشی از گروه‌های افراطی اسلامی که از آنها پشتیبانی می‌کند، در دو مورد اخیر در تخالف با آن قرار دارند.

گمان نمی‌کنم در جایی که مردم یک کشور حق واقعی و امکانات مشارکت سیاسی و متشکل شدن در احزاب و گروه‌های سیاسی و صنفی را ندارند، هشدار هیچ نقشی بازی کند. هشدار را باید به حاکمان داد، اگرچه گوش شنوا ندارند. ولی آنها مسوول هر وضعیتی هستند که در یک کشور پیش می‌آید زیرا قدرت و ابزار آن را در دست دارند. به وضعیت سوریه نگاه کنید: بشار اسد که ده‌ها آب پاک‌تر از حاکمان واپس‌مانده ایران بود می‌توانست با گفتگو با نیروهای منتقد و مخالف خود، مسیر فاجعه‌بار سوریه را از آنچه امروز هست، تغییر دهد. وگرنه مردم نامتشکل و بدون ابزار چه می‌توانند بکنند جز اینکه کشته شوند و یا راه فرار و آوارگی در پیش بگیرند؟! بله، هشدار را باید به حاکمان داد، از جمله حاکمان کشورهای قدرتمند که سیاست‌ بین‌المللی را رقم می‌زنند. آنها مسوول هستند.

رضا تقی‌زاده – تحلیلگر سیاسی

Taghizadehایجاد آمادگی کافی برای دفاع از حدود ملی (مرزهای آبی-خاکی و آسمان یک کشور) اساسی ترین مسئولیت هر دولت است. حضور موثر و تعیین کننده در منطقه جغرافیای کشور، بخصوص استفاده از قدرت‌های نرم میتواند در خدمت تامین منافع ملی و بالا بردن ثروت و سطح زندگی مردم قرار بگیرد.

با تکیه بر این اصول پایه است که کشور های دارای امکانات لازم و کافی، هدف تبدیل شدن به یک قدرت منطقه‌ای را برای خود تعیین و تعقیب میکنند.

با توجه به ترکیب جمعیت، موقعیت جغرافیایی و برخورداری از منابع طبیعی (بخصوص ذخایر عظیم انرژی فسیلی) ایران همیشه دارای استعداد کافی برای ایفای نقش یک قدرت منطقه‌ای بوده و طی فرازهایی از تاریخ خود در ردیف قدرت‌های بزرگ جهانی قرار داشته است.

در تقابل با نقش سازنده که یک قدرت منطقه‌ای می‌تواند در جهت تامین صلح و توسعه تجارت و اشاعه فرهنگ و استفاده از ابزار های قدرت نرم بعمل آورد، تحریک خشونت، ایجاد تشنج، حضور نظامی و مداخله در امور داخلی کشورها است که بی تردید به بروز بحران‌های منطقه‌ای و جنگ داخلی، تخریب زیر ساخت‌های یک کشور و اخلال در امر تولید و آموزش و روال زندگی متعارفی مردم می‌انجامد.

الگوی حضور نظامی جمهوری اسلامی در سوریه به بهانه دفاع از حکومت اسد، که از جمله عوامل اساسی تشدید جنگ داخلی در آن کشور، آوارگی نیمی از جمعیت آن و کشته شدن بیش از ۲۵۰ هزار نفر طی چهار سال اخیر انجامیده، مصداق روشن مداخله‌جویی یک کشور در امور داخلی کشورهای دیگر و عوارضی است که اقداماتی از این دست میتواند برای هر دو سوی معادله به بار آورد.

ایران در نتیجه مداخله جویی نظامی و سیاسی حکومت جمهوری اسلامی در سوریه، در کنار روسیه، به یکی از نماد های جدایی‌ساز در جوامع مسلمان، و هدف اصلی جلب انتقاد و تحریک خشم دست کم یک نیمه از دو پاره جهان اسلامی-به‌خصوص در منطقه خاورمیانه، تبدیل شده است.

شکل دادن به محور تازه نظامی تهران مسکو با هدف حفظ حکومت اسد، تعهدات و درگیری‌های ایران را در منطقه افزایش می‌دهد، و به همین نسبت هزینه‌های جانی و مالی بیشتر که حضور در یک جنگ خارجی آنرا اجتناب ناپذیر می‌سازد. افزایش حضور نظامی روسیه در منطقه، که با پشتیبانی مالی، لجستیکی و تامین ارتباطات از سوی جمهوری اسلامی صورت گرفته، بدون تردید جغرافیای سیاسی-امنیتی منطقه را تغییر خواهد داد.

این تحولات، بعد از تغییر دولت در واشنگتن و احتمالا جانشین شدن سیاست انفعالی کنونی کاخ سفید با سیاست و حضوری فعال‌تر از سوی رییس دولت بعدی ، میتواند میزان تشنج و رویارویی مابین قدرت‌های درگیر در منطقه را در مسیری مخالف با منافع ملی ایران افزایش دهد.

حضور نظامی ایران در سوریه، لبنان، عراق و اینک یمن، نه حضوری است ضروری و نه الزاما ماندگار. انجام تعهدات رو به افزایش ایران در کشورهای عضو محور مقابله شیعه-سنی نیز، با زدوده شدن رنگ مذهبی و عقیده گرایی از سیاست خارجی و رفتار های منطقه ایران، معلق خواهد ماند، و در نتیجه هزینه های تعهد و پرداخت شده نیز بر باد می‌روند.

رسیدن به توافق اتمی با جامعه جهانی و تدوین ‌«برجام» می‌توانست به تغییر تدریجی ماهیت نظام سیاسی ایران از یک حکومت انقلاب مذهبی زده، عقیده‌گرا، چالش برانگیز و معترض، به یک حکومت قانونمند و متعارفی و همسو با کشورهای منطقه منجر شود.

غالب آمدن خطوط سیاسی اصولگرایان و نظامیان بر خطوط سیاسی مورد نظر دولت، که نماد آن انتشار سند روز چهارشنبه ۲۱ اکتبر از سوی علی خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی خطاب به دولت در مورد نحوه اجرای برجام و آینده آن است، می‌تواند در نتیجه تقویت سیاسی محور تهران-مسکو، اجرای برجام و پیوست ایران به اقتصاد جهانی و گشوده شدن افق آزادی های سیاسی در داخل را نیز با موانع تازه‌ای روبرو سازد.

افزایش حضور و تحرکات نظامی ایران در سوریه و توسعه همکاری های نظامی امنیتی جمهوری اسلامی با کرملین می‌تواند از مرزهای مداخله در سوریه، فراتر رفته و ملاحظات تازه‌ای پیرامون آینده، و ماهیت و رفتارهای جمهوری اسلامی در داخل کشور و در رابطه با کشورهای منطقه و جامعه جهانی به‌وجود آورد. در نتیجه این تحولات محتمل، ایران می‌تواند به‌جای قرار گرفتن در موقعیت یک قدرت منطقه‌ای روبه رشد، با خطر تبدیل شدن به یک قدرت منطقه‌ای رو به زوال روبرو شود.

شادیار عمرانی – روزنامه‌نگار

shadyarواقعیت این است که غرب با گذر از وابستگی به نفت، اهمیت خاورمیانه را در سطحی دیگر برده است و در این سطح دیگر قطب‌های شرق و غرب نیستند که به مصاف یکدیگر می‌روند، بلکه قدرت‌های منطقه‌ای سهم‌خواهی می‌کنند.

مسأله ایران در سوریه، نه در آینده بلکه مدت‌هاست در مقابل مسأله اتمی ایران مطرح شده است. حتی در ظاهر قضیه هم به خوبی این بده بستان یا به قول حسن روحانی بازی برد- برد عیان است. در هیچ یک از نشست‌های جهانی برای حل مسأله سوریه، ایران دخالت داده نمی‌شود اما در تمام نشست‌های ایران با کشورهای عضو گروه ١+۵ مسأله سوریه یک پایه اصلی گفت‌و گو است. مقامات سپاه نیز بارها به روشنی گفته‌اند که حضور نظامی‌شان در سوریه را نه تنها انکار نمی‌کنند بلکه بر استمرار آن می‌کوشند.

این حضور به طور مستقیم در عراق نیز امروزه محسوس است. جمهوری اسلامی ایران، با این حضور به دنبال گسترش بازار انحصاری اقتصادی نیست بلکه، گسترش قدرت منطقه‌ای جمهوری اسلامی به حفظ جایگاه آن کمک می‌کند. ایران اگرچه در ابتدا در بروز سناریوی سیاه و سپس هرج و مرج خلاق در عراق نقش چندانی نداشت و بعدها از این هرج و مرج بیشترین سود را برد. در مورد سوریه وضع کاملا برعکس بود.

تمام مداخله‌گران امروز در سوریه، سه سال پیش نیز حضور داشتند. بشار اسد و حامیان ایرانی و روسی او یا آمریکا و متحدانش، در پی حفظ انسجام سوریه نیستند. سهم‌خواهی هر یک تنها با شقه شدن سوریه محقق می‌شود. سوریه امروز نه تنها صحنه نزاع قدرت‌های جهانی نیست بلکه رزمگاه اتحاد آن‌هاست. اتحادی که سهم هر یک از طرف‌های درگیر را در سطح مطلوب خود فراهم می‌آورد: گسترش هژمونی سیاسی برای ایران، عربستان و ترکیه، حفظ بی چون و چرای تنها پایگاه روسیه در مدیترانه، و خیال جمع ایالات متحده از اسرائیل و نفوذ آن بر کل منطقه خاور میانه، شمال آفریقا، شرق مدیترانه و از همه مهم‌تر و استراتژیک‌تر شاهراه سوئز.

آنچه نئولیبرالیسم بنیانش را در امپریالیسم نوین طی سه دهه اخیر ریخت، نه وحدت شورایی و دموکراتیک کشورها و منابع سرمایه، بلکه خرد کردن آن به هسته‌های کوچک متزلزل بود. سناریویی که در آمریکای لاتین امتحان شد، در اروپا به خوبی جواب داد، در آسیای جنوب شرقی پیاده شد و حالا به قیمت خون میلیون‌ها نفر در خاورمیانه قطعی می‌شود.

مردم ایران هم باید بدانند که از این معادله جهانی خارج نیستند. آن‌چه امروز به عنوان دست‌آورد دولت روحانی و سپاه قدس در صحنه دیپلماتیک، اقتصادی و نظامی می‌بینند، نه تنها بیان‌گر قدرت ایران و یا به قول گروهی «بازگشت آبرو به پاسپورت ایرانی» نیست، بلکه پیروزی طبقه حاکمان ایران در سهم‌خواهی جهانی است. در این پیروزی جایی برای مردم ایران نیست بلکه وقتش که برسد همین حاکمان به خوبی می‌توانند نقش اسد را در ایران بازی کنند

کاکشار اورامار – روزنامه‌نگار کرد

کاکشار-اورماربا آمدن روسیه به منطقه توازن قدرت موجود در منطقه وارد فاز جدیدی شده است. من با چند تن از پیشمرگه‌ها و فرمانده‌ان نیروهای کرد بارها گفتگو انجام داده‌ام. آنها به صراحت می‌گویند که در میدان عمل آمریکا نمی‌خواهد فعلا داعش از صحنه حذف شود. از زمانی‌ که روس‌ها وارد سوریه شدند، آمریکا هم رویه جنگ خود را عوض کرده است. در عراق طی‌ چند روز گذشته مسئولان ارتش آمریکا با مقامات کرد و عراقی دیدارهایی داشته‌اند و اکنون همه جا صحبت از حمله به موصل و شنگال به گوش می‌رسد.

از طرف دیگر ترکیه بسیار نگران قدرت گرفتن کردها در سوریه است و با وجود روس‌ها دیگر مثل گذشته نمی‌تواند با «پ‌ی‌د» رفتار تهدیدآمیز داشته باشد. در ترکیه و شمال کردستان، انتخاباتی سرنوشت‌ساز پیش روست و اگر «عدالت و توسعه» به اهداف خود برسد، وضعیت دمکراسی در ترکیه به سال‌های ۱۹۹۳تا ۱۹۹۵برخواهد گشت.

از یک طرف دو قدرت جهانی و از طرف دیگر هم دولت‌هایی مثل ایران، ترکیه و عربستان وارد جنگی هولناک با یکدیگر شده‌اند، ولی‌ اگر در این میان نیروی سومی که طرفدار دموکراسی است و با اراده خود می‌جنگد سرنوشت خود را رقم بزنند، اتحادی نیرومند تشکیل دهند، می‌توانند از جنگی گسترده در منطقه جلوگیری کنند.

در این میان کردها فاکتور مهمی‌ هستند که در میدان عمل لیاقت خود را ثابت کردند. این نیروها در ترکیه حزب اتحاد دمکراتیک خلق‌ها و دیگر احزاب چپ، در سوریه کردها و در عراق هم مخالفان جنگ داخلی‌ در منطقه هستند. همه باید پشتیبان این نیروها باشیم.

ایران در منطقه نقش سازنده‌ای ندارد. بسیاری بدبختی‌های منطقه با انقلاب اسلامی آغاز شدند. ایران از ۳۷ سال پیش تا به امروز  بودجه کلانی را صرف تشکیل و نیرومند کردن احزاب و گروه‌های اسلامی در منطقه کرده است. این مصداق حرف آیت‌الله خمینی ا‌ست که گفته بود ما به جای نفت انقلاب صادر می‌کنیم.

توافق ایران با غرب بر سرپرونده اتمی‌ جسارت سیاسی بزرگی را در منطقه به ایران بخشیده است. هرچند این پرونده هنوز راه زیادی را باید بپماید تا به انجام برسد، ولی‌ زمام‌داران ایرانی‌ پس از این توافق و احساس پیروزی، خود را همانند روسیه و آمریکا قدرت‌های بزرگی در سوریه می‌بینند. مسٔولیت ایران در چنین برههٔ زمانی‌ این است که به حل مشکلات اقتصادی‌سیاسی داخل کشور و مردم‌اش بپردازد. وضعیت حقوق بشر در ایران بسیار بد و احزاب و گروه‌های اتنیکی آن حتی در خارج از ایران هم تحت فشار قرار دارند. سیاست کنونی ایران در آینده محکوم به شکست است.

مردم باید بر ضد سیاست خارجی دولت اعتراض کننند. نباید گذاشت که سرمایه‌های ملی‌ در جنگ حوثی‌ها و سعودی‌ها صرف شود.  روشن نیست ماندن رژیم دیکتاتوری مثل بشر اسد در سوریه چه سودی به حال مردم ایران خواهد داشت؟ مردم باید نسبت به سرنوشت خود و نسل آینده واکنش نشان دهند و نگذارند مصالح ملّی کشور فدایی اقلیت یک گروه جاه‌طلب و ماجراجو شود.

شعرزیباازپروین اعتصامی (شکایت پیرزن) تقدیم شمادوستان فرهیخته ام

 
روز شکار، پیرزنی با قباد گفت
کاز آتش فساد تو، جز دود و آه نیست
روزی بیا به کلبهٔ ما از ره شکار
تحقیق حال گوشه‌نشینان گناه نیست
هنگام چاشت، سفرهٔ بی نان ما ببین
تا بنگری که نام و نشان از رفاه نیست
دزدم لحاف برد و شبان گاو پس نداد
دیگر به کشور تو، امان و پناه نیست
از تشنگی، کدوبنم امسال خشک شد
آب قنات بردی و آبی بچاه نیست
سنگینی خراج، بما عرضه تنگ کرد
گندم تراست، حاصل ما غیر کاه نیست
در دامن تو، دیده جز آلودگی ندید
بر عیبهای روشن خویشت، نگاه نیست
حکم دروغ دادی و گفتی حقیقت است
کار تباه کردی و گفتی تباه نیست
صد جور دیدم از سگ و دربان به درگهت
جز سفله و بخیل، درین بارگاه نیست
ویرانه شد ز ظلم تو، هر مسکن و دهی
یغماگر است چون تو کسی، پادشاه نیست
مردی در آنزمان که شدی صید گرگ آز
از بهر مرده، حاجت تخت و کلاه نیست
یکدوست از برای تو نگذاشت دشمنی
یک مرد رزمجوی، ترا در سپاه نیست
جمعی سیاهروز سیهکاری تواند
باور مکن که بهر تو روز سیاه نیست
مزدور خفته را ندهد مزد، هیچکس
میدان همت است جهان، خوابگاه نیست
تقویم عمر ماست جهان، هر چه میکنیم
بیرون ز دفتر کهن سال و ماه نیست
سختی کشی ز دهر، چو سختی دهی بخلق
در کیفر فلک، غلط و اشتباه نیست